Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایلنا، اگر موسیقی پاپ و دیگر گونه‌های شهری و عامه‌پسند را نادیده بگیریم و به موسیقی پرقدمت و کهن نواحی ایران توجه کنیم، خواهیم دید که گونه‌های مختلف آن به نوعی با زندگی مردم مناطق مختلف این سرزمین عجین شده و در نهایت به بخشی از فرهنگ آنها تبدیل شده است.

از طرفی وجود قو‌میت‌ها و تیره‌های مختلف مرتبط با هر منطقه، موسیقی نواحی مختلف ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده و به آنها تنوع بسیاری بخشیده است که این تنوع‌ و تفاوت‌ از شرایط اجتماعی، زبان و گویش، فرهنگ، آداب و رسوم و اعتقادات مردم هر منطقه نشأت می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی‌دیگر از عوامل جذابیت و زیبایی موسیقی نواحی ایران نوع سازبندی‌های و موسیقی مقامی اعم از (سازی و آوازی) هر منطقه است. هر منطقه در ایران سازهای مربوط به خود را دارد و در این میان حتی سازهای مشترک و یکسان مناطق مختلف نیز به شیوه‌های مختلفی نواخته می‌شوند. به طور مثال ساز دوتار و سبک و سیاق نواختن آن در شهرهای مختلف استان خراسان متفاوت است یا ساز تنبور منطقه کرمانشاه به دو شیوه صحنه و گوران نواخته می‌شود و حتی در نوع پرداختن به مقام‌های موسیقایی آن منطقه تفاوت‌هایی وجود دارد.

شرایط اقلیمی و جغرافیایی نیز یکی‌دیگر از عوامل موثری است که بر چند و چون و سبک و سیاق موسیقی فولکوریک ما تاثیر گذاشته است. به این ترتیب می‌توان گفت یکی از دلایل جذابیت موسیقی نواحی ایران همین عدم شباهت‌هاست که باعث شده موسیقی هر منطقه با موسیقی شهرها و استان‌های دیگر تفاوت‌های بسیاری داشته باشد.

حال در میان مناطق مختلف ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، منطقه جنوب، بخصوص استان بوشهر و توابع  آن از تنوع موسیقایی بسیار بالایی برخوردار است. موسیقی در بوشهر بخش مهمی از فرهنگ مردم آن منطقه است که علاوه بر زیبایی‌های صرفا موسیقایی کاربردهای اجتماعی نیز دارد. با این حساب خیلی دور از واقعیت نیست اگر بگوییم، موسیقی در تمام مراسم و مناسک بوشهری‌ها نقش اصلی را ایفا می‌کند.

محسن شریفیان، سرپرست گروه «لیان»، موسیقی بوشهر را تحت تاثیر موسیقی آفریقایی‌ها می‌داند. او می‌گوید از آنجا که بخش زیادی از اهالی بوشهر را لرها تشکیل می‌دهند، موسیقی این منطقه تحت تاثیر موسیقی قوم لر نیز قرار گرفته است. شریفیان می‌گوید، موسیقی بوشهر با لرهای بختیاری و بویراحمدی اشتراکات بیشتری دارد؛ زیرا موسیقی لرستان در دستگاه ماهور است. با همه اینها او معتقد است، تاثیرات موجود، بر موسیقی سنتی و اصیل بوشهر غالب نبوده و به نوعی کامل‌کننده آن است.

انواع گونه‌های موسیقایی جنوب

موسیقی مناطق جنوب کشور از تنوع بسیاری برخوردار است و انواع مختلفی دارد که برخی از آنها ریشه‌های مذهبی  و آیینی دارند و سرمنشا برخی دیگر، رسوم اجتماعی و آداب و مناسک قومیتی و بومی مردم این بخش از ایران است.

«بندری»، «سبالو»، «یزله»، «لیوا»، «زار»، «رقص ازوا»، «نِیمه خوانی»، «چاووشی» و «شروه‌خوانی»، «خیام‌خوانی»، «مولودی‌خوانی»، «شکی»، «حاجیونی»، « چوپی چهار دستماله» برخی از گونه‌های موسیقی جنوب کشور هستند.

عکسی از اهالی بوشهر

سازهای کاربردی در موسیقی بوشهر

نى‌جفتی، نى‌تکی، بوق، دمام، سنج ، نی‌انبان، عود، سنج، دهل، دمام و کاسوره نیز سازهایی هستند که در موسیقی بوشهری مورد استفاده قرار می‌گیرند.

