آیا حقوق معلمان ۵۰۰تا ۷۰۰هزار تومان افزایش مییابد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۲۰۶۲۹
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم؛ این روزها یکبار دیگر اخبار افزایش حقوق معلمان از گوشه و کنار شنیده میشود، از ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان افزایش حقوق به ازای اجرای طرح "معلم تمام وقت" و ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان به ازای رتبهبندی معلمان.
اینکه در آستانه هر انتخاباتی از انتخابات مجلس گرفته تا ریاستجمهوری یا رسیدن به صندلیهای وزارت وعدههای معیشتی هم به همان میزان پررنگ شود تا به مدد آن بتوان رضایت معلمان را جلب کرد، امر عجیبی نیست و در تمام دورهها شاهد آن بوده و هستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما آنچه میخواهیم در این گزارش به آن پاسخ دهیم، ماجرای افزایش حقوق ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی معلمان به ازای اجرای طرح "معلم تمام وقت" است، اینکه همواره شاهد گلایههای معیشتی معلمان بوده ایم و حالا همین مسئله، کارکرد تبلیغاتی و انتخاباتی پیدا کرده و قرار است ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان افزایش یابد؟!
همین سال ۹۷ بود که وزارت آموزشوپرورش، بخشنامه طرح معلم تمام وقت را ابلاغ کرد و بر این اساس، دبیران و هنرآموزانی که در هفته ۳۰ ساعت تدریس داشته باشند از ۱۷.۵ درصد فوقالعاده ویژه بهرهمند خواهند شد البته از همان ایام مناقشاتی درباره این طرح و سوالاتی از این دست که "مگر معلمان تمام وقت نیستند که حالا با ابلاغ یک بخشنامه و اضافهکردن ۶ ساعت به مجموع ساعت تدریس هفتگی آنها از عنوان معلم تمام وقت یاد میشود" مطرح بود.
هنوز هم این سوالات به صورت جدی مطرح هستند، سوالاتی از این دست که عنوان "معلم تمام وقت" با چه استدلالی مطرح شد؟ آیا واقعاً این تفکر که ۲۴ ساعت تدریس هفتگی معلمان یعنی اشتغال نیمه وقت، در میان برخی مسئولان ریشه دارد.
از سوالات دیگر در رابطه با طرح معلم تمام وقت این است که "سازمان برنامه و بودجه که مدام از عدم تحقق درآمدهای دولت مینالد، با کدام توجیه اقتصادی، تعهدات مالی جدیدی را در قالب طرح معلم تمام وقت برای پرداخت حقالتدریس معلمان شاغل میپذیرد اما پرداخت همان حقالتدریس را که در قانون بودجه بر پرداخت آن به صورت ماهانه تاکید شده است، نمی پذیرد؟! این رویکرد دوگانه دولت در مواجهه با قوانین، چگونه توجیهپذیر است؟" هر چند که برخی کارشناسان در پاسخ به این پرسش میگویند: معلمان بابت حقالتدریس از دولت پول دریافت میکنند اما این موضوع در حکم آنها لحاظ نمیشد و پرداخت حقالتدریسها با تأخیر همراه بود برهمین اساس هماکنون پول اجرای طرح معلم تمام وقت موجود است از سوی دیگر همه معلمان نمیتوانند عضو طرح معلم تمام وقت شوند چرا که در همه جا کمبود نیرو وجود ندارد و شاید برخی افراد نخواهند عضو این طرح شوند و برای آنها همان حقالتدریس ادامه خواهد یافت.
به هر حال صرف نظر از این جنبه که اساساً عنوان "معلم تمام وقت" با چه چشمانداز و دلایلی انتخاب شده است، مسئله جدیتر میزان مبلغی است که در قبال عضویت در این طرح به معلمان پرداخت میشود و از آن تحت عنوان افزایش ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی حقوق معلمان یاد میشود، سرپرست وزارت آموزشوپرورش نیز به تازگی این موضوع را اعلام کرده است.
