Web Analytics Made Easy - Statcounter

:محمدی پیام گفت: پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و دوران خلافت امام علی(ع) با توجه به شرایط حاکم بر جامعه بیشترین تأکید ایشان در کتاب نهج‌البلاغه بر موضوع «عدالت» است.

«حجت‌الاسلام محمدرضا محمدی پیام»، به مناسبت عید غدیر در گفت‌و‌گو با خبرنگار شبستان در همدان، گفت: حضرت علی(ع) تنها توانست ۴ سال و اندی در منصب خلافت و حکومت قرار گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مسئول رسیدگی به امور مساجد استان همدان با بیان اینکه امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) به عنوان جانشین ایشان انتخاب شده بود، گفت: امام از اولین روز پس از رحلت پیامبر امام و حاکم جامعه بودند اما این مهم در مقام عمل به فعلیت نرسیده و از سوی جامعه به ایشان داده نشده بود.

وی با بیان اینکه نهج‌البلاغه طی دوران حکومت ۵ ساله حضرت علی(ع) توسط ایشان نوشته شده است، گفت: پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و دوران خلافت امام علی(ع) با توجه به شرایط حاکم بر جامعه همچون تبعیض و انحرافات سیاسی و حاکمیتی بیشترین تأکید ایشان در کتاب نهج البلاغه بر موضوع «عدالت» است.

محمدی پیام با بیان اینکه امام علی(ع) به امام عدل و عدالت شهرت دارد، اضافه کرد: همانطور که نویسنده مسیحی،جرج جرداق عنوان می‌کند «علی صدای عدالت انسانی است» با اینکه همه معصومین و اهل بیت(ع) عادل بوده‌اند اما عدالت را همواره با علی(ع) عنوان می‌کنند.

معاون فرهنگی دانشکده علوم قرآنی ملایر ادامه داد: در کتاب تفسیر قرآن تبیان حضرت علی(ع) به عنوان «علی(ع)قتیل فی المحراب عباده لشدته عدل الله؛ علی(ع) کشته شده در محراب عبادت از شدت عدالت بود» ذکر می‌شود.

وی با بیان اینکه «عدالت»، مهمترین و محوری‌ترین کلیدواژه در خصوص حضرت علی(ع) در همه اعصار به ویژه در دوران حکومت ایشان است، گفت: در بازه ۳۰ ساله از زمان رحلت پیامبراکرم(ص) تا شهادت امام علی(ع) هیچ گاه موضوع عدالت به اندازه خلافت ایشان و در نهج‌البلاغه که محصول حکومت ۵ ساله ایشان است مطرح نبوده است.

تحقق عدالت در جامعه جهانی

محمدی پیام با بیان اینکه عدالت در حوزه سیاست، حکومت و اجتماع آن چیزی است که همواره مدنظر امام بوده است، گفت: عدالت را باید در سه بعد، «جامعه جهانی، جامعه حاکمیتی و جامعه بشری» بررسی کرد، عدالت در «جامعه جهانی» اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد به مرور به وضعیت بدتری نیز تبدیل خواهد شد.

وی با بیان اینکه جامعه جهانی روز به روز از عدالت فاصله می‌گیرد، گفت: بی‌شک خداوند به وسیله امام زمان(عج)، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و زمانی ایشان ظهور خواهند کرد که جهان سرشار از جور و ظلم باشد لذا انتظار جهان برای تحقق عدالت، شکل‌گیری حکومت مهدوی است.

این مدرس دانشگاه اشاره‌ای به عدالت در فضای حاکمیتی کشور داشت و گفت: مردم تا حدی متأثر از فضای جهانی بوده و از عدالت فاصله گرفته‌اند اما از آنجا که کشور ما کشوری مسلمان، شیعه و اسلامی است، جامعه شیعی ما نیز بر معیار‌های علوی و عدالت خواهانه خود باقی است.

محمدی پیام ادامه داد: هر چه حاکمیت کشور شیعی، به معیار‌های علوی و جامعه شیعی نزدیک‌تر باشد امید بیشتری نسبت به تحقق عدالت در آن جامعه وجود دارد، اگر دولت‌مردان، منتخبان واقعی جامعه شیعی باشند قطعا معیارهای علوی نهج‌البلاغه و ارزش‌های عدالت‌گرایانه در آنها بیشتر خواهد بود.

