ناگفتههای سربسته بطحائی پس از استعفا
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۲۱۱۸۷
«سیدمحمد بطحائی حالا و در نخستین گفتوگوی پس از استعفای حاشیهسازش از نقاط قوت کارنامه حدود دوسالهاش میگوید.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «استعفایی ناگهانی که در گیرودار تکذیب و تاییدها، رئیسجمهوری تاییدش کرد تا «محمد بطحائی» ششصدوپنجاهویکمین روز وزارتش را با خداحافظی پشت سر بگذارد. او که بخش زیادی از ۵۶ سال سپریشده از عمرش را در وزارت آموزشوپرورش و در کسوت یک فرهنگی پشت سر گذاشت، در دولت یازدهم به پستهای کلیدی وزارتخانه رسید، در دوران وزارت علیاصغر فانی، معاونت پشتیبانی و توسعه مدیریت این وزارتخانه را به عهده داشت و پس از استعفای فانی، سرپرستی وزارتخانه به او واگذار شد اما در نهایت جای خود را به دانش آشتیانی داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای بطحائی شما سالهای زیادی در سیستم آموزشوپرورش مشغول به کار بودید و بهعنوان یک معلم مرحلهبهمرحله تا وزارت پیش رفتید. این روند اصولی، انتظار شناخت صحیح مشکلات یک وزارتخانه و راه حلهای اصولی را ایجاد میکند. فارغ از دلیل استعفا، کارنامه ۶۵۱ روزه شما در وزراتخانه حتماً نقاط قوت و ضعفی دارد. خودتان نقاط قوت را چه مواردی میدانید؟
مهمترین نقطه قوتی که بهعنوان کارنامه این ایام باید ذکر کنم که البته حاصل تلاش همکارانم بوده و من هم در کنارشان کار کردم، تلاش برای استقرار سند تحول بنیادین بوده است. به عبارت دیگر ما در این دو سالی که در آموزشوپرورش کار جدید را شروع کردیم، دنبال این بودیم که سند تحول، آنچیزی که عینیت دارد و عملیاتی است، به اجرا دربیاید که خوشبختانه کارهای زیادی هم در این زمینه صورت گرفت و بستر آن برای استمرار در آینده فراهم شد. همکاران آینده من که در وزارتخانه مستقر میشوند، اگر این روش را بپسندند و مسیر را قبول داشته باشند، به نظر من مسیر بسیار مناسبی است که سند تحول فارغ از بحثهای مفهومی و در حقیقت ایدهپردازی به صحنه عمل نزدیک شود و آثار خود را در آموزشوپرورش به جا بگذارد.
درباره مواردی از برنامه شما که به نظر میآید عملیاتی نشده است؛ مثلاً وضع معیشت جامعه معلمان که همچنان شرایط نامناسبی دارد و شما هم بحث نظام رتبهبندی را داشتید که اتفاق نیفتاد و به نظر میآید روی همین استعفا هم تأثیرگذار بود؛ موانع سد راه نظام رتبهبندی و معیشت معلمان چه بود؟
بله، ببینید در این مدت دو سال با مساعدتی که سازمان برنامه و بودجه داشت، عملکرد وزارتخانه در پرداخت مطالبات نسبت به گذشته بهتر شده بود؛ یعنی آن چیزی که معوقات و مطالبات معلمان و همکاران من بود، حجمش کمتر شد اما در پاسخ به پرسش شما باید عرض کنم به هر حال شرایط اقتصادی کشور و خزانه مانع جدی برای پرداختن به این موضوع بود که یک گام جدی را ما برای بهبود وضع معیشت و نظام پرداخت معلمان برداریم اما خوشبختانه در همین روزهای گذشته در اخبار شنیدیم که دولت مصمم است طرح نظام رتبهبندی را به اجرا دربیاورد که یکی از آثار طرح رتبهبندی همین بهبود پرداخت نظام رتبهبندی معلمان خواهد بود.
و برداشت شما این است که تا چند روز آینده این موضوع اتفاق میافتد؟
والا من که دیگر در دولت نیستم که بتوانم پاسخ این پرسش را قطعی بدهم، اما آن طور که در خبرها دیدم، در همین سه، چهار روز گذشته دولت و شورای هماهنگی امور اقتصادی یکی از محورهایی که تصویب کرده به اجرا دربیاید، همین نظام رتبهبندی است.
