بستر حرفه آموزی و مشارکت اجتماعی افراد ناتوان ذهنی فراهم شود
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۷۹۹۰۲
عضو هیات علمی گروه کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به برخی از مهمترین مشکلات افراد ناتوان ذهنی در سطح جامعه، بر فراهم آوردن بستر حرفهآموزی و مشارکت اجتماعی این افراد در سطح جامعه تاکید کرد.
زهرا پاشازاده آذری در گفتوگو با ایسنا، به مناسب روز جهانی ناتوانیهای ذهنی با بیان اینکه بهره هوشی افراد ناتوان ذهنی پایینتر از حد طبیعی است، اظهار کرد: این ناتوانی عملکرد، این افراد را در زندگی و وظایف روزمره مختل میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به دستهبندیهای مختلف عقبماندگی ذهنی در سطوح خفیف، متوسط، شدید و عمیق، اظهار کرد: عملکرد این افراد نسبت به نرم طبیعی مختل شده و اکثر آنان قادر به تحصیل در مدارس عادی نبوده و باید در مدارس استثنایی به تحصیل بپردازند. البته دستهای از این افراد که جزو اختلالات مرزی شناخته میشوند یعنی به حد عقب ماندگی ذهنی خفیف هم نمیرسند که اصطلاحا "بوردر لاین" خوانده شده و قادر به تحصیل در کنار افراد عادی هستند.
وی با تاکید بر اینکه رویکرد جدید در دنیا، کاهش فاصله بین کودکان عقبمانده ذهنی و کودکان طبیعی است، خاطرنشان کرد: رویکردهای جدید جهانی به سمت کاهش فاصله بین این افراد با دیگر افراد جامعه پیش رفته، ولی متاسفانه در کشور ما به خاطر وجود برخی محدودیتهای اجتماعی این مساله محقق نشده است.
پاشازاده آذری با تاکید بر ضرورت آموزش و فرهنگسازی همگانی با هدف ارتقای نوع برخورد با این افراد و خانوادههای آنان در سطح جامعه، تاکید کرد: متاسفانه اکثر افراد جامعه نسبت به برخورد و تعامل با این کودکان و خانوادههایشان نوعی گارد و حساسیت داشته و نمیخواهند فرزندشان در کنار این افراد تحصیل کرده و یا حتی در کنار آنان بازی کنند؛ چراکه از تقلید رفتار کودکان استثنایی توسط فرزند خود واهمه داشته و بنابراین تمایلی به همنشینی و همصحبتی با این کودکان را نمیپسندند.
وی مشکل عمده خانواده کودکان استثنایی را نوع برخورد سایر افراد جامعه عنوان کرد و گفت: در این زمینه باید در سطح اجتماع فرهنگ سازی شود؛ چراکه برخی عقاید و تفکرات افراد عادی جامعه در این رابطه صحت نداشته و باعث آزار و گوشه نشینی بیشتر کودکان استثنایی و خانوادههای آنان میشود.
این عضو هیات علمی دانشکده علوم توانبخشی با تاکید بر اینکه اختلالات کودکان استثنایی مسری نیست، عنوان کرد: خانواده ها نباید نگران ارتباط کودکان خود با کودکان استثنایی باشند، چراکه این رفتارها مسری نبوده و حتی به یادگیری رفتارها و تعاملات انسانی به کودکان عادی کمک میکند.
وی با بیان اینکه رفتار یا شکل ظاهری کودکان ناتوان ذهنی نباید عاملی برای نگرانی خانوادههای عادی باشد، اظهار کرد: در صورت فرهنگ سازی مناسب، افراد عادی میتوانند ساعات خوبی را در کنار کودکان استثنایی تجربه کرده و همبازی هم باشند؛ مگر اینکه خود کودک از نظر ذهنی و احساسی از این دوستی آزار ببیند که در این صورت نباید اجباری در کار باشد. با این حال اینکه خانوادهها کودکان عادی خود را از بازی با کودکان عقب مانده ذهنی منع کنند، مساله دیگری است که باید برای این مساله فرهنگسازی شود.
پاشازاده در ادامه با اشاره به برخی دیگر از مشکلات خانوادههای دارای کودک ناتوان ذهنی، گفت: اغلب این والدین دلشکسته هستند و از رفتار مردم عادی با آنها و کودکانشان گله دارند؛ اینکه اغلب مردم عادی آنها و کودکان استثنایی را در جمع خود نپذیرفته و کودکان استثنایی را از دیگران جدا میکنند.
