خلق فرشته نوستالژی سینمای کودک در دوره نهم
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۱۸۵۹
نهمین دوره از جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان باز به فصل تابستان برگشت. این دوره از جشنواره از ۲۰ تا ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۲ در شهر اصفهان و به دبیری علیرضا شجاع نوری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، در دوره نهم تولیدات چشمگیری در حوزه سینمای کودک وجود نداشت و به همین دلیل چون دورههای ابتدایی تنها در بخش سینمای بین الملل آثار به رقابت پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سمفونی تهران ساخته رسول صدرعاملی، نان و شعر به کارگردانی کیومرث پوراحمد و مریم و میتیل ساخته فتحعلی اویسی سه فیلم ایرانی بودند که به بخش بین الملل راه یافتند. در بخش رقابتی فیلمهای کوتاه بین الملل ۳۶ فیلم به رقابت پرداختند که در میان آنها فیلم آخرین آبادی ساخته مجید مجیدی هم حضور داشت.
بخشهای جنبی جشنواره در دوره نهم، گسترش چشمگیری پیدا کردند. نان و شعر اثر منوچهر پوراحمد در کنار فیلمهایی همچون رودخانه بزرگ ساخته فردریک بک، فرشته کوچک شادی بیافرین به کارگردانی عثمان ساپاروف و نامهای به آسمان اثر وانگ جونگ شنگ اشاره کرد که تقریباً تمامی پروانههای زرین این دوره از جشنواره به این فیلمها تعلق گرفت.
در"نان و شعر"، با مجید چند سال بزرگتر شدهای مواجه میشویم که شعرهایش را همچنان برای مجلات مختلف میفرستد و کنار آن برای امرار معاش با دوچرخهاش نان سنگک پخش میکند. او به طور کاملاً اتفاقی چند صفحه از رمان" بینوایان" ویکتور هوگو را میخواند و برای خواندن ادامهاش سراغ کتابخانه شهر میرود. او که عضو کتابخانه نیست، برای به خانه بردن رمان مورد علاقهاش دست به یک تقلب زده و کتابی شبیه به آن را از کتابخانه منزل شوهرخواهرش برداشته و به کتابخانه میدهد. غافل از اینکه چک ۶۳۵ هزار تومانی شوهر خواهرش لای کتاب قرار دارد. "نان و شعر" از یک سوم ابتدایی به بعد، داستان کتاب و چک داخل آن است که ماجراهای مختلفی را به وجود آورده و مجید را وارد چالشی سهمگین میکند که در آخر ختم به خیر میشود. این فیلم برخلاف اپیزودهای تلویزیونی "قصههای مجید"، سروشکل تلختری دارد که مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
پوراحمد در "نان و شعر" از کتاب به عنوان یک عنصر دراماتیک و عامل پیش برنده داستان بهره گرفته فاقد آن که در این مسیر به ورطه اغراق بیفتد.
سینمای ایران پس از انقلاب شاهد حضور بازیگران زیادی بر صندلی کارگردانی بوده که یکی از آنها فتحعلی اویسی است. با این تفاوت که وی در دانشگاه کارگردانی خوانده و به دلایل گوناگون بازیگری را انتخاب کرده است. «مریم و میتیل» یکی از ساختههای اوست که در جشنواره نهم به نمایش درآمده و با استقبال گرم مخاطبان و داوران روبرو شده است. یکی از مهمترین دلایل آن هم قصه سرراست و آشنای آن است که تقریباً تمامی عناصر کلیدی گونه ملودرام را با خود دارد.
مریم دختر شش سالهای که پدر و مادرش را در جنگ از دست داده و در مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست، زندگی میکند. او به زنی که فرزندش را از دست داده و در خانهای نزدیکی مرکز زندگی میکند، علاقه دارد و برای رسیدن به او سرانجام از محل زندگی خود فرار میکند.
اویسی به خوبی از عناصری که مخاطب عام را تحت تأثیر قرار میدهد، در فیلم اش بهره گرفته و قهرمان خود را هم بر این اساس خلق کرده است.
فیلم مریم و میتیل تبدیل به یکی از فیلمهای محبوب برای مخاطبان سالهای بعد از خودش هم شد؛ دختری که نقش میتیل را بازی میکند که در آرزوی یافتن فرشته خوشبختی است، یکی از شیرینترین نوستالژیها برای کودکانی شد که این فیلم را تماشاکردند.
پوستر این دوره نمادی از شهر را به دوش می کشد و در علاوه بر این اینکه جشنواره را معرفی می کند در دل خود زبانی برای بیان زیبایی های شهر دارد.
منبع: ایمنا
کلیدواژه: جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان فیلم قصه های مجید کیومرث پوراحمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۱۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حواشی یک سکانس سانسور نشده؛ ملاقات شرعی با طعم سیاست و نفرت!
