Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بسیج نیوز»
2024-04-25@20:34:57 GMT

جدا افتادگی دولت و ملت، مسئله گام دوم انقلاب

تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۳۵۵۹۱

جدا افتادگی دولت و ملت، مسئله گام دوم انقلاب

به‌گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی از اراک؛ استاندار مرکزی در همایش ملی خط‌مشی گذاری آموزش شایسته مدیریت و کارکنان سازمان‌های دولتی که در اراک برگزار شد به نتایج یک نظرسنجی اشاره و استناد کرده و گفته‌اند:"رضایتمندی مردم از سیستم‌های دولتی کمتر از 20 درصد و نارضایتی بیش از 50 درصد است".ای کاش استاندار اطلاعات بیشتری در خصوص این نظرسنجی به افکار عمومی ارائه می‌کرد تا پژوهشگران و متخصصین این حوزه، بیشتر به بررسی این موضوع می‌پرداختند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اینکه این نظر سنجی کی، چگونه و توسط چه نهادی و در چه محدوده جغرافیائی انجام شده برای تحلیل دقیق‌تر موضوع بسیار مهم است.

اگر ما به نتایج این نظرسنجی اعتماد و استناد کنیم، باید بپذیریم که طی یک دهه اخیر در کشور ما یک شکاف بزرگی بین دولت و ملت بوجود آمده است که این شکاف خود را در بی اعتمادی مردم به نهاد دولت(به معنای عام آن) نشان داده است.

وقتی سخن از شکاف می‌کنیم یعنی از دو مقوله جدا از هم که خود را در مقابل یکدیگر تعریف می‌کنند سخن گفته‌ایم.

یعنی جدایی دولت و ملت که هر یک برای خود ماهیت جداگانه‌ای قایل‌اند و بخش زیادی از ماهیت خود را نیز در تقابل با طرف مقابل تعریف می‌کنند.

به عبارتی یک مردمی وجود دارند و یک غیر مردمی که همان دولت است، با وجود این شکاف، باید گفت مردم دولت را از جنس خود نمی‌دانند و عکس این موضوع هم صادق است یعنی در این شکاف بوجود آمده دولت هم در مقابل خود یک غیر دولتی را ایجاد کرده که همان مردم‌اند و مردم را از جنس خود نمی‌دانند.

شکاف بین دولت و ملت یکی از پدیده‌ها و عارضه‌های خطرناکی است که تبعات سنگینی برای جوامع در پی دارد و البته پیوند دولت و ملت می‌تواند برکات فراوانی برای یک جامعه به همراه داشته باشد و مسیر تعالی و پیشرفت را هموار سازد و رفع مشکلات و گرفتاری‌ها را تسهیل کند و کشور را در رسیدن به اهداف و آرمان‌هایش همراهی کند. اما این بی‌اعتمادی بوجود آمده در رابطه دولت و ملت چگونه ایجاد شده است؟

یکی از مهم‌ترین علل شکاف بین دولت و ملت و بی‌اعتمادی بین آنها، ناکارآمدی دولت در انجام وظایف و کارکردها است،هر جا که دولت‌ها در انجام وظایف و تکالیف خود موفق تر بوده‌اند پیوند ملت با آنها عمیق تر بوده و هر زمان دولت ها در برآورده کردن نیازهای جامعه و حل مسائل ناتوان بوده اند مورد بی اعتمادی مردم قرار گرفته اند.

اگر امروز مسئولین از بی اعتمادی مردم به دولت سخن می گویند باید به عملکرد خود و میزان تحقق وعده های داده شده و انجام تکالیف قانونی خود مراجعه کنند.

یک عامل دیگر که به این جداافتادگی منجر شده فاصله گرفتن مدیران دولتی و حاکمان از مردم در روش و منش است که باعث تعریف خودی و غیر خودی در این حوزه شده است.

روحیه اشرافی گری و غرور مقام و عدم حضور در متن جامعه و نداشتن همدلی و همزبانی با مردم باعث قرار گرفتن عاملان دولتی در مقابل مردم شده است.

نه مردم مدیران را از جنس خود می دانند و نه مدیران دولتی مردم را از جنس خود.اینکه گفته می شود حقوق های نجومی برای کشور خطرناک است، روحیه اشرافی گری زیبنده نظام نیست، بی حرمتی به قانون، آقازادگی، پارتی بازی و عدم شایسته سالاری در انتصابات و ... آسیب زاست، از همین جهت است که همه اینها به شکاف دولت و ملت، بی اعتمادی و نارضایتی منجر خواهد شد.

