من و دوستم پیپی
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۲۵۷۹۶
مورد داشتیم مکرر که طرف به سراب، رأی داده یا مرداب را تَکرار کرده، اما همه تقصیر را انداخته گردن آب!
به گزارش مشرق، «حسین قدیانی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دوستی دارم از عصر دبیرستان که ناظر بر زندگی در این زمانه، اخیراً بیشتر در مجازستان با هم همکلام میشویم! خرجش برای جفتمان کمتر است! این دوست ما دوم خرداد ۷۶ به آقای «خ» رأی داد و ما به آقای «ن» و دقیقاً همین مسئله شد عامل اختلافات ما که تا الان هم ادامه دارد! موجود یا مورد عجیبی است این دوست نازنین! بگذار چند مثال بزنم؛ یک هفته مانده به ۲ خرداد ۷۶ که تقریباً مطمئن از پیروزی فلانی شده بود، مدام این را میگفت: که؛ «شک ندارم آقای «خ» انتخابات را میبرد، ولی شرط میبندم که با تقلب، اسم آقای «ن» از صندوق در میآید!» نتیجه آنکه آقای «خ» انتخابات را برد و صدالبته تقلب هم نشد! این مثال اول! مثال دوم اینکه، حدوداً شش ماه از ۲ خرداد کذایی گذشته بود که خوب یادم هست قیمت لبنیات و میوه و کلاً مایحتاج روزانه ملت از قبیل: نان و برنج، بالا کشید! نکته بامزه و بلکه مسخره ماجرا اینجاست که این دوست ما جوری با من طلبکارانه بحث میکرد، کأنه آقای «ن» رئیسجمهور است و لذا من بدبخت باید مسئولیت رأیم را بپذیرم! گاه که دیگر از کوره در میرفتم، خطاب به دوستم میگفتم: «مشتی! انصافاً خیلی رو داری! الان این سؤالات درباره گرانی را، تو باید از من بپرسی یا از قضا من از تو؟!»
مثال سوم برمیگردد به سال ۸۴ و ذکر اینکه این دوست ما در مرحله اول، رأی داد به معین، اما چون یک ضدهاشمی ششدانگ بود، مرحله دوم از سر ناچاری رأی داد به همان که ما به او رأی داده بودیم! طرفه حکایت اینجاست که این دوست عزیز، آن روزها نیز ادعایی داشت که من ضمن عذرخواهی از شما مخاطبان محترم، عین آن را میآورم؛ «چون آقای خامنهای با آقای هاشمی، ملاحظاتی از قدیم دارد، شرط چی میبندی که ما انتخابات را میبریم، اما آقای هاشمی، فرد پیروز اعلام میشود!» نتیجه را هم که باز همه میدانید! انتخابات را رقیب هاشمی برد و نام رقیب هاشمی هم خوانده شد! بگذریم که جناب هاشمی با نامهای که آخرش هم نفهمیدیم مخاطبش دقیقاً کیست، تلویحاً مدعی تقلب شده بود! این سوای آن نامه موسوم به «نامه سرگشاده» است!
یعنی اگر در اسلام، شرطبندی حرام نبود، من الان دارای تمام داراییهای این دوستمان شده بودم! این دوست ما این مدلی است که اولاً همیشه اپوزیسیون است! و هیچ هم فرقی ندارد که مثل الان، هم دولت و هم به عبارتی مجلس، دست همطیفهای سیاسی ایشان باشد! در هر حال، این منم که باید پاسخگوی قیمت پیاز، پراید، پوشک، پفک و پیپ باشم! و لابد میپذیرید که سیگار، دون شأن همچین دوست روشنفکری است! قطعاً این همه منورالفکری فقط و فقط با دود پیپ امکان بروز دارد! حالا بروم سراغ یک مثال دیگر! از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان که این دوست گرامی تا همین دو هفته پیش، مدام پیامهای این مدلی برای حقیر میفرستاد که من باز مجبورم عینش را تکرار کنم؛ «این «آقا» تون اگر به مذاکره با امریکا خوشبین نبود و از قبل فرجام برجام را میدانست و میدانست که با دادن این بخش و آن بخش هستهای هم تحریم لغو نمیشود و حتی بیشتر میشود، پس چرا مانع روحانی و ظریف نشد؟!» مختصر و مفید در جواب دوستم مینوشتم؛ «این درست که بر اساس دو مؤلفه شناخت و تجربه، حضرت آقا همه این روزها را میدیدند، اما در یک جامعه اسلامی و انسانی، رهبر خودش را مکلف به دو مهم میداند؛ احترام به رأی مردم و اهتمام به رشد مردم! بله! رهبر انقلاب از همان اول هم میدانستند که گشایش اقتصادی با سازش سیاسی میسر نمیشود، اما بنای آقا بر «احترام به رأی مردم» و «اهتمام به رشد مردم» است!