ساز جنوبی «کاسوره» که در گونه‌های مختلف موسیقی جنوب کشور، بخصوص استان بوشهر کاربرد دارد

نی جفتی یکی از سازهای پرکاربرد موسیقی جنوب بخصوص استان بوشهر

ساز کوبه‌ای دمام یکی از  پرکاربردترین ابزارآلات موسیقایی بوشهر که در عزاداری‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد

نی‌انبان  ساز بادی موسیقی جنوب کشور 

«نِیمه‌خوانی» آواز جاشوها و صیادان

واژه «نِیمه‌خوانی»، دیگرگون‌ شده واژه «نغمه‌خوانی» در گویش فارسی استان بوشهر است. در میان انواع گونه‌های موسیقایی جنوب «نِیمه‌خوانی» که در فهرست ملی نیز به ثبت رسیده،‌ جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا آواز دسته‌جمعی دریانوردان به حساب می‌آید و بخشی از فرهنگ آنهاست. از دیرباز تاکنون در منطقه بوشهر و دیگر شهرها و بندرهای ساحلی ماهیگیران، ملوان‌ها و جاشوان لنج‌ها و قایق‌ها و کشتی‌ها هنگام کار به طور جمعی «نِیمه‌خوانی» می‌کنند تا به این ترتیب از خستگی کار بکاهند و از روزمرگی و یکنواختی به دور مانند. البته نِیمه‌ها و انواع مختلف آن صرفا جنبه سرگرمی و تفنن ندارند. دریانوردان معتقدند که با «نِیمه‌خوانی» برایشان ایجاد هیجان می‌کند و نیرو و انرژی‌شان را افزایش می‌دهد.

«نِیمه خوانی» که گونه‌ای رو به فراموشی است در گذشته با دایره و دمام همراه بوده اما در حال حاضر بدون ساز اجرا می‌شود. شیوه خوانش نِیمه نیز بر اساس بداهه است و به زبان فارسی محلی خوانده می‌شود، که البته زبان و لهجه عربی و حتی گفتار و لهجه هندی و آفریقایی نیز در این نوع موسیقی مشهود است.

مردان بوشهر در حال نِیمه‌خوانی

انوع نِیمه

«نِیمه‌خوانی» به دلیل کاربردهای مختلف در انواع مشاغل دریایی، گونه‌های مختلفی دارد. از انواع متعدد «نِیمه‌خوانی» که برخی از آنها مضمونی حماسی دارند،‌ می‌توان به نِیمه‌خوانی مِیداف (نِیمه‌خوانی پاروزنی)، نِیمه‌خوانی شراع (نِیمه‌خوانی بادبان‌کشی)، نِیمه‌خوانی لنگرکشی یا گرگورکشی، نیمه‌خوانی اوشار (نِیمه‌خوانی راهی‌کردنِ لنج به دریا)، نِیمه راگی کردن (به آب انداختن)، نِیمه لحام کردن (به خشکی کشیدن) و نِیمه‌خوانی فلک‌ناز اشاره کرد که این آخری با داستانی به همین نام مرتبط است و جزو آثار عامیانه و عاشقانه فارسی محسوب می‌شود.

اجرای صحنه‌ای نِیمه‌خوانی توسط هنرمندان جنوب کشور

شیوه «نِیمه‌خوانی» در بوشهر و دیگر شهرهای ساحلیِ جنوبی

شیوه «نِیمه‌خوانی» به این شکل است که یک نفر به عنوان تک‌خوان یا سرخوان که به آن «سرگنگ» و «سرهنگ» نیز می‌گویند، رهبری گروه را به عهده می‌گیرد. تک‌خوان که گاه ناخدای کشتی یا لنج نیز هست، ابیات یا عبارت‌ها و واژگانی را ادا می‌کند و کارگران با آواهای که حکم ترجیع‌بند دارند پاسخ او را می‌دهند. البته آن آواها صرفا معنای خاصی ندارند و وجه آهنگین و موزون آنها بیش از هر چیز مورد توجه است.

اشعار نیمه و شباهت‌های آن به «یزله‌خوانی»

اشعار نِیمه در قالب‌های یزله (خوانش گروهی همراه با دست زدن که در آن نغمه بیش از عناصر دیگر اهمیت دارد و در شادی‌ها و  عزاداری‌ها کاربرد دارد) می‌گنجد و بیشتر درباره کمک گرفتن از عالم ماوراء است. نِیمه مانند یزله‌ ریتیمک و هیجان‌انگیز است که آن ریتم و آهنگ، متناسب با کاربرد آن قابل تغییر است.