یکی از برنامههای مورد استقبال عموم در دوره وزارت شما، همین تلاش برای ایجاد نشاط در مدارس و مقابله با آموزش نکتهمحور و کنکوری در دوران ابتدایی و متوسطه اول بود. بسیاری از کارشناسان هم نگاهی مثبت نسبت به این بخش از برنامههای این دوره وزارت داشتند. خود شما تا چه اندازه کارنامه این ۶۵۰ روز در زمینه نشاطآفرینی در مدارس را موفق میدانید و فکر میکنید این روند و برنامه ادامه پیدا میکند؟
اگر خودم بخواهم نمره خوبی به بخشهای عملکردی همکارانم در حدود دو سال گذشته بدهم، این موضوعی که اشاره کردید به نظرم نمره بالاتری را به دست میآورد. یعنی ما تلاش کردیم موانعی را که مانع نشاط و شادابی در مدارس میشد، کاهش دهیم و ملزوماتی را که برای یک مدرسه بانشاط، فضای یادگیری و یادگیری بانشاط نیاز داریم، فراهم کنیم. در دوره ابتدایی خوشبختانه کارهای خیلی خوبی صورت گرفت که در یک فرصت مناسب گزارش تفصیلی آن را خدمت مردم عرض خواهم کرد اما به نظرم هنوز راه نرفته زیاد داریم. همچنان مدارس ما موانع جدی سر راهشان وجود دارد که این موانع اجازه نمیدهد بچههای ما با سرزندگی و شادابی در مدارس به تحصیل بپردازند.
یکسری موانع مثل کتابهای کمکآموزشی که در دوره ابتدایی بچهها را زیر فشار فراوان قرار میداد، یا تکالیف طاقتفرسایی که در بسیاری از موارد آثار یادگیری و یاددهی در آنها وجود نداشت، کاهش جدی پیدا کرد. همچنین آزمونهایی که بچهها و کودکان ما را در دوران ابتدایی تحت فشار فراوان قرار میداد، کاهش فراوان پیدا کرد. پای یکسری آدمها و مؤسسات فرصتطلبی که از این فضا سوءاستفاده میکردند در مدارس ابتدایی کوتاه شد و فسادهای مالی که در این زمینه وجود داشت، کاهش یافت. همه این افعالی که به کار میبرم، اگر توجه بفرمائید به این دلیل میگویم کاهش پیدا کرده، چون صفر نشده است اما همکاران من تلاش خوبی انجام دادند و امیدوارم این تلاش خوب سرآغازی برای استمرار در آینده باشد.
بحثهایی هم درباره نقش همین تلاشها در استعفای شما مطرح است. در دوره شما بحث نشاطآفرینی در مدارس و مقابله با کتابهای کمکآموزشی در دوره ابتدایی مطرح بود که آن فیلمهای معروف سر از رسانهها درآورد یا گروهی هم از نقش مافیای مؤسسات کتابهای کمکآموزشی در استعفای شما حرف زدند.
شما گفته بودید وارد بحث استعفا نمیشوید، پس اجازه دهید پاسخ این پرسش را چند وقت دیگر بدهم.
این بحث به این دلیل مهم است که اگر بپذیریم چنین فشار و کارشکنیهایی در استعفای شما دخیل بوده است، پس ممکن است در آینده هم اگر فرد دیگری با چنین برنامههایی وارد شود، باز همین فشارها تکرار شود.
