Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-18@02:09:43 GMT

یک لایحه برای یک نفر!

تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۹۶۴۹۰

یک لایحه برای یک نفر!

جهانگیری گفت دولت شنیده بود که شادوران میرزاخانی اصرار داشت فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد؛ بنابراین دولت، قانون قدیمی تابعیت که فرزند از پدر تابعیت می‌گرفت را تغییر داد و لایحه‌ای به مجلس فرستاد تا فرزند بتواند از مادر هم تابعیت بگیرد!

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-  محسن متاجی؛ * لایحه اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی و پدران خارجی چندی پیش به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و برای تشخیص مغایرت یا عدم مغایرت با شرع مقدس و قانون اساسی به شورای نگهبان ارسال شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
شورای نگهبان نیز آن را مغایر بند ۵ اصل سوم قانون اساسی تشخیص و برای انجام اصلاحات لازم به مجلس شورای اسلامی بازگرداند. تدقیق در متن لایحه و بررسی فرامتنی آن نشان از ایراداتی اساسی دارد که مشخص نیست به چه دلیل قانونگذار (دولت و مجلس) از آن چشم پوشی نموده اند! امری که آن را به مصوبه‌ای ترسناک و بهت آور برای امنیت ملی بدل ساخته است. آشکار بودن ایرادات بدان حدی است که ذهن هر مخاطب منصف را به این سوال رهنمون می‌سازد که طراحان چه اهدافی از تصویب این لایحه دنبال می‌کنند؟    بررسی متنی
در ماده واحده سال ۱۳۸۵ فرزندان حاصل از مادران ایرانی و پدران خارجی با اعلام رد تابعیت غیر ایرانی به تابعیت ایران در می‌آیند. اما در لایحه کنونی این مقرره حذف گردید. حذف مقرره رد تابعیت غیرایرانی به رشد پدیده افراد دارای تابعیت مضاعف می‌انجامد. براساس یک برداشت از اصل ۴۲ قانون اساسی، قانونگذار اساسی سعی در جلوگیری از تابعیت مضاعف به ویژه در مواردی که تابعیت ایرانی اعطاء می‌شود، داشته است. قانون مدنی نیز در قوانین مربوط به تابعیت در موارد متعدد سعی داشته با درج مقرره‌هایی از بروز تابعیت مضاعف جلوگیری به عمل آورد؛ بنابراین اعطای تابعیت به اشخاص مذکور در فرض اعطای تابعیت کشور متبوع پدر خارجی به فرزندان براساس اصل خون، مغایر اصل ۴۲ قانون اساسی می‌باشد. فارغ از جهات قانونی، رشد افراد دارای تابعیت مضاعف نگرانی‌های جدی امنیتی را نیز به دنبال دارد.
لایحه فعلی بدون توجه به ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی صرفا ازدواج شرعی را ملاک اعطای تابعیت ذکر کرده است. این در حالی است که براساس ماده ۱۰۶۰ ازدواج اتباع بیگانه با زنان ایرانی موکول به اجازه مخصوص از سوی دولت می‌باشد و طبق قوانین مربوط به ازدواج اتباع بیگانه با زنان ایرانی، تبعه بیگانه می‌بایست گواهی تجرد و عدم سوء پیشینه کیفری را ارائه دهد. اما این امر خلاف نظر طراحان نه تنها حفظ کرامت و شان زن ایرانی را به دنبال ندارد بلکه تنزل جایگاه زن ایرانی را نیز به دنبال خواهد داشت و با توجه به بافت خاص قومی و اجتماعی در مناطق مرزی به ویژه شرقی کشور، موجبات افزایش ازدواج اتباع بیگانه با دختران خردسال ایرانی را فراهم می‌آورد. همچنین این موضوع رشد پدیده زنان رها شده ایرانی و فرزندان تک سرپرست را نیز به دنبال خواهد داشت.   مضافا صرف ازدواج شرعی و عدم الزام اتباع بیگانه به ثبت ازدواج با مصالح و نظم عمومی حکومت اسلامی مغایرت دارد. در ضمن با نگاهی به قوانین درمی یابیم قانونگذار برای اتباع ایرانی و بیگانه که ازدواج خود را به ثبت نرسانده اند مجازات در نظرگرفته است. حال با توجه به حذف مقرره ۱۰۶۰ عملا قانون ازدواج اتباع بیگانه محاق رفته و در این صورت اتباع بیگانه بدون هیچ نگرانی با یک ازدواج شرعی، زن ایرانی را به عقد خود درآورده و از او دارای فرزند می‌گردند. بی آنکه قوانین ایران را رعایت کرده باشند؟ حال چگونه طراحان می‌توانند ندای حفظ حقوق زنان را سر دهند؟
در لایحه فعلی آمده است؛ «فرزندان حاصل از ازدواج شرعی زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی که قبل یا بعد از تصویب این قانون متولد شده یا می‌شوند، قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام شمسی به درخواست مادر ایرانی به تابعیت ایران در می‌آیند.» فارغ از مسئله ازدواج شرعی که در بند پیشین به آن اشاره شد سه مشکل دیگر نیز در این بخش به چشم می‌خورد.
