Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-04-24@09:32:14 GMT

محمد نوری:فکر نمی کردند تیم کی روش صعودکند،نیامدند

تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۳۵۱۸۳

محمد نوری:فکر نمی کردند تیم کی روش صعودکند،نیامدند

محمدنوری کاپیتان پارس جنوبی در گفت وگویی مفضل در آنتن زندگی حرفه ای طولانی خود را ورق زد.

به گزارش "ورزش سه"، محمد نوری جزو بازیکنان خوب فوتبال ایران است که حالا در آستانه 37 سالگی نیز یکی از بهترین بازیکنان تیم پارس جنوبی محسوب می شود. کاپیتان سابق سرخ های پایتخت در طول سالها  بازی در تیمهای مختلف خاطرات، حرف ها ومسائل جالبی را در ذهن دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در گفت و گوی مفصل با سایت آنتن بخشی از مهم ترین اتفاقات زندگی فوتبالی اش را بیان کرد.


ماحصل گفت و گوی ما با محمد نوری را در ادامه می خوانید:


امیدوارم فصل خوبی با پارس جنوبی داشته باشیم


تیم پارس جنوبی تغییرات زیادی در این فصل داشته و نسبت به تیم سال گذشته 3 بازیکن در تیم باقی مانده اند. بقیه بازیکنان جدید هستند. تلفیقی از جوانان و کم تجربه ها به همراه 3، 4 بازیکن باتجربه و باکیفیت را در اختیار داریم و امیدوارم فصل خوبی را داشته باشیم و مثل فصول گذشته به رده هایی که می خواهیم برسیم.

 

توضیحات محمد نوری درباره شرایط پارس جنوبی


**کمالوند با تجربه بالا این نفرات را جذب کرده است


هر تیمی نسبت به تفکرات سرمربی بسته می شود. آقای کمالوند تجربه و عملکرد خوبی در دوران مربیگری اش داشته و قطعا با این تجربه بازیکنان مورد نظرش را انتخاب کرده است. البته شرایط مالی نیز در این تغییرات دخیل بوده است. با این حال خوش بین هستیم که نتایج خوبی بگیریم. البته نسبت به بودجه ای که داریم نمی شود توقع زیادی از پارس جنوبی داشت. هدف ما بقا است ، اما با توجه به بازیکنانی که داریم می توانیم به رده های بالای جدول نیز برسیم.


**رسیدگی ها به پارس جنوبی باید بیشتر شود


شهرستان جم جو خوب وآرامی برقرار است. جم، مردم خونگرمی دارد، مردم جنوب استقبال خیلی خوبی از بازیکنان و تیم انجام می دهند، اما رسیدگی به تیم ما کم است. دلخوشی مردم جم همین تیم است و باید رسیدگی به آن بیشتر شود. این همه منابع مالی عظیم آنجا وجود دارد که باید به واسطه آن تیم قدرتمندی را روانه لیگ برتر کنند اما متاسفانه آنطور که باید حمایت نمی کنند. با این حال من در پارس جنوبی راحتم، تیم خوب و بدون حاشیه ای است وبستر خوبی برای بازی کردن فراهم شده است.


**سن که بالا می رود شرایط برای بازی سخت می شود


سال گذشته 5 گل زدم و اقای گل پارس جنوبی شدم. 3 یا 4 پاس گل هم دادم و فصل خوبی داشتم. امیدوارم امسال هم فصل خوبی داشته باشم. وقتی سن بالا می رود، شرایط برای بازی کردن سخت می شود. باید حرفه ای تر زندگی کنی، بیشتر سعی می کنم از تجربه ام در زمین استفاده کنم.


**اکثر همبازی هایم فوتبال را کنار گذاشته اند


من 36 سال و خرده سن دارم وهمه همبازی هایم به غیر از چند نفر فوتبال را کنار گذاشته اند. فکر می کنم از نسل ما به غیر از من مهدی رحمتی، سیدجلال حسینی، قاسم حدادی فر و یکی، دو نفر دیگر هنوز بازی می کنند. واقعا شرایط سخت است. با این حال خوب تمرین می کنم و حواسم هست که عملکرد خوبی داشته باشم.


**می خواهم تا روز آخر فوتبالم باکیفیت باشم


هنوز راجع به کنار گذاشتن فوتبال تصمیم نگرفتم. تا جایی که بتوانم بازی می کنم. مهم این است که بتوانم تا روز آخر فوتبال باکیفیت باشم. خداراشکر که این اواخر هم کیفیت خوبی داشتم که با من تمدید کردند. چند پیشنهاد هم اول فصل داشتم اما در پارس جنوبی راحتم و تصمیم گرفتم بازهم در خدمت این تیم باشم.

 

نظر کاپیتان سابق پرسپولیس درباره بازیکنان مسن لیگ برتر


**انجام دادم بازی افتتاحیه افتخار است


بازی کردن در افتتاحیه لیگ جلوی پرسپولیس افتخار است که نصیب باشگاه شده. درست است که بازی کردن جلوی تماشاچی ها و در ورزشگاه آزادی سخت است اما افتخار بزرگی است.  خیلی از بازیکنان ما ورزشگاه آزادی را از نزدیک ندیده اند، چه برسد بخواهند در آن بازی کنند. با این حال می تواند برای نفرات جوان پله ترقی باشد. یادم هست زمانی که سپاهان بودم مقابل پرسپولیس در نیمه دوم جای محرم نوید کیا به زمین رفتم و آنقدر خوب بازی کردم که برنامه تلویزیونی آن شب یک دقیقه روی من کارشناسی گذاشت. از آن به بعد اسمم سر زبان ها آمد و محمد نوری شدم.


