Web Analytics Made Easy - Statcounter

توسعه به عنوان یکی از مفاهیم برجسته عصر مدرن در برگیرنده ساحت‌های مختلف زندگی انسان‌ها در عرصه‌های انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. امروزه توسعه در ساحت‌های مختلف آن مورد توجه و دغدغه‌ کشورهای جهان سوم و به تعبیری کمتر توسعه یافته است. در این میان برخی توسعه اقتصادی را مقدم بر هرنوع توسعه می‌دانند و برخی دیگر توسعه فرهنگی و سیاسی را زیربنا و لازمه هر نوع توسعه اقتصادی تعریف می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این کشمکش فکری، تقابل دو دیدگاه روبنا و زیربنای فرهنگ و اقتصاد به خوبی خود را نشان می‌‍‌‌دهد. خبرگزاری ایکنا اصفهان در گفت‌وگو با ابراهیم فیاض، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به بررسی موضوع توسعه و توسعه فرهنگی پرداخته که او معتقد است توسعه فرهنگی در سطح جهانی امری پایان یافته تلقی می‌شود. متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید با این توضیح که مطالب منتشر شده در این گفت‌وگو صرفاً دیدگاه‌های مصاحبه‌شونده گرامی است و ایکنا درصدد تأیید یا رد آن نیست.

آنچه در این گفت‌وگو می‌خوانید:

انقلاب جدیدی در جهان رخ داده است

ترامپ، جهانی شدن را از بین برد

توسعه فرهنگی به بن بست رسید

عمر پست مدرنیسم پایان یافت

عدالت‌طلبی با هدف صلح جهانی فقط در مکتب شیعه موجود است

عدالت‌طلبی موجود در فاشیسم همه‌اش جنگ‌طلبی است

توسعه و پیشرفت در اسلام مطرح نیست

اسلام قائل به عمران یا آبادی است 

تاکنون عمران و آبادی نداشته‌ایم 

برخی نظرات در درون حوزه، به نوعی پیشرفت‌گرا یا توسعه‌گراست

امام علی(ع) کاملا نظریه عمران و آبادی را در کوفه اجرا کرده‌اند

اهل سنت به دنبال به بازگشت به نظریه امت وامامت هستند

ایکنا - توسعه فرهنگی به چه معناست و بر اساس چه زمینه‌ها و بسترهایی شکل می‌گیرد؟
 نظریه پیشرفت در قرن 19 در اروپا شکل گرفت. این نظریه بر اساس علم تجربی و بر پایه غریزه بنا شد و طبق آن، علم تجربی تمام غرایز و نیازهای انسانی را ارضا می‌کند و در نتیجه، پیشرفت اتفاق می‌افتد. علم تجربی، این کار را از طریق تکنولوژی انجام می‌دهد و باعث می‌شود انسان نیازهای غریزی‌اش را برطرف سازد که به آن، مدرنیسم، و یا روزمرگی گفته می‌شود. طرفداران نظریه پیشرفت معتقد بودند که با وجود تکنولوژی دیگر گرسنگی وجود نخواهد داشت و از طرف دیگر، زمان و مکان نمی‌تواند ما را محدود کند. نظریه پیشرفت در نهایت به جنگ جهانی اول و دوم منجر شد و بشر را به این فکر فرو برد که انگار تکنولوژی بیشتر باعث کشتار و بدبختی شده است.
بعد از جنگ جهانی دوم، مکتب تضاد در اروپا شکل گرفت و مکتب فرانکفورت که قبل از دو جنگ جهانی به وجود آمده بود، بعد از جنگ جهانی دوم به آمریکا راه یافت و در آنجا به نقد نظریه پیشرفت پرداخت که نتیجه آن، شکل‌گیری نظریه توسعه بود، مبنی بر اینکه خواهان پیشرفت نیستیم، چون خشونت‌زاست و به جای علم و تکنولوژی باید به سراغ اقتصاد رفت و در نتیجه، توسعه اقتصادی یا توسعه آمریکایی مطرح شد. آمریکا نیز با توسعه اقتصادی به جنگ مارکسیسم رفت و جنگ ویتنام را راه انداخت که باعث نابودی انسان‌های زیادی در این کشور شد. بنابراین توسعه آمریکایی نیز شکست خورد و بعد از جنگ ویتنام، نهضتی دانشجویی در پاریس علیه نظریه پیشرفت و توسعه آمریکایی شکل گرفت که شعار فرهنگ‌محوری سر می‌داد. سردمداران فرهنگ‌محوری کسانی مثل ژان پل سارتر، اگزیستانسیالیست‌ها و سیمون دوبووار بودند و طراحی ساختاری با محوریت فرهنگ انسانی را آغاز کردند. این فرهنگ انسانی غریزه‌محور بود، ولی پیشرفت‌محور و توسعه‌محور نبود، چون معتقد بودند این دو نظریه ضد غریزه و ضد انسان است.
در دهه هشتاد میلادی، انقلاب اسلامی با محوریت مذهب در ایران رخ داد که آغاز دوره مذهب‌گرایی بود. در مقابل انقلاب اسلامی، یونسکو بحث توسعه فرهنگی را مطرح کرد که این پروژه نیز عملا شکست خورد. بنابراین در دهه 90 مکتبی ضد توسعه به نام پست مدرنیسم شکل گرفت که پیشرفت و توسعه را زیر سوال برد. آمریکایی‌ها در مقابل پست مدرنیسم، بحث جهانی شدن را بر پایه تکنولوژی دیجیتال و رسانه‌های جهانی مطرح کردند.

