Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمود افشاردوست کارشناس والیبال کشورمان در گفتگو با خبرنگار توپ و تور گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان، درباره عملکرد تیم ملی والیبال جوانان کشورمان در رقابت‌های قهرمانی جهان گفت: ملی پوشان تا به اینجای کار عملکرد و نمایش خوبی داشتند و اگر بتوانند به جمع ۴ تیم برتر و پایانی این رقابت‌ها برسند پس از مدت‌ها دوباره شانس کسب مدال در این رده را زنده می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تیم بسیار خوبی داریم، این تیم تقریبا همان تیم نوجوانی است که چند سال پیش موفق شد مدال جهانی بگیرد. در این تیم چند بازیکن هم حضور دارند که در کنار بزرگسالان کار کرده اند و در مسابقات لیگ ملت‌های والیبال هم حضور داشتند. عطایی سابقه بسیار خوبی دارد و در مجموع شرایط تیم خوب است. امروز هم بازی سختی مقابل ایتالیا داریم و امیدوارم موفق شویم.

در بزرگسالان هم شاهد حضور چند بازیکن جوان بودیم

او درباره نسل سازی در والیبال گفت: نوجوانانمان کادر خوبی دارند. در تیم جوانان هم وضعیت مشابهی وجود دارد و در حال نسل سازی هستند. در این رده باید به دنبال کسب نتیجه باشیم و نباید ساختن نسل جدید و پرورش بازیکنان جدید را هم فراموش و بازیکنانی را تربیت کنیم که شانس ستاره شدن داشته باشند، این روز‌ها بازیکن سازی در مدارس و دیگر بخش‌ها در حال انجام است و در این میان درآمد زایی و تربیت بازیکنان جدید هم مهم است. همچنین علاوه بر این‌ها برگزاری مسابقات مینی والیبال هم به پرورش بازیکنان کمک می‌کند. البته به نظرم همه این‌ها می‌تواند بهتر باشد و قطعا همه کار‌ها که انجام می‌شود صددرصد کامل نیست. این راه را می‌توان کامل‌تر کرد. ما در رده بزرگسالان هم شاهد این بودیم که چند بازیکن از رده جوانان به تیم اضافه شدند و بر اساس تصمیم کادر فنی به تیم هم اضافه شدند.

حضور در المپیک حق ما است

کارشناس کشورمان و دبیر کل اسبق فدراسیون والیبال در پاسخ به این سوال که آیا روند تزریق بازیکن از رده‌ای به رده‌ای دیگر به خوبی در حال انجام است و این که بهتر نیست برای تسریع این روند حتی یک دوره از مسابقات فدای جوانگرایی شود بیان داشت: نمی‌توانیم مسابقات پیش رو را فدای جوانگرایی کنیم. شرایط خاص است و حضور در المپیک حق والیبال ما است، اما می‌توان به طور مثال در مسابقات قهرمانی آسیا با تشخیص کادر از بازیکنان جوان‌تر استفاده کنیم.

ستاره‌های ما وضعیت خوبی دارند

او درباره این که آیا جانشین مناسبی برای ستاره‌های فعلی والیبال ایران وجود دارد یا نه بیان داشت: ما داریم درباره ستاره‌ها صحبت می‌کنیم یعنی کسانی که هر سال نمی‌توان آن را ساخت. به طور مثال چندبار در تاریخ فوتبال پرتغال می‌توان مانند رونالدو و یا در آرژانتین مارادونا و مسی را تربیت کرد؟ این اتفاق ممکن است هر چند سال یکبار رخ دهد، اما قطعا این پروسه مدارس و مینی والیبال و پروش نسل در رده‌های مختلف می‌تواند به شانس افراد برای ستاره شدن در آینده کمک کند. ستاره‌های ما وضعیت خوبی دارند. سعید معروف به راحتی و بدون مشکل می‌تواند تا بعد از المپیک بازی کند. همچنین دیگر ستارگان هم مانند موسوی و غفور هم زمان زیادی دارند و تنها باید همه آن‌ها فرم بدنیشان را حفظ کنند.

بیشتر بخوانید:

ایران - ایتالیا / جدال نفسگیر شاگردان عطایی و لاجوردی پوشان در بحرین

حریفان جوانان ایران در مرحله دوم مشخص شدند

ایران ۳ - جمهوری چک صفر/ صعود با برد مقتدرانه

نبرد حساس جوانان ایران و چک برای صعود

امتیاز آورترین بازیکن تیم ملی والیبال جوانان ایران مقابل روسیه مشخص شد

انتهای پیام/ 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: فدراسیون والیبال اخبار ورزشی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۱۲۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت شیرین: از اینجا تا ابدیت با یک پاس گل

به گزارش "ورزش سه"،  سال اول برای بازی در رده جوانان به خاطر دوستی با افشین سرداری که قبلا مربی برادرم بود، به تيم «اتکا تهران» رفتم. دوست نداشتم وارد تیمی بشم که به من سخت بگیرند و یا شناختی از من نداشته باشند. یک تیم معمولی که چند سالی بیشتر دووم نیاورد ولی از یک جهت تبدیل به یک انتخاب خوب برای من شد!

تیم امیدهای «اتکا» آنقدر ضعیف بود که از من  سال اولی خواستند تا برای آنها بازی کنم. یادم هست که فقط یک بازی رو تو اون فصل بردیم، اونم تیم صدر جدولی «ندسا» که اتفاقا بازیکن سربازمی‌گرفت، گل اون بازی رو من زدم. بعدها با حمید غنی‌زاده بازیکن تیم «ندسا» در ابومسلم هم تیمی شدم. غنی‌زاده به من گفت لامصب بعد از اون بازی همه مارو کچل کردن‌ و فرستاندن پادگان پست بدیم.

سال بعد برگشتم راه‌آهن و اونجا هم برای جوانان و امید به طور ثابت بازی کردم. همین بازی کردن با یک رده بالاتر، اعتماد به نفس زیاد به من داد و روی کیفیت بازیم عجیب تاثیر گذاشت، تو یکی از بازی‌ها خدا بیامرز رضا احدی که مربی امیدهای استقلال بود، فوتبالم‌رو تماشا کرد و بعدش از سرپرست تیم «بهرام امیری» خواسته بود تا هرطوری شده با من قراداد ببندن.

اینهارو بهرام امیری بعدا برام تعرف کرد و گفت که رضا احدی گفته که بازی مجتبی عجیب منو یاد جوانی‌های خودم میندازه، با آقا رضا تو ورزشگاه مرغوبکار قرار گذاشتیم درباره‌ی قرارداد صحبت کنیم، بعد از بازی رفتم رختکن به آقا رضا گفتم که تمایل دارم برای امیدهای استقلال بازی کنم نه تیم جوانان و یه وقت پیش خودشون نگن که این حالا حالاها می‌تونه تو جوانان بازی کنه و این فرصت رو به یه بازیکن رده امید بدیم.

گفتم اگه حقمه و توانش‌رو دارم می خوام برای امیدها بازی کنم. سال بعد بهرام امیری بهترین بازیکنای امیدهای تهران رو آورد استقلال که اکثرشون هم کاپیتان تیم‌های خودشون بودن. کاپیتان ما شد رامین محرم نژاد که واقعا شخصیت جالب و منحصر به فردی داشت،ک ارهای عجیب کم نمی‌کرد، دفاع فوق العاده‌ایی هم بود.

تمام عشق فوتبال‌ها اون تیم امید استقلال رو یادشونه چون اونقدر خوب بودیم که راحت قهرمان تهران و دوم کشور شدیم و اینکه تو جام حذفی به جای تیم اول استقلال تا مرحله نیمه نهایی پیش رفتیم که در نهایت به تیم فجرسپاسی خوردیم و حذف شدیم. خلاصه من تو اکثر بازی‌های جزو یازده‌تای اصلی بودم و به اصرار مربی جوان استقلال چند بار هم برای اونها بازی انجام دادم، مثلا مقابل پرسپولیس.

زمان خدمت سربازی برای بازیکنای امید فرا رسید و هر کدوم باید یک فکری برای خدمت سربازی می‌کردند. اکثر استعدادها تو این رده‌ی سنی و وقتی که کلی رویا دارن از دور خارج میشن. دلیلش هم کاملا مشخصه سهمیه تیم‌های خوب برای بازیکن سرباز محدوده و خیلی ها مجبور میشن برن خدمت و بعد… خداحافظ رویای کودکی.

من اما هنوز ۲ سال جا داشتم که برای جوانان بازی کنم و ۴ سال برای امیدها، بازی کردن توی اون رده برام یکنواخت شده بود چه برسه به جوانان! صمد مرفاوی مربی جوانان شد، بهشون گفتم دیگه دوست ندارم تو این رده سنی بازی کنم. در جوابم گفت: قصد ما اینه که امسال قهرمان کشور باشیم و برای همین خسرو حیدری، آندو تیموریان و منصور احمد زاده و چندتا جوان دیگه‌رو جذب کردیم. با اکراه قبول کردم که بمونم.