الف. اول آنکه قانونگذار برای حل مشکل کلیه فرزندان چه آنان که قبل از تصویب این قانون متولد شده و چه آنان که بعد از تصویب این قانون متولد می‌شوند، وضع کرده است. حال آنکه مطلوب آن بوده که قانونگذار به منظور مدیریت ورود اتباع بیگانه به کشور و متعاقبا اقامت ایشان به تفکیک میان آن دو مبادرت می‌ورزید. لازم به توضیح است با توجه به حضور هدفمند (سیاسی، امنیتی) برخی از اتباع بیگانه در کشور به هدف ازدواج با زنان ایرانی، ضرورت نظرداشت محدودیت‌های زمانی به هدف کاهش پیامد‌ها و تهدیدات اجتناب ناپذیر می‌باشد.
ب. دوم آنکه اعطای تابعیت به فرزندان زیر ۱۸ سال به درخواست مادر ایرانی به استعلام از وزارت اطلاعات منوط نشده است. طراحان می‌گویند به عنوان نمونه فرزندی که به تازگی از مادر متولد گشته از هیچ سابقه امنیتی برخوردار نبوده و لزومی به استعلام از وزارت اطلاعات نیست. اما این استدلال یک نوع ساده اندیشی است. زیرا که بررسی‌های امنیتی صرفا به خود فرد محدود نبوده و عوامل دیگری را نیز در خود جای داده است. براساس این بخش به عنوان نمونه فرزند حاصل از مادر ایرانی و پدری با تابعیت مضاعف اسرائیلی- آمریکایی به درخواست مادر ایرانی بی آنکه نیازی به استعلام از وزارت اطلاعات باشد، به تابعیت ایرانی درمی آید. یا در مثالی دیگر یکی از اعضای داعش بعد از ورود غیر قانونی به کشور در مناطق مرزی مستقر می‌گردد، با زن ایرانی ازدواج می‌نماید و صاحب فرزند می‌گردد.   براساس لایحه فعلی دولت موظف خواهد بود به درخواست مادر ایرانی بی آنکه نیازی به استعلام از وزارت اطلاعات باشد به فرزند حاصل از ازدواج این دو، تابعیت ایرانی اعطاء نماید. علاوه بر این موارد، تفکیک میان فرزندان زیر ۱۸ سال و بالای ۱۸ سال و متعاقب آن ضرورت یا عدم ضرورت استعلام از وزارت اطلاعات از منطقی صحیح پیروی نمی‌کند. زیرا واقعیات بیانگر آن است که تفاوتی میان فرزندان ۱۷ ساله و ۱۸ ساله نبوده که اعطای تابعیت به یکی منوط به استعلام از وزارت اطلاعات و اعطای تابعیت به دیگری مستلزم استعلام از وزارت اطلاعات نباشد.   توجه به این فروض ضرورت استعلام از وزارت اطلاعات را بیش از پیش حتی برای اعطای تابعیت به فرزندان زیر ۱۸ سال آشکار می‌سازد. مضافا با توجه به برنامه‌های آشکار و پنهان برخی سرویس‌های امنیتی منطقه در تغییر ترکیب و توازن جمعیتی کشور و همچنین نفوذ در جامعه ایرانی با پوشش تابعیت ایرانی، حفظ منافع و مصالح ملی ایجاب می‌کند که مراجع امنیتی نسبت به اعطای تابعیت حساسیت‌های لازم را از خود نشان دهند.
لازم به توضیح است شورای نگهبان در نظریه خود اطلاق اعطای تابعیت، نسبت به مواردی که خوف بروز مشکلات و مسائل امنیتی وجود داشته باشد را خلاف موازین شرع و مغایر بند ۵ اصل ۳ قانون اساسی شناخته است.
- در بخش بعدی ماده واحده لایحه فعلی آمده است؛ «فرزندان پس از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام شمسی در صورت عدم تقاضای مادر ایرانی می‌توانند تابعیت ایران را تقاضا کنند که در صورت نداشتن مشکل امنیتی به تشخیص وزارت اطلاعات به تابعیت ایران پذیرفته می‌شوند.» در ماده واحده ۱۳۸۵ شرط نبود سوء پیشینه کیفری و امنیتی به عنوان شرایط اعطای تابعیت ملحوظ شده بود. حال آنکه در ماده واحده فعلی شرط عدم سوء پیشینه کیفری از شرایط اعطای تابعیت به فرزندان بالای ۱۸ سال حذف گردید. موضوعی که چرایی حذف آن مشخص نیست.
موضوع دیگری که طراحان لایحه در خصوص استعلام از وزارت اطلاعات می‌بایست مدنظر قرار دهند آن است که وزارت اطلاعات بخشی از جامعه اطلاعاتی کشور بوده و امنیت محصول همکاری و تلاش همه جانبه همه دستگاه‌های اطلاعاتی- امنیتی کشور می‌باشد؛ بنابراین صرف درج وزارت اطلاعات به عنوان نهاد مستعلم و عدم نظرداشت دیگر مراجع امنیتی در قالب شورای هماهنگی اطلاعات، خلاف نظام اداری صحیح و بالتبع مغایر بند ۱۰ اصل سوم قانون اساسی می‌باشد.
بخش پایانی ماده واحده لایحه فعلی نیز نیروی انتظامی را مکلف ساخته نسبت به صدور پروانه اقامت برای پدر غیر ایرانی اقدام کند. این امر چند پیامد منفی برای کشور به همراه خواهد داشت؛ اول آنکه اطلاق صدور پروانه اقامت برای پدر غیر ایرانی حتی در مواردی که تبعه بیگانه مرتکب ورود غیر قانونی شده و به صورت غیر قانونی با زن ایرانی ازدواج می‌نماید و از او صاحب فرزند می‌گردد، تمامی قوانین مرتبط با اتباع بیگانه از جمله قانون راجع به ورود و اقامت اتباع خارجه در ایران مصوب ۱۹/۰۲/۱۳۱۰ را با عدم ضمانت اجراء روبروء می‌سازد. شورای نگهبان نیز در نظریه خود در این خصوص اظهار داشت؛ اطلاق اعطای پروانه اقامت به پدر نسبت به مواردی که خوف بروز مشکلات و مسائل امنیتی وجود داشته باشد، خلاف موازین شرع و مغایر بند ۵ اصل ۳ قانون اساسی شناخته شد.