این روزها ظاهرا یک سکانس از سریال گناه فرشته به تنهایی موفق شده اندازه کل کنداکتور نوروزی تلویزیون و محصولات پلتفرمها و اکران نوروزی واکنش به خودش جلب کند! البته که حجم واکنشهای مردد و منتقد هم کم نبوده، اما خب وقتی که با کمی فاصله به واکنشها نگاه میکنم، انگار که مغلطهها بر عموم واکنشها غلبه کرده است. به گزارش عصر ایران؛ مثلا کاربری به نام داود، توئیتی با این محتوا نوشته بود: "فیلمساز ایرانی به تازگی ملاقات شرعی را کشف کرده و تا شورَش را درنیاورد، وِل نخواهد کرد. فیلمفارسی در خون همه ما ایرانیهاست." خب البته این خاصیت هنر است که مرزهای ذهن را گسترش بدهد. هنر افشاگر است و این توجه به ملاقات شرعی اتفاقا افشای چیزیست که غالب جامعه از آن بیخبر است، واکنشهایی از جنس داود هم تا اندازه زیادی باورپذیر است، حامد عنقا هوشمندانه با پرداخت با حوصلهای که در سکانس ملاقات شرعی داشته، توجه مخاطب را به چیزی جلب کرده که از آن خبر نداشته و یا کم خبر داشته است. ذهن وقتی با چیز جدیدی روبرو میشود، گاها گارد خودش را میبندد و اطلاق چیزی مثل فیلمفارسی به این سکانس، اتفاقا زیر سوال بردن سینماییست که حداقل دو دهه طرفدار داشت و کار کرده بود، خب گناه فرشته هم واکنشبرانگیز است و یعنی کار کرده است. مورد بعدی اما آن جنس واکنشهاییست که خوانش سیاسی از این سکانس داشتند، مثلا کاربری به نام بنفشه نوشته بود "این همه از روابط قدرت نوشتیم و حالا حامد تهرانی در گناه فرشته تجلی مرد قدرتمندی است که برای دختر در آستانه اعدام دلبری میکند تا به مقصودش برسد." هر اثری پس از عرضه بارها و بارها توسط مخاطبانش دوباره ساخته خواهد شد، چون هر کسی از ظن خودش با اثر یار میشود، اما این که بدون تماشای سریال و صرفا با پیشزمینههای سیاسی و در اینجا فمینیستی یک اثر را نقد کنیم، ربطی به عوالم هنر ندارد، احتمالا کمی غرضورزانه است. آن که دلبری کرده حامد نبوده، اتفاقا فرشته است، اتفاقا در همان پرداخت ظریف و هوشمندانه سکانس ملاقات شرعی، جایی که عنقا به درستی از تکنیک سایه بهره میگیرد، فرشته روی شانه حامد سر میگذارد، آن که مبهوت است و یک "چی؟" گنگ میگوید، حامد است. او حتی با فرشتهای که حالا زنش هم شده در تردید است، کدام روابط قدرت؟ کدام سواستفاده؟ کاربر دیگری به نام وُمِن نوشته بود: "از دیدن گناه فرشته در جمع بیشتر از تماشای بیچارگان دچار شرم نیابتی شدم." بیچارگان این فیلم آخر لانتیموس است که سکانسهای اروتیک زیادی دارد، وُمِن با قیاس گناه فرشته با بیچارگان خواسته نقدی داشته باشد بر گرمای موجود در سکانس ملاقات شرعی. اما مصداق استاندارد دوگانه میشود چیزی شبیه همین توئیت وُمِن، اگر سالها از محدودیتها و دست بسته فیلمسازها در نمایش روابط نالیدهایم، خب چرا وقتی کسی مثل حامد عنقا بدون رد شدن از مرزها، موفق میشود حس موجود در سکانس را به بینندهاش برساند، دچار شرم نیابتی میشویم؟ این همان چیزیست که سالها حسرتش را داشتیم؛ هم عرف رعایت شود و مرزی مخدوش نشود و هم سکانسهای احساسی خون داشته باشد، به ترکیب رنگ همان سکانس دقت کنید، به اجرای پورعابدینی و به دکوپاژ هوشمندانه، اگر حسی ایجاد میشود از سر ملاحظات تکنیکی است که شاید به چشم بیننده عادی نیاید اما همین حس "شرم نیابتی" از صدقه سر کارگردانی مهندسی شده آن سکانس است. این که گناه فرشته علیرغم همه رقبای سرسختی که داشته، وایرال شده و همه در قسمت چهاردهم و در ادامه سریال منتظر اعدام شدن و نشدن فرشته هستند(تکلیف فرشته در همین قسمت مشخص خواهد شد)، همه حکایت از یک متن و اجرای قدرتمند دارد، باور کنید این همه بحث و گفتگویی که حول سریال شکل گرفته اتفاقی نیست. کاربری نوشته بود که "از فرشته یاد بگیرید که از زندان مخ میزند، ما بیرون زندان نمیتوانیم" همین یک خط نشان میدهد که گناه فرشته و عنقا حتی راه به دل تینایجرها هم پیدا کردهاند. شاید اینها همه اتفاقی نیست، کافیست باور کنید! کانال عصر ایران در تلگرام