ببینید! این مصادیقی که شما اشاره کردید به هر حال جوهره یک کار تحولی است. کسی که وارد یک کار تحولی میشود یا باید خودش را آماده این موانع و سختیها کند یا این که از تحول حرفی نزند. بنابراین این مصادیقی که گفتید هر چند فشارهایی داشت و اذیتهایی را در آینده خواهد داشت اما اذیتها و فشارهایش جزو عواملی نیست که باعث شود یک وزیر استعفا کند یا کناره بگیرد. این موارد فشارهایی است که باید تحمل کرد و با روش مناسب بر آنها فائق آمد و جلوی آنها ایستاد و کار تحول را پیش برد. بله، شما وقتی اجازه ندهید کتابهای کمکآموزشی در مدارس و در دوره ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد، خب، منافع مالی و اقتصادی یکسری قطع میشود و آنها هم دستوپا میزنند، فشار میآورند و تلاش میکنند یا اگر شما بحث فضای نشاط و شادابی در مدارس را مطرح میکنید و مقام معظم رهبری هم در سخنرانیشان اشاره میکنند که بعضیها این نشاط و شادابی را که ضرورت یک مدرسه است با بیبندوباری اشتباه میگیرند، بلافاصله چند روز بعد یک هجمه ایجاد میشود، البته هجمه خیلی زیادی نبود ولی بالاخره یک نشانه نامطلوب بود تحت همان عنوانی که یک فرد میآید و ویدیوهایی را در معدودی از مدارس پخش میکند که اتفاق افتاده یا خواهد افتاد. اینها همه مسائل و فشارهایی است که بر یک جریان اصیل تعلیم و تربیت فشار وارد خواهد کرد اما به هر حال مایی که داعیه تعلیم و تربیت صحیح و اصولی مبتنی بر سند تحول را داریم باید خودمان را برای این فشارها آماده کنیم همچنان که ما آماده کرده بودیم.
بحثهایی مطرح شده که شما در دوره وزارت چندین بار استعفا کرده بودید که گویا رسانهای نشده بود. تا چه اندازه بحث معیشت و مطالبات معلمان عامل این موارد بود و تا چه اندازه دولت در این زمینه با وزارت همراه بود؟
من خواهش میکنم اگر اجازه بفرمائید وارد این بحث نشویم و انشاءالله در یک فرصت مناسب، من مطالب اینچنینی را عرض خواهم کرد.
حالا واقعاً قرار است شما در انتخابات مجلس کاندیدا شوید؟
شما چون به من این قول را دادید (که درباره استعفا پرسشی مطرح نشود) من مصاحبه را با شما انجام دادم. اجازه بدهید این بحثها را بگذاریم برای بعد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آموزش و پرورش سید محمد بطحایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۲۱۱۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناگفتههایی از نجات یافتگان در کوهستان | طبیعتگردانی که با مرگ دست و پنجه نرم کردند
همشهری آنلاین _ فتانه احدی: ساعتها تلاش طاقتفرسا برای زنده ماندن کوهنوردی و طبیعتگردی همیشه علاقمندان بسیاری دارد. به ویژه در فصل بهار و تابستان علاقمندان به طبیعت از هر فرصتی استفاده میکنند، تا لحظاتی را در طبیعت بگذرانند. در این بین دو جوان۳۰ و ۲۳ ساله نیز دل به طبیعت سپردند و میخواستند اوقات خوشی را سپری کنند تا خستگیهای خود را در طبیعت به در کنند و خود را برای آغاز هفتهای دیگر آماده کنند. اما حادثهای غیر مترقبه برایشان لحظات سخت و طاقت فرسا و پر از استرسی را ساخت. همشهری با یکی از آنها به گفتو گو نشست تا در جریان حادثهای که برایشان رخ داده است، قرار گیرد.
از خودتان بگویید.
من حامد ۳۰ ساله و به طبیعتگردی علاقه دارم و کوهنورد نیستم و اطلاعاتی درباره کوهنوردی ندارم. اگر فرصتی پیش آید حتما به دل طبیعت خواهم رفت.
از روزحادثه بگویید، با چه کسی به کجا برای چه کاری رفته بودید؟
از چند روز قبل از روز حادثه با یکی از دوستانم که صادق ۲۳ سال نام دارد، برای طبیعتگردی در ارتفاعات برنامه ریزی کردیم. روز جمعه ۳۱ فرودین ساعت ۰۵:۴۰ دقیقه به روستای «برده سور» در منطقه سیلوانای ارومیه در کنار سد و رودخانه برده سور یا «شهرچای» رسیدیم. این رودخانه از ترکیه سرچشمه میگیرد از میان کوهستان و روستای برده سور عبور میکند و وارد شهر ارومیه میشود. بعد از ساخت سد شهرچایی این رودخانه، دریاچه بزرگی پشت این سد را تشکیل شده که فضای مناسبی برای طبیعتگردان را ایجاد کرده است. این نقطه جایی است که بسیاری از طبیعتگردان و کوهنوران کوهنوردی و طبیعتگردی را در امتداد رودخانه آغاز میکنند. آن روز هم گروههای مختلف آنجا بودند که به سوی ارتفاعات میرفتند. ما هم برای طبیعت گردی و چیدن گیاهان کوهی به آنجا رفته بودیم.