در شرایط بی اعتمادی،دولت ها قادر به انجام تکالیف خود نیستند و در انجام آنها حمایت های عمومی را به دنبال خود ندارند.

تجربیات چند سال اخیر و عدم همراهی مردم در برخی موضوعات با دولت،دلیلی بر این مدعاست، شکاف دولت و ملت و نارضایتی به عنوان یکی از مهمترین شاخص های آن، زمانی بروز می کند که دولت ها خود را در قبال مردم پاسخگو ندانند و یا مردم را در جریان مهمترین امور کشور قرار ندهند و مردم را نامحرم بدانند.

مردم زمانی می توانند به دولت اعتماد کنند که در جریان امور کشور و سرنوشت خود باشند و دولت به آنها اطلاعات کافی در خصوص تصمیمات و اقدامات خود ارائه دهد،در غیر اینصورت مردم به دولتی که اطلاعات و دانشی در خصوص چگونگی تصمیم گیریهایش و یا اقداماتی که انجام می دهد نداشته باشند اعتماد هم نخواهند کرد.

ضمن اینکه دولت باید در قبال اقداماتی که انجام می دهد به افکار عمومی پاسخگو باشد نه اینکه خود در جای سوال کننده بنشیند و سوال طرح کند.

دولت برای نقش آفرینی در گام دوم انقلاب اسلامی چاره ای جز بازگشت به متن مردم و جلب اعتماد حداکثری آنها ندارد.

انقلاب اسلامی در گام اول توانست شکاف عمیق دولت و ملت را پر کند و تاریخ انقلاب گواه پیوند کم نظیر دولت و ملت در دهه های اول انقلاب است و بزرگترین کارهای انقلاب نیز در دورانی انجام شد که این پیوند مستحکم بوده است.

در گام دوم نیز برای انجام کارهای بزرگ به پیوند و اعتماد متقابل دولت و ملت نیازمندیم.باید در جلسات کارشناسی و مجامع علمی،زمینه ها و عوامل بی اعتمادی شناسائی شوند و یکی پس از دیگری از میان برداشته شوند.

باید دولت و مجلس و قوه قضائیه ای شکل بگیرد که خود را از جنس مردم بدانند و مردم نیز آنها را از خود بدانند و نسبت به حقوق و تکالیف خود اشراف داشته باشند.

مسئولیت پذیری دولت ها در قابل عملکرد خود باید نهادینه شود و مردم هم باید بر نهادهایی که با رای خود انتخاب می کنند نظارت داشته باشند.

ایجاد توقعات فزاینده و غیر واقعی در انتخابات ها و سپس ناتوانی دولت اعم از قوه مجریه و مجلس، به رشد بی اعتمادی و نارضایتی کمک کرده است.

کاهش سرمایه های اجتماعی دولت به دلیل ناکامی در تحقق وعده های داده شده یک زنگ خطری است که باید در انتخابات های آتی به آن توجه شود.

سرمایه اجتماعی برای دولت ها در نظام مردم سالار یک امر حیاتی است چون حیات دولت ها ناشی از رای مردم است و نبود حمایت مردمی یعنی تزلزل پایه های دولت.بی برنامگی دولت طی سالهای اخیر به بی اعتمادی مردم دامن زده است.

مردم طی سالهای اخیر با مشکلات شدید اقتصادی مواجه شدند و ساختارهای اقتصادی کشور دچار تحول و آشفتگی شد اما آنچه که بیش از همه مردم را آزار داد بی برنامگی دولت و نداشتن سیاست مشخص درقابل وضع موجود بود.

مردم اگر ندانند که دولت در قابل مسائل و مشکلات چه استراتژی و برنامه مشخصی دارد دولت را در ادامه مسیر همراهی نخواهند کرد.اعتماد دولت و ملت یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است که در تاریخ ایران کم نظیر است.

این دستاورد بزرگ در گام اول انقلاب دستخوش تحولات و فراز و نشیب هایی شده است که لازم است در گام دوم این برند جمهوری اسلامی ترمیم و به جایگاه آرمانی خود برسد.

امید است با تشکیل دولت جوان انقلابی،شکاف بوجود آمده در رابطه دولت و ملت که طی چند سال اخیر به بالاترین میزان خود بعد از انقلاب  رسیده،پر شود و بار دیگر دولت و ملت خود را یکی بدانند و گام دوم انقلاب را با قدرت و صلابت بیشتری طی کنند.

