سهراب مرادی زیر تیغ جراحی میرود
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۱۵۰۶۴
قهرمان وزنهبرداری جهان و المپیک شانه مصدومش را به تیغ جراحان خواهد سپرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، 29 خرداد ماه بود که سهراب مرادی در جریان تمرینات دچار دررفتگی از ناحیه کتف شد که بعد از این مصدومیت بلافاصله برای گرفتن MRI عازم بیمارستان شد که معاینات اولیه حکایت از دوری چند هفتهای این وزنهبردار از تمرینات داشت، هرچند گمانهزنیهای بعدی درصد بالاتری از مصدومیت را نشان میداد، اما برای معاینات دقیقتر عازم آلمان شد تا بهترین تصمیم در خصوص قهرمان وزنهبرداری جهان و المپیک گرفته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر امینی که معالجه سهراب مرادی را بعد از مصدومیت از ناحیه کمر به عهده داشت و باوجود توصیه بسیاری از پزشکان به عمل جراحی کمر برای مرادی با فیزیوتراپی و اقدامات درمانی بدون نیاز به عمل جراحی مرادی را آماده کرده بود بار دیگر داوطلبانه این مسئولیت را بر عهده گرفت تا روند درمانی قهرمان وزنهبرداری جهان و المپیک را زیر نظر بگیرد.
سرانجام مرادی عازم آلمان شد و بعد از معاینات فراوان پزشکان معالج او به جمعبندی رسیدند که اگر مرادی میخواهد به المپیک برسد چارهای جز عمل جراحی نیست. بدین ترتیب گفته میشود مرادی سهشنبه کتف مصدومش را به تیغ جراحان خواهد سپرد تا هر چه زودتر پروسه درمانی خود را آغاز کند. با این حساب همانطور که پیش از این هم عنوان میشد مرادی قطعا مسابقات جهانی 2019 در تایلند را از دست خواهد داد، اما این امید است که بتوانند با طی کردن دوران نقاهت و روند درمانی مناسب شانس حضور در المپیک 2020 توکیو را داشته باشد.
سهراب مرادی وزنه برداری
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: سهراب مرادی وزنه برداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۱۵۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فتح یک قرن به دست یک شعر
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما سهراب سپهری شاعر و نقاش که در دهه پنجم زندگی اش دار فانی را وداع گفت ادیبی است که طول عمر شاعری اش بسیار کمتر از ماندگاری اش در تاریخ ادبیات است و حالا هشت کتابش مجموعهای مختصر، اما مفید در دستان نسلهای مختلف است.
بسیاری معتقدند عمده شهرت سهراب بعد از درگذشت او رخ داد و برخی فراوردههای صوتی نظیر خوانش اشعارش با صدای «خسرو شکیبایی» در دهه هفتاد و تاثیر پذیری سینما در بازآفرینی مفاهیم شعری او و مقالات متعددی که جمعی از شاعران و نام آوران و تاثیرپذیران، چون قیصر امین پور درباره اش گفتند و نوشتند و مطبوعات دهه شصت و هفتاد را در معرفی او به جامعه ادبی و نسلهای بعدی مغتنم میشمارند.
علت حالا هرچه که باشد سهراب سپهری، شاعری است که کلید واژه هایش را نمیتوانی از گفتار و متنها و مطالب ژورنالیستی بگیری و هرگز قادر نخواهی بود شاه بیت هایش را الگوی بسیاری از شاعران جوان ندانی ... چون او حالا بخشی انکارناپذیر از شعر نو فارسی است که در گلبولهای قرمز خون نوپردازان جاری است.
سهراب سپهری به نوعی گزاره قرن ما هم هست.
با نگاه ساده اش، با فلسفه زندگی اش، با خلوت گزینی اش مانند عارفانی که سالهای سال خط مشترک و حلقه پیوند قرنها شعر و شاعری ایرانیان بوده اند.
با دعوتش به سکوت، با خودستایی نرمی که در اشعارش دارد و خود را به رخ میکشد، مثل حافظ مثل سعدی، مثل پروین که هر کدام در جایی از نام و کنیه و زندگی خود گفته اند و به آن بالیده اند و سهراب هم به این صورت شهر و پیشه اش را بر صدر مینشاند:
«اهل کاشانم
پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی میسازم از رنگ
میفروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود»
با نگاه متفاوتی که به خدا دارد، به طبیعت دارد:
«قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه
مهرم نور
دشت سجاده من
حجرالاسود من روشنی باغچه است»
به انسان دارد، و به مرگ دارد:
«و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست ...»
هشت کتاب او را بعد از گذشت سی سال خیلیها منتشر کردند.
به زبانهای مختلف هم ترجمه شده است از ترکی استانبولی تا انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی و اسپانیایی.
محمد اصفهانی و محمد نوری هم از شعرهایش ترانه ساخته و خوانده اند.
«صدای پای آب» و «مسافر» ش مشهور است و خواندنی؛ و شاید اگر او را سعدی زمان ندانیم دست کم بیان ساده اشعارش و دلنشینی و فهم اولیه متن هایش دست کمی از سعدی در زمانه خودش نداشته باشد پس بیراه نیست که روز درگذشت او با بزرگداشت سعدی همزمان شده است.
چون اگر سعدی زنده بود و این دو به ملاقات یکدیگر میرفتند در این که حکمت و فلسفه و ادبیات دست به دست هم داده اند تا کلام موزون سهل و ممتنع روزگار خود باشند حرفهای زیادی برای گفتن داشتند:
«خانه دوست کجاست؟»
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
«نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر میآرد
پس به سمت گل تنهایی میپیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی میشنوی
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست؟»
نگارنده: میترا لبافی