راهبرد حکومت دینی برای حفظ و ارتقای دین
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۷۵۵۳۲
به گزارش خبرگزاری مهر، مناظره دوم مهدی نصیری و علیرضا شجاعیزند در برنامه «زاویه» چهارشنبه ۲۳مرداد۱۳۹۸ از شبکه چهار سیما پخش شد. این مناظره که ادامه گفتگوی هفته گذشته بود، با بحث پیرامون موضوع «ایده نهاد علم برای کارآمدی جمهوری اسلامی در بهبود دینداری در ایران» ادامه پیدا کرد.
مهدی نصیری در ابتدا گفت: اصل مفروض دیگر درباره این بحث این است که حفظ یک نظام دینی مستقر، ولو دارای حداقل مشروعیت دینی و مردمی، عقلاً و شرعاً لازم و واجب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه علیرضا شجاعیزند گفت: بنده مسیر آقای نصیری را نمی روم. می شود فهرست بلند بالایی از مشکلات را مطرح کرد. اما چه باید کرد؟ نهاد علم در کشور ما دو پایه اصلی دارد؛ یکی دانشگاه و دیگری حوزه. در دانشگاه بیشتر آموخته ایم به چیستی و چگونگی و چرایی پاسخ دهیم. کمتر عادت کرده ایم به سوالاتی مانند «چه باید کرد» و «برای چه» پاسخ دهیم. البته وضعیت حوزه متفاوت است و نوعاً غایت گراست و به پرسش هایی از قبیل «چه باید کرد» بیشتر می پردازد. اما اشکالش این است که درگیر پاسخ های کلان به این پرسش ها نمی شود. منظورم از پاسخ های کلان مقولات انتزاعی نیست. بلکه مسایلی که جمهوری اسلامی امروز با آن ها درگیر است. در مقولات انتزاعی اتفاقاً حوزه ورود پیدا کرده است.
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس افزود: با برپایی حکومت دینی به بخشی از سوال «چه باید کرد» پاسخ داده ایم. شاید برخی این را قبول نداشته باشند. دانشگاه ما اساساً درگیر پاسخ به چنین پرسش هایی نیست. گفته می شود جمهوری اسلامی در گام دوم حرکت خود با دو موج رو به رو است. یکی جریان سکولار شدید که قبل از برپایی حکومت دینی هم مطرح بوده اند. دیگری جریان سکولار خفیف که مثل جریان نخست غیر دینی نیست بلکه دینی است اما پاسخ این جریان به این پرسش که برای ارتقای دین چه باید کرد پاسخی غیر از برپایی حکومت دینی است.
وی سپس عنوان کرد: آقای نصیری پارادوکس میان واقعیت و آرمان را در برخی مقالات شان مطرح کرده اند و این که باید به واقعیت تمکین کرد و تا رسیدن به یک زمان خاصی باید مدارا کرد و الان در وضعیت اضطرار هستیم. نتیجه این نگاه بی عملی و دست شستن از آرمان های بلندپروازانه است. می گویند جمهوری اسلامی باید با مدرنیته مدارا کند و این حرف با حرف های آرمان گرایانه نخست ایشان هم خوانی ندارد.
مهدی نصیری سپس گفت: حکومت قطعاً می تواند بستر مناسبی برای ترویج دین داری باشد اما به شرطها و شروطها که دو نکته از این شروط را عرض کردم. امیرالمومنین (ع) به مالک می فرماید: «فإنَّهُم صِنفانِ: إمّا أخٌ لَکَ فی الدِّین ، أو نَظیرٌ لَکَ فی الخَلقِ». یعنی مالک! دوقطبی کردن جامعه ممنوع است. اما ما امروز با تعابیری همچون انقلابی ها و ضد انقلابی ها، حزب اللهی ها و غیر حزب اللهی ها و بی حجاب ها و با حجاب ها به دوقطبی دامن می زنیم. در مقام تبلیغ دین قطب های مختلف و ضعیف و قوی داریم اما برای حکومت دینی قطب بندی ممنوع است.
