Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیت الله صادق آملی لاریجانی در نامه‌ای به آیت الله یزدی ضمن پاسخ به اظهارات اخیر وی نوشت: متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی می‌بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آن‌ها هم محسوب نمی‌شوید، امر و نهی کنید و این با رویه‌های حسنه‌ای که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



- چرا به خودتان اجازه می‌دهید به همه توهین کنید؟


- در شورای نگهبان، سخنان غیر دقیق، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است


- سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعه‌ای از معاونان، قائم مقامان و آقازاده‌های مسئولان و شخصیت هاست


- با لحنی بی ادبانه گفته اید " آیا ارث پدرت بود"، می‌گویم نخیر ارث پدرم نبود!


- چرا نشر اکاذیب می‌کنید


- ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید


- گویی روزتان به شب نمی‌رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید


- آقای یزدی شما و انصافتان:از خلاف گفتن هاتان برگردید


- مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر می‌کنید قیم حوزه‌های علمیه هستید


- می‌خواهید به همه امر و نهی کنید


- شما خودتان را در جایگاهی می‌بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آن‌ها هم محسوب نمی‌شوید، امرو نهی کنید



متن کامل نامه

متن کامل نامه آیت الله آملی لاریجانی به آیت الله محمدیزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به نقل از ایسنا این گونه است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمد یزدی


چندی است که نمایشی در کشور بر اساس سناریو‌های از پیش طراحی شده، علیه اینجانب براه افتاده است.

بنا نداشتم با توجه به گرفتاری‌های مختلف مردم و کشور، نسبت به این حرکات، پاسخی دهم. ولکن اکنون احساس می‌کنم بازی‌های صدا و سیما و برخی نهاد‌های دیگر به نقطه‌ای رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد.

متاسفانه اخیراً جنابعالی مطالبی مطرح کرده اید که علاوه بر خلاف واقع بودن و موهن بودن، ریشه در همان امور دارد. قبلاً هم مکرر در جلسات شورای نگهبان یا مجالس دیگر، مطالبی از این دست بیان کرده اید که بنا به مصالحی در مقابل آن سکوت کرده ام. اما اکنون می‌بینم این سکوت‌ها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده، بلکه پیش‌تر هم رفته اید و مطالب خلاف واقع و توهین‌های دیگری هم بر آن افزوده اید.

جواب آملی لاریجانی به محمد یزدی: از خلاف گفتن هاتان برگردید

مطالبی از جلسه روز یکشنبه شما با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه، پخش شده است که در وهله اول باور نمی‌کردم شما چنین سخنانی گفته باشید و لذا از طرق مختلف پی گیری کردم تا صحت انتساب مطالب برایم محرز گردد. همه بر اصل صدور این مطالب از جنابعالی تاکید کردند، منتها امر غریب‌تر آنکه گفتند مطالب موهن بسیار دیگری هم بوده که بعد از چند بار ویرایش، حاصلش همان شده که منتشر شده است.

جناب آقای یزدی، چرا به این وضعیت افتاده اید؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کرده اند، خوبست که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟

گفته اید: "فلانی می‌گوید اگر این کار را نکنید نجف می‌روم! خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم می‌خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موّثر نبود، چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می‌شود، بعد اعتراض می‌کنید که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی؟ "

اولاً بنده هیچگاه نگفته ام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف می‌روم. این دروغی است که عده‌ای شایع کرده اند و دفتر بنده هم رسماً آنرا تکذیب کرده است حال شما چه انگیزه‌ای دارید که این دروغ را تکرار می‌کنید؟

بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد. اگر معاون اجرایی حوزه ریاست مرتکب جرم یا فسادی شده، تعقیب و رسیدگی عادلانه به جرم او، طبق قاعده و وظیفه دستگاه قضایی است و مسلم است که بنده هم قائل به استثناء در این جهت نیستم.

