چگونه کاسه تبتی به ساز و ابزاری برای درمان بیماریها بدل شد؟+فیلم و صوت
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۶۶۱۲۷
به گزارش خبرنگار ایلنا، با نگاهی اجمالی به تاریخ موسیقی قاره آسیا میتوان به قدمت و پیشینه این هنر پی برد. جدا از این اهمیت، موسیقی کشورهای آسیایی از تنوع وسیعی در سازها نیز برخوردار است و بیشک همین تنوع بر ایجاد گونههای مختلف آن تاثیر بسیار داشتهاند. در این میان برخی سازها نیز با تغییر یا بدون تغییر (در ساختار و نحوه نواختن) در کشورهای مختلف منطقه مورد استفاده قرار گرفتهاند و طی گذر زمان به یکی از ادوات اصلی آن کشورها تبدیل شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته مهم اینکه موسیقی در اغلب کشورهای آسیایی صرفا هنری شنیداری نیست بلکه جزیی از آداب و مناسک مردم مناطق مختلف به حساب میآید و در مناسبات و آیینهای مختلف کاربرد دارد که شاید یکی از دلایل ماندگاری گونههای مختلف موسیقی همین موضوع باشد، حتی میتوان گفت این آیینی و پرکاربرد بودن موسیقی بر تنوع سازی کشورهای این منطقه و فرهنگ استفاده از آنها نیز تاثیر داشته است.
علاوه بر وجوه اشتراکات کلی، موسیقی برخی از کشورها در جزییات نیز به یکدیگر شباهتهای بسیاری دارند و بهطور مستقیم از یکدیگر تاثیر گرفتهاند. برای پی بردن به این موضوع میتوان به موسیقی ایران و شباهتهای آن با موسیقی کشورهایی چون هند، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان نگاهی انداخت. این کشورها که روزی بخشی از ایران بودهاند به دلیل وجود تشابهات و اشتراکات فرهنگی، اقلیمی و حتی سیاسی، شباهتهای بسیاری به موسیقی ایرانی دارند که این تشابهات بر نحوه بکارگیری سازها نیز تاثیر داشته است.
ناگفته پیداست که موسیقی قاره آسیا به ایران و کشورهای تابعه محدود نمیشود. چین، مغولستان، ژاپن، کره شمالی، کره جنوبی، عربستان، عمان، ترکیه، سوریه و دیگر کشورهای منطقه نیز موسیقی مستقل و جالب توجه خود را دارند و گاه از یکدیگر تاثیر گرفتهاند. در میان انبوه کشورها، تبت یکی از مناطق وسیع قاره آسیاست که مانند دیگر کشورها موسیقی منحصر به خود را دارد.
وضعیت اقلیمی، فرهنگی و آیینهای مذهبی مردم تبت
به لحاظ جغرافیایی تبت در جنوب غربی چین و سرحد شمالی نپال واقع شده است و به دلیل فاصله آن از سطح دریا «بام دنیا» نام گرفته است. تبت بزرگترین و مرتفعترین فلات آسیا و جهان است که در میان بزرگترین رشته کوههای جهان قرار دارد و آب رودهای جنوب و شرق آسیا از آنجا سرچشمه میگیرد. تبت دارای طبیعتی بسیار زیبا است و این غنای جغرافیایی بر موسیقی مردم این سرزمین تاثیرات بسیاری گذاشته است. زمینهای این منطقه سرسبز، برخلاف ظاهر زیبا حاصلخیز نیستند، زیرا دمای زیر صفر و یخبندان مرسوم در این سرزمین اجازه کاشت و برداشت را به مردم آن نمیدهد.
تبت یکی از ۵ منطقه خودمختار چین است و در یادداشتهای کتابهای چینی از آن به عنوان «سی زانگ» یاد میشود. این منطقه در مرز جنوب غربی چین و جنوب غربی فلات «چینگهای تبت» واقع است. تبت با کشورهایی چون برمه، هند، بوتان و نپال هممرز است. تبت با وجود وسعت و گستره جغرافیایی، جمعیت کمی دارد و آنطور که میگویند، تراکم جمعیت این کشور در هر کیلومتر مربع کمتر از دو نفر است.