**واکنش به شائبه تبانی با پرسپولیس


اگر بخواهم راجع به بازی آخر فصل گذشته با پرسپولیس صحبت کنم باید بگویم مگر تا قبل از آن تیمی پرسپولیس را برده بود که انتظار داشتند پارس جنوبی با آن شرایط ببرد؟ واقعا متعجب بودم که آن همه هجمه به سمت ما آمد. پرسپولیس فقط یک باخت در لیگ داشت و اگر قرار تیمی آنها را ببرد، بالای جدولی ها بودند. با این حال ما نسبت به بضاعت مان عالی بودیم. دیدید که طوفانی بازی را شروع کردیم و بازیکنان باغیرت بازی کردند. اعتقاد من بر این است که فوتبالیست ها کم کاری نمی کنند و در هر تیمی باشند با تمام وجود به میدان می روند.آقای تارتار هم قبل از بازی گفت که با تمام وجود بازی کنید و هرچه دارید بگذارید. معمولا بازی های آخر لیگ جزو کسل کننده ترین ها می شود اما از شانس ما بود که هفته چهاردهم با تراکتور دیدار کردیم و بعد با پرسپولیس بازی انجام دادیم و این مسابقه را کل ایران دیدند.

 

پاسخ کاپیتان پارس جنوبی به شائبه راه دادن به پرسپولیس


**استقلال همیشه مرا می خواست اما دوست داشتم به پرسپولیس بروم


من زمانی که در لیگ دسته اول برای همای تهران بازی می کردم، از استقلال پیشنهاد داشتم. یادم است یک بازی رولند کخ به محل بازی هما با عقاب آمد تا 3 بازیکن دیگر را ببیند اما من که دو گل در آن مسابقه زدم را پسندید و گفت او را می خواهم. آقای قلعه نویی هم چند بار مرا برای استقلال می خواست و به هر دلیلی به استقلال نرفتم. واقعیت این است که هیمشه از استقلال پیشنهاد داشتم اما از بچگی پرسپولیسی بودم و عاشق این تیم بودم. برای دیدن بازی هایش به استادیوم می رفتم و دوست داشتم برای پرسپولیس بازی کنم.بعد از درخشش در سپاهان هم از استقلال، پرسپولیس و سپاهان و ذوب آهن پیشنهاد داشتم که پیشنهاد مالی همه تیم ها از پرسپولیس بالاتر بود، اما پرسپولیس را انتخاب کردم.


 دایی برای جایگزینی کریمی مرا به پرسپولیس نیاورد


علی آقای کریمی هم پستی من بود اما همیشه رابطه خوبی داشتیم. هرگز علی آقای دایی به من چیزی نگفت که باید جایگزین کسی شوم. یادم است سال دومی که در بوشهر با شاهین بازی داشتیم در نیمه دوم دو بر یک عقب بودیم که آقای کریمی بازوبند را به من داد. این در حالی بود که 7، 8 بازیکن قدیمی تر از من هم در زمین بودند اما علی آقا گفت همین که من می گویم و بازی را ببند. کنار هم راحت بودیم و همیشه رابطه مان خوب بود اما تغییرات مدیریتی و کادرفنی باعث شده بود فشار زیادی روی تیم باشد.  در 5 سالی که در پرسپولیس بود مدام فشار روی تیم بود. شاید اگر آن نسل پرسپولیس الان حضور داشت، تیم از این هم بهتر بود.

 


**در لیست نبودم، دایی زنگ زد و خواست که کمک کنم


من سال قبل از آن فصلی که علی دایی با آن شرایط کنار برود و آقای درخشان بیاید، دو ساله قرارداد بسته بودم. سال اول که تمام شد گفتند در لیست تیم نیستی. پیشنهادهایی داشتم و دو سه هفته صبر کردم تا بهترین تصمیم را بگیرم که ناگهان آقای دایی تماس گرفت و اعلام کرد بیا و کمک کن. قرارداد داشتم و حاضر شدم 25 درصد از مبلغ قراردادم را هم کم کنم که بیایم وبازی کنم. با این حال 4، 5 بازی اول فصل با نظر آقای دایی کمتر بازی کردم و بعد هم که آن اتفاقات افتاد و آقای درخشان آمدند.


**در درفشی فر همه ترسیده بودند


روزی که آقای دایی رفتند و آقای درخشان رفتند جو عجیبی در درفشی فر حکم فرما بود. ما دوست داشتیم آقای دایی بماند اما بازیکن هستیم و اختیاری نداریم. هیاهوی عجیبی بود. هواداران عصبی و ترسیده بودند. یکی دو نفر زخمی شدند، دو تا سرمربی داشتیم و این ها به عدم ثبات مدیریتی برمی گشت. نیاز به جنجال نبود، با یک جلسه همه چیز حل می شد و همان استرس هم به بازیکنان رسید. بازیکنان با ترس به زمین می رفتند. شرایط بحرانی و عجیبی داشتیم. یادم است آن سال برای برپایی یک اردو به امارات رفتیم و لباس هتلی نداشتیم. لباس ها را از منیریه می خریدند و هزارجور داستان داشتیم.


**داستان سجده بقا در پرسپولیس


آن سجده واقعا بحثش جدا از مسائلی بود که مطرح شد اما ان را به شرایط پرسپولیس چسباندند. من یادم نمی آید کدام بازی بود اما واقعیت این بود که شب بازی خواب دیدم مصدوم می شوم و نذر کرده بودم. بعداز بازی خدارا شکر کردم که سالم هستم. واقعا ربطی به نتایج پرسپولیس نداشت. الان هم بعد از بازی هایی که ذهنم مشغول باشد، این کار را انجام می دهم. مهم هم نیست.

 

واکنش محمد نوری به عکس معروف سجده بقای پرسپولیس


**هرگز نرسیدن بهتر از دیررسیدن است


بعضی وقت ها اتفاقاتی می افتد که دست آدم نیست. مثل آن سوتی معروفم در برنامه تلویزیونی که گفتم هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است. البته الان هم می گویم هرگز نرسیدن بهتر از آن است که دیر برسی و من همیشه آن تایم هستم.(باخنده)

 

تاکید دوباره محمد نوری: هرگز نرسیدن بهتر از دیررسیدن است!


**ماجرای قرض 100 میلیونی از آندو


در همان سال سخت پرسپولیس آندو رفیق صمیمی ام است و جزو کسانی است که با او رفت و آمد دارم. او رفیق چند ساله ام است و پولی که قرض گرفته بودم را هم پس دادم. از کودکی با هم بزرگ شدیم و واقعا دوستش دارم.


**از بچگی آرزو داشتم به استقلال گل بزنم


در آن سال عجیب پرسپولیس وقتی آقای درخشان آمده بودند استقلال از نظر مهره شرایط خیلی بهتری نسبت به ما داشت. همه هواداران می گفتند دربی را هم می بازیم اما آن بازی شرایطش فرق دارد. وقتی یک گل خوردیم و بازنده به رختکن رفتیم تیم وضعیت بدی داشت. خداراشکر که دو گل زدیم و گل اول هم خودم زدم. آن گل بهترین گل تاریخ فوتبالم بود و آنقدر خوشحال بودم که هر شادی ای بود انجام دادم. همه کار کردم چون از بچگی آرزو داشتم به استقلال گل بزنم.


**همراه پلیس تا خانه پیاده رفتم!


شبی که به استقلال گل زدم و دربی را بردیم، دوستم دنبالم آمد تا با هم به خانه برویم. سمت محله مان که رفتیم، دیدیم هواداران جمع شده اند. به همین خاطر کف ماشین خوابیدم تا کسی مرا نبیند و ترافیک شود اما از شانس بد یکی از هواداران مرا دید وآنجا قفل شد. پلیس ورود کرد و پیاده شدم و همراه با پلیس از کوچه و پس کوچه ها پیاده به خانه رفتم!

 

ماجرای پنهان شدن کاپیتان پرسپولیس زیر صندلی عقب بعد از گلزنی در دربی


**گل سالمم را با فتوشاپ مردود کردند!


اولین دربی ای که بازی کردم ماجرای فتوشاپ معروف پیش آمد و مرا نیم متر در عکس جابه جا کردند! دوست داشتم در آن مسابقه گل بزنم و زدم اما کمک داور مردود اعلام کرد. در حالی که صحیح بود. واقعا حسرتش رامی خورم. در آن مسابقه عالی کار کردیم وبرخلاف جریان بازی بازنده شدیم.


**می خواستم پنالتی را به علی کریمی بدهم، نیامد داخل زمین!


در آن دربی ای که پنالتی خراب کردم، اصلا نمی خواستم پنالتی بزنم. توپ را برداشتم که به علی آقای کریمی بدهم اما علی آقا ضربه خورد و بیرون رفت. هرچه ایستادم او برنگشت. برگشتم به بقیه بازیکنان بدهم اما هیچ کس نبود. فشار زیادی روی تیم بود و مجبور شدم خودم بزنم. شب قبل از بازی به من گفتند که خواب دیده اند گل می زنم و من هم گفتم می زنم و گل می شود حتما! واقعا تمرکز نداشتم و جالب اینکه 10 دقیقه هم به خاطر لیزر انداختن به صورت اقای رحمتی بازی متوقف شد و ضربه را کاملا بی تمرکز زدم و بیرون رفت!

 

راز خراب شدن پنالتی محمد نوری در دربی


**رحمتی با پنالتی زدنم آشنایی داشت


با مهدی رحمتی از تیم امید همبازی بودیم و به یکدیگر زیاد پنالتی زدیم. او با ضربه زدن من آشنایی داشت اما گفتم که شرایط آن پنالتی چه بود. به نوعی در عمل انجام شده ماندم و البته توپ را بیرون زدم.


**داستان جدایی از پرسپولیس؛ با مدیر وقت باشگاه بحثم شد


مدیر باشگاه مسیمیر قطر از فروردین ماه به من گفته بود که به قطر بروم. چند بار تماس گرفتند و صحبت کردیم اما گفتم که دوست دارم پرسپولیس بمانم. وقتی آقای برانکو به کشورش رفت بحث هایی پیش آمد که او پولش را می خواهد و دیگر برنمی گردد، زمزمه حضور مربی ایرانی هم بود. در این شرایط دیدم مدیرعامل وقت باشگاه با همه بچه ها صحبت و تمدید می کند اما هیچ اسمی از من نیست. یکروز به باشگاه رفتم و گفتم تکلیفم چیست و به همین خاطر با مدیر باشگاه بحثم شد. من کاپیتان تیمم بودم و دوست داشتم شانم حفظ شود.  با خودم می گفتم نکند مرا نمی خواهند. وقتی دیدم خبری نیست به قطر رفتم تا مذاکره کنم.تست پزشکی دادم و به نوعی در عمل انجام شده قرار گرفتم و امضا کردم.

