عزاداری یا خودآزاری
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۴۳۲۶۳
روزنامه همدلی در گزارشی آورد: سال ۹۰ همسرم را از دست دادم از آن تاریخ تاکنون که ۸ سال میگذرد، هنوز لباس سیاه به تن دارم، آرایشگاه نرفته موهایم را رنگ نکرده و حتی ابروهایم را اصلاح نکردهام. فرزندانم بارها از من خواستهاند از این پیله غم که در اطراف خود تنیدهام، رها شوم، خودم هم بیمیل نیستم اما با «حرف مردم» چه کنم؟
سال ۶۰ پسرم «بهمن» در لباس دامادی و در روز عروسیاش شهید شد، ۳۸ سال از آن تاریخ میگذرد، آخرین شبی که سر به بالش گذاشتم یک شب قبل از شهید شدناش بود، از آن تاریخ شبها برای خواب مانند او سر بر تکه سنگی میگذارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پسرم فقط ۸ سالاش بود، هیچ تصور و تصویری از مرگ، درد و سرطان نداشت، سرطان خون در دو ماه طومار زندگیاش را در هم پیچید و اکنون من ماندهام و دنیایی بدون او. ۱۰ سال از مرگ فرزندم میگذرد، در این مدت رنگیترین لباسی که پوشیدهام لباسی سرمهای در عروسی یکی از پسرانم بود، خودم را از خیلی از شادیها و تفریحها محروم کردهام. بارها تصمیم گرفتهام بخاطر فرزندان دیگرم رویه زندگی خود را تغییر دهم، اما اینجا بنبستهای عرفی زیاد است و همین عرف و سنت بر زندگی خیلیها که خود نیز اعتقاد به سوگواریهای دراز مدت ندارند تأثیر میگذارد.
این روایتها، داستان زندگی برخی از زنان غرب کشور است که مرگ عزیزانشان زندگی آنان را در برههای از زمان متوقف کرده است به نحوی که نوع و شکل زندگیشان به «قبل از مرگ» و «بعد از مرگ» عزیزانشان تقسیم میشود.
در برخی از مناطق کشور، بسیاری از زنان بهجای همه سوگواری میکنند. زنی که تمام سال سیاه میپوشد و از دست دادن عزیزی، او را نه چندماه یا یک سال، بلکه چندین سال در یک حاشیه غم فرو میبرد. غمی که از یک زن به همسر و فرزندان هم منتقل میشود و افسردگی احتمالاً آخرین نشانهای است که روی آن دست میگذارند. یک سوگ مستمر و در نهایت تصمیم بر خودکشی فرجام بسیاری از عزاداریهای مدت دار است.
سوگواریهای طولانیمدت -که برخی از آن به عنوان «خودآزاری» نام میبرند، بین زنان برخی از مناطق به ویژه زنان غرب کشور. مانند لرستان، کرمانشاه، ایلام به یک عرف تبدیل شده، عرفی که پیشتر جایگاهش «ترس از حرف مردم» است.
بسیاری از کارشناسان آمار بالای خودسوزی زنان غرب کشور را به عرفهای غلط که یکی از آنان سوگواری درازمدت است، بیارتباط نمیدانند. آنها معتقدند سوگواریهای بلندمدت که طی آن فرد سوگوار خود را از بسیاری از تفریحها و مراسمهای شادی، محروم میکند، فرد را به سمت افسردگی و حتی خودکشی سوق میدهد.
البته فقط زنان غرب کشور نیستند که سوگواریهای طولانی مدت آنان را به وادی افسردگی و خودکشی و … کشانده است، نمونههای از این سبک سوگواری تقریباً در بیشتر مناطق ایران به چشم میخورد، به عنوان مثال استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای است که خبر خودکشی زنان این استان هر از چندگاهی خبرساز میشود.
«اسماعیل آذری» روحانی جوانی است که در مناطق محروم کهگیلویه و بویراحمد زندگی میکند. وی راوی رنج قصه زندگی زنانی شده است که از میان گزینههای متعدد برای ادامه زندگی خود «مرگ» را انتخاب کرده و با «خودکشی» به زندگی خود نقطه پایان میگذارند.