نمونه‌ای از نِیمه‌های بوشهری:

شاهان بارم شاهان بارم تو جهاز خالی - هله، هله مالی هله، هله مالی

طیفون لیمرن و دوباره مهمون ساری - هله، هله مالی هله، هله مالی

دریا واری واوید از موج شمالی - هله، هله مالی هله، هله مالی

اینجا نه جبرین نه جُفرن و نه جلالی - هله، هله مالی هله، هله مالی

اینجا پوزی مُطافن بمبکی خال‌خالی - هله، هله مالی هله، هله مالی

اینجا که مرد می‌خوا غوص بکنه تو موجا - هله، هله مالی هله، هله مالی

لنگر بکش بالا بلند بوگو - هله مالی هله، هله مالی هله، هله مالی

معنای واژگان و اصطلاحات بومیِ موجود در شعر

طیفون = طوفان، جهاز= لنج صیادی، جبری، جُفره و جلالی = نام محلات قدیمی در بوشهر،  پوزی مطاف = دهنه آبراه جزیره مُطاف که کم‌عمق و پرموج است، بمبِکی خال‌خالی = کوسه‌های خالدار، غوص کردن = شنا کردن.

معنای لغوی «هله»

«هله» در گویش بوشهری معنی لغوی ندارد. البته این واژه در زبان عربی برای سلام و علیک خودمانی به کار می‌رود و گاه به معنای «احسنت» و «ماشالله» است. به طور مثال در مواقعی که از شخصی تعریف می‌کنند واژه «هله» را به کار می‌برند.

معنای کاربردی «هله» در «نِیمه‌خوانی»

در دریانوردی، هنگامی که جاشوان و صیادان می‌خواهند تور را بالا بکشند واژه «هله» را به کار می‌برند. صیادان به طور معمول برای بالا کشیدن تور ماهیگیری به دو گروه تقسیم می‌شوند. یک گروه طناب سمت چپ تور و گروه دیگر طناب سمت راست را در دست می‌گیرند و برای آنکه تور را به صورت صاف و منظم بالا بکشند، گروه اول با بالا کشیدن تور، همه باهم واژه «هله» را بر زبان می‌آورند و گروه دوم با تکرار دسته‌جمعی واژه «مالی»، سمت راست تور را از آب بیرون می‌کشند. البته برخی می‌گویند واژه «مالی» در ابتدا یاعلی بوده و به مرور زمان و برای ایجاد وزن و آهنگ شعر به «مالی» تبدیل شده است.

وضعیت فعلی «نِیمه‌خوانی» در بوشهر و دیگر شهرهای جنوبی

در حال حاضر «نِیمه‌خوانی» مانند دیگر گونه‌های کهن، روندی رو به انقراض را طی می‌کند و وجود ابزارآلات نوین دریایی و مرتبط با صیادی، تهدیدی برای آن محسوب می‌شود، زیرا با وجود ابزارالات مکانیزه دیگر نیازی به کارهای طاقت‌فرسای گذشته و اعمال دسته‌جمعی و گروهی صیادان و جاشوان نیست.

«نِیمه خوانی» گروه موسیقی «رستاک» متشکل از  سیامک سپهری (سرپرست گروه)، فرزاد مرادی، بهزاد مرادی، پیران مهاجری، سارا نادری، سپهر سعادتی، یاور احمدیفر، نگار اعزازی، اکبر اسمعیلی‌پور، محمد مظهرى، دائوش اسدپور، امید مصطفوی، حسنا پارسا، یاسر نوازنده گرجی، نیما نیک طبع، کاوه سروریان، مائده دوستی، صبا جمالی با همراهی محسن شریفیان را در اینجا می‌توانید ببینید.

«نیمه‌خوانی» بوشهری اثری از عبدالرسول غریبی

«نِیمه‌‌خوانی» اثر مشترک محسن شریفیان و اکا صفوی

«نِیمه‌خوانی» گروه موسیقی «شبدیز» به سرپرستی محسن حیدریه

اجرای محمد بحرانی و گروه «لیان» به سرپرستی محسن شریفیان در تالار وحدت

منبع: ایلنا

کلیدواژه: آداب و رسوم شادی کشتی موسیقی موسیقی پاپ موسیقی سنتی بندر ساحل ماهیگیران اسکله بندرعباس لنج محسن شریفیان موسیقی نواحی بندرلنگه موسیقی جنوب ایران نیمه خوانی خیام خوانی موسیقی بندری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۶۷۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زوال عقل با گابریل گارسیا مارکز نویسنده محبوب چه کرد؟

