حال بازیگر زن مشهور ایرانی وخیم است
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۴۵۴۰۱
بیشتر بچه های دهه پنجاه و شصت مجموعه خاطره انگیز «در خانه» را به یاد دارند. مجموعه ای ویژه کودکان و نوجوانان که آن زمان از شبکه دو سیما پخش می شد و داستان آن دربارهٔ اتفاقات و بازیگوشیهای سه دوست طی تعطیلات تابستانی است. خانواده جواد مستأجر خانه عزیز خانم هستند و محسن و پدرش در همسایگی آنها زندگی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار چهره ها _ طی یکی از تعطیلات تابستان، مرتضی پسرخاله علی به خانه آنها آمده و شیطنتهای این سه کودک بازیگوش محور اصلی داستانهای هر قسمت را تشکیل میدهد.
سریال «خانه ما» یکی از بسیار آثاری است که شهلا ریاحی با نام اصلی (قدرتالزمان وفادوست) در آن ایفای نقش کرده است. او متولد ۱۷ همن سال ۱۳۰۵ است و شهلا ریاحی همسر اسماعیل ریاحی کارگردان و فیلمنامه نویس مطرح کشورمان بود که با تشویقهای همسرش وارد دنیای هنر شد و با تئاتر کار هنری اش را آغاز کرد و با ساخت مرجان عنوان اولین کارگردان زن سینمای ایران را از آن خود کرد.
اولین فیلم سینمایی شهلا ریاحی مربوط به سال ۱۳۳۰ است و بازی در فیلم نهنگ عنبر ۲ در سال ۹۵ آخرین تجربه سینمایی این بازیگر پیشکسوت است.
شهلا ریاحی آخرین بار در سال ۸۱ به ایفای نقش در سریال مهمان پذیر طوبی پرداخت و سالهاست که از دنیای هنر به دور است.
سال گذشته تصویری از این بازیگر در فضای مجازی منتشر و اعلام شد که این بازیگر به خانه سالمندان سپرده شده و این روزها هم انتشار تصاویری از او منجر به واکنش های بسیاری از سوی مخاطبان شده است.
اما در این باره منوچهر ریاحی فرزند شهلا ریاحی درباره آخرین وضعیت مادر خود گفت: من در زندگی هرچه دارم مدیون مادرم هستم حتی مدرک دکتری خود را مدیون مادرم هستم که وضعیت نامناسبی ندارند. ایشان در حال حاضر در پانسیونی خصوصی پرستاری میشوند و وضعیت چندان مساعدی ندارند. مادرم به دلیل کهولت سن نیاز به پرستاری مداوم دارد و به همین دلیل ما برای اینکه بتوانیم به خوبی از پس مراقبتهای ایشان بر بیاییم.
ریاحی ادامه داد: مادر تا به حال چندین بار تحت عمل های جراحی قرار گرفته اند و من برای تامین مخارج ایشان حتی مجبور شدم خانه و ماشین خود را بفروشم و در حال حاضر هم همچنان مقروض هستم. البته من فرزند ایشان هستم و وظیفه ام را انجام داده ام اما مگر ایشان هنرمند این مملکت نیستند؟ پس چرا هیچکس در این مدت از ایشان سراغی نمی گیرند و جویای حالشان نمی شوند؟
او تاکید کرد: در این مدت فقط یک بار خانه سینما حال مادر را پرسیده ولی سازمان صداوسیما به هیچ عنوان پیگیری درباره احوالشان نداشته است. این خیلی بد است که هنرمندان ما تا وقتی که روی پا هستند و کار می کنند مورد توجه قرار دارند.
منوچهر ریاحی ادامه داد: مادرم این روزها در حال ابتلا به زخم بستر است. چون قدرت بلع ندارد، معده او عمل شده و بالاتر از معده یک قیف قرار داده اند که غذای میکس شده از آن طریق به معده شان منتقل می شود. نه می توانند حرف بزنند و نه ما را می شناسند. هر بار که به دیدنش می رویم بدون هیچ واکنشی نگاهمان می کند و حتی نمی تواند جواب سلاممان را بدهد. امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود.
او در پایان گفت: مادرم پیش از این نیز دچار آلزایمر شده بودند و خیلی ما را نمی شناختند ولی ما تلاش کرده ایم که وظایف فرزندی خود را انجام بدهیم. متاسفانه هر از چند گاهی تصویری از مادرم به بهانه های مختلف در فضای مجازی منتشر می شود که باعث دلخوری ماست و من فکر می کنم که حتی خود مادر نیز از این اتفاق خوشحال نباشند. خواهش می کنم هنرمندانی که به دیدار ایشان می روند و یا افراد دیگر از انتشار تصاویر ایشان اجنتاب کنند.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: شهلا ریاحی بازیگر سینمای ایران بازیگر پیشکسوت بازیگر مشهور ایرانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۴۵۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از فداکاری و ایثار یک مادر در سیل کازرون
بعد از ظهر چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ در چند لحظه و در مدت کوتاهی با رعد و برق، باران باریدن گرفت و به گونهای بود که معابر دچار آبگرفتگی شد و جوی آب قابل مشاهده نبود. در آن هنگام مردم شهر کازرون شاهد فداکاری مادری ۵۰ ساله بودند که برای نجات یک مرد سالخورده به آب زد.
این بانوی فداکار ۲ فرزند پسر ۱۷ و ۱۲ ساله دارد. محمدمهدی دهقان، پسر بزرگ این خانم ایثارگر در مورد شب حادثه میگوید: با مادرم، برای خرید نان به نانوایی رفته بودیم که ناگهان باران گرفت. شدت بارش زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شده و به خانه رفتیم.
او ادامه داد: شدت بارش باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، بهطوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر میشد.
پسر این بانوی ایثارگر اضافه کرد: وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که داخل جوی آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد که از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمیتوانست به پیرمرد کمک کند.
زن ۵۰ساله و پسرش نمیتوانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هرطوری شده او را نجات دهند.
محمدمهدی دهقان در ادامه بیان کرد: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم، اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و به سوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد میزد که مواظب باشم و احتیاط کنم، اما شرایط طوری بود که من نمیتوانستم به پیرمرد کمک کنم، بنابراین مادرم دست بهکار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید، اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد.
او افزود: سیلاب، مادرم را با خود برد و من هرچه دویدم نتوانستم او را بگیرم، تا جایی که او زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجاتش هم وجود نداشت.
پسر بانوی فداکار تصریح کرد: پسر این زن که با یادآوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه میدهد: همان لحظه به آتشنشانی زنگ زدیم، اما آنها در ترافیک مانده بودند.
او بیان کرد: باران همچنان میبارید و ما نمیدانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.
محمد مهدی اضافه کرد: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم، اما مادرم نفس نمیکشید، حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و وقتی خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود، مادرم دیگر ضربان نداشت و هرچه به او شوک دادند فایدهای نداشت و او جانش را از دست داد.
روایت فداکاری این زن هر چند غمناک است، اما این ایثارگری در یاد و خاطر مردم استان فارس و بخصوص شهرستان کازرون باقی خواهد ماند.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز