Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 27 تیر ماه سالروز پذیرش قطعنامۀ 598 شورای امنیت سازمان ملل و پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در سال 1367 خورشیدی است.   چند روز قبل – 24 تیر- نیز چهارمین سالروز توافق هسته‌ای در وین یا «برجام»- برنامۀ جامع اقدام مشترک بود.

در تاریخ 40 سالۀ جمهوری اسلامی ایران سه نرمش مهم دیپلماتیک در عرصۀ سیاست خارجی رخ داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



اولی در سال 1359 و در الجزایر و بر سر آزادی گروگان های آمریکایی که به بحرانی 444 روزه خاتمه داد. دومی در سال 1367 و با قبول قطعنامه و سومی هم در سال 1394 و با توافق هسته ای در وین که به «برجام» شهرت یافت.

اینها نکات تازه ای نیست و هزار بار گفته و نوشته شده پس این نوشتار در پی بیان چه موضوع تازه ای است؟
«قطعنامه» و «برجام» در برخی نکات مشترک‌اند ولی یک تفاوت بزرگ و شگفت‌آور دارند و انگیزۀ این نوشته هم اشاره به همین است.

اشتراک اول در همان انعطاف است. پذیرش قطعنامه و آتش بس در حالی رخ داد که شعار رسمی از « جنگ، جنگ تا پیروزی» به «جنگ، جنگ تا رفع فتنه در جهان» ارتقا یافته بود و دو روز قبل از قبول قطعنامه حاج محمود مرتضایی فر در نماز جمعه تهران دربارۀ ضرورت ادامۀ جنگ، شعار می داد.



روزنامۀ کیهان نیز با تیتر قرمز به تندی به نهضت آزادی ایران تاخت که چرا خواستار قبول قطعنامۀ 598 است. در برجام هم از غنی سازی 20 درصدی به غنی سازی 3.5 درصدی رضایت داده شد و بر سر سقف 300 کیلوگرم اورانیوم ذخیره شده و تعطیلی بخش های غیر تحقیقاتی «فردو» توافق شد.

اشتراک دوم در پذیرش از سر مصلحت و نه علاقه در سطوح عالی بود. چندان که رهبر فقید انقلاب از تعبیر «نوشیدن جام زهر» استفاده کردند و رهبری کنونی جمهوری اسلامی هم به صورت مشروط مصوبۀ شورای عالی امنیت ملی در پذیرش برجام را امضا کردند.

اشتراک سوم نقش هاشمی رفسنجانی در هر دو قضیه است. در قبول قطعنامه او جانشین فرمانده کل قوا بود و با زیرکی نامه ای از محسن رضایی گرفت که نشان می داد ادامه و پیروزی جنگ، منوط به دریافت امکاناتی است که نه با گزارش وضعیت اقتصادی که میر حسین موسوی نخست وزیر وقت ارایه داده بود سازگار سات نه با گزارشی که سید محمد خاتمی در مقام معاون ستاد فرماندهی کل قوا دربارۀ وضعیت نیروی انسانی تنظیم کرده بود.

در برجام شخص او البته کارگردان نبود اما کار در دستِ نزدیک ترین چهرۀ سیاسی به او – حسن روحانی- بود.
اشتراک چهارم این است که قبول قطعنامه خطر حمله شیمیایی عراق را دور کرد و برجام، خطر حملۀ نظامی آمریکا را.

پنجمین وجه مشترک خوش حالی مردم از هر دو رخداد به رغم شعارهای قبلی است. چند سال قبل از محمد رضا حیاتی گوینده اخبار سیما پرسیده شد تلخ ترین خبری که خوانده اید کدام بوده و پاسخ همان بود که همه حدس می زنند: خبر درگذشت امام خمینی در 7 صبح 14 خرداد 1368 در رادیو. خبرنگار از او پرسید: شیرین ترین خبر کدام بوده است؟ پاسخ او این بار غافل گیر کننده بود: قبول قطعنامه 598 در اخبار ساعت 14 روز 27 تیر 1367.

غافل گیر کننده از این نظر که چون امام تعبیر جام زهر راب ه کار برده و برخی از رزمندگان و قرماندهان افسرده شده بودند قرار نبود ازآن خبر به عنوان خبری شیرین یاد شود اما واقعیت این بود که به هر حال به جنگ و خون ریزی و خسارت پایان داد و آینده نشان داد هدف سرنگونی صدام حسین و حزب بعث عراق محقق شد. نه با دست ایران که به دست دشکن جمهوری اسلامی و آمریکایی صدام را بر انداختند و امام نبود تا این شگفتی را ببیند.

پس از برجام نیز موجی از خوش حالی جامعه را در بر گرفت. چرا که احساس شد زنجیرهای تحریم از اقتصاد ایران باز می شود و دست از گلوی ما بر می دارند.

اشتراکات به جای خود اما اختلافات و افتراقاتی هم هست.

