منازعه ایران و آمریکا؛ ایران چه باید کند؟
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۸۷۲۱۲
به گزارش تارنمای فرارو؛ پس از اینکه فروردین سال جاری، آمریکا سپاه را یک سازمان تروریستی اعلام کرد، روز به روز تنشها بین دو طرف بیشتر شد. هم زمان با تحریمهای شدید علیه نفت ایران به چند نفتکش در منطقه حمله شد و صدور نفت در خلیج فارس با مشکلاتی مواجه شده است. همچنین پس از سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران، برخی از خطوط هوایی مسیر پروازی خود را تغییر داده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نظر میرسد در پی تشدید تنش بین ایران و آمریکا وضعیت امنیتی خلیج فارس از حالت عادی خارج شده است و کنترل حوادث ساده نیست.
دکتر سید حمزه صفوی، کارشناس امنیتی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است وضعیت امنیتی خلیج فارس در حال حاضر هم به ضرر آمریکا و هم به ضرر ایران است. این تحلیلگر مسائل بین الملل معتقد است از آنجایی که ترامپ صبغه نظامی و امنیتی ندارد، استراتژی مشخصی را نمیتواند در قبال امنیت منطقه پیش بگیرد و ایران در شرایط کنونی باید به جای تلاش برای ایجاد جریان جدیدی در نظام بین الملل با استفاده از جریانهای ریشه دار جهانی، منطق مقابله با «یکجانبه گرایی» آمریکا را تقویت کند.
متن کامل گفتگوی فرارو با این استاد امنیت دانشگاه تهران را در ادامه میخوانید:
به نظر میرسد با حوادث نفت کشها و سرنگونی پهپاد آمریکایی امنیت دریایی و هوایی منطقه دچار چالش شده است. آیا از نظر امنیتی این امر برای ایران میتواند مطلوب باشد؟ یا اینکه آمریکا از این فرصت برای ائتلاف جهانی عیله ایران استفاده خواهد کرد؟
مشخصاً این وضعیت نه به نفع ایران است نه به نفع آمریکا؛ منتها بیشتر به ضرر آمریکاست. در وضعیت قبلی، که فقط فشار اقتصادی بود، تنها طرفی که هزینه پرداخت میکرد ایران بود، اما وقتی ناامنی گسترده شود، هم ایران ضرر میکند هم آمریکا. بحثی که روحانی و ظریف دارند "تروریسم اقتصادی" است. آمریکا میگوید شما دیپلماسی را با دیپلماسی جواب بدهید. در حالی که این منطق نوعی مغالطه است. اینکه ۸۵ میلیون نفر را تحریم اقتصادی کنید که به زندگی تک تک آنها ضربه بزند، اسمش دیپلماسی نیست.
راهکار ایران در وضعیت ناامن منطقه
خروجی تروریسم اقتصادی ناامنی برای کل منطقه است و نمیتوان سایر کشورها را استثنا کرد. اکنون در دنیایی هستیم که در آن «مناطق» به طور شبکه وار باهم درگیرند و مسائلشان باهم مرتبط است چه برسد به کشورهای داخل یک منطقه. نمیتوان یک کشور را در یک منطقه استثنا کرد: یا صلح و پیشرفت و آرامش برای همه یا برای هیچکس. در حال حاضر بر اساس منطق ایران، کشورمان چارهای ندارد جز اینکه از حریم هوایی و امنیتی خودش چه نظامی و چه اقتصادی دفاع کند.
پس از حمله ایران به پهپاد آمریکا، ترامپ ابتدا از لغو حمله به ایران خبر داد و سپس اعلام کرد حمله "تعلیق" شده است. به نظر شما برنامه ترامپ در قبال ایران چیست؟ اگر بازهم از سوی ایران اقداماتی صورت گیرد، آمریکا وارد اقدام نظامی میشود؟
احتمال اینکه دو طرف وارد درگیری نظامی شوند بالا است. مجموع اظهارنظرهای دولت آمریکا (رییس جمهور، وزارت دفاع و وزارت امور خارجه) نشان میدهد نظامی هماهنگ و یک استراتژی مشخص در مورد ایران وجود ندارد. ترامپ میگوید ایران خطای بزرگی انجام داد ۲ ساعت بعد حرف خود را تعدیل میکند. تغییر مواضعی که ترامپ نسبت به حرفهای خودش و کابینه دارد، نشان میدهد دست کم در مورد ایران هیچ استراتژی مشخص و هماهنگ شدهای در دولت آمریکا وجود ندارد. چرا ترامپ استراتژی مشخصی ندارد؟ چون اون هیچ صبغه امنیتی، نظامی و سیاسی ندارد. همه اینها دست به دست هم داده تا پلن بزرگ برای مساله ایران وجود نداشته باشد.