 بحث توسعه فرهنگی بین بیست تا سی سال پیش پایان یافت و از آن به بعد، پست مدرنیسم و جهانی شدن آمریکایی مطرح شد.

در حال حاضر انقلاب جدیدی در جهان رخ داده است. زمانی که ترامپ روی کار آمد، جهانی شدن را از بین برد و بر اقتصاد و فرهنگ ملی آمریکا تأکید کرد. در فرانسه نیز همین اتفاق افتاد و در نتیجه پست مدرنیسم نیز پایان یافت. در حال حاضر عمر پست مدرنیسم، توسعه فرهنگی و جهانی شدن پایان یافته و آنچه امروز در جهان مطرح شده، ندای عدالت‌طلبی است. دو تفسیر از عدالت وجود دارد که در حال نزاع با هم هستند؛ تفسیر سوسیالیستی روشنفکری حزبی و تفسیر فاشیستی که ضد روشنفکری و ضد حزبی بوده و هم اکنون تفسیر سوسیالیستی در حال عقب‌نشینی و تفسیر فاشیستی در حال پیشروی است.
می‌توان گفت در حال حاضر عدالت‌طلبی مذهبی مسیحی الحادی بر ضد روشنفکری روی کار می‌آید، ولی فاشیسم نیز شکست خواهد خورد، چون خشونت‌طلب است و وقتی این اتفاق رخ دهد، به نوعی عدالت‌طلبی با هدف صلح جهانی نیاز خواهیم داشت که فقط در مکتب شیعه موجود است و حتی اهل سنت نیز فاقد آن هستند. عدالت‌طلبی شیعه که بر اساس فطرت و عترت بنا شده است، باید در جهان مطرح شود و اگر بتوانیم آن را مطرح کنیم، در جهان و حتی در غرب به شدت خریدار دارد. امام زمان(عج) نیز داعیه عدالت با صلح جهانی دارد و عدالت‌طلبی موجود در فاشیسم همه‌اش جنگ‌طلبی است.

ایکنا - با این حساب، دیگر نباید از توسعه فرهنگی صحبت کرد و این مقوله به نوعی تمام شده محسوب می‌شود.
 بحث توسعه فرهنگی بین بیست تا سی سال پیش پایان یافت و از آن به بعد، پست مدرنیسم و جهانی شدن آمریکایی مطرح شد.

ایکنا - اگر توسعه فرهنگی را به معنای نهادینه ساختن ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگ ایرانی اسلامی در جامعه خودمان در نظر بگیریم، فکر می‌کنید چقدر در این زمینه موفق بوده‌ایم؟
 در اسلام بحث توسعه و پیشرفت مطرح نیست، بلکه نظریه‌ای به نام عمران یا آبادی وجود دارد و این نظریه مورد قبول قرآن است. در نظریه عمران همه انواع پیشرفت از جمله پیشرفت فرهنگی نیز وجود دارد، چنانکه در دعای عهد می‌خوانیم: «... وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَک، وَاَحْىِ بِهِ عِبادَک...؛ خدایا به وسیله او شهرها و بلادت را آباد و بندگانت را زنده گردان». اگر عمران اتفاق بیفتد، پیشرفت فرهنگی نیز خود به خود رخ می‌دهد. نظریه عمران بر پایه سه اصل عدالت، اخلاق و رفاه عمومی بنا شده است. عدالت، اخلاق را به وجود می‌آورد و از ترکیب عدالت و اخلاق، رفاه عمومی نیز به وجود می‌آید.

ایکنا -  وضعیت حال حاضر جامعه را از نظرگاه عمران و آبادی و سه اصل عدالت، اخلاق و رفاه عمومی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 بعد از جنگ، یک اصل لیبرالیستیِ تکامل‌گرایِ داروینیِ داخلی به نام تعدیل اقتصادی برای نسل جدید استارت خورد که به نوعی باعث غیر اخلاقی شدن جامعه، فساد عمومی و فروپاشی خانواده شد. من از همان روزهای اول این مسئله را رد کرده و نسبت به پیامدهای آن هشدار دادم. در حال حاضر اشرافیت، فاصله طبقاتی و فقر برخی اقشار و گروه‌ها در جامعه نتیجه اجرای همین موضوع است. در دوره اصلاحات تلاش شد تا اصل تعدیل اقتصادی را به نوعی عدالت‌طلبی سوسیال دموکرات تعدیل کنند که موفق نیز شدند. رئیس‌جمهور بعدی بحث عدالت‌گرایی را به میان آورد، ولی خودش به دام اصل تعدیل اقتصادی افتاد که نتیجه آن، شکل‌گیری فاصله طبقاتی به شدت وحشتناک بود. دولت فعلی نیز یک دولت با برخی سیاست‌ها و رویکردهای لیبرال اقتصادی با همان تعدیل اقتصادی بوده که ظاهرا اکنون پشیمان شده است. می‌خواهم بگویم که ما تاکنون عمران و آبادی نداشته‌ایم، هر چه بوده، یا شرقی بوده است یا غربی، یا سوسیالیستی بوده، یا لیبرالیستیِ و البته اشرافی. 

 در اسلام بحث توسعه و پیشرفت مطرح نیست، بلکه نظریه‌ای به نام عمران یا آبادی وجود دارد و این نظریه مورد قبول قرآن است. در نظریه عمران همه انواع پیشرفت از جمله پیشرفت فرهنگی نیز وجود دارد.

ایکنا - آیا بحث عمران به صورت یک نظریه مدون درآمده است تا راهنمای عمل تصمیم‌گیران و سیاستگذاران باشد؟
برخی نظریه‌ها و الگوهایی که امروز برای توسعه و پیشرفت کشور مطرح می‌شوند، کاملا غرب‌گرا هستند، یعنی تمام شاخص‌های آن برگرفته از مدرنیسم غربی است و به بحث توسعه می‌پردازد که به چهل پنجاه سال پیش مربوط می‌شود. نظریه‌های پیشرفت و توسعه با وقوع انقلاب اسلامی دچار بحران شدید شد و عمر آنها پایان یافت. توسعه فرهنگی و پست مدرنیسم نیز متأثر از انقلاب اسلامی به وجود آمد، ولی متأسفانه این الگوها به قبل از انقلاب اسلامی برگشته است. این غرب‌گرایی دست از سر جامعه ما برنمی‌دارد. این الگوها اصلا اسلامی و داخلی نبوده و الگوهایی غربی است. بنده معتقدم این‌ها الگوهایی کاریکاتوری از دوره توسعه به شمار می‌آیند.

