با چالش تبدیل باشگاه ورزشی به کارزار انتخاباتی مقابله کنیم!
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۸۴۱۷۸
سال ۸۶ بود که انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی با کلاس جدیدی از تبلیغات برگزار شد تبلیغاتی از جنس انتقال تیمهای مطرح پایتخت به شهرستان.
پاس تهران یکی از باشگاههای معروف ایران در اتفاقی عجیب و با حیرت جامعه ورزش با حمایت چند نماینده مجلس سر از همدان درآورد تا باشگاهی با بیش از ۶دهه تاریخ اکنون دیگر وجود نداشته باشد، علاوه بر پاس باشگاههایی چون پیکان به شهر قزوین (سال ۸۷)، صباباتری به شهر قم (سال ۸۷) و تیم راهآهن به شهر ری (سال۸۷) از دیگر انتقالهای سیاسی تیمهای ورزشی در ایران بود که همگی ناموفق و منجر به شکست شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته در طی یک دهه اخیر چندین باشگاه دیگر از جمله نفت تهران، ملوان انزلی، خونهبهخونه و ... نیز تا آستانه انتقال پیشرفتند ولی سرانجامی نداشت.
بعد از یک دهه انتقال تیمها که همگی به شکست انجامید، در چند سال گذشته کلاس جدیدی از تبلیغات شکل گرفته که یا صاحب امتیاز تیم به شکلی عجیب و بصورت اجارهای امتیاز تیمش را به یک شخصیت سیاسی اهدا میکند یا یک نهاد دولتی یا خصولتی امتیاز تیمی را در اختیار میگیرد و در انتخابات از آن استفاده تبلیغاتی میکند و یا در پشت پرده تشکیل تیم ورزشی یک نماینده مجلس یا یک شخصیت سیاسی دیده میشود درحالیکه در بخش مدیریت آن تیم هیچ سابقه مدیریت ورزشی دیده نمیشود.
بگذریم که باشگاههای ورزشی کشور همگی بدلیل نوع مدیریت توسط یک شخصیت دولتی یا سیاسی اکنون یا ورشکسته و یا تبدیل به یک باشگاه با میلیاردها بدهی شدهاند و دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بهترین مثال برای آنهاست، در شهرستانها این وضعیت بیش از پیش نمود یافته و اکنون در شهر ارومیه باشگاههای مطرح این شهر بدلیل همین نوع مدیریت (مدیریت سیاست بر تیم) عملا به یک بنگاه سیاسی تبلیغاتی تبدیل شدهاند تا ورزشی .
با ادامه این روند در آیندهای نزدیک نه تنها ورزش و باشگاهها تبدیل به ملک شخصی شخصیت های سیاسی خواهندشد بلکه بزودی شاهد نابودی ورزش حرفهای و حاکم شدن وضعیت آشفته بازار در مسابقات مختلف خواهیم بود.
با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، تبلیغات ورزشی کاندیداهای انتخاباتی بیش از پیش افزایش یافته بطوریکه در کمتر مراسم ورزشی و رونمایی در تیمها است که نام شخصیت سیاسی و یا کاندیدای احتمالی در پشت پرده دیده نشود، باشگاهی که عمر آن کمتر از یک دهه بوده و عملا یک باشگاه جوان است به لطف حمایتهای شخصیت سیاسی انتخاباتی از آخرین سالهای عمر خود برای کسب چند صد رای استفاده میکند.
یادمان نرود ۴ سال قبل و در راستای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی یکی از باشگاههای مطرح شهر ارومیه در راستای تبلیغات و حمایت یک کاندیدای انتخاباتی بعد از عقد قرارداد با یک سرمربی خارجی و یک بازیکن خارجی، آن ۲ را به عنوان نماد حمایت ورزشیها از آن شخصیت بارها به کارزار انتخاباتی آورد و بعد از پایان انتخابات علاوه بر خروج سرمربی و بازیکن از آن تیم مطرح، اکنون پرونده شکایتی توسط آنان در فدراسیون جهانی رشته مربوطه علیه ایران و تیم مذکور تشکیل و رای صادره به محرومیت از خرید بازیکنان خارجی، رفتن آبروی باشگاههای ایرانی و ثبت در پرونده ورزش ایران شد.
