Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- کلید پیشرفت حقیقی، پاسخ عزتمندانه با اقدام قدرتمندانه!، بازی فیک جنگ، مقاومت فعال در برابر اف. ای. تی. اف، مقاومت فعال، مخاطبین پارلمان اقتصادی و ... گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، کلید پیشرفت حقیقی، پاسخ عزتمندانه با اقدام قدرتمندانه!، بازی فیک جنگ، مقاومت فعال در برابر اف.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ای. تی. اف، مقاومت فعال، مخاطبین پارلمان اقتصادی، موشک سوم خرداد فتوشاپ نبود!،  فریاد اجاره نشین‌ها را کسی می‌شنود؟!، اروپا؛ از حرف تا عمل، ارزش رسانه‌ای ماجرای پهپاد، مدال افتخار برای هر ایرانی و ... گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر کلید پیشرفت حقیقی درج کرده که به این شرح است:
در فراز‌هایی از «بیانیه گام دوم انقلاب» نیز از «مدیریت جهادی» سخن به میان آمده که عاملی بسیار کلیدی و مهم در اداره کشور به شمار می‌آید، به این اعتبار که حل مشکلات و موانع داخلی با توجه به رویکرد انقلابی و جهادی ارتباط معنادار و مستقیم دارد. چرا این‌قدر بر روحیه جهادی و الگو گرفتن از دفاع مقدس اصرار داریم؟ اولین علت آن است که رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی، از همه قدرت‌های جهانی چشم‌پوشیده بودند و چشمداشتی به تجهیزات و امکانات نداشتند. همه ابداعاتی که در کوران جنگ به دست آمد و امروز باعث شده جمهوری اسلامی به بیش از ۵۰ کشور دنیا صادرات تجهیزات و قطعات نظامی داشته باشد نیز درست به دلیل همین چشم‌پوشی از وعده و وعید‌ها به دست آمد. برخلاف ارتش صدام که از ده‌ها کشور برای مقابله با نیرو‌های ایرانی، مزدور بکار گرفته بود، بسیج، سپاه و ارتش یک‌تنه به میدان رفتند و هیچ‌گاه منتظر سازمان‌های بین‌المللی یا کشور‌های دوست و همسایه نشدند. علت دوم که از دلیل اول به‌مراتب مهم‌تر است، به توکل رزمندگان به وعده‌های الهی بازمی‌گردد. پشتوانه دشمنان ما آمریکا، شوروی و غرب بود و تکیه رزمندگان ما بر اساس منظومه و مکتب امام (ره) به آموزه‌های وحیانی و آسمانی و سوم اینکه، در دفاع مقدس، جوانان همه‌کاره بودند و میانگین سنی فرماندهان جنگ بالاتر از ۳۰ سال نبود. سؤال اینجاست که چرا در برهه فعلی که قطعاً شدت حملات و تحریم‌های دشمن، کمتر از دوران دفاع مقدس است، به پیروزی قاطع در میادین اقتصادی و سایر حوزه‌هایی که با غرب دچار چالش جدی شده‌ایم، دست نمی‌یابیم؟ پاسخ را باید در فقدان این سه مؤلفه جستجو کرد. در حال حاضر، مدیرانی بعضاً فرسوده، ناکارآمد، کم‌تحرک، منفعت‌طلب و تشنه شهرت و ثروت، سکان هدایت برخی از نهاد‌ها وبخش‌ها را در دست دارند که حاضر نیستند به قواعد کار جهادی تن دهند، چون همه پل‌های پشت سر خود را خراب کرده و به مدیریت سکولار و غربی روی آورده‌اند. این جماعت در حالی به کار سازمانی غربی و مدرن امروزی به شکل بیمارگونه وابستگی دارند که به لوازم آن‌که عبارت است از سخت‌کوشی و تلاش مداوم و بی‌وقفه، التزام ندارند و فقط آروغ روشنفکری و وابستگی می‌زنند. واقعیت آن است که کشور‌های متحد آمریکا و غرب که امروز در دنیای اقتصاد و تکنولوژی حرفی برای گفتن دارند، ازجمله کره جنوبی و ژاپن، به خاطر اهتمام و پیوستگی به تحقیق و توسعه و کوشش مجدانه به این درجه رسیده‌اند وگرنه در بسیاری از کشورها، وزارتخانه‌های آمریکایی مشغول فعالیت‌اند، اما مردمان آن کشور، سهمی از پیشرفت و توسعه ندارند. در مباحث اقتصادی نیز الگو و الهام‌بخش این طیف معدود، کشور‌های اسلامی از قبیل: ترکیه و مالزی و ارتباط این دو با آمریکا و سازمان‌های تحت نظر غرب ازجمله سازمان تجارت جهانی است، حال آنکه واقعیت امر آن است که نه ترکیه و مالزی، بلکه همان‌گونه که پیش‌تر ذکر آن گذشت، هر کشور صاحب‌نام در حوزه اقتصاد به دلیل اتکا ۱۰۰ درصدی بر توانمندی‌ها و حراست از ظرفیت‌های داخلی در برابر گزند‌ها و سوءاستفاده‌های خارجی به رتبه‌های جهانی صعود کرده است. اگر واقعاً مدل فکری برخی از غرب و کشور‌های ملهم از آن باشد، باید به جنگ شدید تجاری میان آمریکا با اروپا و چین هم نیم‌نگاهی بیندازند و تحلیل کنند که این نبرد واقعاً به چه دلیل روی داده است؟ تأکید ترامپ بر شعار «اول آمریکا» با حمایت از صنعت و توان داخلی شکل‌گرفته و هر کشوری که بخواهد به رتبه‌های برتر جهانی در اقتصاد و ... دست یابد یا جایگاه خود را حفظ کند، چاره‌ای جز تکیه به نیرو‌های بومی خود ندارد. بنابراین، پیشرفت حقیقی زمانی محقق می‌شود که دارای مؤلفه‌هایی همچون حفظ روحیه انقلابی، حرکت جهادی، حفظ عزت و هویت ملی و به عبارتی برخوردار از عمق و اتکا به پایه‌ها و استوانه‌های زوال‌ناپذیر داخلی باشد. از این رو، چنانچه به این مؤلفه‌ها، ایمان الهی و توکل به وعده‌های وحیانی اضافه شود، همچون توانمندی‌های اعجاب‌آور نظامی، چنان پیشرفتی در سایر بخش‌های کشور روی خواهد داد که حیرت دوست و دشمن را به دنبال می‌آورد.

