نجفی: کمانه کردن گلوله از سقف به واقعیت نزدیکتر است
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۶۶۲۴
شهردار اسبق تهران گفت: یک فرضیه این است که گلوله به سقف برخورد کرده و به همین خاطر دفرمه شده و سرعت آن در برخورد با سقف گرفته شده و از بدن خارج نشده است که به نظر میرسد بیشتر با واقعیت منطبق باشد. ۳۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۴ اجتماعی حقوقی و قضایی نظرات - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، قاضی کشکولی در ادامه سومین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران به اتهام قتل عمد میترا استاد همسر دومش در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران اظهار کرد: تحقیقات و دلایلی که در این پرونده در مرحله دادسرا انجام شده در چارچوب موازین قانونی بوده و در اکثر موارد مقرون به صحت است و موارد مطرح شده از سوی وکیل متهم اصلا قابل تأثیر در موضوع نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس دادگاه اضافه کرد: بنابراین دادگاه بینیاز از نظریات مجدد کارشناسی در قالب هیئت کارشناسی است و البته اینکه چرا آزمایش گاز آرسنیک و سیجیآر از دست مقتوله به عمل آمده را نمیدانیم.
وی در خصوص رسیدگی در مرحله دادسرا گفت: قانون اجازه داده بازپرس بدون فوت وقت دلایل را به نفع یا له متهم جمعآوری کند و در این پرونده نیز همین اقدام صورت گرفته است.
در ادامه قاضی کشکولی از محمدعلی نجفی خواست تا برای اداره آخرین دفاعیات در جایگاه قرار گیرد.
نجفی: تا یک حدی میپذیرم که مقصرم
نجفی اظهار کرد: همانطور که قبلا نیز گفتهام هدف اصلیام از بیان این مطالب تبیین موضوع و کمک به کشف حقیقت بوده و نه برائت خودم زیرا تقصیر خودم را تا یک حدی میپذیرم و از گناهی که انجام دادم به خدا پناه میبرم و امیدوارم مورد رحمت الهی قرار گیرم.
شهردار اسبق تهران اضافه کرد: بنده به هیچ عنوان در جریان گزارش کارشناسان اسلحه نبودم و در جلسه دادگاه از آن مطلع شدم بنابراین اینکه اظهارات من در بیش از 90 درصد با گزارش کارشناسی تطبیق دارد نشان میدهد آنچه اتفاق افتاده را در آن شرایط روحی بیان کردم.
نجفی افزود: وقتی وارد حمام شدم با مرحومه استاد در حالت سینه به سینه قرار گرفتم و مرحومه تعادلش به هم خورد و مرا به عقب هل داد که براثر همین مسئله یک گلوله شلیک شد و بعد از آن نیز دست مرا گرفت و در حالت غیرارادی گلولههای دیگر شلیک شدند که این نشان میدهد قصد و ارادهای در شلیک گلولهها نداشتهام. همانطور که در گزارشهای کارشناسی نیز آمده است یک گلوله به در کابینت و بقیه گلولهها به دیوار، سقف و خود آن مرحومه اصابت کرده است که نشان میدهد در حالت غیرارادی شلیکها صورت گرفته است.
وقتی نجفی کارشناس اسلحه میشود: کمانه کردن گلوله از سقف بیشتر با واقعیت منطبق است
نجفی اضافه کرد: مسئله دیگری که تقاضا دارم دادگاه روی آن بررسی بیشتری انجام دهد این است که در بحث اصابت گلوله به مرحومه با دو نظریه مواجه هستیم یک نظریه این است که گلوله ابتدا دست و سپس وارد قفسه سینه شده است و همچنین گلوله به صورت مایل وارد بدن مرحومه شده که نشان میدهد گلوله از بالا وارد شده است و بعد نیز از بدن مرحومه خارج نشده است.
وی افزود: فرضیه دوم این است که گلوله به سقف برخورد کرده و به همین خاطر دفرمه شده و سرعت آن در برخورد با سقف گرفته شده و از بدن خارج نشده است که به نظر میرسد بیشتر با واقعیت منطبق باشد. بنابراین فکر میکنم مسئله کمانه کردن گلوله یک مسئله جدی است و اگر دادگاه صلاح بداند هیئتی از کارشناسان این موضوع را بررسی کنند.
شهردار اسبق تهران با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قبلی برای ارتکاب قتل نداشته است بیان کرد: شواهد و قراین این مسئله را ثابت میکند و حتی اقداماتی که من و آن مرحوم برای پیدا کردن منزل جدید انجام دادیم نشان میدهد قصد قبلی وجود نداشته است زیرا اگر قصد قبلی وجود داشت قطعا راههایی پیدا میشد برای اینکه خودم را پنهان کنم و ایشان را از بین ببرم و این اتفاق ناشی از جنونآمیز و بیارادگی ناشی از خشم آنی است.
