Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-23@18:57:16 GMT

اعمال و مستحبات ویژه شب و روز عید غدیر

تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۲۵۰۳۸

اعمال و مستحبات ویژه شب و روز عید غدیر

روز هیجدهم روز عید غدیر و عید اللهِ الاکْبَرْ و عید آل محمّد (عَلیهمُ السلام) است و عظیم‌ترین اعیاد است و خداوند مبعوث نفرموده پیغمبری را مگر آن که این روز را عید گرفته است و حرمت آن را دانسته است.

ای علی تو نشان هدایت این امتی؛ هر کس تو را دوست بدارد، رستگار شود و هر کس تو را دشمن بدارد، به هلاکت افتد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

خداوند پس از غدیر خم برای کسی حجت و عذری باقی نگذاشت. حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)

شب هیجدهم ذیحجه، شب عید غدیر و شب با شرافتی است سیّد در اقبال دوازده رکعت نماز به یک سلام به کیفیتی مخصوص برای این شب با دعائی نقل کرده است. علاقمندان می‌توانند به کتاب اقبال رجوع کنند.

روز هیجدهم روز عید غدیر و عید اللهِ الاکْبَرْ و عید آل محمّد (عَلیهمُ السلام) است و عظیم‌ترین اعیاد است و خداوند مبعوث نفرموده پیغمبری را مگر آن که این روز را عید گرفته است و حرمت آن را دانسته است. روز عید غدیر نامش در آسمان روز عهد معهود است و نامش در زمین روز میثاق مَاخوذ و جَمع مَشهُود است.

در روایتی آمده که از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند که آیا مسلمانان غیر از جمعه، عید قربان و عید فطر، عید دیگری دارند. امام فرمود: بله عیدی هست که از همه این‌ها احترامش بیشتر است. آن روزی است که رسول خدا (صَلَّی اللهِ عَلِیهِ وَ آله) امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به جانشینی خود معرفی کرد و فرمود که هر کس من مولا و آقای اویم پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجّه است.

راوی از امام پرسید: در آن روز چه اعمالی باید انجام داد؟
امام فرمود: که باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد (عَلیهم‌السلام) را یاد کنید و بر ایشان صَلَوات بفرستید.

امام رضا (علیه‌السلام) به پسر ابی نصر فرمود: هر کجا که باشی سعی کن که روز غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) حاضر شوی چرا که خدا در این روز گناه شصت ساله مومنین را می‌آمرزد؛ و در این روز دو برابر آنچه که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر از جهنم آزاد کرده، آزاد می‌کند؛ و بخشش یک درهم به مؤمن محتاج بدهی برابر است با هزار درهم که در اوقات دیگر احسان شود.   اعمال و مستحبات شب و روز عید غدیر
اعمال این روز چند چیز است:

۱- روزه که کفّاره شصت سال گناه است و در روایتی دیگر آمده که برابر است با روزه تمام عمر و معادل است با صد حجّ و صد عمره.
۲- انجام غسل.
۳- زیارت حضرت علی (علیه السلام) و سزاوار است که انسان هر کجا باشد سعی کند خود را به قبر مطهر آن حضرت برساند. برای امام در این روز، سه زیارت مخصوصه نقل شده که یکی از آن‌ها زیارت معروفه به "اَمینُ الله" است که از نزدیک و دور خوانده می‌شود و آن از زیارات جامعه مطلقه است.
۴- اقامه دو رکعت نماز به مانند نماز صبح؛ و پس از نماز به سجده رود و صد مرتبه شکر خدا کند سپس سر از سجده بردارد و دعای زیر خوانده شود:
اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ بِاَنَّ لَکَ الْحَمْدَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَ اَنَّکَ
خدایا از تو درخواست کنم بدانکه از برای تو است ستایش یگانه‌ای که شریک نداری و تویی

واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً اَحَدٌ وَ اَنَّ
یکتای یگانه‌ای بی نیاز که فرزندی نداری و فرزند کسی نیستی و نیست برایت همتائی هیچ کس

مُحَمّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فی
و براستی محمد بنده و رسول تو است درود‌های تو بر او و آلش باد‌ای که هر روز در

شَاْنٍ کَما کانَ مِنْ شَاْنِکَ اَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ بِاَنْ جَعَلْتَنی مِنْ اَهْلِ
کاری هستی چنانچه از شان تو بود که بر من تفضل فرمودی به این که مرا از اهل

اِجابَتِکَ وَ اَهْلِ دِینِکَ وَ اَهْلِ دَعْوَتِکَ وَ وَفَّقْتَنی لِذلِکَ فی مُبْتَدَءِ
اجابتت و از اهل دینت و اهل دعوتت قرار دادی و موفقم داشتی بدان در آغاز

خَلْقی تَفَضُّلاً مِنْکَ وَ کَرَماً وَ جُوداً ثُمَّ اَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً وَالْجُودَ
آفرینشم از روی تفضل و کرم و بخششت سپس دنبال آوردی این فضل را به فضلی دگر و این بخشش را

جُوداً وَالْکَرَمَ کَرَماً رَاْفَةً مِنْکَ وَ رَحْمَةً اِلی اَنْ جَدَّدْتَ ذلِکَ الْعَهْدَ
به بخششی دگر و این کرم را به کرمی دگر که آن هم از روی مهر و رحمتت بود تا بدانجا که تازه کردی این عهد را

لی تَجْدیداً بَعْدَ تَجدیدِکَ خَلْقی وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً ناسِیاً ساهِیاً
برایم از نو پس از تجدید آفرینشم در صورتی که من در فراموشی بودم و فراموشکاری و بی خبری

غافِلاً فَاَتْمَمْتَ نِعْمَتَکَ بِاَنْ ذَکَّرْتَنی ذلِکَ وَ مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ وَ هَدَیْتَنی
و غفلت پس تو نعمتت را بر من تمام کردی به این که آن را به یادم انداختی و بدان بر من منت نهادی و بر آن راهنمائیم کردی