آفتاب‌‌نیوز :

پسران گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات، رمان «تا آگوست» را پس از مرگ این نویسنده و بر خلاف خواسته پدرشان در سال ۲۰۱۴ در حالی منتشر کردند که این نویسنده تحت تاثیر درگیری با بیماری زوال عقل بیشتر زمان خود را صرف نگارش این کتاب کرده بود و همچنین تحت تاثیر نقد‌های منفی به کتاب آخرش دوست نداشت کتاب جدیدی از او منتشر شود.

رمان «تا آگوست» داستان زنی را روایت می‌کند که سالی یک بار بر سر مزار مادرش می‌رود و در هر دیدار معشوقه جدیدی می‌یابد. این رمان با نقد‌های متفاوتی روبه‌رو شده که برخی از آن‌ها کاملا بی‌رحمانه است. «مایکل گرینبرگ» در نیویورک تایمز درباره این کتاب نوشت: «تصور یک خداحافظی ناخوشایندتر از این دشوار است. به نظر می‌رسد که افول گارسیا مارکز به اندازه‌ای شدید بوده که مانع از آن شده که جهان خیالی را که نوشتن داستان می‌طلبد، کنار هم نگه دارد».

انتشار این رمان پرسش‌های اساسی در مورد زندگی با سالخوردگی و ذهنی بیمار را مطرح می‌کند. اختلال شناختی خفیف و زوال عقل با خلاقیت ما چه می‌کند؟ این شرایط چگونه بر توانایی ما در استفاده از کلمات، ترکیب‌بندی جملات و ساختن داستان تأثیر می‌گذارد؟

دانشمندان علوم اعصاب چندین دهه است که به بررسی این سؤالات می‌پردازند. افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف، بیشتر از سایرین هم‌سن و سال خود، عملکرد شناختی خود را از دست می‌دهند و اغلب برای به خاطر سپردن چیز‌ها دچار مشکل می‌شوند. اما آن‌ها قادر به مدیریت فعالیت‌های روزانه مانند لباس پوشیدن، غذا خوردن، حمام کردن و یافتن راه خود هستند. در زوال عقل، مشکلات شناختی به اندازه‌ای افزایش یافته است که در زندگی روزمره تداخل ایجاد می‌کند و احتمال ایجاد تغییرات شخصیتی نیز وجود دارد.

«گارسیا مارکز» اولین غول ادبی نیست که انتشار آثارش پس از مرگ، پرسش‌هایی را در مورد تأثیر زوال عقل بر خلاقیت و زبان مطرح می‌کند. نزدیک به ۲۰ سال پیش «پیتر گارارد» متخصص مغز و اعصاب از دانشگاه سنت جورج لندن، ذهن رمان‌نویس «آیریس مرداک» را که در سال ۱۹۷۸ برنده جایزه بوکر، معادل جایزه پولیتزر در بریتانیا، شد مورد بررسی قرار داد.

«گارارد» می‌خواست ببیند چگونه استفاده مرداک از زبان، به ویژه فراوانی واژگان و طول جملات تغییر کرده است، بنابراین سه عدد از رمان‌های او را از طریق یک برنامه کامپیوتری بررسی کرد: اولین رمان او در سال ۱۹۵۴ «زیر شبکه»، «دریا، دریا» (کتابی که جایزه بوکر را برای او به ارمغان آورد) و در سال ۱۹۷۸ منتشر شد و آخرین رمان او با عنوان «معضل جکسون»، که در سال ۱۹۹۵، چهار سال قبل از مرگ او منتشر شد. او همچنین پیچیدگی ساختار زبان را در این سه اثر مقایسه کرد.

این متخصص مغز و اعصاب و همکارانش این تحلیل را در ژورنال «Brain» در سال ۲۰۰۵ منتشر کردند. آن‌ها تغییرات واژگانی واضح را در کتاب آخر او بدون تأثیر آشکار بر ویژگی‌های دستوری متن مشاهده کردند. به عبارت دیگر، مرداک از کلمات کمتری استفاده می‌کرد و آن‌ها را بیشتر تکرار می‌کرد، در حالی که دستور زبان او به ندرت دستخوش تغییر شده بود.

