تاجیک:خاتمی به دنبال نو کردن فضای اصلاحطلبی است/برخی در جریان اصلاحات کنار بکشند تا باد بیاید
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۷۳۶۱
محمد رضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گو تفصیلی خود به جریان نو اصلاح طلبی اشاره کرده است. این گفت و گو را در ادامه بخوانید.
بعد از دیماه ۹۶ شعارهایی داده شد که به نوعی به معنی گذار از اصلاحات بود؛ با این وجود آیا باید نوسازی در سازمان اصلاحات اتفاق بیفتد؟ ایدهی شما در این باره چیست؟
چندین سال است جریانی را تحت عنوان نواصلاحطلبی مطرح کردهام و بارها هم در اینباره مصاحبه کردهام و شاید کتابی که مانیفست اصلاح طلبی است و البته ادبیات آن برای پنج سال پیش است، امسال منتشر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصلاحطلبی را از چنبره و چنگ برخی برهانیم!
چه کسانی در درون و یا حتی از حاشیهی این جریان باید تحولساز در جریان اصلاحطلبی شوند؟
عدهای باید در جریان اصلاحطلبی دامن خود را جمع کنند و کنار بکشند تا باد بیاید و بعد مشخص میشود چه نسیمی این پشت نهفته است. چه نسیم پر طراوتی در قشرهای جوان ما نهفته است که رویت ناپذیر هستند و فقط در آستانهی انتخابات دیده و شنیده میشوند. اصلاً مجالی برای بروز، ظهور و تولد پیدا نکردند و عدهای کل جریان تاریخی اصلاح طلبی را سنگش را بر کول خود گذاشتند و خودشان را حافظ و نگهبان چنین جریانی میدانند؛ از اصلاح طلبی برج بابلی ساختند که از آن به عرش قدرت میتوان رسید. به چرخش نخبگان در جریان اصلاحطلبی احتیاج داریم و باید اجازه بدهیم ژنرالها کمی استراحت کنند. عدهای برروی فضا چنبره زدهاند و منافع و قدرت خود را در این فضا جستوجو میکنند و نمیخواهند روزنهای برای حضور دیگری ایجاد شود؛ باید ارادهی جمعی باشد که هول بدهد و جا را خالی کند وگرنه بهصرف اینکه بگوییم لطف کن جا را خالی کن نباید انتظار داشته باشیم که کسانی لبیک بگویند. آنهم کسانی که قدرت و ثروت و منفعت را زیر دندان خود مزه کردهاند.
من بارها به آقای خاتمی و عارف هم گفتهام که اگر اسم من اصلاحطلب بوده، من ۹۵ درصد از این اصلاح طلبها را نمیشناسم؛ زیرا نه در یک جلسه حضور داشتهند و نه یک مفهوم و نه یک کلمه به گفتمان اصلاحطلبی افزودند و نه آنجایی که هزینه بوده، هزینهای پرداخت کردند و نه آنجایی که حصر و زندان بوده، سر و کلهشان پیدا شده است. اگر میخواهیم اصلاحطلبی در دههی پنجم خود حضور شکوفا و بالندهای داشته باشد نخست باید اصلاحطلبی را از چنبره و چنگ برخی از اصلاحطلبان و شبه اصلاحطلبان که هدف آنها جز کسب قدرت و منفعت نیست؛ برهانیم.
اینکار تا انجام نشود هیچ حرکتی نمیتواند به جریان اصلاح طلبی شکل بدهد، نخست باید مشکلات را در درون آن حل کرد. کسانی که بالاخره مالکیت جریان تاریخی اصلاحطلبی را از آن خود کردند و شش دانگ آن را به نام خود نوشتند، باید در این لحظهی تاریخی با این افراد بیرودربایستی تعیین و تکلیف کنیم و مشخص کنیم اصلاحطلبان اصیل چه کسانی و اصلاحطلبان کاذبی که به دنبال منافع و قدرت هستند، دقیقاً چه کسانی هستند.
پاسخ آقای خاتمی چه بوده است؟
ایشان به این مساله فکر کردند و به این میاندیشند که چگونه میتوان فضای اصلاح طلبی را نو کرد؛ یادداشتهایی نوشتهاند و مدت زیادی است مطالبی را اندیشیدهاند و دنبال مجالی میگردند که ایدهها به نقد و بررسی گذاشته شده و دیگران وارد بحث شوند و نقد کنند تا ببینیم چگونه میتوانیم در سطوح مختلف جریان اصلاحطلبی را متحول کنیم.
