ویژههای مشرق؛
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۳۹۶۹۲
هدف اصلی غرب، خالی کردن دست ایران از مؤلفههای قدرت با وعده سرِ خرمنِ بهبود وضعیت اقتصادی است. در این میان اصلاح طلبان با بازی در پازل دشمن، به شیپورچیهای ترامپ در ایران بدل شدهاند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*******
** باید توان موشکی ایران تعدیل شود، وگرنه اروپا را از دست میدهیم!
روزنامه همدلی در یادداشتی با عنوان «در چهارسالگی برجام» به قلم «صلاح الدین هرسنی» نوشت: «نظر به آنکه عزم اروپا در حفظ برجام جدی است، به نظر میرسد که همکاری تهران با اروپا مطمئنترین مسیر حفظ برجام است. به این ترتیب و با همه موافقتی که اعضای اروپایی برجام برای حفظ برجام نشان دادهاند، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهند حفظ برجام از این مسیر، متضمن قبول همکاریهایی بیشتری است که آنها از ایران انتظار دارند. به عبارت دیگر، اگر چه پایبندی ایران به برجام مورد تأیید اعضای اروپایی برجام است، اما آنها مانند آمریکا در قبال سیاستهای منطقهای ایران و برنامه موشکی آن موافقتی ندارند و این دست از رفتارها و سیاستها را به گمان خود بدخیم و ثباتزدا میدانند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «معنا و مفهوم چنین نگرشی آن است که برنامههای موشکی و سیاستهای منطقهای در کانونهایی چون: دمشق، بغداد، بیروت و عدن میتواند عامل همسویی و نزدیکی اروپا به آمریکا در خروج از برجام شود. بدیهی است که تعدیل در برنامههای موشکی و همچنین تجدید نظر در سیاستهای منطقهای میتواند نقش کلیدی را در بقای برجام و ماندگاری آن بازی کند و عاملی برای ماندن اروپا در کنار ایران باشد. در غیر این صورت چه بسا ممکن است ایران، اروپا را نیز از دست بدهد».
همدلی افزود: «البته تعدیل در برنامههای موشکی و سیاستهای منطقهای هیچگاه نباید برای سیاستبازان و تصمیمگیران سیاستهای منطقهای و راهبردی ایران، به معنای عقبنشینی تلقی شود. به واقع اندکی واقعبینی آن هم بنا به شرایطی که بر اقتصاد ایران از یک طرف و شرایطی که در منطقه از سوی جریانهای عربی- عبری به زیان ایران در حال رقم خوردن است، چنین ضرورتی را دو چندان میکند. این ضرورت اگرچه نمیتواند همچون عصای موسی برای اقتصاد بیمار ایران معجزه کند، اما میتواند نقش مسکنی مفید را برای حیات اقتصاد ایران ایفا کند».
در روزهای گذشته «احمد زیدآبادی» از متهمین فتنه ۸۸ در یادداشتی نوشته بود: «موضع اروپاییها در مورد برجام روشن است گرچه عموماً مورد سوء فهم نیز قرار میگیرد. آنها خواهان ادامه اجرای این پیمان بنا به تفسیر خاص خود هستند. در حقیقت اروپاییها نیز مانند دولت باراک اوباما به این امید امضای خود را پای برجام گذاشتند که ایران با ورود به این پیمان امنیتی با غرب، گام به گام در جهت حل تمام اختلافات خود با آمریکا و اروپا حرکت کند و بدین طریق برجامهای دیگری بهخصوص درباره نقش منطقهای ایران و صنعت موشکی آن شکل گیرد».
اصلاح طلبان در سال ۹۲ مدعی بودند که اگر در موضوع هستهای با آمریکا و اروپا به توافق برسیم، علاوه بر لغو تمامی تحریمها، مشکلات معیشتی مردم نیز کاملاً برطرف میشود. برجام امضاء شد اما علیرغم بتن ریزی در صنعت هستهای، تحریمها در جای خود باقی ماند و البته دامنه گستردهتری نیز پیدا کرد.
حال طیف اصلاح طلب بدون توجه به تجربه پرهزینه و عبرت آموز توافق هستهای، مدعی است که باید در صنعت موشکی و قدرت منطقهای خود تعدیل ایجاد کنیم تا مشکلات اقتصادی رفع شود.
هدف اصلی غرب، خالی کردن دست ایران از مؤلفههای قدرت با وعده سرِ خرمنِ بهبود وضعیت اقتصادی است. در این میان اصلاح طلبان با بازی در پازل دشمن، به شیپورچیهای ترامپ در ایران بدل شدهاند.