ثانیاً به نحو توهین آمیزی گفته اید: "شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود چه رسد که نجف بروید".

جناب یزدی، بنده طلبه‌ای بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکرده ام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری، " خیلی موثر "است. گرچه شخصیت‌هایی همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بار‌ها و بار‌ها در مورد این فقیر کلماتی بکار برده اند که از نقل آن‌ها استحیا می‌کنم، چون خود را لایق آن‌ها نمی‌دانم.

تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عده‌ای در حوزه و دانشگاه تدریس کرده ام، آثاری را هم پدید آورده ام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است، نه با خواست بنده بیشتر می‌شود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهش‌های علمی چه کرده اید؟

آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده‌اید؟ شما با آیت الله شبیری حفظه الله، چه کرده اید؟

با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه می‌دهید به همه توهین کنید. هیچ بررسی کرده اید که علماء و فضلاء در قم، به آثار شما و به گفته‌های شما چگونه نگاه می‌کنند؟! چقدر آن‌ها را جدی می‌گیرند؟ کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل " کتاب القضاء " مرحوم سید صاحب عروه، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شود و معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان درباب استنباط احکام.

متاسفانه ظاهراً حتی توجه نکرده اید که " کتاب القضاء"سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است، چقدر آنرا تخریب کرده اید.‌ای کاش شما صرفاً آنرا ترجمه می‌کردید که اقلاً خواننده بداند با سخنان چه کسی روبروست.

از کسی که در جلسه شما حضور داشته نقل شده است که جنابعالی برخوردتان در شورای نگهبان با بنده را هم مطرح کرده، گفته اید آنجا هم حق با شما بوده است و شما را مجبور کرده اند که از من عذرخواهی کنید: من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم، اما سخنان شما مرا ملزم می‌کند. آقای یزدی بخدا سوگند در همین مورد هم خلاف می‌گویید.

در شورای نگهبان، سخنان غیر دقیق، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است. اگر سکوت می‌کنند و چیزی نمی‌گویند، حرمت پیرمردی شما را پاس می‌دارند.

شما در آن جلسه کذایی شورا، بدون اینکه بدانید مساله چیست، به خیال آنکه هنوز بحث در مساله قبلی است که راجع به آن رای گیری شده و به تصور اینکه بنده بعد از رای گیری مجدداً بر حرف خودم اصرار می‌کنم، مثل همیشه شروع کردید به داد و قال کردن و توهین کردن و همه هاج و واج مانده بودند که شما چه می‌گویید. آیت الله مدرسی و آقای دکتر کدخدایی به شما تذکر دادند که آقا آن مساله گذشته است و فعلاً بحث بر سر چیز دیگری است. این را هم ظاهراً متوجه نشدید و به توهین کردن‌های خودتان ادامه دادید و خطاب به آقای جنتی گفتید که رئیس باید جلسه را اداره کند و آیین نامه جلسات رعایت شود.

جناب یزدی، بنده که طبق نوبت و درمساله جدید بحث می‌کردم. شما در چه عوالمی بودید؟!

البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست. ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نمی‌خواهیم که انتظارش بی مورد است! اما دقت در همین عبارت‌های فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون و یا خلاف شرع بودن آن‌ها انتظار به حقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است. چه کنیم، أشکو بثّی و حزنی الی الله.

ثالثاً گفته اید " رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر می‌شود، بعد اعتراض می‌کند که چرا گرفتید".

در همین یک جمله دو خلاف واقع گفته اید: اولاً شخصی که دستگیر شده رئیس دفتر اینجانب نبوده، رئیس دفتر بنده، آقای خلفی بود که در سلامت نفس و تقوا و فضل، در میان خاص و عام در قوه قضاییه مشهور بوده و هست. آن آقا که اشاره کرده اید مسئول یکی از ده‌ها زیرمجموعه حوزه ریاست، بعنوان معاونت اجرایی حوزه ریاست بود. وی در واقع یکی از معاونت‌های آقای خلفی بود و نه رئیس دفتر بنده.