فکر نمیکنید همین دوستانی که نام بردید، شورایعالی سیاستگذاری و هماهنگی که خود اعجوبهای است، در برابر آقای خاتمی وقتی بخواهد این موضوعهای جدی را مطرح کند، مقاومت کنند؟
این مقاومتها همیشه وجود دارد، اما همانطور که گفتم در یک شرایطی به سر میبریم که به طور فزایندهای جریان اصلاحطلبی به حاشیه میرود. در یک شرایط تاریخی دچار ریزش و دچار بحران مقبولیت و مشروعیت شده است و این تردید را ایجاد میکند که آیا میتواند در انتخابات آتی کماکان اقبال مردمی را داشته باشد؟ میتواند سرمایهی اجتماعی که در یک شرایط تاریخی از آن بهره میبرده و به عنوان یک جریان هژمون جامعه مطرح بوده را دوباره به کار گیرد؟ میتواند زیبای خفتهی جامعه که هر لحظه بر کمیت آن افزوده میشود را بیدار کند و به نفع خود وارد صحنهی اجتماعی کند؟ این تردید بزرگ در جریان اصلاحطلبی ایجاد شده. باید تکلیف را مشخص کرد و در مقابل بعضی از اصلاحطلبان ایستاد صف را جدا کرد، وگرنه چیزی از جریان اصلاحطلبی باقی نخواهد ماند و از این سرمایهی بزرگ تاریخی و اجتماعی چیزی باقی نخواهد ماند؛ این سرمایه به این آسانی به دست نیامده که به این راحتی از دست برود. این سرمایهای است که نسلها در پس و پشت آن قرار دارند و هزینهها برای آن پرداخته شده و به دست ما رسیده است. ما نباید آن را خرج کسانی کنیم که از اصلاحطلبی فقط نام آن را یدک میکشند و لاغیر.
با توجه به این وضعیت آیا میتوان برای انتخابات مجلس ۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ امیدی داشت؟
به اعتقاد من حوادث طبیعی ساخته میشوند و بی اذن و ارادهی ما حادث نمیشوند. سیاست یعنی ممکن کردن یک ناممکن! به تعبیری که آلن بدیو به کار میگیرد زمانی که همه چیز ناممکن است و از ناممکن، ممکن ساختی یعنی سیاستورزی کردن؛ یعنی ارادهی معطوف به آگاهی و خودآگاهی ما بر این تعلق بگیرد که بتوانیم تا در جریانات آتی جامعه نقش تعیین کنندهای داشته باشیم؛ میتوانیم امید داشته باشیم به شرطی که این آگاهی شکل گیرد. این «خود» جمعی ما نخست «خود» موجودش را نقد کند و از خود واقعاً موجودش -به قول فوکو- تخطی و امتناع کند؛ تا اینکار را نکند به سوژهی تاریخی تبدیل نخواهد شد که حوادث آینده را بتواند تدبیر کند و رقم زند.
در شرایط کنونی به سمت و سویی میرویم که دیگر بازتولید رخدادهای گذشته توسط جریانهای اصلاحطلبی در آینده بسیار سخت جلوه میکند و آن اقبال مردمی که در سمت جریان اصلاحطلبی در هنگامههای تاریخی خاص ما شکل میگرفت، بازتولید آن سخت میشود؛ اما این فضا میتواند ساخته شود و تدیبر شود؛ میتوانیم دوباره تاریخساز شویم؛ به شرطی که سوژهای تاریخمند باشیم، در تاریخ باشیم و نه فراسوی تاریخ. بنابراین چیزی که نمیبینم همین ارادهی معطوف به آگاهی است؛ اگر این شکل نگیرد طبیعی است که به طور فزایندهای به حاشیه کشیده خواهیم شد و رخدادهای جامعه بیاذن و حضور ما جلوه خواهد شد.
با این تعاریفی که از اصلاح طلبی ارائه میشود کسانی مثل علی مطهری اصلاح طلب حساب نمیشوند اما بسیاری دیگر که اصلاح طلب هم نیستند جزو این دسته هستند و با این وضعیت کسانی که دغدغهی اصلاح وضع موجود را دارند خود را جزو اصلاح طلبها نمیدانند برای این وضعیت چه باید کرد؟
شاید در گام نخست باید اقتدار بیان گزاره جدی و تعریف مسلط راجع به اصلاحطلبی را از برخی گرفت؛ چه کسی این اقتدار را به برخی واگذار کرده که اصلاح طلبی را تعریف کنند؟ چه کسی به برخی این اقتدار و مشروعیت و مقبولیت را داده که کرانههای جریان اصلاحطلبی و هویت آن را تعریف کنند؟ و بعضیها را خودی، ناخودی تعریف کنند. اصلاح طلبی قرار نبود به معنای ارتودوکسی یک مشرب ایدئولوژیک داشته باشد، دیگری و خودی و ما و آنها تولید کند؛ یک جریان وسیعی است که هرکسی دل در گروی اصلاح این مملکت و تغییرات مدنی دارد میتواند عضوی از آن باشد، نه کسی که به مرام و منش خاص تعلق دارد و نه کسی که رنگ و بوی ایدئولوژی خاصی را با خودش دارد؛ بنابراین عدهای اصلاح طلبی را ایدئولوژیک کردند. در طول تاریخ بسیاری از روشنفکران دموکراسی را ایدئولوژیک کردند و همه مفاهیم را ایدئولوژیک کردند و همه چیز را در خمرهی رنگرزی ایدئولوژی ریختند و اصلاح طلبی را به معنای ارتودوکسی ایدئولوژیک کردند.