بالاخره مردم به آقای روحانی رأی دادهاند و شاید گمانشان این بود که اگر ما با امریکا دور یک میز بنشینیم، بخش مهمی از مشکلاتمان حل میشود! اینجا، هم آقا به رأی مردم احترام گذاشتند و هم با تجربهای که حاصل شد، اهتمام کردند به رشد ملت!» شگفتا! دوست ما باز هم ولکن معامله نبود و خیلی محکم جواب میداد؛ «همه این حرفها درست، اما باز هم آقای خامنهای نباید میگذاشت که این همه بیخود و بیجهت به امریکا اعتماد شود! ما هزینه تسلیم را نمیدانستیم، ولی ایشان که میدانست!» الساعه مخاطبم توی خوانندهای! باورت میشود دقیقاً همین دوست پیپی ما بعد از اطلاع از محتوای دیدار آبه با حضرت آقا، این پیام را فرستاد تلگرامم؛ «آیا بهتر نبود «آقا» تون پیام ترامپ را پاسخ میداد؟! و مگر غیر از مذاکره، چارهای هم هست؟!» من البته برای آنکه کمتر مختان سوت بکشد، خلاصه کردم پیام دوستم را! اما نه! دوست دارم مختان بیشتر سوت بکشد!
بگذارید چند مثال دیگر از این دوست بزنم! نسبتش با شریعتی مثلاً! دولت و مجلس اگر دست طیف من و ما باشد، این دوست ما حتی شریعتیپرست هم میشود! یعنی چنان زر و زور و تزویر و بلکه ابوذر را بر سر من و ما میکوبد که بیا و ببین! من و ما را مینشاند روی صندلی مصلحت و چنان با چماق عدالت و عدالتخواهی بر فرقمان میکوبد که حد ندارد! لیکن دولت و مجلس اگر دست همین آقای روحانی و شرکایی، چون بیژن زنگنه باشد، من دیدم که به شریعتی چهها نگفته! گاه میگوید؛ شریعتی اصلاً کی بود؟! گاه مینویسد؛ شریعتی تفنگ دست منافقین داد! گاه حتی این را هم دیدم نوشته که داعش ریشه در افکار شریعتی دارد! القصه! دیشب در تلگرام به من گفت که «بیا سکرتچت!» رفتم! تندتند داشت تایپ میکرد که؛ «تو فکر میکنی نجفی مقصر است؟! نخیر! مقصر، علی شریعتی است! نجفی در جوانی عاشق شریعتی بوده و این هم نتیجهاش! اینکه حالا نجفی است! من رفیقی در بغداد دارم که کلی تحقیق کرده درباره آبشخور فکری ابوبکرالبغدادی! ابوبکر هم گویی متأثر از شریعتی بوده…!» راضی باشید! به دوستم پیام دادم؛ «اتفاقاً من هم یک رفیق در مدینه دارم! این دوست من معتقد است که آن دو خلیفه دیگر هم بیتأثیر از شریعتی نبودند!» آری! دوم خرداد ۷۶ بهار مغلطه بود! سالها پس از آن روز، ما نماز آقای «خ» به امامت آقای «ن» را هم دیدیم، اما هرگز از دوم خردادیها منطق ندیدیم! هر چه بود، تَکرار سیاست بود، اما سیاست به معنای سیاسیبازی! آخرین مثال را بزنم و خلاص! این دوست ما کشتهمرده بازرگان است! همیشه برایم پیام میداد که «بازرگان، مرد اخلاق و مردمسالاری است»!