وی چند وقت پیش در صفحه شخصیاش در شبکههای اجتماعی نوشت: «در کمتر از دو ماه چهار خودکشی در یک بخش کوچک ۲۰ هزار نفری. امروز خبردار شدم خانم باردار ۲۵ ساله خودسوزی کرده و کودک سقط شده و احتمال مرگ مادر هم وجود دارد. مردم و مسئولین به اخبار خودکشی عادت کردند.» وی سپس به علتهای غالب خودکشی اشاره میکند. یکی از مصادیقی که او مطرح میکند، سوگواریهای طولانیمدتی است که زنان این منطقه دارند.
فرناز آزادی، جامعه شناس، سوگواری طولانی مدت زنان در برخی از مناطق کشور را به عرف و رسم و رسوم غلط و همچنین کلیشههای جنسیتی گره زد و به همدلی گفت: تفاوتهای جنسیتی و نابرابریهای جنسیتیی کلیشههای جنسیتی را بازتولید میکند، کلیشههای که تصویری نادرست از زن را خلق میکند.
وی افزود: تصویر جنسیتی ناشی از عقاید و افکار قالبی یا کلیشههاست. کلیشهها یا تصورات قالبی جنسیتی دربرگیرنده اطلاعات درباره ظاهر جسمانی، نگرشها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل است. صرف شناخت اینکه یک فرد زن است این معنی ضمنی را دارد که آن فرد خصوصیات جسمانی و صفات روانی خاص (مهرورز، وابسته، ضعیف، عاطفی) خواهد داشت.
این جامعه شناس تصریح کرد: تصویر جنسیتی از زن، که زن را ضعیف، مهرورز و وابسته به تصویر میکشد، نقشها و وظایفی را بر زنان تحمیل میکند که شاید انتخاب خود آنان نیز نباشد. در جوامع سنتی این کلیشهها و تصویرهای جنسیتی آن چنان پررنگ است که عدول و سرپیچی از آن، نوعی هنجار شکنی محسوب میشود و غولی به نام «حرف مردم» را به دنبال دارد. بنابراین زنان خواسته یا ناخواسته تن به اجباری میدهند که عرف برای آنان تعیین کرده است و جامعه مردسالار نیز آن را دامن میزند. در این جوامع که مناسبات قومی قبیلهای حاکم است اگر آگاهی و مطالبه جدیدی هم شکل بگیرد، چون در بستر بافت سنتی شکل گرفته است با بنبستهای عرفی مواجه میشود و نه تنها به تغییر شرایط نمیانجامد بلکه بهعنوان یک ناهنجاری بهشدت با آن مخالفت میشود.
از سویی دیگر چون در برخی از جوامع سنتی، سوگواری طولانی مدت به نوعی «ارزش» محسوب میشود، به سوگواری طولانی مدت زنان امتیاز میدهند، بنابراین در این جوامع از زنانی که سالها خود را در زیر لباسی تیره محبوس میکنند و عزلت نشینی پیشه میگیرند، به عنوان زنان ارزشمند یاد میشود.
امتیاز دادن و ارزشمند تلقی کردن کار زنانی که در مرگ عزیزانشان تارک دنیا شدهاند، زنان بیشتری را به سمت سوگواریهای طولانی مدت سوق میدهد. در این جوامع زنانی که در طول زندگیشان نه حرفشان شنیده شده است و نه در جامعه مرد سالار دیده شدهاند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار بودهاند، با مرگ عزیزانشان فرصتی برایشان فراهم میشود که مورد تأیید و تصدیق اطرافیان خود قرار بگیرند و با سوگواری مدت دار مورد تشویق قرار بگیرند.