لَهُ فَلیَکُنْ مِنْ شَاْنِکَ یا اِلهی وَ سَیِّدی وَ مَولایَ اَنْ تُتِمَّ لی ذلِکَ وَلا
پس همچنان باید از شان تو باشد‌ای معبود و آقا و مولای من که تمام کنی برایم آن نعمت را و از

تَسْلُبَنیهِ حَتّی تَتَوَفّانی عَلی ذلِکَ وَ اَنتَ عَنّی راضٍ فَاِنَّکَ اَحَقُّ
من سلب نفرمائی آن را تا هنگامی که بمیرانیم بر آن در حالی که تو از من خشنود باشی که براستی تو سزاوارترین

المُنعِمینَ اَنْ تُتِمَّ نِعمَتَکَ عَلَیَّ اَللّهُمَّ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا وَ اَجَبْنا داعِیَکَ
نعمت بخشانی که نعمتت را بر من به پایان رسانی خدایا شنیدیم و پیروی کردیم و خواننده‌ات را اجابت کردیم

بِمَنِّکَ فَلَکَ الْحَمْدُ غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ اِلَیکَ المَصیرُ امَنّا بِاللّهِ وَحدَهُ لا
به لطف تو پس از آن تو است حمد و آمرزشت را خواهانیم پروردگارا و به سوی تو است بازگشت ایمان داریم به خدای یگانه‌ای

شَریکَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ صَدَّقْنا وَ اَجَبْنا
که شریک ندارد و به رسولش محمد صلی الله علیه و آله و تصدیق کردیم و اجابت کردیم

داعِیَ اللهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسوُلَ فی مُوالاةِ مَوْلینا وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ اَمیرِالمُؤْمِنینَ
داعی خدا را و پیروی کردیم از رسول (او) در مورد دوستی و اطاعت مولایمان و مولای مؤمنان

عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ عَبْدِاللّهِ وَاَخی رَسوُلِهِ وَالصِّدّیقِ الاْکْبَرِ
امیرمؤمنان علی بن ابی طالب بنده خدا و برادر رسول او و صدیق اکبر

وَالحُجَّةِ عَلی بَرِیَّتِهِ المُؤَیِّدِ بِهِ نَبِیَّهُ وَ دینَهُ الْحَقَّ الْمُبینَ عَلَماً لِدینِ
و حجت او بر آفریدگانش آنکه خداوند پیامبرش و دین حق آشکارش را بوسیله او تایید کرد نشانه و پرچم دین

اللهِ وَ خازِناً لِعِلْمِهِ وَ عَیْبَةَ غَیْبِ اللهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّ اللهِ وَ اَمینَ اللهِ عَلی
خدا و خزینه‌دار دانش او و گنجینه غیب خدا و جایگاه راز خدا و امین خدا بر

خَلْقِهِ وَ شاهِدَهُ فی بَرِیَّتِهِ اَللّهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی
خلق او و گواه او در آفریدگانش خدایا‌ای پروردگار ما. ما شنیدیم منادی را که ندا می‌کرد

لِلایمانِ اَنْ امِنُوا بِرَبِّکُمْ فَامَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْلَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا
برای ایمان (و می‌گفت) ایمان آورید به پروردگارتان پروردگارا ما هم ایمان آوردیم پس بیامرز گناهانمان را

سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَلا
و بدی‌هامان را پوشیده دار و ما را با نیکان بمیران پروردگارا عطا کن به ما چیزی را که بوسیله فرستادگانت به ما وعده دادی

تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیمَةِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ فَاِنّا یا رَبَّنا بِمَنِّکَ وَ لُطْفِکَ
و در روز رستاخیز رسوایمان مکن که براستی تو خلف وعده نمی‌کنی، پس ما‌ای پروردگار به احسان و لطف تو

اَجَبْنا داعِیَکَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَ صَدَّقْناهُ وَ صَدَّقْنا مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ
اجابت کردیم داعی تو را و پیروی کردیم از رسول تو و تصدیقش کردیم و نیز تصدیق کردیم مولای مؤمنان را

وَ کَفَرْنا بِالجِبْتِ وَالطّاغُوتِ فَوَلِّنا ما تَوَلَّیْنا وَاحْشُرْنا مَعَ اَئِمَّتِنا فَاِنّا
و کافر شدیم به جبت و طاغوت (غاصبان حقوق آن حضرت) پس والی ما گردان آن را که ما به ولایت برگزیدیم و با امامانمان

بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ وَ لَهُمْ مُسَلِّمُونَ امَنّا بِسِرِّهِمْ وَ عَلانِیَتِهِمْ
محشورمان کن که براستی ما بدیشان ایمان و اعتقاد داریم و تسلیم آنانیم ایمان داریم بر نهانشان و آشکارشان

وَ شاهِدِهِمْ وَ غائِبِهِمْ وَحَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ وَ رَضینا بِهِمْ اَئِمَّةً وَ قادَةً
و حاضرشان و غائبشان و زنده‌شان و مرده‌شان و خشنودیم به امامتشان و آقائیشان و همان‌ها ما را

وَ سادَةً وَ حَسْبُنا بِهِمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ اللهِ دُونَ خَلْقِهِ لا نَبْتَغی بِهِمْ بَدَلاً وَلا
در مابین خود و خدا از سایر خلق کافی هستند نجوئیم بجای ایشان بدلی و

نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَلیجَةً وَ بَرِئْنا اِلَی اِلله مِنْ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً
نگیریم جز ایشان همدمی (یا معتمدی) و بیزاری جوئیم به درگاه خدا از هر که برپا کند در برابرشان جنگی

مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَ کَفَرْنا بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ
از جن و انس از اولین و آخرین و کافر شدیم به جبت و طاغوت