مردم تبت که اغلب آنها به لحاظ اقتصادی فقیر هستند، قومیت، هویت، زبان، و دین خاص خود را دارند، اما طی سالها و دهههای اخیر چینیهای بسیاری به این منطقه مهاجرت کردهاند و به نوعی بر فرهنگ و زندگی آنها تاثیر گذاشتهاند. اهالی تبت دو دین اصلی دارند که عبارتند از: دین قدیمی بون (Bön) و بودایی. دین بودای تبتی که دارای خصوصیات محلی مردم تبت است از هند باستان به آن سرزمین آمده و با اعتقادات و فرهنگ مردم آن سرزمین درآمیخته است. مذهب بودا در تبت که تبتیها به آن اعتقاد دارند آمیختهای از مذهب بودا با مذهب پیشین تبت است با این حال ویژگیهای خود را نیز حفظ کردهاست.
موسیقی تبت
بیشک اهالی تبت به دلیل همسایگی با چین، بوتان، برمه و هند و البته وجود وجوه مشترک فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی از موسیقی این کشورها تاثیر گرفتهاند. موسیقی تبت علاوه بر ویژگیهای هنری خاص مردم آن سرزمین، ویژگیهای قابل توجه دیگری دارد که آن را نسبت به موسیقی دیگر کشورها منحصر بفرد کرده است. هنرمندان ملل دیگر از شرق تا غرب بخشی از موسیقی تبت را موسیقی درمانگر میدانند و از آن برای مدیتیشن و کسب آرامش استفاده میکنند. در این زمینه میتوان یکی از دلایل اصلی وجه درمانگری موسیقی تبت را بوداگریی مردم آن سرزمین و اعتقادات متافیزیکی آنها دانست.
کاسههای تبتی و انواع آن که در تبت و دیگر کشورها کاربرد دارد
مطرحترین ابزار تولید صدای تبتی
یکی از ادوات تولید صدا که منحصر به سرزمین تبت است کاسه تبتی است. به طور کلی اگر هر وسیله تولیدکننده صدا را ساز به حساب آوریم، میتوانیم بگوییم کاسه تبتی نیز نوعی ساز است، هرچند به هیچ ساز دیگری شباهت ندارد و به لحاظ ساختاری فاقد مولفههای معمول سازهاست و اصطلاحا فقط یک کاسه است. تنها شباهت کاسه تبتی به ساز صدای خاصی است که ایجاد میکند.
کاسه تبتی و دیگر اجزای آن
نمونهای دیگر از کاسه تبتی
کاربردهای کاسه تبتی
تبتیها از کاسههای تبتی برای پاکسازی محیط از انرژیهای متافیزیکی منفی استفاده میکنند. کاسههای تبتی به لحاظ ساختاری از ترکیب 7 عنصر مس، قلع، آهن، سرب، روی، نقره و طلا ساخته میشوند. تبتیها علاوه بر حذف انرژیهای منفی توسط کاسههای تبتی از آن برای هماهنگی و سازگاری بین افراد و اجسام نیز استفاده میکنند. آنطور که میگویند کاسه تبتی هرجا که باشد بین انرژیهای متافیزیکی مثبت و منفی تعادل و هماهنگی ایجاد میکند.
نحوه در دست گرفتن کاسه تبتی
کاسه تبتی از نمایی دیگر
نحوه استفاده از کاسه تبتی و نواختن آن
اهالی تبت و دیگر کشورها درهنگام استفاده از کاسه تبتی آن را بر نوک 5 انگشت یک دست قرارمیدهند تا به این ترتیب صدای آن طولانیتر شود. آنها و اهالی دیگر کشورها برای به صدا درآوردن کاسه و ایجاد ارتعاش از یک قطعه چوب استوانهای شکل استفاده میکنند. آنها چوب را به صورت مایل بر لبه کاسه قرار میدهند و با تمرکز و ملایمت بسیار آن را در جهت عقربههای ساعت میچرخانند. در این میان هرچه تمرکز کاربر بیشتر باشد صدا بیشتر به ارتعاش درمی آید؛ به اضافه اینکه محیط اطراف نیز بهتر و کاملتر از انرژیهای منفی پاک میشود.
به طور معمول در ابتدای نواختن کاسه تبتی، صدای ایجاد شده به نوعی گوشخراش و گاه آزاردهنده خواهد بود که پس از مدت کوتاهی شکل و شمایلی زیبا و لذتبخش به خود میگیرد. آنگونه که میگویند کاسه تبتی حین نواختن نوعی انرژی پاکسازی شده را منتشر میکند که در زبان چینی به آن «چی»، در زبان ژاپنی «کی» و در زبان انگلیسی به آن «وایتال فورس» میگویند.
