روزگار سیاه مرد جوان پس از ازدواج با زن بی رحم
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۴۷۶۵۴
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ، همسرم از ریز و درشت زندگی ام خبر دارد در واقع از روزی که با او ازدواج کردم چیزی برای پنهان کاری نداشتم با وجود این او همواره مرا به خاطر شرایط اقتصادی تحقیر میکند و مدام با یکدیگر مشاجره داریم. این در حالی است که همسرم تبعه خارجی است و من برای زندگی او و خانواده اش در ایران زحمات زیادی کشیده ام تا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جوان ۲۲ ساله در حالی که بیان میکرد همه خواهران و برادرانم دچار معلولیت جسمی هستند و پدرم توان تامین هزینه زندگی آنها را ندارد در برابر ادعای همسرش مبنی بر نپرداختن نفقه زندگی به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در یک خانواده شش نفره روستایی به دنیا آمدم. پدرم کارگر سادهای است که به سختی مخارج زندگی خانواده را تامین میکند. من هم که تا مقطع ابتدایی در روستا تحصیل کرده بودم چند سال قبل برای یافتن شغل مناسب به مشهد آمدم و در حاشیه شهر ساکن شدم، ولی به دلیل تحصیلات پایین نتوانستم شغلی بهتر از کارگری روزمزد به دست بیاورم.
از سوی دیگر همواره دلم به حال خانواده ام میسوخت چرا که آنها با مشکلات وحشتناکی در زندگی روبه رو بودند. پدرم به خاطر برخی اعتقادات و دلایلی که از نیاکانش به ارث برده بود تن به ازدواج فامیلی داد بدون آن که از مشاورههای ژنتیکی و پزشکی استفاده کند به همین دلیل بعد از من که فرزند اول خانواده بودم چهار خواهر و برادر دیگرم دچار معلولیتهای جسمی شدند.
دو تن از خواهرانم که دچار بیماری گوژپشتی هستند خیلی از این موضوع رنج میبرند. آنها با این که بسیار مهربان و باهوش هستند، اما جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند چرا که از نگاههای تحقیرآمیز میترسند. وقتی به شهرستان میروم آنها گریه کنان به سوی من میآیند و از این که پدرم با اشتباه در ازدواج موجب سیاهی روزگارشان شده است و حالا حتی هزینههای درمان را ندارند بسیار زجر میکشند.
آنها میگویند نه تنها با این شرایط نمیتوانند ازدواج کنند بلکه شغلی هم ندارند تا امور خودشان را بگذرانند. برادر کوچکم که فقط شش سال دارد از ضعف بینایی شدید در رنج است و... خلاصه همه این مشکلات موجب شد تا مادرم که هنوز به سن میان سالی هم نرسیده است به بیماری قلبی مبتلا شود به طوری که در چند ماه گذشته پزشکان با دریچه قلب مصنوعی او را درمان کرده اند و باید هر هفته از شهرستان برای ادامه معالجاتش به مشهد بیاید و...
در این شرایط خانوادگی من که تنها فرزند سالم خانواده بودم حدود دو سال قبل به دختری تبعه خارجی دل باختم و تصمیم به ازدواج با او گرفتم. در همین مدت خیلی تلاش کردم تا همسرم و خانواده اش شرایط زندگی در ایران را داشته باشند بالاخره بعد از یک سال زندگی مشترک ما آغاز شد و با به دنیا آمدن فرزندم زندگی ام صفای دیگری به خود گرفت. اما اختلافات من و همسرم از آن جا به طور جدی شروع شد که پدرزنم منزل کوچکی را برای زندگی مشترک به همسرم واگذار کرد و گاهی از نظر مالی نیز دستمان را میگرفت. من هم از این که خانواده همسرم به زندگی ما توجه میکردند راضی بودم، ولی همواره از سوی همسرم به شدت تحقیر میشدم.
هر بار که خانواده اش کمکی به ما میکردند تا مدتها باید زخم زبان و نیش و کنایههای همسرم را تحمل میکردم. او مدعی بود وقتی پدرش خانهای برای سکونت به ما داده است چرا پدر من کمکی به زندگی ما نمیکند؟! به او میگفتم تو که از شرایط وحشتناک زندگی آنها خبر داری! در واقع من باید به نوعی به آنها کمک کنم، ولی باز هم به خاطر تو و فرزندم که در زندگی کم و کسری نداشته باشید همیشه نزد آنها شرمنده بوده ام و نتوانستم حتی مبلغ اندکی هم به آنها کمک کنم.
به همین دلیل مدام چشم به یاری خیران دوخته ایم تا شاید با کمک پزشکان بتوانیم حداقل خواهرانم را درمان کنیم چرا که هزینه عمل جراحی هر کدام از آنها حدود ۵۰۰ میلیون تومان است .