وَالاَوثانِ الاَرْبَعَةِ وَ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ کُلِّ مَنْ
و بت‌های چهارگانه و دنبال روندگان و پیروانشان و

والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَوَّلِ الدَّهرِ اِلی آخِرِهِ اَللّهُمَّ اِنّا
هر که دوستشان دارد از جن و انس از آغاز روزگار تا پایان آن. خدایا تو را

نُشْهِدُکَ اَنّا نَدینُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ الُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ
گواه می‌گیریم که ما متدین هستیم بدانچه متدین شد بدان محمد و آل محمد درود خدا بر او

وَ عَلَیْهِمْ وَ قَوْلُنا ما قالُوا وَ دینُنا ما دانُوا بِهِ ما قالُوا بِهِ قُلْنا وَ ما دانُوا
و برایشان باد و گفتار ما همان است که آن‌ها گفتند و دین ما همان است که آن‌ها متدین بدان بودند هر چه را آنان گفتند ما هم گفتیم و هر چه را آنان متدین

بِهِ دِنّا وَ ما اَنْکَرُوا اَنْکَرْنا وَ مَنْ والَوْا والَیْنا وَ مَنْ عادَوْا عادَیْنا وَ مَنْ
بدان شدند ما هم شدیم و هر چه را آنان انکار کردند ما هم انکار کردیم و هر که را دوست داشتند دوست داریم و هر که را دشمن دارند دشمن داریم

لَعَنُوا لَعَنّا وَ مَنْ تَبَرَّؤُا مِنْهُ تَبَرَّاْنا [مِنْهُ]وَ مَنْ تَرَحَّمُوا عَلَیْهِ تَرَحَّمْنا
و هر که را لعن کردند لعن کنیم و از هر که بیزاری جستند بیزاری جوئیم و بر هر که ترحم کردند ترحم کنیم

عَلَیْهِ آمَنّا وَ سَلَّمْنا وَ رَضینا وَاتَّبَعْنا مَوالِیَنا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ
ایمان آوردیم و تسلیم و خشنود گشتیم و پیروی کردیم از سرورانمان درود‌های خدا بر ایشان باد

اَللّهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذلِکَ وَلا تَسْلُبْناهُ وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا وَلا
خدایا پس تو آن را برای ما تکمیل کن و از ما سلب مفرما و آن را پایگاهی ثابت در پیش ما قرار ده و

تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً وَ اَحْیِنا ما اَحْیَیْتَنا عَلَیْهِ وَ اَمِتْنا اِذا اَمَتَّنا عَلَیْهِ
پایگاه عاریت و موقتش قرار مده و زنده‌مان دار بر همان تا هرگاه که زنده‌مان داری و بمیرانمان بر آن هرگاه می‌راندیمان.

مُحَمَّدٍ اَئِمَّتُنا فَبِهِمْ نَاْتَمُّ وَ اِیّاهُمْ نُوالی وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللهِ نُعادی الُ
محمد پیشوایان مایند به آن‌ها اقتدا کنیم و آنان را دوست داریم و دشمنشان را که دشمن خدا است دشمن داریم آل

فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِی الدُّنْیا وَالاَّْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ فَاِنّ ا. بِذلِکَ راضُونَ
پس ما را در دنیا و آخرت با ایشان قرار ده و از مقربان درگاهت گردان که براستی ما به همان خشنودیم

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ای مهربانترین مهربانان.

پس از این دعا باز به سجده رود و صد مرتبه ذکر «اَلْحَمْدُلِلّهِ» و صد مرتبه ذکر «شُکْراًلِلّهِ» بگوید و روایت شده که هر کس این عمل را بجا آورد ثواب کسی داشته باشد که در روز عید غدیر نزد حضرت رسول خدا (صَلَّی اللّهِ عَلِیهِ و َاله) حاضر شده باشد و با آن حضرت بر ولایت بیعت کرده باشد. بهتر است این نماز نزدیک ظهر اقامه شود که پیامبر اکرم در آن ساعت امیرالمؤ منین علی (علیه السلام) را در غدیر خُمّ به امامت و خلافت برای مردم نصب فرمود: و در رکعت اوّل سوره قدر و در رکعت دوم سوره توحید خوانده شود.

۵- پس از غسل، نیم ساعت به ظهر مانده دو رکعت اقامه شود. در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید ده مرتبه و آیة الکرسی ده مرتبه و سوره قدر ده مرتبه خوانده شود که ارزش این نماز برابر است با صد هزار حجّ و صد هزار عمره است و باعث برآوردن شدن حوائج دنیا و آخرت می‌شود. بهتر است که بعد از این نماز این دعا را خوانده شود: رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً ... "الدُّعاء بطوله.
۶- خواندن دعای ندبه.
۷- خواندن دعایی که سید بن طاووس از شیخ مفید نقل کرده است:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ
خدایا از تو درخواست کنم به حق

مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ عَلِیٍّ وَلِیِّکَ وَالشَّاْنِ وَالْقَدْرِ الَّذی خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ
محمد پیامبرت و به حق علی، ولی تو و بدان منزلت و مرتبه‌ای که بدان وسیله آن دو را از سایر مخلوق خود اختصاص دادی که

خَلْقِکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ اَنْ تَبْدَءَ بِهِما فی کُلِّ خَیْرٍ
درود فرستی بر محمد و علی و از آنان شروع کنی در دادن هر خیری

عاجِلٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْئِمَّةِ الْقادَةِ وَالدُّعاةِ
که فوری است خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد پیشوایان رهبر و خوانندگان بزرگ و

السّادَةِ وَالنُّجُومِ الزّاهِرَةِ وَالاْعْلامِ الْباهِرَةِ وَساسَةِ الْعِبادِ وَ اَرْکانِ
سرور و ستارگان درخشان و نشانه‌های فروزان و تدبیرکنندگان کار بندگان و پایه‌های