بنابراین یک تعریف هویتی ارائه دادند و این تعریف هویتی تولید «ما» و «آنها» میکند و امکان حذف و طرد میدهد؛ یعنی این امکان را میدهد که عدهی زیادی بیرون درب اصلاحطلبی بنشینند و اجازهی ورود پیدا نکنند و محرم نشوند و وارد این سرا نشوند. این جریان را به طور فزایندهای فشرده و فشردهتر و محدود و محدودتر میکنند و از آن گستردگی، طراوت و فضای همگانی خارجش میکنند. باید این اقتدار را گرفت، روح جمعی جامعه است که باید قاعده و هنجارهای آن را مشخص کند و نه یک عدهی خاص.
به قول مولانا «چشمشان خانه خیال است و عدم ** نیستها را هست بیند لاجرم»
پیش چشم خود یک شیشهی کبود گذاشتند و جهان و جامعه را کبود میبینند و از آن زاویه تمهید و تدیبر میکنند؛ باید این شیشه کبود را برداشت و اجازه نداد کسانی که غرضهای آلوده به قدرت به آنها اجازهی تفکر نمیدهد، بتوانند جریان اصلاحطلبی را در فضای خود خلاصه، تعریف و ترسیم کنند و نقش و نقاشی از اصلاح طلبی ترسیم کنند و در قاب و قالبی قرار دهند که خودشان میخواهند. این نقش و نقاشی را باید از آنها گرفت و آن قالب را هم باید شکست. اگر این اتفاق نیفتد اصلاحطلبی که در آن قالب است دیربازی است دیگر تماشاگر و خریدار ندارد؛ برای اینکه در پستویی از آن نگهداری شود باید قاب را عوض کرد، باید نقش و نقاشی را عوض کرد، باید رنگ و نقاشی و تابلو را عوض کرد، باید پیامش را عوض کرد وگرنه این قاب مرسوم اصلاح طلبی در هیچ نمایشگاهی قابل نصب نیست.
اگر برای اصلاحطلبی یک گسترهی وسیعی را در نظر بگیریم و بخواهیم آن را از حالت نخبهگرایی خارج کنیم تا عامه مردم هم جذب کند، چگونه چنین چیزی ممکن است وقتی جامعه از طبقات مختلفی تشکیل شده و آنها باهم دیگر منافع مشترکی ندارند؟
قرار بود جریان اصلاح طلبی نقش نخ تسبیح را اجرا کند و نه نقش دانهی تسبیح را. به تعبیر فوکو قرار بود قاعدهمندی در کثرت ایجاد کند؛ قرار نبود دیگ جوش باشد و همهی هویتهای متکثر را درونش بریزد و همه بهم شبیه شوند تا با آنها رابطه برقرار کند. قرار بود سی و سی دانهی تسبیح را بهم وصل کند. پس ما نقش خودمان را گم کردیم. قرار بود قومیتها، خرده فرهنگها، خرده گفتمانهای مختلف را بهم گره بزند. قرار بود جامعه را با هویتها و زبانهای مختلف بهم گره بزند. جامعهی ایرانی کثیرالقوم و زبان و فرهنگ همه با هم زندگی میکنیم، اگر قرار بود برای عدهای خاص، نسلی خاص و …صحبت کنیم، آن وقت چه بحثی از ایران است؟ ایران باتمام این کثرت و گسترش معنا پیدا میکند، باید بتوانیم در میان این کثرت یک وحدت ایجاد کنیم.
بدون اینکه ناقض و نافی هویتهای متکثر شویم و بدون اینکه بخواهیم تفرد را ازبین ببریم؛ بدون اینکه بخواهیم خرده فرهنگها را در هم مستحیل کنیم باید بتوانیم آنها را در یک همزیستی مسالمت آمیز در کنار هم قرار بدهیم؛ جامعه همین است و از آغاز تاکنون از هویتهای متکثر تشکیل شده و جامعهای وجود نداشته که در آن همه مثل هم باشند؛ اگر کسی استعداد و ایدهای دارد همه پژواکش باشند.