مدیتیشن و کسب آرامش با نواختن کاسههای تبتی در اندازههای مختلف که این اختلاف ابعاد در نوع و جنس صداهای تولید شده تغییر ایجاد میکند
درمانگری با کاسههای تبتی
محققان میگویند امواج و ارتعاشات ساتع شده از کاسه تبتی در بدن انسان جریان پیدا میکند و طی این روند اندامهای داخلی از طریق تک تک سلولها نوعی ماساژ دریافت میکنند. نواختن کاسه تبتی و شنیدن صدای آن، عملکرد چاکراها را بهبود میبخشد و انرژیهای منفی ذخیره شده در بدن را رفع میکند. با استفاده از کاسه تبتی، انرژی موسوم به «chi» در بدن جریان پیدا میکند و به این وسیله بیماریهای احتمالی موجود در هاله پیش از ورود به جسم از بین میروند و آرامش روح و روان را به همراه دارند.
تبتیها معتقدند کاسههای تبتی بین هاله (انرژی اطراف بدن هر شخص) و جسم هارمونی برقرار میکنند و نتیجه اینکه وضعیت سلولها بهبود پیدا خواهد کرد و به جذب انرژی معنوی منجر میشود.
درمان بوسیله کاسه تبتی
درمان گروهی بیماران و ایجاد آرامش در آنها با استفاده از کاسههای تبتی
کاربرد کاسه تبتی در «فنگشویی»
مردم چین و کشورهای همسایه آن از کاسه تبتی در «فنگشویی» استفاده میکنند. «فنگشویی» به لحاظ لغوی به معنی باد و آب و است و یکی از فنون فلسفی و باستانی چینیها به حساب میآید. مردم کشور چین از «فنگشویی» در چیدمان دکوراسیون منازل، ساختمانهای مسکونی، باغها و اماکن تجاری استفاده میکنند تا به وسیله آن و با ایجاد انرژیهای مفید، اثرات مثبتی بر سلامتی خود و دیگران ایجاد کنند و به شادی و موفقیت برسند. آنهایی که از «فنگشویی» استفاده میکنند از بینظمی و هرگونه انباشتگی دوری میکنند. به اعتقاد چینیها در «فنگشویی» عناصر نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. البته باید یادآور شد کاسه تبتی برای استفاده از «فنگشویی» باید دارای نمادهای مشخصی باشد. آن نمادها عبارتند از خورشید، ماه، زهره، مریخ، مشتری، زحل و عطارد هستند.
نمونه تصویری نواختن کاسه تبتی و صدای ساتع شده از آن؛
نمونههای دیگر از صدای کاسه تبتی جهت مدیتیشن و تمرکز؛
نحوه نواختن کاسه تبتی؛
نمونهای دیگر از کاسه تبتی و شیوه نواختن آن؛
فایلی با مدت زمان طولانی که برای ایجاد آرامش، تمرکز و مدیتیشن تولید شده است؛
منبع: ایلنا
کلیدواژه: زحل سوریه کره جنوبی کره شمالی موسیقی موسیقی پاپ وزارت ارشاد خانه موسیقی دفتر موسیقی کشورهای آسیایی موسیقی درمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۶۶۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حـذف کودکان مهاجر از سلامت
حتی وقتی پانزدهم اسفندماه سال گذشته، سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد که خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال در مراکز درمانی دولتی رایگان شده، باز هم این کودکان مهاجرند که نادیده گرفته و حذف شدند.
به گزارش هممیهن، سل میگیرند، بیماریهای عفونی و پوستی به جانشان میافتد، سرماخوردگی و بیماریهای فصلی همراه همیشگیشان است، دچار سوختگی میشوند و عفونتها رهایشان نمیکند. بیماریهای تالاسمی، هموفیلی و سرطانها هم در میانشان دیده میشود. کودکان مهاجر، افغانستانیهایی فراری از جنگ، طالبان، فقر و تنگدستی، با وسایلشان بغچه شدند و با خانوادههای آشفته و سرگردانشان راهی ایران. گروهی سر از خیابانها درآوردند، گروهی از کارگاههای زیرزمینی و در کشور غریبه، نه در مدارس صندلی دارند، نه در مراکز درمانی، تختی برایشان خالی شده. آنها شهروندان غیرقانونی هستند که حتی به وقت بیماری، اگر پولی نداشته باشند که اغلب هم کارگرند و ندار، چارهای جز رنجوری ندارند.