الْبِلادِ وَالنّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ وَالسَّفینَةِ النّاجِیَةِ الْجارِیَةِ فِی الْلُّجَجِ
جا‌های آباد و ناقه فرستاده شده و کشتی نجات که روان است در دریا‌های ژرف

الْغامِرَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خُزّانِ عِلْمِکَ وَ اَرْکانِ
پر آب خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد گنجینه‌های دانشت و پایه‌های محکم

تَوْحِیدِکَ وَ دَعآئِمِ دینِکَ وَ مَعادِنِ کَرامَتِکَ وَ صِفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ
توحید تو و ستون‌های دین تو و معدن‌های کرامتت و برگزیدگان از خلقت

وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ الاْتْقِیآءِ الاْنْقِیآءِ النُّجَبآءِ الاْبْرارِ وَالْبابِ
و بهترین آفریدگانت آن پرهیزکاران پاکیزه و برگزیدگان نیکوکار و درگاهی که مورد

الْمُبْتَلی بِهِ النّاسُ مَنْ اَتاهُ نَجی وَ مَنْ اَباهُ هَوی اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی
ابتلای مردم است هر کس بدان درگاه آمد نجات یافت و هر کس سر باز زد سقوط کرد خدایا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَهْلِ الذِّکْرِ الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَسْئَلَتِهِمْ وَ ذَوِی
محمد و آل محمد اهل ذکری که دستور فرمودی بپرسش مسائل از آن‌ها

الْقُرْبَی الَّذینَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَ فَرَضْتَ حَقَّهُمْ وَ جَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ
و خویشاوندانی که دستور فرمودی به دوست داشتنشان و حقشان را واجب کردی و بهشت را بازگشتگاه (و سرمنزل)

مَنِ اقْتَصَّ اثارَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما اَمرَوُا
کسی قرار دادی که آثارشان را پیروی کند خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه دستور

بِطاعَتِکَ وَ نَهَوْا عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ دَلّوُا عِبادَکَ عَلی وَحْدانِیَّتِکَ اَللّهُمَّ
پیروی تو را دادند و از نافرمانیت نهی کردند و بندگانت را بیگانگیت راهنمایی کردند خدایا

اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ نَجیبِکَ وَ صَفْوَتِکَ وَ اَمینِکَ
من از تو می‌خواهم به حق محمد پیامبرت و گرامی و برگزیده و امین تو

وَ رَسُولِکَ اِلی خَلْقِکَ وَ بِحَقِّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ یَعْسُوبِ الدّینِ وَ قاَّئِدِ
و فرستاده‌ات بسوی خلق و به حق امیرمؤمنان و پیشوای دین و رهبر

الْغُرِّ الْمُحَجَّلینَ الْوَصِیِّ الْوَفِیِّ وَالصِّدّیقِ الاْکْبَرِ وَالْفارُوقِ بَیْنَ
سفیدرویان آن وصی باوفا و صدیق اکبر و جداکننده بین

الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالشّاهِدِ لَکَ وَالدّالِّ عَلَیْکَ وَالصّادِعِ بِاَمْرِکَ
حق و باطل و گواه تو و راهنمایی کننده بر تو و آشکار کننده دستورت

وَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِکَ لَمْ تَاْخُذْهُ فیکَ لَوْمَةُ لاَّئِمٍ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی
و جهادکننده در راهت آن که نگیردش (و ناراحتش نکند) درباره تو ملامت ملامت کننده‌ای که درود فرستی بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَنی فی هذَا الْیَوْمِ الَّذی عَقَدْتَ فیهِ
محمد و آل محمد و مرا قرار دهی در این روزی که بستی برای، ولی خود پیمان

لِوَلِیِّکَ الْعَهْدَ فی اَعْناقِ خَلْقِکَ وَاَکْمَلْتَ لَهُمُ الّدینَ مِنَ الْعارِفینَ
(امامت) را در گردن خلق خود و کامل گرداندی برای آن‌ها دین را از عارفان

بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرّینَ بِفَضْلِهِ مِنْ عُتَقآئِکَ وَ طُلَقائِکَ مِنَ النّارِ وَلا
به حرمتش و اقرارکنندگان به فضل او از آزادشدگان و رها شدگانت از آتش و

تُشْمِتْ بی حاسِدِی النِّعَمِ اَللّهُمَّ فَکَما جَعَلْتَهُ عیدَکَ الاْکْبَرَ وَ سَمَّیْتَهُ
شاد مکن نسبت به من حسودانم را در نعمت‌هایت خدایا چنانچه آن را عید بزرگ خود قرار داده‌ای و نامیدی آن را

فِی السَّمآءِ یَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَ فِی الاْرْضِ یَوْمَ الْمیثاقِ الْمَاْخُوذِ
در آسمان روز عهد معهود و در زمین روز پیمان گرفتن و انجمن بازخواست

وَالجَمْعِ المَسْئُولِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَقْرِرْ بِهِ عُیُونَنا
شده درود فرست بر محمد و آل محمد و روشن کن بوسیله‌اش دیدگان ما را

وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَاجْعَلْنا لاِنْعُمِکَ مِنَ
و گردآور بدستش پراکندگی ما را و گمراهمان مکن پس از آن که هدایتمان کردی و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمت‌هایت‌ای

الشّاکِرینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ
مهربانترین مهربانان ستایش خاص خدایی است که شناساند به ما فضیلت این روز را

وَ بَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَ کَرَّمَنا بِهِ وَ شَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَ هَدانا بِنُورِهِ یا رَسُولَ اللّهِ
و بینامان کرد به حرمت این روز و گرامیمان داشت بدان و شرافتمان داد به معرفتش و هدایتمان کرد به نورش‌ای رسول خدا

یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلَیْکُما وَ عَلی عِتْرَتِکُما وَ عَلی مُحِبِّیکُما مِنّی‌ای امیرمؤمنان بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما

اَفْضَلُ السَّلامِ ما بَقِیَ اللّیْلُ وَالنَّهارُ وَ بِکُما اَتَوَجَّهُ اِلیَ اللهِ رَبّی
بهترین سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز و بوسیله او رو کنم به سوی خدا پروردگار من

وَ رَبِّکُما فی نَجاحِ طَلِبَتی وَ قَضآءِ حَوآئِجی وَ تَیْسیرِ اُمُوری اَللّهُمَّ
و پروردگارتان در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن کارهایم خدایا

اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ
از تو خواهم به حق محمد و آل محمد که درود فرستی بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْیَوْمِ وَ اَنْکَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ
محمد و لعنت کنی کسی را که انکار کند حق این روز را و انکار کند حرمتش را و جلوگیری کرد

سَبیلِکَ لاِِطْفآءِ نُورِکَ فَاَبَی اللهُ اِلاّ اَنْ یُتِمَّ نُورَهُ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ اَهْلِ
از راه تو برای خاموش کردن نورت، ولی خدا هم نمی‌خواهد جز آن که نورش را آشکار کند خدایا گشایش ده به کار خاندان

بَیْتِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَاکْشِفْ عَنْهُمْ وَ بِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ الْکُرُباتِ
محمد پیامبرت و برطرف کن از ایشان و بوسیله ایشان از اهل ایمان گرفتاری‌ها و محنت‌ها را

اَللّهُمَّ امْلاَءِ الاْرْضَ بِهِمْ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ اَنْجِزْ لَهُمْ
خدایا پر کن زمین را بوسیله ایشان از عدل و داد چنانچه پر شده از ستم و بیداد و وفا کن برای آن‌ها

ما وَعَدْتَهُمْ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ
آنچه را وعده دادی به آن‌ها که براستی تو خلف وعده نمی‌کنی

۸- در هنگام ملاقات مومنین به عنوان تهنیت جمله ذیل را بگوییم.
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ
ستایش خاص خدایی است که قرار داد ما را از تمسک جویان به ولایت امیرمؤ منان و سایر امامان علیهم السلام

و نیز بخواند:اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَکْرَمَنا بِهذَا الْیَوْمِ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوفینَ بِعَهْدِهِ اِلَیْنا وَ میثاقِهِ الَّذی واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلایَةِ وُلاةِ اَمْرِهِ وَالْقُوّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدینَ وَالْمُکَذِّبینَ بِیَوْمِ الدّینِ.
ستایش خاص خدایی است که گرامی داشت ما را به این روز و قرارمان داد از وفاکنندگان به عهدی که با ما کرده بود و پیمانی که با ما بسته بود از ولایت سرپرستان امر دین او و برپادارندگان عدلش و قرارمان نداد از منکران و تکذیب کنندگان روز جزا

۹- صد بار این ذکر گفته شود: اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذی جَعَلَ کَمالَ دینِهِ وَ تَمامَ نِعْمَتِهِ بِوِلایَةِ اَمیرِ الْمُؤ مِنینَ عَلیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ عَلَیْهِ السَّلامُ.
ستایش خاص خدایی است که قرار داد کمال دین و تمام شدن نعمتش را به ولایت امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیه السلام.

در این روز شریف پوشیدن لباس نیکو و زینت کردن و استفاده کردن از عطر و شادی کردن شیعیان امیرالمؤ منین (علیه السلام) و عفو و بخشش از تقصیرات ایشان و برآوردن حاجات ایشان و صله ارحام و توسعه بر عیال و اطعام مؤمنان و افطار دادن روزه‌داران و مصافحه با مؤمنین و رفتن به زیارت ایشان و تَبسّم کردن بر رویشان و هدیه فرستادن بر ایشان و شکر الهی به جا آوردن به جهت نعمت بزرگ ولایت و بسیار فرستادن صَلَوات و عبادات کردن فضیلت بسیار دارند.

روز عید غدیر روز برطرف شدن غم‌های مومنین است. این روز، روزی است که حضرت موسی علیه‌السلام بر ساحران غلبه کرد و خداوند آتش را بر ابراهیم خلیل (علیه السلام) سَرد و گلستان کرد؛ و حضرت موسی (علیه السلام) یوشع بن نون را وصیّ خود گردانیده و حضرت عیسی علیه السلام شمعون الصّفا را وصیّ خود قرار داده و حضرت سلیمان (علیه السلام) رعیّت خود را بر اِستِخلافِ اصِفِ بنِ بَرْخِیا اِشهاد کرد.

۱۰- در این روز خواندن عقد اخوّت با برادران مؤمن سفارش شده و کیفیّت آن به نحوی که شیخِ در مستدرک وسایل از کتاب زاد الفردوس نقل فرموده چنین است که دست راست خود را بر دست راست برادر مؤمن خود گذاشته و بگوید:
و اخَیْتُکَ فِی اللهِ وَ صافَیْتُکَ فِی اللّهِ وَ صافَحْتُکَ فِی اللّهِ وَ عاهَدْتُ اللّهَ
برادر شدم با تو در راه خدا و دوست با صفایت شدم در راه خدا و مصافحه کردم با تو در راه خدا و عهد کردم با خدا

وَ مَلاَّئِکَتَهُ وَ کُتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ اَنْبِی آئَهُ وَالاْئِمَّةَ الْمَعْصُومینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ
و فرشتگانش و کتاب‌هایش و رسولانش و پیمبرانش و امامان معصومین علیهم السلام

عَلی اَنّی اِنْ کُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَ اُذِنَ لی بِاَنْ
بر این که اگر من از اهل بهشت و اهل شفاعت بودم و اجازه‌ام دادند که

اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَ اَنْتَ مَعی
داخل بهشت گردم داخل نشوم جز با تو.