پر کردن این شکاف یک مسئولیت بزرگی است که شانه های جوانان مومن انقلابی را طلب می کند.

****************

عباس خسروانی

****************

انتهای پیام/

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۵۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی

حجاب یک بحران مزمن و حل نشده ۱۰۰ ساله است که عملیات تمام عیار شناختی دشمن آن را به بحرانی آشوب‌زا تبدیل کرد اما برخلاف وضعیت داخلی وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح می‌شود، اتفاقاً خیلی امیدوار می‌شویم و به میزان قدرت نرم و فرهنگی خودمان پی می‌بریم. - اخبار اجتماعی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم -طیبه مجردیان: مدرسه اندیشه‌ورزی رحا نشستی با موضوع حجاب برگزار کرد. حجت الاسلام دکتر محمدرضا کدخدایی؛ مدیرگروه مطالعات جنسیت و خانواده موسسه شناخت یکی از سخنرانان حاضر در این نشست بودند و در راستای تحلیل وضعیت کنونی حجاب در کشور بحثی با عنوان "فتنه کشف حجاب و مقابله تمدنی غرب با انقلاب" ارائه کرد که در ادامه می‌خوانید.

حجاب به مثابه پدیده بحرانی

موضوع حجاب را می‌توان از سه زاویه و سه مدل مورد بحث و بررسی قرار داد؛ حجاب به مثابه بحران اجتماعی. حجاب به مثابه پدیده آشوب زا و حجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب. ناظر بر این مدل ها نکاتی را خدمت شما عرض می‌کنم.

موضوع حجاب در جامعه ما یک عقبه تاریخی دارد. یکسری اتفاقات و تحولات در بحبوحه تجدد در ایران یعنی بعد از دوره قاجار و از ابتدای مشروطه به وقوع پیوست و روی موضوع حجاب متمرکز شد. از طرفی به دلیل ارزش‌های دینی جامعه ایران از همان زمان، حجاب به یک موضوع هویتی تبدیل شد. ما این عقبه تاریخی و فرهنگی را باید در نظر بگیریم. این عامل زمینه‌ای حجاب در جامعه ماست.

در دوره پهلوی دوم و بعد از انقلاب هم دو عامل باعث شد مسئله حجاب و آن عامل زمینه که یک مسئله مقطعی بود به شکل یک مسئله مزمن اجتماعی ضریب بگیرد؛ یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران بعد از انقلاب است. البته قبل از انقلاب هم همینگونه هست اما بعد از انقلاب قضیه خیلی فرقی نکرد و برنامه های توسعه ادامه پیدا کرد و تحت تاثیر همین برنامه‌های توسعه، مسئله تاریخی حجاب ضریب می‌خورد. در دوران جنگ موضوع حجاب به کمون می‌رود و الا هم قبل از جنگ و هم بعد از جنگ، حجاب مسئله اجتماعی ما بود و هست.

بنابراین دو عامل اصلی یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران است و  دیگری هم مقاومت نظام سرمایه‌داری درباره این نماد یعنی حجاب باعث می‌شود حجاب به یک بحران اجتماعی تبدیل شود.  

اما عوامل مداخله‌گری هم وجود دارد که باعث می‌شود حجاب خصوصاً در دهه 90 در حد بحران، ضریب بخورد. یکی از این عوامل، اقتضائات دوران گذار برای سیاست گذاری و اجرای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت است. این گذار در ترکیه هم اتفاق افتاد، ترکیه‌ای که مسلمان و اکثراً اهل سنت هستند و اتفاقاً اهل تسنن بیشتر دغدغه احکام شرعی دارند مثل سیستان و بلوچستان و بعضی از شهرهای جنوبی ما یا بعضی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که بافت عمومی این مناطق نسبت به حجاب خیلی پایبندتر هستند اما چه می‌شود که در ترکیه بحران حجاب اتفاق نمی‌افتد؟ چون این کشورها در مدار الگوهای توسعه می‌افتند و هیچ آلترناتیوی هم برای توسعه غربی ندارند. ما هم بعد از انقلاب، الگوهای توسعه را رها نکردیم ولی یک مضمونی داریم اجمالاً به نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که هنوز محقق هم نشده و در گام اولش هستیم اما همین تضاد یک عامل مداخله‌گر می‌شود و به عوامل اصلی تبدیل حجاب به یک مسئله بحرانی، ضریب می‌دهد.