فعالان حقوق کودک و آنها که در زمینه آموزش و درمان کودکان مهاجر بهویژه افغانستانیها فعالیت میکنند، میگویند که وزارت بهداشت در یک دوره، بخش قابلتوجهی از هزینههای درمان این کودکان و بهطور کلی بیماران افغانستانی و مهاجر را پرداخت میکرد، اما حالا که اوضاع اقتصادی به هم ریخته و بیمارستانها فقیرند، حمایتها هم قطرهچکانی شده و بخش مددکاری بیمارستانها خدمتی برای این گروه ندارد. حتی وقتی پانزدهم اسفندماه سال گذشته، سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد که خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال در مراکز درمانی دولتی رایگان شده، باز هم این کودکان مهاجرند که نادیده گرفته و حذف شدند.
رایگانشدن خدمات درمانی برای کودکان زیر ۷ سال از مهرماه سال گذشته مطرح شد. آن زمان وزیر بهداشت اعلام کرد، کودکان در این گروه سنی، در بیمارستانهای دولتی خدمات رایگانی دریافت میکنند. بهرام عیناللهی، این کودکان را آیندهسازان کشور خوانده و گفته بود که این طرح، به اجرای بهتر قانون جوانی جمعیت کمک میکند. چراکه به گفته سخنگوی این وزارتخانه در نیمه اسفندماه، موضوع رایگانشدن همه خدمات سرپایی و بستری کودکان زیر ۷ سال در راستای اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، در هیئتدولت تصویب شده است.
پدرام پاکآیین گفته بود: «با ابلاغ مصوبه خدمات درمانی رایگان کودکان، همه بیمههای پایه، مکلف به پرداخت ۱۰۰ درصد تعرفه دولتی برای همه خدمات درمانی، سرپایی و بستری کودکان زیر ۷ سال هستند.» خدماتی مانند معاینه، آزمایشگاه، تصویربرداری، توانبخشی، همچنین استفاده از کیت غربالگری نوزادان در مراکز دولتی دانشگاهی کشور، تحت پوشش این طرح قرار دارد.
این مسئول در وزارت بهداشت این را هم گفته بود که: «آن بخش از خدماتی که ممکن است تحت پوشش بیمههای پایه نباشد، تا سقف تعهد سازمانهای بیمهگر از محل دیگری تأمین خواهد شد.»
چند روز پیش هم سعید کریمی، معاون درمان وزارت بهداشت تاکید کرد که هرگونه درمان سرپایی و بستری بدون پرداخت هزینه از جیب بیمار انجام میشود. همه بیمارستانها ملزم به رعایت آن هستند و اگر کودکی را پذیرش نکنند، با آنها برخورد میشود. مردم تخلفات را به سامانه ۱۹۰ اطلاع دهند. او این را هم اضافه کرد که دارو، تحت پوشش این برنامه نیست.
این برنامه وزارت بهداشت از اسفندماه سال گذشته کلید خورد، اما آنطور که برخی منابع میگویند، بودجهای برای آن در نظر گرفته نشده و عملاً اجرا نمیشود. اینها را یونس عرب، مدیرعامل انجمن تالاسمی ایران میگوید. به گفته او، از سال ۷۶ تا دو سال پیش، درمان بیماران تالاسمی رایگان بود، اما حالا سالانه نزدیک به ۱۰ میلیون تومان هزینهشان میشود که باید از جیب پرداخت کنند، درمان رایگان بیماران زیر ۷ سال شعار است و در این مدت گزارشی مبنی بر رایگان بودن آن اعلام نشده است.
تاخیر برای دیالیز به دلیل فقرشرط دیگر این طرح، اما پوشش بیمهای است، با همین شرط بسیاری از مهاجران خط میخورند؛ کودکان مهاجری که بهدلیل ورود غیرقانونی به ایران، توانایی استفاده از خدمات درمانی رایگان ندارند و در ادامه روندی که پیشازاین هم وجود داشت، پروسه درمانشان، کامل نمیشود. همه اینها در شرایطی است که بهگفته مدیرعامل انجمن بیماران تالاسمی، بیشتر مبتلایان به تالاسمی در میان مهاجران غیرایرانی کودک هستند؛ از نوزاد تا نهایت ۱۵-۱۴ ساله. آنها برای هربار دیالیز، باید دو میلیون تومان و برای استفاده از داروی خوراکی آهنزدا، دو میلیون تومان دیگر هزینه کنند. ۵۰۰ هزار تومان هم پول ویزیت و داروهای دیگر میشود.
عرب میگوید که گاهی میتوان برای این بیماران از بیمارستانهای دولتی تخفیف گرفت و داروهای اهدایی را در اختیارشان قرار داد. این موضوع شامل بیماران فاقد هویت هم میشود: «ما نمیگذاریم این بیماران اذیت شوند.»
انجمن بیماران تالاسمی به آنها کارت اختصاصی داده و از طریق همین کارت، به عدد ۱۵۰۰ مهاجر افغانستانی مبتلا به تالاسمی رسیدهاند؛ افرادی که اغلب سنشان کم است. درمان آنها در کشور مبدأ نامناسب بوده و این موضوع روی حالشان در ایران تاثیر گذاشته. بیشترشان ساکن تهران، گلستان و سیستان و بلوچستاناند. او میگوید که در بسیاری از موارد این بیماران توانایی مراجعه ندارند، مثلاً باید ۲۰ روز یکبار تزریق انجام دهند، اما گاهی به ۴۰ روز میرسد که فشار زیادی به بیمار وارد میشود.
البته این موضوع هم تنها شامل بیماران غیرایرانی نمیشود، بیماران ایرانی بهویژه در جنوب کشور هم گاهی بهدلیل هزینههای بالا، جلسههای تزریقشان با تاخیر انجام میشود، چون با پول یارانهای که میگیرند، زندگی میکنند. او در ادامه صحبتهایش به کمکهای بینالمللی برای درمان بیماران غیرایرانی در ایران اشاره و انتقاد میکند که این نهادها، صلاحیت شناسایی این بیماران را ندارند: «شورای مهاجرت نروژ ـ سازمان امور پناهندگی نروژی - یا همان انآرسی، بودجه سالانهای از کمیسیون اروپا برای کمک به این بیماران دریافت میکند، اما عملاً این اتفاق نمیافتد. ما با اداره کل مهاجران وزارت کشور، کمیساریای عالی پناهندگان و... صحبت کردهایم که این شورا صلاحیت لازم برای تشخیص موارد حیاتی کمکدرمانی را ندارد و این کار باید از سوی نهادهای مدنی انجام شود، آنها برای این بیماران هزینه چندانی نمیکنند، هرچند تحت نظر وزارت کشور فعالیت میکنند.»
وضعیت شیوع بیماریها در افغانستان نامناسب است، هرچند وقت یکبار خبری از شیوع یک بیماری در این کشور منتشر میشود و از آنجایی که این افراد در رفتوآمد همیشگیاند، خطر انتقال این بیماریها به داخل کشور هم وجود دارد. مثل خبری که سهروز پیش منتشر شد و نشان دادکه سه بیماری از داخل افغانستان وارد کشور شده است؛ آبله مرغان، سرخک و آنفلوآنزا که در سطح مناطق تحت پوشش دانشگاه علومپزشکی مشهد دیده شده است.
مددکاری بیمارستانها جمع شدهعلیاکبر اسماعیلپور، یکی از فعالان مدنی و مدیر یکی از مؤسسههای مردمنهاد در مناطق آسیبدیده است که در زمینه مهاجران افغانستانی و حمایت از کودکانشان فعالیت میکند. او میگوید، تاکنون خبری درباره رایگانشدن درمان کودکان زیر ۷ سال نشنیده، اما بهطور کلی اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، قطعاً کودکان افغانستانی را شامل نمیشود: «ما همیشه هزینههای زیادی برای درمان این کودکان پرداخت میکنیم و دراینزمینه انجمن پویش همیاری با کودکان فعالیت زیادی کرده و هزینههای درمان این کودکان را پرداخت میکند.»
به گفته او، بخش مددکاری بیمارستانها جمع شده و کاری برای مهاجران نمیکند وقتی هم بخواهند با آنها حساب کتاب کنند، بهعنوان یک خارجی قیمتها را اعلام میکنند. او درباره اینکه اگر مورد حادی به آنها گزارش شود چه اقدامی انجام میدهند، توضیح میدهد که از ارتباطها و انجیاوهای دیگر کمک میگیرند. بیمارستانها بهندرت تخفیف میدهند.
کمک مالی سازمانهای بینالمللی در دولت قبلپیمان حقیقت طلب، مدیر پژوهش انجمن دیاران است؛ انجمنی که در زمینه پیگیریهای حقوقی مهاجران فعالیت میکند. او میگوید که آنها بهطور مستقیم با این مسائل در ارتباط نیستند، اما در دولت قبلی اقدامی که صورت گرفت این بود که با همکاری وزارت رفاه، وزارت کشور و وزارت بهداشت، بخش زیادی از هزینههای درمان این افراد ازسوی سازمانهای بینالمللی پرداخت میشود؛ هم برای کودکان، هم برای بزرگسالان، اما کودکان در اولویت بودند. حالا، اما مشخص نیست که این هزینهها پرداخت میشود یا خیر: «نمیتوانستند این هزینهها را در بخش آموزش، از این سازمانها بگیرند، اما در بخش درمان میگرفتند. آن سازمانها هم هماهنگ بودند. مثل انآرسی، یو ان و... حالا نمیدانیم این اقدامات انجام میشود یا خیر.»
