میلیاردر شدن «بن سلمان» پس از به قدرت رسیدن
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۳۷۷۶۶
به گزارش خبرنگار «پارسینه»، از زمان انتصاب محمد بن سلمان به ولیعهدی عربستان سعودی، اخبار و حاشیههای فراوانی پیرامون او جریان داشته است. نحوه کنار گذاشته شدن ولیعهد پیشین، محمد بن نایف، بحران قطر، بازداشت شاهزادگان ثروتمند در هتل ریتز کارلتون ریاض، اعطای آزادیهای اجتماعی، و قتل پرسر و صدای جمال خاشقجی بخشی از مهمترین حاشیههای مرتبط با بن سلمان بوده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرگزاری اقتصادی «بلومبرگ» با اشاره به بازداشت شاهزادگان سعودی که در نهایت رقمی نزدیک به ۱۰۷ میلیارد دلار درآمد برای دولت به همراه داشت، آن را نمایش قدرتی میخواند قوانین نانوشته در خاندان مرموز آل سعود را که طی دهههای متمادی جریان داشته، برملا میکند و رقیبان بالقوه ولیعهد را در یک حرکت به کناری میراند. اکنون او نه تنها به رهبر سیاسی اصلی عربستان تبدیل شده، بلکه یک میلیارد بی رقیب در یک خانواده عریض و طویل است که تقریبا از هر سلسله دیگری در جهان ثروتمندتر است.
تعداد اعضای آل سعود از سوی تحلیل گران نزدیک به ۱۵ هزار نفر برآورد میشود که شامل کودکان و سالخوردگان است. مجموع داراییهای آنها از سوی «شاخص میلیاردهای بلومبرگ» نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است که برای قرار گرفتن بر روی سکوی چهارم ثروتمندترین خانوادههای جهان کفایت میکند.
این یک ارزیابی بسیار محافظه کارانه است که بر مبنای قابل ردیابیترین منابع درآمدی اعضای خاندان سعودی، یعنی دفتر شخصی پادشاه برای تقسیم مواجب سلطنتی، به دست آمده است.
شاهزاده محمد بن سلمان در گفتگویی با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه «سی بی اس» در ماه مارس سال گذشته اظهار داشت که شخصا نزدیک به یک میلیارد دلار ثروت دارد.
او گفت: «بر اساس مخارج شخصی، من یک فرد ثروتمندم، نه یک شخص فقیر. من عضوی از خاندان حاکم هستم که صدها سال پیش از پیدایش عربستان سعودی وجود داشته است.»
اِلِن ولد، نویسند کتاب «شرکت سعودی: جستجوی سود و قدرت از سوی پادشاهی عربی» میگوید به طور تاریخی تفاوت اندکی میان خزانه دولتی و خزانههای سلطنتی وجود دارد. او میگوید: «یک سلطنت مطلقه است. اگر بخواهید حساب کنید، پادشاه واقعا میتواند هرچیزی را بگیرد.»
در دهههای گذشته منابع درآمد دیگری به جز خزانه و نفت هم شکل گرفته اند. برخی افراد کارمزدی را برای به انجام رساندن قراردادهای بین المللی دریافت میکنند. پیش خرید زمین یا مشارکتهای بی سر و صدا در تجارت، یا سود بردن از سهمهای کوچک در صنایع از دیگر راههای کسب درآمد است که در جریان سرکوب سال ۲۰۱۷ ثروتمندان توسط بن سلمان این اعمال هم هدف گرفته شدند.
از طرف دیگر برخی افراد هم کسب و کارهای خودشان را دارند. برای نمونه، شاهزاده سلطان بن محمد آل کبیر، رئیس میلیاردر بزرگترین شرکت غذایی عربستان، المراعی، است. فرزندان شاهزاده عبدالله بن فصیل هم «گروه الفیصلیه» را اداره میکنند که به عنوان همکار محلی شرکتهای بزرگ بین المللی، از جمله «سونی» فعالیت میکند.
شاهزاده الولید بنیانگذار «کینگدم هولدینگ» است که در زمینه هتل داری، املاک و مستغلات و خرید سهام شرکتهایی همچون سیتی گروپ و توییتر فعال است. او شناخته شدهترین چهره بازداشت شده در هتل ریتز کارلتون بود که پس از ۸۳ روز و با توافقی که جزئیات آن اعلام نشد، از زندان آزاد شد.
