Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «اقتصاد آنلاین»
2024-04-23@08:19:36 GMT

می‌خواستم وکیل شوم، عریضه‌نویس شدم

تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۴۵۶۸۸

می‌خواستم وکیل شوم، عریضه‌نویس شدم

به گزارش اقتصادآنلاین، ایران نوشت: پسر زرنگ کلاس توی آخرین روز امتحان نهایی پنجم دبستان درجا زده. کارنامه‌اش با معدل 20 به چه دردی می‌خورَد وقتی درهای مدرسه برای همیشه به رویش بسته شد.

 مرد از یادآوری خاطره‌های گذشته، بغض می‌کند. 55 ساله است. اهل روستای «طویقون» که با تبریز نیم ساعتی فاصله دارد. بایرام هر روز مسیر نیم ساعته را از روستا می‌آید و خودش را به میدان شهدا می‌رساند و جلوی درِ دادگستری سابق بساطش را پهن می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بقیه عریضه‌نویس‌ها هم هستند، همان‌ها که مثل او به عادت قبل که دادگستری و دارایی را بالاتر منتقل نکرده بودند، چارپایه‌شان را گوشه‌ای مستقر می‌کردند و دفتر و دستکشان را علم، تا مشتری‌هایشان، مراجعان سرگردان اداره‌جات دولتی از راه برسند.

دست توی انبوه موهای سفید می‌کشد. «ما در روستا تا کلاس پنجم داشتیم. آن موقع باید می‌آمدیم امتحان‌های نهایی را در تبریز می‌دادیم. ما را آوردند امتحان بدهیم. اسم بچه‌هایی را که با من امتحان می‌دادند، یادم است. آقای فلانی همان موقع امتحان می‌داد و اسمش را موقع حضور و غیاب می‌شنیدم که بعدها استاندار شد. الان هم یک پست دیگر دارد. آن وقتی که من تمام نمره‌هایم 20 بود، آنها که الان صاحب منصب و کارخانه‌دار شده‌اند، نهایتش 12 می‌گرفتند. من عاشق درس خواندن بودم. خیلی هم استعداد داشتم اما وضع پدرم بد بود. کمک کار کشاورزی هم می‌خواست. آن موقع مثل حالا نبود که امکانات باشد. جاده درست و درمان هم نداشتیم. ماندم همان روستا و کشاورزی کردم. مدرسه برایم تمام شد.»

«آقا ببخشید اینجا مرکز خرید کجاست؟» دختر به نظر مسافر است. اینجا جای گردشگری است. از یک طرف به بازار تبریز می‌رسد و از سویی دیگر به پیاده راه تربیت که یادگار جاده ابریشم است و مرکز خرید و موزه‌گردی مردم و البته مسافرها. همان جا که تابلوی موزه صدا و موزه مطبوعات آذربایجان و چند خانه تاریخی، به شما می‌گوید جای خوبی آمده‌اید برای گشت و گذار. روی پله‌های دارایی، کمی بالاتر از جایی که عریضه نویس‌ها نشسته‌اند، یک مجسمه هم هست شامل دو نفر که یکی عریضه‌نویسی است با کلاه آذری به‌سر و دیگری مردی دستاربسته که سرش را توی نامه‌ای برده که عریضه‌نویس دارد می‌نویسد. در پیاده راه تربیت و دیگر نقاط شهر هم مجسمه تاریخی زیاد است و از این جهت می‌توان تبریز را شهر مجسمه‌ها دانست.

بایرام نشانی یکی دو پاساژ یا به قول خودش پاشاز را به دختر می‌دهد. «خب داشتم چی می‌گفتم؟ آهان از روستایمان گفتم که کشاورزی می‌کردیم و حالا دیگر آب نداریم. تا همین 20 سال پیش روی همان زمین پدری کار می‌کردم. بعدش مریض شدم. کمردرد گرفتم جوری که دیگر نمی‌توانستم سرِ زمین بروم. کلیه‌ام را عمل کردم و این شد که کلاً بیکار شدم. من عضو شورای روستا هستم و از همان موقع آنقدر برای کار مردم به اداره‌ها آمده بودم که خودم به کار وارد شدم. ما همیشه در روستا مشکل داشتیم، الان هم داریم، بیشترش مشکل آب. لوله کشی کرده‌اند اما روزی نیم ساعت صبح آب داریم و نیم ساعت عصر. هر روز یک چیز می‌گویند، یک روز می‌گویند لوله ترکیده و یک روز می‌گویند جیره‌بندی است. حالا بگذریم.»