سوال اساسی که در این گزارش به دنبال طرح آن هستیم، این است که آیا حقوق تمام معلمان ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان افزایش مییابد؟ و این افزایش حقوق ما به ازای چه چیزی اتفاق میافتد؟
برای پاسخ به این سوالات ابتدا باید بدانیم، طرح "معلم تمام وقت" چیست؟ براساس این طرح، دبیران و هنرآموزانی که تمایل دارند برای ساعات تدریس اضافی و جبران حقالزحمه به جای دریافت وجوه حقالتدریس از فوقالعاده ویژه استفاده کنند مشمول ۳۰ ساعت تدریس در هفته خواهند شد و به منظور جبران خدمات آنان ۱۷.۵ درصد فوق العاده ویژه موضوع بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در احکام کارگزینی برقرار میشود این فوقالعاده مشمول کسور بازنشستگی بوده و در تعیین حقوق بازنشستگی و وظیفه و سایر پرداختیهای قانونی مربوط نیز قابل محاسبه است. دبیران و هنرآموزان متقاضی برخورداری از فوقالعاده ویژه باید حداقل ۵ سال امکان ادامه خدمت تا رسیدن به شرایط بازنشستگی تکلیفی موضوع تبصرههای ۲ و ۳ ماده ۱۰۳ قانون مدیریت خدمات کشوری را داشته باشند.
افزایش ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی حقوق شامل تمام معلمان میشود؟
حال با این تعریف از طرح معلم تمام وقت، باید به این موضوع پاسخ داد که افزایش ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی حقوق معلمان به چه صورت قرار است، اتفاق بیفتد؟
دبیران و هنرآموزان که تمام گروه معلمان را شامل نمیشوند "آموزگاران مشمول این طرح نمیشوند" با عضویت در طرح معلم تمام وقت به ازای ساعت کار بیشتر یعنی ۶ ساعت تدریس اضافهتر مشمول ۱۷.۵ درصد فوقالعاده ویژه خواهند شد یعنی فردی که پیش از این ۲۴ ساعت در هفته تدریس داشت حالا باید ۳۰ ساعت تدریس داشته باشد تا بتواند از مزایای فوقالعاده ویژه بهرهمند شود.
نحوه محاسبه فوقالعاده ویژه نیز بدین صورت است: حق شغل، حق شاغل، حق ایثارگری، سختی کار و فوقالعاده شغل محاسبه شده و ۱۷.۵ درصد آن مد نظر قرار میگیرد.
حال با این توضیحات، مشخص میشود که ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان افزایش حقوق به ازای افزایش ساعات کار معلمان است که شامل حال تمام آنها هم نمیشود از سوی دیگر این رقم برای تمام معلمانی که به عضویت طرح معلم تمام وقت درمیآیند، یکسان نیست یعنی همه آنها مبلغی از ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان دریافت نمیکنند، معلمانی که سابقه کار آنها کمتر است مبلغ کمتری دریافت خواهند کرد. برای مثال در مورد معلمان تازه استخدامی که کل دریافتی آنها به دو میلیون تومان هم نمیرسد، این مبلغ حدود ۳۰۰ هزار تومان خواهد بود.
البته این موضوع را یار محمد حسین بر؛ مدیرکل امور اداری وزارت آموزش و پرورش در مصاحبهای که اسفند ۹۷ داشت، تایید کرد و در پاسخ به این پرسش که "برخی فرهنگیان میگویند ۵۰۰ هزار تومانی که در طرح معلم تمام وقت مشمول آنها شده به هیچ عنوان افزایش حقوق نیست بلکه همان ساعات حقالتدریس آنهاست و چرا با عنوان افزایش حقوق از آن یاد میکنید؟" گفتهبود: درست است! این موضوع افزایش حقوق نیست و به ازای ۶ ساعتی که بیشتر کار میکنند مبلغ حقالتدریس خود را بهصورت ماهانه و منظم بر روی حقوق دریافت میکنند؛ طرح معلم تماموقت ساماندهی ساعات حقالتدریس است و در حقیقت پرداخت مبالغ مربوط به ساعات حقالتدریس آنها منظم شده است و در پاداش بازنشستگی آنها نیز لحاظ میشود و برای فرهنگیان منافع زیادی دارد.