 


**اشتباه کردم به قطر رفتم


تصمیم من برای رفتن به فوبتال قطر اشتباه بود. درست فردای روزی که با مسیمیر قطر قرارداد بستم، مدیرعامل عوض شد. آقای طاهری آمد و پول برانکو را دادند و او به تهران برگشت. طاهری به من زنگ زد و گفت برای تمدید قرارداد به باشگاه بیا. گفتم چرا اینقدر دیر؟ دو روز زودتر زنگ می زدید. به تهران که آمدم با برانکو هم حرف زدم و او گفت کاپیتان من هستی و باید باشی. قرار شد به قطر بروم و فسخم را بگیرم و بیایم اما هرکاری کردم باشگاه قطری فسخم را نداد و مجبور شدم آنجا بمانم. واقعا هم تلاشم را کردم که برگردم اما مدیران باشگاه مسیمیر مبلغ زیادی خواستند و باشگاه پرسپولیس توان پرداخت این مبلغ را نداشت.

 

افشای راز جدایی محمد نوری از پرسپولیس: اشتباه کردم به قطر رفتم


**دوست داشتم به پرسپولیس برگردم، اما نشد


سالی که از قطر برگشتم، دوست داشتم دوباره به پرسپولیس بروم اما تیم آن سال برای قهرمانی بسته شده بود و قدرت زیادی داشت. صحبت هایی انجام شد اما استقبال طوری نبود که بخواهم به پرسپولیس برگردم. دوست داشتم برگردم و زمان زیادی ماندم اما پیشنهاد جدی نشد.

 

نوری: می خواستم با پیراهن پرسپولیس خداحافظی کنم اما نشد


**هواداران می گویند در پرسپولیس خداحافظی کن


اگر تصمیم رفتن به قطر را نمی گرفتم شاید الان هم بودم. برانکو مرا قبول داشت و هواداران هم همیشه ابراز علاقه می کنند. برخی می گویند بیا پرسپولیس و خداحافظی کن اما باید شرایط فراهم شود و باشگاه تمایل داشته باشد.


**مسلمان به من گفت مشکلی با نیمکت نشینی ندارد


بعد از آنکه نتوانستم فسخ قراردادم با مسیمیر را بگیرم باشگاه محسن مسلمان را جذب کرد. او بازی های خوبی نیز انجام داد. بی تردید اگر شرایط خوبش را ادامه می داد الان هم در پرسپولیس بود. خودش هم یکسری شرایط را قبول داشت و به من می گفت مشکلی با نیمکت نشینی ندارد. به هر حال وارد جزییات نمی شوم و مسائلی پیش آمد که ما بی اطلاع هستیم.


**گل محمدی مرا نخواست، باشگاه هم پشتم نایستاد


وقتی به ایران برگشتم به خاطر لیگ ضعیف قطر آن بازیکن سابق نبودم و چند هفته زمان برد تا شرایط ایده آل را به دست آوردم. به تراکتور رفتم چون آقای قلعه نویی چند سال مرا می خواست و علاقه داشتم با او کار کنم. تیم مان هم قوی بود و اگر بحث پنجره بسته پیش نمی آمد می توانستیم جام بگیریم. به فینال حذفی رفتیم و در لیگ سوم شدیم. سال خوبی در تراکتور داشتم، فقط هواداران این تیم از من دلخورند که چرا نیم فصل جدا شدم. واقعیت این است که آن زمان سرمربی محترم تیم مرا نخواست. با من صحبت کرد که بازیکنان خودش را آورده وبه من بازی نمی رسد. حقم بود بازی کنم چون اولین نفری بودم که در زمان پنجره بسته تمدید کردم و توقع داشتم باشگاه پشتم بایستد اما سرمربی مرا نخواست و ترجیح دادم یک طرفه فسخ کنم و بروم.


**در حق قلعه نویی در تیم ملی کم لطفی کردند


قبل از جام ملت های 2007 در لیست بودم وهمراه تیم ملی به مالزی هم رفتم. سپاهان بازی می کردم و بچه بودم. دو ساعت قبل از بازی در حالی که شماره های یک تا 27 را داده بودند، ناگهان خط خوردم. من شماره 21 داشتم و مشخص بود که می مانم اما دو ساعت مانده به بازی فرد دیگری که نامش را نمی آورم جایگزین من شد. آن زمان جوان هم بودم وحرفم برش نداشت اما خیلی تعجب کردم. تیم خوبی هم داشتیم و فکر می کنم بعد از جام ملت ها نسبت به آقای قلعه نویی هم کم لطفی کردند. ما در پنالتی باختیم و با مربیان دیگری که در پنالتی شکست خوردند، بهتر برخورد شد.