اما طول جملات به طور چشمگیری تغییر کرده بود. در پاراگراف آغازین رمان «دریا، دریا»، میانگین طول جمله ۱۵.۶ کلمه بود، در حالی که در آخرین کتاب او به ۸.۶ کلمه کاهش یافته بود. کتاب دوم، در اواسط کار، طولانی‌تر از کتاب اول او با تنوع کلمات بیشتر و افراد بیشتر بود، احتمالاً با افزایش اعتماد به نفس مرداک به عنوان یک نویسنده. کتاب پایانی کاهش شدید طول و تنوع کلمات را نشان داد و گفت‌وگوی بیشتری داشت و شامل روایت کمتری نسبت به کتاب‌های قبلی بود.

به گفته «کاتیا راسکوفسکی» عصب‌روان‌شناس از دانشگاه پنسیلوانیا، که ۲۰ صفحه اول معروف‌ترین کتاب نویسنده یعنی «صد سال تنهایی» را با ۲۰ صفحه اول رمان «تا آگوست» مقایسه کرده، سبک نوشتاری گارسیا مارکز نیز تغییر کرده است. او درباره کتاب اول می‌گوید: «آخرین رمان مارکز ساده‌تر است: جملات کوتاه‌تر است و کلمات پیچیده‌تر کمتر و تکرار کلمات بیشتر است».

این عصب‌روانشناس همچنین می‌افزاید: «از همان ابتدا، یک تفاوت وجود دارد. در جمله آغازین «صد سال تنهایی» که از زبان اصلی آن یعنی اسپانیولی ترجمه شده، آمده است: «سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، سال‌ها بعد، وقتی با جوخه تیراندازی روبه‌رو شد، آن بعدازظهر دور را به یاد آورد که پدرش او را برای پیدا کردن یخ با خود برد.» در مقابل، جمله افتتاحیه رمان «تا آگوست» این است: «او جمعه ۱۶ آگوست با کشتی ساعت سه به جزیره بازگشت.»

«راسکوفسکی» همچنین می‌گوید: «خود گارسیا مارکز زمانی از دست دادن حافظه معنایی را به شیوه‌ای بسیار دقیق توصیف کرد. در بخشی از رمان «صد سال تنهایی»، مردم در شهر خیالی دچار طاعون بی‌خوابی شدند که منجر به از دست دادن حافظه شده که بسیار مشابه آن چیزی است که در برخی از بیماران مبتلا به زوال عقل مشاهده می‌شود و ویرانگرترین نشانه آن از یاد بردن نام و معنای چیزهاست».

مارکز ظاهرا نسبت به وضعیت خود آگاه بوده است. پسرانش در پیشگفتار کتاب «تا آگوست» نوشتند که زوال عقل اواخر عمر پدرشان منبع ناامیدی شدیدی برای او بوده است.

راسکوفسکی در رمان «تا آگوست» نشانه‌های واضحی از تقلای نویسنده پیدا کرده است. او می‌گوید: «چیزی که من را کمی غمگین کرد، لزوماً سادگی داستان یا شخصیت‌ها نبود، بلکه از دست دادن تجربه حسی بود. در آثار قبلی، یک پرتقال صرفاً یک پرتقال نبود. گارسیا مارکز توصیف‌های شادابی از رنگ، عطر و خاطرات دوران کودکی آن ارائه می‌دهد، اما در کتاب آخرش اینطور نیست».

«کاتیا راسکوفسکی» عصب‌روانشناس از دانشگاه پنسیلوانیا در انتها می‌افزاید که رمان آخر مارکز هنوز بسیار بهتر از آن چیزی که هر یک از ما توانایی نوشتن آن را داریم، اما این چیزی نیست که ما برای گارسیا مارکز به آن عادت کرده‌ایم.

***

گابریل گارسیا مارکز که از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین به حساب می‌آمد، ششم مارس ۱۹۲۷ در آرکاتاکای کلمبیا متولد شد. زمانی که او در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق می‌خواند، به طور جدی وارد کار روزنامه‌نگاری شد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال ۱۹۴۷ در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد، اما دبیر ادبی همین نشریه درباره داستان او نوشت: نسل جدید کلمبیایی‌ها دیگر در حوزه ادبیات خوب حرف جدیدی برای گفتن ندارد.

از آن پس «گابریل گارسیا مارکز» هفت سال برای نگارش اولین رمان کوتاه خود تحت تأثیر نویسندگانی، چون «ویلیام فاکنر» و «ویرجینیا وولف» وقت صرف کرد. «طوفان برگ» سرانجام در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید و سپس شاهکار او «صد سال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ روانه بازار کتاب شد.