پای صحبتهای یک دبیر متقاضی طرح "معلم تمام وقت"
محمدرضا راضی؛ دبیر ادبیات فارسی که امسال برای عضویت در طرح "معلم تمام وقت" متقاضی شده است، درباره این طرح می گوید: این طرح در ادارات دیگر با نام "معلم تمام وقت" خوانده نمیشود و از آن با عنوان ساماندهی ساعات اضافهکار معلمان یاد میکنند؛ در این طرح به ازای دریافت ۶ ساعت تدریس غیر موظف، مبلغی از ۳۱۷ هزار تومن تا حدود ۵۵۰ هزار تومان به حقوق دبیران و هنرآموزان اضافه و چون این اضافه حقوق در حکم قید میشود، هم ماهانه واریز میشود و هم در تابستان ادامه خواهد داشت؛ فعلاً بنا بر این است که ثبتنام در طرح به صورت سال به سال انجام شود یعنی ثبت نام بنده به عنوان مثال دائمی نیست و یکسال دوام دارد، سال بعد مطابق نیاز منطقه و تمایل نیروها، تمدید برای یک سال دیگر انجام خواهد شد.
دو دلیل معلمان برای عضویت در طرح "معلم تمام وقت"
او به این پرسش که "چرا در طرح معلم تمام وقت ثبتنام کرده است؟" این طور پاسخ میدهد: حقیقتاً حقوق ساعات موظف کفاف زندگی بیشتر معلمان را نمیدهد از سوی دیگر حقالتدریسها، نامنظم و دیرهنگام و گاه تا یک سال با تأخیر پرداخت میشود بنابراین بیشتر همکاران که تمایل به انجام اضافهکار دارند، ناچار هستند به سمت طرح " معلم تمام وقت" بروند چون در این طرح تعهد داده شده است که بر خلاف حقالتدریسها، پرداختها منظم و ماه به ماه انجام شود هر چند که این سوال بین معلمان مطرح است اگر واقعاً آموزش و پرورش قادر به پرداخت منظم حقالتدریسها است، خب چرا پرداخت منظم آنها را سامان نمیدهد تا ماهانه پرداخت شود؟! همین موضوع باعث شده است تا کمی بدبینی به طرح " معلم تمام وقت" در بین معلمان وجود داشته باشد.
این معلم معتقد است که آن استقبال پرشوری که مسئولان آموزشوپرورش مدعی آن هستند و آن استقبال سردی که مخالفان طرح "معلم تمام وقت" از آن یاد میکنند، هیچکدام درست نیست و ناکافی بودن حقوق اصلی برای گذران معیشت و پرداخت نامنظم حقالتدریسها دو دلیل اصلی معلمان برای عضویت در طرح "معلم تمام وقت" است همچنین در بین افرادی که عضو طرح میشوند این نگرانی وجود دارد که شاید بعدها ساعت کار آنها به صورت الزامی به ۳۰ ساعت افزایش یابد؛ من هم با شیوه فعلی، مخالف طرح "معلم تمام وقت" هستم اما باید واقعیت را پذیرفت و با آن کنار آمد!
در حالیکه سال گذشته ۱۰ هزار نفر از معلمان به عضویت طرح معلم تمام وقت درآمدند، هماکنون سرپرست وزارت آموزشوپرورش پیشبینی میکند، امسال تعداد متقاضیان این طرح به ۱۰۰ هزار نفر هم برسد و آن را در شرایط فعلی آموزشوپرورش که میزان خروجیها و ورودیهای معلمانش به هم نمیخورد، راهحلی برای جبران کمبود معلم میداند.
اما استقبال معلمان از طرح معلم تمام وقت را هم باید به شیوه دقیقتری محک زد، در شرایط فعلی معلمان ۷ ماه از پول ساعات حقالتدریس خود را دریافت نکردهاند اما در مقابل حقالزحمه افرادی که در طرح معلم تمام وقت عضو هستند هر ماه پرداخت میشود، خب طبیعی است که آنها در چنین شرایطی چارهای ندارند که به عضویت این طرح دربیایند! بنابراین به نظر میرسددر این شرایط استفاده ابزاری از واژه استقبال برای طرح "معلم تمام وقت" صحیح بهنظر نمی رسد.
تمام وقت شدنی متفاوت با سند تحول!
مسئله دیگری که در رابطه با طرح "معلم تمام وقت" مطرح است، ارتباط میان این طرح با تمام وقت شدن مدنظر در سند تحول بنیادین است، مسئولان وزارت آموزشوپرورش استناد اجرای این طرح را براساس سند تحول بنیادین میدانند اما راهکار ۵/۲۱ سند تحول بنیادین به این مسئله اشاره میکند: "ساماندهی ساعات کار مربیان برای حضور تمام وقت در مدارس شامل ساعات تدریس و ساعات اختصاص یافته به سایر فعالیتهای تربیتی مرتبط در مدرسه با توجه به ضرورت جبران خدمت مناسب ایشان." و این مفهوم به معنای اضافه تدریس معلمان نیست.
حتی در این باره بین مسئولان آموزشوپرورش نیز اختلاف نظر وجود دارد! معاون شورای عالی آموزشوپرورش معتقد است که تعریف معلم تمام وقت به افزایش ساعات تدریس، تحریف سند تحول است چرا که طبق سند تحول، تمام وقت شدن معلمان به معنای افزایش ساعات تدریس آنها بیشتر از ۲۴ ساعت نیست بلکه معلم باید در مدرسه به پژوهش پرداخته و طراحی آموزشی داشته باشد، تا شخصیت علمی معلم تجلی یابد، سرپرست آموزشوپرورش نیز میگوید این تعبیر را میپذیرد اما در شرایط فعلی که خروجی نیرو از آموزشوپرورش با ورودی آن همخوانی ندارد، چارهای نداریم بنابراین از طرح معلم تمام وقت به معنای امروزی حمایت میکنم چرا که علاوه بر کمک به معیشت معلم، افزایش ۵۰۰ هزار تومان ماهانه حقوق او، به جبران کمبود نیرو نیز کمک میکند.
البته با تقدیر از صداقت سرپرست وزارت آموزش و پرورش در بیان این واقعیت آن هم از سوی بالاترین مسئول این وزارتخانه مبنی بر اینکه کمبود نیروی انسانی در شرایط فعلی یکی از دلایل اصلی اجرای طرح "معلم تمام وقت" است اما باید گفت چند پرسش هم مطرح میشود که چرا آموزش و پرورش برای گرفتن مجوز جذب و استخدام نیروهای جدید، رایزنی و اقدام نمیکند؟! آیا راه حل ریشهای حل مشکل کمبود معلم اجرای چنین طرحهایی است یا استخدام نیروی مورد نیاز؟ آیا دولت برای حل مشکل کمبود معلم در این دستگاه دولتی، تعهدی دارد، اگر اینگونه است پس چرا ردیفهای استخدامی مورد نیاز برای جذب بیشتر معلم به این وزارتخانه اختصاص نمییابد؟
با این وجود، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش اخیر خود در بررسی طرح معلم تمام وقت با اشاره به توقف اجرای این طرح به شیوه فعلی به دو موضوع مهم اشاره دارد: "اجرای طرح معلم تمام وقت به سبب الزام به افزایش ساعات موظف تدریس هفتگی باعث نادیده گرفتن طرح طبقه بندی مشاغل معلمان کشور و حق تقلیل ۴ ساعت تدریس هفتگی معلمان مشمول طرح طبقهبندی مذکور شده است.
مصوبه هیئت وزیران اجرای فوق العاده ویژه را به کارکنان ستادی دستگاههای مشمول اختصاص داده است در حالیکه مصوبه شورای حقوق و دستمزد و بخشنامه وزارت آموزش و پرورش این دایره شمول را توسعه داده و جای آن برای دبیران و هنرآموزان مقرر کردهاند از این رو مقرره اخیر مغایر با مصوبه هیئت وزیران و فاقد اعتبار حقوقی است."
