زمینههای ریزش و رویش شیعیان در دوران امام موسی کاظم(ع)/ بزرگترین فاجعه بعد از قیام کربلا
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۴۵۸۳۲
ظهور و فعالیت جریانهای فکری در دوران امام موسی بن جعفر علیهالسلام موجب انحراف گروهی از شیعیان شد؛ هرچند که تلاش گسترده امام و فعالیت نمایندگان آن حضرت، زمینه گرایش بسیاری از مردم به مذهب بر حق شیعه را فراهم کرد. ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۲ فرهنگی دین ، قرآن و اندیشه نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام با شکلگیری و رشد جریانهای فکری و اعتقادی افراطی و رادیکالی همراه بود؛ جریانهایی که مشابه آن در دوران ما نیز وجود دارد و هر کدام موجب ریزشهایی در میان مسلمانان و شیعیان میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درواقع همان گونه که شکلگیری اندیشههای باطل قرامطه و فرقه اسماعیلیان موجب ریزشهایی در میان شیعیان شد و یا فاجعه خونین فخ منجر به کشته شدن تعداد زیادی از شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهمالسلام شده بود، در مقابل حضور و فعالیت گسترده نمایندگان و وکلای امام موسی کاظم علیه السلام در شهرهای گوناگون موجب رویش چهرههای جدید و شخصیتهای معتقد و مؤمنی در میان شیعیان شد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام ادیب یزدی، استاد حوزه و کارشناس دینی انجام داده، به بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی در دوران امام موسی کاظم علیه السلام و علل ریزشها و رویشها در میان شیعیان پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر دینی شرح میدهد، فاجعه خونین فخ یکی از اتفاقات مهمی بود که در دورانی روی داد که امام موسی بن جعفر علیه السلام به امامت رسیده بودند. ولی این اتفاق هم مانند سایر فجایع آن زمان، ریشه در عدم اطاعت از امام بر حق داشت. چراکه اگر مردم در آن دوران از امام موسی بن جعفر علیه السلام پیروی میکردند، به هیچ عنوان هرج و مرج و ناامنی در جامعه ایجاد نمیشد. اما متأسفانه گروهی از انسانها در طول تاریخ در پی هوای نفس و اندیشههای باطل میروند و فاجعههای بزرگی را ایجاد میکنند.
حسین بن علی با نام مستعار فخ، یکی از افرادی بود که از ظلمهای بیامان بنیعباس به تنگ آمده بود. او به همراه عدهای دیگر از شیعیان، قیامی را راهاندازی کرد و در این قیام که به خونخواهی شیعیان انجام میشد و فریاد اعتراض به حکومت غاصب و ظالم بنیعباس بود، جمع زیادی از شیعیان و حتی مردم مکه و مدینه حضور داشتند. در این قیام، میان شیعیان و مأموران بنیعباس جنگی اتفاق افتاد، آن هم جنگ در شرایطی که شیعیان ابزار و ادوات جنگی محدودی داشتند ولی بنیعباس با اسب و زره و شمشیر و سربازان فراوان به میدان آمده بودند. در نتیجه این جنگ، تعداد زیادی از شیعیان شهید شدند که یکی از آنها رهبر قیام، یعنی حسین بن علی بود. آن طور که در تاریخ آمده، تا آن زمان پس از فاجعه عاشورا، چنین رویداد هولناکی که تعداد زیادی از فرزندان نبی مکرم اسلام به شهادت برسند، اتفاق نیفتاده بود.
چهار جریان فکری در دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام
در دوران امامت هر یک از امامان معصوم علیهم السلام، مانند روزگار ما و سایر دوران تاریخی، جریانهای فکری و جبهههای فرهنگی گوناگون و گاه مختلفی فعالیت داشتند. در دوران امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام چه نوع جریانهای فکری فعالیت داشتند؟
در زمان امام موسی کاظم علیه السلام جریانهای فکری و فرهنگی مختلفی ظهور و بروز داشتند که هر کدام سعی میکردند بر اندیشه مردم تأثیر گذاشته و اوضاع را به نفع خود جهتدهی کنند. در این میان، چهار جریان بروز داشتند که البته هم در داخل حکومت اسلامی وجود داشتند و هم در خارج از آن. یکی از مهمترین جبهههای عقیدتی و اندیشهای، جریانهای درون مذهبی بود که موجب میشد انحرافاتی در افکار شیعیان به وجود آید که نتیجه آن ریزش در میان شیعیان بود. در حوزه رقابتهای برون مذهبی هم جریانها و جبهههای کلامی و حدیثی ظهور پیدا کرده بودند.
در عین حال، شرایط اجتماعی و سیاسی موضوع خلافت مطرح بود که این اوضاع در دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام قدرت بیشتری پیدا کرده بود. همچنین جریانهای وارداتی غیر اسلامی در جامعه وجود داشت که به عنوان یکی دیگر از تهدیدهای جدی برای جامعه اسلامی به حساب میآمد.
با توجه به این چهار جریان فکری و اعتقادی، متوجه میشویم که امام موسی کاظم علیه السلام در چه دوران سخت و حساسی، به امامت رسیدند و وظیفه هدایت و رهبری جامعه را بر عهده داشتند.