معاندان علاقمند به پررنگ شدن جرم‌انگاری لایحه عفاف و حجاب هستند

حجاب به مثابه پدیده آشوب‌زا

بحث دیگر موضوع حجاب به مثابه یک پدیده آشوب زا است. مسئله حجاب تا یک زمانی مسئله بحرانی است. عرض کردم که حجاب بعد از انقلاب خصوصاً در دهه 90 به بحران تبدیل شد. این بحران در دهه 90 به حد آشوب رسید. 

لازم به ذکر است ما یک مسئله داریم. یک مسئله اجتماعی داریم. این مسئله زمانی که ضریب بخورد حالت بحرانی پیدا می‌کند. وقتی بیشتر ضریب بخورد حالت آشوب زا پیدا می‌کند و باز بیشتر ضریب بخورد به جنگ داخلی ختم می‌شود. معیار همه این‌ها هم نظم اجتماعی است یعنی ما داریم موضوع حجاب را در حد کلان اجتماعی مطرح می‌کنیم.

مقاطعی که موضوع حجاب بحرانی شد را کم و بیش داریم. اما حجاب در دو زمان عملا به یک پدیده آشوب‌زا تبدیل شد. یکی قبل از انقلاب در زمان رضا شاه است، همان کشت و کشتار و درگیری‌های اجتماعی. یکی هم سال 1401 که حجاب به مثابه پدیده آشوب زا طرح شد. حجاب به مثابه پدیده آشوب‌زا بعد از انقلاب فقط در سال 1401 اتفاق افتاد. و این تنها تجربه ما بود.

این سوال مطرح می‌شود که چه عواملی در جهت تبدیل حجاب به امر آشوب‌زا بعد از انقلاب نقش داشت؟ یکی از عوامل زمینه‌ای، عقبه حجاب در ایران به مثابه یک مسئله مزمن اجتماعی است. یعنی از زمان مشروطه تا به الآن این مسئله وجود دارد و یک مسئله مزمن100 ساله است. قبل از انقلاب مسئله حجاب داشتیم، بعد از انقلاب هم داشتیم و این مسئله تطوراتی داشته است. بعد از انقلاب یک شوک وارد شد، زمان جنگ یک مقدار به کمون رفت. دوباره بعد از جنگ در دوران سازندگی و اصلاحات تطورات مختلفی داشته، دهه 90 دوران بحرانی‌اش بود. در سال 1401 هم به یک پدیده آشوب زا تبدیل شد. یکی از عوامل زمینه‌ای دیگرش هم این است که این مسئله با وجود اینکه دغدغه حاکمیت و دغدغه اجتماعی است اما حل نشده است.

اما عامل اصلی آشوب‌زا شدن حجاب در سال 1401؛ با توجه به نتایج پژوهش گسترده‌ای که ما در موسسه شناخت و بر اساس پیمایش‌ها، پژوهش‌های کیفی و کمی و رصدی و نخبگانی و گروه‌های کانونی انجام دادیم، کار مفصلی که تبدیل به هفت اثر مکتوب برای موسسه شد بحث عملیات شناختی دشمن است. یعنی اگر عملیات شناختی دشمن در بحبوهه جنگ ترکیبی 1401 در بستر رسانه نبود این پدیده‌ آشوب‌زا نمی‌شد. سیرش را داشت طی می‌کرد، نمی‌گوییم مشکلی نداشتیم این مشکل بوده و هست اما ضریب رسانه‌ای پیدا کرد و واقعاً در این مدت یک عملیات منسجم شناختی داشتیم. همه قوای جبهه رقیب که یک جبهه گسترده هم بود و حداقل حدود چهل و خورده‌ای کشور درگیرش بودند، پای یک جنگ تمام عیار ترکیبی آمدند. این جنگ همه سنخ‌ها را هم داشت؛ جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ روانی، جنگ نیمه سخت، جنگ رسانه‌ای، جنگ دیپلماتیک، همه این‌ها را داشت.

اما عامل اصلی که باعث شد آمریکا و اروپای غربی پای این جنگ بیایند، چه بود؟ عوامل مختلفی دارد ولی یکی از مهمترین عوامل و دغدغه اصلی آمریکا بریکس بود و دغدغه اصلی اروپا هم موضوع تحریم‌هایی بود که به سمت خودش برگشته بود و اروپا را در یک فشار اقتصادی و اجتماعی قرار داده بود. همان زمستان سرد و موضوعات مختلفی که اروپا را درگیر کرده بود. پس عامل این مسئله خود بحث حجاب نیست.