ثانیاً اینجانب هیچگاه اعتراض نکرده ام که چرا گرفته اید، دستگاه قضایی خود باید بگوید. سخن بر سر فضا سازی‌های رسانه‌ای است.

همه این فضا سازی‌ها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریب‌های دیگر. مساله همین است؛ و الا بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعه‌ای از معاونان، قائم مقامان و آقازاده‌های مسئولان و شخصیت هاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آن‌ها را می‌پردازم.

اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک می‌کنند و ماه‌ها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف، چون آقای خلفی بوده، فضا سازی کرده اند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و ... کرده اند و فساد آن‌ها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت داده اند؟!

وا اسفا از این ظلم و بی عدالتی و بی مروتی.

برای اینکه بنده را تخریب کنند، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند: نه فقط در رسانه‌های ضد انقلاب، بلکه در همین رسانه‌های رسمی داخلی از صدا و سیما گرفته تا خبرگزاری‌های رسمی. خبرگزاری مهر در این رابطه نوشته بود: "یک مقام ارشد قضایی بازداشت شد". آخر چرا این دروغ‌های شاخدار را می‌پراکنید؟ اصلاً این آقا مقام قضایی بود تا ارشد باشد؟! در همین رسانه ملی، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی نقش بی بدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است؛ و همه این‌ها دروغی بود فوق دروغ. مدیریت دستگاه قضایی در دست مسئولان عالی قضایی بود: یکی نیست از این خبرگزاری‌ها و صدا و سیما بپرسد این آقا در تصمیمات کدام مسئول قضایی موثر بوده است؟

آقای محسنی، آقای خلفی، آقای منتظری، آقای کریمی، آقای ذوالقدر، آقای امینی، آقای تویسرکانی و. اصلاً این مقامات دستگاه قضایی به وی اعتنایی می‌کردند؟ مدیریت کلی اینجانب بر دستگاه قضایی از ناحیه همین مدیران ارشد و روسای دادگستری‌ها بوده است. بگویید در کدام مورد بنده توصیه خاصی نسبت به این فرد کرده ام. پس پرده همه این قضایا جز همان پروژه برخی نهاد‌ها با کمک برخی دیگر نیست که ان‌شاء الله شرح مفصل آن را در مقام دیگری بیان خواهم کرد.

رابعاً گفته اید " به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی"

واقعاً اینگونه ادبیات تا بحال در حوزه‌های علمیه در این سطوح سابقه داشته است؟

بنده در همین ساختمان جامعه مدرسین برای نمایندگان طلاب و فضلاء به طور مبسوط مسأله ساختمان مدرسه علمیه، ولی عصر را توضیح داده ام و شما حتماً اجمال آن را شنیده اید. یکبار هم که در منزل خودتان حضوری توضیح داده بودم، ولی گویی بنای شما بر این است که بر مطالب خلاف واقع تان اصرار بورزید و با اینکه برای شما مساله را توضیح داده ام و حجت را تمام کرده ام، باز همان خلاف واقع‌ها را تکرار می‌کنید. خلاصه آنچه را گفته ام، برای آگاهی عموم عرض می‌کنم:

۱- استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است. مدرسه علمیه، ولی عصر وقف است. واقف آن هم مرحوم والد ما، آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی قد سره بود (که ان‌شاء الله نمی‌فرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز، بنده نیستم. فقط به جهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده داده اند. زمانی که مدیر مدرسه وضعیت نابسامان ساختمان قبلی مدرسه را مطرح کردند، بنده به جهت اشتغال در قوه قضاییه به ایشان گفتم که اینجانب در ساخت مدرسه هیچ دخالتی نمی‌کنم و این از باب مصالح مختلفی بود که بنای بر رعایت آن‌ها داشتم از جمله همین حرف و حدیث‌ها که جنابعالی گاه و بی گاه بیان می‌کنید. ایشان بعد از مدتی گفت: یکی از آشنایان ما که مساجد و ساختمان‌های مشابهی ساخته است، حاضر است ساختمان مدرسه را بعهده بگیرد و بانیانی هم برای اینکار بیابد. بنده هم گفتم به شرط آنکه هیچ ارتباطی به اینجانب پیدا نکند، مانعی ندارد.

حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست؟ می‌فرمایید " از کجا آوردی ساختی " آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن، بعد بپرس از کجا آوردی.

ثانیاً مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که مساعدت می‌کنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آن همه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد.

۲- با لحنی بی ادبانه گفته اید " آیا ارث پدرت بود"، می‌گویم نخیر ارث پدرم نبود! مگر این همه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته می‌شود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمان‌هایی که حضرتعالی از آن‌ها استفاده می‌کنید، از ارث پدرتان ساخته شده است؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی؟!

۳- گفته اید " به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساخته اند".

آخر چرا خلاف می‌گویید: شما یکبار هم که داخل آنرا ملاحظه نکرده اید، چرا نشر اکاذیب می‌کنید. اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمان‌هایی که شما از آن استفاده می‌کردید هم همینطور بود: ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید و به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید، در همین قد و قواره و وزن بود، نفرمودید کاخ ساخته اند، بلکه با اشتیاق تمام به آن ساختمان نقل مکان فرمود.

۴- مدتی در قم غائله برپا کرده بودند خصوصاً برخی از نمایندگان قم که این ساختمان برخلاف قوانین و ضوابط و با دخالت رئیس قوه ساخته شده است، که البته همه اش کذب بود. اینجانب کمترین توصیه‌ای برای نحوه ساخت آن نداشتم، و بعد از تحقیق کاملی که شرحش را در همان جلسه پیش گفته، ارائه کرده ام، روشن شد ساختمان مدرسه بر اساس قوانین و ضوابط جاری ساخته شده و هیچ تخلفی صورت نگرفته.

شهردار سابق هم به تفصیل این نکته را تبیین کرده است و اینکه پروانه ساختمان و مجوز‌های صادره بر اساس مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری بوده است.

نکته آخری که بدان اشاره می‌کنم اینکه جنابعالی در سخنانی در هفته پیشتر هم باز به رئیس سابق قوه قضاییه و نحوه کارش پرداخته بودید، گویی روزتان به شب نمی‌رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید.

گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمد الله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پروند‌ها پنج سال طول نکشد.
اینکه رئیس جدید قوه قضاییه بتواند گامی برای ارتقاء دستگاه قضایی بردارد، خواست همه ما است.

قوه قضاییه ملک شخصی کسی نیست. رکن نظام است و همه باید به ایشان کمک کنند تا بتواند پیشرفتی برای دستگاه قضایی به ارمغان بیاورد. این روشن است. اما تعریض شما به اینکه قوه قضاییه در رکود بود، کذب است. دستگاهی که در سال ۹۷ قریب هفده میلیون پرونده رسیدگی کرده، در رکود بوده؟

طبق آمار مرکز آمار و فناوری اطلاعات، در طول سال‌های متمادی حضور بنده در دستگاه قضایی، هرسال میزان خروجی پرونده‌ها یا بیش از ورودی بوده و یا چیزی در حدود آن. با این حساب دستگاه قضایی در رکود بوده است؟ آقای یزدی شما و انصافتان:از خلاف گفتن هاتان برگردید.

در طول این ده سال قریب شش هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از یازده هزار نفر رسیده، در حالی که کل آن‌ها قبلاً قریب هفت هزار نفر بودند. این رکود است!