من که هیچ وقت نفهمیدم اخلاق و مردمسالاری، چه نسبتی با این دارد که تو برداری به یک انتخابات گسترده و با شکوه ۴۰ میلیون رأی، تهمت تقلب بزنی و نامزد مورد حمایتت، هنوز مردم در صف رأی هستند، خودش را فرد پیروز معرفی کند و ناشی از فتنه حاصله، حتی مسبب ریختن خون از هر دو سوی ماجرا شود؟! و آن همه آبروریزی! و آن همه مجال به دشمن! و آن همه جرقه برای تحریم! این روزها سالگرد دکتر شریعتی است! روحت شاد معلم قلم و دفتر و کتاب و سخنرانی که سیگار از دستت نمیافتاد! باورم هست نیمقرن اگر بیشتر زندگی میکردی، حتماً این حریت را داشتی که عوض اهل فلاسفه، اهل سفسطه را «پفیوزان تاریخ» بخوانی! آری! اینچنین است برادر! زود رفتی و ندیدی بر ما چه رفت! مورد داشتیم مکرر که طرف به سراب، رأی داده یا مرداب را تَکرار کرده، اما همه تقصیر را انداخته گردن آب!
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: مشرق
کلیدواژه: وعده های روحانی بازار سکه و ارز قتل همسر نجفی شهید نصیری اصلاح طلبان انتخابات تقلب رهبر انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۲۵۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا دانلود غیرقانونی آهنگ را دوست داریم؟
آفتابنیوز :
نیما جوان (تهیهکننده موسیقی و مدیر نشر و پخش جوان) درباره فعالیتهای کنونی خود میگوید: با آغاز شیوع کرونا اتفاقات عجیب و غریبی در صنعت نشر رخ داد؛ به گونهای که فعالیت بسیاری از همکاران رو به تعطیلی رفت و یا به کل تعطیل شد. پس از کرونا نیز شرایط سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ تأثیر مستقیمی روی کار ما داشت. فعالیت خود من هم در حوزه نشر بود و هم پخش که بخش دوم در پی این اتفاقها کلا تعطیل شد، ولی نشر را حفظ و سعی کردیم از انتشار فیزیکی به سمت انتشار دیجیتال در پلتفرمهای بینالمللی و داخلی برویم تا جریان نشر پویایی خود را حفظ کند.
او ادامه میدهد: البته نشر که از سمت مولفها و هنرمندان صورت میگیرد، همچنان پویایی خود را حفظ کرده است، اما خب، هنرمندان بیشتر به سمت اجراهای صحنهای، فستیوالها یا انتشار آثار خود در پلتفرمهای دیجیتال روی آوردهاند.
درآمد هنرمندان از نشر موسیقی بیشتر نشده است!
در ادامه این مسئله را با او مطرح کردیم که برخی بر این عقیده هستند که وضعیت درآمد هنرمندان از طریق نشر اثر موسیقی به صورت دیجیتال در ایران بهتر شده است؛ آیا شما به این امر قائل هستید؟ که جوان پاسخ میدهد: باید دید منظور آنها بهتر نسبت به چه چیزی است؟ اگر منظور نسبت به قبل باشد، بله وضع بهتر است، ولی نسبت به ایده عالی که باید اتفاق بیفتد، خیر! درحقیقت هنرمند موسیقی باید نسبت به هزینههایی که برای ساخت یک اثر میکند یک آستانه امنیتی داشته باشد تا بدین صورت حداقل نسبت به اینکه هزینههای صرف شده برابر میشود یا با سود همراه باشد، دور نظری داشته باشد.
