«در انتظار گودو»ی ایرانی
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۸۶۱۶۵
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، نشست بررسی نمایش «چشم به راه میرغضب» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی حسین کیانی شامگاه دوشنبه سوم تیرماه با حضور رضا آشفته و آناهیتا زینیوند در قالب «دوشنبههای نقد کانون ملی منتقدان تئاتر ایران» در تماشاخانه سنگلج برگزار شد.
حسین کیانی سرپرست گروه تئاتر چریکه، در مورد چگونگی نوشتن این متن گفت اقتباس از آثار خارجی جزو علایق او محسوب میشود و این اثر هم بیشتر از پیرنگ نمایشنامه «در انتظار گودو»ی ساموئل بکت و نه از تِم آن نشات میگیرد که خودش این روند را «ترجمه فرهنگی» مینامد، بدین معنا که اثری از فرهنگی به فرهنگی دیگر ترجمه شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او اذعان کرد بعد از نمایش «روز عقیم»، نمایشنامههای «خرنامه نصرالدینملا» و «زبان اموات» را به شورای نظارت داده که مورد تایید واقع نشده و سپس این متن را برای اجرا در نظر گرفته است.
او گفت: در «چشم به راه میرغضب»، دو داستان گنجانده شده است، یکی داستان رضی و ذبیح و دیگری داستان مستنطق و سیاه که در راستای یکدیگرند.
این نویسنده نام دیگر این نمایش را «یک مضحکه سیاه» نامید و گفت: در این اثر فجیعترین و شنیعترین موضوع در جهان هستی که سر بریدن انسان است، به نمایش درمیآید و این مورد در این نمایش محوریت دارد و گروتسکوار فضا را اشباع میکند. تکرار این موضوع دهشت و طنز را توامان در نمایش به وجود آورده است. تا آن جا که حتی در انتهای نمایش، آنها آرزو میکنند سرشان بریده شود و شخصی باشد که این دستور را صادر کند.
نویسنده و کارگردان «چشم به راه میرغضب» گفت زمانی که تصمیم به کار یک نمایش میگیرد، صحنه و دکور نمایش در ذهنش مجسم میشود و همزمان با نوشتن، صحنه را طراحی میکند.
کیانی نمایش را به مثابه ابزاری برای مطالعه تاریخ دانست و تصریح کرد: تئاتر همراه با مدرسه و روزنامه ابزار ترقی بشر هستند و افسوس میخورم که این ایام فقط نمایش با چهرههای سینمایی پرطرفدار است و این روالی مضر و فاجعهآمیز برای جامعه است. به سالنهای نمایشی نگاه کنید که به سالنهای مد لباس تماشاچیان تبدیل شده است. من این مشکل را درون خود آدمهای تئاتر میبینم. تماشاگرانی که مشتری تئاتر محسوب میشوند و برای دیدن تئاتر نیامدهاند بلکه برای گرفتن عکس سلفی با بازیگران چهره آمدهاند.
حسین کیانی از بازیگران متعهدش که تئاتر را فقط برای خود تئاتر میخواهند، تشکر کرد.
در ادامه آناهیتا زینیوند، از اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در مورد این متن گفت: پیوستگی بین کاراکترهای نمایش که همگی در بین مردم ما وجود دارند، تقلید محض از جامعه و پذیرفتن موقعیت بدون تفکر، تلنگری به اجتماع و بیهویتی افراد است. هم چنین عنصری نمادین و سمبولیک در متن جاری است، شخصیتها که همه سمبولی از افراد و صحنه که بیانگر استخر است. اینها در نهایت ما را با فضایی نمادین مواجه میکنند.
زینیوند با اشاره به ریتم کند نمایش در بعضی قسمتها گفت: گویی بطالت و بیهودگی را به اثبات میرساند. در متن داستانکهایی دیده میشود که کنایه از خودکامگی و فردگرایی حتی تا لحظه مرگ است که این مورد به شکل دوار دیده میشود.