یکی از دلایلی که ایران در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا را نفی میکند همین است که نظام مشخصی در رفتار آمریکاییها دیده نمیشود و آنها از هنجارهای جهانی خارج شده اند. وقتی از نرم جهانی خارج شوید، قابل پیش بینی نیستید و وقتی قابل پیش بینی نباشید قابل برنامه ریزی نیستید، پس قابل مذاکره نیستید. این یک منطق جهانی است که بعد از جنگ جهانی دوم وجود دارد.
اخباری مبنی بر حمله "سایبری" به تاسیسات موشکی ایران منتشر شده است. این حملات چقدر موثر است؟
حمله سایبری بین ایران و آمریکا، از طرف هر دو کشور، مسبوق به سابقه است. در مورد حمله ادعایی اخیر، به نظر میرسد تیم ترامپ نیاز داشته نشان دهد نسبت به سرنگونی پهپاد پاسخگویی داشته و بیشتر به نظر میرسد که این حملات خوراک تبلیغاتی باشد، چون سیستمهای دفاعی ایران خیلی مرتبط با شبکه اینترنت یا نتورک جهانی نیستند که آسیب پذیری داشته باشد. مسائلی مانند حمله ویروسی وجود دارد، ولی آمریکاییها در مورد ابعاد این حملات اغراق میکنند. این حملات سایبری تاثیری جدی که سیستم ایران را فلج کند ندارد.
هرچند که هنوز ایران اظهار نظر رسمی نکرده است، اما اگر از بیرون نگاه کنیم این موضوع بیشتر خلا و نیازی بوده که دولت آمریکا مجبور بوده برای افکار عمومی داخلی استفاده تبلیغاتی کند و بگوید فقط ایران نبوده که به ما ضربه زده و ما پاسخ دادیم.
برخی مقامات روسیه بعد از ماجرای سرنگونی پهپاد اعلام کردند قصد فروش اس- ۴۰۰ به ایران دارند و حاضرند نفت ایران را بخرند. این در حالی است که پیشتر پوتین اعلام کرده بود "آتش نشان نیست" و ایران را از درگیری با آمریکا نفی کرده بود. تحلیل شما از رویکرد روسیه چیست؟
روسیه مساله ایران را در اشل بزرگتر رقابت خودش با آمریکا میبیند. ایران به نوبه خود برای روسیه اهمیتی ندارد بلکه ذیل اهمیت منافع ملی روسیه اهمیت دارد. در این شرایط ایران باید از ظرفیت رقابت و رویارویی این دو ابر قدرت برای خودش به نفع مصالح ملی استفاده کند.
به نظر میرسد گرم شدن روابط دیپلماتیک و سطوح امنیتی میان ایران و روسیه و حضور روحانی در اجلاس شانگهای تاثیراتی داشته است. موفقیتهای دیپلماتیک در لایههای میانی میتواند وجود داشته باشد که بتوانیم به نوعی روسها را متقاعد کنیم، یکجانبهگرایی آمریکا در کل منطقه به ضرر تک تک بازیگران، از جمله ایران و روسیه است.
معنای رقابت بین روسیه و آمریکا این نیست که روسیه طرف ایران را میگیرد. مهمترین دستاورد ایران باید این باشد که روس ها، اروپاییها و چینیها را متقاعد کند که یکجانبه گرایی آمریکا بر مبنای نقض توافقات، هنجار شکنی و استراتژی بدون منطق برای نظم و امنیت کل جهان خطرناک است نه فقط ایران. ایران یک استثنا برای این ماجرا نیست بلکه اقدامات آمریکا روندی است که نظم و امنیت جهانی را تهدید میکند و نیاز است اقدامات هماهنگی نسبت به آن اتخاذ شود.
