خسرو شکیبایی به روایت بیژن بیرنگ و امرالله احمدجو؛ از روزی روزگاری تا خانه سبز
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۵۴۴۰۹
سال ۸۷ برای همیشه صدای خسروی هنر ایران خاموش شد؛ او رفت ولی آثار موفق و خاطرانگیزش در ذهنِ اهالی فرهنگ و هنر و مخاطبین مرور میشود. ۲۸ تير ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۰ فرهنگی رادیو و تلویزیون نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شاهنقشهایش در تئاتر، سینما و تلویزیون توجه هر مخاطبی را به خودش جلب میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شکیبایی اولین تصویر نمایشی شهید مدرس
شاید این بازیگر را بیشتر سینمایی و تئاتری بشناسند اما اولین بازیگری که در تلویزیون نقش آیتالله مدرس را بازی کرد، نامش خسرو شکیبایی بود. قدرت بیان این بازیگر و نزدیک شدن او به این چهره تاریخی، تصویری ماندگار از او به جا گذاشت. یکی از مسائلی که باعث شد بازی شکیبایی در این نقش بیشتر به چشم بیاید، مونولوگ طولانی و معروف مدرس با بازی او در مجلس بود. هوشنگ توکلی، کارگردان سریال هم در جایی تعریف کرده: «شکیبایی مونولوگی طولانی و 20 دقیقهای را حتی بدون یک بار کات دادن و قطع فیلمبرداری بازی کرد.» نکته مهم اینجاست که «مدرس» با وجود اینکه یک تئاتر تلویزیونی بود اما بسیار دیده شد و عنوان پرمخاطبترین سریال آن دوران را به خودش اختصاص داد و هیچوقت خستهکننده به نظر نرسید.
شکیبایی و سریالهای تلویزیون
البته شکیبایی در سال 1354 به دعوت محمدرضا اصلانی در سریال «سمک عیار» ایفای نقش کرد و پس از آن در سریالهایی چون لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت. این شبها تلویزیون سریال «تفنگ سرپر» را شبها تکرار میکند و مخاطبین شاهدِ نقشآفرینی برجسته و هنرمندان خسرو شکیبایی هستند. آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانهای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
بعد از «هامون» بازیگر «روزی روزگاری» شد
خسرو شکیبایی با تجربه بازی در «مدرس»، بعد از بازی در «هامون»، دوباره به تلویزیون آمد و در «روزی روزگاری» بازی کرد. امرالله احمدجو این نقش را برای جمشید هاشمپور نوشته بود و حتی فیلمنامه را هم در اختیار او گذاشته بود اما نهایتاً امکان همکاری فراهم نشد و به او پیشنهاد دادهاند به خاطر بازی درجه یک شکیبایی در «هامون» از او دعوت به همکاری کند. خود احمدجو جایی تعریف کرده که «خسرو دو ماه طول کشید تا جلوی دوربین بیاید. در تمام این مدت او با گریم سرصحنه میآمد و تماشاچی بود. مدام فیلمنامه دستش بود و مدام میخواند، تا جایی که اشرافش از من بر فیلمنامه بیشتر بود.»
جایش خالیست و از این خلأ رنج میبرم
کارگردان سریال «روزی روزگاری» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: از روزی که خسرو را در لوکیشن «روزی روزگاری» دیدم و هنرمندیاش حالم را خوب میکرد به خودم گفتم دوست دارم در هر کارِ من خسرو باشد. جایش خیلی خالیست و از این خلأ احساس آزردگی دارم. فوتِ خسرو باعث شد تا شبیه به او را در جایی نیابم؛ همیشه گفتهام ای کاش بیشتر از ذوقِ بازیگری، از اخلاق و شخصیت کمنظیرش بهره میبردیم.
شکیبایی عاشقانه در خدمت بازیگری بود
وی با اشاره به اینکه خسرو شکیبایی راه چند ساله را یک شبه طی کرد، گفت: دیر به دنیای بازیگری آمد اما راه چند ساله را یک شبه طی کرد. به معنای واقعی سوپراستار بود واقعاً این لقب زیبنده و شایسته نام خسرو شکیبایی است. عشق و پشتکار و اخلاق ویژگیهای ذاتی این بازیگر بود؛ من اعتقاد دارم امروز اگر کسی میخواهد در سینما، تئاتر و تلویزیون خسرو باشد باید استعداد، عشق، پشتکار و تجربه را توأمان داشته باشد. عشق بازیگری و با همه وجود در خدمت بازیگری بودن رسمِ واقعی شکیبایی بود.
دست و پایمان میلرزید خسرو در «خانه سبز» بازیگر است
بدون هیچشکی، درخشانترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار میرفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغضها و دیالوگهای ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آنها بماند. بیژن بیرنگ کارگردان این سریال تلویزیونی، گفت: وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی میکرد دست و پای ما میلرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی میکند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.
چرا برخی ماندگارند و برخی فراموش میشوند؟!