ایکنا - پیشنهاد و راهکار شما برای برون‌رفت از این وضعیت چیست؟
 باید به مفهوم قرآنی پیشرفت و توسعه برگردیم که همه اینها در آن نهفته است. امثال کانت و هگل معتقدند وقتی پیشرفت به وجود می‌آید، انسان دچار از خود بیگانگی می‌شود. در واقع انسان از خودش، جامعه و انسان‌های دیگر و طبیعت بیگانگی پیدا کرده و طبیعت را نابود می‌کند. یعنی بیگانگی به شدت عمق دارد و باعث شد که غرب دچار بحران اخلاقی، فروپاشی خانواده، بحران دین و خیلی مسائل دیگر شود. غرب همیشه سعی کرده تا پیشرفت و توسعه را از از خود بیگانگی، از دیگر بیگانگی، از جامعه بیگانگی و از طبیعت بیگانگی برهاند، ولی موفق نشدند، چون نظریه‌های پیشرفت و توسعه هیچ‌کدام نتوانستند این کار را انجام دهند، ولی نظریه عمران و آبادی این کار را انجام می‌دهد. ما باید به همان مفهوم قرآنی برگردیم، ولی برخی مراکز از جمله حوزه علمیه این نظریه را تدوین نکردند، برخی نظرات در درون حوزه، به نوعی پیشرفت‌گرا یا توسعه‌گراست و اصلا عمران و آبادی‌محور نیست. و به نعبیری شاید بتوان گفت در حال حاضر یکی از جاهایی که  قرآن در آن به نوعی مهجور واقع شده، برخی مراکز دینی از جمله حوزه علمیه است. امام علی(ع) کاملا نظریه عمران و آبادی را در کوفه اجرا کرده‌اند، ولی متأسفانه ما آن را مورد مطالعه قرار نداده‌ایم. امام علی(ع) در آن چند سالی که در کوفه حضور داشتند، کاملا این شهر را عمران و آباد کردند و مردم کوفه به شدت آرامش داشتند، ولی متأسفانه کسی این مسائل را مورد بررسی قرار نداده است. نظریه عمران و آبادی تابع نظریه بالاتری است که ابن خلدون نیز در کتاب مقدمه متوجه آن بوده، این نظریه تابع نظریه امت و امامت است که در مکتب شیعه وجود دارد. امروز حتی اهل‌سنت نیز سعی می‌کنند به نظریه امت و امامت برگردند، مثلا داعش به جای خلافت، از امامت حرف می‌زد. اینکه قصه امت و امامت چیست، باید در بحثی جداگانه به آن پرداخته شود.
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری بین المللی قرآن ایکنا اصفهان توسعه پیشرفت جهانی شدن عمران و آبادی ابراهیم فیاض

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۱۹۹۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک نظریه جنجالی؛ آیا زمین می‌تواند «تخت» باشد؟

زمین یک گوی است. ما برای هزاران سال است که از این واقعیت ساده خبر داریم. به محض اینکه اتحادیه شوروی سابق در سال ۱۹۵۷ ماهواره اسپوتنیک ۱ را به فضا پرتاب کرد و به دور کل دنیا چرخید، این واقعیت تایید شد. با این حال، گروهی از افراد محلی در فضای اینترنت پیدا شده‌اند که بر تخت بودن زمین اِصرار دارند و به آنها زمین-تخت‌گرایان گفته می‌شود.

به گزارش «زی‌سان» به نقل از راز بقا، این افراد به واقعیتی که در بالا اشاره شد، نگاه تردیدآمیزی دارند. زمین-تخت‌گرایان تلاش‌های بسیار چشمگیری برای ارائه توضیحات آلترناتیو در خصوص رفتار زمین در صورت گِرد بودن انجام دادند. اما مشاهدات ما انسان‌ها دربارۀ این سیاره در طول چند هزار سال گذشته به خوبی نشان از گِرد بودن زمین دارد. با این حال، اگر زمین واقعا تخت بود، رفتارش دچار تغییر می‌شد؛ برخلاف سیاره‌ای که در حال حاضر در آن سکونت داریم. در حقیقت، بشر و هیچ چیز دیگری وجود نمیداشت.