در زمان معصومین هم چنین جامعهای شکل نگرفته؛ به قول بدیو در امر کثیر امر واحد را باید ایجاد کنیم، یعنی این کثرتها میتوانند کنار هم باشند بدون اینکه ناقض هم باشند؛ میتوانند کنشگری جمعی داشته باشند بدون اینکه یکسان باشند. بنابراین جامعهای داریم که در اوجش مثل ظرف سالاد است و قرار نیست گوجه در کاهو یا زیتون در قارچ مستحیل شود و همه هویت خود را دارند، قرار نیست جامعه به آش شله قلمکاری تبدیل شود که همهی هویتها در هم مستحیل شوند و دست در دست هم بدهند. جامعه مثل ظرف سالاد است و جریان اصلاح طلبی با فهم این طبیعت جامعه باید تلاش کند، نقش آن ظرف را بازی کند بدون اینکه هویت خود را از دست بدهد.
۲۷۲۱۵
کد خبر 1282305منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمدرضا تاجیک اصلاح طلبان سید محمد خاتمی نفتکش ایران و انگلیس باشگاه استقلال ایالات متحده آمریکا ایران و آمریکا باشگاه پرسپولیس خودرو انگلیس دادگاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۷۳۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارشاد اقناعی
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی، آیتالله علمالهدی نیز در خطبههای نماز جمعهای که گذشت، تذکر محترمانه و ارشاد باکرامت را هدف اصلی این طرح عنوان کرده است. این تأکیدات بهانهای شد تا ملزومات و بایستههای ارشاد باکرامت را مورد واکاوی قرار دهیم.
گفتوگوی ما با حجتالاسلام دکتر عباسعلی امیری، استاد حوزه و دانشگاه پیرو همین امر است. او که سوابقی همچون رئیس اسبق پژوهشکده امر به معروف و نهی از منکر کشور را کارنامه خود دارد به نکات مهمی در این راستا اشاره کرد که در ادامه میخوانید.
کرامت انسانی، فصلالخطاب اندیشههای دینی و تفکرات اخلاقی
دکتر امیری در ابتدا با بیان اینکه کرامت، ارزشی ذاتی است، میگوید: کرامت انسانی، ارزش فطری یا شایستگی هر انسان است که با وجود هویت و ماهیت انسانی هر فرد به وجود میآید و هویت آدمی به نوعی با کرامت ساخته میشود و شاکلهای بسیار با اهمیت در شناخت آدمی است. خدای رحمان هم در آیه70 سوره اسرا به اهمیت کرامت اشاره کرده و میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا» ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را بر مرکب در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم. در نگاه اسلام و قرآن، کرامت از بدیهیترین حقوق انسان و حقی خدادادی است.
ایشان به توصیه بزرگان دین در مورد کرامت نیز اشاره و بیان میکند: یکی از نمونههای این توصیه را در کلام امیرمؤمنان علی(ع) داریم. ایشان در خطابی به مالکاشتر میفرماید: «پیوسته با لطف و محبت ورزیدن به شهروندان، قلبت را از مهر به آنان مالامال کن. زنهار! نسبت به مردم چون جانوری درنده که برای خوردنشان دنبال فرصت میگردد، مباش چرا که آنان دو دستهاند؛ یا برادر دینی تو به شمار میروند و یا اینکه در آفرینش همانند تو هستند. خطایی را که از آنان سر میزند، بپوشان و از کار زشتی که دانسته یا ندانسته انجام میدهند، درگذر». امام علی(ع) در این گفتار نسبت میان قدرتمندان و مردم را ترسیم میکند و بر این اساس ساخت جامعه انسانی بر اساس مهر و محبت است. مهر و محبت به خاطر اینکه همه انسانها ارزش درونی مساوی با هم دارند.
ضرورت ترویج کرامت انسانی در رسانه
پژوهشگر حوزه امر به معروف تصریح میکند: شاهد هستیم جامعه ما به مسئلهای دچار شده و اگر همینطور ادامه پیدا کند و توجهی به بزنگاهها نداشته باشیم، متأسفانه این مسئله به گرهای کور تبدیل میشود. در آموزههای دینی و بیان بزرگان و علما بارها توصیه شده ارشاد باید با زبان لیّن و نرم انجام شود و از آن مهمتر این است که در این راه، مخاطب در نظر گرفته شود. طرحوارههای ذهنی مخاطب را بشناسیم تا دچار سوگیری نشویم. به بیانی دیگر با مخاطبی که در دوران نوجوانی است یا مخاطبی که در دوران جوانی و پر از شور و اشتیاق است و آبشخورهای ذهنیاش تحت تأثیر فضاهایی خاص قرار گرفته، همینطور مخاطبی که در سن میانسالی است و شور و هیجانی ندارد؛ نمیشود به یک صورت رفتار کرد. باید توجه داشت اگر به طبقهبندی مخاطبان توجه نداشته باشیم، گرفتار سوگیری میشویم.