** علت اصلی وضع موجود، سوءمدیریت است نه تحریمها
روزنامه ابتکار در مطلبی نوشت: «افزایش قیمت کالای اساسی، افزایش نرخ اجارهبها، شوک در بازار خودرو، رکود نفسگیر بازار مسکن و نوسان در بازار ارز از جمله مسائلی است که اقتصاد کشور با آن دست و پنجه نرم میکند. زمانی هم که علت را جویا میشویم تنها شرایط تحریم را دلیل آشفتگیهای اخیر میدانند. البته که تحریم دلیل مهمی برای وضع موجود بوده و ما شاهد هستیم که چگونه دست به گریبان اقتصاد کشور شده است اما به گفته برخی از کارشناسان نوع عملکرد عدهای از مسئولان در هر زمینه بیتأثیر نبوده و با اصلاح نوع عملکردها میتوان قدمهایی را به جلو برداشت».
دولتمردان در اظهارات جداگانه، مدعی شدهاند که وضع موجود ارتباطی با عملکرد دولت نداشته و علت اصلی، تحریمها است. اما این ادعا به هیچ عنوان با واقعیت تناسب نداشته و حتی صدای اصلاح طلبان را نیز درآورده است.
چندی پیش «پروانه مافی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس نیز گفته بود: «متأسفانه بخش مهمی از نتایج حاصل از وضعیت اقتصادی به مدیران دولتی برمی گردد... اعتقاد بر این است که مشکلات سیستم مدیریت در کشور میتواند بیش از تحریمها و فشار دشمنان بر پیکرها اقتصاد ضربه وارد کند. وضعیت حاصل از این سیستم در مدیریت اقتصادی نشان داد که زمان افزایش نرخ ارز به ۱۹ هزار تومان قیمت برخی از کالاهای وابسته به آن مثل خودرو دو برابر شد ولی زمان کاهش این نرخ در مرز ۱۴ هزارتومان نه تنها ما کاهش قیمت نداشتیم بلکه قیمت خودرو بیش از ۵ برابر نیز افزایش پیدا کرد».
«علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات نیز چندی پیش گفته بود: «در این شرایط همه معتقدند دولت فشل است و از اختیارات خود استفاده بهینه نمیکند. از طرف دیگر مدتهاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیسجمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته میتوانند اجرا کنند و بعداً به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کند. آقای رئیسجمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است».
** دولت سایه، نمیگذارد روحانی کار کند!
«محمد کیانوش راد» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «بارها گفته شده که نمیتوان در کشور پراکندگی در تصمیمگیری داشت و کشور را با ۲ دولت اداره کرد...اگر چه امروز برخورد ما در موضوع هستهای و برجام بهنحوی شده که شرایط خاص امروز را پدید آورده، اما فراموش نکنیم که اگر دولت میتوانست از فرصتهای ایجاد شده به نفع کشور استفاده کند، اما جریاناتی در کشور بودند که بهعنوان دولت سایه میتوانیم از آنها یاد کنیم که دنبال برهم زدن برجام بودند».
طیف اصلاحات اکثریت مطلق کابینه را در اختیار دارد. اما متاسفانه این جریان سیاسی هیچ برنامهای برای اداره کشور ندارد. به همین دلیل با بهانههای مختلف از پاسخگویی درباره وضع موجود طفره میرود.
منبع: مشرق
کلیدواژه: دادگاه نجفی بازار سکه و ارز اخبار خودرو ویژه های مشرق ویژه های مشرق ویژه های مشرق صنعت هسته ای توافق هسته ای برنامه موشکی دولت سایه توافق هسته ای احمد زیدآبادی باراک اوباما رئیس جمهور برجام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۳۹۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از مذاکرات ایران و آمریکا به روایت ظریف: ترامپ برای مذاکره از من دعوت کرد
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین وزارت امور خارجه برای بررسی شرایط سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ به گفتگو پرداخته است.
به گزارش اقتصاد آنلاین، بخشهای مهم این گفتگو را در ادامه میخوانید:
دنیا دیگر دنیای دوقطبی نیست، حتی موضوع قطبی بودن در جهان با چالش جدی رو به رو است؛ لذا باید این واقعیات را درک کرد. مهمترین عامل در نظام قطبی عامل وفاداریست و ما هنوز بر اساس این تصور به نظرم توهمی از روابط جهانی داریم و عمل میکنیم. بعد خیلی زود دلسرد میشویم که چرا روسها یا چینیها با ما اینگونه رفتار کردند؟ در صورتی که اگر درست تشخیص دهیم که امروز مبانی رفتار در روابط جهانی چگونه است حتماً نه چنین توقعاتی را خواهیم داشت، نه اقداماتی میکنیم که ایجاد چنین توقعاتی برای ما بکند. نه خودمان را فدا برای کسی میکنیم و نه توقع داریم که آنها برای ما این کار را بکنند.
باید روابط سازنده با همه کشورها داشته باشیم. معتقدم که بدون روابط سازنده نه با شرق میتوانیم رابطه خوبی داشته باشیم نه با غرب. یعنی بدون اینکه با غرب رابطه داشته باشیم نمیتوانیم با شرق رابطه داشته باشیم و برعکس هم همینطور است.