در طول این ده سال تشکیلات دستگاه قضایی تحولات بسیاری پیدا کرده، از جمله تاسیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات که موجب تحولات قابل توجهی شده است، همینطور تحولات اساسی در سازمان ثبت که رئیس سابق آن آقای تویسرکانی با شجاعت به پیش برده بود. همینطور در معاونت منابع انسانی و معاونت راهبردی و دیوانعالی کشور. تحولات اساسی در ساختار نظارتی قوه قضاییه و تحولات بسیار دیگر که اینجا مجال ذکرش نیست.

به اعتراف رئیس دادگستری وقت تهران که اکنون سخنگوی قوه است، در طول این ده سال، بیش از صد سال عدلیه، امکانات برای دادگاه‌ها و دادسرا‌ها فراهم گردیده است. اینهم رکود است؟!

جناب آقای یزدی، با شعار، دستگاه قضایی از رکود خارج نمی‌شود و با تبلیغات سوء، تحولات چشمگیر سابق، رکود محسوب نمی‌شود. باید دید شاخص‌ها چگونه تغییر کرده اند. حضرتعالی چه تحقیق مستقلی انجام داده اید که محرز شده است در ظرف همین چهار پنج ماه اکنون نرخ رشد تعداد پرونده‌های رسیدگی شده، بیشتر شده و یا نرخ رشد تعداد قاضی جذب شده، بیشتر شده و ...

همین دادگاه‌های مفاسد اقتصادی که برگزاری آن‌ها موجب خوشحالی مردم و تقدیر آن‌ها شده است، کار‌های اصلی اش که همان تحقیقات و رسیدگی‌های دادسرایی آن‌ها است، عمدتاً در زمان این حقیر انجام شده است.

پس برگردید از آن قضاوت‌های ناصواب و ناعادلانه تان.

جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر می‌کنید قیم حوزه‌های علمیه هستید و می‌خواهید به همه امر و نهی کنید. متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی می‌بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آن‌ها هم محسوب نمی‌شوید، امرو نهی کنید و این با رویه‌های حسنه‌ای که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد. فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمد ولله رب العالمین.

صادق لاریجانی

منبع: پارسینه

کلیدواژه: خبرگان یزدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۱۴۴۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه فرقی بین فرزندان لاریجانی و قالیباف وجود دارد؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه آرمان ملی در گزارشی نوشت:

ردصلاحیت همیشه با حرف و حدیث همراه است، ردصلاحیت‌شدگان قبول ندارند که صلاحیت ورود به نهادهای انتخاباتی را ندارند و از شورای نگهبان سوال می‌کنند که دلیل ردصلاحیت آنها چه بوده است. برای افراد عادی شاید اعلام ردصلاحیت پایان کار باشد؛ اما شخصیت‌های مطرح به‌راحتی نمی‌پذیرند که ردصلاحیت شده‌اند و از شورای نگهبان می‌خواهند تا دلایل ردصلاحیت آنها را علنی اعلام کند که البته این خواسته فراتر از قانون است بنابراین خودشان به انتشار دلایل ردصلاحیتشان ‌می‌پردازند تا شائبه‌ای درباره زندگی آنها ایجاد نشود.

*ردصلاحیت لاریجانی برای دخترش

علی لاریجانی قصد داشت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ شرکت کند که با ردصلاحیت مواجه شد. او بارها به شورای نگهبان نامه نوشت و خواستار اعلام دلایل ردصلاحیتش شد، اما در نهایت این دلایل به او اعلام شد و خودش اقدام به رسانه‌ای کردن دلایل ردصلاحیتش کرد.

«فارس» نیز نوشته بود: «یکی از دلایل تاخیر در بررسی صلاحیت نامزدها، بحث و بررسی وضعیت اقامت فرزند یکی از کاندیداهای مشهور در آمریکا از نظر اقامت و تابعیت است و مساله مورد بحث دیگر مربوط به احراز سلامت جسمی یک کاندیدای باسابقه است.» پس از ردصلاحیت لاریجانی بسیاری به دفاع از او درباره حضور دخترش در آمریکا پرداختند، به‌عنوان نمونه حسین مطهری درباره‌ حضور دختر علی لاریجانی در آمریکا نوشت: «دختر عمه بنده خانم دکتر فاطمه لاریجانی فارغ‌التحصیل پزشکی دانشگاه تهران برای دوره‌ تخصص همراه با همسرش به آمریکا رفته، نه تابعیت دارد، نه اقامت.» یا محمد مطهری که نوشت: «در این بازار داغ تهمت و شایعه‌سازی، جهت تنویر افکار عمومی با اطلاع دقیق عرض می‌کنم که ویزای خواهرزاده‌ام خانم‌ فاطمه لاریجانی در آمریکا ویزای کار از نوع H۱ b است و امور دیگر مثل تابعیت و پاسپورت آمریکایی از جعلیات‌ است. (در آمریکا برای گذراندن دوره تخصص فرد می‌تواند ویزای کار بگیرد). او که به تقدیر الهی دوران دانشجویی‌اش مقارن با یکسال شیمی درمانی برای سرطان خون از نوع لنفوم بود، پس از پایان دوره دکتری، همراه با همسرش- رتبه ۱۰۴ کنکور پزشکی (سهمیه آزاد) و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران- که برای گذراندن دوره تخصصی عازم آمریکا بود همراه شد و پس از پایان تحصیل به ایران بازخواهد گشت. شایعات دیگر درباره خواهر و دو برادر فاطمه هم دقیقا منشأش یا بی‌اطلاعی است و یا بی‌تقوایی که در صورت لزوم توضیح خواهم داد.»

*تایید صلاحیت قالیباف

اکنون حدود دو سال از ردصلاحیت لاریجانی می‌گذرد، اما یک تصمیم شورای نگهبان سبب ایجاد ابهاماتی شد و آن هم تایید صلاحیت قالیباف برای انتخابات مجلس بود. روز پنجشنبه محسن کوهکن، نماینده سابق مجلس به این ابهام، چنین اشاره کرد: «همچنین همگی باید یک نکته را بپذیریم وقتی در مورد خودمان اتفاقی می‌افتد، انتظار داریم طرف مقابل از کوه اشتباه ما بگذرد، اما وقتی ما قرار است برابر سلیقه‌های دیگر تصمیم بگیریم، از یک کاه اشتباه آنها نمی‌گذریم، قطعا نمره قالیباف و روسای دیگر ۲۰ نیست.»

وی افزود: «در هر صورت برای ریاست مجلس باید همه مسائل را کنار هم بگذاریم. بله امکان دارد بنده هم انتقاداتی داشته باشم و به شورای نگهبان بگویم شما در مورد ردصلاحیت لاریجانی گفتید که فرزندان او در خارج از کشور هستند و شورای عالی امنیت ملی هم تصویب کرده که اقوام درجه یک خارج از کشور نباشند اما همین اتفاق در مورد قالیباف هم افتاد به این ترتیب که دختر لاریجانی و دامادش در خارج از کشور بودند، اما قالیباف پسرش به‌دنبال مهاجرت بود». کوهکن بیان داشت: «در مورد قالیباف همه مشاهده می‌کردند که شورای نگهبان چگونه برخورد می‌کند، خود قالیباف هم پاسخ روشنی نداد و مشاوران هم به فکر توجیه افتادند. اصلا فرض را بر این می‌گذاریم که پسر قالیباف به‌دنبال گرفتن اقامت در کانادا است. در اینجا باید یک واقعیت را در نظر بگیریم و آن هم این است که وقتی پدر رئیس یک قوه شد، می‌تواند به پسرش که بزرگ شده و به سن رشد رسیده، تحکم کند، امکان دارد آن پسر بگوید من تبعیت نمی‌کنم اما نحوه برخورد با این مسائل مهم است و یا مثلا برخوردی که در مورد ترکیه و سیسمونی انجام دادند، اگر چه طرفداران قالیباف معتقد هستند که نعوذبالله او معصوم است در صورتی‌که قطعا قالیباف در اداره‌کردن مجلس، تصمیم‌گیری‌ها و برخوردها اشتباهاتی داشته است.»

