روایت قیصری از جنگ انسان معاصر
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۲۷۶۶۶
جنگی که قیصری روایت میکند و توصیف، جنگ انسان معاصر است، فارغ از مرزها، انسانی و ناب.
به گزارش مشرق، مجید قیصری از جنگ مینویسد. او آدم جنگدیدهای است. جنگی که او تجربه کرده و دیده، با بسیاری از آدمهایی که جنگ رفتهاند، توفیر دارد. حس و تجربهای که او در داستانهایش میآفریند، قابل قیاس با داستانهای حوزۀ دفاع مقدس نیست؛ چراکه داستانهای جنگیاش نتیجۀ تجربۀ زیستی اوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستانهای مجموعۀ «نگهبان تاریکی» پر از لذت کشف و غافلگیریهایی نوظهور به ظرافت نور است. جنگ الگویی ندارد، چه برای مردانش و چه برای زنانش که تنها نقش کمرنگی در میان برخی از داستانها دارند. شاید حضور اثیری و ناپیدایشان باری نامحسوس بر داستان میگذارند. هرکدام از داستانها راوی مخصوص به خود را دارند.
داستان فقط دو حرف است: آب؛ دو حرفی که بار محتوایی و معنایی و اسطورهای و آیینی زیادی بر دوش میکشد. چشمۀ آبی، لب مرز مهران. هر دو گروه، سربازهای این طرفی و آن طرفی، توافقی نادیده و نانوشته برای استفاده از آب دارند، تا آنجا که برادر سیاوش از راه میرسد و این قانون نانوشته را زیر پا میگذارد. عراقی کشته میشود، به دست ایرج. ایرجی که بیخبر آمده، ایرجی سیزده - چهارده ساله و نوجوان، با سری پر از باد و صدای دو رگه. چشمۀ متبرک، که مشترک بوده تا آن لحظه، هر لحظه همچون بشکۀ باروتی در حال انفجار میرسد. سیاوش سقاست؛ بیخبر میرود با ملافۀ سفید سقایی به رسم همیشه. خودش میرود. با خواست خودش و به جبران خونخواهی عراقی مرده. اینجا جنگ است؛ جنگ وجدانهای نابرابر، اینجاست که آب، «آب» میشود.
درخصوص داستان «یکی خوابیده زیر درخت کُنار» میتوان گفت هر قصهای از جایی شروع میشود؛ از لب رود کارون، از در ورزشگاه، از لب جاده، از زیر درخت کُنار... از شلمچه. همۀ ما قصه هایی داریم که از جایی شروع میشوند. شاید یک نفر زیر درخت کُناری خوابیده باشد و هر آدمی به خوابیدنش هم شک کند. راوی دوربین به دستی که چشم برنمیدارد از جادۀ خاکی، غرق خاطرات خسرو میشود. خسرو نامی که نمیداند چه شده؟ تصاویری تکه پاره و ناسور که میبیند و نمیتواند وحدتشان را بیان کند. توصیفها و فضا ازیهای منحصربهفرد داستان، شاید بهتنهایی عصری کافی باشد برای به دنبال کشیدن مخاطب، در آن هوای شرجی و انتظار. همۀ آدمها جنگ را یکسان تجربه نکردهاند.
«داستان آصف خروس نداره»، بیشتر از آن که واگویۀ ذهنی ِمرد راوی باشد، برشی تأثیرگذار از زندگیِ آدمی از جنگ برگشته است، مردی که چیزی برای از دست دادن ندارد. آصفی که در این داستان افتاده است، جوانی عقیم است که در دیدار ناگهانی همسر راوی، به او دل میبندد. بی هیچ خبری، قصۀ عشقی را میخواند. تنهایی و بیکسی آصف و راوی و مرد یکدست، هرکدام بهنوعی مخاطب را درگیر میکند. آصف میمیرد و راوی هم در انتظار مرگ، به امید آخرین دیدار میگذراند.
«داستان در را باز کن» را شاید روحی روایت میکند، پس از مرگی خاموش در دشتی که سربازها عقبنشینی میکنند. عدم قطعیت در مرگ، در شهود و در کشف، عامل پذیرش راوی برای موقعیتی است که با آن روبهرو شده است. دویدن برای نجاتی که معنا ندارد. راوی شاهد کشته شدن و از پا در آمدن همرزمانش است. در لحظههای دویدن، به چیزهایی ساده و پیش پا افتاده فکر میکند و به کشفی عادی از زندگی میرسید. پلاک و زنجیر دور گردنش، گویی تنها حلقۀ ارتباطی او با دنیای زندههاست. دربازکن فولادی همراه زنجیر و پلاک شش رقمی که در نظر راوی مقدس است، با هر بار بالا و پایین رفتن هنگام دویدن خاطرهای را در راوی زنده میکند. راوی در کشمکش با خود از گم شدن پلاک و جسمش در میان دشت میگوید. از گم شدن در سالها.
در داستان «نگهبان تاریکی»، راوی در روایتی شبانه با خود و درونش روبهرو میشود. راوی، در فاصلۀ رسیدن اتوبوس تا میلههای آهنی مرز، توی خاطرات سالها قبل غوطهور میشود. مخلوطی از بوی صابون و گازوئیل او را به سالهای دور میبرد. خاطراتِ بیست سال قبل با همۀ خوبیها و بدیها، او را در هجمهای از اطلاعات فراموش شده قرار میدهند. او که به قصد روبهرو شدن با سربازی عراقی، بارها با خود کلنجار رفته، با رسیدن به نقطۀ مرزی دچار دوگانگی احساسی میشود. میخواست با سربازی که سالها در تاریکی نگهبانی داده بود و او خودش مراقبش بود، دیدار میکرد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: دادگاه نجفی بازار سکه و ارز اخبار خودرو نفتکش انگلیسی کتاب رمان و داستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۲۷۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهد شکرستان به کام مخاطبان
همانطور که اشاره شد در این مجموعه که شخصیتهای آن به محبوبیت نزد مخاطبان رسیده (تا جایی که حتی عروسک برخی از این کاراکترها نیز در بازار عرضه شده است) به موضوعات روز با زبانی شیرین و گیرا پرداخته میشود. سیدمسعود صفوی، تهیهکننده شکرستان است و کارگردانی آن را هم عباس جلالی بهعهده دارد.تلخند به موضوعات روز
هر سری از شکرستان با قرار دادن یک موضوع بهعنوان محور اصلی مسیر تولید و پخش خود را آغاز و پشتسر میگذارد. در نوروز ۱۴۰۳ قسمتهای جدیدی از شکرستان پخش شد و به گفته تهیهکننده این روزها دستاندکاران سریال در مرحله پیشتولید اثر برای تابستان هستند. محوریت این مجموعه موضوعاتی نظیر محیط زیست، مسأله آب، فناوریهای جدید و کارآفرینی است و در ۵۲ قسمت ساخته میشود.
جمع قدیمیها و جدیدها
در هر فصل از شکرستان تلاش شده تا براساس محتوا و موضوع کاراکترهای جدیدی افزوده و شخصیتهای قدیمی نیز با یک پردازش و طراحی جدید در ساختار و البته موازی کردن آنها با حال و فضاهای جدید دوباره وارد کار شوند. بهلول، پادشاه و وزیر، فرصت، اسکندر،رمضون، قاضی، ننه قمر، بهادر، یعقوب، برزو، فراز،مظفر، خواجه فرزان، خواجه الماس، چهل دزد و... برخی از شخصیتهایی هستند که در فصول گذشته این سریال از آنها خاطره داریم. فرزاد شیرمحمدی، راوی و مدیر دوبلاژ سریال است که باید دید با هدایت او، شیرینسخنی شخصیتهای شکرستان تا چه اندازه به کام مخاطبان مینشیند. همچنین در فصول گذشته زندهیاد مرتضی احمدی، شهاب حسینی، رضا بابک و علیهمت مومیوند نیز بهعنوان راوی در این مجموعه حضور داشتند و قصه شهر را نقل میکردند. اکبر منانی، ابراهیم شفیعی، شوکت حجت، نرگس فولادوند، شهروز ملکآرایی، سعید شیخزاده، تورج نصر و ... که هر کدام صداهای شناخته شدهای در عرصه دوبله و صداپیشگی هستند، بهعنوان گوینده شخصیتها در این مجموعه حاضر بودند. مسعود صفوی، تهیهکننده در خصوص راوی سری تازه شکرستان به «جامجم» میگوید: بعد از مرحوم احمدی، هر بار، یک راوی داشتیم. یک دوره شهاب حسینی، یک دوره رضا بابک، یک دوره آقای مومیوند بود. الان به این فکر میکنم که برای بعدها، یک راوی خانم هم داشته باشیم. یعنی برای یک یا چند دوره، راوی، یک خانم باشد. این خیلی اتفاق مهمی است چون باید قصه هم متفاوت باشد. یعنی نوع نگاهی که یک راوی زن با یک راوی مرد دارد، باید در قصه نمایش داده شود.
تهیهکننده پویانمایی شکرستان عنوان میکند: شکرستان سالهاست که روی آنتن است. این سری از برنامه، سیزدهمین سری از شکرستان در زمان مدیریت آقای لیوانی در مرکز صباست. الان ۱۸ سال است که شکرستان روی آنتن میرود. در این سالها، تعداد فضا و کاراکترها خیلی زیاد بوده و تلاش میکنیم از کاراکترهایی دوباره استفاده کنیم که چند وقتی در قصه نبودند. در واقع تلاش میکنیم آنها را زنده کنیم و جلوی دوربین بیاوریم. مثلا کاراکتری داریم که یک طبیب پیر است. در چند فصل خیلی رویش کار شد و چندین فصل هم کمرنگ شده و قصهها بیشتر حول محور ننه قمر و اسکندر بود. الان دو باره کاراکتر طبیب را زنده میکنیم چون موضوعات تازه ما حول محیطزیست، آب و فناوری تازه است. شکرستان به این خاطر این همه سال دوام آورده و جلوی دوربین رفته که به موضوعات روز پرداخته و به زبان شکرستانی نقل شده است. در واقع یک فضای شکرستانی داریم که مسائل روز را به زبان خودمان ترجمه میکنیم. فضایی که ترکیبی از خنده، طنز و پرداختن به مسائل مختلف است.
وی ادامه میدهد: چند خانواده و بچه جدید اضافه شدهاند. یک تعدادی شغل هم اضافه شد که کاراکترهای تازه به همان نسبت بیشتر شده است. البته محبوبیت در انیمیشن با محبوبیت ستاره واقعی متفاوت است چون ستاره واقعی زندگی بیرونی دارد و کاراکترهای نمایش داده شده با آن بازیگر، به همان تناسب محبوب میشوند اما انیمیشن چون پیشزمینهای ندارد، قدری برای محبوبیت زمان میبرد. قطعا کاراکترهای تازه را نمیتوان با آنهایی مقایسه کرد که ۱۶-۱۷ سال است در شکرستان بوده و محبوب شدهاند. بسیاری از کاراکترها یک عمر است که در مقابل چشم مخاطب هستند. به همین خاطر کاراکترهای تازه زمان بیشتری نیاز دارند. البته بهنظرم برخیشان خیلی زمینه این را دارند که در نظر مخاطب محبوب شوند.
یک سرزمین خیالی
اگر تا امروز به تماشای این پویانمایی نشستید، دیدهاید که فضای شهر خیالی شکرستان با الهام از ابنیه باستانی ایران است که از قدمت کهنی برخوردار است. همچنین در رنگآمیزی محیط و لباس شخصیتها از اسلوب اصیل ایرانی که در نقش و نگارهای قدیمی همچون معماری، مینیاتور، فرش و ... به کار گرفته میشده، بهره بردهاند. بیان شد که داستانهای این سریال در یک شهر قدیمی و خیالی روی میدهد. هر قسمت داستانی مجزا دارد که مردم شکرستان بنا به نیازهای دراماتیک، در هر قسمت نقشی متفاوت برعهده میگیرند و داستان را رقم میزنند.
صفوی میگوید: فضاهای بیشتری را در فصل تازه اضافه کردیم چون موضوعات تازه آوردیم و باید در فضای تازه مطرح میکردیم. در سریهای قبل، برای پرداختن به مسأله برخی کافیشاپها، یک طراحی خاص شکرستانی از این فضا داشتیم. یا در برخی قسمتها میخواستیم نشان دهیم که نوجوانان چطور در برخی محیطهای سنتی رفتار میکنند. همه اینها باید در فضای مناسب خود ارائه میشد. برای همین، همان شکرستان همیشگی را نشان میدهیم که برخی نقاط شهر در آن زندهتر شده است.
این تهیهکننده در خصوص فرمت کلی شکرستان، به نکته جالبی اشاره میکند که نشاندهنده اتصال این مجموعه با هنر کهن ایرانی است. وی میگوید: شکرستان یک فرمی دارد که از تعزیه گرفته شده. دلیل اینکه برای مردم آشناست، به غیر از تصویر که شبیه به معماری قدیم است و حرکتهایی که مخاطب را به یاد خیمهشببازی میاندازد و نوع حرف زدن و موسیقی که مردم را یاد جلال ذوالفنون میاندازد، ساختار روایی آن هم به شکل تعزیه است. یعنی یک معینالبکا مثل تعزیه داریم. راوی که همان معینالبکاست، میگوید فلانفرد امروز آدم خوب یا بد قصه است و به این صورت، دو شخصیت یک بخش یا قسمت متحول میشود. مثلا در یک قسمت درباره استارتاپها توضیح میدهیم که صمد تصمیم میگیرد این کار را کند. در دقیقه اول میخواهد با همان رفتار عجولانه کاری انجام دهد و موفق باشد اما در پنج دقیقه آخر میبینیم که او موفق نمیشود یعنی نمیتوان بدون اصل و ریشه یک استارتاپ خوب راه انداخت. در واقع در این پنج دقیقه آخر متوجه میشود که شیوه او اشتباه است و باید یک مسیر دیگر را میرفته. یعنی هم محبوبیت و کاراکتر خود را حفظ میکند و هم به مخاطب، پیام درست را منتقل میکند. این نقطه قوت شکرستان است که بدون بد یا خوب نسبت دادن به کاراکترها، آنها را در یک هویت جمعی ایرانی نشان میدهد که در حقیقت بیانگر این است که میتوان سبک زندگی را تغییر داد و در مسیر درست قرارگرفت.
تجربه چند فصل در شکرستان
صفوی در خصوص زمان پخش سری تازه این مجموعه هم عنوان میکند: سری قبل در نوروز امسال پخش شد. معمولا شکرستان در سه نوبت پخش میشود که نوروز، تابستان و پاییز است. گاهی بین عید قربان تا غدیر هم ۱۰ قسمت روی آنتن میرود. در حال حاضر در مراحل پیشتولید و نگارش قسمتهایی هستیم که قرار است تابستان، پاییز امسال و نوروز سال بعد روی آنتن برود.