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: آموزش و پرورش حقوق فرهنگیان معلمان افزایش حقوق اخبار فرهنگیان اخبار استخدامی آموزش و پرورش اخبار معلمان خبرگزاری فرهنگیان اخبار آموزش و پرورش آخرین اخبار آموزش و پرورش آخرین اخبار فرهنگیان اخبار استخدام آموزش و پرورش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۲۰۶۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظلمی به نام تنبیه بدنی
پرخاش و خشونت در مدارس که ابعاد مختلفی دارد از جنبههای بیتوجهی بهحقوق کودکان و نوجوانان است و این خشونت فقط با تنبیه بدنی نمود پیدا نمیکند و برخی رفتارها و گفتارها که منجر بهتحقیر و نادیده گرفتن دانشآموزان میشود اثرات نامطلوبی خواهد داشت. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، گاه ویدئوهایی از تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلم در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. معلمی که یک دانشآموز را در «مدرسه غیرانتفاعی البرز درخورموج بوشهر» مورد ضربوشتم قرار میدهد و یا دانشآموز دیگری در بیلند گناباد بهدلیل خشونت فیزیکی معلم دچار شکستگی پا میشود. کمی پیش از آنهم شدت خشونت یک معلم باعث آسیب به کبد و طحال یک دانشآموز کوهدشتی میشود. معلمی نیز در روستای گچی شیراز یکی از دانشآموزان را کتک میزند... سال گذشته دهها خبر ازایندست منتشرشدهاند، بااینحال چنین اتفاقاتی در مدارس پرتکرار نیست اما پرخاش و خشونت در مدارس که ابعاد مختلفی را برای آن میتوان برشمرد یکی از جنبههای بیتوجهی بهحقوق کودکان و نوجوانان است و صدالبته که این خشونت فقط با تنبیه بدنی نمود پیدا نمیکند و برخی رفتارها و گفتارها که منجر بهتحقیر و نادیده گرفتن دانشآموزان میشود اثرات نامطلوبی خواهد داشت و این موارد انتقادهایی را متوجه نقصهای موجود در سیستم آموزشیِ کشور کرده است.
باوجود آشنایی عموم مردم با حقوحقوق کودکان و نوجوانان که بیشتر محصول پیشرفت وسایل ارتباطجمعی و حضور افراد در شبکههای اجتماعی است و تأکید مسئولان آموزشوپرورش بر ممنوعیت تنبیه بدنی؛ چرا همچنان برخی معلمان به دانشآموزان برچسب میزنند و با یادآوری ناتوانی در یادگیری موجب تحقیر آنان شده و سلامت و بهداشت روانیشان را عامدانه و غیرعامدانه نادیده میگیرند؟
پیش از یافتن پاسخی برای این پرسش باید اشاره کرد که آستانه آسیبپذیری کودکان و نوجوانان بسیار پایینتر از بزرگسالان است و در قیاس با بزرگسالان، بلوغ عاطفی و توانایی جسمی کمتری برای هرگونه واکنش دفاعی دارند و این باعث میشود صدمات جسمی، ذهنی و عاطفی؛ آسیب بیشتری به آنها وارد کند. ازاینرو هرگونه خشونت در محیط مدرسه، اثرات جبرانناپذیری دارد.
کاهش آستانه تحمل و تابآوری جامعه
طی سالیان اخیر بارها رسانهها، کارشناسان مسائل آموزشی و بهویژه روانشناسان، از تأثیر مخرب تنبیه و خشونت سخن گفتهاند، اما آنطور که بهروز موثقی در قامت روانشناس مطرح میکند، «ریشه بسیاری از پرخاشگریها و خشونتهای کلامی در بطن جامعه و در نهاد خانواده است و طبیعتا سیستم آموزشی هم مستقیما با جامعه در ارتباط است و نمیتوان معلمان و دانشآموزان را از این چرخه جدا کرد و از معلمها خواست تا با اعصاب و روانی آرام و آسوده بهکار تعلیم و تربیت دانشآموزانشان مشغول شوند. آستانه تحمل و تابآوری مردم تا حد قابلتوجهی به دلیل مشکلات اقتصادی و ناتوانی در گفت وگو با یکدیگر برای حل مسائل کاهشیافته و در بسیاری موارد تنشهای نهچندان جدی نیز میتواند به منازعات جدی منتهی شود.»
این روانشناس، عدم رعایت شأن و منزلت معلمی و حقوق و مزایای پایین را از دیگری مواردی میداند که در توجیه رفتار غلط برخی معلمان مطرح میشود، و در این زمینه میگوید: «معلمان در وضعیت رفاهی مناسبی نیستند و بسیاری از آنها برای گذران زندگی باید علاوه بر معلمی به حرفه یا حتی حرفههای دیگری هم مشغول باشند. در چنین شرایطی فرصت کافی برای خودسازی و کسب آرامش ندارند و همین مسئله باعث میشود که گاهی دست به رفتارهای غیرقابلتوجیه بزنند.»
موثقی در توضیح سویه دیگر این ماجرا به تضعیف اخلاق اشارهکرده و میگوید: «گاه دانشآموزان هم در برخورد با معلمانشان رفتارهایی نامتعارف دارند که نشاندهنده تضعیف اخلاق است و ازآنجاکه در فضای حاکم بر جامعه، آستانه تحمل افراد پایین آمده و همچنین ازآنجاکه حتی معلمان هم برای برخورد اصولی با دانشآموزان، آموزشهای کافی نمیبینند، تنبیه بدنی و یا انواع دیگر خشونت بهعنوان راهحل انتخاب میشود. این در حالی است که مجازاتهای پیشبینیشده برای تنبیه دانشآموزان خاطی در مدارس شامل تذکر، احضار والدین، اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان، تغییر کلاس، اخطار کتبی، اخراج موقت و انتقال به مدرسه دیگر است. خود این مجازاتها گرچه پیشرفتهتر از تنبیه بدنی به نظر میرسند، اما دستکم در برخی از آنها به آسیب روحی احتمالی که متوجه دانشآموز است توجه چندانی نشده است.»
درگذشته بیشترین تمرکز معلمان در مدارس بر خشونت فیزیکی و تنبیه بدنی معطوف بود، شاید یکی از اصلیترین دلایلی که هنوز در نظام آموزشی، دانشآموزان با این موارد مواجهاند، همین ریشه قدیمی باشد که حتی در ادبیات کلاسیک نیز بازتاب داشته است. فارغ از ریشههای تنبیه در آموزش سنتی، از زمان ورود نظام آموزشی مدرن به ایران نزدیک به یک صد سال میگذرد و در این نظام مدرن، چند دههای است که چنین مواردی، بهکلی منع شده است. علی دهقانی، کارشناس آموزش دراینباره بیان میکند: ««تنبیه بدنی» و خشونت کلامی در مدارس نباید بهعنوان «تنبیه رسمی» جایی داشته باشد و معلمینی که با دانشآموزان خود اینگونه رفتار میکنند، در نخستین گام، مقررات حرفهای را زیر پا میگذارند. معلمان باید روش درست زندگی کردن را به کودکان آموزش بدهند، نه اینکه رفتارهای ناصحیح و خشونت را به آنها انتقال دهند. بیتردید کودکانی که در مدرسه خشونت را از معلم میآموزند، همین آموزه را با خود بهجامعه میآورند.»
این کارشناس در ادامه بیان میکند: «مطابق آییننامه انضباطی نظام آموزشوپرورش، تنبیه بدنی دانشآموزان در مدارس ممنوع است. البته ما نمیتوانیم صرفا بخشنامه و آییننامه صادر کنیم و بگوییم از امروز بهبعد هیچ نوعی از خشونت در مدارس اعمال نشود آنهم بدون اینکه به معلم آموزش داده باشیم که بیان برخی کلمات و زدن برچسب ناتوانی به کودک هم خشونت محسوب میشود. در شبکه ارتباطی مدارس، معلمان با یکدیگر و مدیر با معلمان و آنها با دانشآموزان در ارتباط هستند و اگر آگاهی لازم وجود نداشته باشد، ممکن است رفتارها و جملاتی بهکار برود که مصداق خشونت است اما چون همانند تنبیه بدنی نیست، خیلی حساسیت نسبت به آن وجود ندارد.»