این پژوهشگر مسائل دینی افزود: پدیده اعتکاف و پدیده اربعین خیلی پدیده جالبی است. اما این مسأله نباید بهانه دوقطبی کردن جامعه باشد. گویی برای جوانانی که اهل اعتکاف هستند احترام بیشتری قائل باشیم. حاکمیت باید همه را زیر چتر مهر خود بگیرد. خداوند به پیامبر (ص) می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ». مردم نه به خاطر معجزه تو بلکه به خاطر رحمت خداوند به تو روی آورده اند. نفی قهر و غلبه در دین دار کردن جامعه نکته دیگر است. قرار نیست انسان با اکراه دین دار شود.
وی ادامه داد: خداوند می فرمایند انسان بین انتخاب میان خیر و شر مختار است. به پیامبر (ص) می گوید خیلی داری حسرت می خوری و داری جانت را از دست می دهی. ما می خواهیم معجزه ای از آسمان نازل می کنیم و همه مردم خاضع می شوند. ۱۱ بار در قرآن این بحث آمده است. در آیه دیگر می فرماید وظیفه تو فقط بلاغ است. چرا نگفته اند امر به واجب و نهی از حرام؟ چون باید به واجبی امر شود که فرهنگ عمومی مردم آن را پذیرفته باشد. در مسأله منکر هم همین است. اگر از حرامی که در فرهنگ عامه مردم منکر نشده نهی کنید فایده ای ندارد. امر به معروف و نهی از منکر باید مایه وحدت و انسجام جامعه باشد.
حبیب رحیمپور ازغدی، مجریکارشناس برنامۀ زاویه، اشاره داشت درست است که امر به واجب و نهی از حرام نگفتهاند اما ارشاد به معروف و انذار از منکر نیز نگفتهاند و کلمه امر و نهی را بهکار بردند. دلالت و بار معنایی امر به معروف و نهی از منکر بیش از ابلاغ و پیامرساندن است.
نصیری در پاسخ گفت: وقتی یک فرهنگی جا افتاد و اکثریت مردم واجبی را به عنوان معروف پذیرفتند آن جا امر به معروف می کنیم. وقتی امر به واجبی می کنید که ۶۰ درصد جامعه به آن واکنش نشان می دهد معلوم است که کار شما اشکال دارد. به عنوان مثال شهید آوینی در دهه ۶۰ در برابر ممنوعیت ویدیو مخالفت کرد چون می دانست کار اشتباهی است. ما دچار مسایل و تنگناهایی هستیم که باید متناسب با آن ها عمل کنیم. نباید به گونه ای عمل کنیم که تحقق قانون به تقابل با بخشی از جامعه منجر شود.
وی اضافه کرد: چتر دین داری را باید گسترده بگیریم. اسلام ۷ درجه است. برخی مثل انبیا و اولیا تمام این ۷ درجه را دارند اما مردم این گونه نیستند. متناسب با درجات دین داری مردم باید با آن ها برخورد کنید. در روایتی اصول و صفاتی مانند رفق، الفت، وقار، زیبایی معاشرت با مردم، ورع از محرمات و کوشش، برای حکومت دینی بیان شده است. خداوند وقتی می خواهد شراب را حرام کند قدم به قدم این کار را انجام می دهد. امیر المومنین (ع) ۲۶ بدعت را نام می برند و می گویند نزدیک آن ها نرفتم چون جامعه دچار تفرقه می شد.
علیرضا شجاعیزند سپس عنوان کرد: آقای نصیری راهبرد حکومت دینی برای حفظ و ارتقای دین را پذیرفته اند اما بلافاصله حکومت دینی را در بن بست می گذارند. به این شیوه که مدرنیته یک واقعیت غیر قابل عبور است و باید به آن تمکین کرد. اساساً قرار نیست حکومت دینی به دین عمل بکند. حکومت دینی قرار نیست کسی را دین دار بکند. حکومت دینی آمده است تا بستر بسازد. حکومت برای تحقق امر به معروف و نهی از منکر دو کار باید بکند: ساختار و گفتمان را همراه سازد. در این صورت یک معروف مورد اجماع شکل می گیرد. آن موقع دیگر حکومت نیاز نیست امر به معروف و نهی از منکر بکند. بلکه اصلاً این کار وظیفه حکومت نیست و همه انسان ها امر به معروف و نهی از منکر می کنند و امر به معروف و نهی از منکر همگانی خواهد شد. وظایف حکومت فراتر از امر به معروف و نهی از منکر است.
وی خاطرنشان کرد: بگذارید به بخش انضمامی تر فرمایشات آقای نصیری بپردازم. وقتی مطلوبیت های ۶ گانه را برای حکومت دینی مطرح می کنید نشان می دهد شما هم انسان آرمان گرایی هستید. پس نمی توانید آرمان گرایی را نفی کنید. باید قائل به عبور از مدرنیته هم باشید چون بسیاری از این ها مستلزم عبور از مدرنیته است. بین واقع نگری و واقع پذیری تفکیک نمی کنید و اولی را به دومی تقلیل می دهید. واقع نگری جز اولیات ضروری آرمان گرایی است. چون اگر واقعیت را نپذیرید نمی توانید آن را تغییر دهید.
مهدی نصیری گفت: برای تحقق یک تمدن اسلامی یا یک جامعه دینی یک علت فاعلی و یک علت قابلی لازم است. فقها و عالمان دینی علت فاعلی و مردم و بستر تمدنی و اجتماعی، علت قابلی هستند. گاهی تصور می کنیم صرف وجود علت فاعلی کافی است. با این که هیچ گاه در طول تاریخ این گونه نبوده است. بعد از رحلت رسول اکرم (ص) چرا این دین نمی تواند حکومت را به دست بگیرد؟ بستر فراهم نبود و هیمنه حکومت بنی امیه و بنی عباس وجود داشت.
شجاعیزند در واکنش گفت: آیا حضرت از آن شرایط تمکین کردند؟
نصیری پاسخ داد: بله، حضرت ۲۰ سال سکوت کردند.
شجاعیزند سپس گفت: این به معنی تمکین است یا راهبرد را عوض کردند؟
مهدی نصیری در پاسخ گفت: نه به این معنا که بپذیرند حکومت از آن معصومین نیست بلکه شرایط فراهم نبوده است. همان طور که عرض کردم استقرار حکومت دینی در شرایط فعلی بسیار شرایط را بهتر کرده است. در علت قابلی موانع بیشتر است؛ لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا. در عرصه مقابله با فساد و عدالت مانعِ علت قابلی کمتر است تا مسایل فرهنگی. در این جا وسع مان بیشتر است و ما از این وسع استفاده نکرده ایم. مانعیت علت فاعلی هم نبوده است. تعدد قرائت ها و پیچیدگی های نظری هم نداشته ایم. اگر در این جاها به میزانی آرمانی عمل کنیم آن وقت بستر برای موفقیت بیشتر افزایش پیدا می کند. عبور از مدرنیته امر محالی نیست، اما امری بسیار سخت است.
علیرضا شجاعیزند سپس اظهار داشت: در باب علت فاعلی یعنی کسانی که دین را بفهمند ایشان معتقدند که در این زمینه نقصان هایی وجود دارد و هیچ گاه ما به کمال دین دست پیدا نکرده ایم. این که از فهم نسبی می گویند چون حدش مشخص نیست مشکل آفرین است. در علت قابلی هم می گویند شرایط فراهم نیست. هیچ گاه شرایط فراهم نیست. شما باید شرایط را فراهم کنید. برپایی حکومت دینی برای همین است. این که هر دو علت فاعلی و قابلی را ناممکن می گیرند باعث می شود اعتراضات ایشان به بی عدالتی منطقی و قابل پذیرش نباشد چون کارگزارانی که به آن ها ایراد می گیرند که چرا عدالت را برقرار نکرده اید می توانند بگویند شرایط فراهم نبوده است. شما با این بحث پیشاپیش امر را تعطیل کرده اید.
وی افزود: خوب است که در انتهای فرمایشات شان پذیرفتند که عبور از مدرنیته غیرممکن نیست و سخت است. از اصول ۶ گانه شما با ۳ مورد موافق تر هستم و با ۳ مورد مخالف تر. با کارآمد سازی حکومت موافقم. اما در تعریف کارآمدی و راهبردهای کارآمدی باید تأمل شود و الا حرفی شعاری خواهد بود. با عدم به کار بردن قهر و غلبه قطعاً موافقم اما قانون حجاب را مصداق قهر و غلبه نمی دانم. شما می گویید حجاب اجباری اما بهتر است بگوییم قانون حجاب. قانون حجاب برای مومن کردن مردم نیست. برای حفظ ایمان و بسترسازی برای جلوگیری از مفاسد است. قرار نیست اگر به کسی گفتیم حجابت را رعایت کن وقتی به خانه خود هم رفت فرد مومنه ای شود.