با وجود این همسرم همه این مشکلات را نادیده میگیرد تا جایی که کلید منزل را از من گرفت و در حالی مرا از خانه خودش بیرون کرد که مدعی است من نفقه و هزینههای زندگی را پرداخت نمیکنم با آن که من با همین کارگری او را به مسافرت کیش بردم و هر هفته در بیرون از منزل غذا میخوریم .
شایان ذکر است: به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) پرونده این زوج جوان در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت تا شاید با همت خیران مشکلات خانوادگی آنها برطرف شود.
منبع: خراسان
انتهای پیام/س
ازدواجی که سرانجام نداشتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ازدواج و طلاق خانواده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۴۷۶۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی قاتل با جسد زن گمشده به مدت ۲ شبانهروز!
به گزارش «تابناک» به نقل از تسنیم، اواخر فروردین امسال، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، با اظهارات ضد و نقیضی گفت: همسرم به نام مهتاب چندی قبل از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته است. ساعتی پیش یک پیامک از تلفنهمراهش برای من آمده که در آن فردی نوشته بود، همسرم را بهخاطر اختلافات شخصی به قتل رسانده و جسدش را در یک باغ دفن کرده است؛ سه فرزند دارم که بهانه مادر خود را میگیرند، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای امورجنایی، تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند و برای تحقیقات محلی پای در خانه زن فقدانی گذاشتند اما در آنجا مشخص شد این زوج جوان اختلافات خانوادگی گستردهای با یکدیگر دارند که همسایهها نیز این موضوع را تایید کردند.
تیم جنایی در گام بعدی به سراغ اقدامات اطلاعاتی رفتند که بررسیهای فنی در این شاخه از تحقیقات حاکی از آن بود، چند هفته قبل این زوج جوان با یک خانواده دیگر برای مسافرت به شمال رفتند اما پس بازگشت از این سفر اختلافات آنها بیشتر شده است.
در ادامه نیز مشخص شد، مردی که فقدانی همسر خود را با اظهارات ضد و نقیضی به پلیس آگاهی گزارش کرده است، به فرزندان خود گفته که مادرشان از خانه قهر کرده و دیگر با نخواهد گشت که این سرنخهای مهم باعث شد تا متهم با دستور بازپرس جنایی، بازداشت شود.
متهم که به موادمخدر اعتیاد شدیدی دارد در جریان بازجوییها منکر هرگونه اختلاف با همسر خود بود اما او پس مواجه با مدارک موجود داخل پرونده چارهای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک پرده کرد.
مرد جوان ماجرا را اینطور توضیح داد: با همسر اختلاف داشتیم و به یکدیگر بدبین بودیم؛ چند هفته قبل با یک خانواده دیگر که از دوستان ما بودند به شمال رفتیم اما من در آنجا مخفیانه و به دور از چشم مهتاب پیشنهاد دوستی به یکی از همسفرها دادم که همسرم متوجه و باعث شد تا اختلافها بیشتر شود.
متهم گفت: هنگامی به تهران بازگشتیم، بچهها به مدرسه رفتند و مهتاب این ماجرا را با من درمیان گذاشت که منجر به درگیری شدید بین ما شد؛ در جریان این نزاع کنترل خود را از دست دادم و با یک روسری همسرم را به قتل رساندم؛ نمیدانستم چهکاری انجام دهم برای همین جسد را زیر تختخواب داخل اتاق گذاشتم و به هنگامی که بچهها به خانه آمدند مدعی شدم که مادرشان قهر کرده و از خانه رفته است.
وی ادامه داد: جسد نزدیک به دو روز زیر تخت قرار داشت و دچار جمود نعشی شده بود؛ برای همین وانت یکی از اقوام را قرض گرفتم و جسد بین یک پتو قرار دادم؛ اتفاقاً آن روز نیز در ساختمان ما یکی از همسایهها اسبابکشی داشت بهخاطر همین کسی به من شک نکرد!
مرد جنایتکار گفت: جسد را به یکی از روستاهای اطراف شرق تهران بردم و در آنجا دفن کردم و با تلفن همراه همسرم یک پیامک برای گمراه کردن مسیر پرونده برای خود ارسال و پس از آن با طراحی یک سناریوی خیالی فقدان مهتاب را به پلیس اعلام کردم.
پس از اعترافات متهم و رمزگشایی از سرنوشت مرگبار زن گمشده، کارآگاهان اداره چهارم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی ماموریت یافتند تا به همراه متهم راهی روستای موردنظر واقع در شرق تهران شوند و جسد را پیدا کنند.
به گزارش تسنیم، با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.