چقدر بالا رفتید؟
ما ساعت نزدیک ساعت ۶ راه افتادیم. از کنار رودخانه به سوی ارتفاعات به راه افتادیم و تا ساعت ۱۱:۳۰ کوهپیمایی کردیم. در بین راه هم ریواس و گیاهان کوهی میچیدیم و کوله خود را پر میکردیم. در این زمان بود که هم خسته شده بودیم و هم به نظر خودمان خیلی بالا رفته بودیم و زمان برگشت فرا رسیده بود. بنابراین تصمیم گرفتیم که بعد از کمی استراحت برگردیم. با توجه به مسیر تصمیم گرفتیم از مسیر کنار رودخانه پایین بیاییم. در جایی که ما بودیم رود کوچکی وجود داشت که کمی پایینتر به رودخانه اصلی وصل میشد. در واقع چندین رود از آب شدن برفهای کوه به وجود آمده بود که به رودخانه «شهرچای» سرریز میشد. ما در کنار یکی از این رودها بودیم و از کنار همان رود به پایین میآمدیم.
هنگام برگشت چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟هنگام برگشت باتوجه به اینکه تجربه کوهنوردی نداشتیم به سختی پایین میآمدیم و راه برگشت برایمان سخت شده بود. به جایی رسیدیم و مردمی را دیدیم که آتش روشن کرده بودند و برخی نیز در حال چیدن گیاهان کوهی بودند. در آنجا به خود گفتیم که تا آنجا راه را درست آمدهایم. پس حتما ادامه راه همین است و راه برگشت را درست انتخاب کردهایم. از این رو راه را ادامه دادیم و حدود یک ساعتی طی کرده بودیم که دیدیم راه مسدود شد، چون که به کوه رسیدیم و مجبور شدیم بار دیگر ارتفاع بگیریم. از سویی هم به قسمتی از رودخانه رسیده بودیم که حجم و فشار آب خیلی زیاد بود و نمیتوانستیم وارد آب شویم. بنابراین کمی پایینتر رفتیم و به قسمتی از رودخانه رسیدیم که حجم کمتری داشت. از رودخانه گذر کردیم و به آن سوی رودخانه رفتیم تا در کنار رودخانه به پایین برویم. به راه خود ادامه دادیم و باز هم راه مسدود شد و باید از کوه بالا میرفتیم. با کمک شاخههای درختی که در آب خم شده بود دوباره به این سوی آب برگشتیم.
بعد چه کردید؟
در این سوی رودخانه بعد از عبور از چند کوه و ارتفاع گرفتن، به مسیری رسیدیم که مشخص بوده قبلا در آنجا تردد صورت گرفته است، حتی خاکستر آتش هم در آنجا دیده میشد. خوشحال شدیم و فکر کردیم که راه بازگشت به پایین را پیدا کردهایم. به سوی پایین حرکت کردیم و باز هم دیدم که به کوه خوردیم و چون سابقه کوهنوردی نداشتیم نمیدانستیم که در چه موقعیت مکانی قرار داریم و از کدام سو میتوانیم راه بازگشت را پیدا کنیم. اینجا بود که بسیار خسته شده بودیم. پاهایم به قدری درد میکرد که نمیتوانستم قدم از قم بر دارم. دوستم هم خسته شده بود و به دوستم گفتم دیگر نمیتوانم راه بروم. حوالی ساعت ۳ شده بود و ما نمیدانستیم که مسیر درست کدام است. با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که چارهای نداریم، پس بهتر است که بالا برویم. هرچند که مسیر کوه هم سنگریزه داشت و بالا رفتن از آن سخت بود وچند باری هنگام بالا رفتن سر خوردیم. با سختی و هر تلاشی بود خود را به بالای کوه رساندیم. اما دیدیم مسیری برای پایین رفتم، وجود ندارد.
