مشاجره مرگبار دایی با خواهرزادهها بر سر ارثیه پدری
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۸۶۳۹۱
صراط:
ساعت 23:30 بیست و یکم آذر 96، مأموران کلانتری 160 خزانه با تماس تلفنی شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی 110، از درگیری و نزاع خانوادگی منجر به جنایت در محدوده خزانه بخارایی خیابان همدانی مطلع شدند.
مأموران با حضور در محل متوجه شدند که درگیری بین مردی جوان به نام فرامرز 40ساله با خواهرزادههایش بهوقوع پیوسته، در این درگیری سعید؛ شوهر خواهرزاده فرامرز نیز حضور داشته و دایی همسرش را مصدوم کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرامزر به بیمارستان کاشانی منتقل شد، اما بر اثر جراحت شدید از ناحیه گردن و دست فوت کرد.
با آغاز تحقیقات میدانی از شاهدان جنایت مشخص شد، مقتول (فرامرز) برای گرفتن ارث و میراث پدریاش به خانه ویلایی که خواهرزادههایش (دو دختر و یک پسر) در آن زندگی میکردند مراجعه کرده و با آنها درگیر شده بود.
بررسیها نشان داد ضارب و همسرش فریبا پس از قتل از محل متواری شده و بهصورت غیرمجاز در کشور مالزی سکونت پیدا کردهاند.
در پایشهای اطلاعاتی مشخص شد قاتل به همراه همسرش 15 اردیبهشت 98 به ایران بازگشتهاند و در محدوده خزانه با اجاره کردن یک واحد آپارتمان سکونت دارند.
با هماهنگی مقام قضائی سعید؛ متهم پرونده و همسرش فریبا 29 تیر 98 بازداشت و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
سعید با معرفی هویت خود به نام حامد در ابتدا منکر هرگونه جنایت بود و همسرش نیز اظهار بیاطلاعی میکرد که در نهایت هر دو در تحقیقات تخصصی پلیس لب به اعتراف گشودند.
فریبا در تحقیقات به کارآگاهان گفت: مادر و پدرمان خیلی وقت پیش فوت کردهاند و شب حادثه همراه خواهر و بردارم در خانه پدربزرگمان بودیم که ناگهان دایی فرامز وارد خانه شد و مانند همیشه ادعا و طلب ارث و میراثش را از ما کرد.
وی افزود: با بالاگرفتن مشاجره بین ما، فرامرز، من و خواهر و برادرم را مورد ضرب و شتم قرار داد و با چاقوی همراهش برادرم را از ناحیه دست مصدوم کرد و من هم بلافاصله با شوهرم سعید تماس گرفتم و جریان را به او گفتم.
سعید نیز در اظهاراتش به مأموران گفت: پس از تماس همسرم مبنی بر اینکه توسط داییاش مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند، بسیار عصبانی شدم، یک قبضه چاقو تهیه کردم و بلافاصله به سمت خانه رفتم.
وی افزود: با ورود به منزل دیدم فرامز درحال کتک زدن همسر، خواهر و برادر خانمم است، با او درگیر شدم و چند ضربه چاقو به گردن و دستش زدم و بهسرعت همراه با همسرم از محل متواری شدیم.
سعید ادامه داد: پس از چند روز متوجه فوت فرامرز شدیم و تصمیم به فرار گرفتیم، در نهایت بهصورت غیرمجاز از کشور خارج شده و پس از دو سال زندگی در مالزی به هوای اینکه آبها از آسیاب افتاده است، به ایران بازگشتیم و با هویت جعلی در حال زندگی بودیم که توسط پلیس دستگیر شدیم.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی؛ معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح قاتل و همسرش به بزه انتسابی هر دو با صدور قرار قانونی توسط مقام قضایی برای کشف زوایای دیگر پرونده و انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار دارند.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: دایی ارثیه ارث جنایت خزانه بخارایی پلیس 110 صراط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۸۶۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آزاد شوم همسرم را هم میکشم!