نصیری اظهار داشت: اگر فردا جمع کثیری آمدند و با قانون حجاب مخالفت کردند چه؟
شجاعیزند در پاسخ گفت: چرا می گویید فردا؟ الان این اتفاق افتاده است. همان راهبردی که می گویید اگر سیاستی جواب نداد آن را عوض کنید امروز اتفاق افتاده است. کدام عمل جمهوری اسلامی مصداق قهر و غلبه است؟ جز این است که قانون حجاب به درستی رعایت نمی شود با این حال حکومت تساهل می کند تا همان تفرقه که شما می فرمایید رخ ندهد؟ حجاب قانون است و اصلاً بحث دین دار کردن مردم با قهر و غلبه نیست. مبارزه برای عدالت قطعاً مطلوب است. در تعبیر ارائه چهره انسانی از دین با شما اختلاف دارم. تعجب می کنم از شعارهایی استفاده می کنید که اصلاً متعلق به دین نیست. این تعبیر ارائه چهره انسانی از کجا آمده است؟ چرا از تعبیر رحمانی استفاده نمی کنید؟ درباره پذیرفتن تنوع قرائات هم باید بگویم قرائات رسمیت دارند اما پذیرفتن تکثر به این معناست که همه این ها علی السویه هستند؟
مهدی نصیری در پایان گفت: چهره انسانی به معنی چهره رحمانی است. وقتی تعبیر انسان و کرامت انسانی را می آوریم چتری بر همه اقشار و گرایش ها می اندازد و وظیفه حکومت است که این گونه عمل کند.
کد خبر 4693339منبع: مهر
کلیدواژه: مهدی نصیری برنامه زاویه فعالیت های قرآنی علوم انسانی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی کنفرانس بین المللی عید غدیر خم آیت الله جوادی آملی دعای عرفه قرآن فلسفه گام دوم انقلاب معرفی کتاب عید سعید قربان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آیت الله محمد آصف محسنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۷۵۵۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نتایج تلخ حکومت ۵۰۰ ساله بنی عباس
نشست 162 فرهنگ مهدوی با موضوع «عصر حیرت و وضعیت فرهنگی و تمدنی بشر» به همت موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) برگزار شد.
غیبت ولی الله الاعظم(عج) و حدوث عصر حیرت
شفیعی سروستانی با اشاره به عنوان نشست تاکید کرد: این نشست با رویکرد آشنایی مخاطبان مطالعات مهدویت با بینش مهدوی برگزار میشود، اساس بحث این نشست معطوف به این پرسش است: "از لحظهای که عصر غیبت آغاز شد در مناسبات فرهنگی و تمدنی ما چه اتفاقی رخ داده است؟"
از حاصل جمع وقایعی که در عصر غیبت رخ داده است، تاثیر این غیبت را متوجه نبودهایم. سالها و ماهها میآیند و گویا امام معصوم برای خودشان رفتهاند و ما بی نقش و بی مسئولیت در این عالم زندگی میکنیم. نتیجه اعمال بشر میوه تلخ غیبت را به بار داده است و انسان آنچه باید انجام میداده را وانهاده و بدان اهتمام نکرده است که نتیجه این اهمال و غفلت از اصلیترین وظیفهاش، منجر به ابتلائاتی وسیع و عمیق شده است که اکنون تمام بشریت درحال تجربه آن است.
نتیجه خداناباوری سرگردانی در بیابان حیرت است
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ
شفیعی با اشاره به آیه 96 سوره اعراف یادآور شد: با نگاهی به معنی این آیه در مییابیم، نتیجه ادبار به خداوند و اقبال به دنیا چیست و چه پیامدهایی خواهد داشت: چنانچه اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند، و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم، لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم (اعراف 96) نتیجه ایمان نیاوردن و اقبال به دنیا، سرگردانی در بیابان حیرت است.