این کارگردان سریال «خانه سبز» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: این روزها خیلی به این مسئله فکر میکنم چرا برخی از آدمها ماندگار میشوند و برخی نمیشوند. برخیها میآیند و میروند و برخی اصلاً اتفاقی بوجود نمیآورند. یک جمله دارم زندگی مثل یک صبح روز برفی است که صبح از خواب پا میشویم برف همهجا را پوشانده و همه چیز یک دست است. آدمها شروع میکنند روی این برفها راه میروند و بعد هرکسی جای پای خودش را روی این برف میگذارد و در واقع روی زندگی میگذارد. برخی از جای پاها عمیقترند و اگر برف هم آب میشود و میرود هنوز آن جای پاها روی زمین پیداست.
متأسفانه امثال خسرو شکیبایی کم هستند
وی افزود: به نظرمن هنر همچنین مقولهای است اولا روی انسانهای حقیر نمیتوان کاخ نخوت و بزرگی بنا کرد، در واقع نمیتوان روی انسانهای کوتهنظر و سطحی، بزرگ، اندیشید. اما برخی از آدمها از وقتی بدنیا آمدهاند، بزرگ هستند. برخی از آدمها مقرب درگاه خداوند هستند. خدا دوستشان دارد و برخی از آدمها قدرشناس این دوست داشتن، دوستداشته شدن از طرف خداوند هستند. خسرو شکیبایی یکی از همین آدمهاست. متأسفانه زیاد نیستند که راحت پیدایشان کنیم.
هر روز میگذرد بیشتر دلتنگش میشوم
بیرنگ با اشاره به اینکه هر روز میگذرد جای خالی خسرو بیشتر حس میشود، خاطرنشان کرد: مسئله بازیگری، توانایی بازیگری و استعداد نیست. چون این ویژگیها و شاخصهها را حتما خداوند به یک کسی داده و به هرکسی در شرایط خودش و برمبنای تواناییاش حتما این موهبتها را ارزانی میدارد. مسئله چیز دیگری است به نظرم میآید آن شعوری است که یک انسان با زندگی کردن در دنیا نه با خواندن و نه با دیدن با زندگی کردن بدست میآورد که در وجودشان نهادینه میشود؛ مثل داشتن معرفت و انسانیت و همچنین داشتن عدالت و برخورداری از انصاف؛ اینها چیزهایی نیست که خداوند به راحتی به آدمها بدهد. خسرو شکیبایی یکی از این آدمهاست هر روز میگذرد جای خالیاش بیشتر حس میشود و بیشتر دلتنگش میشوم.
چرا خسرو از یاد نمیرود؟
کارگردان «خانه سبز» در خصوص ماندگاری نام و یاد امثال خسرو شکیبایی، تصریح کرد: این همه هنرمند داشتیم آدمهای بزرگ، فخار و قادری بودند که آثار بزرگی هم برای سینما و تلویزیون ما به یادگار گذاشتند. اما بعد از گذشت یک سال سفر و هجرت اخرویشان، خاطراتشان آرامآرام فراموش میشود. ولی خسرو شکیبایی 11 سال است سفر کرده و فراموش نمیشود. چرا این آدم از یاد نمیرود؟ حتی بسیاری اصرار دارند هنوز ابعاد مختلف این بازیگر موشکافی شود. اینها غیر از لطف خداوندی است که حضرت حق به یک انسان داشته و آن آدم قدرشناسش بوده است.
هیچوقت ماندگار نخواهند بود
وی در خاتمه افزود: خسرو شکیبایی یک رویداد و تفکر و اعتقاد هنری به شمار میرود. زیرا این قسم هنرمندان به خاطر تفکر و جهان بینیشان ماندگار میشوند. هنر غیر از جهانبینی نیست و در حقیقت وسیلهای است که خداوند به کسی این توانایی را داده بتواند جهانبینیاش را بیان کند. آدمهایی که جهانبینی ندارند و حرفی برای گفتن ندارند ناسپاسند نسبت به استعدادی که خداوند به آنها داده و مطمئن باشید هیچوقت ماندگار نخواهند بود.
«کیمیا» و «هامون» خسرو شکیبایی روی آنتنِ آخر هفته تلویزیونخسرو شکیبایی در مرور زمان
خسرو شکیبایی در هفتم فروردینماه سال 1323 در کرمان به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانالسازی و آسانسورسازی کار میکرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد. وی فارغالتحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد، 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد.
شکیبایی فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایشهایی که وی در آنها ایفای نقش کرده است، میتوان به سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم اشاره کرد. او چندین نمایش تلویزیونی مانند فیزیکدانها و هنگامه شیرین وصال را هم در کارنامه دارد.
شکیبایی نخستین بار در سال 1353 در فیلم کوتاه و 16 میلیمتری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال 1361 در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، 1361) به سینما آمد و تا سال 1368 نقش آفرینیهایی کرد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی-1368) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبانها افتاد. او برای بازی خود در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، 1373) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
شکیبایی در ساعت 4 صبح جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد؛ او مدتها از عارضه دیابت رنج میبرد.