وی افزود: اما اگر حکم‌رانان و مسئولین کشور از طریق پول، معرفی(پارتی) و انتخاب‌های فریب کارانه و یا توسط بخشی از جامعه که با معیار‌های شیعی فاصله دارند انتخاب شده باشند هر روز فاصله از معیار‌های عدالت گرایانه امام علی(ع) بیشتر خواهد شد.

نفاق؛ مهم‌ترین بازدارنده تحقق عدالت

معاون فرهنگی دانشگاه علوم قرآنی ملایر خاطر نشان کرد: این موضوع حالت عکس نیز دارد اگر به دنبال مسئولین منتخب واقعی جامعه شیعی در پست‌های حاکمیتی هستیم باید توجه کنیم که آن فرد تا چه اندازه به معیار‌ها و آموزه‌های نهج البلاغه نزدیک بوده و عامل به آن است.

محمدی پیام با اشاره به اینکه ما نباید نسبت به معیار‌های علوی در جامعه سخت گیرانه عمل کنیم، گفت: ما نباید در سنجش اعمال حکم‌رانان کشور نسبت به شاخص‌ها و معیار‌های علوی سخت‌گیرانه عمل کنیم.

این مدرس نهج‌البلاغه ابراز کرد: هیچ احدی را یارای مقایسه با وجود نازنین حضرت علی(ع) نیست بنابراین چاره‌ای جزء سنجش عمل مسئولین و حکم‌رانان نسبت به معیار‌های غیر معصومین وجود ندارد، به عبارتی باید شاخص‌های ذکر شده در نهج‌البلاغه را با اندکی تساهل نسبت به افراد اعمال کرد چرا که احدی را همچون علی(ع) خالصانه، الهی و توام با عدالت محض در گفتار و رفتار نیست.

وی بیان کرد: همانگونه که امیرالمومنین(ع) خود عنوان می‌کنند «شما می‌توانید با ورع، تلاش، عفت و پایداری در مسیر علی(ع) قدم بردارید»، این جمله ناظر بر جمع ثروت، تصرف در لذایذ دنیا و شهوات و قدرت و جایگاه‌های اجتماعی و سیاسی دارد.

شناسایی شاخصه‌های نفاق در جامعه تمدن یافته

محمدی پیام با اشاره به اینکه بزرگترین فساد و بیماری حاکمیت و جامعه اسلامی پس از تحقق آن «نفاق» است، گفت: مهمترین دغدغه‌ای که باید ذهن جامعه و مسئولین به ویژه بدنه حاکمیت اسلامی را به خود معطوف کند، مسئله دورویی و دوگانگی ظاهر و باطن افراد است.

مسئول رسیدگی به امور مساجد استان ابراز کرد: بیماری نقاق همچون خوره و سرطان از درون بسیار آهسته جامعه و حاکمیت اسلامی را تحت تأثیر قرار داده و و در نهایت نابود می‌کند بنابراین باید شاخصه‌های نفاق در جامعه تمدن یافته اسلامی شناسایی شده و تعلیم داده شود تا مردم صرف یک لبخند و پیشانی پینه بسته به کسی اعتماد نکرده و رأی ندهند.

وی گفت: در جامعه غیر اسلامی افراد جاهل نیاز به پنهان کاری ندارند اما به مرور که جامعه اسلامی مقتدرتر می‌شود زشت کاران توان به کار بستن منویات خود را از دست داده و به ناچار با چهره‌ای موافق با جماعت اهداف خود را به صورت مخفی و زیر پوستی دنبال می‌کنند که از این حالت به «نفاق» تعبیر می‌شود.

دلیل انتخاب مکان غدیرخم برای معرفی وصی

وی اشاره‌ای به جریان غدیر داشت و گفت: یکی از شبهات مطرح در این زمینه علت بیان خلافت حضرت علی(ع) در مکان غدیر خم است که علت آن را می‌توان به ماندگار شدن این حرکت در تقاطعی سه راهه عنوان کرد.