تشدید سرگردانی و حیرت در دوران غیبت حجت خدا
شفیعی سروستانی با اشاره به حدیثی از امام جواد علیه السلام در خصوص فرا رسیدن عصر حیرت بیان داشت:
از امّیه بن علی قیسی نقل است که میگوید: به امام جواد عرض کردم: پس از شما چه کسی جانشین است؟ فرمودند: «علی و دو فرزند علی»، سپس مدتی سر به زیر افکندند. بعد سر برداشتند و فرمودند:«در آیندهای نه چندان دور، حیرتی فرا میرسد.» راوی میگوید: وقتی چنین شود، پس به کدام سو باید روی آورد؟ آن حضرت مدتی خاموش ماندند، سپس فرمودند: «هیچ کجا...» و سه بار کلمه «هیچ کجا» را تکرار کردند.
تحولات فرهنگی سرمنشاء تحولات تاریخی هستند
همیشه تغییرات در حوزه فرهنگی رخ میدهد و بعدا در حوزه تمدنی رخ میدهد، آنچه مربوط به امور مادی است و مناسبات مردم را سامان میدهد، حوزه تمدنی است، نوعی شهرسازی و معماری و پوشش دارد، نوعی کنش دارد، اینها در حوزه تمدنی رخ میدهد، اما اگر این شکل و شمایل حوزه تمدنی متأثر از حوزه فرهنگی و تمدنی است، حوزه فرهنگی معنی دهنده به تمدن است، شکل دهنده به عناصر فرهنگی تمدن است، از زمانی که حوزه فرهنگی دگرگون شد، آرام آرام حوزه تمدنی نیز دگرگون شد، از آن زمانی که رویکرد مسلمانان از امام معصوم برگشت، همه صورتهای تمدنیشان نیز برگشت و رسید به اینجا، کدام نقطه عطف؟ شورای سقیفه زمینه ساز عصر حیرت است. نقطه آغاز از عبور از امام معصوم(ع) و حجج الهی شورای سقیفه بود، پیکر مطهر، رسول خدا(س) بر روی زمین بود، و همراهان امیرالمومنین علیه السلام مشغول تجهیز پیکر رسول خدا هستند، عدهای فضول به سقیفه رفتند، و خلیفه جعل کردند، اللهم لعن اول ظلم حق محمدِ و آل محمد. و در ادامه نتیجه واقعه تلخ سقیفه خلافت شجره خبیثه بنی امیه و دوران مخوف بنی عباس شد.
در آغاز مسیر، عوام متوجه پیامدهای شوم سقیفه نبودند و در نیافتند که چه زاویهای با معارف الهی پیدا کردند و نتیجه آن رویگردانی از حق تعالی و اقبال به دنیا شد. حضرت صدیقه طاهره، فاضله الزکیه فاطمه زهرا سلام الله علیها در همان ساعات آغازین وقوع سقیفه نسبت به پیامدهای ناگوار این شورا هشدار دادند و فرمودند: اگر آنان به پای علی(ع) و هدایت علی علیه السلام مینشستند، او آنها را به آبشخوری بیدرد و بیمرض میبرد تا رستگار شوند. پس پایه اصلی انحراف از مسیر حق تعالی، رویگردانی از امامان معصوم علیهم السلام در شورای لعین سقیفه بنیان نهاده شد.
شجره خبیثه بنی امیه حاصل شورای سقیفه
استاد سروستانی با اشاره به تبارشناسی خاندان امیه یادآور شد: امیه از قریش نبود، امیّه کنیزی یهودی بود و برخی پنداشتند که او از قریش است و عاقبت چنان بر شمس و خاندان قریش سایه انداخت که نتیجه حضور شوم و نامبارکش شکلگیری خلافت اموی بود. در یک کلام اسلام بنی امیه صورتی اسلامی دارد، اما در باطن هرچه داشت از سقیفه داشت.
نتیجه خلافت بنی امیه بر سرزمینهای اسلامی
نتیجه آن جعل حدیث، احیای عروبت، احیای جریانهای اعتقادی و انحرافی، انتخاب خلیفه الله به جای خلیفه رسول خدا، تبدیل خلافت به سلطنت (معاویه اولین سلطان اموی شد)، بنی امیه به طور آشکارا با اساس اسلام و قرآن و پیغمبر و عترت، آن حضرت به مخالفت برخاستند. بنی امیه با کینهای که از اسلام داشتند، در پی تهی کردن اسلام از حقیقت خود بودند.