 

چرا امیر قلعه‌نویی ستاره جوانش را از تیم ملی خط زد؟


**می توانستم در جام ملت ها به تیم ملی کمک کنم


قبل از جام جهانی اگرچه مصدومیتم خوب شده بود اما چند هفته بازی نکردم و بااینکه 4 سال پیاپی در تیم ملی حضور داشتم اما در لیست نهایی جام جهانی قرار نگرفتم. کی روش هم علاقه زیادی به من داشت اما ترجیح داد به جام جهانی نروم. تیم که از جام جهانی برگشت من در زمان اقای درخشان در پرسپولیس هر بازی یا گل می زدم یا پاس گل می دادم. دوباره دعوت شدم اما داستان ممنوع الخروجی ام پیش آمد و بعد که آن را حل کردم متوجه شدم در لیست 23 نفره نهایی نیستم! خیلی ناراحت شدم و شوکه شدم. می توانستم به تیم ملی در استرالیا کمک کنم اما به نظر کی روش احترام گذاشتم و آرزوی موفقیت کردم.

 

افشاگری محمد نوری از دلیل خط خوردنش قبل از جام جهانی


**برخی فکر نمی کردند تیم کی روش از 3 بازی 9 امتیاز بگیرد


وقتی شرایط تیم ملی قبل از جام جهانی 2014 طوری شد که برای صعود به این تورنمنت باید از 3 بازی 9 امتیاز می گرفتیم، یکسری بازیکنان ترجیح دادند که نیایند. شاید فکر می کردند تیم به جام جهانی نمی رود. درباره مهدی رحمتی هم نمی دانم دلیلش چه بود. آقای کی روش کارهایی کرد که مهدی برگردد اما در نهایت نیامد. از طرفی تیم ملی در آن 3 بازی هم گل نخورد و رحمان احمدی عالی کار کرد.


**قطبی تیم ملی را دفاعی می چید


تیم ملی در زمان اقای قطبی تیم پرستاره ای بود. اما ایشان ترکیب را کمی محتاط و دفاعی می چید. از 3 بازی مرحله گروهی 3 برد آوردیم و من هم در دو بازی حضور داشتم. جلوی کره جنوبی نیز قرار بود بازی کنم اما ایشان مرا بازی نداد و خیلی هم دفاعی و بد بازی کردیم. گل خوردیم و باز هم مرا به زمین نفرستاد. می توانستیم با آن تیم به فینال برویم اما به هر حال شرایط مهیا نشد.


**چرا شجاعی با قطبی دست نداد؟


من زیاددر بحث های حاشیه ای شرکت نمی کنم. در اتوبوس تیم زمان خداحافظی یکی دو بازیکن با قطبی دست ندادند اما من دست دادم و خداحافظی کردم. با این حال فکر می کنم قطبی باید به ایران می آمد و پاسخگو می شد تا این همه معما در ذهن هواداران فوتبال باقی نماند. آن زمان مسعود شجاعی اسپانیا بازی می کرد و از قطبی دلخور بود. با این حال مسعود بازیکن بااخلاقی است و همیشه احترام مربی را نگه می دارد. او اما بازیکن رکی است و اگر مشکلی باشد نشان می دهد. اینطور نیست که برود پشت سر مربی حرف بزند.

 

چرا شجاعی در اتوبوس تیم ملی با قطبی دست نداد؟


**به اروپا می رفتم، شرایط برایم فرق می کرد


ازچیزهایی که در فوتبال به دست آوردم راضی ام اما اگر بعد از سپاهان به اروپا می رفتم شرایطم بهتر می شد. من پیشنهاد هم داشتم اما ترجیح دادم به پرسپولیس بپیوندم. با این حال راضی ام. فکر می کنم سالهای حضور در پرسپولیس نقطه عطف فوتبالم است که با هیچ زمان دیگری قابل مقایسه نیست، حتی با دوران حضورم در تیم ملی. امیدوارم دوباره شرایطی مهیا شود که برگردم. از خدایم است برگردم اما شرایط سخت است و آدم باید با واقعیت کنار بیاید. با این حال پرسپولیس خانه من است.


**فوتبالم تمام شود، می روم دنبال مربیگری


بعد از پایان فوتبالم می خواهم مربیگری را دنبال کنم. البته در هیچ کلاس مربیگری شرکت نکردم اما زمانی که به این نتیجه برسم دیگر نمی توانم بازی کنم، مربیگری را شروع خواهم کرد.

 

زمان خداحافظی کاپیتان پارس جنوبی از فوتبال


*******


در ادامه این گفت و گو برخی تصاویر از اشخاص معروف فوتبال به محمد نوری نشان داده شد تا درباره اش نظر بدهد. جواب های او را بخوانید:


-علی کریمی و محرم نویدکیا: دو تن از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ما هستند. محرم اگر مصدوم نمی شد خیلی باکیفیت بود. علی اقا هم جزو بهترین ها هستند. کنار هردوی آنها بازی کردم و محرم هم جزو بهترین ها بود. مثل علی کریمی دیگر در فوتبالمان نمی آید.


-کریم باقری: او را خیلی دوست دارم. وقتی دومین گلم را در پرسپولیس به پاس همدان زدم او را در آغوش گرفتم. آقا کریم جزو اسطوره ها و هافبک مثل او نداریم.


-اشکان دژاگه: اشکان جزو فوتبالیست های باکیفیت است. رفیق خوبم است و هر از گاهی همدیگر را می بینیم. او فرهنگ ایرانی را دارد و پسر خوب و باشخصیتی است. با هم زیاد هستیم.


-مجتبی جباری: از تیم ملی جوانان هم پستی و رفیق بودیم. او رفت استقلال و من رفتم پرسپولیس. هم رفیق بودیم و هم رقیب. مجتبی با اینکه مصدوم بود 3 سال قطر ماند و جزو پلی میکرهایی بود که در ذهن هواداران و به خصوص استقلالی ها می ماند.