محمدی پیام با بیان اینکه فضای مکه در آن دوران فضای باز، وسیع و گسترده‌ای نبود، ادامه داد: از آنجا که پیامبر به روش‌های مختلف از پیش اعلام کرده بود که این آخرین حج وی است لذا حجاج بسیاری از سرزمین‌های مختلف در مکه جمع شده بودند.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: لذا برای بیان موضوع مهمی همچون جانشینی پیامبر(ص) نیاز به فضای بزرگی برای اجتماعی مردم بود و بنابراین در بیابانی خشک و بی آب و علف با آبگیری با آب شیرین در وسط این بیان این موضوع مطرح شد، گفتنی است این نقطه جغرافیایی خود دارای بار مفهومی بالایی است چرا که ولایت همچون آب گوارای شیرین آن بیابان است.

وی با اشاره به اینکه ولایت نقطه اجتماع و اتحاد جامعه است، ادامه داد: موضوع خلافت و جانشینی امام علی(ع)، چندین بار به صورت آشکار توسط پیامبر در مکان و زمان‌های مختلف بیان شده بود اما اعلام علنی این خلافت در مراسم حج الوداع نشان از اهمیت والای امامت و معرفی ایشان به گروه‌ها و قبایل مختلف مردم داشت.

این مدرس نهج‌البلاغه در راستای رفع برخی شبهات جریان غدیر و جانشینی امام علی(ع) به معرفی چند کتاب پرداخت و گفت: کتاب «اسرار غدیر» تألیف محمد باقر انصاری و «حقیقت جاویدان» به قلم مقاتله‌ابن‌عطیه دو کتاب مفید در جهت رفع شبهات خلافت و جریان غدیر است.

 

پایان پیام/580

منبع: شبستان

کلیدواژه: غدیر عید غدیر عید غدیر خم سومین جشنواره طنین مسجد بیرجند جشنواره طنین مسجد دهه ولایت و امامت روزنامه کانون های فرهنگی هنری مساجد مسجد عدالت در نهج البلاغه حجت الاسلام محمدی پیام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۲۹۶۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال،لازمه انتخاب راه صحیح است

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: پاسخ به این پرسش مهم که «انسانیت انسان در چیست» می‌توان روشن کننده این باشد که چه چیزی حقیقت انسان است. انسانیت انسان به روح او است. شکی نیست که قرآن انسان را مرکّب از روح و بدن می‌داند. حقیقت روح چیزی غیر از بدن است و تا آن نباشد انسان به وجود نمی‌آید.پس هر چیزی که کمال برای روح باشد، کمال انسانی محسوب می‌شود.مرز بین انسان و حیوان زمانی ترسیم می‌شود که پای تعهد در کار بیاید و انسان بنا بگذارد که آگاهانه کاری را انجام دهد یا از انجام کاری خودداری کند و برای رفتارهای خود مقررات و ضوابطی داشته باشد. البته چگونگی وضع مقررات و نحوه اجرای آنها بحث دیگری است؛ اصل مسأله این است که انسان یا مقررات، ضوابط، ارزش‌ها، و حلال و حرام را بپذیرد، و یا بخواهد از هر قید و بندی آزاد و یله باشد و هر گونه که خواست، رفتار کند. این جاست که باید و نباید، و خوب و بد پیدا می‌شود. کاری که موجب کمال می‌شود، خوب است و باید انجام شود و کاری که موجب نقص می‌شود، بد است و نباید انجام شود.

«صبر» یعنی مقاومت در مقابل انگیزه و عاملی که انسان را به جهتی غیر از کمال دعوت می‌کند؛ ما هم انسان و خواهان کمال خود هستیم؛ کمال ما نیز در سایه انتخاب راه صحیح حاصل می‌شود که لازمه آن مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال است؛ بنا بر این اگر ما می‌خواهیم انسان باشیم و به مقام خلیفة‌اللهی و قرب الهی برسیم و گل سر سبد آفرینش بشویم، باید حد و مرزها را بشناسیم، بایدها و نبایدها را بدانیم، مقررات و ضوابط را بپذیریم و در چارچوب آنها رفتار کنیم و در برابر آنچه ما را از این مسیر منحرف می‌کند، مقاومت کنیم. آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در این خصوص در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۲/۰۴/۲۰، مطابق با دوم رمضان ۱۴۳۴ ایراد فرموده‌اند. قسمت نخست این سلسله مطلب، تقدیم نگاه تان می‌شود:

مفهوم صبر

پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در شب معراج از خدای متعال سوال کردند: «یَا رَبِّ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَل؛ ۱ چه کاری بهتر و مطلوب‌تر است؟» خدای متعال در پاسخ فرمود: «لَیْسَ شَیْ‌ءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْت؛ هیچ چیزی نزد من بهتر از توکل بر من و رضایت به آنچه مقدر کرده‌ام، نیست.» طبعاً، این رفتارِ برتر از کسانی صادر می‌شود که مراتب مقدماتی تکامل را پیموده و به مراحل نهایی کمال رسیده‌اند. با توضیحاتی که درباره این دو موضوع دادیم، روشن شد برای اینکه فردی راضی به تقدیرات خدا باشد، شرایط روحی و روانی خاصی لازم است و هر کسی ابتدا به ساکن نمی‌تواند مدعی شود که من به هر چه خدا تقدیر کرده، راضی هستم.

چه بسا در عمل حوادثی پیش می‌آید که شخص رضایت خودش، و حتی گاهی رضایت مردم را بر رضایت خدا مقدم می‌دارد. گاهی انسان می‌داند که خدا از انجام کاری راضی است، اما مردم او را ملامت می‌کنند یا جامعه آن را نمی‌پسندد؛ مخالفت با خواسته مردم و افکار عمومی و به اصطلاح برخلاف مسیر آب حرکت کردن خیلی مشکل است. گاهی نیز خود فرد خواسته‌هایی دارد که ارضای آنها با انجام تکلیف الهی نمی‌سازد؛ همه ما نیز کما بیش این مسأله را تجربه کرده‌ایم که بعضی خواسته‌های ما را خدا نمی‌پسندد، نه تنها نمی‌پسندد، بلکه حتی گاهی از آنها نهی کرده و در برابر انجام آن وعده عذاب می‌دهد، ولی ما خواسته خودمان را بر فرمان الهی مقدم می‌داریم.

«رضا»؛ اوج قله کمال

رسیدن انسان به چنان مرتبه‌ای که به همه دستورات خدا و تکالیفی که تشریع کرده، راضی باشد، و هم‌چنین در برابر همه تقدیرات الهی در تکوینیات و حوادثی مثل بیماری، فقر، مشکلات اجتماعی و سختی‌ها و دشواری‌های دیگر هیچ نگرانی نداشته باشد و حتی در دل هم از خدا گله‌مند نباشد، خیلی مشکل است. البته خداوند چنین بندگانی دارد که به همه تشریعات او راضی هستند و به آنها عمل می‌کنند، و در برابر تکوینیات و تقدیرات الهی هم هیچ گلایه‌ای ندارند.

برای رسیدن به این مقام انسان باید به مرتبه‌ای از یقین برسد که بداند هیچیک از حوادث عالم، اعم از آنچه خوشایند اوست و آنچه برایش ناگوار است، بی‌اذن خدا و خارج از تقدیر الهی نیست و به نحوی انتساب به خدا دارد. دسترسی به این اعتقاد و پایبند بودن به آن هم کار آسانی نیست. بسیاری از بزرگان در این مساله که تقدیرات خدا شامل چه اموری می‌شود شبهات و اشکالاتی دارند و برای تقدیرات الهی دایره خاصی را تعیین می‌کنند. اما اگر کسی همه حوادث را مطابق با خواست و اراده خدا دانست و یقین کرد که در ملک الهی بدون اراده خدا هیچ اتفاقی واقع نمی‌شود، می‌تواند دلش را راضی کند که این تقدیرات را بپسندد و گلایه‌ای نداشته باشد.