این جامعه شناس افزود: قصه تلخ ماجرا آنجاست که این نوع سوگواری به دلیل مقبولیت در نزد افکار عمومی جوامع سنتی ارزش محسوب میشود و به همین دلیل به عنوان یک ارزش از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
یک روانشناس از مرگ عزیزان به عنوان بزرگترین رویداد در زندگی هر فردی نام برد و به «همدلی» گفت: مرگ عزیزان مهمترین رویداد در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید میشود. مرحله بهبود و سازگاری با اندوه مرحلهای آرام و تدریجی است. چرا که پذیرش واقعیت مشکل است و فرد دچار سردرگمی میشود. اگر فرد مرگ را به عنوان واقعیت زندگی بپذیرد، غم و اندوهش کمتر میشود. اما برخی از افراد به دلیل پذیرش عرفهای غلط در مقابل پذیرش مرگ به عنوان رویداد سخت زندگی مقاومت میکنند و برای آنان این مرحله بهبود و سازگاری سالیان سال طول میکشد. این گونه سوگواری نه تنها برای فرد سوگوار خروجی و عایداتی ندارد، بلکه شخص را به پرتگاههای نظیر افسردگی و خودکشی سوق میدهد.
سارا قاسمی یکی از دلایل سوگواریهای طولانی مدت زنان در برخی از مناطق کشور را به فرهنگ «مردهپرستی» گره زد و گفت: متأسفانه فرهنگ غلط مرده پرستی در میان بیشتر ایرانیان مرسوم است اما در مناطق سنتی این فرهنگ به عنوان نوعی ارزش تلقی میشود. ارزشی که برخی از زنان را وادار به سوگواریهای طولانی مدت میکند.
این روانشناس در ادامه به زنانی اشاره کرد که بدون اجبار و تحمیل عرف و سنت به سوگواریهای طولانی مدت -که از آن به عنوان «سوگ بیمار گون» تعبیر میشود- دست میزنند. وی افزود: اغلب افرادی که سوگواریهای طولانی را بدون اجبار انتخاب و اجرا میکنند، افرادی هستند که از اختلال «خودآزاری» رنج میبرند. چرا که منظور از مرگ و سوگواری را به درستی درک نکردهاند. این دو موضوع به طور مداوم برای خیلی ها مشکل ساز میباشد در حالیکه نباید باشد.
سوگواری طولانی مدت در مرگ عزیزان، نشان دهنده اوج درد و الم زنانی است که برای دیده و شنیدن شدن ضمن اینکه خود را از هر شادی محروم میکنند، جامهای سیاه نیز بر تن کرده تا هنجارهای غلط جامعه سنتی ادامه پیدا کند. هنجار غلطی که زنان را به سمت افسردگی و خودکشی سوق میدهد. زنانی که به زندگی خود نقطه پایان میگذارند، پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره میکنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت در این زمینه تابو به حساب بیاید.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: ایلام کرمانشاه ایران لرستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۴۳۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شخصیت و جایگاه حضرت حمزه سید الشهدا(ع) و عزاداری برای او به دستور رسول الله(ص)
حمزه(ع) یکی از شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام است. ایثار، جهاد، هجرت و دفاع جانانهاش از پیامبر (ص) در مکه بیبدیل است و از نظر مفسران اسلامی آیاتی در قرآن در شأن آن حضرت نازل شده است. از جمله «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللّه، وَالَّذِینَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ» در شأن او و جمعی دیگر از مخلصان اصحاب پیامبر(ص) است. آیات زیادی در قرآن در شأن اوست که مفسرین ذیل آیات اشاره نمودهاند اما آیه السابقون السابقون اولئک المقربون و چند آیه دیگر به تصریح برای تبیین شخصیت حمزه(ع) کافی است که چه نقش بزرگی در دین در دوره دعوت و استقرار و دفاع از حریم رسول الله(ص) ایفا کرد.
آیات ایمان در شأن او و حضرت علی(ع)
حمزة بن عبدالمطلب را در رأس مؤمنان حقیقی مشاهده میکنیم. ایمان آوردن در وضعیت سخت، یاریکردن و پناه دادن به رسول خدا(ص) در مقابل دشمنان آنگاه که همه مشرکان و دشمنان علیه او بسیج شده بودند و در آیه شریفه «لاَیَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنْ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا»، حمزه در اول این صف از مؤمنان است که قبل از فتح، جان خویش را در طبق اخلاص گذاشت.
حضرت حمزه (ع) با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خیل اولین شهدای اسلام پیوست. قتال و شهادتی که با مثله و قطعه قطعه شدن اعضای بدنش توأم شد و علفهای بیابان بر پیکر خونینش کفن شدند. البته آیات متعدد دیگری هست که سیدالشهدا، حمزه مصداق روشن و نمودار بارزی از این آیات است.