آنگاه برادر مؤمن بگوید: قَبِلْتُ؛ قبول کردم

پس بگوید: اَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمیعَ حُقُوقِ الاُْخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعاَّءَ وَالزِّیارَةَ
و ساقط کردم از تو تمامی حقوق برادری را جز شفاعت و دعا و زیارت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: عید غدیر اعمال عید غدیر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۲۵۰۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!

به گزارش «مبلغ»، استاد ابوالقاسم علیدوست هم مقبول سنتیها و هم مورد اعتنای نواندیشان است. او نواندیشی است که پایگاه سنتی خود را نیز حفظ کرده است. همین امر موجب شده است تا نظرات نوگرایانه وی کمتر با اعتراض و مخالفت جدی روبرو شود. این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اما به مقتضای ورودی که سالهاست به فقه‌های معاصر داشته است، بارها با اندیشه‌های مخالف روبرو شده و مناظرات متعددی را با مخالفین فکری خود انجام داده است. همین امر او را یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون شیوه صحیح برخورد با اندیشه‌های مخالف قرار داده است.

شبکه اجتهاد نوشت: با استاد ابوالقاسم علیدوست عضو هیئت امنای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درباره سیره اهل بیت در برخورد با اندیشه‌های مخالف گفتگو کردیم. او در این گفتگو، ضمن تأکید بر لزوم تحمل آرای مخالف اما ممانعت از نشر کتب ضلال را مقتضای حکم عقل دانست! رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم، مدتی است که صریح و بی‌پرده نظرات خود را ابراز می‌کند. او در این گفتگو نیز این رویه جدید خود را نقض نکرد.

اهل‌بیت علیهم السلام با اندیشه‌های مخالف چگونه برخورد می‌کردند؟

وقتی فرمایشات و سیره‌ معصومین را رصد می‌کنیم می‌بینیم که اگر با یک اندیشه مخالف مواجه می‌شدند که واقعاً اندیشه و در حد یک تفکر بود، اگر قابل‌ترمیم بود ترمیمش می‌کردند و اگر نیازمند تکمیل بود، تکمیل می‌نمودند. اگر نیاز به توضیح بود، توضیح می‌دادند و نهایتاً اگر جایی می‌بایست رد کنند، رد می‌کردند. ما برای همه این‌ها نمونه داریم. آنچه خیلی روشن و درخشنده است مناظراتی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام داشتند. به عنوان نمونه، ابن‌ابی‌العوجاء یک ماتریالیست است ولی وقتی‌ با بعضی از شاگردان کم‌تحمل امام مواجه می‌شود اعتراض می‌کند و می‌گوید: ما می‌رویم پیش جعفر بن محمد و راحت صحبت می‌کنیم و حضرت گوش می‌کند و جواب می‌دهد. اصل خدا را زیر سؤال می‌بریم ولی ایشان جواب می‌دهد.

یا وقتی‌ با آن اندیشه غلط دزدی که دزدی می‌کرد و بخشی از آن را به گمان ثواب، صدقه می‌داد روبرو شدند، حضرت توضیح می‌دهد و آیه «انما یتقبل الله من المتقین» را یادآور می‌گردد. البته اگر جایی باشد که فتنه باشد و برای امام معصوم احساس فتنه شود ممکن است برخورد تندتری هم داشته باشند اما آنچه غالب، عرف و هنجار بوده، تمسک و توسل به عنصر توضیح، ترمیم، تکمیل و رد اندیشه در حد بیان اندیشه خودشان بوده است.

آیا اینکه هیچ معصومی مجازات مرتد را اجرا نکرد را می‌توان از ادله عدم جواز مجازات مرتد قلمداد کرد؟

صرف عدم اجرا، دلیل بر رد یک گزاره نیست. اگر در یک فرآیند صحیح و مجتهدانه به این برسیم که مرتد با معنایی که دارد و جریانی که پشت ارتداد بوده و قرآن اشاره می‌کند، مجازات آن اعدام است ولی معصوم این کار را انجام ندهد، نمی‌توانیم بگوییم پس این گزاره غلط است؛ اما یک‌چیز را می‌توانیم بگوییم و آن اینکه زمان و مکان بر روی مجازات مخصوصاً مجازات سنگین می‌تواند خیلی تأثیر بگذارد؛ یعنی اگر پیامبر مجازات مرتد را اجرا نکرده باشد، در زمان حضرت امیر علیه‌السلام اجرا نشده باشد و در زمان حکومت امام حسن علیه‌السلام نیز انجام نشده باشد، پس معلوم می‌شود که اجرای حد، از یک مؤلفه‌هایی متابعت می‌کند که باید آنها را در اجرای حکم در نظر بگیریم.

در زمان اهل‌بیت مثلاً در زمان امام علی علیه‌السلام، کسانی که به امام نسبت الوهیت دادند. آیا امیرالمؤمنین علیه‌السلام با آن‌ها برخوردی داشتند؟

نقل شده است که حضرت در مقابل کسانی که معتقد به خداانگاری ایشان بودند برخورد سختی کردند. بخاری نقل می‌کند که حضرت امیر علیه‌السلام آنها را سوزاندند. البته این را از منبعی نقل می‌کند که حتماً جعل بنی‌عباس است؛ چون در آنجا می‌گوید که ابن عباس به امیر علیه‌السلام گفت: اگر پیامبر بود این کار را نمی‌کرد، یعنی این‌ها می‌خواهند یک ستایشی از ابن عباس بکنند و یک منقبتی را برای حضرت امیر داشته باشند، درحالی که این چنین نیست؛ زیرا اولاً ابن عباس ادب دارد. رابطه او با امیرالمؤمنین، رابطه استاد و شاگردی است و لذا این کار را نمی‌کند. به‌هرحال ما باید زندگی حضرت امیر را در یک پکیج و دریک بسته مطالعه کنیم و مطالعه زندگی حضرت امیر علیه‌السلام در یک بسته و در یک نظام حلقوی و کنار هم، این را رد می‌کند.