• روزنامه کیهان یاداشتی با مضمون پاسخ عزتمندانه با اقدام قدرتمندانه! منتشر کرده که به این شرح است:
آمریکایی‌ها ادعا داشتند با هر اشتباهی ممکن است جنگی در منطقه رخ دهد، این اتفاق نشان داد که اولا با وجود رخ دادن حتی اتفاقی غیر‌اشتباه و ثانیا با وجود اینکه ترامپ این اتفاق را حادثه اشتباهی توصیف کرده است، امکان وقوع هر جنگی وجود ندارد. با این اقدام واکنش آمریکایی‌ها محک خورد که امکان پاسخ نظامی ندارند و اگر دست به اقدامی بزنند باید منتظر پیشامد‌های غیرمنتظره بدتری باشند. هدف قرار گرفتن این پهپاد امریکایی بر فراز تنگه هرمز را باید از یکسو زنده شدن خاطره اسارت ملوانان آمریکایی در سال ۹۴ بدست نیرو‌های ایرانی در خلیج‌فارس دانست و از سوی دیگر به نوعی پاسخی به حمله موشکی ناو وینسنس آمریکا در سال ۶۷ به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در خلیج‌فارس و گرفتن انتقام خون شهدای مسافر این پرواز و مرهمی بر دل خانواده‌های آن‌ها بعداز ۳۱ سال توصیف کرد؛ لذا همانگونه که فرمانده ناو وینسنس به ناحق از دست رئیس‌جمهور آمریکا مدال شجاعت گرفت، مدافعان امنیت ایران به حق باید از دست رئیس‌جمهور کشورمان مدال شجاعت دریافت کنند؛ و نکته آخر اینکه اقدام قدرتمندانه سپاه در سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته آمریکا، روی دیگر موضع عزتمندانه رهبرمعظم انقلاب بود که نه پیام ترامپ را از نخست‌وزیر ژاپن دریافت کردند و نه پاسخی به آن دادند. درحقیقت پاسخ رهبرمعظم انقلاب به ترامپ در اقدام شجاعانه و مقتدرانه سپاه تجلی پیدا کرد و بر این اساس است که واشنگتن پست می‌گوید «در صدای آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران می‌توان بازتاب این سخن آیت‌الله خمینی را شنید که گفت: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند».


• روزنامه وطن امروز یادداشتی با تیتر بازی فیک جنگ منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
بیانیه شورای عالی امنیت ملی ایران در روز ۱۸ اردیبهشت، آمریکا را به زمینی کشاند که آن را محاسبه نکرده بود و از قضا برنامه ایران هم دقیقا این بود که پیش‌بینی‌پذیری سابق را کنار بگذارد و با در پیش گرفتن این راهبرد غیرمنتظره، آمریکا را دچار شوک و بهت کند. راه افتادن کمپینی از اقدامات که نشان‌دهنده اراده ایران برای هزینه‌مند کردن اقدامات آمریکا بود به سرعت معادلات را تغییر داد. بویژه اعلان کاهش مرحله بندی شده تعهدات هسته‌ای از سوی ایران این توهم را که ایران یک چسبندگی سیاست داخلی زوال‌ناپذیر به برجام دارد از بین برد و یک‌شبه برجام را از عاملی برای مهار ایران، به یک ابزار فشار جدی روی اروپا و آمریکا تبدیل کرد که ایران می‌دانست نیاز امنیتی جایگزین‌ناپذیری به آن دارند. به طور خلاصه و از منظر راهبردی، رفتار ایران در ۲ ماه گذشته از اصول زیر تبعیت کرده است: ۱- ایران با موفقیت تلاش کرد به نوعی وضعیت موازنه تنش دست یافته و به آمریکا نشان دهد نه‌تن‌ها ضعیف و ناتوان نشده، بلکه قادر است در زمانی کوتاه طیف بسیار متنوعی از ابزار‌های فشار را علیه آمریکا فعال کند که کاملا خارج از دایره محاسبات استاندارد آن قرار داشته باشد. تعبیر کلاسیک دیپلمات‌های ایرانی این است که آمریکا جدی‌ترین جنگی را که می‌توانسته علیه ایران راه بیندازد یعنی جنگ اقتصادی را با تمام توان به اوج رسانده، بنابراین در مقابل نیز ایران همه ابزار‌های خود را به کار گرفته تا بگوید جنگ، جنگ است و تا زمانی که آمریکا جنگ اقتصادی را متوقف نکند، بابت آن هزینه خواهد پرداخت. تبدیل ابزار‌های قدرت منطقه‌ای ایران به اهرم‌های فشار به آمریکا، راهبردی است که آمریکا پیش‌تر آن را محاسبه نکرده بود. ۲- همچنین ایران اجماع داخلی، هم درون حکومت و هم درون مردم را با موفقیت حفظ و تقویت کرد. آمریکا هنوز هم هر لحظه منتظر است که فشار اقتصادی یا اختلاف‌نظر درباره دورنمای رویارویی با آمریکا، ناآرامی در میان مردم یا اختلافات حاد درون نظام ایجاد کرده و اصطلاحا ایران را از درون مهار کند، اما این رویا روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود و حتی اسرائیلی‌ها هم اکنون معترفند توان مقاومت ایران بیش از چیزی بوده که آن‌ها تصور می‌کردند. ۳- علاوه بر این، ایران تلاش کرده در مقابل فشار‌های جدید آمریکا بازدارندگی ایجاد کند. اکنون می‌توان علائمی از این موضوع مشاهده کرد که آمریکا محاسبه مجدد درباره هزینه‌های فشار به ایران را آغاز کرده، ولی البته هنوز در مرحله‌ای نیست که جنگ اقتصادی را متوقف کند. روند تغییر محاسبات آمریکا باید تا نقطه مطلوب ایران ادامه پیدا کند. ۴- ضمنا ایران دریچه مذاکره را به نحو کاملا معتبری مسدود کرده و این امر جلوی تبدیل شدن فشار‌های آمریکا به نتیجه، یعنی نشستن ایران پای میز مذاکره و امتیازدهی در حوزه‌های موشکی و منطقه‌ای را گرفته است. اکنون با اصرار و تاکید ایران بر مذاکره نکردن، راهبرد آمریکا عقیم شده و دیگر نمی‌تواند نتیجه مدنظر ترامپ را تولید کند. ۵- و در نهایت ایران با درایت به گونه‌ای عمل کرده است که بازی از کنترل خارج نشود. با وجود افزایش تنش‌ها، همچنان کلیت فضا تحت کنترل قرار دارد و هیچ اتفاقی خارج از پیش‌بینی‌ها و محاسبات ایران رخ نداده است. بازی روانی‌ای که ظرف ۳ روز گذشته از سوی آمریکا آغاز شده آخرین راهکاری است که تیم امنیت ملی کاخ سفید برای متوقف کردن ایران به آن متوسل شده است. توجه به این نکته بسیار حیاتی است که اقدامات ایران در ۲ ماه گذشته آمریکا را کاملا در موضع تدافعی قرار داد و متوقف کردن راهبرد جدید ایران را به مهم‌ترین اولویت آن تبدیل کرد. بر خلاف تصور عمومی، هدف از انباشت نیرو‌های آمریکا در منطقه و همچنین هدف اصلی رفت و آمد‌های پی‌درپی واسطه‌ها به ایران، نه حل مسأله، بلکه تلاش برای متوقف کردن ایران و خارج کردن آن از ریلی بود که در آن قرار گرفته است. واسطه‌ها می‌خواستند ایران را متوقف کنند نه آمریکا را. دولت آمریکا ابتدا سعی کرد با مانور‌های نظامی جدید در مقابل اقدامات ایران بازدارندگی ایجاد کند، اما موفق نشد. سپس سعی کرد از طریق لفاظی درباره آمادگی برای مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران، ایران را به طمع انداخته و به تجدیدنظر در مسیر خود وادار کند، اما آن لفاظی‌ها هم جدی گرفته نشد. بعد با سفر آبه شینزو به تهران به راهبرد «فشار بزرگ-جایزه بزرگ» (به‌زعم خود) رو آورد، اما باز نتوانست روی محاسبات ایران تاثیر بگذارد. اکنون و در آخرین گام، ۲ کار را آغاز کرده است: اول اینکه اروپا را به تحرکی جدید-، ولی کاملا بی‌محتوا- درباره INSTEX وادار کرده تا شاید بتواند در دقیقه ۹۰ جلوی عمل ایران به وعده خود در زمینه عبور از سقف ۳۰۰ کیلویی اورانیوم کم‌غنی‌شده در ۱۶ تیر را بگیرد و دوم، با یک صحنه‌آرایی جدید تلاش می‌کند با خلق یک تهدید کاملا معتبر نظامی علیه ایران، روی محاسبات آن درباره هزینه برداشتن گام بعدی اثر بگذارد. کل ماجرای کم و بیش تئاترگونه اعلام قطعی شدن حمله نظامی به ایران در بامداد جمعه و سپس منتفی شدن آن ۱۰ دقیقه قبل از عملیات را باید در این پارادایم تحلیل کرد. دولت آمریکا مدت‌هاست بخوبی می‌داند چیزی به نام حمله محدود به ایران وجود ندارد؛ یا حمله‌ای انجام نمی‌شود یا اگر شد این حمله به یک جنگ بزرگ منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. این امر، به اضافه اینکه آغاز یک درگیری با ایران، ترامپ را در محیط سیاست داخلی آمریکا تبدیل به یک بازنده تمام‌عیار می‌کند، کافی است تا از گزینه نظامی کاملا واقعیت‌زدایی شده و این گزینه به یک گزینه روانی صرف تقلیل پیدا کند. هدف از این بازی جدید ظاهرا این است که ایران در برداشتن گام‌های بعدی ریسک جدی درگیری نظامی را در محاسبات خود وارد کند و حال آنکه تحلیل منطقی‌تر این است که فکر کنیم در واقع اساسا گزینه نظامی وجود نداشته و دولت آمریکا به عنوان تنها راه باقیمانده این بازی را آغاز کرده تا محاسبات ایران را کنترل کند. ترامپ مثل همیشه یک دروغ دیگر سرهم کرده تا هم تندرو‌ها را راضی کند، هم ضعف خود را بپوشاند و هم ایران را متوقف کند، اما نباید توقع داشته باشد طرفی کارآزموده مانند ایران که آمریکا را کاملا در یک غافلگیری راهبردی بی‌سابقه فرو برده، اسیر این صحنه‌آرایی روانی شود.