بااینهمه او تاکید میکند که نباید تفکیکی در گرفتن خدمات درمانی وجود داشته باشد: «در پیماننامه جهانی حقوق کودک و حتی در قوانین داخلی مثل قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، تابعیت را بهرسمت نشناختهاند یعنی کودک مهاجر هم حق بهرهمندی از تمام این تسهیلات را دارد: «شرایط بیمارستانها بهدلایل اقتصادی خوب نیست و ضعیفتر از گذشته شدهاند و نمیتوانند از این کودکان حمایت کنند. ازسویدیگر این کودکان مهاجر بهویژه افعانستانیها، از یک شرایط جنگی و از یک کشور فقیر آمدهاند، طبیعتاً بیماریهای زمینهایشان نسبت به کودکان ایرانی بیشتر است؛ مخصوصاً در زمینه تغذیه.»
فقط بیمهشدههابااینهمه، اما محمدمهدی ناصحی، مدیرعامل سازمان بیمه سلامت تاکید میکند که تنها کودکانی که تحتپوشش بیمه هستند، میتوانند از این طرح استفاده کنند. او میگوید: «برای بهرهمندی از این خدمات، مهاجران باید بیمه شوند که شرایط آن هم فراهم شده است. دراینزمینه تفاهمنامهای با سازمان ملی مهاجرت انجام شده که این افراد میتوانند با پرداخت حق بیمه، یکسال بیمه شوند، تعرفهها هم نسبت به هزینه درمان، بالا نیست.» براساس اعلام او، این افراد، در صورت داشتن کد یکتا، به مراکز پیشخوان دولت مراجعه میکنند و خودشان را بیمه میکنند. با آنها هم همکاری خوبی صورت میگیرد.
با اینکه فعالان مدنی حوزه کودک میگویند که بیمارستانها بهدلیل شرایط اقتصادی، معمولاً کمکی به این افراد و خانوادههایشان نمیکنند، اما ناصحی تاکید میکند که همکاری خوبی در بیمارستانها با این افراد صورت میگیرد و حتی گاهی خود بیمارستان هزینه را پرداخت میکند.
کودکان درگیر بیماریهای عفونی، پوستی و تغذیهاییکی از فعالان کودک که نزدیک ۱۰ سال سابقه فعالیت در زمینه درمان کودکان را داشته هم تایید میکند که اغلب هزینههای درمان کودکان مهاجر را خیران پرداخت میکردند. او که نخواست نامش در گزارش بیاید، میگوید که حجم مراجعههای بیمارستانهای دولتی بسیار بالاست و اولین قدمی که برای پرداخت هزینه بیماران نیازمند انجام میشود، مراجعه به بخش مددکاری بیمارستانهاست، اما این بخش هم در سالهای اخیر بهدلیل بالا رفتن میزان مراجعهها، همچنین سیاست وزارت بهداشت در ارتباط با مهاجران، کارایی چندانی ندارد.
وزارت بهداشت به این بیماران در پرداخت هزینههایشان، نه اینکه تخفیف ندهد، بلکه تخفیفها بسیار ناچیز است و اگر هم مورد حادی بوده و پولی جور نشده، کودک بیمار هم از درمان بازمانده است. به گفته او، این موضوع برای کودکان ایرانی بدون شناسنامه هم صادق است: «خانوادههای ایرانی برای دولتی حسابشدن هزینههای درمان خود و فرزندانشان، باید استشهاد محلی جمع کرده و یک فرآیند قانونی طی کنند که باتوجه به شرایط و فقر فرهنگی این خانوادهها، عملاً اینکار انجام نمیشود.»
به گفته این فعال مدنی، نهادهای مردمی همواره کمک میکنند تا هزینههای درمان این کودکان تامین شود: «کودکان در مناطق حاشیهای، با انواع بیماریها ازجمله بیماریهای عفونی مواجهاند، دلیل آن هم فقر و سوءتغذیه آنهاست. آنها درگیر سرماخوردگی، آنفلوآنزا و سویههای مختلف کرونا هستند و بهدلیل شرایط خاصی که دارند، بدن ضعیفتری نسبت به سایر کودکان دارند و مستعد ابتلا به انواع بیماریها هستند. بیماریهای پوستی را هم باید به این دایره اضافه کرد. برخی از این کودکان در زمینهای کشاورزی کار میکنند، گروهی زبالهگرد هستند و بیشازهمه در معرض ابتلا به بیماریهای پوستی قرار دارند.»