یکی از راهکارها این است که ایران به جای تلاش برای ایجاد یک روند جدید در سطح بین الملل از جریانهای موجود استفاده کند؛ مثلاً جریان مخالفت با امپراطوری دلار. از مدتها قبل بین کشورهای مختلف دنیا این بحث وجود دارد که باید انحصار دلار شکسته شود. الان وقت مناسبی است که ایران این پرسش را برجسته کند که جهان تا کی میخواهد به خاطر سیادت و معیار بودن دلار در مبادلات به آمریکا باج دهد؟
روسیه قبلاً با هند بحث کانال مالی خارج از دلار را پیگیری کرده است و الان وقت مناسبی است که ایران به این جریان بپیوندد و خود را بخشی از آن بداند نه اینکه شروع کننده جریان جدید باشد. چون جریانهایی که قبلاً جاری شده باشند از قدرت، استحکام و عمق زیادی برخوردار هستند. ایجاد مسیر یا رویکرد جدید برای ایران هزینه زا و زمانبر است. اما بسترهای مناسبی وجود دارد که این بسترها در لایههای مختلفی امنیتی، سیاسی و اقتصادی بین آمریکا و دیگر کشورها وجود دارد و ایران میتواند به نفع خود از آنها استفاده کند.
چند روز دیگر مهلت ۶۰ روزه ایران به اروپاییها به پایان میرسد و ایران احتمالاً برجام را نقض خواهد کرد. واکنش اروپاییها چه خواهد بود؟
اروپا، نه اینکه نخواهد، اما توانایی زیادی در مقابل آمریکا ندارد. بحث کانال مالی و برجام نشان داد اروپا از استقلال عمل کافی برای رویارویی با آمریکا در مسائل جهانی برخوردار نیست و این یک آزمون بزرگ برای دیگر کشورها بود که آیا اصولاً در مسائل جهانی برای اروپا وزنی قائل باشند یا نه؟ اگر اروپا فقط در شرایطی که پیرو آمریکا باشد، از اعتبار برخوردار است و زیر مجموعه آمریکا تعریف شود اصولاً چرا هر کشوری نیاز داشته باشد با اروپا صحبت کند؟
حدود یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است. در شرایط فعلی ایران چه گزینههایی در مقابل آمریکا دارد؟
ایران باید کمک کند دستاوردی به نام دولت ترامپ ثبت نشود. دولت او حرفهای بی پایه میزند. (مثلاً اینکه ایرانیها بعد فشار اقتصادی کمتر شعار مرگ بر آمریکا میدهند!) این حرفها بی اساس است و فقط در آمریکا مصرف داخلی دارد. این گونه اظهارت در بحثهای کلانتر هم از سوی ترامپ دیده شده است. مثلاً ترامپ دولت اوباما را تحقیر میکرد که وقتی ایران سربازان آمریکایی را گرفت ما هیچ کاری نکردیم، اما سر مساله پهپاد به نوعی این اتفاق برای خود ترامپ هم افتاد و فعلاً نتوانسته اقدام متناظری انجام دهد.
از طرف دیگر، منطق ایران برای عدم مذاکره درست است. مذاکرهای که بر مبنای نگاه نواستعماری و بر مبنای تحقیر و تهدید و نگاه بالا به پایین باشد مذاکره نیست، تسلیم است.
سالهاست دولتها و ملتها نسبت به تسلیم بی قید و شرط مقاومت میکنند. دوران استعمار گذشته است و وارد دوران استعمار جدید شدیم که سردمدار آن آمریکاست. ایران باید منطق خود در جهان جا بیاندازد، همانطور که گاندی نشان داد باید با منطق انگلستان مقابله کرد، چون انسانی، هنجاری و قانونی نیست و بر مبنای بهره کشی و تحمیل اراده خود بر دیگران بدون عدالت و انصاف پایه ریزی شده است. در آفریقا هم چنین تجربهای وجود داشته است. در بطن تاریخ حرکتهایی از نقاط مختلف دنیا داشتیم که منطق مبارزه را ایجاد کردند. در مورد آمریکا هم ایران باید تلاش کند از منطق خود به خوبی دفاع کند.
ایران باید از هرگونه حرکتی که به نوعی بابت حرکتهای تند بهانه دست آمریکا دهد اجتناب کند. نباید کاری کنیم که دیگر بازیگران جهانی از جمله روسیه و اروپا به آمریکاییها نزدیک شوند. استراتژی ایران باید بر مبنای فشار حداکثری روس ها، چینی و اروپاییها به آمریکا به نحوههای مختلف و در لایههای مختلف باشد.