وی اضافه کرد:اسلحه از سال 60 در اختیار من بوده است و از همان سال نیز مجوز داشته و فقط در سال 77 مجوز آن تمدید شده و هیچ دلیلی برای کارت حمل سلاح را در سال 96 تمدید نکنم وجود نداشته و فقط به خاطر مشغله فراوان دچار قصور شدم. اسلحه دو شب قبل از وقوع حادثه به طور اتفاقی در چمدان لباسهایی بود که در حال مرتب کردنشان بودیم و آن مرحومه اسلحه را داخل چمدان دید و به من داد که من نیز داخل قفسه کمد گذاشتم تا سر وقت جای بهتری برای آن پیدا کنم و قبل از آن هم چه در منزل همسر قبلیام و چه در منزلی که با ایشان زندگی میکردم اسلحه در جایی بود که هیچ کس نمیتوانست به آن دسترسی داشته باشد.
امیدوارم خدا میترا را رحمت کند
در پایان نجفی گفت: امیدوارم خداوند گناهان مرا ببخشد و آن مرحومه نیز مورد رحمت واسعه الهی قرار گیرد و به خانواده استاد صبر و اجر عنایت کند و دادگاه را در اتخاذ تصمیم کمک کند.
قاضی کشکولی: ادعای وکلای نجفی درباره تنظیم عجولانه کیفرخواست درست نیستتذکر قاضی به وکیل نجفی: حرفهایتان در شأن خودتان و دادگاه نیستبرادر میترا استاد: همچنان خواهان قصاص هستیم/ادعای "رضایت میلیاردی" صحت نداردفیلم/ماجرای قتل زندانی شیرمحمدعلی در زندان فشافویهختم رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد اعلام شدسوالات قاضی کشکولی از نجفی برای بررسی ادعاهای شائبهبرانگیز وکیلقاضی کشکولی:ابهامات وکیل نجفی جزو ادله اثبات جرم نیستوکیل نجفی: دادسرا غیر از اعترافات متهم هیچ دلیل و مدرکی نداردوکیل نجفی: موکلم به قتل شبهعمد اعتراف کرده نه عمددادگاه قتل میترا استاد|نجفی: میترا دو شب قبل هم اسلحه دیده بود، اما نمیندانم چرا ترسید؟/تاحدودی میپذیرم مقصرم!انتهای پیام/
R1332/P1014142/S2,20/CT11منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۶۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از جان گذشتگی در عمق چاه
نجات چهارنفر از مرگ وفوت ناجی، تراژدی بود که دیروز رقم خورد. این حادثه شاهدان زیادی داشت که حالا با حسرت در مورد آن صحبت میکنند. سیوان نجفی یکی از شاهدان و دوستان آرمان است که روزحادثه در محل حضور داشت. آن روز، نجفی در حال جوشکاری در ساختمان دوستش بود که اووهمکارانش متوجه صدای فریاد شدند. نجفی شرح ماجرا را برای جامجم توضیح میدهد: «وقتی به محل رسیدیم، دیدیم تعدادی زن و بچه آنجا هستند.گفتیم شاید بحث خانوادگی است و دوربزنیم و برگردیم، اما یکی از زنها خودش را روی زمین انداخت و گفت آقا نرو شما را به خدا کمککنید، داخل چاه هستند. بالای چاه رفتم و اول فکرکردم یک نفر است، اما بعد متوجه شدم پنج نفر داخل چاه گرفتار شدهاند.ماجرا اینطور بود که یدا...نجفی صاحب باغ و چاه، بالای چاه رفت تا موتور آب را روشنکند که یکدفعه پایش لیز خورد و افتاد داخل چاه که بعد از روشن کردن موتور آب پر از دود شده بود. یدا...۷۰ساله، سه پسر به نامهای بهمن و بهرام و بختیار دارد که همگی بالای ۳۵سال هستند. وقتی یدا...دچار مشکل شد، سه پسر به ترتیب وارد چاه شدند تا همدیگر را نجات دهند، اما هرچهار نفرگرفتار شدند. با گرفتارشدن آنها، زن وبچههایشان و خانواده یدا... شروع به داد و بیداد کردند. آرمان، همسایه یدا...با شنیدن صدای کمکخواهی به طرف چاه آمد ووارد آن شد، اما وقتی متوجه حادثه شد و فهمید به تنهایی نمیتواند آنها را بیرون بکشد، ازخانواده یدا...خواست تا ازاهالی روستا درخواست کمک کنند. همان موقع بود که متوجه سروصدا شدیم و فکرکردیم دعواست، در حالیکه دنبالکمک بودند.»