مگر ما مسئله در جامعه کم داریم؟ آیا باید حتماً به آشوب و جنگ داخلی تبدیل شود؟ ما مسائل مهم‌تر هم داریم اما چرا آشوب‌زا نشدند؟ چون در بحث حجاب عملیات شناختی دشمن در فضای مجازی و رسانه را داریم. عامل اصلی آشوب‌زا شدن، مداخله از سمت غرب است. این نتیجه یک ادعا نیست حتی می‌شود میان نخبگان؛ چه نخبگان موافق حاکمیت و چه نخبگان مخالف حاکمیت به یک توافق اجمالی رسید که حجاب زمانی مسئله آشوب زا شد که غرب با دستگاه رسانه‌ای خودش پای کار آمد. این عامل اصلی بود اما عوامل مداخله‌گر عبارت‌اند از ابعاد دیگر جنگ ترکیبی مثل جنگ دیپلماتیک و... غرب تقریباً همه قوای خودش را در فتنه حجاب پای کار آورد. یک عامل دیگر هم ضعف تدافعی و بی‌ایدگی و اختلاف و انفعال در شیوه مواجهه با بحران حجاب در جبهه انقلاب است.

تاملی در موضوع حجاب و هارمونی فرهنگ از بنیادها تا نمادها

حجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب

این هم مدل دوم اما نکته سوم ناظر بر بحث تمدنی است. اجمالاً بگویم دو مدل قبلی، مدل‌های سیاه و نگران‌کننده‌ای هستند یعنی وقتی ما گزارش‌های آنها را در سطح نظم اجتماعی و مسئله‌شدگی مزمن و آشوب‌زایی می‌بینیم، نگران می‌شویم. اما

برخلاف وضعیت داخلی حجاب که نگران‌کننده هست وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح می‌شود، خیلی امیدوار می‌شویم و به میزان قدرت نرم و قدرت فرهنگی خودمان پی می‌بریم و متوجه می‌شویم چرا غرب روی بحث حجاب متمرکز شده است؟ خود این موضع‌گیری، اهمیت پدیده حجاب را می‌رساند. این یک جنگ واقعی است که بالاخره در این جنگ آسیب، کشته، مجروح و اسیر وجود دارد.

این بحث مفصل است اما یک نگاه اجمالی می‌کنم و در مورد آن چند نکته را می‌گویم. در موضوع حجاب به مثابه جنگ تمدنی اسلام و غرب هم سه عامل وجود دارد. اینجا دیگر حجاب را مسئله‌مزمن و آشوب‌زای ایران نمی‌بینیم. باید این موضوع را در نگاه تمدنی نگاه کنیم.

یک مچ اندازی بین تمدن اسلام و غرب است که ببینیم کدام تمدن از این درگیری، پیروز بیرون می‌آید؟ چه بسا اینجا یک نکته مثبت و بشارت برای نگاه تمدنی است اما یک تهدید و هشدار برای نگاه نظامی است. در جنگ‌های تمدنی چه بسا پیش‌بینی جدی این باشد که تمدن اسلام پیروز می‌شود و شاخص‌های آن هم خیلی زیاد است. اما معلوم نیست آن جامعه‌ای که بستر این جنگ تمدنی باشد الزاماً قوایش را از دست ندهد و زمین گیر نشود، روی این موضوع است که ما یک‌مقدار مسئله داریم و الا ساز و کارهای این جنگ تمدنی دارد نشان می‌دهد که این تمدن اسلامی است که دارد اوج می‌گیرد و تمدن غربی رو به افول است. اما من همیشه روی این تاکید می‌کنم؛ همان قدر که ما از افول آمریکا و تمدن غرب صحبت می‌کنیم و متقابلاً روی تعالی تمدن اسلامی تاکید می‌کنیم اما این الزاماً به معنای عدم افول ایران نیست البته به لحاظ جنبه فرهنگی عرض می‌کنم. بالاخره وقتی دو پایگاه با هم درگیر می‌شوند یک پایگاه آمریکا و دیگری ایران، بالاخره این درگیری‌ها جوامع را ضعیف می‌کند و اگر در این سازوکارها نتوانند قدرت خودشان را بازیابی کنند، چه بسا تمدن مسیر خودش را می‌رود اما پایگاه عوض می‌شود یا به امت اسلامی منتقل شود که الزاماً با مرز جغرافیایی شناخته نمی‌شود.

مثل قضیه فضای مجازی که یک نگاه شبکه‌ای دارد، نگاه دینی به امت اسلامی هم یک نگاه شبکه‌ای است و چه بسا به این شکل توسعه پیدا کند.