بهرحال امیدواریم قوانینی جدید من باب خروج ورزش از دایره سیاسیون و انتخابات در کشور ایجاد شود و شاهد این موضوع باشیم که دیگر باشگاههای ورزشی به چالش و کارزار انتخاباتی تبدیل نشود و از نابودی باشگاههای بزرگ و با قدمتی همچون پاس در این زمینه درس عبرت بگیریم.
46
کد خبر 1290052منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: انتخابات مجلس امکانات ورزشی رقابت انتخاباتی فرهنگ سیاسی استان آذربایجان غربی باشگاه پرسپولیس نفتکش ایالات متحده آمریکا ایران و آمریکا باشگاه استقلال لیگ برتر نوزدهم دونالد ترامپ اصلاح طلبان عربستان سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۸۴۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«پرویزخان» شبیه پدرم نیست
همشهری آنلاین: فیلم سینمایی «پرویزخان» به نویسندگی و کارگردانی علی ثقفی و تهیهکنندگی عطا پناهی، برشی است از زندگی مرد اخلاق فوتبال ایران که با درایت و سختی فراوان توانست تیم ملی را از بحران عبور دهد. این فیلم محصول سازمان هنریرسانهای اوج است و در آن سعید پورصمیمی در نقش مرحوم دهداری ایفای نقش کرده است. شیدا دهداری، دختر پرویز دهداری، که این روزها فیلمی درباره پدرش با عنوان «پرویزخان» روی پرده سینماست، میگوید: «این فیلم را خیلی دوست دارم به این دلیل که نشان میدهد چگونه پدرم با اقتدار، عشق، فداکاری و تمام وجود در آن برهه و مقطع زمانی باعث موفقیت تیم ملی فوتبال ایران میشود. اما باید بگویم این فیلم اثری درباره شخصیت پدرم نیست، بلکه تصویری از تاریخ و برههای از فوتبال کشور است که مصادف با دوران مربیگری پدرم میشود.» شیدا دهداری همچنین در این گفتوگو از خودش و برادرش شاهین میگوید برادرش تا مقطع تحصیلی دیپلم در ایران بوده و بعد بهخاطر بیماری و نیاز به عمل به آلمان رفته و آنجا ماندگار شده است.
«پرویزخان» فیلمی درباره زندگی و دوران فوتبالی پدرتان است. این فیلم چقدر به حالوهوای زندگی شخصی و کاری پدرتان نزدیک است؟
راستش من در طول ساخت فیلم و در مقاطع مختلف فیلمبرداری حضور پررنگی نداشتم؛ چراکه تصور میکردم فرصت زیاد است ولی فیلم سریعتر از آنچه در فکرم بود ساخته شد. بااینحال در همان یکی دو جلسهای که با دوستان صحبت کردیم، من را راهنمایی کردند. میدانم زحمات بسیاری برای این فیلم کشیده شده و دوستان کار بسیار سختی انجام دادهاند که نمیتوان و نباید نادیده گرفت؛ اما باید به این نکته هم اذعان کنم که در برخی موارد آنچه در فیلم بود مبنای واقعی نداشت.
بههرحال همیشه وقتی از زندگی یک شخصیت شناختهشده، سیاسی یا ورزشی یا در حوزههای دیگر، فیلمی ساخته میشود، نقدهایی وجود دارد.
بله درست است. برخی از دوستان پدرم این انتقاد را داشتند که شخصیت پرویز دهداری آنگونه که در برخی سکانسها نشان داده میشود نیست. مثلا پدرم تندتند راه نمیرفت یا کنار زمین داد نمیزد و اینها مطابق با واقعیت نبود. اما در کل نگاه عیبجویانهای نسبت به این اثر ندارم و زحماتی را که برای آن کشیده شده است در اولویت میبینم. میتوانم بگویم که این فیلم درحقیقت اثری در مورد شخصیت پدر فقیدم نیست، بلکه تصویری از تاریخ کشور است که مصادف با دوران مربیگری پدرم میشود.
آیا در زمان اکران مردمی فیلم را با تماشاگران دیدهاید؟ از بازخوردهای مردمی بگویید.