*فرق بین دختر لاریجانی با پسر قالییاف؟

اکنون این سوال مطرح است که چه تفاوتی میان دختر علی لاریجاتی با پسر محمدباقر قالیباف وجود دارد؟ اگر ردصلاحیت بر این اساس باشد پس چرا قالیباف تایید شد و اعتراضی به حضور پسر او در خارج کشور نشد؟ فرزندان بسیاری از اصولگرایان در خارج کشور هستند و شاید سکوت پدران اصولگرا و دورشدن آنها از قدرت به همین دلیل باشد چرا که سال‌ها شعار مبارزه با آمریکا و غرب دادند اما فرزندانشان در این کشورها ساکن هستند، مانند دختر حدادعادل مدتی در آمریکا بود و او درباره یکی از دخترانش می‌گوید: «‌شوهرش در یک خانواده شهیدپرور در آمریکا متولد شده است.» یا ماجرای دختر محمدعلی کی‌نژاد، عضو ارشد شورای انقلاب فرهنگی از یک تصویر کریسمسی شروع شد.

«فرارو» نوشت: «تصویری که خود سلوی خانم منتشر کرده بود و در آن به‌همراه همسر و دخترش لباس کریسمس پوشیده بودند.» احمد رضایی میرقائد متولد سال ۱۳۵۵ فرزند ارشد محسن رضایی- دبیر سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون فعلی اقتصادی رئیس جمهوری- بود. او در سال ۱۳۷۷ و در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی از طریق دوبی به آمریکا رفت و در آنجا به موضع‌گیری‌های تندی علیه جمهوری اسلامی پرداخت. با این وجود در سال ۱۳۸۴ در سکوت کامل به ایران بازگشت و یکسال بعد، در اوایل اسفند ۱۳۸۵ محسن رضایی تأیید کرد که پسرش به ایران بازگشته‌ است. سایت‌های خبری در سال ۱۳۸۸ گزارش دادند که وی به آمریکا بازگشته‌ است. او پس از خروج دوباره از ایران در آمریکا با تبعه‌ای آمریکایی ازدواج کرد. شهرام گیل‌آبادی، معاون وقت اطلاع‌رسانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام- ۲۲ آبان ۱۳۹۰ در گفت‌وگویی اظهارکرد: «احمد رضایی که در هتل گلوریای دوبی در طبقه ۱۸ اتاق ۲۳ اقامت داشته، به قتل رسیده است.»

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1884717

دیگر خبرها

  • ۳۳ میلیون؛ خرج نوروزی یک دختر بچه هشت ساله
  • آزمون هوش با جواب؛ فقط یه نابغه می تواند عدد گمشده را پیدا کند
  • جمعی از اساتید حوزه علمیه از آیت‌الله آملی لاریجانی قدردانی کردند
  • برافراشتن پرچم جهاد فرهنگی و جهاد خدمت در قم
  • استاندار قم: ۲ پرچم جهاد فرهنگی و جهاد خدمت را در قم بلند کردیم
  • چه فرقی بین فرزندان لاریجانی و قالیباف وجود دارد؟
  • اوساسونا ۲ - ۴ رئال مادرید/ وینیسیوس جواب توهین را با دبل داد + فیلم
  • روایت پیرمردی که ریشه‌های فلسطین را سبز نگه‌ می‌دارد
  • پاسخ سخنگوی شورای نگهبان به س.الی درباره تفاوت بین خانواده قالیباف و آقای لاریجانی؟ + فیلم
  • زندگی روی آوارهای غزه؛ روایت پیرمردی که ریشه‌های فلسطین را سبز نگه‌ می‌دارد/گزارش اختصاصی