کسانی بوده‌اند که شدیدترین مصیبت‌ها را با روی باز استقبال کرده‌اند؛ من مادر شهیدی را می‌شناسم که وقتی به او گفتند: بیا جنازه پسرت را برای آخرین مرتبه ببین! گفت: من فرزندم را در راه خدا داده‌ام؛ چه چیزی را ببینم؟ مادران شهیدی هستند که چند فرزندشان شهید شده، اما با روی گشاده می‌گویند: کاش فرزند دیگری هم داشتیم و در راه خدا می‌دادیم! رنج بعضی مشکلات از شهید دادن کمتر نیست؛ مادری که سال‌ها از فرزندش که به بیماری لاعلاجی مبتلا است، پرستاری می‌کند؛ چنین کسی گویا هر روز فرزندی را در راه خدا داده است. خوشا به حال کسانی که خداوند به آنها چنین معرفت، ایمان و کمالی را داده است!

شاید این موارد به نظر بعضی افسانه باشد؛ اما خداوند این مقام رفیع را نصیب اولیایش می‌کند. البته این کار بسیار سخت است و کسانی که مراتب متوسط کمال را نپیموده‌اند، به آسانی نمی‌توانند در پی «توکل» و «رضا» که افضل‌الاعمال است، باشند. چه بسیار افراد باتقوا، متدین، متعبد، اهل عبادت و انجام مستحبات که در شرایطی نتوانسته‌اند سختی‌ها را تحمل کنند و حرف‌ها و رفتارهای غیر منتظره‌ای از آنها صادر شده است و یا در دل از خداوند گله‌مند شده‌اند. با توجه به این امر این سوال مطرح می‌شود که کسانی که ظرفیت و توان راضی بودن به همه تقدیرات و خواسته‌های خدا را ندارند، چه کنند؟

پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم ضمن روایتی مفصل سفارشاتی به جناب ابوذر فرمودند که یک جمله آن، این است: «فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالرِّضَا فِی الْیَقِینِ فَافْعَلْ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَی مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً؛ ۲ اگر توانستی کارهایت را با رضا و رغبت برای خدا انجام دهی و به تقدیرات الهی یقین داشته باشی، چنین کن؛ و اگر نتوانستی، در صبر بر آنچه ناخوشایند توست، خیر فراوانی است.» این توصیه پیامبر به ابوذر است، یکی از کسانی که عالی‌ترین مقامات ایمان را کسب کرده و مورد عنایت خاص پیغمبر اکرم و امیرالمومنین سلام‌الله علیهما بوده است؛ اما گویا آن حضرت به این نکته توجه داشتند که شاید حتی کسی مثل ابوذر هم نتواند همه اعمالش را با این ویژگی‌ها انجام دهد. از همین رو می‌فرمایند: «وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَی مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً.» با توجه به این فرمایش پیامبر صلوات‌الله علیه اگر بخواهیم مکارم اخلاقی و رفتاری را درجه‌بندی کنیم، مرتبه نازل‌تر ارزش‌های اخلاقی بعد از «توکل» و «رضا»، «صبر» است. به همین مناسبت اگر خدای متعال توفیق بدهد مقداری درباره این مفهوم اخلاقی از دیدگاه اسلام صحبت کنیم.

کاربردهای قرآنی «صبر»

مفهومی که ما از صبر در ذهن داریم مفهوم ساده‌ای است و شاید تعریف روشنی از آن نداشته باشیم. صبر در نظر ما یعنی این‌که اگر بلا، گرفتاری، سختی و یا مشکلاتی برای انسان پیش آمد، در برابر آن جزع و فزع نکند و خویشتن‌دار باشد؛ اما واژه «صبر» در قرآن کریم و روایات اهل بیت صلوات‌الله علیهم اجمعین کاربردی بسیار وسیع‌تر از این دارد و با بررسی آیات و روایات شاید به این نتیجه برسیم که این واژه تمام ارزش‌های اخلاقی را در برمی‌گیرد.

«صبر» و مشتقات آن بیش از صد بار در قرآن ذکر شده و بعضی از کاربردهای آن با تعبیرات و صدر و ذیلی همراه است که شاید برای کسانی که در مرتبه ضعیفی از ایمان هستند، مواجهه با چنین مفاهیمی تعجب‌آور باشد و باور نکنند که صبر تا این اندازه مهم باشد. در چهار آیه از قرآن بعد از این‌که خداوند آیات الهی را می‌شمارد، می‌گوید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛ ۳ در این آیات نشانه‌هایی است برای کسانی که اهل صبر و شکر باشند.»