نکته مهمتر این است که منطق درونی در معادلات داخلی و بین المللی شکافهای زیادی دارد. در داخل باید همصدا باشیم. نگاههای مختلف در بخشهای دولتی و غیر دولتی باید هم افزایی ایده و استراتژی و تاکتیک داشته باشند. این نقطه ضعف ما است. در شرایط کنونی برای نزدیکی بخشهای داخلی بستر مناسبی وجود دارد که باید به خوبی استفاده شود. شرایط موجود برای ما شرایط جنگی است و در این شرایط تسویه حسابهای سیاسی نباید اولویت باشد. اکنون اولویت اول بقا، حفظ منافع ملی و تلاش جهت بهتر کردن وضعیت معیشتی مردم است.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۸۷۲۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران بزرگ و قدرتمند نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود؟
فرارو- غسان شربل، مدیر مسئول روزنامه الشرق الاوسط
به گزارش فرارو به نقل از الشرق االاوسط، خطرناکترین نکته در مورد شعلههایی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، آن است که بازیگران قدرتمند توانایی راه اندازی و به راه انداختن یک جنگ را دارند، اما توانایی پایان دادن به آن با یک ضربه ناک اوت یا یک توافق قابل دوام را ندارند. گستردگی بحران نشان میدهد که آرامبخشها بی فایده هستند. آنها پیشتر آزمایش شده اند و صرفا جنگهای شدیدتری را به همراه داشته اند.
راه حلهای واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و غیرمحبوب هستند که به نظر میرسد طرفین قادر به اتخاذ آن نیستند. بنابراین، به نظر میرسد که منطقه در یک تله خطرناک و درگیری آشکار صرفنظر از شدت آن گرفتار شده است. مردم خاورمیانه شاهد وقوع تحولات دردناک هستند. ایالات متحده نیازی به نشان دادن قدرت خود ندارد. در میانه فروپاشی در خاورمیانه نقش روسیه محدود به نظر میرسد و چین بسیار دور است. هیچ کس برای جایگاه آمریکا در صندلی راننده رقابت نمیکند. آمریکا نیروی بزرگی است که نباید با آن دشمنی کرد. این یک منبع نگرانی به درجات مختلف برای متحدان و دشمنان آن کشور است.
در پی عملیات طوفان الاقصی آمریکا ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد تا از سرایت جنگ و تبعات آن جلوگیری کند. امریکا در این زمینه موفق بود، اما نتوانست جلوی منازعات پس از آن در دریای سرخ و جنوب لبنان را بگیرد. هم چنین، امریکا نتوانست پهپادهای پرتاب شده توسط یگانهای حشد الشعبی در عراق یا پیامهای ارسال شده در سراسر جولان را متوقف کند.
همانند سایر نقاط جهان در خاورمیانه نیز نمیتوان ماشین نظامی آمریکا را نادیده گرفت و آن ماشین توانایی فوق العادهای در پیشگیری و بازدارندگی دارد. شاید آمریکا نتوانست تهران را از اقدام تلافی جویانه در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری آن کشور در دمشق بازدارد، اما موفق شد از وارد آمدن ضربهای شدید بر اسرائیل توسط موشکها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند.
ایران زمان حمله خود را اعلام کرد و موافقت کرد که حمله سبک باشد. ایالات متحده مانع از وارد شدن ضربات بزرگ به دو طرف شد، اما موفق نشد از تبادل پیامهای داغ توسط دو طرف علیه یکدیگر جلوگیری کند.
روسیه درگیر جنگ خود در اوکراین است. چین محاسبات پیچیده و بلند مدتی دارد. این کشور یک چشم اش به اقتصاد و چشم دیگرش به تایوان است و برای دوئل با امریکا عجلهای ندارد.
بنابراین، ساکنان خاورمیانه خود را با یک سایه بزرگ مواجه میبینند: امریکا. با این وجود، ایالات متحده نیز در مورد ماهیت درگیری در خاورمیانه ضعیف است. با توجه به اینکه لابی اسرائیل عمیقا در نهادهای امریکا نفوذ کرده هر زمان که موضوع به تاسیس کشور فلسطین نزیک میشود نزاع در کنگره بالا میگیرد.