با توجه به احکامی نظیر حرمت نشر کتب ضاله و مجازات مرتد در تراث فقهی اسلامی، آیا اساساً می‌توان به شیوه برخورد حاکمان جور با اهل‌بیت اعتراض کرد؟

چه ربطی دارد؟ آیا معارف اهل‌بیت، کتب ضلال بوده است و آیا آن‌ها اهل‌بیت را مرتدان از دین به‌حساب می‌آوردند؟ توجه داشته باشید. ممکن است حاکمان جور، مثل یک شیعه منصف معتقد به مثلاً عصمت یا امامت نبوده باشند اما اهل بیت را به‌عنوان‌ انسان‌های امین و انسان‌های صادق می‌دانستند. اگر یک کسی مثل منصور دوانقی پیدا می‌شود و خبیثانه امام را به شهادت می‌رساند، آن‌یک حرف دیگر است؛ اما حتی او هم نگفت امام مرتد یا منشأ افکار ضلال است.

یک نکته‌ را خیلی باید توجه کنیم و آن اینکه متأسفانه مشکل کشور ما است این است که مبارزه با اندیشه، گاهی تبدیل می‌شود به مبارزه با صاحب اندیشه؛ یعنی اگر من بخواهم کسی را نقد کنم، نمی‌آیم کتابش را نقد کنم، نمی‌آیم پایان‌نامه‌اش را نقد کنم، بلکه می‌آیم خودش را نقد می‌کنم، در حالی که این کار بسیار بد است. حالا یک کسی کتاب ضلالی دارد. بسیار خب، باید کتابش را جمع کرد. البته اگر جواب بدهد. گاهی وقت‌ها هم برعکس جواب می‌دهد؛ اما آیا باید خودش را اعدام کرد؟ به نظر می‌رسد هیچ ملازمه‌ای بین این دو وجود ندارد. بلکه باید خودش را هدایت و دلالت کرد. حالا اگر به یک جاهای خطرناکی برسد، این‌یک حرف دیگر است.

بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام آمدند در مجلس یزید و گفتند که ما خارجی‌ها را آوردیم. خیلی‌ها هم قبول کردند و سنگ پرت می‌کردند به نیت این‌که خارجی هستند. پس معلوم می‌شود همه مخالفین، اهل بیت را انسان‌هایی پاک و مسلمانانی راستین نمی‌دانستند.

اگر یک‌ حرفی را یک عامی در یک‌ زمان خاصی بزند، نباید این را یک جریان حساب کنیم. من حواسم به این نقض شما بود اما در جهان اسلام، مسلمین، اهل‌بیت را به‌عنوان ناشران افکار ضلال می‌شناختند نه از مرتدان از دین. حالا یک یزیدی که بویی از اسلام ندارد و خودش اجنبی است، یک‌ حرفی برای توجیه کارش زده است که بعداً هم آن نقض می‌کند و اهل بیت را احترام می‌کند، ولی نباید کار او را به عنوان جریان جامعه اسلامی قلمداد کرد. موقعیت اهل بیت در میان مسلمانان به خصوص قرون اول و دوم هجری، به قدری ممتاز بوده است که جا دارد برای آن، یک پایان نامه نگاشته شود.

آیا قول به آزادی بیان با حرمت نشر کتب ضلال سازگار است؟

این خودش یک بحث مستقلی است. من اگر در مقام پاسخ شما بربیایم اولاً شاید مخاطب ما این‌گونه فکر کند که شاید من می‌خواهم از برخی از وضع‌های موجود دفاع بکنم یا می‌خواهم بگویم که هرچه در طول تاریخ رفتار شده درست بوده است. اما قصد من ابدا چنین چیزی نیست؛ اما ببینید در یک بحث دانشگاهی و علمی، آیا ما حق برخورد و مبارزه منطقی با اندیشه و بیان مخالف را داریم یا نداریم؟ گاه کسی مثل عبدالعلی بازرگان می‌گوید ما روایاتمان تازه از قرن سوم نگاشته شده است. خب، این کار یک کتاب سوزی نرم است. می‌دانید که امروزه با کتاب سوزی خشن مواجه نیستیم. نقل است که صلاح‌الدین ایوبی در یک هفته، حمام‌های لبنان را با کتاب‌های شیعه سوزاند و آب حمام‌ها را گرم کرد، ولی الآن اگر کسی این کار را بکند همه او را ملامت می‌کنند، لذا آن شخص می‌آید و می‌گوید اصلاً کتابتی نبوده است و تازه از قرن سوم یا چهارم، ثبت روایات شروع ‌شده است.خب، این حرف، خلاف واقع، خلاف تاریخ و خلاف عقل است.

وقتی این اندیشه پخش شود، بسیاری آن را می‌شنوند اما همه آنها به دنبال جواب نمی‌آیند. این همان مشکلی است که امروز من با امثال دکتر سروش و عبدالعلی بازرگان دارم؛ چرا که مخاطبان ما، عام و خاص من وجه هستند. در اینجا اگر برای کتاب‌های این شخص منحرف، ممنوعیتی ایجاد نشود، باعث انحراف افراد بسیاری می‌شود که به هر دلیل، فرصت شنیدن پاسخ مخالف را ندارند. البته باز هم می‌گویم که منظور من از ممانعت از انتشار، دفاع از هر سانسوری که در کشورهای مختلف انجام می‌شود نیست. بله بهترش این هست که اگر کسی می‌خواهد واقعاً اظهارنظر بکند باید تعهد برای اظهارنظرش داشته باشد. من در جواب آقای سروش که گفت روایات صحیح و معتبر مثل یک انگشتری است در تلی از زباله، مطالبی را گفتم؛ اما ایشان در جمع چه کسانی این حرف‌ها را می‌زند؟ یک عده مهندس، دکتر، دانشجو، طلبه سطح ۲ و ۳، زن و مرد و … . حالا چند نفر از این‌ها می‌روند پیش یک عالم تا به آن‌ها بگوید که آقایان خانم‌ها! ما با عصر پالایش احادیث مواجه هستیم، اهل‌بیت ما احادیث را پالایش کردند و …؟ عده کمی این کار را می‌کنند و بسیاری از آنها از شنیدن پاسخ محروم می‌مانند.