نتیجه حکومت 500 ساله بنی عباس بر سرزمینهای اسلامی
وی با اشاره به دوران طولانی خلافت عباسیان بر بلاد اسلامی یادآور شد: عباسیان بیش از 500 سال بر سرزمینهای اسلامی حکومت کردند، جغرافیایی وسیع از شاخ آفریقا تا سرزمینهایی در چین را تحت سیطره خود داشتند، عباسیان در ظاهر خود را مسلمان، و طرفدار اهل بیت، معرفی میکردند، و در باطن شدیدترین دشمنیها را علیه اهل بیت علیهم السلام روا میداشتند؛ گویا رسالت اصلی خود را متفرق کردن مردم از کنار ائمه، ایجاد انحراف در معارف الهی و به شهادت رساندن ائمه هدی میدانستند، و عاقبت یک به یک امامان شیعه را از امام جعفر صادق علیه السلام تا امام حسن عسگری علیه السلام به شهادت رساندند و برای کشتن آخرین حجت خدا لحظه شماری میکردند.
اضمحلال و فروپاشی عباسیان توسط هلاکوخان مغول اتفاق افتاد، در این دوران تاریک پانصد ساله چنین انحرافهایی ایجاد شد: اشرافیگری خلفا، علنی شدن فسق و بی بند و باری، عدم توجه به حوزه اخلاق، اعمال شدیدترین خشونتها علیه بنیهاشم، فقط برای حفظ ریاست و خلافت.
بزرگترین لطمه بر ادیان و انسان چه وارد شده بود؟
شفیعی سروستانی با بیان لطمات وارده بر پیکره انسان و ادیان، عدم اعمال ولایت ائمه هدی بر بشریت را بزرگترین ضربه وارد شده بر حیات بشر دانست و تاکید کرد: ائمه دین(ع)، معصوم و منصوب حضرت حق مجال اعمال ولایت نیافتند، و اوامر رسول خدا نتیجه بخش نبود، این امر موجب جدایی اهل نظر از تصمیمسازان و معاملات فرهنگی و تمدنی شد، همچنین میدان عمل برای مدعیان مُلک داری آنانکه صاحب حق و اذن از جانب حضرت حق نبودند، گشوده شد. مردم بیهادی، و بلد راه و مراقب در دشت فراخ زمین رها شدند. بزرگترین ضربه به انسان و ادیان وارد شده بود. ائمه دین امکان اعمال ولایت نیافتند، امام معصوم مغلول الید، دست بسته است، امام وقتی مغلول الید باشد، اعمال ولایت نمیتواند بکند، در نتیجه حیات مردم از آبشخور ناپاکی رقم میخورد و به همین دلیل درگیر ابتلائات وخیم شد.
چنانچه در دعای ندبه میخوانیم: «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِی الْهادِینَ بَعْدَ الْهادِینَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ، وَ إِقْصاءِ وُلَدِهِ، إِلّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَیلِرِعایَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ؛ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِیَ مَنْ سُبِیَ، وَأُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ، وَجَرَی الْقَضاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ»، دستور رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) درباره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان [امامان بعد از پیامبر] اطاعت نشد و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند و برای قطع رحم او و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند؛ پس کشته شد آنکه کشته شد و اسیر گشت آنکه اسیر گشت و تبعید شد آنکه تبعید شد و قضا بر آنان جاری شد به آنچه بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست.
عصر جدید و ویژگیهای تجدد و انسان متجدد
اسماعیل شفیعی سروستانی با بیان اینکه عصر جدید با گستره وسیع و عمیقی از ابتلائات و انحرافات از معارف ناب الهی عجین شده است، یادآور شد: دورانی که دویست سال قدمت دارد، ما در حوزه فرهنگی و تمدنی و ایرانی و اسلامی زندگی نمیکنیم، ما در جغرافیای ایران فرهنگی اما در دوره فرهنگی و هنری تجدد زندگی میکنیم، ما از آبشخور غرب متجدد سیراب شدهایم و امروز در این حوزه فرهنگی و تمدنی زندگی میکنیم که کاملاً غربی است. شهری که در آن زندگی میکنیم مبتنی بر تجدد است، غربی است، و روزی سیاستمداری غربی اظهار داشت که ما شهرها را میسازیم و شهرها انسانها را، آیا شهری که در آن زندگی میکنیم اسلامی است؟ آیا ایرانی است؟ شهری که داریم کاملاً غربی است.