و اما بزرگترین پسر سومین همسر ملک سلمان، یعنی شاهزاده محمد بن سلمان منافع تجاری گستردهای دارد که به نوشته «گالف استیتس نیوز»، انتشارات شرکت «سی بی آی» در زمینه مشاوره ریسک سیاسی، با ۲۰ تا ۲۵ شرکت در ارتباط است که بیشتر آنها حوالی سال ۲۰۰۹ ایجاد شده اند و در زمینه املاک و مستغلات، ساخت و ساز و ارتباطات فعالیت میکنند. دیگر داراییهای این شاهزاده جوان در جریان افشاگریهای موسوم به «پاناما پیپرز» و «پارادایس پیپرز» به بیرون درز کردند.
«کنسرسیوم بین المللی روزنامه نگاران تحقیقی» در یک گزارش مفصل از ارتباطات خانواده او با دهها شرکت خارجی خبر دادند که برخی از آنها شاهزاده را با خرید قلعه لوئی چهاردهم به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار در حومه پاریس و کشتی تفریحی «سرن» که یکی از گران قیمتترین نمونهها است، به ارزش ۳۲۰ میلیون دلار مرتبط میکردند.
داراییهای دیگر او شامل یک زمین بازی در آفریقای جنوبی، سهمی در شرکت مخابراتی سعودی به ارزش نزدیک به ۳۰ میلیون دلار و سهمهایی در شماری از شرکتهای خصوصی، از جمله یک بانک، یک شرکت املاک و مستغلات، یک استخر پرورش ماهی و یک شرکت حمل و نقل مواد پتروشیمی است که از طریق هلدینگ «ثروت» اداره میشوند.
البته شاهزاده دوست ندارد درباره امتیازات سلطنتی و این که چگونه ثروتمند شده است صحبت کند و به انتقادات هم توجهی نمیکند.
او سال گذشته در گفتگویی با بلومبرگ گفت: «من آنقدری که به منافع کشور و مردم سعودی اهمیت میدهم، به این که جهان چگونه مرا میبیند اهمیت قائل نیستم. هرکاری که در خدمت مردم سعودی و عربستان سعودی به عنوان یک کشور باشد، با تمام توان انجام خواهم داد، بدون توجه به این که چه برداشتی درباره من ایجاد میکند.»
منبع: پارسینه
کلیدواژه: محمد بن سلمان عربستان سعودی ثروت آل سعود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۳۷۷۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کشورهای عربی در زمان حمله ایران به اسرائیل کمک کردند؟
با پایان عملیات موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل، بررسیها حاکی از کمک برخی کشورهای عربی در رهگیری پرتابههای ایران داشته است. اعراب با چه انگیزههایی به اسرائیل کمک کردند و چگونه چنین ریسکی را پذیرفتند؟ خبرآنلاین گزارش میدهد.
به گزارش خبرآنلاین، در جریان حمله ایران به اسرائیل، هواپیماهای امریکایی و بریتانیایی با کمک برخی از کشورهای عربی در سرنگونکردن موشکها و هواپیماهای بدون سرنشین ایران نقش فعالانهای ایفا کردند. برخی تحلیلگران این واقعیت را که کشورهای عربی به اسرائیل و امریکا کمک کردند تا حمله ایران را دفع کنند، دلیلی برای خوشحالی و موفقیت اسرائیل در میانه جنگ با ایران ارزیابی میکنند. کشورهایی مانند اردن که از قضا انگیزههای پیچیدهتری برای کمک به اسرائیل دارد.
اما آنچه توجه زیادی را به خود جلب کرد این واقعیت بود که نیروی هوایی اردن نیز برای کمک به اسرائیل وارد عمل شد. اردن علاوه بر اینکه حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای اسرائیلی و امریکایی باز کرد، پهپادهای ایران را که حریم هوایی اردن را نقض میکردند، سرنگون کرد. در همین ارتباط خبرگزاری رویترز گزارش داد که ساکنان اردن صدای فعالیتهای هوایی سنگین را شنیدند و روز بعد از حمله ایران نیز کاربران اردنی، تصاویری از بقایای یک هواپیمای بدون سرنشین سرنگون شده در پایتخت این کشور را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند.
ناظران سیاسی میگویند کشورهای حوزه خلیجفارس از جمله عربستان سعودی نیز ممکن است نقش غیرمستقیم خود را در برابر حملات ایران ایفا کرده باشند. زیرا عربستان و قطر، میزبان سیستمهای دفاع هوایی، سیستمهای نظارت و سوختگیری امریکایی است که برای دفاع از اسرائیل حیاتی بوده است.
برخی دیگر از خبرنگاران اسرائیلی مانند انشل فافر ستوننویس هاآرتص و نویسنده بیوگرافی نتانیاهو و مایراو زونزاین از گروه بینالمللی بحران، بهسرعت از همکاری اعراب و اسرائیل ابراز خوشحالی کردند. آنها معتقد بودند که این ثابت میکند که اعراب و اسرائیلیها میتوانند با همکار کنند و اسرائیل در خاورمیانه تنها نیست. جولیِن بارنِز دِیسی، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال افریقا در شورای روابط خارجی اروپا نیز در بیانیهای تایید کرد: «حملات ایران حمایت بینالمللی جدیدی را حول اسرائیل شکل داد، از جمله از سوی کشورهای عربی که علیرغم اینکه منتقد تهاجم اسرائیل به غزه هستند؛ اما از پاسخ نظامی اسرائیل به حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایران نیز حمایت کردند»
در همین راستا میتوان به مورد عجیب اردن اشاره کرد که بهشدت از عملیات نظامی اسرائیل در غزه انتقاد کرده است. از هر پنج نفر در اردن یک نفر فلسطینی تبار است و ملکه این کشور نیز در چند هفته گذشته اعتراض شدیدی علیه اسرائیل داشته است. بااینحال، اردن با اسرائیل مرز مشترک دارد و به طور منظم در پشتصحنه با مقامات اسرائیلی همکاری میکند. مقامات اردنی که امریکا را یک متحد مهم میدانند، باید همه این منافع رقابتی، ثبات سیاسی و دفاع از خود را متعادل کنند.
اما دولت اردن در پاسخ به این اظهارنظرها در بیانیهای گفته: "برخی از اشیا که وارد حریم هوایی ما شدند، به این دلیل که تهدیدی برای مردم و مناطق پرجمعیت ما بودند، رهگیری شدند. " چندین قطعه [از اهداف سرنگون شده]در خاک کشور سقوط کرد بدون اینکه هیچ خسارت قابلتوجهی ایجاد کند.
عربستان سعودی کشور دیگری است که مجبور شده است برای منافع خود، اتحادهای بینالمللی را با حضور در درگیری غزه متعادل کند. اگرچه دولت عربستان از درخواستها برای آتشبس در غزه استقبال کرده و از رفتار اسرائیل در غزه انتقاد کرده؛ اما سعودیها هنوز علاقهمند به بهبود روابط با اسرائیل هستند و پیمان ابراهیم را همزمان با آتشبس در غزه دنبال میکنند. چه آنکه بعید نیست عربستان و اردن از حمایتشان از اسرائیل در برابر ایران بهعنوان کارت بازی در جهت اقناع اسرائیل برای آتشبس در غزه و پایان جنگ نیز بهرهبرداری نمایند.
برخی کارشناسان خاورمیانه نیز معتقدند برای بازیگران منطقهای، بهویژه عربستان سعودی و اردن - که بنا به گزارشها هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی را رهگیری کردهاند - استدلال این خواهد بود که آنها به حق از حریم هوایی مستقل خود محافظت میکنند. استدلالی که با مواضع سیاسی آنها علیه اسرائیل در جریان جنگ غزه در تناقض است. بااینحال، اگر حملات ایران به یک درگیری گستردهتر با اسرائیل تبدیل شود، بازیگران منطقهای که بهعنوان مدافعان اسرائیل تلقی میشوند، ممکن است خود را هدف تعقیب ایران ببینند و به آتش جنگ منطقهای کشیده شوند.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهویژه ممکن است پس از پیشرفتهای دیپلماتیک در سالهای اخیر که به نفع همه این کشورها بود، در موقعیت خوبی در میان مثلث ایران، اسرائیل و ایالات متحده قرار بگیرند. چرا که متحدان واشنگتن در پادشاهیهای خلیجفارس به دنبال تثبیت روابط با ایران و اسرائیل برای حل نگرانیهای امنیتی طولانیمدت و تمرکز بر پروژههای اقتصادی ملی کشورشان هستند.
امارات متحده عربی و بحرین در سال ۲۰۲۰ توافق عادی سازی را با اسرائیل امضا کردند و عربستان سعودی نیز در حال بررسی توافق مشابهی بود که شامل یک پیمان دفاعی با ایالات متحده بود. همزمان ریاض در سال گذشته پس از سالها دشمنی با ایران با وساطت چین توافقنامهای امنیتی-اقتصادی را احیا کرد. با این حال، تنش در خاورمیانه بعد از هفتم اکتبر به اوج خود رسیده است. در چنین شرایطی، جنگ مستقیم بین اسرائیل و ایران میتواند به سرعت به کشورهای خلیج فارس گسترش یابد. اما ویرانی در غزه، حرکت بیشتر به سوی صلح با اسرائیل را از مسیر خارج کرده است. ناظران سیاسی معتقدند اگر عادی سازی و نزدیکی عربستان و ایران وجود نداشت، عربستان سعودی در حال حاضر بسیار مضطربتر از وضعیت فعلی بود و احتمالاً همکاری عربستان، اردن و قطر با امریکا برای رهگیری موشکها و پهپادهای ایران با ریسک بیشتری همراه بود.