خشونت کلامی بهاندازه خشونت فیزیکی آسیبزاست
عمدتاً در نظام آموزشی ما به خشونت کلامی اهمیتی داده نشده و چندان جدی تلقی نمیشود. دهقانی با اشاره به این موضوع مطرح میکند: «خشم یک هیجان کاملا طبیعی است که در تمام انسانها وجود دارد و اصولا نمیتوانیم هیچ فردی را پیدا کنیم که اظهار کند تاکنون خشمگین نشده است. ما ابتدا باید خشم را بهعنوان یک احساس و یک هیجان بپذیریم، ولی اگر این خشم تبدیل به پرخاشگری وخشونت شد و آسیبزا بود، باید به آن توجه روانشناختی کرد. ما باید مصادیق خشونت را بشناسیم. سالیان درازی ما نهتنها مصادیق خشونت را نمیشناختیم، بلکه خشونت را فقط کتککاری و درگیری فیزیکی میدانستیم. اما اکنون خشونت بُعد وسیعتری پیداکرده و ناسزا، دشنام، رفتارهای قلدرمابانه و دادوفریاد از مصادیق همان خشونت کلامی است. این نیاز به شناسایی و آگاهی داشتن از انواع خشونت دارد. باید آثار مخرب را در انواع خشونتها بدانیم و با دیدگاه جدیتری به این مسئله نگاه کنیم که این خشونتهای کلامی نیز به همان اندازه آسیبزاست. و چهبسا به دلیل نادیده گرفته شدن، خشونتهای کلامی میتواند تأثیرات منفی طولانیتری هم داشته باشند. بهاینترتیب باید آموزشهایی (هرچند کوچک) را برای والدین و مربیان داشته باشیم از این بابت که مشخصا به آنها گوشزد کنیم که خشونت به چه معناست و همچنین کودکآزاری و انواع آن را با ذکر مثالهای عینی معرفی کنیم و از پیامدهای منفی آن بر سرنوشت کودک آگاهیرسانی کنیم که در پیشگیری از اعمال خشونت بسیار تأثیرگذار خواهد بود. این اطلاعرسانی برای مدارس، مراکز آموزشی و تربیتی و اقشار مختلف جامعه میتواند تأثیرگذار باشد و درنهایت باید گفت ما تنها میتوانیم با ارتقاء دانش و آگاهیمان شرایط رفتاری بهتری در عرصه تربیت و فرزندپروری مهیاسازیم.»
این کارشناس آموزش تأکید میکند: «باید معلمان را از آسیبها و آثار مخربی که میتواند تمام ابعاد شخصیتی کودکان را درگیر کند، آگاه کنیم. در اینجا نقش روانشناسان برای آگاهیدهی به والدین و معلمان میتواند مثبت باشد. علیالخصوص در این مورد که کودکان وقتی تحت خشونت قرار میگیرند، چون پروسه رشد و تکامل آنها دچار اختلال میشود، اختلالاتی در یادگیری و احساسات آنها نیز به وجود میآید. علاوه بر این دچار مشکلات جسمانی، رفتاری و اجتماعی هم میشوند. از سوی دیگر، کودکان و نوجوانان نحوه رفتار معلم را فراگرفته و مجوز استفاده آنها را به خود میدهند. مطالعاتی در رابطه با کودکان نشان داده که آنها بهطور مستقیم زمانیکه مشاهده میکنند، الگوگیری کرده و آن را به ذخیره الگوهای رفتاری خویش میافزایند. این پرسش که مشاهدههای روزانه چه تأثیراتی برای دانشآموزان دارد، بحث بسیار تازه ولی ناخوشایندی را باز میکند، و آن اینکه مشاهده اینگونه مسائل ما را وارد پدیده حساسیتزدایی میکند. اینکه خشونت حساسیت خودش را از دست بدهد و رفتارهای اینچنینی طبیعی و قابلقبول شود، بسیار میتواند مخربتر و آسیبزاتر باشد؛ زیرا تأثیرات آن بیشتر است. پدیده بعدی اعتمادزدایی است. اینکه کودکان برای داشتن احساس امنیت نیاز به حمایت دارند تا پایههای اعتمادسازی برای ایجاد ارتباطات شکل گیرد و اگر این فرآیند به دلایلی اثربخش نباشد، کودکان دچار مشکلاتی از قبیل پرخاشگری میشوند.»