«صد سال تنهایی» در واقع سفری به گذشته و حال کلمبیاست. کارتاخنا، جایی که گابو به عنوان روزنامه‌نگار در «ال یونیورسال» قلم می‌زد، مکان مناسبی برای شروع داستان بود. «مارکز» آغازگر موج نو ادبی آمریکای لاتین نبود؛ در آن دوران نویسندگان مطرح دیگری همچون «کارلوس فوئنتس»، «خولیو کورتاسار» و «ماریو بارگاس یوسا» هم قدرتمندانه پا به عرصه ادبی گذاشته بودند،، اما انتشار این کتاب که ترکیبی از داستان‌های تخیلی، تاریخچه کارتاخنا پشت نقاب روستایی خیالی به نام «ماکوندو» و روایت هفت نسل از یک خانواده بود، اغلب به عنوان پیشگام جریان ادبی «بوم» در دنیای انگلیسی‌زبان محسوب می‌شود.

«مارکز» در طول عمرش به نوشتن ادامه داد و آثاری را، چون «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵) و «عشق سال‌های وبا» (۱۹۸۵) که از معروف‌ترین رمان‌هایش هستند، خلق کرد. این نویسنده کلمبیایی شانس این را داشت که در زمان حیاتش به موفقیت مالی برسد و مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گیرد؛ اتفاقی که برای خیلی از همتایان او رخ نداد.

این نویسنده شناخته‌شده کلمبیایی معروف به گابو را پس از «میگوئل سروانتس» نویسنده قرن هفدهمی «دون کیشوت»، محبوب‌ترین نویسنده اسپانیولی‌زبان می‌دانند. علاوه بر محبوبیت ادبی، مارکز برای خلق سبک ادبی «رئالیسم جادویی» هم اعتبار بسیاری برای خود خرید. رئالیسم جادویی دربردارنده المان‌های فانتزی و جادویی در بستر زندگی روزمره است. با این حال این‌ها تنها افتخارات ادبی مارکز نیستند.

او در هشتم دسامبر ۱۹۸۲ مهمترین جایزه ادبی جهان، یعنی نوبل را به دست آورد. آکادمی سوئدی نوبل ادبیات برای "رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی که المان‌های واقعی و فانتزی آن‌ها در دنیایی از تخیلات با هم آمیخته‌اند و زندگی و بحران‌های یک قاره را منعکس می‌کنند" او را شایسته دریافت مهم‌ترین جایزه دنیای ادبیات شناخت. او اولین کلمبیایی و چهارمین نویسنده اهل آمریکای لاتین بود که به این افتخار دست یافت.

 داستان بیماری روانی این نویسنده هم از پرحاشیه‌ترین بخش‌های زندگی او بود. برادر او طی سخنرانی که برای دانشجویان کارتاخنای کلمبیا داشت، اعلام کرد «گابو» از بیماری زوال عقل رنج می‌برد و از سال ۱۹۹۹ به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمی‌گیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال ۲۰۰۴ دیگر اثری را به نگارش درنیاورده است.

سرانجام خبر درگذشت این نویسنده بزرگ در هفدهم آوریل ۲۰۱۴ (برابر ۲۸ فروردین ۱۳۹۳) منتشر شد و «کریستوبل پرا» ویراستار او در انتشارات «رندم هاوس»، مرگ این نابغه ادبی را در سن ۸۷ سالگی تایید کرد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

دیگر خبرها

  • هوش مصنوعی ناجی مبتلایان به آلزایمر خواهد شد؟
  • بیشترین باران در جنوب بوشهر به میزان ۴۰ میلیمتر ثبت شد
  • بارندگی شدید به تأسیسات جنوب استان بوشهر خسارت زد
  • مدارس هرمزگان، جنوب کرمان، بوشهر و فارس تعطیل شدند
  • (ویدئو) هم‌خوانی احساسی علیرضا بیرانوند در یک کنسرت لُری
  • شرایط لازم برای تأمین سوخت صیادان استان بوشهر فراهم شود
  • برخورد قاطع با صیادان غیرمجاز در رودخانه کارون شوشتر
  • نابودی ۱۳ زبان و گویش ایرانی را جدی بگیرید!
  • نفرات برتر مسابقات قهرمانی تیراندازی اهداف پروازی رشته تراپ جنوب کشور معرفی شدند
  • زوال عقل با گابریل گارسیا مارکز نویسنده محبوب چه کرد؟