ویژگیهای عصر جدید و انسان مدرن
اسماعیل شفیعی سروستانی ویژگیهای غالب عصر تجدد را این چنین بر شمردند: انسان خدایی (امانیسم)، اصالت اراده انسان، اراده آزاد، دنیوی گری (سکولاریسم)، از بعد اخلاقی آزادی از تعهد الهی و هر قیدی از قیود (لاقیدی) لیبرالیسم (اباحیت)، استقرار در عهدهای شیطانی، مستغنی از حجت الهی و امام و مسئولیت در برابر وجدانهای انسانی، مستغنی از حاکمیت خدا بر انسان و جهان (دموکراسی)، قدرت طلبی و اراده معطوف به قدرت و ....
سروستانی پس از بر شمردن ویژگیهای عصر تجدد، مهمترین اصول مدرنیسم را این چنین برشمرد: علم زدگی یا ساینتسیم، عقل گرایی یا رشنالیسم، پیشرفت باوری، مادیگرایی، انسانگرایی و اومانیسم، فردگرایی، برابری گرایی یا برابری طلبی، لیبرالیسم، سنت ستیزی، احساس گرایی، سکولاریسم و جدایی دین از سیاست.
عاقبت خود بنیادی و خود کشیشی عصر جدید چه خواهد بود؟
استاد شفیعی با اشاره به حدیث نبوی در ازای این پرسش که عاقبت فرار از خداوند چه خواهد بود؟ حضرت رسول اکرم اوصاف این افراد را چنین بر میشمرد: گفتارشان از عسل شیرینتر، دلهایشان از حنظل تلختر، خداوند هر روز به آنها میفرماید از من فرار میکنید؟ یا بر من جرئت میکنید؟ آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟ و در حدیث دیگر از رسول اکرم(ص) اوصاف انسان آخرالزمانی این چنین بیان شده است: در این هنگام است که ربا ظاهر شده و غیبت و رشوه رایج میشود، دین فروگذارده شده و دنیا مورد توجه قرار میگیرد. باز هم حدیث دیگری از رسول خدا که فرمود: در آن عصر ثروتمندان را احترام کنید، و مستمندان را خوار بشمارید، و در محافل و مجالس ببینید که مردم به دنبال ثروتمنداناند.
اوصاف چنین روزگار و چنین مردمانی جز این نیست: روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده و باطل پس از مدتها سکوت نعره میکشد، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم میگذارند، و در جدا شدن از دین متحد میگردند، در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند.
امیرالمومنین در پاسخ به این سئوال که دجال چه زمانی ظهور میکند فرمودند: هرگاه نماز را بمیرانند، امانت را خیانت کنند، دروغ را حلال شمارند، ربا بخورند و رشوه بگیرند، ساختمانهای محکم و نیکو بسازند، و دین را به دنیا بفروشند.
در حدیث دیگری از نبی مکرم اسلام آمده است: انسان را با تنگدستی و معیشت ضیق سرسزنش میکنند، و او را به چیزی که توانش را ندارد وادار میسازند، تا او را به راهی که برگشت ندارد وارد کرده، به هلاکت بیندازد.
شفیعی سروستانی در خاتمه اظهار داشت: پول پرستی، دین گریزی، فقر فراگیر، فروش دین به دنیا، قتل، بی خانمانی، گرسنگی جهانی، سقط جنین، اباحه گری، صنعت هرزه نگاری، مصرف مضاعف مشروبات الکلی، قطحی مرد و مردانگی، خود کشیشی و انانیت، همه این این انحرافات وخیم که جهانیان به آن دچارند جملگی نتیجه اعراض از حجج الهی و زندگی بی امام معصوم علیه السلام است.
منبع: خبرگزاری تسنیم