آیا می‌توان احکامی مثل مجازات مرتد و حرمت نشر کتب ضاله را در زمره احکام حکومتی و غیردائمی معصومین قلمداد کنیم؟

از نظر فنی و فقهی، اگر کسی ادعا کند و از عهده اثباتش بربیاید اشکال ندارد. در این صورت، دیگر حق نداریم ناراحت و عصبانی بشویم و رگ گردنمان ورم بکند که اسلام نابود شد! مگر نگفتند مقدار دیه حکم حکومتی بوده است؟ خب، حالا یک کسی ادعا می‌کند که این احکام هم حکومتی است. اینکه اشکالی ندارد؛ اما نکته‌ای که می‌خواهم به شما بگویم این است که بحث نشر کتب ضلال، یک بحث عقلی است. چرا ما فکر می‌کنیم این را اسلام آورده است؟ این ‌یک بحث عقلی است. درواقع یعنی آسیب زدایی و از بین بردن عوامل گمراه‌کننده. مگر این حکم، اساسا اختصاص به شرع اسلام و تشیع ندارد که بحث از حکومتی یا غیرحکومتی بودن آن مطرح شود بلکه یک حکم عقلی است، لذا این بحث، از اساس، جا ندارد. البته عرض کردم اگر کسی این ادعا را کرد نباید او را تخطئه کرد و گفت تو از دین خارج شدی یا کذا یا کذا.

آیا با احکامی نظیر نجاست کفار که در دنیای فعلی هتک تلقی می‌شود، اساساً امکان مراوده و گفتگو با ادیان وجود خواهد داشت؟

اولاً به‌هرحال پرونده این مسئله قابل بازخوانی است و اگر کسی بازخوانی بکند و بر اساس اقتضائاتی به خلاف این نتیجه برسد نباید ملامتش کرد. لذا اگر ملاحظه کرده باشید من در خیلی از صحبت‌هایم اشاره می‌کنم به فقه تعامل تا تقابل. ممکن است یک گزاره‌ای متناسب با دوران تقابل باشد. این مطلب، جای بحث و گفتگو دارد.

ثانیا: ما نجاست را به معنای پلشتی، پلیدی می‌گیریم و لذا می‌گوییم فلان حیوان چه پلیدی‌ای دارد که نجس است؟ درصورتی‌که نجاست یعنی وجوب اجتناب نه وجود پلیدی در فرد نجس. لذا می‌دانید که خیلی‌ها مثل شیخ انصاری می‌گویند این احکام وضعی هیچ چیزی غیر از تکلیف نیست یا مثل مرحوم امام خمینی در تحریر می‌گوید این‌یک حکم سیاسی است به معنای فاصله گرفتن و اجتناب، نه پلیدی و پلشتی طرف. اگر این‌طور باشد شاید ما نگاهمان به این حکم عوض بشود. من به صورت کلی به شما بگویم: کاری که فقیهان ما در دوران معاصر باید انجام بدهند، قدم برداشتن در مسیر تعامل است. ما اگر توقع داشته باشیم که دیگران با ما تعامل سازنده داشته باشند و هیچ حرکتی در راستای تقابل برندارند ما هم نباید برداریم.

از یک‌ طرف ما می‌گوییم دین را باید گسترش بدهیم و می‌خواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم؛ اما مثلاً وقتی با فلان کشور می‌خواهیم مذاکره کرده و با آن‌ها دست بدهیم، میگوییم آقا ببخشید شما نجس هستید! ما نمی‌توانیم با شما دست بدهیم. این جای سؤال دارد که چگونه تعاملی است؟

ما باید ببینیم وقتی می‌خواهیم یک حکمی را اجرا بکنیم چگونه باید اجرا کنیم. من در این کتاب ای که اخیراً مشغول هستم یک بحثی دارم به نام انعطاف در قانون و انعطاف در اجرای قانون؛ یعنی حتی ما ممکن است که یک انعطاف‌ها و ترخیصانی در اجرای قانون داشته باشیم که اگر آن‌ها را اجرا کنیم مطمئن باشیم که به مشکلی بر نخواهیم خورد. بله، بر اساس برخی از فتاوای محدودکننده و اجراهای محدودکننده‌تر، حکم طور دیگری می‌شود، ولی خب، من که مدافع آن فتاوا نیستم. من دفاع از شریعت می‌کنم، نه دفاع از هر فقهی. فقه با شریعت فرق می‌کند. فقه، نظرات بزرگان است اما شریعت، حکم الهی است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898195

دیگر خبرها

  • پیام ویژه حزب‌الله به اسرائیل!
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
  • از محاکمه کرباسچی تا قطعی شدن کاندیداتوری محمد خاتمی
  • لزوم توجه ویژه مسوولان مرکزی به خوابگاه دانشجویان متاهل
  • آیت الله مکارم شیرازی: دادگاه ویژه سبب می‌شود که روحانیت ملاحظه بیشتری داشته باشند
  • آغاز دور جدید دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین
  • محمد مخبر حکم جدید صادر کرد
  • سرپرست فرمانداری ویژه میناب منصوب شد 
  • سرپرست فرمانداری ویژه میناب منصوب شد
  • نماز مساجد و مدارس به توجه ویژه‌ای نیاز دارد