تا این زمان از اکران بازخورد منفی ندیده و نشنیدهام؛ البته همانطور که گفتم برخی از دوستان نقدهایی داشتند اما ظاهرا خروجی فیلم به دل نشسته و بازخوردهای خوبی در این مدت از مردم گرفتهام. جز قسمتهایی که اشاره کردم، دیگر موارد قابلقبول است، آن هم با توجه به اینکه آقای سعید پورصمیمی نه با فوتبال و نه با شخصیت پدرم آشنایی نداشتند اما زحمت بسیاری برای ایفای این نقش کشیدند و تا حدود زیادی ظرافت، محاسن اخلاقی، مهربانی، فداکاری، عشق به کار (چه نسبت به بچههای تیم چه نسبت به جایگاه و کلیت تیم ملی و موفقیتهایش)، ملیگرایی و روحیات ایشان در عرصه مسابقات نشان داده شد.
نقش شما در فیلم را المیرا دهقان بازی کرده. درباره بازیاش بگویید و اینکه آیا توانسته است از عهده نقش بربیاید؟
خانم دهقان هم در ایفای نقش زحمت بسیاری کشید و تا حدود زیادی موفق بود؛ اگرچه وقتی با عوامل فیلم صحبت کردیم بیان کردم که من خیلی اهل نشاندادن هیجانات نبودم؛ اما ظاهرا شرایط فیلم و روایت تصویری ایجاب میکرد که این موارد تغییر کند یا اغراقگونه شود، چراکه این اثر مستند نیست که موبهمو اجرا شود و باید در جاهایی جذابیت بصری و سینمایی داشته باشد. با همه اینها من فیلم «پرویزخان» را دوست دارم؛ به این دلیل که نشان میدهد چگونه پدر با اقتدار، عشق، فداکاری و تمام وجود در آن برهه و مقطع زمانی فارغ از سلامتش و بدون چشمداشت مالی و صرفا بهدلیل علقههای ملی کار میکند و باعث موفقیت تیم میشود.
مهمترین نقدی که درباره فیلم شنیدهاید چه بود؟
مهمترین نقد در مورد ظاهر پدرم بود و اینکه در آن زمان جوانتر از آقای پورصمیمی در این نقش بودند. موضوع دیگر این بود که پدر بهخاطر خصوصیات اخلاقی و شخصیتی هرگز به خانه بازیکنی با مختصات شخصیتی «کامیاب» نمیرفتند که برای برگشتش التماس کنند. البته که بعدا کارگردان این موضوع را هم برای من تشریح کردند که این حرکت از نگاه فراملی پدرم نشئت میگیرد که میخواستند حتی به قیمت زیرپاگذاشتن غرورشان ملیگرایی را عملی کنند.
با توجه به اینکه در فیلم به خصوصیات و ویژگیهای رفتاری پرویز دهداری اشاره شده، آیا مدل رفتاری خاص دهداری در فوتبال در زندگی شخصی ایشان هم بود؟
برخی از واژه «استبداد» در توصیف ویژگیهای رفتاری دهداری استفاده میکنند که بهنظرم این کلمه مناسب نیست. پرویز دهداری همیشه در زندگی بر اصول اخلاقی سختش پافشاری میکرد و البته تحمل این موضوع برای من و خانوادهام هم سخت بود؛ اما اصول درستی داشتند که میخواستند همیشه در زندگی ما عملی شود، اصولی چون اولویتدادن به دیگران در مقایسه با خودشان و بازینخوردن و سر خمنکردن در برابر حرف زور. بهخاطر همین روحیه است که وقتی با شورشی در مقابل اصول خودشان مواجه شدند (یعنی همان داستان استعفای دستهجمعی بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران) آن رفتارها و تصمیمات را در پیش گرفتند. البته تمام این مخالفتها مستقیم در مورد پدر من نبود و مشکلاتی بین بازیکنان تیم ملی با کل مدیریت در جریان بود و بارها و بارها این را از زبان آقایانی که ریاست فدراسیون و دیگر سمتها را برعهده داشتند شنیدم.
بهعنوان دختر پرویز دهداری کدام سکانس از فیلم «پرویزخان» را دوست داشتید؟
همه سکانسها را دوست داشتم؛ اما در سکانس پایانی و زمانی که پس از برد کویت با آرامش درونی همیشگیشان به خلوتی میآیند و نفس عمیقی میکشند، با تمام وجودم لمس کردم که چه بر پدر گذشته است.