تا زمانی که ما با روسیه و چین رابطه نداریم، حتما غرب هم با ما رابطه فراگیر و همه جانبه نخواهد داشت. تا زمانی که درها به روی غرب از سوی ایران بسته باشد، حتما روسیه و چین هم احساس میکنند که کنشگر این حوزه هستند و منافعشان را بر ما تحمیل میکنند بدون اینکه منافع ما را در نظر داشته باشند.
اگر قرار است جهان جنگ اقتصادی داشته باشد این جنگ باید بین چین و آمریکا باشد.
فرصت مذاکره با آقای ترامپ را ما از دست ندادیم. با همه احترامی که برای دوست و همکار عزیزم آقای احمدی قائل هستم، اعتقاد دارم که نیمی از قضیه را دیدهاند. چرا که آقای ترامپ یک بخشی از معادله است و کل معادله نیست.
آقای ترامپ حداکثر میتواند یک توافق دو صفحهای مثل آن که با کره شمالی امضا کرد را امضا کند. آقای ترامپ نه توانش را داشت و نه ساختار آمریکا اجازه میدهد، همانطور که در کره شمالی اجازه ندادند که ایشان وارد یک توافق محتوایی جدید شود.
با توافق دو صفحهای هم هیچ مشکلی از کسی حل نمیشود، فقط یک فرصت عکس انداختن فراهم میشود که ممکن است برای کره شمالی فرصت خوبی بود؛ چون همیشه رهبران کره شمالی دوست داشتند که با روسای جمهور آمریکا دیده شوند. چون این فرصت را پیدا نمیکردند بعد از اینکه روسای جمهور از کاخ سفید خارج میشدند معمولاً آنها را دعوت میکردند و با آنها عکس یادگاری میانداختند؛ لذا این پیروزی برای آنها بود و یک پیروزی هم برای آقای ترامپ بود که خاصیت نارسیستیاش را آبیاری کند؛ لذا این قسمت از فرمایش آقای احمدی کاملاً درست است که ترامپ علاقه داشت که این کار را انجام دهد؛ اما قسمت بعدیاش که همانطور که در اجلاس ویتنام آمریکا و کره شمالی دیدیم این افراد دیگر هستند که تصمیم میگیریم.
آقای ترامپ از بنده چند بار دعوت به مذاکره کرد، ولی ما که اجازه برای مذاکره نداشتیم. اما آقای بولتون در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» کاملاً تشریح میکند که هربار ایشان تا مرز استعفا پیش رفت برای اینکه مانع از مذاکره شود. خیلی هم با آب و تاب توضیح میدهد که در هر دو مورد استعفا نامهاش را نوشت و وقتی مذاکره صورت نگرفت خیالش راحت شد. اما همین نشان میدهد، اگر بنده با آقای ترامپ مذاکره کرده بودم یا آقای دکتر روحانی مذاکره بودند، نهایتاً همین بولتون بودند که باید این مذاکرات را به نتیجه میرساندند.
بعضیها ایراد میگیرند که آقای بولتون و پومپئو از ابتدای سال ۹۷ وارد کاخ سفید شدند، یعنی از آوریل سال ۲۰۱۸، لذا میگویند چرا از دوران آقای تیلرسون استفاده نکردید. من با آقای تیلرسون در جلسه ۵+۱ دیدار داشتم، به هیچ وجه آقای تیلرسون در ظرفیت مذاکره نبود و اعتماد لازم را از سوی آقای ترامپ برای این که مذاکره کند، نداشت. کاملاً مشخص بود و دیدیم که ظرف تقریبا یک سال از دولت آقای ترامپ خارج شد.
من معتقدم که ما اگر تشخیص دهیم که تهدیدی که برای جمهوری اسلامی وجود دارد تهدید امنیتیسازی است، در زمین این تهدید بازی نمیکنیم؛ لذا میتوانیم سیاست فعالتری را داشته باشیم. البته این به معنا نیست که دست از مخالفت با آمریکا بکشیم، مخالفت با سلطه و مخالفت با استکبار میتواند برای کشور یک زمینه قدرتی فراهم کند، با توجه به اینکه الان قدرت دیگر صرفاً قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی نیست. البته قدرتهای دیگری هم هستند مثل قدرت الهام بخشی.
آنهایی که میگویند برجام ایراد داشت خب چرا آمریکا به برجام استناد نکرد، اگر برجام یک طرفه بود آمریکا به یک جمله برجام استناد میکرد و از آن خارج میشد. آن وقتی که استناد کردند ۱۳ کشور در شورای امنیت علیهشان بودند، لذا دوستان ما مقداری به واقعیتها توجه کنند بهتر است.