• روزنامه جام جم یادداشتی با عنوان مقاومت فعال در برابر اف. ای. تی. اف درج کرده که به این شرح است:
بیانیه اف. ای. تی. اف نشان داد علیرغم اینکه ایران به درستی عجله‌ای در الحاق به کنوانسیون‌های سی. اف. تی و پالرمو نشان نداد، اما بازگشت به لیست کشور‌های غیر همکار هم رخ نداد. این اتفاق، تأییدکننده نگاه کسانی است که می‌گویند اف. ای. تی. اف آن‌قدر برای طرف مقابل مهم است که به‌طور ناگهانی حاضر نیست که روابط ما با آن قطع شود؛ چراکه اگر ایران به لیست کشور‌های غیر همکار برگردد طبعاً اجرای بقیه بند‌ها هم فاقد معنا خواهد بود. اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد اف. ای. تی. اف در بیانیه خود خواستار اجرای بند H از تفسیر توصیه‌ای ۱۹ (که عبارت است از گسترده‌تر شدن نظارت‌ها بر شعب و نمایندگی بانک‌هایی که پایه ایرانی دارند) شد. البته این بند به‌طور خاص در شرایط تحریمی موجود مهم نبوده و اثری هم ندارد چراکه در حال حاضر نیز ده‌ها برابر نظارت‌های موردنظر این بند، بر بانک‌های ایرانی اعمال می‌شود. نکته مهم این است که در تهدید اف. ای. تی. اف ما به ازای سی. اف. تی و پالرمو گفته شده که اگر در دوره بعدی این لوایح تصویب نشود دو بخش B و I از تفسیر توصیه‌ای ۱۹ اعمال خواهد شد که این بخش‌ها هم اثر اجرایی چندانی ندارد، زیرا یکی از آن‌ها مکانیسم گزارش‌دهی توسعه‌یافته برای شعب بانکی و دیگری مکانیسم‌های حسابرسی برای این شعب است که آن‌هم موضوع نگران‌کننده‌ای نیست. اما نکته دیگر این است که طرف مقابل وارد بازی خاصی شده و سعی می‌کند علیرغم تمدید تعلیق ایران، حلقه محاصره را دائماً تنگ‌تر کند که چنین روندی مناسب نیست و ممکن است به‌زودی به بند‌هایی از لیست کشور‌های غیرهمکار برسیم که اثرات اجرایی مهمی داشته باشند، با این تاکید که اساساً در صورت تداوم تحریم‌های فعلی، این بند‌ها آن‌چنان اهمیتی در برابر تحریم‌های آمریکا ندارند؛ اما به نظر می‌رسد آن‌ها ما را به سمت ورود به بخش‌های سخت این لیست هدایت می‌کنند. در عین حال نباید از ترس اینکه ما را وارد بخش‌های سخت‌تر کنند به خواسته‌هایشان تن دهیم چراکه آموخته‌ایم آن‌ها دنبال این نیستند که به‌طور ناگهانی رابطه را قطع کنند، اما این شرایط گام‌بندی‌شده برای فشار بر ایران نشان می‌دهد که باید از ظرفیت مقاومت منفعل در اف. ای. تی. اف خارج شویم. آنچه به اسم مقاومت و با در تعلیق نگه داشتن تصویب لوایح سی. اف. تی و پالرمو در حال انجام است را تأیید می‌کنم، اما حال که طرف مقابل گام به کام محاصره ما را تکمیل می‌کند باید راهبرد ما از مقاومت منفعل به مقاومت فعال تبدیل شود. یعنی اگر در دورنمای خودمان تصمیم به عدم الحاق به این لوایح را داریم باید از هم‌اکنون رایزنی‌های خود را انجام دهیم تا مانع از آن شویم که در جلسات آتی اف. ای. تی. اف، ما را به سمت بخش‌های سخت‌تر توصیه ۱۹ ببرند. اگر هم می‌خواهیم به این دو کنوانسیون ملحق شویم، باید از اکنون تضامین مشخصی را بگیریم تا شانس ما برای دستیابی به دستاورد‌ها بیشتر شود. در هر صورت این بیانیه ثابت کرده در این موضوع، مقاومت کار درستی بوده، اما در عین حال باید از مقاومت منفعل به سمت مقاومت فعال برویم.

• روزنامه جوان مطلبی با تیتر مقاومت فعال منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
فروپاشی بورس کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس پس از این حادثه نشان‌دهنده این است که اقتصاد این شیخ‌نشین‌ها نیز اعتماد به امریکایی‌ها و توان آن‌ها در حفظ امنیت انرژی در منطقه را، از دست داده‌اند، این روند البته باید درسی برای سیاسیون این کشور‌ها باشد که اینگونه اعتبار سیاسی و سرنوشت خود را با قدرت پوشالی امریکا پیوند نزده و پایگاه‌های خود را جولانگاه سخت‌افزار‌های امریکایی نسازند و این نکته را به خاطر بسپارند که هیچ اقدام، حمایت و بسترسازی آن‌ها برای حضور متجاوزان امریکا از دید تیزبین نیرو‌های دفاعی و امنیتی ایران مغفول نخواهد بود و بعد‌ها باید حساب آن را پس بدهند. قبل از این حادثه، روزنامه واشنگتن پست تصویر درستی از ایران در دوران «مقاومت فعال» با استناد به آنچه در دیدار رهبر معظم انقلاب با نخست‌وزیر ژاپن اتفاق افتاد، ارائه داد. این روزنامه معتبر امریکا در پی این دیدار نوشت که صدای رهبر ایران را نمی‌توانستیم شفاف‌تر از روز پنج شنبه و مخالفت وی با میانجیگری آبه بشنویم. در صدای رهبر ایران می‌توان بازتاب این جمله آیت‌الله خمینی را شنید که گفت: «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» این روزنامه سپس نتیجه‌گیری می‌کند که «اعتماد به نفس ایران به خود، موضوعی است که هرگونه تقابل را بسیار خطرناک‌تر می‌کند» و اکنون جهان شاهد خواهد بود که پیش‌بینی این روزنامه امریکا درست بود. در اولین گام «مقاومت فعال» نیرو‌های ایرانی، این تمامیت هیبت، سیستم نظامی امریکا بود که فرو ریخت، امید است این حادثه درسی برای عبرت‌گیری تندرو‌های کاخ سفید باشد، تا تسلیم حقانیت مردم ایران شوند. بدانند که هزینه تست ابعاد دیگر «مقاومت فعال» ایران سنگین‌تر است. این حادثه و دیگر اتفاقات ماه‌های اخیر باید نقطه پایانی بر سیاست‌های اشتباه سال‌های اخیر کاخ سفید باشد که تصور می‌کرد با «فشار حداکثری» قادر به تسلیم مردم ایران است.


• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با عنوان مخاطبین پارلمان اقتصادی درج کرده که به این شرح است:
متأسفانه دولت فاقد نظریه اقتصادی منسجم است و در بسیاری موارد تصمیم‌های غیر کارشناسی، سیاسی و تحت تأثیر جریان‌های ذی‌نفع اتخاذ می‌شود. دولت نه تنها اتاق بازرگانی که هیچ تشکل نزدیک به بخش خصوصی را هم به بازی نمی‌گیرد و نه فقط به نظرات بخش خصوصی که به نظرات اقتصاددانان هم وقعی نمی‎نهد. به این ترتیب شرایط برای طرح و تکثیر افکار مخرب و سیاست‌های زیان‌بار بیشتر از همیشه فراهم شده و امید به سیاست‌گذاری صحیح به شدت کاهش یافته است. پس مهم‌ترین مأموریت اتاق در دوره جدید هم، توجه دادن مسوولان به سیاست‌گذاری صحیح اقتصادی و هشدار درباره عواقب مخرب سیاست‌های غلط است. اما واقعیت‌های جامعه ایران در چند سال گذشته یک مأموریت مهم دیگر هم پیش روی اتاق بازرگانی قرار می‌دهد. ما در سال‌های گذشته کمتر برای آگاهی بخشی به افکار عمومی تلاش کرده‌ایم. به گمانم در چنین شرایطی اتاق بازرگانی دیگر نمی‌تواند و نباید بر مدار گذشته حرکت کند و زمان تغییر در جدول کاری این تشکل فرا رسیده است. ماموریت اصلی اتاق تغییر نخواهد کرد، اما اولویت‌های اتاق باید تغییر کند. تا امروز مخاطب اصلی ما قوه مجریه بوده و همه نهاد‌ها و قواعد و سازوکار‌های اتاق حول ارتباط و مشورت با دولت شکل گرفته‌اند. از این به بعد اتاق به‌عنوان یک پایگاه ریشه‌دار جامعه مدنی باید با مردم نیز سخن بگوید. شاید طرح این موضوع کمی تند به نظر برسد، اما این یک واقعیت انکار ناپذیر است که اغلب سیاستمداران ما تفکراتشان منسوخ شده است. آن‌ها مدام اندیشه‌ها و ایده‌های غلط و در بسیاری مواقع متضاد را به جامعه پمپاژ می‌کنند و متأسفانه جامعه نیز به دلیل عدم آگاهی لازم با این ایده‌ها کنار می‌آید. در اثر ناآگاهی و بی‌دانشی است که تفکرات غلط اقتصادی و القائات پوسیده فکری در جامعه ما مرتبا بازتولید می‌شود. مثلا بدگمانی به کارکرد علم اقتصاد و بی‌اعتمادی به بخش خصوصی، با وجود گذشت این همه سال از وقوع انقلاب هنوز در اندیشه و گفتار سیاستمداران ما وجود دارد و آن‌ها هرگز تلاش نکرده‌اند، سم این تفکر را از اندیشه خود خارج کنند. اما بدیهی است که بدون دست شستن از این تفکرات مخرب، نادرست و قدیمی نمی‌توان اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایجاد کرد و بدون اصلاحات، تداوم فعالیت اقتصاد ایران غیر ممکن است. به نقطه‌ای رسیده‌ایم که تصمیم‌گیری درباره ابرچالش‌ها از زمین اقتصاد خارج شده و به زمین سیاست و امنیت نزدیک شده و ما ناچاریم برای حل و فصل ابرچالش‌ها چاره‌اندیشی کنیم. اگر غفلت کنیم یا اصلاحات اقتصادی را به تعویق اندازیم، باید در آینده هزینه‌های بیشتری بپردازیم. اقتصاد با هیچ ساختاری شوخی ندارد و سرانجام کار خودش را می‌کند. به همین خاطر ما در موضوعات اقتصادی نیاز به یک انقلاب فکری داریم و اتاق‌های بازرگانی و تشکل‌های بخش خصوصی اگر می‌خواهند حرکتی ماندگار در تاریخ کشور پایه‌گذاری کنند، باید زمینه این انقلاب فکری را در جامعه فراهم آورند. جامعه برای اینکه بداند سیاست‌های غلط اقتصادی چه بر سرش آورده و خواهد آورد، باید آگاهی لازم پیدا کند و به نظرم بخش بسیار مهمی از ظرفیت تشکل‌های بخش خصوصی باید صرف آگاهی و روشنگری افکار عمومی شود. اتاق بسیار بیشتر از همیشه باید به کانون هم‌اندیشی میان کنشگران جامعه تبدیل شود. تجار و صنعتگران بخش خصوصی در کنار جامعه‌شناسان و اقتصاددانان باید به‌صورت مداوم تلاش کنند تا آگاهی جامعه افزایش پیدا کند. اتاق باید از ظرفیت اتاق‌های فکر، انتشارات، رسانه‌های سنتی و مدرن برای افزایش آگاهی جامعه بهره‌برداری کند و امکانات خود را برای شکل‌گیری تحولات مهم فکری در جامعه آماده کند. ما به تجربه دریافتیم که در سیاست‌گذاری نمی‌توانیم اثرگذاری چندانی داشته باشیم، پس بیاییم آغازگر عصر روشنگری در ایران باشیم. مخاطب اصلی این تحول مردم هستند، اما این دوره برای تشکل‌های بخش خصوصی الزاماتی دارد: بخش خصوصی باید بیشتر از همیشه مدافع آزادی، حاکمیت قانون، شفافیت و طرفدار رقابت باشد. بخش خصوصی باید تلاش کند اعتبار احتمالا از دست رفته خود را احیا کرده و جایگاه خود را در جامعه تقویت کند. فعالان بخش خصوصی باید تجربیات خود را به کار گیرند تا دوباره از تصمیم‎های غیر علمی و مبتنی بر آزمون و خطا آسیب نبینیم. ما بیشترین زیان را از تصمیم‌های غیرکارشناسی گرفتیم و از این به بعد باید بکوشیم صدای عالمان و دانشمندان را به جامعه برسانیم. بخش خصوصی باید فساد و رانت را پس بزند. ما نباید شریک رانت‌ها و یارانه‌های سیاسی باشیم. بخش خصوصی باید تلاش کند تا آلودگی‌ها از سیاست‌گذاری دور شود، فساد سیاست‌گذاری مادر همه فسادهاست. بخش خصوصی باید ساختار سیاسی را متقاعد به تولید و عرضه کالای عمومی کند. ساختار سیاسی ما به‌طور عام و دولت به‌طور خاص در همه ابعاد طرفدار مداخله‌اند. یعنی هم در کسب‌وکار و هم در زندگی مردم مداخله می‌کنند، چون کالا‌های خصوصی را هم کالای عمومی می‌پندارند؛ بنابراین بخش خصوصی باید زیان‌های این مداخله را هم برای ساختار سیاسی و هم برای عموم مردم برشمرده و برای اصلاح آن گام بردارد. آن‌چه مطرح کردم شاید فکر کردن با صدای بلند است، اما راه نقد و نظر بسته نیست و برای اینکه پاسخی برای پرسش آغازین این نوشته بیابیم، باید ساعت‌ها بحث و تبادل نظر کنیم. از رسانه‌هایی مانند دنیای‌اقتصاد می‌خواهم این سوال را زمین نگذارند: مهم‌ترین ماموریت اتاق در شرایط فعلی چیست؟