دوم آنکه این امر تشویق اتباع بیگانه به حضور و ازدواج با زنان و دختران ایرانی را به همراه خواهد داشت که نظم عمومی و مصالح کشور را با چالش‌هایی اساسی روبرو می‌سازد. در این فرض همچنین انگیزه اتباع بیگانه به اخذ ویزا برای ورود به کشور و مجوز‌های قانونی برای اقامت را کاهش خواهد داد. این امر به همراه دیگر موارد مجموعا شرایطی را شکل خواهد داد که مهاجرت اتباع بیگانه به کشور به خصوص کشور‌های همسایه و همچنین ازدواج ایشان با زنان ایرانی را افزایش خواهد داد. موضوعی که هم مغایر سیاست‌های کلی جمعیت مبنی بر «مدیریت مهاجرت به داخل کشور و خارج هماهنگ با سیاست‌های کلی جمعیت با تدوین و اجرائ سازوکار‌های مناسب» ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری می‌باشد و هم توازن و ترکیب جمعیتی را به شدت در معرض خطر قرار می‌دهد.
از دیگر مواردی که لازم بود طراحان این لایحه به آن توجه ویژه مبذول می‌داشتند آن بود که نواحی مرزی کشور به ویژه استان‌های شرقی با پدیده‌ای با عنوان غصب و جعل شناسنامه و اسناد هویتی روبرو می‌باشند. برخی از این فرزندان اساسا هیچ کدام از والدین ایشان ایرانی نبوده و در واقع تبعه بیگانه محسوب می‌گردند، اما پدر یا مادر وی شناسنامه زن یا مرد ایرانی را غصب کرده و از آن طریق درخواست اخذ تابعیت ایرانی را دارند. در همین خصوص حتی به کرات مشاهده شده که تبعه بیگانه با زن ایرانی به عنوان زن دوم ازدواج می‌نماید لیکن فرزندان حاصل از زن اول خود که تبعه بیگانه می‌باشد را فرزندان زن ایرانی نزد مراجع ذی ربط جلوه می‌دهد و از آن طریق در پی کسب تابعیت ایرانی برای فرزندان خود و بهره مندی از خدمات اجتماعی و شهروندی مخصوص اتباع ایرانی می‌باشد. یافته‌ها نشان از دارد همین عده یعنی غاصبان شناسنامه تاکنون میلیارد‌ها تومان یارانه دریافت کرده اند.
بررسی فرامتنی
آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در آئین اختتامیه دومین جشنواره ملی زن و علم در تالار علامه امینی دانشگاه تهران اظهار داشت؛ دولت شنیده بود که شادوران میرزاخانی اصرار داشت فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد بنابراین دولت، قانون قدیمی تابعیت که فرزند از پدر تابعیت می‌گرفت را تغییر داد و لایحه‌ای به مجلس فرستاد تا فرزند بتواند از مادر هم تابعیت بگیرد. بدین منظور برخی از عبارت «یک لایحه برای یک نفر» در توصیف این لایحه بهره می‌برند و اساسا طراحی لایحه را به قصد طراحان برای اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی متولد در اروپای غربی و آمریکای شمالی نسبت می‌دهند؛ و طرح موضوع ضرورت اعطای تابعیت به فرزندان بی هویت ساکن در نواحی شرقی و مرزی کشور را صرفا دلیلی پوششی از سوی طراحان مطرح می‌نمایند.
این سطح از ساده انگاری در تدوین قوانین بدون نظرداشت ملاحظات گوناگون امنیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عمیقا و به جد انگاره تلاش طراحان لایحه برای حل مشکل فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی و مردان خارجی را با تردید‌های اساسی روبرو می‌سازد و این امر را در ذهن تقویت می‌نماید که ایشان در پی دستیابی به اهدافی فراتر از حل مشکل تابعیت و هویت این فرزندان می‌باشند. از جمله این اهداف می‌توان به برهم زدن توازن و ترکیب جمعیتی و کسب آراء بیشتر در انتخابات مجلس و دیگر انتخابات اشاره کرد. البته نمی‌توان احتمال برخی نسبت‌ها و اصالت‌های فامیلی طراحان لایحه با اتباع بیگانه را دور از نظر داشت. موضوعی که می‌بایست ذیل پروژه نفوذ از سوی سازمان‌های اطلاعاتی و جریان‌های معاند مورد توجه دستگاه‌های امنیتی قرار گیرد.
محسن متاجی، دانشجوی دوره دکتری حقوق بین الملل دانشگاه مفید قم انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: لایحه اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی پدران خارجی دانشگاه مفید قم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۹۶۴۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هوش مصنوعی اجازه نمی‌دهد حیات بیگانه را کشف کنیم!