-آندرانیک تیموریان و جواد نکونام: آندو رفیق صمیمی ام است. از بچگی باهم بودیم و پسر خوبی است. من تمریناتش را می بینم و الان هم می تواند بازی کند. خیلی دوستش دارم. شاید دو سه تا بهترین رفیق های فوتبالی ام بوده. اقا جواد هم چند سال کنار هم بودیم جزو لژیونرهای موفق ما بود. جزو مربیان موفق فوتبال است و آندو در تیم ملی در حقش اجحاف شد. کاپیتان تیم ملی بود و باید بهتر با او رفتار می کردند. امیدوارم پله های ترقی را در مربیگری نیز ادامه دهد.

 

رفاقت جالب محمد نوری و آندرانیک تیموریان


-مهدی طارمی: از نظر فکری خیلی به او کمک کردم. به نظر من جزو بهترین مهاجمان تاریخ پرسپولیس است. درست است که مسیرش کمی عوض شد اما زودتر از اینها باید به اروپا می رفت. او فوتبالیست فوق العاده باکیفیتی است. هربازی یا گل می زد،یا پنالتی می گرفت یا موقعیت ایجاد می کرد. او می تواند همچنان فوروارد اول تیم ملی باشد.


-رضا حقیقی: خیلی پسر خوب و مثبتی است. زمانی که به پدیده رفت به او گفتم تو بمان کاپیتان پرسپولیس می شوی. یک انتخاب اشتباه مسیر زندگی اش را عوض کرد. زمانی که پشتم بازی می کرد خیالم راحت بود. او باکیفیت بود اما قدر خودش را ندانست. در مشهد مدرسه فوتبال زده و برایش آرزوی موفقیت می کنم.


-حمید شفیعی: سال دوم در سپاهان باهم بودیم. اگر مصدوم نمی شد خیلی می توانست رشد کند. دوستش داشتم اما از او خبر ندارم.


-غلامرضا رضایی: بیشترین پاس گلهایم را او داده است. خیلی نارحت شدم که او رفت اما نتوانستم قانعش کنم که بماند.


-سوشا مکانی: گلر خیلی خوبی است اما شاید حواشی او را از فوتبال عقب انداخت.سوشا بسیار پسر خوش قلبی است. شاید ناخواسته وارد یکسری حواشی شد. دست خودش هم نبود. زود عصبی می شد و شاید مشاور خوبی نداشت. شما دیدید وقتی بیرانوند نبود، کی روش از سوشا استفاده کرد چون فنی خوب نبود.

 

سوشا خوش قلب است اما ناخواسته وارد حاشیه شد


-امیر قلعه نویی: اولین بازی ملی ام را با حضور امیرخان انجام دادم. یکسالی که خدمت او بودم سال فوتبالی خوبی داشتم. واقعا دوست داشتم کنار او کار کنم و لذت بردم. مرد بامعرفتی است.


-علی دایی: علی آقا نیازی به تعریف من ندارد. همیشه در اردوهای تیم ملی اش بودم انسان شریفی است و اصول را زیر پا نمی گذارم. جایش هم در فوتبال خالی است. او کسی است که حرفش را می زند و به همین خاطر مردم دوستش دارند.


-مرتضی کریمی: او کمک داور دربی بود که چند بار حرفش را عوض کرد. گل سالم را مردود اعلام کرد. ماکه او را بخشیدیم امیدوارم هواداران هم ببخشند. خیلی خوشحال بودم که آن گل را زدم اما دیدم پرچم بالا است. دیگر ایشان را ندیدم.

 

ما که بخشیدیم، امیدوارم هواداران پرسپولیس هم آن کمک داور را ببخشند

 

مصاحبه کامل و جذاب سایت آنتن با محمد نوری

محمد نوری پارس جنوبی جم

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: محمد نوری پارس جنوبی جم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۳۵۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا تیم ملی ایتالیا و جام جهانی، مانع حضور روبرتو باجو در لیگ‌های خارجی شدند؟

اگر تراپاتونی به من می‌گفت که مطلقا هیچ امیدی برای حضور در جام‌جهانی ۲۰۰۲ وجود ندارد، ژاپن را انتخاب می‌کردم وگرنه به برشیا می‌رفتم. از تراپ درخواست خاصی نداشتم. اگر هم داشتم، اعتقادات و غرورم مانعم می‌شد. فقط می‌خواستم شانسی برابر با بقیه داشته باشم. تراپاتونی کاملا روشن بود: گفت مرا زیر نظر خواهد داشت، گفت آرامشم را حفظ کنم و رفتن و نرفتنم به جام‌جهانی فقط به خودم بستگی دارد، مانند سایر بازیکنان. اگر لیاقتم را در زمین نشان می‌دادم مرا دعوت می‌کرد.

طرفداری| به آخرین قسمت از مرور زندگینامه خودنوشت بودای کوچک فوتبال ایتالیا، روبرتو باجو رسیدیم. روبی در این قسمت از کتاب که با نام دری رو به آسمان، منتشر کرده، به دوران پایان فوتبال خود در برشیا و حسرت حضور در جام جهانی 2002 پرداخته که باهم می‌خوانیم:

گزیده‌هایی از فصل 14: اردک و پرستو

بعد از دو سال حضور در اینتر، باید تیم جدیدی پیدا می‌کردم. بهترین تابستان از زمانی بود که فوتبالیست شده بودم. خوشحال بودم. بعد از بیست سال، اولین تابستانی بود که در خانه می‌گذراندم. در خانه تمرین می‌کردم و غذا می‌خوردم و کنار آندرینا و بچه‌ها بودم. پیشنهاد‌های کمی هم نداشتم.