اول این که تجربه توافق الجزایر سبب شد این بار قبول قطعنامه را به رقابت های سیاسی و مناقشات داخلی نسپارند و خط مقاومت و خط سازش درست نکنند و امام هم به همین خاطر با تعبیر جام زهر مسؤولیت را به گردن گرفت و بحثی درنگرفت.


در این فقره اما صلاح نبود تا دوباره آن تعبیر به کار رود چون واقعا هم برجام جام زهر نبود. اصل حق غنی سازی به رسمیت شناخته شد و محدودیت ها چنان که برایان هوک نماینده ترامپ در امور ایران هم در مقام انتقاد از برجام تصریح کرده موقت است.

در چارچوب همین برجام امکان برگشت وجود دارد و از سال آینده می توانیم پس از سال ها سلاح های متعارف هم خریداری کنیم. ضمن این که ظریف زیر بار مذاکره بر سر برنامه های موشکی نرفت. نرمش بود اما جام زهر نبود و مثل جنگ هشت ساله بحث 300 هزار شهید و 50 هزار اسیر و چند صد هزار جانباز و معلول هم در میان نبود تا نیاز به تسلا و روحیه بخشی باشد.

نکته دوم که هدف این گزارش است اما این است:

پس از قبول قطعنامه کسی نگفت پس چی شد؟ نهایت این بود که انتقاد می شد یا ارزو می شد کاش زودتر قبول می کردیم چون قطعنامه یک سال قبل صادر شده بود و بعضی عقب تر می رفتند تا بازپس گیری بندر خرمشهر.

در برجام اما انتظارات «پسین»‌ی ایجاد شد و به جای توجه به جنگی که جلوگرفت، تحریم هایی که برداشت، فاصله ای که بین اروپا و آمریکا انداخت این تصور ایجاد شد که انگار مسؤولیت گل و بلبل کردن اقتصاد و زندگی تماما با برجام است. حال آن که از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کرد.

در واقع در قطعنامه ها بحثی اگر بود «پیشین»‌ی بود و اینجا همه بحث‌ها «پسین»‌ی است.

اصلا فرض کنید همین حالا برجام به شکست کامل بینجامد و همه از آن خارج شوند. آیا ضرر کرده ایم؟ قطعا نه. کما این که اگر چهار سال بعد از قبول قطعنامه هم باز عراق حمله می کرد پذیرش 598 زیر سؤال نبود. پس اختلاف بر سر چیست؟

بر سر این است که عده ای جنگ را قاعده می دانند. حال آن که جنگ را باید استثنا دانست. اصل بر تعامل است نه انزوا. برجام، عملیات اطفای حریق و آتش نشانی نبود نه ساخت و ساز و اصطلاحا «مقدمه» بود نه «ذی المقدمه».

همان گونه که قطعنامه هم به خاطر نقطۀ پایانی که گذاشت مهم است نه این که بعد چه اتفاقاتی افتاد. همین که از ادامه خسارت و تلفات جلوگیری کرد مهم ترین اتفاق بود.

برجام هم مثل قطعنامه است و جالب این که برجام هم در قالب یک قطعنامه دیگر (2231) محقق شد. آن 598 بود و این 2231 و این هم برای استهزا کنندگان سازمان ملل درس آموز است. چون به درگیری واقعی و بالفعل و درگیری احتمالی و بالقوه پایان داد.

می دانم که خوانندگانی خرده می گیرند و چه بسا اتهام زنند که در صدد ماله کشی هستیم و برجام آنی نشد که انتظار داشتند. اما آیا این گناه ظریف است و کم کاری کرده است؟

دو مثال نامرتبط هم برای ایضاح مطلب و ختم کلام:

روان شناسان به زوج‌هایی که پس از یک دوره زندگی مشترک قصد جدایی دارند و به حال روزهای رفته افسوس می خورند و ابراز پشیمانی می کنند می گویند چرا به خاطرات شیرین خودتان هم آسیب می زنید؟  
مغازله‌ها و معاشقه‌ها و مکالمه ها و سفرها را چرا به خاطر مشاجره‌ها و منازعه‌های بعدی زایل و ضایع می کنید؟

دومی نیز همان لطیفه مشهور. وقتی پزشک گچ انگشت شکسته را باز می کرد بیمار پرسید: آیا از این پس می توانم پیانو بنوازم؟ پزشک گفت: بله. هر کاری بخواهید می توانید انجام دهید. بیمار گفت: چه خوب! چون قبل از این بلد نبودم پیانو بنوازم!

برجام، گچ را از دست اقتصاد ایران باز کرد یا قرار بود باز کند. اگر این دست را ترامپ یا ندانم کاری ها یا هر عامل دیگری دوباره شکسته گناه برجام نیست. همان طور که اگر خدای ناخواسته جنگ دیگری درگیرد قطعنامه 598 مقصر نیست. برجام، حتی قرارداد هم نیست. برنامه مشترکی بود که به مشکل خورده است.

