بازی کودکانهای که به جنایت ختم شد
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۸۶۰۰۲
قاضی کاظم میرزایی در گفتوگو با فارس گفت: روز گذشته مردی حدودا ۴۹ ساله در منزلش در طبرسی شمالی مشهد هدف گلوله وینچستر قرار گرفت و به قتل رسید.
قاضی ویژه قتل با بیان اینکه اصل نزاع بهخاطر دعوای دو کودک رخ داده است، افزود: پسر مقتول و برادر قاتل در حین بازی کارشان به جنجال میرسد، قاتل که پسر جوانی حدودا ۲۸ ساله بوده به طرفداری از برادرش با چاقو به در خانه همسایه میرود و نزاعی بین او و مرد همسایه رخ میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: طبق اعترافات قاتل که اکنون دستگیر شده، مرد همسایه(مقتول) چاقو را به زور از دست وی گرفته و وی را با همکاری چند نفر دیگر مورد ضرب و شتم قرار داده است.
میرزایی با بیان اینکه پس از حضور پلیس در محل، همسر متوفی بدون هیچ معطلی نام قاتل را فاش کرده و به مأموران گفته است که آخرین بار پسر همسایه چند متر آنطرفترشان را دیده که بر روی همسرش اسلحه کشیده است، اظهار کرد: این حادثه در ساعت ۱۴ دیروز بعد از ظهر اتفاق افتاده که بعد از انتقال به بیمارستان، زمانی که ما حدود ۳ ساعت بعد رسیدیم فوت کرده بود.
قاضی ویژه قتل ادامه داد: پس از حضور در محل و بررسیهای اولیه که بر روی جسد انجام دادیم متوجه شدیم که متوفی از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله اسلحه قرار گرفته است که متلاشی شدن بافت شکم و عمقی بودن آسیب از شلیک تیر از فاصله نزدیک حکایت داشت، اما قاتل متواری شده بود و حتی خانواده وی اظهار بیاطلاعی میکردند، اما بعد از گذشت حدود ۳ ساعت از مرگ مرد همسایه در بیمارستان خود را به پلیس معرفی کرد.
وی ادامه داد: قاتل در ادامه اتهاماتش اذعان کرده کرده که بعد از این موضوع مقتول چاقو را پس نداده و بر تحویل آن به عنوان سلاح سرد به پلیس پافشاری کرده، پسر جوان که از این موضوع عصبانی و خشمگین شده به سراغ اسلحه وینچستر غیرمجازی که در اتومبیلش داشته رفته است و اقدام به شلیک مرگبار به مرد میانسال میکند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۸۶۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن پسر ۲۰سالهاش داد. او گفت: پسرم نادر آخرین بار برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. در این مدت همه جا را به دنبال او گشتیم اما هیچ ردی از وی به دست نیاوردیم و حدس میزدیم اتفاق شومی برایش رخ داد است.
با اظهارات این مرد تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از جوان گمشده آغاز شد اما هیچ خبری از او نبود.
یک سال بعدپرونده گم شدن نادر در اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تحت بررسی بود تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان جوان گم شده با پدر تماس گرفت و مدعی شد که نادر به قتل رسیده و قاتل او فردی به نام سهیل است.
او توضیح داد: در جشن تولد یکی از دوستانم شرکت کرده بودم که جوانی به نام سهیل پس از مصرف مشروبات الکلی شروع به خاطرهگویی کرد. او مدعی شد که یک سال قبل جوانی به نام نادر را از ارتفاعات اشتهارد به پایین پرت کرده و کشته است. من و نادر دوست بودیم و میدانستم که از یک سال پیش ناپدید شده است. وقتی حرفهای سهیل را شنیدم، فهمیدم که او به قتل رسیده است.
اعترافپدر نادر همه آنچه که شنیده بود را نزد پلیس تعریف کرد و به این ترتیب دستور بازداشت سهیل صادر شد. وی در ابتدا مدعی شد که بیگناه است و همه حرف هایش دروغ بوده اما در نهایت به پرت کردن نادر از کوه اعتراف کرد و تیمی از ماموران راهی اشتهارد شدهاند تا شاید ردی از جسد جوان گمشده پیدا کنند.
عصبانیت کار دستم دادسهیل میگوید از وقتی دوستش را به قتل رسانده عذاب وجدان دارد و هرگز قصد کشتن او را به نداشته است. گفتوگو با او را بخوانید.
انگیزه ات از قتل چه بود؟
عصبانیت. ای کاش خشمم را کنترل میکردم. اشتباه بزرگی کردم.
چرا عصبانی بودی؟
از دست نادر. او از دوستان من بود. اما چند وقتی میشد که با افراد ناباب معاشرت میکرد. او اصرار میکرد که من هم وارد گعده آنها شوم اما نمیخواستم. راستش همه آنهایی را که دور نادر بودند را میشناختم. سارق و خلافکار بودند و من نمیخواستم در زندگیام مرتکب خلاف شوم. این را به نادر هم گفته بودم اما نادر بی خیال نمی شد. روز حادثه هم سر این موضوع با هم درگیر شدیم که آن حادثه رخ داد.
چه شد که او را به قتل رساندی؟
آن روز با موتور رفتیم به سمت اشتهارد کرج. دوباره حرفهایش را تکرار کرد و وقتی گفتم نمیخواهم وارد گعده دوستانش شوم، مرا مسخره کرد. حرفهایش بدجوری عصبانیام کرد. سر همین با هم درگیر شدیم و او چاقویی از جیبش بیرون آورد و به سمتم گرفت. من هم از شدت عصبانیت او را از کوه به پایین هل دادم.
چرا خودت را معرفی نکردی؟
از مجازات میترسیدم. اما باور کنید در همه این مدت به شدت ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم. خیلی از شب ها کابوس های وحشتناک می دیدم و سراسیمه از خواب می پریدم. مدام نادر را در خواب هایم می دیدم اما جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم تا اینکه آن شب به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم و به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی کنترل حرفهایم را از دست دادم.
کد خبر 846420 برچسبها سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران