زنی که پیشنهاد حذف یوکیو آمانو را داد!
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۹۱۴۴۳
آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیتوانستند به راحتی آمانو کنار بگذارند؛ و لذا سناریوی حذف فیزیکی وی که از شیوههای رایج موساد برای از میان برداشتن مخالفین است در دستور کار قرار گرفت. به گزارش جنوب نیوز، ماجرا درست قبل از خروج «دونالد ترامپ» از برجام آغاز شد! آنجا که در آگوست (مرداد ماه) سال ۲۰۱۷ میلادی، «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد سفری به وین (مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی) داشت تا با «یوکیو آمانو» مدیر کل آژآنس در خصوص برنامه هستهای ایران دیدار و گفتگو کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این دیدار سه ساعته، نیکی هیلی از آمانو خواست تا در گزارش جدید خود در خصوص برجام، عدم پایبندی ایران به مفادی از برجام (از جمله ممانعت ایران در خصوص بازرسی از اماکن نظامی) را تایید کند، چرا که دولت ترامپ به شدت اصرار داشت تا خروج یکجانبه از برجام را به گزارش آژانس مستند کند.
پس از دیدار نیکی هیلی و آمانو، اگرچه مدیر کل آژانس ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮ ﺑﺎ ﺁﺳﻮﺷﻴﺘﺪﭘﺮﺱ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﻈﺎﺭﺕﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ، ﺁژﺍﻧﺲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﺍﻣﺎﻛﻦ، ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻤﺎﻳﺰ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺎﻳﺖﻫﺎﻯ ﻧﻈﺎﻣﻰ ﻭ ﻏﻴﺮﻧﻈﺎﻣﻰ، ﺩﺳﺘﺮﺳﻰ ﺩﺍﺭد! اما با این حال حاضر نشد مطابق خواسته نیکی هیلی و دولت ترامپ، عدم پایبندی ایران به برجام را تایید و اعلام کند.
دقیقا در همان برهه زمانی، نیکی هیلی به مقامات دولت ترامپ توصیه کرد تا برای حضور فرد دیگری غیر از یوکیو آمانو در راس معادلات اجرایی آژانس زمینه سازی کنند!
در هر حال، با توجه به پروسه طولانی مدت انتخاب مدیر کل آژانس، آمریکا ناچار شد بدون برگ سبز آژانس و آمانو (در خصوص عدم پایبندی ایران به برجام) از این توافق خارج شود.
از سویی؛ چند روز قبل از خروج آمریکا از برجام، «نتانیاهو» با برگزاری نمایش رونمایی از اسناد هستهای که مدعی بود از محلی در «شورآباد» در نزدیکی تهران سرقت شده مدعی شد برنامه هستهای ایران دارای ابعاد ابهام آمیز نظامی است.
ترامپ نیز با استناد به این اسناد تلاش کرد خروج غیرقانونی خود از برجام را مشروع و ضروری جلوه دهد و با ایجاد موج منفی در باره برنامه هستهای ایران، کشورمان را به فریبکاری متهم کند.
اما واکنش اتحادیه اروپا به این ادعاها، کاملا نتانیاهو و ترامپ را مایوس کرد، چه، موگرینی در اظهاراتی صریح و در واکنش به ادعاهای مطرح شده از سوی نتانیاهو، عملا بر این ادعاها خط بطلان کشید واعلام کرد که با فرض صحیح بودن اسناد فوق، هیچ موضوع جدیدی در این مدارک ارایه و اثبات نشده است.
جایگاه دیگری که نتانیاهو و ترامپ به بهره برداری از آن امید زیادی بسته بودند، آژانس بین المللی انرژی اتمی و شخص یوکیو آمانو، مدیرکل این نهاد بین المللی بود.
واکنش امانو به ادعاهای مطرح شده از سوی نتانیاهو نیز کاملا حرفهای و حقوقی بود و با انتظارات مدنظر اسراییل فاصله زیادی داشت.
آژانس به عنوان نهاد رسمی ناظر بر اجرای برجام که در طول مذاکرات هستهای نیز به عنوان ابزار اصلی بررسی و راستی آزمایی فعالیتهای هستهای ایران عمل کرده بود و پرونده «پی. ام. دی» نیز بر اساس بازدید و گزارش این نهاد بسته شده بود، حاضر به زیر سئوال بردن اعتبار حرفهای خود برای خوش خدمتی و جلب نظر نتانیاهو و ترامپ نشد و تنها به بیان بررسی اسناد بر اساس مقررات آژانس که طبیعتا زمان زیادی نیز خواهد برد، اکتفا کرد.
نتانیاهو و ترامپ که حساب ویژهای برای پیشبرد سناریوی مبتنی بر اسناد جعلی شورآباد باز کرده بودند عملا در برابر دو سد بزرگ به نام اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار گرفتند. با توجه به این که تغییر رویکرد در اتحادیه اروپا تقریبا ناممکن به نظر میرسید، اصلیترین گزینه بر تطمیع و تهدید یوکیا آمانو متمرکز شد.
آمانو حاضر نشد به پیشنهادات مالی نتانیاهو روی خوش نشان بدهد و از این رو پروژه تورقوزآباد به عنوان آخرین آزمون ارزیابی میزان همکاری آمانو با برنامههای اسراییل طراحی و به مورد اجرا گذارده شد.
نوع مواجهه آمانو با ادعای «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی (درباره تورقوزآباد)، انگیزه مضاعفی به کاخ سفید و تل آویو برای حذف او از معادلات آژانس داد، زیرا آمانو در واکنش به ادعای نتانیاهو در خصوص فعالیتهای مخفی هستهای ایران، بر استقلال آژانس و رویکرد کارشناسانه بازرسان تاکید کرده بود.
در بخشی از بیانیه آژانس در خصوص اظهارات نتانیاهو آمده بود: «آژانس، پادمانهایی را اجرا میکند که مطابق با حقوق و الزامات ناشی از معاهدههای جامع پادمانی و پروتکل الحاقی بین خود و دیگر کشورها، شورای حکام مربوطه و قطعنامهها و تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل و بر پایه شیوههای پادمانی مقرر هستند. باید توجه شود که تحت چارچوب راستیآزمایی فعلی، آژانس بازرسان خود را فقط به سایتها و مکانهایی که نیاز باشد گسیل میدارد.»
واکنش سرد یوکیو آمانو به ادعاهای رژیم صهیونیستی در مورد تورقوز آباد و پافشاری بر تداوم اقدامات حرفهای بر اساس مقررات آژانس سبب شد تا مقامات رژیم صهیونیستی خود دست به کار شده و در شبکههای تلویزیونی داخلی خود، از آلوده بودن نمونههای تهیه شده از سوی آژانس از تورقوز اباد خبر دهند!
این موضوع اما؛ با واکنش آژانس و احضار نماینده اسرائیل از سوی این نهاد رو به رو شد، موضوعی که خشم مشترک واشنگتن و تل آویو علیه آمانو را برانگیخت.
با این حال، آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیتوانستند به راحتی آمانو (که در سال ۲۰۱۷ برای سومین بار به ریاست آژانس برگزیده شده بود) را از این مسند کنار بگذارند؛ و لذا سناریوی حذف فیزیکی وی که از شیوههای رایج موساد برای از میان برداشتن مخالفین است در دستور کار قرار گرفت و سرانجام وخامت غیر طبیعی حال یوکیو آمانو و متعاقبا مرگ او، سبب شد تا پرونده حضور وی در آژانس بین المللی انرژی اتمی برای همیشه بسته شود.
باید منتظر بود و دید که جانشین مدیرکل فقید آژانس تا چه حد حاضر به حفظ استقلال این نهاد بین المللی و مقاومت در برابر رویکردهای سیاسی و غیر حقوقی کشورهایی، چون اسراییل و امریکا میباشد. منبع: میزان
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۹۱۴۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پولیتیکو: ۳ دولت اخیر آمریکا در مقابل ایران ناکام شدند
خبرنگار نشریه پولیتیکو میگوید: وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، با خنده گفت: من یک پاسخ برای آنها دارم؛ دولت بایدن هیچ استراتژیای در قبال ایران ندارد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پولیتیکو به قلم یک اپوزیسیون ایرانی میافزاید: اگر بایدن بخواهد به هرجومرج رو به افزایش در خاورمیانه پایان دهد، باید با یک استراتژی مشخص به میدان بیاید. بیشتر تهدیداتی که متوجه منافع آمریکا است، از جانب ایران است. ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد. نیروهای نیابتی آن در حال گسترش اقدامات خود هستند. آنگونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشکهای بالستیک ایران در حال تقویت شدن است.
مقامات در واشنگتن بر سر نحوه تعریف کلمه استراتژی اختلافنظر دارند و بسیاری از این کلمه به صورت عمومی استفاده میکنند. من از بسیاری از سیاستگذاران شنیدهام که آنها از نامگذاری برخی اسناد به عنوان استراتژی که در واقع استراتژی نیستند گلایه دارند. این اسناد در واقع بحثهایی انتزاعی هستند که اغلب به چالشهای فوری و مهم سیاست خارجی نمیپردازند. اگر هدف نهائی تلاش شما حل مشکل نباشد، در آن صورت شما استراتژیای برای آن موضوع نخواهید داشت.
بنابراین وقتی مسئولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند «مهار»، «تنشزدایی»، «بازدارندگی» و «مدیریت ریسک» استفاده میکنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیکهای مختلف است نه یک استراتژی مشخص. ایران یک مشکل است اما به نظر نمیرسد که برنامهای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد.
در دوران ریاستجمهوری اوباما، دولت میخواست مشکل برنامه هستهای ایران را حل کند. دولت همچنین راهی برای رسیدن به آن هدف داشت و آن بهکارگیری تلفیقی از تحریمها و دیپلماسی بود؛ تلاشی که دولت اوباما از تیم جورج بوش پسر به ارث برده بود. آن استراتژی جواب داد و توافق هستهای ایران متولد شد. بسیاری از ناظران میگویند برجام به اندازه کافی خوب نبود و برخی میپرسند استراتژی واقعی اوباما درباره ایران چه بود؟ برخی او را به تلاش برای ازسرگیری روابط با ایران، به عنوان یک دشمن دیرین آمریکا متهم کردهاند. اوباما امیدوار بود توافق هستهای بتواند منجر به بهبود کلی روابط با ایران شود، اما به نظر من این یک امیدواری بود و نه بخشی از استراتژی.
دونالد ترامپ با به خطر انداختن توافق هستهای استراتژی و امید دولت اوباما را از بین برد. اما از این جهت ترامپ نیز حداقل استراتژی مشخصی برای خود داشت. هدف اعلامی او تغییر رفتار حکومت ایران بود نه خود حکومت. تغییر رفتاری که دولت ترامپ به دنبال آن بود بسیار بنیادین بود، اما در تئوری این درخواست منجر به دنبال کردن سیاست تغییر حکومت شد، نه حل مشکل. تاکتیک ترامپ فشار حداکثری بود، با چاشنی تحریمهای سنگین و دیگر اقدامات تنبیهی. واضح است که این استراتژی جواب نداد. بایدن با هدفگیری نهچندان قاطعانه احیای برجام و یک استراتژی غیر ایدهآل برای دستیابی به این هدف پا به کاخسفید گذاشت. او چند شرط برای این هدف گذاشت، از جمله اصرار بر اینکه ایران باید موافقت کند که در آینده بر سر یک توافق سختگیرانهتر و بلندمدتتر مذاکره نماید. دولت او چنان دیرهنگام به پای میز مذاکره برگشت که تلاش برای احیای برجام حتی قبل از روی کار آمدن یک دولت تندرو در تهران به دلیل درخواستهای طرف آمریکایی سرنوشت نامعلومی پیدا کرده بود.
از وقتی که تلاشها برای احیای برجام به در بسته خورد، تیم بایدن تصمیم گرفت به برخی پیروزیهای کوچک که میتوانست در مواجهه با ایران کسب کند بسنده نماید. آنها چند آمریکایی زندانی را به خانه برگرداندند هرچند که در قبال آن مجبور به پرداخت رقم قابلتوجهی وجه نقد شدند. آنها همچنین از طریق ابزارهای تکنولوژیک به حمایت از جنبش اعتراضی در ایران پرداختند.
دولت بایدن همچنان تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران را حفظ کرده است. اما از آنجایی که اجرای این تحریمها را محدود کرده یا به دلایلی خارج از کنترل واشنگتن این تحریمها به اندازه کافی به ایران فشار نیاوردهاند، تغییری در رفتار حکومت ایران بروز نکرده است. در حال حاضر صادرات نفت ایران افزایش یافته است. احتمالا دولت بایدن به این نتیجه رسیده که هیچ راه واقعبینانه و مستقیم برای «حل» مشکل ایران وجود ندارد. تردیدی نیست که این یک مشکل دشوار است. دیگر این است که روسیه و چین که زمانی درخصوص ایران با آمریکا همکاری میکردند اکنون به دلیل تنشهایی که خود با واشنگتن دارند در حال کمک به تهران برای دورزدن تحریمها هستند. دولت بایدن حتی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، همچنان به پیگیری چشمانداز بزرگتر خود یعنی «یکپارچگی منطقهای» برای خاورمیانه ادامه میدهند. مشکلی که دولت بایدن به دنبال حل آن است، شکاف و اختلاف بین اسرائیل و دولتهای عربی است. آمریکا امیدوار است شاهد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان باشد.