مراجعه دیرهنگام درماناو براساس تجربه ۱۰ ساله فعالیت در این حوزه تاکید میکند که درصد تخفیف بیمارستانها پایین است، مثلاً اگر ۱۵-۱۰ میلیون تومان هزینه درمان شود، آنها یک تا دو میلیون تومان تخفیف میدهند و مابقی را خانوادهها باید تامین کنند. وقتی این هزینهها بالا میرود، خانوادهها هم دیرتر مراجعه میکنند و کودک درگیر وضعیت اورژانسیتری میشود: «ما شاهد بودیم در خانوادههای درگیر اعتیاد، زمانیکه کودک دنداندرد میگرفت، روی دندان کمی مواد میگذاشتند تا آرام بگیرد، چون توانایی مراجعه به مرکز درمانی ندارند.»
براساس اعلام او، گاهی ایرانیانی که شناسنامه دارند، بهدلیل اینکه باید سهمی از پرداختیها را داشته باشند، باز هم نمیتوانند برای درمان مراجعه کنند: «بیمه سلامت حتی برای خود ایرانیان هم پوشش وسیعی ندارد. یادم است که ما کودکان مبتلا به سرطان، پیوند مغز و استخوان و درگیر مشکل قلبی داشتیم که خیلی هم بیماریشان حاد بود، آنها توانایی درمان در مراکز درمانی را نداشتند.»
او ادامه میدهد: «ما در دورهای که در قالب یک نهاد رسمی فعالیت میکردیم، بارها با مسئولان جلساتی برگزار کردیم و حتی به تفاهمنامهای رسیده بودیم که یک کُد شناسایی برای این کودکان بدون شناسنامه داده شود تا آنها از طریق همین کُدها بتوانند یکسری موارد درمانی یا درمان اورژانسی داشته باشند. این تفاهمنامه تا جایی پیش رفت، اما بهمحض تغییر دولت، برنامهها متوقف شد.» این فعال مدنی، درباره وضعیت درمان کودکانی که بیماریهای خاصتری مانند سرطان، تالاسمی، هموفیلی و... دارند، توضیح میدهد که این کودکان از سوی برخی نهادهای تخصصی مورد حمایت قرار دارند.
به گفته این فعال مدنی، تعداد ورودی کودکان بیمار به بیمارستانهایی مانند امامخمینی، مرکز طبی کودکان، بیمارستان مفید و... آنقدر بالاست که قشر متوسط ایرانی بهدلیل گرانی درمان، مدتها در صف انتظار باقی میمانند، چون توانایی پرداخت در بیمارستانهای خصوصی را ندارند. میزان مراجعه به بیمارستانهای دولتی، روزانه ۶۰-۵۰ نفر است. حتی وقتی برخی از نهادهای مردمی دراینزمینه اقدامی انجام میدهند، بخش مددکاری بیمارستانها آنقدر سرشان شلوغ است که دیگر حواسشان به معرفی این افراد به نهادهای مربوطه نیست.
ازسویدیگر بهدلیل شرایط اقتصادی، آنها نمیتوانند تخفیفهای زیادی به این بیماران بدهند. البته دراینمیان هم وزارت بهداشت رویکرد انسانمحوری در زمینه درمان ندارد و به این بیماران بهعنوان توریست سلامت نگاه میکند، درحالیکه این کودکان از فقر و بدبختی وارد کشور شدهاند.» او درباره بیماریهایی که بین کودکان مهاجر شایع است هم توضیح میدهد و به یک غربالگری اشاره میکند که ۶-۵ سال پیش انجام شد و نشان داد که در کورههای محمودآباد، میزان ابتلا به سیل در میان کودکان جدی است که احتمالاً بهدلیل کار کردن آنها با آجر و خاک بود که این مسئله را تشدید میکرد.
به اعتقاد او، درمان کودکان، ایرانی و غیرایرانی ندارد. این کودکان در سالهای اول زندگیشان بهسر میبرند، آسیبپذیرترند و نمیتوانند از خود مراقبت کنند. در کنار کودکان، زنان هم نیاز به حمایت دارند؛ چراکه در مناطق حاشیهای و در خانوادههای درگیر اعتیاد، بارِ زندگی بر دوش زنان است و اگر آنها بیمار شوند، کل خانواده آسیب میبیند.
