جدید ترین خبر از آخرین فیلم فرهاد ورهرا م
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۳۶۸۲۰
بر اساس اعلام روز چهارشنبه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، فرهاد ورهرام درباره مستند تازهی خود توضیح داد: یکی از دوستانی که سالها درباره اسب و فرهنگ تازی کار میکرد، خانومی آلمانی را به من معرفی کرد که همسرش سالها در زمینه فرهنگ اسبهای تازی کار کرده و انجمنی هم با این موضوع راه انداخته بود.
وی افزود: پس از بررسی زندگی این خانم متوجه شدم وی در روزگار جوانی کارمند سفارت آلمان در ایران بوده و اتفاقی با آقای تامپاشیان آشنا میشود و پس از ازدواج با او در ایران میماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مستندساز دربارهی زندگی لئون تامپاشیان تمپ گفت: پس از حادثه ۱۹ اکتبر و جنگهای داخلی روسیه، دو نفر به ایران مهاجرت میکنند؛ یکی مارکوف که معمار معروفی میشود و دیگری تامپاشیان که مدتی در ایران میماند و بعد به آلمان میرود. همزمان با ظهور نازیها در آلمان، تامپشیان دوباره به ایران بازمیگردد. پس از چند سال قصد سفر به نیوزیلند میکند و برای دریافت ویزا به عراق میرود. آنجا مدتی از اسبهای تازی یکی از شیوخ عرب نگهداری میکند. هنگام کودتای عراق به ایران بازمیگردد و شروع به جادهسازی میکند. او پس از افزایش سرمایه و ازدواج با مارگرت هوتمان، به مراقبت از اسبهای تازی ادامه میدهد. اکنون که آقای تامپاشیان سالهاست فوت کرده، همسرش به تربیت این اسبها ادامه میدهد.
ورهرام درباره نام مستند تازهاش اظهار داشت: این خانم خانهای کوچک در ایران دارد و این روزها بیشتر در آلمان به سر میبرد، چون میخواهد او را در کشور خودش دفن کنند، به همین دلیل اسم فیلم را مرگ در وطن گذاشتم.
وی درباره مراحل تولید این مستند توضیح داد: فیلمبرداری مرگ در وطن در کردان، کرج و قزوین انجام شده است؛ همینطور در کردستان که یکی از مهمترین مناطق پرورش اسب تازی است. با افراد مهم در این زمینه مصاحبه کردیم. قسمت پایانی فیلمبرداری هم قرار بود در خاش انجام شود که متاسفانه به دلیل تصادفی که رخ داد، به تعویق افتاد و در حال هماهنگی هستیم این بخش را که اصلیترین سکانس فیلم هست، در نقطه دیگری از بلوچستان انجام دهیم.
این مستندساز با تاکید بر اینکه تمام اسناد مربوط به تازی را از موزههای مختلف جمعآوری کرده است، تصریح کرد: مرگ در وطن تاریخچهای از آدمهایی است که در حوزه تازی کار کردند. این حیوان برای اولین بار در فلات ایران پرورش داده شده است و بهترین تازیهای دنیا، تازیهای ایرانی هستند.
در خلاصه موضوع مستند مرگ در وطن آمده است: این مستند ضمن اشاره به زندگی خانواده تامپاشیان و سالها فعالیت آنها جهت حفظ و پرورش اسبهای تازی، به تلاش آنها برای بقا و حفظ گونهای با ارزش از میراث طبیعی ایران میپردازد. خانم مارگرت هوتمان اکنون بیش از ۹۰ سال سن دارد و پس از سالها زندگی در ایران قصد دارد به آلمان برگردد.
عوامل تولید این مستند عبارتند از: طراح، کارگردان و تهیهکننده: فرهاد ورهرام، پژوهش: علی گلشن، فیلمبردار: رضا تیموری، تصاویر هوایی: سامان لطفیان، صدابردار: امید کریم.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۶۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای ساخت یک مستند/ دیدگاه غلطی که درباره لالاییها وجود دارد
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی انجمن مستندسازان سینمای ایران، بیست و ششمین نشست ماهانه «مستندهای ایرانشناسی» به نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «طرقه» ساخته محمدحسین دامنزن اختصاص داشت که در بیش از ۸۰ کشور دنیا به نمایش درآمده است.
محمدحسن دامنزن در مستند «طرقه» در همراهی با چهار زن نوازنده شمال خراسان زندگی، زمانه و احوالات آنها را روایت میکند.
با پایان اکران اثر، محمدحسن دامنزن کارگردان «طرقه»، حمید جعفری مستندساز و رییس هیات مدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران، زهرا محمدحسنی فولکلوریست و علیرضا حسینی مردمشناس درباره وجوه مختلف اثر به بحث و تبادلنظر پرداختند.
زهرا محمدحسنی درباره تاثیری که تجربه تماشای «طرقه» بر او داشته است، عنوان کرد: با توجه به حوزه تخصصیام که مطالعات زنان در فرهنگ و ادبیات عامه ایران است، باید بگویم صدای ساز زنان و شعر زنانه که کلا در ادبیات عامه ما دیده میشود برخلاف ادبیات و فرهنگ رسمی است. در ادبیات رسمی تا قبل از فروغ، دست کم صدای شعر زنانه نداریم. پروین اگر شعر میگوید، هیچ فرقی با شعر بهار ندارد. یعنی صدای شعر تا فروغ زنانه نیست ولی در ادبیات عامه ما و فرهنگ ما، از گهوارهها و آوازها، احساسات زنانه و طنین صدای آنها کاملا لمس میشود. این مستند به خوبی به این موضوع قدرت زنان و صدای زنان پرداخته بود.
محمدحسن دامنزن کارگردان اثر درباره اینکه جرقه ساخت اثر چگونه زده شد، گفت: زمانی در خارج از کشور بودم که نواری به من کادو دادند. نوار درباره موسیقی شمال خراسان بود و آخر این نوار، چند تا لالایی بود و برای اینکه این لالاییها مجوز پخش بگیرند، روی این لالاییها، یک صدای نخراشیده ای دکلمه میکرد. من این لالاییها را گوش کردم و دیدم چه زیبا است.
محمدحسنی در بخش دیگر این باور را که شعرها و لالاییهای زنانه تماما شکوه ها و گلایههای زنانه هستند غلط نامید و گفت: دیدگاه غالبی که درباره ادبیات عامه ما وجود دارد، این است که لالاییها و شعرهای زنانه عمدتا شکوهها و گلایههای زنانه هستند. اگر کلیدواژه «لالایی» را در مقالههای حوزه فولکلور جستجو کنید، همهاش همین است که «لا لا لا، بابات رفته زن بگیرد» و این لالایی را که در مناطق مختلف به اقسام گوناگون تکرار شده است مورد استناد قرار دادهاند و گفتهاند لالاییها عمدتا شکایت زنانه و بیان سرخوردگیهای زنانه است. چند سال پیش طی یک پژوهش، هزار لالایی را از شهرهای مختلف بررسی کردم و از این هزار لالایی، تنها سه درصد به شکوه از مرد مربوط میشد در صورتی که باقی لالاییها، خیرخواهی برای مرد را میخواستند، دعا کردن برای مرد یا ناز و عتاب عاشقانه بود.
کد خبر 6081175 عطیه موذن