عریضه‌نویس برمی‌گردد به داستان اینکه چطور محل کارش شد همین کنج خیابان.«یک روز همین‌جا آمدم نشستم برای خودم داشتم نامه می‌نوشتم که کسی گفت برای من هم بنویس و پولی هم داد. فکر کردم راه خوبی است. می‌توانستم روزهایی که می‌آیم دنبال کارهای خودم، برای بقیه هم نامه بنویسم و این‌طوری خرجم راهم دربیاورم. دست‌خطم هم خوب بود. خط روان و خوانایی داشتم. شد کار هر روزه و شغلم. این‌طوری عریضه‌نویس شدم.»

بایرام حالا 20 سالی می‌شود که عریضه‌نویس است. توی گرما و سرما، محل کارش همان گوشه خیابانی است که حالا دیگر پاتوق پیرمردهایی است که انگار جای دیگری برایشان نیست. عریضه می‌نویسند و بعضی‌هایشان مهر فوری درست می‌کنند. خیلی‌ها بیسوادند و مهر لازم می‌شوند و بعضی‌ها هم به هرحال برای فاکتور زدن و اینجور کارها می‌خواهند، خصوصاً دستفروش‌ها که با مهر و فاکتور به کارشان رسمیت می‌دهند.

کنار دست عریضه‌نویسی که چند متر آن طرف‌تر از بایرام بساط کرده و مسن‌تر از اوست، پیرمردی با کت و شلوار و کفش‌های کتانی کهنه روی یک پیت حلبی نشسته و مشغول دیکته کردن چیزی به عریضه نویس است.

چه کسانی بیشتر به شما مراجعه می‌کنند و برای چه جور کاری است؟

بایرام این‌طور جواب می‌دهد:«مردم برای همه چیز مراجعه می‌کنند. بانک، کمیته امداد، دارایی و مالیات، شورای شهر و دادگاه. کسانی که به ما مراجعه می‌کنند سطح سوادشان پایین است و بیشترشان بیسواد هستند و از روستاها می‌آیند. بندگان خدا از هیچ چیز این اداره‌ها نمی‌دانند. من خودم به خاطر اینکه سال‌هاست کارم این است، به مسائل حقوقی وارد شده‌ام و راهنمایی‌شان می‌کنم.»

دستگاه تایپ بایرام مال 60 سال پیش است. قبلاً نامه‌ها را دستی می‌نوشته اما به قول خودش از وقتی همه چیز کامپیوتری شد، نامه‌ها را هم دیگر باید تایپ کرد که شسته و رفته و تمیز باشد و قابل خواندن. «البته بعضی فرم‌ها مثل فرم سربازی را اصلاً باید حتماً تایپ کنیم. نامه دست‌نویس را هنوز خیلی جاها قبول می‌کنند و الان هم خیلی نامه‌ها را دستی می‌نویسم.»

بایرام برای نوشتن هر نامه یا همان عریضه، 5 تا 10 هزار تومان می‌گیرد و درآمدش نهایتاً روزی 30، 40 هزار تومان است. بیمه هم که خب معلوم است ندارد.

4 تا بچه دارد. دو تا دختر که ازدواج کرده و رفته‌اند. دخترها تا کلاس نهم درس خوانده‌اند. «دیگر امکانات نداشتم دخترها را بیاورم شهر درس بخوانند. پسرها اما درس خواندند. یکی‌شان لیسانسش را گرفته و بیکار است. بعضی وقت‌ها کارگری می‌کند. آن یکی پسرم الان دانشجوست. حقوق می‌خواند.»

بایرام جمله آخر را با شعفی آمیخته به حسرت می‌گوید. دوباره فیلش یاد هندوستان می‌کند.«خجالت می‌کشم از وضع زندگی‌ام. از اینکه توی خیابان ماندم. آخ که چقدر دلم می‌خواست حقوق بخوانم. اگر وکیل بودم، آخ که چی می‌شد. اگر پدر من هم قدرت و پول داشت. اگر روستایمان جاده داشت شاید من هم می‌آمدم شهر و درس می‌خواندم و...»

چقدر این جمله‌ها را در ذهن خودش تکرار کرده؟ برای من که در این مکالمه نیم ساعته، بار دوم است.