«دیوید استیونسون» سیاره‌شناس در کلتِک، پاسادنای کالیفرنیا گفت: «برای اینکه یک جرم کیهانی به شکل یک دیسک در آید و نَه یک گوی، باید آن را با سرعت بسیار زیادی بچرخانید. متاسفانه، این امر سیاره را نابود کرده و آن را به ذرات ریزی تقسیم می‌کند.»

در دهه ۱۸۵۰ میلادی، اخترشناس «کلرک ماکسول» با زبان ریاضی نشان داد که شکلِ دیسک مانندِ سخت و جامد را نمی‌توان پیکربندیِ پایداری در کیهان به شمار آورد. او حلقه‌های زحل را در کارش بررسی کرده بود.

تحقیقات ماکسول این پیش‌بینی را انجام داد که حلقه‌های زحل از تعداد فراوانی از ذرات کوچک و از هم جدا ساخته شده‌اند؛ و البته حق با او بود. محاسبات ریاضی او توضیح می‌دهد که چرا هیچ دیسکی به اندازۀ یک سیاره وجود ندارد که در اطراف کهکشان شناور باشد.

برای اینکه زمین بدون چرخشِ خیلی سریع تخت باشد، به جادو و یا شاید فشار کهکشانی عظیمی نیاز است. در هر حالت، زمینِ تخت نخواهد توانست برای مدتی طولانی دوام بیاورد. در عرض چند ساعت، نیروی جاذبه با اِعمال فشاری بی‌سابقه آن را به یک گوی تبدیل می‌سازد. جاذبه به طور یکسان از همه جهات فشار وارد می‌کند؛ لذا توضیحی است برای این مطلب که چرا سیاره‌ها گوی مانند هستند (بسته به سرعت چرخش سیاره، آن نیرو‌ها شاید علیه جاذبه کار کنند تا مقداری برآمدگی در استوا ایجاد شود). ماکسول در محاسبات ِ ریاضی خود نشان داد که زمینِ دیسک مانندِ سخت و پایدار تحت شرایط حقیقی جاذبه غیرممکن است.

به محض اینکه از شر جاذبه خلاص شوید، دیگر هیچ چیزی در زمین تابعِ اصول منطقی نخواهد بود. اتمسفر؟ نابود می‌شود، زیرا با جاذبه است که به زمین چسبیده است. جزر و مد؟ از بین می‌رود. کِشش گرانشی ماه است که جزر و مد را پدید می‌آورد؛ بر اقیانوس‌ها تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود برآمدگی داشته باشند و متورم شوند. خود ماه؟ این هم از بین می‌رود، زیرا جاذبه در همه توضیحات مربوط به وجود ماه دخیل است.

در مقبول‌ترین سناریو، ماه زمانی ایجاد شد که جرمی به اندازه سیاره به زمینِ اولیه برخورد کرد؛ آثار مخروبه حاصل از این برخورد به واسطه جاذبه زمین گیر افتاد. یکی دیگر از سناریو‌ها اعلام میدارد که ماه و زمین در زمان یکسانی به وجود آمدند (بار دیگر، به پاس جاذبه).

محاسبات ساده درباره گرد بودن زمین

جاذبه در ساختارِ لایه لایه‌ی زمین هم نقش دارد؛ بطوریکه چگال‌ترین مواد به هسته سقوط می‌کنند و مواد سبک‌تر گوشته را تشکیل می‌دهند. در حالیکه، سبک‌ترین مواد در ایجاد پوسته ایفای نقش می‌کنند. بدون این ساختار لایه لایه، سیاره ما رفتار بسیار متفاوتی از خود نشان میدهد. برای مثال، هسته بیرونی و مایع مثل یک آهنربای دینامیکی غول‌پیکر عمل می‌کند.