سلامت، ایرانی و خارجی نداردطاهره پژوهش، پیشازاین مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان بود و حالا عضو این انجمن است. او سابقه سالها فعالیت برای حوزه کودکان آسیبدیده دارد و حالا میگوید که از زمان دولت آقای خاتمی، بحث بر سر این بود که همه از طریق سازمان تامین اجتماعی بیمه شوند و دفترچه داشته باشند، تا دولت روحانی هم چندین دفترچه برای این کودکان و خانوادههای مهاجر صادر شد: «یکی از کودکان ما درحالحاضر بهدلیل ابتلا به سندروم گیلنباره ـ که یک بیماری نادر التهاب دستگاه عصبی محیطی است ـ مبتلا شده که هزینه بسیار زیادی دارد و یکی دیگر در پی انفجار نارنجک در چهارشنبهسوری سال گذشته، بستری است. آنقدر هزینه این بیماران بالاست که کارکنان بیمارستان پول جمع کردند تا توانستند هزینههای درمان را پرداخت کنند.»
او درباره خبر اخیر وزارت بهداشت درباره درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال تاکید میکند که چنین چیزی را شاهد نبودهاند: «تا جایی که ما با این موضوع درگیر بودهایم، ندیدم که هزینههای درمان برای کودکان زیر ۷ سال رایگان باشد.» او هم میگوید که معمولاً در مواجهه با کودکان مهاجر بیمار، سراغ خیران میروند: «بهدلیل گرانشدن دارو، شرایط این کودکان بسیار سخت است. آنها دچار مشکلات سوءتغذیه، بلوغ زودرس، مشکلات تنفسی، مشکلات دندانپزشکی و... هستند. آنها هم نسبت به درمان آگاهی ندارند، هم امکاناتی در اختیارشان قرار نگرفته. برخی از این بیماریها کهنه میشود و درنتیجه هزینه درمانشان هم بالا میرود.»
او به پیماننامه حقوق کودک که همه کودکان را در بهرهمندی از خدمات، یکسان در نظر گرفته، اشاره میکند: «طبق پیماننامه حقوق کودک، دولت متعهد شده که تمام امکانات پزشکی و بهداشتی را برای این کودکان فراهم کند، در عمل، اما چنین اتفاقی نیفتاده است. ما در جلسهای که با وزارت بهداشت درهمینزمینه داشتیم، با این پرسش نماینده وزارتخانه مواجه شدیم که شما هزینههای درمان را تامین میکنید؟ ما گفتیم که نهادهای مدنی توانایی پرداخت این هزینهها را ندارند.
آنها غیردولتی هستند و هیچ جایی در بودجهشان این هزینهها در نظر گرفته نشده است. وزارت بهداشت میگوید، پول ندارد و حالا که بحث درمان کودکان زیر ۷ سال است، آنها از چه کانالی میخواهند این بودجه را تامین کنند؟» براساس اعلام او، بنابر ماده ۲۸ پیماننامه حقوق کودک، امکانات پزشکی و درمانی باید برای تمام کودکان فراهم شود، این شامل تمام کودکانی میشود که در ایران زندگی میکنند. نمیتوان گفت که با شیوع یک ویروس، تنها کودکان ایرانی واکسینه شوند.
پژوهش میگوید که در دورهای سازمان ملل و سازمان امور پناهندگان، درصدی از هزینههای درمان را پرداخت میکرد؛ حدود ۷۰ درصد. اما باز هم این مسئله برای کودکان دارای کارت انجام میشد. بعد از حکومت طالبان، کودکانی که وارد کشور شدند، با معضلات زیادی مواجه بودند ازجمله بیماریهای درماننشده: «به نظر میسد یک سیاست مهاجرتی درست، میتواند بسیاری از این مشکلات را حل کند، یعنی کودکانی که وارد کشور میشوند در جایی ثبت شوند. وقتی کسی بهعنوان شهروند یا پناهنده در جایی زندگی میکند، باید از امکانات پزشکی هم بهرهمند شود. اگر سیاست مهاجرتی اصلاح شود، مردم هم خیالشان راحت میشود. سلامت، موضوعی نیست که بتوانیم ایرانی و خارجی کنیم. فاکتوری برای کل جامعه است و دولتها متعهد شدهاند، برای منافع کشور فعالیت کنند.»