انتهای پیام/
R1515/P1010114/S4,1430/CT7 واژه های کاربردی مرتبط تئاتر سینما رسانه ملی تلویزیونمنبع: تسنیم
کلیدواژه: تئاتر سینما رسانه ملی تلویزیون تئاتر سینما رسانه ملی تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۵۴۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فروش ۴ میلیاردی نمایش بهرام افشاری در هفته اول اجرا
آفتابنیوز :
این نمایش به تهیهکنندگی محمد قدس که از ۱۵ فروردین روی صحنه رفته، در دوره اجرای قبلی هم یکی از نمایشهای بسیار پرفروش بود و با استقبال بالای تماشاگران روبه رو شده بود. چه کسی جوجه تیغی را کشت» آن طور که در معرفی آن نوشته شده فریادهای خاموششده نسلی است که عمرشان را فدای بازیگری کردند و از رسیدن به هدف ناامید نشدند.
علاوه بر چه کسی جوجه را کشت، نمایشهای «سنتز»، «بیژن و منیژه»، «رجوع»، «برف»، «بامانی» در پردیس تئاتر شهرزاد و «کورلی»، «لورل و هاردی» و «شهرجادو» در بوتیک تئاتر ایران هم روی صحنه هستند.
ضمن این که در این دوره علاوه بر هنرمندان مطرحی نظیر بهرام افشاری، نادر فلاح و شکرخدا گودرزی با توجه به سیاستهای مدیریت این مجموعه در جهت معرفی وجذب استعدادهای جوان در حوزه تئاتر و حمایت از گروههای جوان تئاتری، تعدادی از باکسهای نمایشی این مجموعه در اختیار نمایشهای تازهای از کارگردانان جوان قرار گرفته است.
به غیر از حمایت از «رپرتوار آموزشگاه پانیذ» با اجراهای متفاوت ۲۰ گروه جوان، «رجوع» نوشته کیمیا خلج و کارگردانی سعید حشمتی از تاریخ ۲۲ فروردین هر شب ساعت ۲۱:۳۰ در سالن شماره ۳ روی صحته رفته. نمایش «برف» نوشته سیدمحمد طباطبائی و به کارگردانی فرهاد باقری اثر دیگری از یک گروه جوان است که از ۱۹ فروردین ماه ساعت ۱۹:۳۰ درسالن شماره۳ اجرا میشود.
کنسرت نمایش «بامانی» هم که عبد آتشانی طراح آن است از ۳۰فروردین با بازی مسعود جوادیان، پیمان کلانتری روی صحنه میرود.
حرفهایی تکاندهنده درنمایش عطر آدم
سرود-نمایشِ «عطرِ آدم»، به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی فرشیدیسپهر، که هدف اصلیاش، ایجاد آرامش در مخاطبان است نمایشی است که این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود. این نمایش که به گفته کارگردان برای گذرمردم از این سالهای سخت طراحی شده؛ تلاشی است برای ارتقای برخی از مهارتهای فردی.
این نمایش از روز چهارشنبه ۱۵ فروردین در پردیس تئاتر شهرزاد، سالن شماره ۲ روی صحنه رفته است.
سنتز، تاریخ و مسأله شر
نمایش «سنتز» با رخنه به دادههای تاریخی، داستان ابراهیم پیامبر را به عنوان الگویی ارزشمند برگزیده تا به نقد جامعه معاصر خود و خشونت موجود در آن به نام دین، عرف و سنت بپردازد. جامعهای که پدران و مردانش اراده مطلق خود را جایگزین رأفت الهی کردهاند.
«سنتز» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اخوان که اسفند سال گذشته در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته بود، دور جدید اجراهای خود را از ۱۵ فروردین از سرگرفته است. در این نمایش نادر فلاح و دو دخترش یسنا و حسنا فلاح بهعنوان بازیگر حضور دارند.
موزیکال «بیژن و منیژه» از ۲ اردیبهشت در شهرزاد
نمایش «بیژن و منیژه» جدیدترین کار شکرخدا گودرزی در مقام کارگردان و با تهیهکنندگی مهدی بخشیانی است. در این نمایش که از دوم اردیبهشت در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود قربان نجفی، شهرام نجاتی، رضا عمرانی، محسن بهرامی، سحر یافتیان و پارمیس هوبخش، علیرضا عابدی، زهره کدخدازاده، اشکان شریعتی، سیاوش خادم حسینی، آیسان نوریان و اسد پورحمزه و شکرخدا گودرزی بازی میکنند.
بیژن و منیژه داستان بیژن سردار جوان ایرانی است که به مقابله و جنگ با گرازان میرود و در این مسیر دلباخته منیژه میشود که دختری تورانی است.
منبع: همشهری آنلاین