در آیه‌ای از قرآن نیز بعد از بیان شمه‌ای از شرح حال حضرت ایوب علیه‌السلام، برای ستایش آن حضرت می‌فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا، نِعْمَ الْعَبْدُ، إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ۴ ما او را صابر یافتیم؛ عجب بنده خوبی!» ظاهراً توصیف آن حضرت به خوبی به واسطه صبر اوست. در آیات دیگری نیز می‌فرماید: «وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ۵» «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ۶» «وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ. ۷» تعبیرات فراوان دیگری نیز در مدح «صبر» در قرآن کریم آمده است. در سوره عصر هم دو چیز را عامل اصلاح اجتماع معرفی می‌کند و آن این‌که مؤمنان یک‌دیگر را سفارش کنند به این‌که ملازم حق و اهل صبر باشند. خداوند می‌توانست در این سوره کوچک که می‌خواهد در آن ابتدا عصاره تعالیم اسلام برای رشد و کمال انسان و وظیفه عمومی هر فرد، و در مرحله بعد، عامل مهم همبستگی اجتماعی و تأثیر و تأثرات بین افراد را بیان کند، امور دیگری مثل توکل، اخلاص و یا تقوا را به عنوان ارزش‌های معنوی معرفی کند؛ اما به جای همه آنها «صبر» را عنوان کرده است.

در چند آیه از قرآن هم خود پیغمبر اکرم صلوات‌الله علیه توصیه به صبر شده است؛ از جمله: «وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ. ۸» این آیه سرلوحه دعوت پیامبر بود و نشان این است که یکی از مهم‌ترین اموری که آن حضرت از ابتدا باید به آنها توجه داشته باشد این است که لازمه مسئولیتی که بر عهده‌اش گذاشته شده، صبر کردن به خاطر خدا است. در آیه دیگری نیز می‌فرماید: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ ۹ مثل پیامبران صاحب عزم صبر داشته باش.» و یا: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَی وَهُوَ مَکْظُومٌ؛ ۱۰ صبر داشته باش؛ نه مثل صاحب حوت (یعنی حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه‌السلام) که وقتی مردم به دعوت او توجه نکردند و آثار عذاب نازل شد، از قومش کناره گرفت.»

مفهوم‌شناسی «صبر»

ما معمولاً «صبر» را در مقابل سختی، گرفتاری و مصیبت به کار می‌بریم و وقتی می‌گوئیم کسی اهل صبر است، منظور ما این است که در مقابل مشکلات صبر می‌کند. اما این آیات انسان را وا می‌دارد به این‌که درباره واژه «صبر» تأمل بیشتری داشته باشد. با بررسی کاربردهای این واژه، به خصوص در قرآن متوجه می‌شویم مفهوم آن بسیار وسیع‌تر از مفهوم متعارفی است که ما در ذهن داریم. علاوه بر این‌که در روایتی از پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین صلوات‌الله علیهما نقل شده که فرمودند: صبر سه قسم است: الصَّبْرُ ثَلَاثَة؛ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة. ۱۱» در این روایت صبر با سه حرف ربط، مشخص و به سه قسمت تقسیم شده است. یعنی این‌که صبر فقط این نیست که انسان هنگام بلا و مصیبت جزع و فزع نکند. صبر موارد دیگری هم دارد؛ زمانی که انسان انگیزه و رغبت برای گناه پیدا می‌کند، اگر خودش را از گناه حفظ کند، این صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة است. در این تعبیر گویا معنای اِعراض در صبر اشراب شده است. گاهی نیز تکلیف سنگینی مثل جهاد و یا بعضی تکالیف اجتماعی دیگر بر عهده انسان آمده که انجام آن مشکلات و گرفتاری‌هایی را در پی دارد و بسیاری افراد نمی‌توانند آن را تحمل کنند و به سرانجام برسانند. چنین موقعیتی جای صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ است.