استاد اخترفیزیک «دانشگاه منچستر» در یک مقاله جدید مدعی شده است هوش مصنوعی می‌تواند مسؤول نرسیدن بشر به تمدن‌های پیشرفته کیهان و حیات بیگانه باشد.

به گزارش ایسنا، هوش مصنوعی به سرعت به عنوان یکی از تحول‌آفرین‌ترین فناوری‌های در حال ظهور تاریخ بشر شناخته شده است که تأثیرات بالقوه آن، خواه مثبت خواه منفی، بحث‌های داغی را برانگیخته‌اند.

به نقل از ادونسد ساینس نیوز، مقاله‌ای که اخیرا توسط «مایکل گرت»(Michael Garrett) استاد اخترفیزیک «دانشگاه منچستر»(University of Manchester) نوشته شده، نشان می‌دهد هوش مصنوعی ممکن است توضیحی برای این پرسش باشد که چرا ما هنوز با تمدن‌های پیشرفته فناوری در نقاط دیگر جهان روبه‌رو نشده‌ایم.

فرضیه‌های زیادی برای توضیح دادن این پرسش وجود دارند که چرا ستاره‌شناسان هیچ نشانه‌ای را مبنی بر وجود حیات بیگانه در مجموعه وسیعی از داده‌های نجومی جمع‌آوری‌شده در ۶۰ سال گذشته کشف نکرده‌اند. از جمله این فرضیه‌ها می‌توان به «پارادوکس فرمی»(Fermi Paradox)، «فرضیه باغ وحش»(Zoo Hypothesis) و «نظریه جنگل تاریک»(Dark Forest Theory) اشاره کرد.