رضا آشفته، منتقد و پژوهشگر نیز حسین کیانی را از سرآمدان دو جریان تئاتر اجتماعی و تئاتر ملی (ایرانی) دانست که بارها در این زمینه متنهایی نوشته و خودش اجرا کرده است و این بار نیز برداشتی دور از «در انتظار گودو»ی بکت را نوشته و در سنگلج اجرا میکند. در این جا آن دو ولگرد در حاشیه شهر، تبدیل به دو مرد متشخص شدهاند و به جای پوتزو، مستنطق و به جای لاکی شخص سیاه و به جای بچه، شخص فراش در نظر گرفته شده است. او به متافیزیکی بودن گودوی خیالی اشاره کرد که در این جا به موجودی فیزیکی و یک انسان تحت عنوان میرغضب تبدیل شده که در فرآیند نمایش، با مرگ او در یک توالت، جهتدهیها از او یک فرد آرمانی میسازد که این دو رجال سیاسی؛ ذبیح (شاهپسند و مرتجع با بازی علی سلیمانی) و رضی (مشروطهخواه با بازی سیروس همتی) رو به پایان نمایش، آرزوی مرگ به دست چنین موجود عجیب و غریبی را میکنند.
این منتقد متن را دچار دگرگونی ماهوی دانست که در آن از ابعاد فلسفی «در انتظار گودو»ی بکت کاسته شده و با آن که «در انتظار گودو» ضد سیاست حاکم بر اروپای تا دو جنگ جهانی اول و دوم هست، در این جا سیاست در سطح و لایه اصلی نمود مییابد و در شناخت و روانشناسی اجتماعی افرد است که ابعاد فلسفی از درک موقعیت نشات میگیرد.
زینیوند نیز در این نشست، در مورد اجرا گفت که بازیها روان و گرم پیش رفت. نقش بازیگر سیاه و بازی او را متفاوت دیده بود که هم تراژیک و هم کمیک بازی کرد. در مورد بروشور نمایش گفت که بسیار جذاب و مناسب با نمایش طراحی شده، دو شخصیت که سوار موجودی هیولاوار شدهاند و او به آنها سواری میدهد. او طراحی دکور را تلفیقی از گذشته و امروز دانست، تنههای درخت بریده در صحنه که نشان از آدمهای بیسر و بیوجود است که در تکمیل همان شرایط نمادین میکوشد.
رضا آشفته، به ماهیت سهگانه اجرا اشاره کرد که اگر این سه به موازات هم پیش برود آن گاه اجرا از زبان گویاتر و تاثیرگذارتری برخوردار خواهد بود.
او گفت: در اجرای فعلی، یک بخش کمدی داریم که بین هجو و طنز در گذر است و ما را دچار لبخند و گزندگی ناشی از آنچه میبینیم خواهد کرد و بازیگرها تلاششان را کردهاند. وجه تراژدی هنوز هم باید تقویت شود، به ویژه در لحظهای که سیاه مونولوگ معروف و شبیه به مونولوگ لاکی «در انتظار گودو» را ابراز میکند. چون در این جا به لحاظ تکنیکی به سمت تعزیه میرود جا دارد که حتما حس و حالت هم، بُعد تراژدی کاملتری به خود بگیرد. بعد سوم نیز همان گروتسک است که با صدای گربههای خون شام و دله و پرواز کبوتران در صحنه یادآوری میشود و این زمینهچینی از آغاز هم با رفتار فراش و خفگی دو مرد برای چند ثانیه فراهم میشود اما همچنان باید بر این هولناکی فضا بیشتر تاکید شود تا ترس در وجودمان تهنشین شود و ما متاثر از این حال و هوا بیشتر در جریان موقعیتها و شرایط قرار بگیریم.
کیانی اشاره کرد که مثل تئاترهای یونان باستان نمیخواهد خشونت را در صحنه عیان کند وگرنه میتوانست آن جا را تبدیل به استخر خون کند و در صحنه سرهای بریده فراوانی را نمایان سازد مگر هدف اشاره باشد که میپذیرد.
در این نشست سیروس همتی از رسانهها و منتقدان درخواست کرد که در این شرایط بحرانی که همه جای تئاتر اصل و تقلبی را اشتباه گرفتهاند، دوباره مردم را ترغیب کنند که مثل گذشته با اشتیاق به سراغ تئاتری بیایند که یک گونهاش تئاتر ایرانی است که ریشه در این سرزمین دارد.
حسین کیانی هم در ادامه درخواست سیروس همتی تاکید کرد که من از بازیگرانم سپاسگزارم که با من همراهمی کردهاند چون میتوانستند در همان تئاتر مشتریپسند درآمدهای بالایی داشته باشند اما اینها هم مثل من دغدغههایی دارند که ترجیح میدهند هنوز در شکل درستش تئاتر بازی کنند.
