شکست ملت عشق در سه اپیزود!
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۸۲۸۰۹
عیسی پیری*؛
اپیزود اول
شهرهای کشور مهمترین کارگاه و آموزشگاه بزرگ مکانی سیاسی است چنانچه رابرت پارک از مکتب جغرافیایی شیکاگو به خوبی گفت که "شهر کارگاه تمدن است". در دوره مدرن نیز شهر، مکان و فضا و بستر دولت-ملت سازی بوده است. یعنی تمدن نوین بیشک تمدن شهری بودهاست که تداوم آن قبل از هر چیز بر سبک و سیاق و یادگیری شهریت و سبک زندگی شهری منوط و مربوط است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در جبهه دیگر، یعنی در برخی ملل شرق، عقل نوظهور مدرن توان ایستادگی در برابر لایههای زمخت و انباشته و رسوب شده بر هم را نداشت لذا جسته گریخته عقلی بود، اما عشق و احساس و هیجان برتر بود. اینجا ایدئولوژی هم به راحتی میتوانست تولید شود و لذا غلظت هیجان بیشتر و به همان میزان تراکم عقل کمتر و کمتر شد. ملت عشق همان است که گرفتار معرفتهایی تاریخی است که نمیتواند فرم اجتماعی و جمعی گذار به صورتهای دیگر تاریخی و الگوهای دیگر حیات را صورتبندی کند. امر سیاسی که صرفا در ذیل موضوعات جمعی قابل شناسایی است در صورتبندیهای ملت عشق به گونهای اعوجاجی و غیر قابل شناخت همان فرمهای مطلوب سنت را میگیرد و شهریت به معنای پذیرش دیگریِ مدرن و غیر سنتی را به یغما میبرد. ساختارهای کالبدی و فیزیکی و مدرنیزاسیون شهر را دارد، اما روح شهریت غایب است. از اینجاست که دولت – ملت شدگی به تاخیری طولانی مدت میانجامد.
اپیزود سوم
تورم بالای مسکن و مستغلات، سرعت رشد قیمت غیرتعادلی مسکن در شهرها در یک سال شیطانی اخیر، افزایش ضریب فلاکت اقتصادی، بالا رفتن وحشتناک تعداد زباله گردها، بیداد بیکاری در میادین شهری و از طرف دیگر افزایش سرقتهای کوچک، بیش از پانزده میلیون حاشیهنشین، طلاق و فروپاشی خانوادهها و. همه برر سر شهرهایمان آوار شده اند و یکبار دیگر و در لایهای دیگر شهریت ما را به یغما میبرند. تورم افسار گسیخته در هر جامعهای علاوه بر تناظر واقعی با شاخصها و نمادهای اقتصاد کلان آن کشور، بلکه متناظر بر چیز مهم دیگری هم هست: "شکست ملت ها". ملتهایی که به دور هر چیز یا نمادی، روح جمعی و تعاونی و گروهی و مشارکت سیاسی خود را افزایش داده اند معمولا از شکست در برابر پدیدههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به دور هستند و مقاومت میکنند و راه چاره پیدا میکنند. این راه چاره، از مسیرهای خیلی اعجابانگیز و دور از ذهن عبور نمیکند بلکه همین فهم "نقد طرح مفهومی و پیش فرضهای زندگی" به آنها فرصت طرح امکانهای نوین حیات اجتماعی را میدهد. از اینجاست که هر پدیده اجتماعی یا اقتصادی نمیتواند خیلی متراکم شده و به یک غده یا توده سرطان اجتماعی تبدیل شود بلکه ملت به امکان جدید حیات اجتماعی میاندیشد و آن را به دست میآورد. به عنوان مثال در سوئیس، ملت به کمک مالی ماهانه ۱۰۰۰ دلاری دولت نه میگوید چرا که باید با تورم و پیامدهای فرااقتصادی این اقدام دولت مبارزه کند، یا در انگلیس به محض گران شدن حداقلی تخم مرغ، ملت مرغ نخریدند تا اینکه قیمت پایین آمد و یا داستان معروف اخیر جلیقه زردها در فرانسه. اما در جوامع دیگر فقدان نهادهای مدنی، ملت را به شکست