دکتر امیری در ادامه میگوید: به نظر میرسد جامعه امروز ما درگیر دو مشکل است. ابتدا باید فضای رسانهای ما بازسازی شود، چرا که گویی فضای رسانه از مخاطب جداست. در رسانه، فضایی تکراری داریم و آن فضای تکراری و کلیشهای سبب شده بیاثر شود. برای فعال و اثرگذار شدن این رسانه باید مخاطب را به رسمیت بشناسیم. مخاطبانی مانند نوجوانان در جهانی زندگی میکنند که ما انگار بریده و جدا از این جهان برای آنها برنامه میسازیم و فضایی را طراحی میکنیم و به همین دلیل وقتی ارزشها به جوانان و نوجوانان گفته میشود گویی قصد تحکم بر آنان وجود دارد و این نکته با کرامت درونی و ارزش ذاتی او در تضاد است، به همین دلیل با آنچه در ذهن خود ساخته به مقابله برخاسته و مقاومت خواهد کرد.
رابطه مستقیم کرامت انسانی و اجرای قانون
این استاد حوزه و دانشگاه عنوان میکند: نباید کل انسانیت و کرامت ذاتی فردی را که در جامعه خطا یا گناهی از لحاظ شرعی و تخلفی از نظر قانونی انجام میدهد، هدف قرار دهیم و او را به شخصیت منفی تبدیل کرده و با او مواجهه داشته باشیم، چرا که در این صورت حتماً مقاومت خواهد کرد. باید فضایی را ایجاد کنیم که او درک کند توأمان دنبال اصلاح فرد و جامعه هستیم و نمیخواهیم او را از جامعه و وطن خودش حذف کنیم. آن فرد خطاکار هم باید درون جامعه با سایر افراد زندگی کند و باید همگی با هم اصلاحگری کنیم. اما در فضای رسانهای کمتر به آن پرداخته میشود. مسئله مهم دیگر، نقش کمرنگ گروههای مرجع است. گروههای مرجع در جامعه فعال نیستند و گویی خود را کنار کشیدهاند. البته به موازات آن، گروه مرجع کاذب هم ایجاد کردهایم. به برخی از سلبریتیها وزن بسیاری دادهایم، به حدی که سایه خود را بر دیگر گروههای مرجع انداختهاند؛ اما این دلیل نمیشود که گروههای مرجع در حالی که میتوانند همراستا با ارزشهای جامعه اقناع عمومی داشته باشند، نقشی نداشته باشند. گروههای مرجع همانند معلمان، اساتید و... افرادی که صدایشان در جامعه شنیده میشود نباید خود را کنار کشیده و به مسئولیت اجتماعی خود توجه نکنند. آنها باید بر اساس مودت و دوستی اقدام به روشنگری و اصلاح کنند و هیچ کسی حق توهین، ناسزاگویی، حذف کردن و... ندارد.
دکتر امیری در پایان با تأکید بر اینکه کرامت انسانی شعار نیست، بیان میکند: اگر رسانهها و گروههای مرجع به وظیفه خود عمل نکنند و در جامعه حذف شوند و برای اصلاح جامعه فقط به رویکرد انتظامی پرداخته شود، اتفاق مثبتی را شاهد نخواهیم بود. در این صورت آنهایی که وظیفه داشتند فضا را آماده و با حداقلها برخورد کنند، جامعه را رها کرده و حالا فقط نیروی انتظامی با خلوص و انگیزه باید وارد میدان شود و به همین دلیل است که از هر گوشهای برای اجرا شدن یا نشدن این طرح سخنی شنیده میشود. باید در نظر داشته باشیم نباید دوگانه اجرای قانون و کرامت به وجود آید. افراد جامعه نباید به این باور برسند که اجرای قانون با کرامت ذاتی آنها در تضاد و تعارض است و اگر به این باور برسند موجسواری رسانههای بیگانه را به همراه دارد. ضمن اینکه به ستیز اجتماعی دامن میزند و این ستیز اجتماعی در نهایت سبب تنزل سرمایه اجتماعی میشود.
مریم احمدی شیروان