رضا آشفته نیز در جمعبندیاش اظهار امیدواری کرد که به تدریج شرایط تئاتر به همان روال عادی و معمول و مطلوبش نزدیکتر شود.
نمایش «چشم به راه میرغضب» که در خلاصه داستان آن آمده است: «ذبیح و رضی یکی مستبد و دیگری مشروطهخواه در دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه به اعدام محکوم میشوند.» با بازی علی سلیمانی، سیروس همتی، وحید نفر، مجید رحمتی، سهیل ملکی هرشب به جز شنبهها ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: تئاتر عجیب و غریبی فرهنگ و هنر گربه مدرسه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۸۶۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراموشی و آلزایمر روی صحنه تئاتر
به گزارش همشهری آنلاین، فرزین محدث از بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون که این روزها به عنوان مشاور کارگردان و بازیگر در اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» به کارگردانی و آهنگسازی مهیار علیزاده نقشآفرینی میکند، درباره انگیزههای خود برای حضور در این اثر به خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهارداشت: متن اثر و نقشی که به بنده پیشنهاد میشود، از مهمترین اولویتهایم برای حضور در آثار نمایشی است، فرآیندی که از پس عبور آن میتوان در یک گروه منسجم با حفظ احترام و تحکیم رفاقتها به شرایط مطلوبی رسید.
وی گفت: این مسیری خواهد بود که بیتردید تماشاگر هم متوجه آن میشود و با یک اثر نمایشی در این حال و هوا ارتباط خوبی برقرار میکند، مسیری که برایم در «و تو هم برنگشتی» محقق شد و حضورم در این اثر را تبدیل به تجربهای مطلوب و دوست داشتنی کرد.
محدث افزود: رسیدن به اجرای صحنهای «و تو هم برنگشتی» حاصل یک پیشنهاد ساده برای کار نبود چرا که روند ایده تا اجرای پروژه مسیر طولانی را طی کرد؛ مسیری که از دوستی با مهیار علیزاده به واسطه محمدرضا مقدسیان آغاز شد و در نتیجه معاشرتهای متعددی که از پس این آشنایی اتفاق افتاد به فرآیندی رسید که علیزاده موضوع فراموشی و آلزایمر و علاقهاش به اجرای یک اثر موسیقایی نمایشی با این موضوع را مطرح کرد.
این بازیگر تئاتر بیان کرد: سپس من، مهیار علیزاده، ساغر رجبی و محمدرضا مقدسیان جلسات متعددی را درباره شیوه اجرایی و ایده برگزار کردیم. مسیری که ابتدا قرار بود در قالب کنسرت نمایش روی صحنه باشد اما تبدیل به یک اثر نمایشی شد که طبیعتا به واسطه حضور علیزاده و علاقهمندیهایش، موسیقی نقش موثری در آن ایفا میکند.
وی درباره ویژگیهای حضور در اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» اظهارداشت: همواره به عنوان یک بازیگر در مواجهه با هر اثری که به ایفای نقش میپردازم، تلاش میکنم به معایب و محاسن آن، آگاهی پیدا کنم و اگر چنین مسیری را تجربه نکنم قطعا دروغ بزرگی به خودم گفتم.
محدث گفت: با این وجود، میتوانم بگویم حضور در اثر نمایشی موسیقایی «وتو هم برنگشتی» فارغ از نظرات متفاوتی که هر مخاطبی میتواند پس از تماشای آن داشته باشد برایم دربرگیرنده تجربههای ارزشمندی بود که فراموششان نخواهم کرد. طبیعتا رفاقت و دوستی با مهیار علیزاده، حضور در کنار هنرمند بسیار ارزنده و صاحب نامی همچون استاد محمد شمس لنگرودی و جمعی از بهترینهای تئاتر ایران فرصت مغتنمی است که شاید دیگر برایم چنین فرصتی فراهم نمیشد.
بازیگر اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» که در این اثر علاوه بر بازیگری به عنوان مشاور کارگردان نیز حضور دارد، با اشاره به فضای طراحی شده بیان کرد: آنچه در صحبتهایمان به نتیجه رسیدیم مبتی بر این نکته بود که بتوانیم در عین یک کارگردانی ساده در یک فضای ساده، اثر ساده اما مینی مالیستی و شاعرانهای را مهیا کنیم که در زمینه بازیگری هیچ یک از هنرمندان کار پیچیدهای انجام نمیدهند.