اجمالا حجاب به مثابه یک موضوع جنگ تمدنی بین اسلام و غرب دو عامل زمینه‌ای دارد؛ یکی توزیع و تکثیر جمعیتی مسلمانان در جوامع توسعه یافته است، چه توسعه یافته غربی و چه شرقی و خصوصاً در جوامع غربی. عامل زمینه دیگر و مکمل این عامل هم انقلاب ایران است که یک نفوذ فرهنگی ایجاد کرد و اساساً باعث شد جنگ تمدنی شکل بگیرد. یعنی تمدن اسلام یک پایگاه قوی به نام انقلاب اسلامی ایران پیدا کرد.

زمینه‌های فرهنگ‌سازی حجاب؛ گرایش ذاتی به حیا و خانواده‌دوستی

دو عاملی که بیان شد عوامل زمینه‌ای هستند اما عامل اصلی که باعث رشد حجاب و جنگ تمدنی شده است؛ یکی بحث قدرت خانواده و زوجیت در اسلام است و دیگری دوسویگی و جنسیت‌زدایی غرب است. برخلاف بعضی که معتقد هستند ما در موضوع خانواده در مقام ضعف و دفاع هستیم، واقعش این است که اینگونه نیست. قدرت خانواده در دین اسلام به لحاظ فرهنگی زیاد است. همین الان با وجود اینکه کل جهان با مشروعیت‌زدایی از خانواده روبرو است، جامعه اسلامی اینگونه نیست. حتی در قشر سکولار جوامع اسلامی هم، خانواده قدرت قابل ملاحظه‌ای دارد و این یک عامل اصلی برای ایجاد جنگ تمدنی است. این در حالی است که غرب با موضوع مردوارگی و دوسویگی و جنسیت‌زدایی مواجه است و به قول مقام معظم رهبری این موضوع باعث فروریزی تمدنی‌شان می‌شود. البته این خطر را ما هم داریم اما هنوز در تمدن اسلامی، خانواده و زوجیت قدرتمند است. این عامل باعث می‌شود تمدن اسلامی و غربی با هم مچ بیندازند؛

تمدن غربی تفوق صنعتی و نظامی و فرهنگی و علمی و همه این‌ها را پیدا کرده و تمدن اسلامی چه بسا در حاشیه باشد اما با تحریک آن عامل زمینه که انقلاب ایران و نفوذ فرهنگی ایران است، ظرفیت قابل ملاحظه‌ای برای جهانی شدن دارد. عامل مداخله‌گری هم که به این جنگ تمدنی ضریب می‌دهد، اتحاد دولت‌ها و ملت‌های اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی است. ایده امت اسلامی در بحث دین مطرح بوده و هست به علاوه اینکه فضای مجازی با اینکه یک قتلگاه و شر عظیم است اما از آن طرف یک خیر عظیم هم هست که نگاه امت‌گونه و شبکه‌مند این تفکر و فرهنگ را گسترش می‌دهد.

عامل مداخله‌گر دیگر هم تکثر فرهنگی و گسست فرهنگی است. یعنی اتحاد دولت‌ها و ملت‌های اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی اسلامی دارد اوج می‌گیرد اما از آن طرف در جوامع غربی با ایده‌های پلورالیسم فرهنگی شاهد یک تکثر و گسست و گسل فرهنگی هستیم که آنها را ضعیف می‌کند. همه این‌ها قاعدتاً عاملی در جهت تقویت این جنگ تمدنی است.

پایان پیام/

دیگر خبرها

  • تمجید رئیسی از عملکرد دولت
  • رئیسی: مطلقا به فساد و مفسد رحم نخواهد شد/ هر چه به نفع مردم و اقتصاد کشور باشد را انجام می‌دهیم حتی اگر عده‌ای مخالفت کنند
  • در نشر و انتقال آرمان‌های انقلاب دچار ضعف هستیم
  • در معرفی انقلاب به جهانیان ضعیف عمل کردیم
  • برخی به دنبال فراموش شدن امام خمینی(ره) هستند
  • مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی
  • پورفرجی:حضور امینی در شهرداری اهواز باعث ایجاد اختلاف بین نیروهای انقلابی شده است
  • عضو کمیسیون کشاورزی مجلس: حال کارگران در دولت سیزدهم خوب شد
  • ابرپروژه سد و نیروگاه «اومااویا» نمونه توان صنعت فنی و مهندسی کشور است
  • مردم عزیز ما در معیشت و مسکن با مشکلات زیادی مواجه هستند که باید برای حل آن تدبیر فوری کرد