Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان ، زن ۳۳ ساله که همه زندگی اش را درون یک چمدان مسافرتی جا داده بود و نوزاد زیبایی را در آغوش می‌فشرد، سرگردان و نگران وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد شد و به کارشناس اجتماعی گفت: نوجوانی ۱۴ ساله بودم که پدرم بر اثر بیماری قلبی جان سپرد و مادرم سرپرستی من و دیگر خواهران و برادرانم را به عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگرچه همه مخارج زندگی ما از طریق مستمری ناچیز مادرم تامین می‌شد، اما زندگی بی دغدغه‌ای داشتیم.

پنج سال بعد «کیانوش» که دوست یکی از دوستان برادرم بود، به خواستگاری ام آمد. آشنایی زیادی با خانواده کیانوش نداشتیم و تنها به تعریف و تمجید‌های دوست برادرم اکتفا کردیم و بدین ترتیب من پای سفره عقد با کیانوش نشستم، اما در همان روز‌های اول زندگی دریافتم که در انتخاب خود دچار اشتباه شده ام و کیانوش همراه خوبی در زندگی مشترک با من نیست، چراکه او به موادمخدر اعتیاد داشت و با شرب خمر و عربده کشی در محل، هر روز جنجالی به راه می‌انداخت و در همان حال غیرطبیعی توسط نیرو‌های انتظامی دستگیر می‌شد. خلاصه، در طول هشت سال زندگی مشترک با کیانوش، هیچ گاه روز خوبی را تجربه نکردم، زیرا در همه این سال‌ها فقط راه کلانتری، دادگاه و زندان را طی می‌کردم و خانه و زندگی ام را فراموش کرده بودم.

وقتی کارد به استخوانم رسید، دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم، به همین دلیل بخشی از مهریه ام را گرفتم و با کوله باری از تنهایی و ناامیدی به منزل مادرم بازگشتم. اما نه تنها به آرامش نرسیدم بلکه بر مشکلاتم افزوده شد، چرا که برادرم نیز آلوده موادمخدر صنعتی شده بود و برای گرفتن پول هایم مرا کتک می‌زد. آن زمان برای تامین هزینه‌های زندگی ام در یک رستوران کار می‌کردم، اما زمانی که به منزل باز می‌گشتم، برادرم منتظر بود تا با پول‌های کارگری من «شیشه» تهیه کند. وقتی کتکم می‌زد، جیغ و فریادهایم همسایگان را متوجه درگیری ما می‌کرد، به همین دلیل صبح زود از خانه خارج می‌شدم تا کسی مرا نبیند.

بالاخره برای رهایی از این وضعیت، منزل مجردی را اجاره کردم تا از کتک‌های برادرم خلاص شوم. با این حال، مشکلات دیگری به سراغم آمد، زیرا از نگاه هوس آلود مردان غریبه در امان نبودم و با پیشنهاد‌های زشت برخی انسان‌های کج فهم رو به رو می‌شدم. از سوی دیگر نیز به خاطر آن که زن مطلقه بودم در محل کارم تحت فشار بودم، تا این که به ناچار از کار در رستوران منصرف شدم، اما اجاره منزلم عقب افتاده بود و توان بازگشت به منزل مادرم را نیز نداشتم. خلاصه، در همین روز‌ها بود که دخترعمویم پیشنهاد ازدواج با اصغر را داد. او همسر دومش را طلاق داده بود و همسر اولش نیز دچار معلولیت جسمانی بود.

من هم به امید داشتن یک سرپناه و رهایی از برخی چشمان هوس آلود، به عقد اصغر در آمدم تا حداقل کمی آرامش را در زندگی ام تجربه کنم. اما باز هم همه آرزوهایم به خاکستر یأس تبدیل شد. اصغر ابتدا با چرب زبانی پس انداز‌های کارگری و پول مهریه ام را از چنگم در آورد و بعد از آن، چهره واقعی خودش را نشان داد. او به تحریک همسر اولش مدام مرا اذیت می‌کرد و نفقه ام را نمی‌پرداخت. همسرم معتقد بود من همسر دوم او هستم و باید خودم هزینه‌های زندگی ام را تامین کنم.

با همه این سختی‌ها و بداخلاقی‌های همسرم باردار شدم چرا که می‌خواستم خانواده‌ای داشته باشم، اما بعد از به دنیا آمدن پسرم، رفتار‌های خشن اصغر بیشتر شد. او نه تنها هزینه نوزاد کوچکم را نمی‌داد بلکه مرا نیز در منزل زندانی می‌کرد تا بیرون نروم. وقتی اعتراض می‌کردم آن قدر با مشت بر سرم می‌کوبید که گاهی از هوش می‌رفتم. او پسرم را به زور از من می‌گیرد و نزد هوویم می‌برد تا از من اخاذی کند چرا که به خوبی می‌داند تحمل جدایی از پسرم را ندارم. در این وضعیت به ناچار چمدانم را بستم و با دنیای آشفته این زندگی زجرآور خداحافظی کردم، ولی باز هم حیران و سرگردانم و می‌ترسم که ...

شایان ذکر است: به دستور سرهنگ نوروزی (رئیس کلانتری شفا) این پرونده در دایره مددکاری مورد رسیدگی قرار گرفت.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: زن بیوه خانه مجردی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۰۲۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنون زباله میلیاردر زاغه‌نشین

  با گرم شدن هوا، بوی زباله و تعفن برای اهالی و عابران خیابان اوقاف بجنورد غیر‌قابل تحمل شده بود. در میان ساختمان‌های بلند و شیک این خیابان خانه‌ای ویلایی با دیوارهای آجری قرار دارد که بوی تعفن داخل حیاط آن، مدت‌هاست فضای محله را پر کرده است. اهالی، ساکن این خانه را می‌شناسند؛ مردی ۵۰ ساله و تنها که سال‌هاست در این خانه که حالا مخروبه شده زندگی می‌کند. او عشق زباله است و دو سال قبل هم عوامل شهرداری بجنورد چند خاور زباله را از خانه‌اش بیرون آورده بودند. تصور می‌شد بعد از تخلیه زباله او دست از این کار بکشد اما از حدود یک‌سال قبل دوباره دست به کار شد و این بار جدا از زباله، لاشه حیوانات را هم به خانه می‌آورد و دپو می‌کرد. همسایه‌ها که با توجه به شرایط روحی مرد تنها با این کار او راه آمده بودند، این بار نتوانستند این شرایط را تحمل کنند و در تماس با شهرداری و پلیس درخواست کردند با او برخورد شود. دیروز عوامل خدمات شهر با هماهنگی قضایی راهی این خانه شده و بعد از ورود به آنجا با صحنه‌ای عجیب رو‌به‌رو شدند. اتاق‌ها و حیاط این خانه پر از کیسه‌های زباله بود. مرد ۵۰ ساله هم در اتاقکی کوچک در کنار این حجم از زباله زندگی می‌کرد. مدیر هماهنگی و نظارت بر خدمات شهری شهرداری بجنورد در این باره به جام‌جم گفت: «این ملک ۳۰۰متری در یکی از نقاط مرکزی شهر قرار دارد و ارزش آن حدود ۳۰ میلیارد تومان است. صاحب ملک، مردی ۵۰ ساله و تنهاست که تا به حال ازدواج نکرده و فرزندی هم ندارد‌. بررسی‌ها نشان داد، او از خانواده‌ای سرشناس در بجنورد است که اغلب بستگان نزدیکش در خارج از کشور زندگی می‌کنند.‌»
غلامعلی فرزادی خاطر نشان کرد: «دوسال قبل نیز همسایه‌های این مرد، شکایت مشابهی را مطرح کردند که در آن زمان حجم زباله‌ها بسیار کمتر از امسال بود و تصور می‌کردیم این اتفاق دیگر تکرار نشود. این بار هم با تماس اهالی وارد عمل شدیم اما وقتی عوامل شهرداری به آنجا رفتند برخی ساکنان به این کار اعتراض کردند و با توجه به علاقه مرد تنها به جمع‌آوری زباله، خواستار عدم تخلیه زباله‌ها بودند‌!» 
وی با اشاره به تخلیه ۹۰ خاور زباله از داخل این خانه گفت: «اغلب زباله‌گردها به‌دنبال جمع‌آوری زباله و تفکیک و درآمدزایی از آن هستند اما این مرد فقط علاقه به جمع کردن زباله دارد و هیچ تفکیکی برای فروش آن انجام نداده بود. او شب‌ها با پرسه‌زنی در خیابان، کیسه‌های زباله‌ای که اهالی بیرون خانه می‌گذاشتند را به داخل خانه‌اش منتقل می‌کردودرکنار این حجم زباله زندگی می‌کرد. به نظرمی‌رسد او به خاطر اختلالات روحی وروانی به زباله علاقه داشته واین حجم زباله رابه خانه مخروبه‌اش آورده بود.»
فرزادی درباره سرنوشت این مرد گفت‌: «‌با توجه به این‌که خانواده‌ای ندارد، به گرمخانه منتقل شد تا با دستور قضایی تحویل بهزیستی شود.‌»
معاون خدمات شهری شهرداری بجنورد هم در این باره گفت: «در میان این زباله‌ها، لاشه گربه و سگ هم پیدا شد و حتی این مرد اقدام به خریداری کتاب برای قراردادن آنها در میان زباله‌ها نیز کرده بود.»

دیگر خبرها

  • سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟
  • کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • اخاذی با مهریه سنگین!
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • زندگی قاتل با جسد زن گمشده به‌ مدت ۲ شبانه‌ روز در تهران!
  • ترندهای دکوراسیون داخلی در سال ۲۰۲۴
  • زندگی با چندفرزند لذت بخش است
  • جنون زباله میلیاردر زاغه‌نشین
  • جزئیات کشف ۹۰ خاور زباله و لاشه حیوان از خانه مرد تنها
  • ملت که نباید همیشه در شعب ابی طالب زندگی کنند