ساخت فیلمهای سینمایی و حتی سریالهای تلویزیونی درباره شخصیتهای ملی بهخصوص شخصیتهای ورزشی بسیار کم اتفاق افتاده است. بهنظر شما تولید و اکران اینگونه فیلمها چقدر ضرورت دارد؟
آنچه واقعیت است و بسیار اهمیت دارد این است که باید تصویر زندگی شخصیتهایی مانند پدرم که کم هم نیستند ساخته شود. بهدلیل شرایط امروز، فوتبال تماما پول شده است و پرداختن صرف به پول، مسائل اخلاقی را کمرنگ و کمرنگتر کرده است. چنین نگرشی موجب میشود آدمها اخلاق را به سخره بگیرند. در چنین احوالی این که فردی مانند پدر من ریالی بابت کاری که برای تیم ملی انجام داد نگرفت، مانند قصه و افسانه است و افراد را به فکر وامیدارد؛ این فکر که شفقت، عشق، فداکاری و انسانیت چه جایگاهی دارد. به همین دلیل ساختن چنین آثاری از این منظر مهم است که مردم با این آدمها و فضایل اخلاقیشان آشنا شوند.
از کاراکترها تا سکانس های ورزشی
طرفداران ورزشی همیشه دوست دارند فیلم های سینمایی شخصیت های محبوب خود را روی پرده سینما ببیند، شاید فیلم های سینمایی ورزشی در این سال ها ساخته شده اما کمتر پیش آمده شخصیت های ورزشی تبدیل به فیلم های سینمایی شوند.
در میان ورزش ها فوتبال طرفداران زیادی دارد و فیلم های سینمایی زیادی ساخته شده که در آن کاراکترهای مرتبط به ورزش فوتبال باشد و یا سکانس هایی فوتبالی را به تصویر بکشد. از «هیچ» عبدالرضا کاهانی گرفته تا «یه حبه قند» مملو از لحظههای نوستالژیک از دورهمیهای خانوادگی است و یکی از سکانسهای جذاب آن، سکانس مربوط به شب قبل از مراسم خواستگاری است. جایی که دامادهای خانواده دورهم جمع شدند و در السیدیای که هرمز با خود آورده است، به تماشای زنده فوتبال اسپانیا و هلند نشستهاند و تخمه میشکنند! یا «عرق سرد» سهیل بیرقی تا «تومان» روایت زندگی داوشخصیتی به نام داوود است که تلاش دارد سطح زندگی خود را از راه شرطبندی در اسبسواری و فوتبال، ارتقا دهد. او برگش برنده میشود و یک شبه ره صدساله را طی میکند.
ناکام در پرداختن به شخصیت های وزرشی در اکران
اما شخصیت های ورزشی و پرداختن به زندگی شخصی و ورزشی آنها کمتر مورد اقبال فیلمسازان قرار گرفته است.یکی از شخصیت های وزرشی غلامرضا تختی است که فیلمی به نام اش به کارگردانی بهرام توکلی ساخته شد. بهرام توکلی وقتی به سراغ فیلم «غلامرضا تختی» رفت خیلیها تصور میکردند شاید این فیلم هم مثل معدود فیلم های زندگینامهای ایرانی خوب از آب درنیاید. به خصوص که قبلا فیلم «جهان پهلوان تختی» ساخته مشترک مرحوم علی حاتمی و در ادامه بهروز افخمی مورد توجه قرار نگرفته بود.
فیلم سینمایی «لاله» بر اساس زندگی لاله صدیق از قهرمانان اتومبیل رانی از دیگر فیلم هایی بود که ساخته و اکران شد. اما حاشیه های تولید این فیلم آنقدر بالا گرفت که اکران آن خیلی دیده نشد.
همچنین فیلم «بیرو» از جمله فیلمهایی است که به کارگردانی مرتضیعلی عباس میرزایی بر اساس زندگی دروازه بان معروف پرسپولیس علیرضا بیرانوند ساخته شده است. این فیلم روایتگر زندگی این بازیکن از کودکی تا ورود به سطح حرفهای فوتبال است. البته می توان به فیلم «اورکا» هم اشاره کرد، فیلمی که بر اساس زن شناگر ایرانی الهامالسادات اصغری است که توانست رکوردهای گینس را جابهجا کند. ساخته شد.
حالا «پرویزخان» که بر اساس زندگی پرویز دهداری ساخته شده است. باید دید این فیلم می توان در اکران موفق باشد؟