گرت استدلال می‌کند که هوش مصنوعی می‌تواند یک فیلتر قوی باشد. استدلال گرت این است که روبه‌رو شدن هر تمدنی با یک مانع جهانی یا چالش غیر قابل عبور، مانع از ظهور حیات هوشمند می‌شود.

به گفته گرت، هوش مصنوعی می‌تواند مسئول فقدان تمدن‌های فناورانه پیشرفته باشد زیرا این فیلتر پیش از آن ظاهر می‌شود که یک تمدن بتواند به سفر چندسیاره‌ای دست یابد. نکته ناامیدکننده‌تر این که استدلال گرت نشان‌ می‌دهد طول عمر معمول هر تمدن فنی کمتر از ۲۰۰ سال است.

با وجود این، همه ماجرا با غم و اندوه همراه نیست زیرا هوش مصنوعی مزایایی هم دارد.

مزایا و خطرات ابرهوش مصنوعی

هوش مصنوعی در مقایسه با سایر فناوری‌های بالقوه مخرب، در مقیاس‌های زمانی بی‌سابقه‌ای توسعه یافته است. این فناوری در بافت زندگی روزمره ما ادغام می‌شود و اساسا نحوه تعامل ما را با فناوری تغییر می‌دهد.

ظاهرا هیچ حوزه‌ای، از مراقبت‌های بهداشتی گرفته تا تجارت و آموزش، پلیس و امنیت ملی دست‌نخورده باقی نمانده است. گرت نوشت: فکر کردن به حوزه‌ای که هنوز با ظهور هوش مصنوعی روبه‌رو نشده باشد، دشوار است.

هوش مصنوعی مانند هر فناوری دیگری، با وجود همه خوبی‌های بالقوه‌ای که ممکن است داشته باشد، پتانسیل بسیار بالایی را برای آسیب رساندن دارد.

گرت اظهار داشت: جای تعجب نیست که انقلاب هوش مصنوعی، نگرانی‌های جدی را در مورد مسائل اجتماعی مانند جایگزینی نیروی کار، سوگیری در الگوریتم‌ها، تبعیض، شفافیت، تحولات اجتماعی، پاسخ‌گویی، حفظ حریم خصوصی و تصمیم‌گیری اخلاقی ایجاد کرده است.

اگرچه این نگرانی‌های اخلاقی و اجتماعی مستلزم بررسی جدی هستند اما گرت استدلال می‌کند که ممکن است آنها عوامل موثر در سقوط تمدن نباشند. در سال ۲۰۱۴، «استیون هاوکینگ»(Stephen Hawking) فقید به طور آشکار هشدار داد که اگر هوش مصنوعی بتواند توانایی تکامل مستقل را به دست بیاورد، خود را دوباره با سرعت فزاینده‌ای طراحی کند و به ابرهوش مصنوعی تبدیل شود، به نوع بشر پایان خواهد داد. گرت خاطرنشان کرد: جامعه بشری به سرعت به یک قلمرو ناشناخته رانده شده است.

علاوه بر ترس در مورد سلاح‌سازی ابرهوش مصنوعی، گرت استدلال کرد که سرعت فرآیندهای تصمیم‌گیری هوش مصنوعی می‌تواند تضادها را تشدید کند تا از اهداف اصلی بسیار فراتر برود. وقتی این سیستم‌های هوش مصنوعی دیگر برای وجود داشتن نیازی به حمایت تمدن‌های بیولوژیکی نداشته باشند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

گرت نوشت: پس از رسیدن به تکینگی فناورانه، سیستم‌های ابرهوش مصنوعی به سرعت از هوش بیولوژیکی پیشی می‌گیرند و با سرعتی تکامل می‌یابند که کاملا از مکانیسم‌های نظارت سنتی عبور می کنند و به بروز پیامدهای پیش‌بینی‌نشده و ناخواسته‌ای منجر می‌شوند که بعید است با علایق بیولوژیکی یا اخلاقیات همسو باشند.

وی افزود: عملی بودن حفظ موجودات‌ زیستی با نیازهای گسترده آنها به منابعی مانند انرژی و فضا ممکن است بر کارآیی محاسباتی متمرکز نباشد و موجب شود که هوش مصنوعی به آنها مانند یک مزاحم نگاه کند.