اولین عزاداری در اسلام برای حمزه بود
پس از ایمان حمزه به پیامبر(ص) و در آمدن به جرگه دعوتشدگان، اسلام قدرتی گرفت و بسیاری به جهت ایمان حمزه به سوی اسلام گرویدند. شهادت او نیز برای اسلام گران بود، چون هیبتی داشت که دل دشمن را به ترس و اضطراب میانداخت. حمزه کسی است که پیامبر(ص) پس از شهادتش بر او بسیار گریست و زنان انصار و مهاجرین را فرمود تا برای او اقامه عزا و گریه کنند و این اولین عزاداری در اسلام برای عزیز پیامبر (ص) بود.
شهادت او فقدانی برای اسلام بود و برای پیامبر غمی جانکاه بود که هرگز جبران نشد. شیخ صدوق در ضمن حدیث مفصلی از سلمان نقل میکند: «در ایام بیماری رسول خدا(ص) در روزهای آخر زندگی، حضرت فاطمه زهرا(س) وقتی ضعف شدید را در پدر بزرگوارش دید گریست. رسول خدا(ص) برای تسلی و آرامش دخترش از عنایات و برکات خداوند بر اهل بیت (ع) سخن گفت.
حمزه سیدالشهدا اول است
در اسلام دو سید الشهدا هست یکی حمزه(ع) و دومی امام حسین(ع) هر یک از این دو شهید در حیات اسلام به نوعی نقش تعیین کننده دارند. پیامبر اکرم(ص) در گفتگو با دخترش فاطمه زهرا(س) بخشی از نعمتهای خدا را که بر این خاندان ارزانی داشته است برشمرد تا بدین جا رسید: دخترم! ما اهل بیتی هستیم که خداوند 6 صفت و ویژگی را بر ما عطا کرده است که بر هیچ یک از گذشتگان و آیندگان عطا نکرده است. زیرا پیامبر ما سید انبیا و مرسلین است و آن پدر تو است و وصی ما سید اوصیا است و آن همسر تو است و شهید ما سیدالشهدا است و آن حمزة بن عبدالمطلب عموی پدر تو است. فاطمه(س) گفت: ای فرستاده خدا، آیا او فقط سید شهیدانی است که با وی به شهادت رسیدهاند؟ پیامبر فرمود: نه، بلکه او سید شهدای اولین و آخرین، به جز انبیا و اوصیا است.
و در ادامه فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم. رسول الله، حمزه سیدالشهدا، جعفر ذوالجناحین، علی، فاطمه، حسن، حسین و مهدی (عج)، با اینکه پیامبر (ص) بیش از هفت عمو داشت، اما عمویی چون حمزه و ابوطالب نداشت، ابوطالب در دوره حیات خود و با تقدیم فرزندان خود به محضر پیامبر از دین حمایت کرد تا او زنده بود، کسی جرأت اذیت حضرت را نداشت. به همین خاطر سال وفاتش عام الحزن پیامبر بود. حمزه پس از ابوطالب بزرگترین پشتیبان پیامبر (ص) بود، لذا فرمود: «اَحَبّ اِخوانی اِلَیَّ علّی بن أبیطالب و أحَبّ أعْمامی اِلیَّ حَمْزَة»؛ محبوبترین برادرانم علی بن ابیطالب و محبوبترین عموهایم حمزه است.
نام حمزه محبوبترین ها
یکی از اصحاب پرسید: یا رسول الله! خداوند فرزندی عنایت کرده نامش را چه بگذارم. فرمود: «سَمِّهِ بأحَبِّ الأسماء اِلیّ حَمْزه»، نام او را که همنام محبوبترین نامها نزد من است بگذار و آن حمزه است. ابن حجر عسقلانی نقل میکند که رسول خدا(ص) چون در کنار جسد مُثله شده عمویش حمزه نشست، خطاب به وی چنین فرمود: «رَحِمکَ اللّه أی عمّ، لَقَدْ کُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخیرات»، ای عمو! خدای رحمت کند تو را که در صله رحم و انجامدادن کارهای نیک فعال و کوشا بودی.