وی افزود: در این اثر، بازیگران نقشهای ساده و شاعرانهای دارند اما باید برای رسیدن به فضای ذهنی هر کدام از شخصیتها، آنان را باور کنند و حالا اینکه ارائه چنین فضایی توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند یا خیر؟ پرسشی است که باید در آینده به آن پاسخ داد.
مقصودم از پذیرفتن نقش در یک اثر نمایشی، زیست در جهان آن شخصیت و تجربه یک زندگی متفاوت روی صحنه استمحدث درباره بازخورد و واکنش مخاطبان پس تماشای این اثر که در فضایی عاشقانه روایت میشود، اظهارداشت: بازخوردی که از مخاطبان در این شبها دریافت میکنم، مرا یاد واکنشهای مخاطبان پس از نقشآفرینم در فیلم «شاعر زبالهها» میاندازد. اثر سینمایی که سالها پیش بازی کردم و در تلاش هستم که دچار تکرار نشوم، دوست دارم مخاطبی که مرا با اثری مثل «تهران، پاریس، تهران» میبیند، وقتی «و توهم برنگشتی» را تماشا میکند متوجه تفاوت و تمایز نقشها بشود. نکتهای که بسیار روی آن تمرکز دارم و امیدوارم در انجام آن موفق بوده باشم.
این بازیگر در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دیگر به دنبال رزومه جمع کردن نیستم زیرا بر این باورم که در قاب تئاتر، بازیگری هستم که میتوانم نمره قابل قبولی را با وجود تمام نقاط قوت و ضعفهایم از تماشاگر دریافت کنم. اما مقصودم از پذیرفتن نقش در یک اثر نمایشی، زیست در جهان آن شخصیت و تجربه یک زندگی متفاوت روی صحنه است.
وی خاطرنشان کرد: به دنبال یک پشتوانه زیستی در تجربههای کاریم هستم و اثر نمایشی موسیقایی «و توهم برنگشتی» یک اثر شاعرانه است که علاقه داشتم در فضای تئاتر تجربهاش کنم. تجربهای که خودم از آن راضی هستم و امیدوارم مخاطبان هم چنین باوری داشته باشند.
محدث اظهارداشت: حتی اگر اثری را انتخاب کنم و در آینده به این باور برسم که انتخاب اشتباهی بوده است، از تجربه مفیدی که در آن کار وجود داشته بهره خواهم بود. بنابراین ترسی از اشتباه کردن ندارم، زندگی را در اشتباهات اتفاق افتاده میبینم؛ پس با تقدیر و طبیعت «فرزین محدث» به مقابله نمیپردازم بلکه از آن لذت میبرم.
به گزارش ایرنا، اثر نمایشی موسیقایی «و تو هم برنگشتی» با روایت یک عاشقانه متفاوت به نویسندگی ساغر رجبی و کارگردانی و آهنگسازی مهیار علیزاده و نقشآفرینی محمد شمس لنگرودی، امیرحسین فتحی، فرزین محدث، یلدا عباسی، ساغر رجبی، مریم مشهور و آرش الیگودرزی (خواننده - بازیگر)، وصال علوی (خواننده - بازیگر) ساعت ۲۱:۳۰ در تماشاخانه ملک تهران روی صحنه میرود.
فرزین محدث بازیگردان و مشاور کارگردان، محمدرضا مقدسیان مشاور پروژه، رها جهانشاهی مجری طرح و مدیر تولید، فاطمه تقوی دستیار کارگردان و برنامهریز، مرتضی فربد طراح صحنه، علی کوزه گر طراح نور، شقایق محمودی طراح لباس، کاوه عابدین صداگذار، علیرضا لاجورد، سعید شجاعی و علیرضا ترابی (ساخت تیزر، عکاسی و گرافیک) از دیگر عوامل اجرایی این اثر هستند.
علیزاده درباره این پروژه نمایشی موسیقایی متفاوت نوشته است: «زمانی که همه چیز در حال نابودی است، گذشته به سمتت هجوم میآورد…؛ «و تو هم برنگشتی» درامی در ستایش زندگی و نشان دهنده نحوه تقابل انسان مدرن با گذشته، امروز و آینده خود است.»
کد خبر 846884 منبع: ایرنا برچسبها موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا مجموعه فرهنگی تئاتر شهر تئاتر