میکشانند و تورم پیروز میدان است. در اینجا خودخواهی فردی جایگزین فردگرایی مدرن و جمعگرایی استبدادی سنت میشود. فرم نهایی اقتصادی همچنین سیستمی، اقتصاد دلالی است. دلالها، نرخ نان را به روز بالا میبرند و با همدیگر هماهنگ میکنند تا قیمت خودرو، مسکن و ... به ارزش بالاتر از جان آدمیزاد رشد کند. اگر ملت در اینجا، نهادهای مدنی تاریخی خود را میتوانست برپا کند و امر اجتماعی در اینجا، توسط قدرت و سیاست به حاشیه برده نمیشد، میتوان با جرأت اذعان کرد که نیازی به برنامه ریزی از بالا به پایین و دولتی نبود، بلکه همان دلال از اقتصاد اخراج میشد و تعادل غیرفیزیکالیستی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و... جامعه برقرار میشد. اما با تاکید باید عرض کنم که در فقدان مدنیت، ملت شکست میخورد و تورم پیروز میدان است. در شبی که به غیر از مهتاب و کارگران شب، همه خواب بودند به امید دولت بیدار، در یک سیستم فروپاشیده اقتصادی، دلالها، فقط دویست میلیون تومان بر خودروهای خارجی و به همین مقیاس بر خودروهای داخلی افزودند، این وضعیت نیازمند کنشگری جامعه مدنی آگاه است. استادیار جغرافیای شهری، دانشگاه زنجان*
منبع: فرارو
کلیدواژه: ملت عشق کنشگری اجتماعی تصاویر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۸۲۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همچون رویارویی «تاپ گان» با «جنگ ستارگان» بود/ چنین حملاتی در جنگهای مدرن ندیدم
یکی از خلبانان نیروی هوایی اسرائیل که در ماموریت سرنگونی صدها پهپاد و موشک شلیک شده از سوی ایران به خاک اسرائیل مشارکت داشته است، این تجربه را پیچیدهترین ماموریتی توصیف میکند که تاکنون داشته است و آن را چیزی شبیه حضور «تاپ گان» در «جنگ ستارگان» میداند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از یورونیوز، یک خلبان نیروی هوایی اسرائیل که با نام «سرگرد جی.» معرفی شده، به روزنامه تلگراف بریتانیا گفته که او به عنوان یکی از افسران ذخیره ارتش اسرائیل روز شنبه ۱۳ آوریل فراخوانده شده بود تا در این مأموریت شرکت کند.
سرگرد جی میگوید: رهگیری صدها پهپاد و موشکی که در هوا در اطراف شما هستند، مانند رویارویی «تاپ گان» با «جنگ ستارگان» بود. انفجارها و رهگیریهای بیپایانی که در اطراف شما اتفاق میافتد، چیز دیگری است… این پیچیدهترین مأموریتی بود که در ۲۰ سال گذشته در نیروی هوایی داشتهام؛ زیرا میدانستم اگر در نابودی هرکدام از آنها موفق نشوم، ممکن است در اسرائیل منفجر شود.
این خلبان میگوید: ما در ائتلافی فوقالعاده با آمریکا، بریتانیا و سایر نیروها پرواز کردیم. اگرچه این حملهای بسیار تهاجمی بود که توسط ایران انجام شد و احتمالاً چنین حملاتی در جنگهای مدرن ندیدهایم، اما دفاع اسرائیل نیز تمام و کمال عمل کرد.
او درباره ویژگی چنین حملاتی گفت: همیشه یافتن و سرنگونی این اهداف در شب سختتر است. زیرا این اهداف بسیار پایین پرواز میکنند بنابراین شما نیز باید در ارتفاع پایین پرواز کنید آن هم در حالی که نمیتوانید زمین را ببینید… شما مجبورید به حسگرها تکیه کنید. شما نورهای خیابان یا چیزهای دیگر را روی زمین بسیار نزدیک به خود میبینید و این یک احساس بسیار ناراحت کننده است.
کد خبر 745732