این کارشناس آموزشی تصریح میکند: «در حال حاضر تنبیه و مجازات بدنی بهعنوان یکی از اشکال خشونت رایج در مدارس در همه نقاط ایران بهصورت همسان وجود ندارد. مناطقی و مدارسی هستند که در آنها مجازات بدنی هنوز هم گاه اعمال میشود و درجاهایی هم این پدیده بسیار نادر است. بهصورت کلی شاید بتوان گفت در مناطق توسعهنیافته و محلات تهیدست شهری مواردی از اینروش مجازات مشاهده میشود بدون آنکه فراگیر و دائمی باشد و شامل همه دستاندرکاران آموزشی شود. در مناطق توسعهنیافته یا محلات تهیدستان، مادران و پدرانِ کودکان، نظارت کمتری بر رفتار کارکنان آموزشوپرورش دارند و ارتباط آنها با مدرسه ضعیف است و همین سبب میشود که اعتراض به خشونت علیه دانشآموزان از دامنه کمتری برخوردار باشد. در نقاطی که طبقات متوسط و مرفه ساکن هستند اما مسئله تنبیه بدنی کمتر رواج دارد.»
نحوه گزینش معلمان اشکال دارد
کیوان اسفندیار، معلم دوره دوم مقطع متوسطه، موضوع رفتار نادرست برخی معلمان بادانش آموزان را ناشی از ناآگاهی آنان دانسته و تأکید میکند: «بعضا نحوه گزینش معلمان نیز اشکال دارد. گزینش پیش از ورود به سیستم حیاتی آموزشوپرورش بسیار مهم است، اما معمولا با حساسیت بالا این سنجش و ارزیابی انجام نمیپذیرد، درحالیکه فرد باید صلاحیت کار کردن با دانشآموزان را داشته باشد و از جنبه سلامت روان آزموده شود. طبیعتا هر شخصی بهصرف داشتن مدرک تحصیلی، توانایی تدریس و کنترل کلاس را ندارد.»
این معلم بیان میکند: «آموزگاران نقش بزرگی در آینده دانشآموزان دارند و هیچ آرامشی در زندگی خود ندارند. اغلب معلمان دو یا سه شغله هستند. معلمانی که باید ساعات تدریسشان محدود باشد، تا انرژی و تحمل فکری لازم را داشته باشند با انواع شغلها و یا ساعت تدریس بسیار بالا، سعی در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی خوددارند و در مواردی کنترل خود را ازدستداده و خطایی مرتکب میشوند که نه درشأن خودشان هست و نه در شأن دانشآموزان و کلاس درس.»
اسفندیار، تراکم بالای کلاسی را در تشدید تنش میان معلم و دانشآموز مؤثر خوانده و میگوید: «جمعیت بسیار زیاد در هر کلاس و ادغام کلاسها برای کاهش هزینه اقتصادی خسارتبار است. برای مثال دو کلاس 18 نفره در اکثر مناطق پرجمعیت به یک کلاس 36 نفره تبدیل میشود. بدون توجه به اینکه کیفیت تدریس کاهش مییابد و کنترل کلاس دشوار خواهد بود. طبیعتا در این شرایط معلم در طول سال تحصیلی متحمل فشارعصبی شده و ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و به دانشآموز پرخاش کند. حتی والدین نیز ممکن است گاهی خشمگین شده و با فرزندشان رفتار تندی داشته باشند. حالا تصور کنید معلم چگونه میتواند 36 دانشآموز را در یک کلاس کنترل کرده و خشمگین هم نشود. از طرفی برخی دانشآموزان به تنبیه بدنی از سوی خانواده عادت دارند و بهسختی میتوان در یک کلاس درس شلوغ اینها را کنترل کرد. اگرچه این مسئله، تنبیه بدنی در مدرسه را ابدا توجیه نمیکند؛ اما باید بدانیم که معلم هم یک انسان است. قدرت و توانایی محدودی دارد. این حجم از مشکلات باعث میشود، کنترل خود را از دست بدهد.»
منبع: رسالت
انتهای پیام/