این عضو هیات علمی دانشگاه در ادامه مهمترین نیاز کودکان ناتوان ذهنی را آموزش عنوان کرد و گفت: در کنار آموزش باید بستر مناسبی برای حرفهآموزی این افراد برای حضور در سطح جامعه و تعامل با سایرین، فراهم شود. در همین رابطه سازمان بهداشت جهانی بر ایجاد بستر ارتقای مشارکت اجتماعی افراد استثنایی و حضور آنان در جریان عادی زندگی تاکید زیادی دارد؛ چراکه این مساله به ارتقای سلامت روحی و روانی این افراد کمک زیادی میکند.
وی با بیان اینکه متاسفانه بستر مشارکت حرفهای و اشتغال افراد استثنایی در سطح جامعه ما فراهم نیست، گفت: جامعه ما در این زمینه موفق عمل نکرده و باید بستر مناسبی برای حرفهآموزی و اشتغال افراد ناتوان ذهنی که از نظر ذهنی و یا حرکتی در سطح بالایی نبوده و قادر به انجام کارهای ساده در سطح جامعه هستند، استفاده شود، چراکه این مساله علاوه بر دلگرمی به افزایش حس مفید بودن و تعامل آنان با سایر افراد جامعه منجر میشود.
عضو هیات علمی گروه کاردرمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به توانمندیهای این افراد، اظهار کرد: در این رابطه نمونههای موفقی داریم که باید توسط مسئولین و سایر افراد جامعه حمایت شوند. چند سالی است که کافهای در شهر تهران با بکارگیری افراد ناتوان ذهنی آغاز به کار کرده که بیشتر از جنبه مالی، مساله برقراری تعامل و ارتباط این افراد با جامعه مطرح است. همچنین نمونههای موفق دیگری مثل گروههای آواز، سرود و موسیقی با حضور این افراد تشکیل شده که همگی نشان دهنده توانمندی آنهاست.
وی در ادامه با اشاره به علل بروز عقبماندگی ذهنی، خاطر نشان کرد: عوامل ژنتیکی یکی از علل بروز این اختلال است که هنوز راهی برای پیشگیری قطعی از بروز آن پیدا نشده و عوامل مختلف دیگر از جمله سن بالای والدین، مصرف الکل و غیره میتوانند در بروز این مشکل تاثیرگذار باشند. البته غربالگریهای دوران بارداری میتواند تا حدودی از تولد نوزادان دارای اختلال جلوگیری کند.
عضوهیاتعلمی گروه کاردرمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در خاتمه با تأکید بر ایجاد بستر حضور بیشتر این کودکان در جامعه، خاطرنشان کرد: توصیه میکنم مشارکت اجتماعی این بچهها در سطح جامعه افزایش یافته و از توان و استعداد آنان بیش از پیش استفاده شود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ناتوانی ذهنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۷۹۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جهان ذهنی بِرشت
این نمایشها قرار بود در مدارس و آکادمیهای تئاتر توسط بازیگران غیرحرفهای اجرا شود. برشت در نمایشنامههای بعدیاش، سر زندگی دوران اولیهاش را با باورهای مارکسیستیاش ترکیب کرد و خالق آثار نمایشی شد که بهطور چشمگیری مؤثر، متعهد اجتماعی و پر از شخصیتهای واقعگرا باشند. برشت تا پایان عمرش، تئاتر را مأمنی برای سرگرمی و یادگیری دانست. وی معتقد بود که با آگاه کردن مردم از سوءاستفادههای اجتماعی، ادبیات میتواند به بهتر شدن جهان به تحقق هدف مارکسیستی یک اتوپیای بیطبقه کمک کند.تلفیق جهان برشت با تئاتر حماسی؛ برشت بهدلیل نظریههایش در مورد تئاتر حماسی شناخته شده است. گر چه این مفهوم از برشت نشأت نگرفت اما او آن را به شکلی انقلابی از نمایش تبدیل کرد. (برشت در اواخر عمرش میخواست نام تئاتر حماسی خود را به دیالکتیکی تغییر دهد تا بر نقش محوری استدلال در نمایشنامه تاکید کند).برشت در نظریاتش تئاتر حماسی را به نوعی تحول تلقی کرد. برشت بعدا نظریات خود را در کتاب (ارگانون کوچک برای تئاتر) خلاصه و تجدیدنظر کرد.او در کتاب «عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی» درباره ظهور و سقوط شهر ماهاگونی، تفاوتهایی را که بین تئاتر حماسی خود و تئاتر دراماتیک یا ارسطویی درک میکند، فهرست کرد. برخلاف تئاتر دراماتیک که در آن پیرنگ محکم ساخته شده تعلیق ایجاد میکند، تئاتر حماسی از صحنههایی بههم پیوسته استفاده میکند که در مقابل یکدیگر قرار میگیرد. ساختار روایی سست به شکستن تعلیق کمک میکند و باعث میشود مخاطب بر روند نمایش تمرکز کند، نه اینکه نمایشنامه در پایان به سرانجام برسد. برشت ضمن انتقاد از تئاتر دراماتیک بر ایستایی بودن تئاتر تأکید دارد. بهطور جهانی صفات انسانی، یعنی ثابت و تغییرناپذیر را نشان میدهد که چگونه میتوان آن را تغییر داد.این نشان میدهد که رفتار انسان را میتوان تغییر داد. بنابراین تئاتر حماسی باید مردم را نسبت به سوءاستفادههای اجتماعی آگاه کند و تئاتر حماسی باید مردم را برای تغییر آسیبهای اجتماعی تحریک کند.