نام رجینا، ناپولی و اودینزه به میان آمد. درخواست‌های زیادی هم از انگلستان و ژاپن داشتم. رئیس موراتی دوست داشت در اینتر بمانم. به محض اینکه از آرژانتین برگشتم با من تماس گرفت، اما داستان من با اینتر به پایان رسیده بود، تازه لیپی هنوز هم در باشگاه بود. بودن زیر دست او تجربه‌ای تحقیر‌آمیز بود که دیگر تحملش را نداشتم.

در نهایت برشیا را انتخاب کردم. تیمی که قرار بود دوباره راهم بیندازد. مصمم بودم که برای چهارمین جام‌جهانی زندگیم بجنگم و باید سه شرط را رعایت می‌کردم: حضور در سری‌آ، نزدیکی به خانه، و اطمینان به اینکه بازی خواهم کرد. به همین دلیل از همان ابتدا پیشنهاد‌های خارجی حذف شدند. بازی در خارج از ایتالیا به معنی خداحافظی با تیم ملی بود. نمی‌خواستم به سرنوشت ویالی و زولا گرفتار شوم. حتی رجیو کالابریا و ناپل هم برای خانواده‌ام دور بودند و نمی‌خواستم آن‌ها را مجبور به مهاجرت به شهری دیگر کنم. دوست داشتم در ناپولی بازی کنم اما شرایطش نبود. همیشه احساس خاصی نسبت به مردم جنوب داشته‌ام و همیشه از من حمایت کردند. فوتبال در خون جنوبی‌هاست و آن را نفس می‌کشند. 

اودینزه هم حرکت خاصی انجام نداد و همه چیز در حد حرف باقی‌ماند. از طرفی ایده‌ی بازگشت به ویچنزا را دوست داشتم. شاعرانه بود که کارم را همانجایی تمام کنم که همه چیز آغاز شده بود. اما پیشنهاد رسمی از آن‌ها دریافت نکردم که کمی هم ناامیدم کرد. 

برشیا با آغوش باز از من استقبال کرد. کوریونی و ماتزونه مرا می‌خواستند. ماتزونه به من گفت از رفتنم به برشیا خوشحال خواهد شد و تیم را حول من می‌سازد. حرف‌های ماتزونه باعث غرور بود. پیشنهاد هنگفتی هم از ژاپن داشتم که نادیده گرفتنش دشوار بود. 

قراردادی افسانه‌ای پیشنهاد دادند که حتی برای کسی مثل من هم غیرمعمول بود. می‌دانستم اگر به ژاپن می‌رفتم هیچ شانسی برای تیم ملی نداشتم. سپس به پیشنهاد ماتزونه با تراپاتونی تماس گرفتم. می‌خواستم حرف آخرش را بشنوم. اگر تراپاتونی به من می‌گفت که مطلقا هیچ امیدی برای حضور در جام‌جهانی ۲۰۰۲ وجود ندارد، ژاپن را انتخاب می‌کردم وگرنه به برشیا می‌رفتم. از تراپ درخواست خاصی نداشتم. اگر هم داشتم، اعتقادات و غرورم مانعم می‌شد. فقط می‌خواستم شانسی برابر با بقیه داشته باشم. تراپاتونی کاملا روشن بود: گفت مرا زیر نظر خواهد داشت، گفت آرامشم را حفظ کنم و رفتن و نرفتنم به جام‌جهانی فقط به خودم بستگی دارد، مانند سایر بازیکنان. اگر لیاقتم را در زمین نشان می‌دادم مرا دعوت می‌کرد. می‌دانستم رقابت سختی خواهد بود و انتخابی بی‌رحمانه. امید‌ها مبهم بودند اما برای من کافی بود. دیگر شکی نداشتم، تیم بعدی برشیا بود. به ماتزونه زنگ زدم و گفتم می‌آیم و همه چیز را درباره‌ی قرارداد بر عهده‌ی پترونه و رئيس باشگاه گذاشتم.

قرارداد منحصر به فردی در نوع خودش بود. بندی داشت که حضورم را به حضور ماتزونه مشروط می‌کرد، اگر او می‌رفت، من هم می‌رفتم. بندی اساسی بود و توسط ویتوریو برای محافظت از من طراحی شده بود. ۳۳ساله بودم و نمی‌توانستم ریسک اخراج ماتزونه و بازی نکردنم را به جان بخرم. تا همان زمان هم به خاطر عشقم به تیم ملی، کوهی از اسکناس و تجربه‌ی زندگی خارج کشور که می‌توانست برای خانواده‌ام زیبا باشد را قربانی کرده بودم. 

رابطه‌ام با ماتزونه، عمیق و صادقانه بود. او در دسترس همه است، می‌داند چگونه شما را درک کند و انسانی واقعی است. افسوسم این است که خیلی دیر ملاقاتش کردم، اگر در بولونیا می‌ماندم دو سال زودتر پیدایش می‌کردم. دیگر کمتر مربی مانند او پیدا می‌شود. پاک است و اثری از تکبر در وجودش نیست. او باعث شد لذت بازی را دوباره کشف کنم، کنار او گاهی احساس می‌کردم دوباره یک پسر بچه هستم. حتی حین تمریم دوباره به لذت بردن از بازی برگشتم، دریبل زدن را امتحان کردم و دنبال نمایش بودم. ماتزونه مربی ایده‌آلی برایم بود، مرد صادقی که آنچه را که فکر می‌کند بر زبان می‌آورد. هیچ پیچیدگی نداشت و مهارت‌های فنی‌اش در سطح بالایی بودند. او نتایج درخشانی با تیم‌های نه چندان خوب بدست آورد.