معمولاً تکالیف اجتماعی تشکیک‌بردار است و مراتبی دارد. فرض کنید قاضی‌ای که به او پیشنهاد رشوه شده ممکن است در برابر یک میلیون، ده میلیون و یا صد میلیون تومان مقاومت کند؛ اما اگر ده میلیارد تومان به او پیشنهاد شود دست و دلش بلرزد و به گونه دیگری حکم صادر کند. هم چنان‌که ممکن است فردی در مقابل یک صحنه مهیج خود را کنترل کند، اما در شرایطی که فقط کسی مثل حضرت یوسف می‌تواند از ارتکاب گناه خودداری کند، همین شخص دامن خود را به گناه آلوده کند.

پس صبر، تنها تحمل مصیبت و جزع و فزع نکردن در برابر آن نیست. همه ما در معرض مسائل سخت و تکالیف شرعی که بعضی از آنها از واجبات مؤکد است، قرار داریم؛ اما گاهی نسبت به آنها دقت لازم را نداریم و در برابر آنها صبر نمی‌کنیم. ممکن است ما قاضی رسمی نباشیم، اما در هر شرایطی باید مراقب باشیم که حقی ناحق نشود، به کسی ظلم نشود، حق کسی تضییع نشود، در گفتگوهایمان و قضاوت‌هایی که درباره اشخاص داریم مبتلا به قضاوت نادرست نشویم و زود کسی را محکوم نکنیم و یا کسی را بیش از اندازه تحسین نکنیم. در دوران جنگ هشت ساله کسانی بودند که با وجود سن بالا تا آخرین لحظه مقاومت کردند و در برابر همه سختی‌ها خم به ابرو نیاوردند؛ در مقابل، کسانی هم بودند که همان روزهای اول جنگ در برابر اندک سختی و ناهمواری خود را باختند و به بهانه‌ای از جبهه برگشتند.

صبر یک مفهوم عام اخلاقی است که ناظر به فعل خاصی نیست

از همین مصادیق می‌توان دریافت که صبر یک مفهوم عام اخلاقی است که ناظر به فعل خاصی نیست؛ بلکه بر خلاف رفتارهایی مثل انفاق، سخاوت، راستگویی و یا درستکاری که عنوان مشخص و تعریف دقیقی دارند و خود آنها مصادیقشان را معرفی می‌کنند، صبر از جمله مفاهیم انتزاعی است که مصادیق متعدد و حتی متغایر نوعی دارد که از مجموع آنها عنوانی کلی انتزاع می‌شود و فعل خاصی را نشان نمی‌دهد. مثل واژه «تقوا»، به معنای خویشتن‌داری، پروا و یا ترس از خدا، که عنوانی کلی است و رفتارهای متفاوتی از انجام بعضی کارها مثل خواندن نماز تا ترک بعضی کارها مثل گناهان را شامل می‌شود. واژه «صبر» نیز دایره وسیعی دارد و امور مختلفی را در بر می‌گیرد.

در لغت‌نامه‌های فارسی در مقابل کلمه «صبر» می‌نویسند: شکیبایی به عنوان اسم مصدر، و یا شکیبیدن به عنوان مصدر. اما به نظر می‌رسد واژه صبر برای ما روشن‌تر از شکیبایی است. یکی از راه‌های کشف معنای یک واژه بررسی موارد کاربرد حقیقی آن و دریافتن مفهوم جامع بین موارد استعمال آن واژه است. با توجه به همین رویه، پس از بررسی موارد استعمال «صبر» متوجه می‌شویم که این واژه سه گونه کاربرد دارد: ۱ مواردی که با «عن» متعدی شده و در برابر معاصی و کارهای زشت به کار رفته است؛ ۲ مواردی که در برابر افعال ایجابی با «علی» متعدی شده و معنای مقاومت، پایداری و استقامت است؛ ۳ تحمل مصیبت‌ها و اتفاقات ناخوشایندی که برای انسان پیش می‌آید.

با ملاحظه این کاربردها و حذف ویژگی‌های خاص هر یک از آنها متوجه می‌شویم که جهت مشترکی بین همه آنها وجود دارد که ریشه اصلی معنای صبر است و آن، این است که در تمام موارد سه‌گانه، انگیزه یا عاملی وجود دارد که انسان را به سوی کار دیگری می‌کشاند، اما در برابر آن صبر می‌کند. شاید نزدیک‌ترین مفهوم به «صبر» مفهوم «مقاومت» باشد.