تئاتر دراماتیک از نظر برشت به جای فعال کردن تماشاگرانش، مخاطب را با همذاتپنداری با شخصیتها و درگیر شدن در کنش بیحس میکند. وقتی تماشاگران در چنین تئاترهایی حضور مییابند، دائم در حال انتقاد هستند و اصطلاحا مغزشان را با کتشان آویزان میکنند. برشت در یک نمایشنامه دراماتیک، تماشاگران معمولی را که در حالتی خاص و کاملا منفعل غرق شدهاند، به کمدی توصیف میکند. برشت اظهار میکند که بدترین فیلم گانگستری نسبت به نمایشنامه دراماتیک معمولی احترام بیشتری برای مخاطب خود بهعنوان انسانی متفکر نشان میدهد. اگر قرار است مردم از تئاتر در زندگی اجتماعی خود تاثیر بگیرند، باید دغدغه اجتماعی داشته باشند.برشت در یادداشتهای خود در کتاب «اپرای سه پولی» آرزویش را برای ایجاد تئاتری مملو از متخصصان مانند کسانی که در عرصههای ورزشی هستند، بیان میکند.با توجه به اینکه تئاتر حماسی بر عقل تأکید میکند، از همه احساسات چشمپوشی نمیکند. برشت در گفتوگو با نمایشنامهنویس «فردریش ولف» در سال ۱۹۴۹ خاطرنشان کرد که تئاتر او در واقع سعی میکند احساسات خاصی مانند احساس عدالت، میل به آزادی و خشم درست را تقویت کند. عقیده برشت این بود که تئاتر باید آموزش دهد. اما تأکید داشت که سرگرمکننده نیز باید باشد.
اگر تئاتر به تأمینکننده اخلاق تبدیل میشد، خطر تحقیر شدن را بهدنبال داشت. کارکرد تئاتر حماسی اخلاقی کردن نیست، بلکه مشاهده و سرگرمکردن «پیجویان عصر علم تئاتر» است.برشت از بسیاری از ابزارهای به اصطلاح بیگانگی برای جلوگیری از درگیر شدن مخاطب در کنش استفاده میکند. بیگانگی اصطلاحی است که برشت احتمالا از ویکتور شکلوفسکی، رهبر فرمالیستهای روسی وام گرفته است.بیگانگی چیزهای آشنا را عجیب میکند. برشت در کتاب «اندام کوچکی برای تئاتر» چرایی اهمیت بیگانگی را توضیح میدهد: اثرات بیگانگی برای رهایی پدیدههای مشروط اجتماعی از مهر آشنایی که از درک آنها محافظت میکند، طراحی شدهاست.برشت استدلال میکند که وقتی شرایط برای مدت طولانی تغییر نکرده، تغییر آن غیرممکن به نظر میرسد، بنابراین برای برانگیختن تفاهم و تغییر، باید وضعیت موجود را در پرتوی جدید ارائه کرد.برشت تئاتر چینی را با هنرنمایی، نقابها و صحنهپردازیهای ضدتوهم تحسین میکرد. تئاتر او به همین ترتیب ضدتوهمگرایی است.
او تاکید میکند که عنوان باید شامل نقطه اجتماعی یک صحنه خاص باشد. ترانههایی که برشت در نمایشنامههایش میآورد، مانند یک اپرا، جزء لاینفک کنش نیست، بلکه در مورد عمل نظر میدهند. زمانی که شخصیت میخواهد بخواند، جلوتر از صحنه میرود و نورپردازی تغییر میکند. این ترانهها روند عمل را قطع میکند و حال و هوای نمایش را تغییر میدهد.موسیقی خود بهعنوان یک ابزار بیگانگی عمل میکند که دارای ریتمهای جاز و فرمهای تصنیف است و با اکشن صحنه همخوانی ندارد. در تئاتر حماسی، منابع نور و تغییرات صحنه برای تماشاگر قابل مشاهده است و صحنهها اغلب بهطور همزمان پخش میشود تا آگاهی تماشاگر نسبت به تماشای نمایش افزایش یابد. برشت در تئاتر حماسی، از مطالب تاریخی بهره میگیرد. برشت معتقد بود که تاثیر دوره تاریخی میتواند مخاطب را نسبت به دنیای مدرن بیشتر آگاه کند.