این در واقع یک ایده نگران‌کننده است و نابودگران هوش مصنوعی به این سمت متمایل می‌شوند اما در حال حاضر بدترین سناریو را نشان می‌دهد.

نقش حیاتی تنظیمات

حقیقت این است که ما قلمرو ناشناخته هوش مصنوعی را می‌پیماییم و مسیر نهایی نامشخص است. هوش مصنوعی که در حال حاضر در زندگی روزمره با آن روبه‌رو هستیم، هنوز در چارچوب محدودیت‌های ایجادشده توسط انسان عمل می‌کند و لازم است بدانیم که ما هنوز عاملیت و توانایی شکل دادن به مسیر آن را داریم.

گرت باور دارد که راه حل موثر برای ایجاد یک شبکه ایمنی احتمالی در برابر خطرات یک ابرهوش مصنوعی فوق هوشمند، سفر چندسیاره‌ای است تا انسان به یک گونه بیولوژیکی چندسیاره‌ای تبدیل شود و بتواند از تجربیات خود در سیارات گوناگون استفاده کند، راهبردهای بقای خود را متنوع سازد و از شکست جلوگیری به عمل آورد.

با توجه به سرعت پیشی گرفتن هوش مصنوعی از سفر فضایی، این راه حل محتمل یا واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد. گرت نوشت: این به طور طبیعی ما را به سوی موضوع پیچیده تنظیم و کنترل هوش مصنوعی هدایت می‌کند. بدون مقررات عملی، دلایل زیادی برای این باور وجود دارد که هوش مصنوعی یک تهدید بزرگ برای مسیر آینده نه تنها تمدن فنی ما بلکه همه تمدن‌های فنی باشد.

وی افزود: اگرچه ذی‌نفعان صنعت، سیاست‌گذاران، کارشناسان و دولت‌ها پیشتر هشدار داده‌اند که ایجاد مقررات لازم است اما ایجاد یک چارچوب نظارتی که در سطح جهانی قابل قبول باشد، چالش‌برانگیز خواهد بود.

با وجود این، وضع مقررات برای هوش مصنوعی غیر ممکن نیست. پیامدهای تصمیم‌گیری مستقل هوش مصنوعی اخیرا به شکل‌گیری درخواست‌هایی برای توقف توسعه هوش مصنوعی تا زمانی منجر شده‌اند که یک شکل مسئولانه از کنترل و مقررات معرفی شود.

با توجه به اولویت‌های متفاوت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملل گوناگون، مشکلاتی در تدوین یک مجموعه جهانی از مقررات وجود خواهد داشت. علاوه بر این، پیشرفت‌ سریع هوش مصنوعی احتمالا از چارچوب نظارتی توافق‌شده پیشی می‌گیرد و این نگرانی را ایجاد می‌کند که چارچوب‌ها همیشه از پیشرفت‌های جدید و پیش‌بینی‌نشده در این زمینه عقب‌تر باشند.

با نگاه کردن به آینده ممکن است بتوانیم دیدگاه بهتری را نسبت به چالش‌های کنونی خود به دست آوریم. گرت نوشت: با بررسی احتمالات درباره تمدن‌های بیگانه، این آزمایش فکری به ما کمک می‌کند تا به پایداری بلندمدت تمدن خود بیندیشیم، خطرات بالقوه‌ای را که با آنها روبه‌رو هستیم بشناسیم و درباره چگونگی غلبه کردن بر چالش‌های آینده فکر کنیم.

این پژوهش در مجله «Acta Astronautica» به چاپ رسید.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • تصویب چند لایحه ضد ایرانی در مجلس نمایندگان آمریکا
  • در راستای حفظ قند پارسی / شکر بودن شرط دارد
  • ۵ هزار جوان ایرانی با وام ازدواج بانک سینا به خانه بخت رفتند
  • رونمایی از جسد یک فرازمینی باردار در پرو
  • هوش مصنوعی اجازه نمی‌دهد حیات بیگانه را کشف کنیم!
  • آغاز زندگی مشترک 95 هزار جوان ایرانی با تسهیلات بانک تجارت
  • شیدا مقصودلو همسر ایرانی ژوزه مورایس مربی خارجی سپاهان کیست؟
  • شرایط تحصیل اتباع خارجی در دانشگاه های ایران چیست؟
  • اعلام شرایط تحصیل اتباع خارجی در دانشگاه‌های ایران
  • شرایط تحصیل اتباع خارجی در دانشگاه‌های ایران چیست؟