کجا بود که ناامید و خسته شده بودید؟ آنجا چه تصمیمی گرفتید؟
بنابراین چارهای نبود جز اینکه از قسمتی که بالا رفته بودیم، برگردیم. آمدیم پایین و به جایی رسیدیم که یک سوی ما کوه بود و سوی دیگر رودخانه پر آب. دیدم نمیتوانیم آنجا بمانیم و خیلی خسته شده بودیم و اگر آنجا میماندیم کسی ما را پیدا نمیکرد. مسیر بازگشت از خشکی هم به شدت سخت بود که دیگر ریسک بازگشت از راهی که آمده بودیم را نکردیم.
بنابراین به این فکر کردیم که اگر داخل رودخانه بپریم احتمال زنده بودنمان وجود خواهد داشت و با توجه به اینکه شدت آب هم بسیار زیاد بود تصمیم گرفتیم از رودخانه عبور کنیم و به آن سوی رودخانه برویم. البته در این قسمت جریان و عمق آب زیاد بود که حتی امکان داشت آب ما را با خود ببرد، اما چارهای نداشتیم. با همه ریسکی که داشت وارد آب شدیم و شاخههایی که در آب بود را میگرفتیم که در جریان آب قرار نگیریم اما به حدی فشار آب زیاد بود که آب ما را باخود به جلو میبرد به هر ترتیبی بود و با تلاش و هر کدام شاخهای را گرفتیم اما باز هم نتوانستیم خود را نگه داریم و فشار آب ما را به جلو پرت میکرد. در جایی واقعا فکر کردیم جریان آب ما را خواهد برد و با سنگ های وسط رودخانه برخورد خواهیم کرد و شاید زنده نمانیم. حتی روبهروی ما قسمتی از کوه برفی وجو داشت که آب رودخانه از زیرش عبور میکرد، آن لحظه دچار استرس و اضطراب شدیم و گفتیم که اگر آب ما را با خود به آن منطقه ببرد حتما زنده نخواهیم ماند. اینجا بود که به خواست خدا باز هم توانستیم شاخهای را بگیریم. در این بین زانوی من به یکی از سنگهای رودخانه خورد و به شدت آسیب دیدم. بلاخره خود را نگه داشتیم و خوشبختانه توانستیم با تلاش زیاد خود را از آب بیرون بکشیم و در کنار رودخانه نشستیم. کمی استراحت کردیم اما مجبور بودیم به راه خود ادامه دهیم. روبه روی ما کوهی که از برف پوشیده بود قرار داشت و باید از آن عبور میکردیم. از آن قسمت کوه بالا رفتیم و کمی که جلوتر رفته بودیم، از خستگی روی زمین نشستم. نه راه پیش داشتیم نه راه پس، در بین کوه و روخانه گیر افتاده بودیم و مسیر برگشت را پیدا نمیکردیم.
بعد از اینکه در این وضعیت قرار گرفتید، چه شد؟
ناگهان در آن سوی رود چند نفر از اهالی روستا را دیدیم. از این سو با داد و فریاد آنها را متوجه خود کردیم و از آنها کمک خواستیم. آن موقع حوالی ساعت ۶ بود و هلال احمر را درنیز جریان قرار دادیم. مردم روستا نیز که متوجه شده بودند ما در گیر افتادهایم به کمک ما آمدند.
آنها به سختی از بالای کوه خود را به ما رساندند. بعد از آنها نیز گروه امداد رسیدند. بدین ترتیب ما را با خود به پایین بردند. مردم روستای برده سور به ما غذا دادند. حدود ساعت ۱۲ شب شد که سوار ماشین شدیم و به خانه بازگشتیم.
از این اتفاق چه نتیجهای گرفتید؟
دیگر هیچ وقت بدون اطلاعات به طبیعت نخواهم رفت. چون من حتی فکر نمیکردم نجات پیدا کنم. به خصوص در رودخانه مرگ را به چشمانم نیز دیدم.
کد خبر 846145 منبع: همشهری آنلاین برچسبها سفر - گردشگری دریاچه ارومیه حوادث ایران