تحقیقات جنایی درباره این پرونده ازبهمن۱۴۰۱و با گزارش قتل مرد جوانی در یکی ازمحلههای اسلامشهر آغاز شد. در ادامه تیمی از کارآگاهان در محل جنایت حاضر و با جسد مردی حدودا ۳۴ساله روبهرو شدند که کتو شلوار به تن داشت و با ضربههای چاقو به قتل رسیده بود. در فاصله نزدیکی از او، زنی جوان زخمی با ضربههای چاقو افتاده بود که سریعا به بیمارستان منتقل شد و با تلاش پزشکان نجات یافت. مرد صاحبخانه در همان تحقیقات مقدماتی با اعتراف به قتل گفت: همسرم و این مرد به من خیانت کرده و مستحق مرگ بودند. بعد ازحمله به آنها، خودم با پلیس تماس گرفتم.تحقیقات در این رابطه آغاز و با شناسایی هویت مقتول مشخص شد او متاهل است و چندی است با همسر متهم به نام نسترن ارتباط پنهانی دارد. زن و مرد خیانتکار درمدت سه روز بیش از ۱۰۰بار با هم تماس تصویری داشتند.همسر مقتول درتحقیقات گفت: وضع مالی و زندگیمان خوب بود تا اینکه ازچند روزقبل نسترن باشوهرم وارد رابطه شد و با تماسهایش زندگیمان را سیاه کرد.
با تکمیل تحقیقات مقدماتی در دادسرای اسلامشهر برای متهم به نام مازیار کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.متهم در شعبه۱۳پای میز محاکمه قرارگرفت ودرابتدای این جلسه مادر مقتول برای مازیاردرخواست قصاص کرد.
سپس مازیار در جایگاه قرار گرفت و گفت: همسرم یک بار به من خیانت کرد که مچش را گرفتم و بعد از محاکمه در دادگاه کیفری ۲ به شلاق محکوم شد. بعد از این ماجرا به دلیل علاقهای که به او داشتم و ضربه نخوردن دو دخترم او را بخشیدم و فرصتی دوباره به او دادم. زندگیمان روال عادیاش را داشت تا اینکه چند روز قبل از قتل دوباره به رفتارهای نسترن مشکوک شدم. او با شمارهای که به نام دختر در گوشیاش ذخیره کرده بود، مدام زنگ زده بود. میگفت با این زن به تازگی آشنا شده است. یک روز با او تماس گرفتمکه ادعا کرد در محل کارش است. شب که به خانه آمدم و با دوقلوهایم صحبت کردم فهمیدم همسرم آن روز به محل کارش نرفته و در خانه بوده است. این دروغ و تماسهای زیادش باعث شد به ماجرا بیشتر شک کنم.
متهم به قتل ادامه داد: روز حادثه با همسرم تماس گرفتم که مدعی شد در خانه است. سریع به خانه آمدم که با دیدنم شوکه شد. وضع مناسبی نداشت. از او خواستم از خانه بیرون برویم. دستپاچه به دستشویی رفت. با باجناقم تماس گرفتم تا به خانهمان بیاید. بعد به زور وارد دستشویی شدم و با مردی کت و شلواری روبهرو شدم. در عصبانیت با چاقو به آن مرد و همسرم حمله کردم و آنها را با چاقو زدمکه باجناقم سر رسید و مانعم شد. خودم با پلیس تماس گرفتم و از کشتن آن مرد پشیمان نیستم.
قضات دادگاه بعد ازدفاعیات متهم،رسیدگی به پرونده رابه جلسه بعد موکول کردند تا وضعیت پرونده نسترن و ادعای مازیار بررسی شود. پس از تکمیل تحقیقات، مرد جوان برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت که در این جلسه مادر مقتول دوباره درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: همسر متهم پسرم را فریب داده و به خانه کشانده بود تا در آنجا کشته شود. برای قاتل پسرم درخواست قصاص دارم.
سپس مازیار درجایگاه ایستاد و با تشریح دوباره ماجرا گفت:من یک باربه همسرم فرصت دادم اما اشتباه کردم و او دست از خیانت برنداشت. من از کشتن مرد غریبه پشیمان نیستم و اگر آزاد شوم نسترن را هم میکشم. این خیانت در روحیه دخترهایم تاثیر گذاشته است. آنها هم تایید کردهاند که چند بار مرد غریبه رادر خانه دیدهاند.حتی وقتی به همسرم شککردم با باجناقم تماس گرفتم و خواستم به خانهمان بیاید تا شاهد باشد. وقتی میخواستم وارد سرویس بهداشتی شوم همسرم مانع میشد که داخل نروم و بعد از ورود با مرد غریبه در خانهمان روبهرو شدم. اتهامم را قبول دارم و به آن افتخار میکنم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.