بنیامین نتانیاهو هرگز در سرپیچی از روسای جمهور قبلی آمریکا تردیدی به خود راه نداده است. او در سرپیچی از خواست بایدن رئیس جمهور فعلی امریکا نیز همان خط مشی پیشین را در پیش گرفته است. او میبالد که اسرائیل توسط کاخ سفید اداره نشود و ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه مملو از تسلیحات آمریکایی خود متکی است، یک گروه شبه نظامی وابسته به امریکا نباشد که قوانین تعامل و خطوط قرمز آن توسط واشنگتن تحمیل شود.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است و تجربه نظامی بالایی دارد. ایران در بسیاری از کشورهای منطقه دارای نفوذ است و ویژگیهای برخی از مناطق خاورمیانه را تغییر داده است. ایران میتواند در چهار کشور عربی که سالها در حال اداره و تصمیم گیری در مورد انتخابهای آنها بوده است به بسیج نیرو بپردازد. ایران میتواند از چند جبهه به اسرائیل نزدیک شود. نیروهای نیابتی ایران میتوانند در جنگهای طولانی و کم شدت شرکت کنند. اما این ایران قدرتمند نمیخواهد وارد یک جنگ مستقیم تمام عیار با اسرائیل شود چرا که میداند در صورت وقوع چنین درگیریای ایالات متحده در حاشیه باقی نخواهد ماند. آزار و اذیت امریکا رویه چندین دههای اتخاذ شده از سوی ایران بوده، اما ایران میداند که نباید وارد جنگ مستقیم با امریکا شود و این موضوع اصولا قابل بحث نیست.
اسرائیل دارای زرادخانه نظامی است. ارتش آن کشور مرتکب قتل عام شده است قتل عامی که در جهان از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است. جنگندههای اسرائیلی در سراسر آسمان خاورمیانه بیداد میکنند. ایران با شلیک موشک به تاسیسات هستهای اسرائیل نزدیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدامی انجام داد. غرب از جنایات اسرائیل انتقاد میکند، اما نمیتواند آن رژیم را رها کند.
اسرائیل همزمان ضعیف است. انبوهی از اجساد در غزه اعتقاد جهانیان را در مورد نیاز به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی عمیقتر کرده است. آمریکا تسلیحات، مهمات و میلیاردها دلار را به رگهای اسرائیل پمپاژ کرده، اما نمیتواند در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع خود تصمیم بگیرد. فلسطینیان کشته میشوند و اسرائیل در حال فرار از لحظه حقیقت است، اما نمیتواند برای همیشه فرار کند.
حماس قوی است. آن گروه در جریان وقایع ۷ اکتبر به اسرائیل ضربه بی سابقهای وارد ساخت و مسئله فلسطین را دوباره در دستورکار جهان قرار داد. حماس قوی است، اما هزینه اقدامات آن گروه بالا بوده و چشم انداز پیش روی آن نیز شفاف به نظر نمیرسد. کارت بازی گروگانها در دست حماس کافی نیست و نجات رفح نیز دور به نظر میرسد. علاوه بر این، ایجاد یک کشور فلسطینی در گرو برسمیت شناختن یک کشور اسرائیلی و ارائه تضمینهای بین المللی بیشتر به آن رژیم است.
حزب الله قوی است. آن گروه پس از طوفان الاقصی حماس کارزاری را برای آزار و اذیت اسرائیل راه اندازی کرد، اما از شرکت در یک درگیری تمام عیار با اسرائیل نیز خودداری ورزیده است. حزب الله دارای زرادخانه پیشرفتهای است که میتواند به ارتش، موسسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. با این وجود، حزب الله نیز ضعفهایی دارد. اکثریت لبنانیها خواهان جنگ تمام عیار با اسرائیل نیستند. لبنان محاصره شده نمیتواند در برابر ویرانیهای گسترده در بیروت مشابه ویرانیهایی که در غزه دیده میشود مقاومت کند.
انتظار "آنتونیو گوترش" دبیر کل سازمان ملل بی فایده است. کلیدها در دستان آمریکای قوی و همزمان ضعیف نهفته است که در ماههای پیش رو انتخاباتی را برگزار خواهد کرد. آیا آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا میتواند فرمولی برای خاموش کردن شعلهها و هموار کردن راه برای راه حل ارائه دهد؟ آیا او میتواند تار و پودی ببافد که در آن سود، ضرر و ضمانت تقسیم شده و حد و مرز نقشها و زرادخانهها در منطقه ترسیم شود؟