شدت ضجههای زن و بچهها دل نجفی را به درد آورده بود و بدون معطلی مثل آرمان بدون طناب وارد چاه شد. یدا... در بدنه چاه میلگردهای فلزی قرار داده بود تا به عنوان پلکان از آن برای بالا و پایین رفتن استفاده کند. نجفی هم از پلکانها آنقدر پایین رفت تا بالای سر آرمان رسید:«وقتی رسیدم، یکی از عجیبترین صحنههای عمرم را به چشم دیدم. شبیه معجزه و باورنکردنی بود. آرمان روی پلکان فلزی ایستاده، پشتش را به دیواره چاه تکیه داده و یکی از پاهایش را به بدنه چاه چسبانده بود. دو نفر را به پایش تکیه داده و یقه لباس دو نفر دیگر را هم محکم با دستگرفته بود. یک دستش را هم به پلکان فلزی بندکرده بود تا نیفتد. آرمان جوان قدرتمندی بود. از او پرسیدم چطور توانستی این چهار نفر را نگهداری؟! آرمانگفت دیگر جانی ندارم، نمیتوانم این دو نفر را نگه دارم، پس از من بگیرشان. هفت متر آب داخل چاه بود. همان لحظه مردم زیادی دور چاه جمع شده بودند. دوستانم از بالای چاه طناب انداختند و هرچهار نفر را فرستادم بالا. موقع فرستادن یکی از آنها، طناب رها شد و یکی از مصدومان روی من افتاد، اما چون پلکان را محکمگرفته بودم، خودم را ول نکردم. بعد از اینکه داخل آب افتاد، دوباره برگشتم و با گرفتن یقه و بستن طناب به بدنش او را به بالای چاه فرستادم. بعد از فرستادن آخرین مصدوم، آرمان به من که یک پله از او بالاتر بودم گفت سیوان برو راه را باز کن تا من هم بیایم. رفتم و طناب را فرستادم پایین و گفتم آرمان بگیرکه گرفت. چون داخل چاه دچار گازگرفتگی شده بودم، بعد از خروج دچار تنگی نفس، حالت تهوع و استفراغ شدم. آرمان هنوز داخل چاه بود. حدود ۱۰۰مرد آنجا بودند، اما هیچکس حاضر نشد وارد چاه شود.کمی که بهتر شدم مردم گفتند آرمان به خاطر تحلیل توان جسمی طناب رارها کرده و داخل چاه افتاده است. با همان حال دوباره وارد چاه شدم وتاسروگردن داخل آب شدم تاشاید دست وپایم به آرمان برسد وبا زدن ضربهای پیکرش را بالا بیاورم، اما چون نفس و توانی نداشتم، نتوانستم او را پیداکنم.»
به گفته نجفی، آتشنشانی سنندج دیر به روستا ومحل حادثه آمد، درحالیکه با خودروی معمولی،میتوان هفت دقیقهای به محل رسید: «آتشنشانی زمانی رسیدکه آرمان دیگر جانش تمام شده بود. غواصشان پس ازپوشیدن لباس مخصوص وارد چاه شد اما به محض برخورد با آب گفت نمیتوانم ادامه دهم و از همکارانش خواست او را بالا بکشند. برای بیرون آوردن آرمان، چنگک قلابداری درستکردند. یکی از همروستاییهای ما وارد چاه شد و با چرخاندن و تاباندن قلاب که به لباس آرمانگیرکرد، او را از عمق چاه بیرونکشید. همان موقع هم آتشنشان وارد چاه شد و آرمان را بعد از ۳۰ دقیقه از آب بیرون آوردند.»
کاش آرمان زنده میماند
آه وحسرت را میشود در جملات سیوان حسکرد.اومیگویدبا اینکه دست وپایش جراحت برداشته،ولی حال عمومیاش خوب است: «بعد از اینکه با تنگینفس ازچاه بیرون آمدم ازاورژانس خواستم به من هم اکسیژن وصل کند،اما گفتند نداریم وچهار مصدوم در حال استفاده از آن هستند. ازچهارمصدوم سه نفر حالشان خوب است، اما بهرام دربخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری است. آرمان شجاعت زیادی به خرج دادکه کارهرکسی نیست. اومجرد بود و مثل یدا...درسنندج زندگی میکرد،اما زمینهای هر دو در روستای قلیچیان بود. دوستم هم کشاورز بود و هم شغل آزاد داشت. بعد از فوت برادرش که پارسال اتفاق افتاد، آرمان خرج زن و بچه او را میداد. »