 می‌خواهم حال و هوایش را عوض کنم. می‌پرسم توی این سال‌ها خاطره جالبی‌داری تعریف کنی؟

لبخند می‌زند. «خاطره و مورد جالب که زیاد دارم. اما یک مردی بود که می‌آمد پیشم و دیگر یک جورهایی با هم دوست شده بودیم. 16 سال بود ازدواج کرده بود. می‌گفت 2 سال بعد از ازدواج خانمم مریض شد و در رختخواب افتاد. 14 سال در خانه ازش نگهداری کردم. آنقدر بردم دکتر و فیزیوتراپی و همه کار کردم که بالاخره بعد از 14 سال خوب شد. زنم که سرپا شد، رفت دادگاه و تقاضای طلاق کرد و شکایت کرد و مهریه‌اش را گذاشت اجرا و درخواست نفقه کرد. ادعا کرد که 16 سال در خانه این مرد کار کرده و زحمت کشیده‌ام، در حالی که من تمام مدت از او نگهداری کرده بودم.»

بایرام طبق عادت دستی توی موهایش می‌کشد و ادامه می‌دهد:«خلاصه‌اش اینکه آقا آمده بود پیش من که شکایتی تنظیم کند اما به جایی هم نرسید و خیلی ناراحت بود. زنش هم بالاخره طلاق گرفت و مهریه و نفقه‌اش را گرفت. مرد گاهی می‌آمد پیش من می‌نشست و درددل می‌کرد. خیلی وقت است دیگر نیامده. او هم بدبخت بود.» گره پیشانی‌اش حالا باز شده.

آدم‌ها از بدبختی دیگران خوشحال نمی‌شوند، مگر اینکه بخیل باشند که خب همه این‌طور نیستند. آدم‌ها اما گاهی نیاز دارند ببینند و باور کنند که همه بدبختی‌های عالم مال خودشان نیست. اینجوری حس می‌کنند تنها نیستند. انگار روح سوگواری جمعی در جسمشان حلول می‌کند و از آن آرام می‌گیرند.

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: ازدواج طلاق وکیل عریضه نویس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۴۵۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشریح ماجرای عفو مسعود رجوی توسط شاه

وکیل شکات در پرونده رسیدگی به جنایات سران منافقین گفت: مسعود رجوی بعد از آنکه هم‌رتبه‌های او در سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند، از طرف شاه حکم عفو گرفت و همکاری خود با ساواک را آغاز کرد. این موضوع در یک نامه ارتشبد نصیری به صراحت آمده است. - اخبار اجتماعی -

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، دور جدید دادگاه رسیدگی به اتهامات 104 نفر از اعضای گروهک تروریستی منافقین امروز سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران در مجتمع قضایی امام خمینی(ره) برگزار شد. ریاست دادگاه با قاضی حجت‌الاسلام دهقانی بود و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، قاضی را در این دادگاه همراهی کردند.

قاضی دهقانی در آغاز این جلسه رسیدگی با تشریح مواد قانونی در تشکیل و تشریفات دادگاه، با بیان سخنانی اظهار کرد: متهمین اعلام می‌شود محل سکونت خود و یا محل دیگری را برای دریافت اوراق قضایی به دادگاه اعلام کنند.

وی سپس در توضیح تأخیر بیش از یک ساعت برای آغاز جلسه امروز گفت: نظر به اینکه ریاست دادگاه و مستشاران بر ضرورت رعایت قانون اصرار دارند، عدم حضور وکیل تسخیری متهمان در جلسه موجب اخلال در جلسه‌ می‌شود، به دلیل تأخیر حضور وکیل متهمان ردیف اول تا بیستم، جلسه دادگاه با تأخیر شروع شد و به وی تذکر داده می‌شود که از این پس‌ سر ساعت در جلسه حاضر شود.

قاضی دهقانی سپس با تبریک تنبیه دشمنان ملت و حمایت از مردم فلسطین، اعلام کرد: با توجه به قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان و با نظر به قانون، شکات و یا وکیل آنها برای استماع بیانات و نیز آماده کردن بیان سخنان خود در دادگاه فرصت داشته‌اند و دادگاه به استماع سخنان شکات و یا وکیل آنها می‌پردازد.

وی همچنین در ادامه سخنان مقدماتی خود در این جلسه خطاب به سازمان‌های بین‌المللی و کشورهایی که میزبان متهمان این کیفرخواست هستند، گفت: هرگاه مظنونی به ارتکاب جرایم خشن شناخته شود چنانچه شامل جنایات علیه بشریت و قتل و جنایت باشد، توسط نهادهای امنیتی یا انتظامی اخطار و هشدار داده می‌شود و عکس و نام مظنون پخش و بیان می‌شود تا در صورت مراجعه پلیس را مطلع کند.