در همین رابطه بخوانید:

چرا باجو هیچ‌گاه مارچلو لیپی را نمی‌بخشد؟

باجو: ایتالیای من هرگز در جام‌جهانی خوش‌شانس نبود؛ فوتبال امروز غم‌انگیز است

وقتی مدیران کت‌وشلواری برای آینده باجو تصمیم گرفتند

دردی که باجو را تا مرز خودکشی برد

وقتی یک دنیا عاشق فوتبال شد و یک ایتالیا دشمن باجو!

چرا روبرتو باجو بودایی شد؟

Caption گزیده‌هایی از فصل 14: اردک و پرستو/ ادامه

بعد از بازگشتم، همه چیز به شکلی جادویی سر جای خودش قرار گرفت. آن هم در فلورانس، مقابل فیورنتینا، سرنوشت را می‌بینید؟ بلافاصله دو گل زدم. دو گلی که یک تساوی بسیار مهم و غیرمنتظره را برای ما تضمین کرد. بنفش‌های فاتح تریم خیلی قویتر از ما بودند. اما ضربه‌ی ایستگاهی‌ام درست همانجایی که می‌خواستم رفت. 

بعد از آن مسابقه فهمیدم که از اول فصل کجا اشتباه کرده بودم. بیش از حد متواضع و بیش از حد عاقل بودم. بعد مجبور شدم دیگر کنار نباشم. مجبور شدم خودم را تحمیل کنم، کاپیتان باشم و آن‌ها را رهبری کنم. باید کلاس و تجربه‌ام را در اختیار تیم می‌گذاشتم و تمام مسئولیت‌ها را بر عهده می‌گرفتم. در فلورانس بینش جدیدم را شروع کردم. 

بعد از فلورانس، برشیا شکوفا شد. اودینزه را بردیم و دو بازی مقابل رم و لاتزیو را با اینکه شایسته‌ی پیروزی بودیم شکست خوردیم. از آنجا به بعد دیگر متوقف نشدیم و هر چه می‌گذشت همه چیز بهتر می‌شد. 

در مقابل یووه، همه چیز فوق‌العاده بود. یکی از بهترین گلهای فصل را زدم و با نتیجه‌ی ۱-۱، دو امتیاز تعیین کننده از یوونتوس در مسیر اسکودتو گرفتیم. شاید انتقامی شیرین از تیم سابق بود، اما راستش را بخواهید یک امتیازی که برای برشیا گرفتم برایم اهمیت بیشتری داشت. پایان فصل عالی بود، تیم از همان ابتدا خوب بود و به محض اینکه آرامش خود را پیدا کردیم، نتایج از راه رسیدند. در جدول هفتم شدیم و به اینترتوتو راه پیدا کردیم. باور کنید غیرممکن را ممکن کردیم. اعتبار آن برای همه است، فقط این شانس را داشتم تا بیشتر از هم‌تیمی‌هایم دیده شوم. در میلان هم بازی خوبی انجام دادیم و ۱-۱ شدیم. خوب بازی کردم، یک پاس گل دادم و چند ضربه‌ی ایستگاهی‌ام را آبیاتی مهار کرد. ماتزونه دو دقیقه به پایان تعویضم کرد و تشویق ایستاده آغاز شد. تماشاگران میلان ایستاده با شور و اشتیاق تشویقم کردند. اینها جوایزی هستند که برایم مهمند. همیشه فکر کرده‌ام که در نهایت، تنها قاضی واقعی مردمند.

برگرفته از کتاب دری رو به آسمان نوشته روبرتو باجو (چاپ 2021): منتشر شده در گلگشت (لینک مشاهده و خرید کتاب دری رو به آسمان)  کد تخفیف: tarafdari 10 درصد تخفیف

از دست ندهید ????????????????????????

سرمربی پرسپولیس: من کاشف آلیسون بودم جنگ در دربی میلان؛ 3 اخراجی در 3 دقیقه! آشنایی با مالکان لیگ برتر و میزان ثروت آن‌ها مورینیو: به من می‌گفتند اتوبوس، حالا با همین سبک شده‌اند جادوگر!

دیگر خبرها

  • موسیالا: از مسی تقلید می‌کردم؛ می‌خواستم ببینم آیا می‌توانم مثل او بازیکن سطح بالایی شوم یا نه
  • من استرس رفتن علی دایی را داشتم | زوج من و مهدوی کیا نادیده گرفته شد
  • گلایه خسرو حیدری از علی دایی!
  • گلایه خسرو حیدری از علی دایی و کی‌روش!
  • بدرود ؛ محمد نوری
  • چرا تیم ملی ایتالیا و جام جهانی، مانع حضور روبرتو باجو در لیگ‌های خارجی شدند؟
  • اعتراف اوسمار درباره دوران فوتبال بازی کردنش
  • اوسمار: فقط به خاطر پرسپولیس به ایران آمدم
  • تصمیم سیلوا برای خداحافظی | روزهای خوبی را در اینجا داشتم
  • خانه خوبان ؛ محمد نوری