او ادامه میدهد: با این حال نشر موسیقی در ایران با حمایت مالی اسپانسرها (که البته در این زمینه کمکار شدهاند) یا با هزینه شخصی خود هنرمند صورت میگیرد که در هر دو مورد نه بازگشت مالی در کار است و نه سودی!
چرا پلتفرمی شبیه به اسپاتیفای نداریم؟
در همین راستا از او سوال میکنیم که چرا در ایران پلتفرمی مشابه اسپاتیفای برای پخش آنلاین موسیقی نداریم؟ چرا که تجربه پلتفرمهای پخش آنلاین فیلم نشان داده که اگر بستری فراهم شود، مردم هم استقبال میکنند!
جوان میگوید: در حال حاضر پخش آنلاین موسیقی در دنیا حرف اول را به لحاظ درآمد اقتصادی برای هنرمندان موسیقی میزند. پیشتر تجربه سایت بیپتونز را داشتیم که برای دانلود قانونی فایلهای موسیقی موهبت بزرگی بود، ولی هیچگاه به سمت پخش آنلاین موسیقی به صورت قانونی نرفتهایم. در صورتی که در پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای مخاطبان به راحتی موسیقی گوش میکنند، بدون اینکه نیازی به دانلود آهنگ باشد.
او ادامه میدهد: دردسر دانلود موسیقی از سایتی مانند بیپتونز باعث شده که آن بخش خیلی ضعیفتر از جریانی که در دنیا وجود دارد پیش برود، درحالی که اگر بیپتونز به صورتی پیش میرفت که مخاطبان به صورت آنلاین آهنگ گوش کنند، وضع خیلی فرق داشت. ضمن اینکه بیپتونز در ایران میتوانست جای اسپاتیفای را بگیرد؛ زیرا اسپاتیفای به فیلترشکن نیاز دارد و خیلی وقتها همان فیلترشکن هم کار نمیکند. به هر حال، چون تغییر شکلی در سیستم دیجیتالی ایران رخ نداده، گردش اقتصادی هم در موسیقی به جریان نیفتاده است.
ناامیدی بیپتونز
از او سوال میکنیم که پس چرا پلتفرمی مانند بیپتونز به سمت پخش آنلان موسیقی نرفته است؟ که جوان میگوید: علتش میتواند هزینههای بالای سرمایهگذاری و ناامید شدن پلتفرمی مانند بیپتونز باشد. در حال حاضر کمتر کسی در ایران به سمت فروش دیجیتال میرود؛ چون فروشی ندارد. پلتفرمی مانند بیپتونز هم میداند برای اینکه بستر جدیدی را برای پخش موسیقی فراهم کند، باید میلیاردی تبلیغ کند، بدون اینکه از نتیجه مطمئن باشند. البته اگر میبینیم که در دنیا حقوق مادی و معنوی آثار هنری رعایت میشود، به خاطر این است که آنها از طریق رادیو و تلویزیون این مسئله را در بین مردم فرهنگسازی کرده و جا انداختهاند.
دو نظر مثبت و منفی درباره دو سانسی کنسرتها
در بخش دیگری از این گفتگو با جوان درباره برگزاری کنسرتها در دو سانس صحبت میکنیم و نظر او را جویا میشویم.
این ناشر موسیقی میگوید: اینکه اجرایی به سانس دوم کشیده میشود در نگاه اول مثبت است؛ چون نشان دهنده استقبال مردم است، ولی از طرف دیگر لطمه آن به خود اعضای گروه و خواننده وارد میشود. علت هم این است که خوانندهها در یک سانس خیلی بهتر و باکیفیتتر میتوانند اجرا کنند و تعدد سانس احتمالا کیفیت کار را پایین میآورد.