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر موشک سوم خرداد فتوشاپ نبود! منتشر کرد که به این شرح است:
آمریکا در عملیات جاسوسی پهپاد ۲۰۰ میلیون دلاری گلوبال هاوک، نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران را محک زد، این محک به قیمت رسوایی برای ایالات متحده تمام شد. سرنگونی پهپاد آمریکایی و هشدار به هواپیمای همراه او که حامل ۳۵ نظامی آمریکایی بود برای ژنرال‌های پنتاگون پیام روشنی داشت، پیام دقیق و قابل فهم بود، اگر پیشرفته‌ترین جنگنده‌ها و بمب افکن‌های آمریکایی همچون اف۳۵ و ب۵۲ قصد حمله داشته باشند، به راحتی اهداف مناسبی برای موشک‌های ویرانگر یگان‌های پدافندی ایران خواهند بود. اکنون که واکنش قاطع نیرو‌های مسلح کشورمان همراه با خونسردی کامل مقابل دیدگان مقامات نظامی و سیاسی آمریکایی قرار گرفته است، می‌بینیم که نه تنها ایالات متحده جرأت پاسخ به سرنگونی پهپاد خود را ندارد، بلکه با عقب نشینی از سیاست جنگ طلبانه علیه جمهوری اسلامی ایران سعی دارد آرامش را بازگرداند در حالی که وضعیت و شرایط در ایران با وجود تجاوز نظامی آمریکا که منجر به ساقط شدن پهپاد آمریکایی شد، بسیار آرام و عادی است و مردم بدون نگرانی از تهدیدات آمریکا به زندگی عادی خود می‌پردازند، در حالی که دولت و سران رژیم آمریکا به خاطر اقدام تجاوزگرانه علیه ایران تحت فشار است و افکار عمومی آمریکا و دنیا نیز علیه ایالات متحده موضع گرفته است. عملیات پهپاد جاسوسی آمریکا به مانند عملیات نظامی این کشور در طبس بود، در آن زمان شن‌های صحرا، نیرو‌های آمریکایی را زمین گیر کرد، اما اینبار چشمان بیدار پدافند هوایی نیرو‌های مسلح کشورمان از ادامه یک توطئه و عملیات نظامی جلوگیری کرد که باعث خواهد شد نیرو‌های آمریکا تا مدت‌ها دچار سرگیجه شوند. اکنون زمان قدرتنمایی جمهوری اسلامی ایران است. ایران دیگر دست و پا بسته نیست و می‌تواند دشمن را د. رهر نقطه هدف قرار دهد. آمریکایی‌ها اکنون بیشتر متوجه شدند که اگر بیش از آنچه که در بامداد پنج شنبه دست از پا خطا کنند، پاسخ‌های قاطع‌تر و ویرانگرتری را دریافت خواهند کرد. موشک سوم خرداد، که پهپاد فوق پیشرفته آمریکا را سرنگون کرد، از همان موشک‌هایی است که برایان هوک مسئول مرکز اقدام علیه ایران، آن‌ها را فتوشاب اعلام کرده بود. اکنون درد برخورد موشک سوم خرداد هوک و دیگر مقامات رییم آمریکا را به خود می‌آورد و باور می‌کنند که فتوشاپی در کار نیست.


• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با مضمون اروپا؛ از حرف تا عمل درج کرده که به این شرح است:
جمهوری اسلامی ایران ۱۸ اردیبهشت سال جاری و همزمان با فرارسیدن سالگشت خروج یکجانبه آمریکا از برجام، در واکنش به کرختی و انفعال اروپا در عمل به تعهدات برجامی‌اش، مشخصا در دو حوزه نفت و بانک، در اقدامی قانونی و موجه، از زیر‌بار بخشی از تعهدات خود شانه خالی کرده و برای بازگشت به وضعیت اولیه، ضرب‌الاجل ۶۰ روزه برای اروپا تعیین کرد. حالا اروپا فقط دو هفته فرصت دارد تا با انجام اقدامات لازم، ایران را از قدم‌نهادن به مرحله دوم تعلیق تعهدات خود بازدارد. این مرحله‌ای است که در آن، ایران اعلام کرده غنی‌سازی بیشتر از ۳.۶۷ درصد را در پیش خواهد گرفت؛ اقدامی که می‌تواند بالقوه اروپا را با مشکل بزرگ‌تری مواجه کند. در طول این مدت، اروپایی‌ها جز سفر‌های پراکنده دیپلمات‌هایشان به ایران، اقدام چشمگیری در جامه عمل پوشاندن به وظایف خود انجام ندادند. اروپایی‌ها با وجود تأکید مؤکد مقام‌های کشورمان مبنی بر اینکه ایران به‌جای حمایت سیاسی و بازی‌های لسانی خواستار عمل است، جز سفر‌های بی‌حاصل و مواضع سطحی در حمایت از برجام هیچ نکردند. جهان باید بداند ایران از سال ۲۰۰۳، یعنی از ۱۶ سال پیش تا الان، مشغول آمدوشد دیپلماتیک با اروپا، مشخصا با محور مناقشه هسته‌ای است؛ بنابراین، دیگر دوره مذاکره صِرف تمام شده و دستپخت برجام نیازمند چاشنی عمل اروپایی‌هاست.
• روزنامه فرهیختگان سرمقاله‌ای با عنوان ارزش رسانه‌ای ماجرای پهپاد درج کرده که به این شرح است:
بی‌شک خبر انهدام پهپاد نظامی گلوبال هاوک از روز پنجشنبه تاکنون، مهم‌ترین خبر ایران و بلکه جهان بوده است. افکارعمومی درباره ابعاد آن سوال دارند و مهم‌ترین مساله‌شان این است که واکنش‌های بعدی چه خواهد بود؟ در ایران مانند سایر موارد مشابه خبری (از سفر آبه شینزو در بعد بین‌المللی گرفته تا مورد داخلی قتل همسر دوم شهردار سابق تهران) نوعی بی‌سامانی در انعکاس خبر مشهود است و عملیات رسانه‌ای مشخصی در رسانه‌های داخلی و مخصوصا صداوسیما دیده نمی‌شود. هرچند شبکه‌های اجتماعی گسترش یافته‌اند و افکارعمومی در جریان اخبار قرار گرفته‌اند، اما اهمیت صداوسیما به این دلیل است که در این موارد رسانه‌های رسمی خواه‌ناخواه مورد توجه و محل رجوع قرار می‌گیرند و همه می‌خواهند بدانند رسانه رسمی از کدام زاویه به موضوع نگاه می‌کند. اما ظهر پنجشنبه صداوسیما مانند یک خبر معمولی که مشخص است گوینده خبر هم تسلطی بر آن ندارد، صرفا به اعلام خبر اکتفا می‌کند، یعنی کیلومتر‌ها عقب‌تر از شبکه‌های اجتماعی! در آن‌سو، اما مشخص است که طرف آمریکایی برای لحظه‌به‌لحظه پس از سقوط (در حالی که بازنده عملیات نظامی است) برنامه مشخصی دارد. از رسانه‌های آمریکایی گرفته تا حتی خود ترامپ یک عملیات روانی را جلو می‌برند. ابتدا ادعا می‌کنند پهپاد غول‌پیکر در محدوده ایران نبوده و بعد با گنده‌گویی ابراز عقیده می‌کنند که ایران مرتکب اشتباه بزرگی شده است. (توئیت ترامپ پس از ساقط شدن پهپاد) و به این ترتیب افکارعمومی را در انتظار پاسخ آمریکا نگه می‌دارند. آیا یک جنگ نظامی در راه است؟ خیلی زود مشخص می‌شود جنگ روانی بیشتر مورد توجه است و ترامپ که روز جمعه مدعی شده بود ۱۰ دقیقه قبل از حمله به سه سایت در ایران، دستور توقف آن را داده است، سازمان توجیه برای عقب‌نشینی از موضع قبلی را می‌سازد و موضوع را به اشتباه فردی تقلیل می‌دهد. ترامپ با بیان اینکه فکر می‌کنم یک ژنرال یا یک نفر بوده که مرتکب اشتباه شده است، با ژست صلح‌طلبی، سیاست مظلوم‌نمایی را در پیش می‌گیرد و می‌گوید خوشبختانه آن هواپیما غیرمسلح بود و سرنشینی نداشت و اگر آن پهپاد سرنشین داشت، وضعیت بسیار متفاوت بود. ترامپ روز گذشته نیز این سیاست را دنبال کرد و در توجیه عقب‌نشینی از واکنش نظامی گفت: «دیشب آماده بودیم با زدن سه هدف تلافی کنیم، وقتی پرسیدم چند نفر کشته می‌شوند یک ژنرال گفت: ۱۵۰ نفر قربان! و ۱۰ دقیقه قبل از حمله متوقفش کردم.» پشت‌پرده رفتار رسانه‌ای ترامپ مشخص است؛ انتخابات در آمریکا نزدیک است؛ او وعده کاهش تنش نظامی را در آمریکا داده و حالا نمی‌تواند خود بازیگر تنش نظامی باشد. از سوی دیگر مساله ایران در این انتخابات اهمیت دارد. او که از برجام خارج شده نمی‌تواند دست خالی وارد کارزار انتخاباتی شود. بهترین دستاورد برای او آن است که ایران وارد مذاکره شود، اما با کمترین هزینه برای آمریکا؛ بنابراین همزمان که ژست صلح‌طلبی می‌گیرد پیغام می‌دهد آماده مذاکره آن هم بدون پیش‌شرط است! او البته در همین ادعا هم صادقانه عمل نمی‌کند و قبل و بعد از آمادگی برای مذاکره، چند شرط سفت و سخت به میان می‌گذارد و می‌گوید هرگونه توافق با تهران باید شامل موضوع موشک‌های بالستیک ایرانی نیز باشد. این عملیات پیچیده رسانه‌ای آمریکا در حالی است که ایران می‌توانست با تبیین رسانه‌ای موضوع، افکارعمومی در ایران و بلکه منطقه را همراه خود سازد. ترامپ ادعا می‌کند نگران تلفات جانی واکنش نظامی بوده است؛ این ادعا در حالی است که ایرانی‌ها هنوز خاطره شلیک موشک ناو یواس‌اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی آمریکا به هواپیمای مسافربری در تیرماه سال ۱۳۶۷ را از یاد نبرده‌اند؛ حمله‌ای که در آن تمامی ۲۹۰ سرنشین شامل ۶۶ کودک جان باختند. حتی بعد‌ها اعلام شد این حادثه از نظر میزان تلفات انسانی، هشتمین حادثه مرگبار هوایی تاریخ است. جالب اینکه آمریکا ادعا کرد هواپیمای مسافربری را با هواپیمای جنگی اشتباه گرفته و حمله جنایتکارانه ناشی از اشتباه فردی بوده است! از سوی دیگر در سابقه این سری از پهپاد‌های آرکیو ۴ ذکر شده که فقط تا میانه سال ۲۰۱۳ موفق به انجام ۱۰ هزار ساعت پرواز بر فراز افغانستان، لیبی، سوریه و عراق شده‌اند. نگاهی به آمار‌های خوش‌بینانه که معمولا در توجیه سیاست‌های نظامی آمریکا هم منتشر می‌شود، نمی‌تواند از تلفات غیرنظامیان و به‌خصوص کودکان چشم‌پوشی کند. به‌عنوان مثال کمیسیون حقوق بشر افغانستان اعلام کرده در ۹ سال گذشته بیش از ۶۴ هزار غیرنظامی در افغانستان کشته و زخمی داشته‌ایم که از این میان بیشتر از ۲۳ هزار کشته و حدود ۴۰ هزار نفر نیز زخمی شده‌اند. این آمار منهای کشته‌شدگان در سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا در یمن و عراق است. دست ایران برای توجیه افکارعمومی در منطقه برای ساقط کردن پهپاد جاسوسی نیز پر است. پرواضح است که حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس که ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و پهپاد غول‌پیکر گلوبال هاوک بخشی از این تجهیزات پیشرفته هستند، تهدیدکننده صلح و امنیت منطقه خواهد بود و غول آمریکایی چه در محدوده مرزی ایران باشد چه نباشد، هدفی جز جاسوسی ندارد و واکنش ایران، واکنشی طبیعی است. این راهبرد حتی در داخل نیز بی‌آنکه دستگاه رسانه‌ای جمهوری اسلامی اقدامی کرده باشد، کار کرده است. از سوی دیگر وجود جزایر ایرانی در تنگه هرمز واکنش ایران را قانونی و مشمول ماده ۵۱ منشور ملل متحد تعریف می‌کند و در مقابل این اقدام آمریکاست که نوعی تجاوز نظامی محسوب می‌شود. مطابق ماده یک قطعنامه تعریف تجاوز (مصوب ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ مجمع عمومی سازمان‌ملل) عبارت است از کاربرد نیروی مسلح توسط یک دولت علیه حاکمیت، تمامیت ارضی، یا استقلال سیاسی دولت دیگر و ماده ۵۱ منشور ملل متحد در برابر وضعیت تجاوز نظامی تاکید کرده تا زمانی که شورای امنیت اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی انجام ندهد هیچ‌یک از مقررات منشور به حق ذاتی دفاع مشروع کشور‌ها لطمه‌ای وارد نخواهد کرد. در این صورت شورای امنیت طبق وظیفه ذاتی خود موظف است تشکیل جلسه داده و با توجه به موارد مندرج در ماده ۳۹ (تهدید صلح، نقض صلح و عمل تجاوز) دولت متجاوز را مشمول ضمانت اجرا‌های پیش‌بینی شده در مواد ۴۱ و ۴۲ قرار دهد. هرچند می‌دانیم اقدامات شورای امنیت در چارچوب وظایف سازمان‌ملل جنبه فرمالیته دارد، اما تمسک به ابعاد حقوقی ماجرا می‌تواند دست ایران را در موضع برتر قرار دهد.


• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با عنوان مدال افتخار برای هر ایرانی منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
سرنگون کردن پهپاد جاسوسی آمریکا توسط نیرو‌های مسلح کشورمان، غیر از آن که مایه مباهات است و مدال افتخاری بر سینه هر ایرانی نشانده، مسئله بزرگی است و رویدادی نیست که صرفا تا چند روز یا چند هفته پس از آن، به آن پرداخته شود، بلکه این موضوع، حاوی چند پیام و چند مسئله و مبیّن چند راهبرد کلیدی و مؤلفه امنیت ملی ایران اسلامی است که در پی می‌آید:
۱. مقام معظم رهبری چندین بار فرموده اند که ما به دنبال بمب اتم نیستیم و آن را مایه امنیت و اقتدار نمی‌دانیم. ماجرای سرنگونی پهپاد، مؤید خوبی برای همین موضوع است. دولت پاکستان بیش از ۲۰ سال است که بمب اتم دارد و حتی در واکنش به تخاصم مرزی با هند در موضوع کشمیر، آزمایش اتمی انجام داده است، اما جنگنده‌های آمریکایی بدون هماهنگی با دولت پاکستان، بار‌ها مناطقی از شمال این کشور را بمباران کرده اند و آب هم از آب تکان نخورده است. این در حالی است که اقدام پیش دستانه پدافند هوایی ما، کلا زمین بازی را عوض کرده و کار به جایی رسیده است که مقامات آمریکایی به جای استفاده از ادبیات پیشین خود که «برای تأمین منافع هر جا لازم باشد عملیات می‌کنیم»، به وضعی افتاده اند که اثبات کنند ما اصلا در حریم ایران نبوده ایم و طرف ایرانی اشتباه کرده است.
صرف نظر از دروغ بودن این ادعای آمریکایی‌ها، نکته قابل توجه، آن است که دولتمردان آمریکا، گویا به صورت پیش فرض احترام حاکمیت مطلق سرزمینی ما را پذیرفته اند و به جای آن که بگویند لازم بود تجسس کنیم، می‌گویند ما اصلا در حریم شما تجسسی نکرده ایم!
۲. از سوی دیگر، ماجرای سرنگونی پهپاد، اثبات خوبی بر این واقعیت است که جنگ نمی‌شود و مذاکره هم نمی‌کنیم. ترامپ گفته است که تنها ۱۰ دقیقه قبل از حمله به ایران، آن را متوقف کردم. نه تنها ایرانیان، که هرکس حداقلی از درک سیاسی را دارا باشد به این حرف می‌خندد. کسی که قصد حمله دارد، با اعلام قبلی، باعث ایجاد آمادگی در حریف نمی‌شود. ترامپ تنها می‌خواهد نپذیرد که شکست خورده و سیاست هایش، موجب تحقیر آمریکا در منطقه شده است.
۳. آنچه موجب پیشبرد مقاصد آمریکا در نقاط مختلف جهان است، نه قدرت نظامی که هیمنه و ژست ابرقدرتی است. هژمونی جهانی آمریکاست که باعث می‌شود بدون درگیری و یا با درگیری محدود، بتواند اهداف بزرگی محقق کند و اقداماتی مانند تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، از آن رو کاملا درست و بجاست که موضع آسیب پذیری آمریکا یعنی همین هژمونی را هدف قرار داده و اصطلاحا تیری است که در چشم اسفندیار نشسته است. سرنگون کردن پهپاد نظامی آمریکا دقیقا اقدامی از همین جنس است. هسته مرکزی تفکر جمهوری اسلامی اقتضا می‌کند که ما نه اهل تعدی به دیگرکشور‌ها باشیم و نه هرگونه تجاوزی را تحمل کنیم. به تعبیری نه ظلم می‌کنیم و نه منظلم می‌شویم.
۴. رژیم صهیونیستی و برخی کشور‌های کوچک حاشیه خلیج فارس، گاهی حرف‌های نامربوطی راجع به ایران اسلامی می‌زنند، اما با وضع موجود، احتمالا تا مدت‌ها خبری از سر و صدای دولت جعلی و غاصب صهیونیستی و نوکران منطقه‌ای اش نباشد، چون آن جا که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد؟ اگر هم صدای مبهمی به گوش رسد، جز خنده بر لب شنوندگان چیزی نخواهد نشست چرا که بزرگتر آن‌ها اینگونه سیلی خورد و عقب نشینی کرد چه برسد به دست نشانده‌های حقیر منطقه ای!


• روزنامه اطلاعات یادداشتی با مضمون ما دفاع کردیم، نه حمله منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

چگونگی تنظیم خبر و گزارش‌های شبکه‌های خبری غربی از سرنگونی پهپاد «گلوبال هاوک»، سلاح استراتژیکی آمریکا همچنان با تکرار این جمله ادامه دارد «ایران در حمله به پهپاد آمریکایی آن را سرنگون کرد.» بدون آنکه حتی یکبار از دفاع موشکی جمهوری اسلامی ایران نام ببرند. فضاسازی سیاسی این خبر از سوی رسانه‌های غربی، بخصوص شبکه‌های فارسی‌زبان آن‌ها که در لندن مستقرند، موجب آشفته‌سازی اذهان عمومی و حک این گزاره شده است که ایران با این «حمله» به ارتش آمریکا تجاوز هوایی کرده است! برای تثبیت این خط خبری از ادعای آمریکا که این پهپاد در آب‌های بین‌المللی مورد هدف قرار گرفته است و «پنتاگون» وزارت جنگ آمریکا، اسناد و مدارک آن را در اختیار دارد بهره‌گیری کردند؛ تا اینکه لاشه به‌دست آمده از این پهپاد در آب‌های ساحلی ایران و اسناد و مختصات جغرافیایی و مکان آن در داخل حریم مرزی ایران، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در معرض دید خبرنگاران و ناظران بین‌المللی قرار گرفت. در دو روز پنجشنبه و جمعه گذشته امواج رسانه‌های غربی و برخی از شبکه‌های وابسته به سعودی‌ها و اماراتی‌ها تلاش هماهنگی را به اجرا درآوردند تا ادعای آغازگری حمله نظامی از سوی ایران علیه آمریکا در خلیج فارس را تثبیت خبری و اطلاع‌رسانی کنند. در این دو روز همه نگران آغاز جنگ ایران و آمریکا در خلیج فارس شدند. به ویژه مانور‌های ترامپ و کاخ سفید منحنی این نگرانی را تا مرز بحران جنگ فراگیر در خلیج فارس بالا برد. نوسان منحنی در بازار‌های پولی همچنین در قیمت نفت، شوک ضریب امنیت عبور و مرور کشتی‌های تجاری، نفتی از خلیج فارس و... ناشی از انتخاب این خط خبری و گزارشی از سوی شبکه‌های مشهور رسانه‌ای در آمریکا و اروپا شد. واقعیت تلخ برای همه در جهان این است که گفتمان جهانی صهیونیستی است و از مصدر اشاعه همین گفتمان تخریبی «سودپرست» صهیونیستی، خط خبری و اطلاع‌رسانی در جهان هدایت می‌شود. خبر و رسانه در جهان از مصدر گفتمان صهیونیستی، فقط یک تعریف پایه‌ای دارد و آن تجارت و سود است. از این جایگاه است که مدام ایران را تهدید و جمهوری اسلامی را جنگ‌طلب معرفی می‌کنند. از دفاع مشروع آن بر اساس منشور ملل نیز برای «حمله» و «تهدید» معرفی و تفسیر و تحلیل می‌دهند تا افکارسازی مخرب خود را در داخل آمریکا و در سراسر جهان هدایت کنند. نماینده ایران در سازمان ملل در یادداشتی که به دبیرکل این سازمان ارائه داده است تا آن را در اختیار اعضای شورای امنیت در نیویورک قرار دهد در شرح دفاع جمهوری اسلامی از حریم مرز‌های کشور به اصل ۵۱ از مصوبه شورای امنیت و منشور ملل اشاره کرده است که دفاع به تجاوز هوایی به حریم شناخته شده مرز‌های هر کشوری را قانونی و مشروع می‌داند. پیشنهاد نویسنده محک به دوستان مسئول در وزارت خارجه این است که مجموعه اسناد، فیلم‌ها و عکس‌ها از تجاوز پهپاد جاسوسی آمریکا به حریم مرزی ایران را همراه شرح در نامه‌ای به همه سفارتخانه‌های کشور‌های مستقر در تهران ارسال کند. در زمان حمله شیمیایی صدام با حمایت آمریکا و چند کشور اروپایی در حلبچه نیز بلافاصله و به سرعت دستگاه‌های رسانه‌ای وابسته به صهیونیست‌ها و شبکه‌های خبری در غرب و برخی از کشور‌های عربی موجی با خبر، «ایران حمله شیمیایی را انجام داده است!» به راه انداختند. همزمان در ستاد تبلیغات جنگ آن روزها، فیلم و اسنادی از این حادثه همراه عکس‌ها و شرح بمباران شیمیایی توسط جنگنده‌های ارتش صدام تهیه و به همه سفارتخانه‌ها در تهران و مهم‌ترین خبرگزاری‌های بین‌المللی فرستاده شد. جهان بهت‌زده شد از مقایسه اشاعه خبر و تبلیغات فراگیر صهیونیست‌های مسلط بر شبکه‌های اطلاع‌رسانی و خبری. همچنین با آشکارشدن واقعیت‌های حملات شیمیایی ارتش صدام که در چتر حفاظتی غرب (آمریکا و اروپا) قرار داشت، معلوم شد بمب‌های شیمیایی را چند کمپانی سازنده سلاح شیمیایی از کشور‌های اروپایی از جمله در آلمان و فرانسه در اختیار صدام قرار داده‌اند. در حالی که ما در سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا از حریم مرز‌های قانونی خود دفاع کردیم، نتانیاهو و رسانه‌های اسرائیلی مدام از واژه حمله هوایی ایران به پهپاد آمریکایی اشاعه خبر می‌کنند. سعودی‌ها و نتانیاهو که می‌خواهند ترامپ وارد جنگ نیابتی از سوی آن‌ها با ایران شود، سوژه سقوط پهپاد آمریکایی را در جهت هدف انجام جنگ نیابتی ترامپ با ایران خبرسازی می‌کنند؛ در حالی که همه شواهد نشان می‌دهد، ایران دفاع کرده است و نه حمله و این دفاع براساس منشور ملل، محمل روشن قانونی دارد.

انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: روزنامه مقاله سرمقاله مطبوعات

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۵۶۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتظار تازه آمریکا از پاسخ اسرائیلی‌ها؛ اقدام در خارج از ایران در دستور است؟

مقامات آمریکایی مدعی شدند واشنگتن انتظار دارد پاسخ احتمالی اسرائیل به عملیات «وعده صادق» ایران علیه اراضی اشغالی، محدود و شامل اهدافی در خارج از ایران باشد.

به گزارش ایسنا، یک رسانه آمریکایی در گزارشی مطرح کرد که آمریکا بر اساس ارزیابی مکالمات مقامات این کشور و رژیم صهیونیستی پیش از عملیات «وعده صادق» ایران، انتظار دارد که پاسخ احتمالی اسرائیل به ایران محدود باشد.

شبکه آمریکایی ان‌بی‌سی در این باره گزارش داد که چهار مقام آمریکایی به شبکه ان‌بی‌سی گفتند مقامات این کشور انتظار دارند که گستره پاسخ اسرائیل به حمله روز شنبه ایران به اهدافی در اراضی اشغالی، محدود و احتمالا شامل حمله علیه نیرو‌های نظامی و «نیرو‌های نیابتی تحت حمایت ایران» در خارج از ایران باشد.

 

در ادامه گزارش ان‌بی‌سی آمده است: مقامات آمریکایی می‌گویند با آمادگی اسراییل برای پاسخ به حمله احتمالی ایران در روز‌های گذشته، مقامات اسراییلی درباره گزینه‌هایی که برای پاسخ احتمالی در نظر داشتند، به مقامات آمریکایی توضیحاتی ارائه کرده بودند.

این مقامات آمریکایی تاکید کردند که درباره تصمیم نهایی اسرائیل و چگونگی آن توضیحی به آن‌ها داده نشده است و ممکن است گزینه‌ها پس از حمله شامگاه شنبه ایران تغییر یافته باشند. آن‌ها همچنین گفتند که مشخص نیست پاسخ این رژیم چه زمانی خواهد بود، اما هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد.

آن‌ها همچنین مدعی شدند که سناریو‌هایی که هفته گذشته برای پاسخ احتمالی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری آن در دمشق در نظر گرفته شده بود، شامل حمله‌ای محدود از سوی ایران تا حمله‌ای گسترده‌ای بود که منجر به خسارات و تلفات در اراضی اشغالی و تخریب تاسیسات این رژیم می‌‎شد.

طیف پاسخ‌هایی که اسرائیل می‌توانست به حمله احتمالی ایران بدهد نیز از هیچ گونه پاسخ نظامی تا حملاتی به داخل ایران متنوع بود.

این مقامات آمریکایی مدعی هستند به دلیل آن که حملات ایران منجر به کشته شدن ساکنان اراضی اشغالی یا ویرانی‌های گسترده نشده، اسرائیل ممکن است به سراغ گزینه‌های معتدل‌تری، مانند انجام دادن حملاتی در خارج از ایران برود.

سه مقام آمریکایی مدعی شدند که گزینه‌ها ممکن است شامل حملاتی در داخل سوریه باشد. این مقامات می‌گویند انتظار ندارند که پاسخ اسرائیل هدف قرار دادن مقامات ارشد ایرانی باشد، بلکه در عوض، هدف قرار دادن محموله‌ها یا انبار‌هایی خواهد بود که ادعا می‌شود قطعات پیشرفته موشکی، تسلیحات یا قطعات و تجهیزاتی که از ایران برای حزب‌الله فرستاده می‌شود.

مقامات آمریکایی گفتند که واشنگتن قصد مشارکت در این پاسخ نظامی احتمالی را ندارد. آن‌ها انتظار دارند که اسرائیل اطلاعات مربوط به اقداماتی را که انجام خواهد داد، از پیش با واشنگتن در میان بگذارد، به ویژه اگر برای آمریکایی‌ها در منطقه پیامد‌هایی منفی به همراه داشته باشد

دیگر خبرها

  • اقدام ضدایرانی مجلس نمایندگان آمریکا در پی پاسخ موشکی به اسرائیل
  • اقدام ضدایرانی مجلس نمایندگان آمریکا
  • تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل ها/ هفت پیامد تقابل نظامی اسرائیل-ایران و پنج پیشنهاد برای ثبات و امنیت خاورمیانه
  • اسرائیل بدون چراغ‌ سبز آمریکا اقدامی نخواهد کرد
  • انتظار تازه آمریکا از پاسخ اسرائیلی‌ها؛ اقدام در خارج از ایران در دستور است؟
  • تردید‌های یک رژیم بحران زده
  • تردیدهای نتانیاهو برای پاسخ به ایران
  • پاسخ مستقیم ایران به اسرائیل و سناریوهای محتمل
  • آیا اسرائیل پاسخ می‌دهد؟
  • اسرائیل پاسخ ایران را چگونه خواهد داد؟