فینال کشوری‌رو مقابل استقلال خوزستان بردیم و قهرمان شدیم. بعد از بازی  به من خبر دادن که باید سریع برگردی و همراه تیم بزرگسالان بری گرگان! منصور خان پورحیدری دستور داده بود! سر ساعت رسیدم هتل آزادی (محل اردو) و سوار اتوبوس شدم. تیم جذاب استقلال اون سال پر از ستاره بود و هر طرف رو نگاه می‌کردم یه بازیکن بزرگ رو می‌دیدم.

بهمن ۷۸ هوا خیلی سرد بود و به بازیکنها گرمکن داده بودند که خب من نداشتم! مهدی پاشازاده نزدیکم شد و کمی گپ زد تا یخمو بشکونه و بعد گرمکنش‌رو در آورد و به من داد. تو راه گرگان تمام مدت ساکت بودم و رویاپردازی می‌کردم. برای ناهار رفتیم به یک رستوران خوب بین راهی. سیل جمعیت بود که بازیکنان را دوره کرده بودند تا از آنها امضا بگیرند. هیچکس من رو نمی‌دید! چه برسه به امضا گرفتن! چه تیمی بود! پر از ستارهای درخشان؛ محمد نوازی،علی سامره، یدالله اکبری، فراز فاطمی، مهدی پاشازاده، هادی طباطبایی، علی نیکبخت، مجاهد خذیراوی و خیلی بازیکن درجه یک…

اون موقع‌ها خیلی سخت بود که یه بازیکن هیجده، نوزده‌ساله‌رو ببرن تیم بزرگا! اونم استقلال!! توی هتل گرگان هادی طباطبایی با من صحبت کرد تا بیشتر با بقیه احساس نزدیکی کنم ولی هادی نمی‌دونست که من خیلی خجالتیم.

روز بازی روی نیمکت غرق رویا بودم که منصورخان به من و مجاهد گفت: بین دو نیمه گرم کنید و از شروع نیمه دوم برید تو زمین… اتصال رویا به واقعیت!! وسط‌های نیمه دوم بود که محمد نوازی یه پاس محکم و دقیق به من داد. استپ کردم و چرخدیم و توپ‌رو توی عمق ارسال کردم برای فراز فاطمی، تک به تک شد دروازه‌بان رو دریبل کرد و گل سوم رو زد.

نوازی اولین نفری بود که بغلم کرد و بعد من وسط حلقه‌ی شادی بودم. وقتی میگن طرف توی پوست خودش نمیگنجه، شرح حال من توی اون لحظه بود. بازی‌رو با اختلاف سه چهار گل بردیم و موقع برگشت رفتیم همون رستوران با این تفاوت که دیگه همه من‌رو می‌شناختن و از من امضا می‌خواستن. یادم نمیاد تا قبل از اون بازی چیزی رو  امضا کرده باشم! هیچ کدوم از امضاهام به بهم شبیه نبود! ولی کارم‌رو یجورایی راه انداخت.

پی نوشت: این یادداشت به قلم خود مجتبی جباری نوشته شده و در یکی از مجلات منتشر شده است.

دیگر خبرها

  • جوان‌گرایی در پیکان همیشه وجود داشته/ دو فینال سخت پیش رو داریم
  • آغاز اردوی تیم والیبال جوانان ایران با دعوت از ۶۵ بازیکن
  • پیش به سوی نیمه‌نهایی با ۳۲ امتیاز دو ستاره ایرانی
  • روایت شیرین: از اینجا تا ابدیت با یک پاس گل
  • ستاره تیم ملی والیبال ایران دلسرد شد؛ به هدفمان نرسیدیم
  • معنوی‌نژاد: هدفی داشتیم که به آن نرسیدیم
  • ۲ بازیکن بوشهری به اردوی تیم ملی بسکتبال جوانان دعوت شدند
  • نمره خوبی برای جوانان شورای شهر قائل هستم/ در شورای هم‌فکر دوره ششم تضارب آرا وجود دارد
  • نمره خوبی برای جوانان شورای شهر قائل هستم/ در شورای همفکر دوره ششم تضارب آرا وجود دارد
  • سال، سال والیبال نبود