ماحصل این کار، ایجاد میدان مغناطیسی سیاره است. میدان مغناطیسی در محافظت از اتمسفرِ سیاره در برابر اثرات ویرانگر باد‌های خورشیدی نقش کمکی چشمگیری دارد. پس از اینکه میدان مغناطیسی سیارۀ مریخ در چهار میلیارد سال پیش دچار تزلزل شد، باد‌های خورشیدی، اتمسفر این سیاره را نابود کردند.

عکسی از کره زمین که فضانوردان آپولو ۱۷ گرفتند

«جیمز دیویس» ژئوفیزیکدان در رصدخانه لامونت-دوفرتی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک گفت: «اگر زمین تخت بود، صفحات تکتونیکی هم کارایی خود را از دست می‌دادند. وقتی محاسبات را انجام میدهید– مثلا اگر این صفحه اینقدر حرکت می‌کند و آن صفحه فلان قدر، باید آن را روی یک گوی انجام بدهید. اگر فرض کنید یک صفحه است، به جواب درست نخواهید رسید؛ یعنی جوابی که با مشاهدات ِ جهان واقعی همخوانی داشته باشد.

زمین-تخت‌گرایان توضیحات مختلفی برای مقدور بودن این مشاهدات در سیاره تخت ارائه می‌کنند. دِیویس در ادامه اظهار داشت: «مشکل اینجاست که این توضیحات هیچ پایه و اساسی در واقعیت فیزیکی یا ریاضی ندارند. وقتی ماکسول در دهه ۱۸۵۰ پیش‌بینی کرد که حلقه‌های زحل از ذرات کوچکِ فراوانی ساخته شده است، از این دانش عمومی استفاده کرد که جاذبه و نیرو‌های چرخشی چگونه کار می‌کنند. در واقع، مقاله وی عمدتا از معادلات ریاضی تشکیل شده بود. اما فرضیات زمین-تخت‌گرایان اینطور عمل نمی‌کند.»

دیویس اینطور ادامه داد: در جهان‌بینیِ زمینِ تخت، توضیحات مختلفی برای پدیده‌های مختلف بصورت گلچین انتخاب می‌شود. در زندگی واقعی، زمین و ماه هر دو بنابه دلیل یکسان گِرد هستند: جاذبه. زمین-تخت‌گرایان باید توضیحات مستقلی برای هر دو ابداع کنند و این توضیحات مستقل غالبا یکدیگر را نقض می‌کنند. نظریه علمی اینطور کار نمی‌کند. اگر بتوانیم هزار مشاهده را با یک نظریه توضیح بدهیم، یک نظریه ساده، این بهتر از توضیحِ هزار مشاهده با هزار نظریه است.

منبع: بیگ‌بنگ

tags # زمین سایر اخبار (تصاویر) چند سال پس از مردن انسان‌ها زمین چه شکلی خواهد بود؟ آیا حیوانات هم از آمیزش جنسی لذت می‌برند؟ اگر ماه به زمین برخورد کند چه می‌شود؟ (عکس) انسان‌های امروز چقدر شبیه نئاندرتال‌‌ها هستند؛ از دماغ بزرگ تا کشیدن سیگار!

دیگر خبرها

  • تاکید بر توسعه زیرساخت‌های ریلی و جاده‌ای ایران و پاکستان
  • هرگونه توسعه و پیشرفت کشور از آموزش و پرورش آغاز می شود
  • مردم پایه و اساس ایجاد تحول در جامعه هستند
  • اعلام نتایج «پویش مهر» از اردیبهشت ۱۴۰۳
  • گزارش|ممنوعیت استخدام رسمی در طول برنامه هفتم
  • پیشرفت و توسعه خراسان جنوبی نیاز به ریسک پذیری دارد
  • بهنگام سازی متناسب با پیشرفت‌های جهانی حلقه مفقوده کاربردی سازی علوم مهندسی
  • جهش تولید با مشارکت مردم زمینه ساز توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور است
  • توسعه ایمنی درمانی سلول‌های تی برای درمان سرطان خون
  • یک نظریه جنجالی؛ آیا زمین می‌تواند «تخت» باشد؟