به عنوان مثال به این آیات توجه کنید: «بَلَی إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ؛ ۱۲ اگر دشمن ناگهان به شما حمله کرد و شما در مقابل حمله شدید دشمن صبر کنید و تقوا داشته باشید، خداوند پنج هزار فرشته به کمک شما می‌فرستد.» آیا در این آیه معنای «صبر» این است که جزع و فزع نکنید؟ خیر؛ یعنی: مقاومت کنید. «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ؛ ۱۳ با فقرایی که صبح و شام خدا را عبادت می‌کنند، باش و آنها را رها نکن.» در این آیه نیز «صبر» به معنی عدم جزع و فزع نیست؛ بلکه یعنی در مقابل پیشنهاد ثروتمندان مقاومت کن و فقرا را رها نکن.

با ملاحظه موارد استعمال «صبر» در می‌یابیم که ما همیشه با عواملی مواجه هستیم که ما را به جهتی بر خلاف مسیر صحیح دعوت می‌کنند و مقاومت در مقابل این عوامل به «صبر» تعبیر می‌شود. این عامل گاهی درونی است؛ مثل شهوت که عاملی غریزی است و انسان را به گناه سوق می‌دهد و یا خستگی، بی‌حالی و راحت‌طلبی که انسان را از انجام کارهای سخت مثل جهاد و مبارزه باز می‌دارد. گاهی نیز این عامل بیرونی است؛ مثل مصیبت‌هایی که ایجاب می‌کند انسان شکوه و بی‌تابی کند و از خود عکس‌العمل تندی نشان دهد. مقاومت کردن در برابر این عوامل «صبر» است.

پس نزدیک‌ترین واژه‌ای که می‌توانیم به عنوان معرف «صبر» در نظر بگیریم، در عربی «مقاومت» و در فارسی «خویشتن‌داری» است. این مفهوم در همه اقسام «صبر» دیده می‌شود. شبیه‌ترین واژه‌ای که در قرآن برای «صبر» به کار رفته، «استقامت» است: «فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ؛ ۱۴» و یا: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا؛ ۱۵» چون در آیات مشابه به‌جای مفهوم «استقامت» و «مقاومت» کلمه «صبر» به کار رفته است.

۱. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۱.

۲. مکارم‌الاخلاق، ص ۴۶۹.

۳. ابراهیم (۱۴)، ۵؛ لقمان (۳۱)، ۳۱؛ سبأ (۳۴)، ۱۹؛ شوری (۴۲)، ۳۳.

۴. ص (۳۸)، ۴۴.

۵. بقره (۲)، ۲۴۹؛ انفال (۸)، ۶۶.

۶. بقره (۲)، ۱۵۳؛ انفال (۸)، ۴۶.

۷. آل‌عمران (۳)، ۱۴۶.

۸. مدثر (۷۴)، ۷.

۹. احقاف (۴۶)، ۳۵.

۱۰. قلم (۶۸)، ۴۸.

۱۱. کافی، ج ۲، ص ۹۱، باب الصبر.

۱۲. آل‌عمران (۳)، ۱۲۵.

۱۳. کهف (۱۸)، ۲۸.

۱۴. شوری (۴۲)، ۱۵.

۱۵. احقاف (۴۶)، ۱۳.

کد خبر 6083141 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • پهلوان بودن واژه ایست بینهایت
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • نهج‌البلاغه| راهکار اصلاح رابطه با خدا
  • ۲ شاخصه مهم «هیئت» از نگاه رهبر انقلاب/ جمعیت ملاک سنجش نیست
  • مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال،لازمه انتخاب راه صحیح است
  • طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد
  • در کشوری که یک فساد بزرگ را «فسادنمایی» می‌نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟
  • طعنه روزنامه جمهوری اسلامی به پرونده چای دبش: در کشوری که یک فساد بزرگ را «فسادنمایی» می‌نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟
  • طعنه سنگین روزنامه جمهوری اسلامی به رئیسی و پرونده چای دبش: در کشوری که یک فسادبزرگ را «فسادنمایی» می‌نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟
  • روزنامه جمهوری اسلامی : در کشوری که یک فساد بزرگ را "فساد نمایی" می نامید، می‌شود دم از عدالت زد؟