آنها که با هر توافق و تعاملی مخالف‌اند و انزوای ایران را دوست دارند حق دارند با برجام مخالف باشند اما از دیگران پذیرفتنی نیست.

گاهی هم محاسن یک تصمیم بعدتر خود را نشان می دهد. تصور کنید امام خمینی در 27 تیر 1367 حاضر به قبول قطعنامه نمی شد. تصمیم به پایان جنگ پس از درگذشت ایشان در کمتر از یک سال بعد چقدر ممکن بود؟

جان کلام این که در قضیه قطعنامه نگاه‌ها پیشینی بود و ناظر به اتفاقات پیش از آن و در برجام نگاه‌ها پسینی شد و انتظارات بعد از آن.

مهم ترین تفاوت این است.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: قطعنامه 598 برجام جواد ظریف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۴۹۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نمایش «شاماران» به سعدی افشار تقدیم شد

اجرای شب گذشته نمایش «شاماران» که مصادف با ۳۰ اردیبهشت سالگرد درگذشت سعدی افشار بود به این هنرمند تقدیم شد و محمدرضا خاکی در حاشیه این اجرا، نمایش امروز کشور را وامدار هنرمندانی، چون سعدی افشار دانست.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اجرای «شاماران» در یازدهمین سالگرد درگذشت استاد سعدی افشار به این هنرمند عرصه سیاه بازی تقدیم شد.

شب گذشته ۳۰ اردیبهشت مصادف با سالگرد درگذشت سعدی افشار نمایش «شاماران» به کارگردانی ساسان شکوریان در تماشاخانه سنگلج، با حضور تماشاگران و هنرمندان میهمانی، چون گلچهره سجادیه، محمدرضا خاکی، اسماعیل پور رضا، و صدیق تعریف، با گرامیداشت یاد و خاطره این چهره ماندگار سیاه بازی کشور، روی صحنه رفت.

محمدرضا خاکی در حاشیه این اجرا، سعدی افشار را هنرمندی قابل ستایش و استاد در سیاه بازی دانست و گفت: «وقتی برای اجرا در شهر لیون فرانسه از سعدی افشار دعوت شده بود من آنجا حضور داشتم، نمایش در سالنی به بزرگی تالار وحدت روی صحنه رفت درحالی که هیچ کس زبان فارسی نمی‌دانست و گویش خاص سیاه بازی را هم نمیشناخت، اما سعدی افشار با حرکات بدن و اکت‌هایی که داشت توانست تماشاگران را تا پایان نمایش در سالن نگه دارد.» 

او افزود: «من آنجا متوجه شدم که تئاتر واقعا زبان مشترک بشریت و جهان است و تعاریفی که بزرگان از جمله بوراک از سعدی افشار کرده‌اند درست است.»

این مدرس تئاتر افزود: «اگر ما امروز تئاتری داریم پیشینه اش در هنرمندانی، چون سعدی افشار است که و متاسفانه آنطور که باید شناخته شده نیستند. افرادی که نه مدرسه رفتند و نه دانشکاه و هنرشان را سینه به سینه آموزش می‌دیدند، مثلا سعدی افشار از ذبیح الله ماهر و مهدی مصری آموخته بود.»

 تا کنون بسایر از اهالی تئاتر؛ از جمله مجید افشار، داود فتحعلی بیگی، محسن حسینی، اتابک نادری، اصغر همت، مهدی شفیعی، ارمغان بهداروند، فرامرز سه دهی، سبا اصلیان، محسن پوشایی، مرتضی موفق، حسین محمدی، جمشید خسروی، حسنا قبادی، مسعود سخایی، آرمان شیرالی نژاد و ترانه رحیمی و ... به تماشای نمایش «شاماران» نشسته‌اند.

نمایش «شاماران» از بیست‌ودوم فروردین تا هفتم اردیبهشت ساعت ۱۸ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است و علاقه‌مندان می‌توانند بلیت این نمایش را از سایت تیوال و گیشه تئاتر تهیه کنند.

دیگر خبرها

  • عکس| تفاوت قدی بازیکن استقلال با کاپیتان تیم ملی بسکتبال!
  • نمایش «شاماران» به سعدی افشار تقدیم شد
  • دلیل کیفیت خواب پایین تر زنان نسبت به مردان مشخص شد
  • سالگرد درگذشت دست‌نشان با حضور کادرفنی نساجی
  • تفاوت‌های دولت اسلامی و سکولار
  • ۳ سریال کره‌ای که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند
  • تفاوت قد عجیب این زوج در گینس ثبت شد
  • تحولات اوکراین|خشم زلنسکی از تفاوت برخورد غرب با اسرائیل
  • مهم ترین تفاوت گوشی ردمی 12 و ردمی 13
  • انریکه: اخراج آرائوخو تفاوت را رقم زد