او درباره علت این امر میگوید: علت برگزاری کنسرتها در دو سانس حتما اقتصادی است؛ چون وقتی که برگزارکننده به برگزاری کنسرت در دو سانس علاقهمند باشد حتما برای درآمد بیشتر است. البته کنسرتهای پاپ میتوانند به یک سانس بسنده کنند، چون با یک سانس هم گردش مالی خوبی برای برگزارکننده اتفاق میافتد و شاید اگر فشار دو سانس کنسرت پشت هم از دوش گروهها برداشته شود، کیفیت کار آنها بالا برود.
دولت باید هزینه کمتری بابت سالنهای کنسرت بگیرد
همچنین نظر او را درباره این مسئله که «با وجود دولتی بودن عمده سالنهای کنسرت در ایران، ولی این سالنها اجارهبهای کلانی را از تهیهکنندگان کنسرت دریافت میکنند که این امر موجب افزایش ناگزیر قیمت بلیتهای کنسرت میشود» جویا میشویم که جوان میگوید: در مواقعی که هزینههای برگزاری کنسرت ناگزیر بالا میرود، دولت باید به برگزارکننده یا سالندار کمک مالی دهد که البته در این مورد معنایی ندارد؛ چون اکثر سالنها دولتی هستند و دولت باید حمایت کند که هزینه برگزارکننده پایین بیاید که بتواند بلیتها را با قیمت منطقیتری در اختیار مخاطب قرار دهد.
او ادامه میدهد: در جریان موسیقی پاپ که عمده مخاطب آنها نوجوانها هستند، خانواده و والدین خود را مجبور میکنند که به کنسرت خواننده محبوب خود بروند؛ حال یک خانواده چهار نفره با هر بلیتی که میانگین قیمت آن ۷۰۰ هزار تومان است، باید هزینه بالایی باید پرداخت کند که شاید دفعات بعدی کنسرت را از لیست تفریحات خود حذف کند؛ بنابراین دولت باید کمک کند که هزینهها پایین بیایند، ولی خب معلوم نیست این هزینهها کجا صرف میشوند.
جوان در پاسخ به این پرسش که «سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر، فرهنگسرای بهمن هم به سالنهای برگزاری کنسرت اضافه شد که شروع فروش قیمت بلیتها از ۹۵ هزار تومان بود. بهتر نیست این روند را طی سال هم داشته باشیم تا همه اقشار جامعه از حضور در کنسرتها بهرهمند شوند؟» میگوید: قطعا همین طور است. وقتی که جایی تبدیل به پاتوق فرهنگی میشود، مهم نیست که موقعیت مکانی آن کجاست؛ چراکه اگر آن محیط خدمات خوبی ارائه دهد آدمها به رفتن به آنجا عادت میکنند. ضمن اینکه در تهران سالن اجرا خیلی کم داریم و اضافه شدن سالنهای مختلف در سراسر سطح شهر بسیار کمک کننده خواهد بود.
جوان ادامه میدهد: فراموش نکنیم که بسیاری از هنرمندان، به خصوص جوانترها و تازهکارها برای برگزاری کنسرت به خاطر کمبود سالن و البته هزینههای بالا به مشکل میخورند؛ چه بسا که بعضی از سالنها برای یک سال توسط برخی از تهیهکنندگان رزو میشود.
این تهیهکننده موسیقی تصریح میکند: درحال حاضر سالنهایی داریم که در اختیار شهرداری هستند که از وقتی شهردار جدید روی کار آمده اجازه برگزاری کنسرت در این سالنها را نمیدهد، مانند سالنهای ایوان شمس، سالن کانون پرورش فکری کودکان و وزارت کشور! آخر چرا این سالنها باید غیرقابل استفاده بمانند وقتی که پتانسیل اجرایی دارند؟ خیلی از فرهنگسراها نیز سالنهای خیلی خوبی دارند که با صرف یک هزینه میتوان آنها را به سالنی برای اجرای موسیقی تبدیل کرد. این کارها یک عزم دولتی و مدیر فرهنگی میخواهد که علت فعالیت نکردن این سالنها را آسیب شناسی و رصد کند، در عین حال نیز استفاده از آنها را مطالبه و در اختیار هنرمندان قرار دهد.
منبع: خبرگزاری ایسنا