قاضی دهقانی تأکید کرد: به عنوان قاضی دادگاه به اینترپل و سازمان‌های بین‌المللی و کشورهایی که میزبان این متهمان هستند بیان می‌کنم؛ 104 متهم با کیفرخواست صادره متهم به جنایاتی بیش از یک قتل هستند که اتهامات در دادگاهی صالح در حال رسیدگی است. جنایاتی از سوزاندن کودکان و پوست کندن زنده افراد و بمب‌گذاری و هواپیماربایی در دادگاه صالح مطرح است.

وی ادامه داد: آیا مردم کشورها نباید پیشگام شده و خواستار استرداد و خروج این افراد و حضور در دادگاه تا تعیین تکلیف نهایی شوند؟ در دادگاهی که متهمان حق انتخاب آزادانه وکیل دارند.

رئیس دادگاه افزود: خطاب به مردم آلبانی و کشورهایی که میزبان این متهمان هستند می‌گویم که افرادی در کشورهای شما هستند که متهمند و با استردادشان، این متهمان می‌توانند وکیل آزاد برای دفاع از اتهام انتسابی داشته باشند. به نظر می‌رسد دولت‌های این کشورها مردم خود را نسبت به این موضوع آگاه نکرده‌اند. امیدوارم این دولت‌ها با اولویت دادن به مردم خود در راستای منافع ملی خود اقدام کنند و با استرداد متهمان امکان استماع دفاعیات آن‌ها یا وکلایی که معرفی می‌کنند فراهم شود.

مسعود رجوی همکار ساواک بود و شاه او را عفو کرد 

در ادامه سید میثم حکیم‌زاده حسینی، وکیل شکات در تریبون قرار گرفت.

حکیم زاده‌حسینی نسخه‌ای از دفاعیات خود را به دادگاه تقدیم کرد و گفت: جلسه اولی است که فرصت بیان جهت‌گیری سازمان مجاهدین خلق در دهه 50 است و سلطه‌ای که نظام پهلوی بر این سازمان پیدا کرد.

وی در خصوص اینکه مسعود رجوی چه شد که توسط ساواک بازداشت و به اعدام محکوم شد و چگونه از بند زندان رهایی پیدا کرد. در جلسه قبل مقدماتی مطرح شد، که من در تکمیل آن و بر اساس مستنداتی که در کتب خاطرات و مورخین تهیه شده است، عنوان خواهم کرد. 

حکیم زاده‌حسینی از قاضی دادگاه در خواست کرد که مستندات او در زمان قرایت لایحه‌اش در دادگاه نمایش داده شود و گفت: در کتاب احمد احمد، خاطرات یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که از این سازمان جدا شده آمده است که دانشجویان عدالت خواه در دهه 50 با تغییر رویکرد این سازمان مواجه شدند.

وی در پاسخ به پرسش قاضی دادگاه با اشاره به یک سند از اسناد ساواک اعلام کرد که مسعود رجوی بعد از آنکه هم‌رتبه‌های او در سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند، از طرف شاه حکم عفو گرفت و همکاری خود با ساواک را آغاز کرد. این موضوع در یک نامه ارتشبد نصیری به صراحت آمده است.

وی با اشاره به اظهارات نخستین قاضی دادگاه مبنی بر اینکه مردم و مسئولان کشورهای میزبان باید از جنایات منافقین آگاه شوند، گفت: رسیدگی به این پرونده با چنین ابعاد، جنایاتی که در سطح ملی و بین‌المللی انجام داده، اصحاب رسانه باید این جنایات را معرفی کنند. در جلسه امروز به اینکه سازمان مجاهدین خلق جوانان پاک نیت را جدب خود کرده بود، تغییر روش داد. این تغییر روش به مذاق رژیم سابق (پهلوی) خوش آمد.

قاضی دادگاه طی تذکری به وکیل بیان کرد: بنده از واژه اتهامات استفاده کردم، نه جنایات. دادگاه بی‌طرف است. در حدود لایحه صحبت کنید‌‌.


در حال تکمیل ....

دیگر خبرها

  • تشریح ماجرای عفو مسعود رجوی توسط شاه
  • پیش نویس اصلاح قانون مدیریت پسماندها تهیه شد
  • پیش نویس اصلاح قانون مدیریت پسماند‌ها تهیه شد
  • پیش نویس اصلاح قانون مدیریت پسماند تهیه شد
  • داوران بخش فیلمنامه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی معرفی شدند
  • فیلمی از مسجد وکیل بازمانده‌ای از دوران زندیه
  • ابلاغ دستورالعمل تدوین پیش‌نویس مقررات مرتبط با کسب و کار
  • بازبینی ادواری همه خطوط تاکسیرانی 
  • چگونه وکیل حقوقی در تهران را انتخاب کنیم؟
  • لیست برخی از سایت‌های حقوقی کشور