بیشتر بخوانید: چگونه ارادت ابن ملجم به امام علی(ع) او را به قاتل امام تبدیل کرد؟/ اندیشههای خارجی گری، زمینه شهادت امام علی(ع)
دلایل ریزش در اعتقادات شیعیان
یکی از جریانهای فکری که به آن اشاره کردید، ریزشهای درون شیعه بود. البته این اتفاق در دوران نزدیک به ظهور امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف هم روی میدهد. برای مقابله با این رویداد، باید شناخت بیشتری درباره زمینهها و علل ریزش اندیشهای داشته باشیم. در دوران امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام چه چیزی موجب این ریزشها شده بود و آیا امکان دارد در دوران ما هم چنین زمینههایی عامل ریزش فکری و عقیدتی باشد؟
انطباق دادن جریانهای دوران ائمه اطهار علیهم السلام و وقایع تاریخی با دوران ما و آستانه ظهور، اگر به درستی و با دقت انجام شود، روشی است که میتواند موجب جلوگیری از بسیاری از وقایع تلخ و پشیمانی در آینده هر یک از ما باشد. در این زمینه، همان طور که در دوران امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام با ظهور اندیشههای انحرافی، بخشی از جامعه دینی و شیعی دچار آسیب شده و ریزش کردند، در آستانه ظهور هم چنین اتفاقی خواهد افتاد. منتها لازم است زمینهها و دلایل این ریزشها به درستی منطبق شده و از آن درس بگیریم.
در زمان امامت امام موسی کاظم علیه السلام، گروهی به نام قرامطه شکل گرفته بودند که دارای اندیشههای افراطی بودند. این گروه در حقیقت از فرقه اسماعیلیه منشعب شده بودند و اندیشه و افکار آنها، ریشه در اعتقادات اسماعیلیه داشت.
اسماعیلیان و اندیشههای انحرافی آنها
مگر اسماعیلیان چه اندیشهها و اعتقاداتی داشتند؟
اسماعیلیان جمعی از شیعیان را تشکیل داده بودند، اما نه شیعیان دوازدهامامی. بلکه افرادی که قائل بودند امامت تا امام ششم یعنی امام جعفر صادق علیه السلام ادامه پیدا کرده است، اما آنها امامت امام موسی بن جعفر علیه السلام را قبول نمیکردند تا همین جا متوقف میشدند، درواقع از اینکه امامت امام هفتم شیعیان را بپذیرند سر باز زدند و از پذیرش این مطلب حق امتناع کردند.
آنها به غلط تصور میکردند که به جای امام موسی کاظم علیه السلام، اسماعیل که یکی دیگر از فرزندان امام صادق علیه السلام بوده، به امامت رسیده است.
اما آن طور که در تاریخ آمده، اسماعیل قبل از شهادت امام صادق علیه السلام از دنیا رفته بود. بنابراین طبیعی است که امامت به امام موسی کاظم علیه السلام منتقل شود.
بله. اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیه السلام از دنیا رفت. اما به هر حال فرقه اسماعیلیه، اسماعیل را امام میدانستند و اعتقاد داشتند که هرچند او در دوران امام صادق علیه السلام از دنیا رفته، اما امامت به او منتقل شده است.
البته یادآوری این نکته هم در مورد این جریان فکری که در زمان امام موسی کاظم علیه السلام فعالیت داشتند، لازم است که بدانیم اسماعیلیه دارای شعب مختلفی بود که خودشان اعتقادات مخالفی داشتند. به عنوان مثال هرچند گروهی از آنها میدانستند اسماعیل از دنیا رفته، اما گروه دیگر این نظر را قبول نداشتند و میگفتند اسماعیل از دنیا نرفته، بلکه از نظرها غایب شده و مدتی بعد به میان آنها برمیگردد. حتی گروه دیگری هم بودند که فکر میکردند اسماعیل از دنیا رفته، اما امامت بعد از او به فرزندانش منتقل شده است.
همه اینها نشان میدهد که در دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام ریزشهایی در میان شیعیان وجود داشت که در برابر مقام امام زمان خود قد علم کرده و از اطاعت او سر باز میزدند.
شیعیان و اهل تسنن افراطی
اشاره کردید که قرامطه هم گروهی از اسماعیلیان بودند. آیا آنها هم از پذیرش مقام امامت امام موسی کاظم علیه السلام امتناع میکردند؟
همین طور است. البته دقت داشته باشید که هرچند که قرامطه یکی از گروههای اسماعیلیه بودند اما آنها در اندیشه و اعتقادات از اسماعیلیان تندتر و رادیکالتر بودند. به طوری که در مرحله عمل و فعالیت هم برای آنکه اهداف خود را محقق کنند از انجام هیچ کار و جنایتی ابا نمیکردند و افکار تندی در این زمینه داشتند. به عنوان مثال یکی از رفتارهای رایج و همیشگی آنها این بود که برای تأمین نیازهای خود به غارت اموال مردم و حتی قتل و کشتار دست میزدند و نمیترسیدند که مرتکب جنایات سخت و بزرگ شوند.
آیا در آن دوران در میان اهل تسنن هم اندیشههای افراطی وجود داشت؟
بله. اصولاً یکی از دلایل و زمینههای به وجود آمدن اندیشههای رادیکالی و تند در میان قرامطه، حضور و فعالیت گروهی از اهل تسنن بود که آنها هم افکار افراطی داشتند. چون این گروه از اهل تسنن، شیعیان را جزو مسلمانان نمیدانستند بلکه با هر کسی که شیعه بود به شدت و با دشمنی برخورد میکردند و آنها را کافر مینامیدند و یا حتی با ادبیات توهینآمیز و سرزنش گونهای آنها را رافضی میخواندند. حتی این عده اسماعیلیان را هم ملحد مینامیدند. بر اساس آن نوع برخورد تند در میان گروهی از اهل تسنن، عدهای از شیعیان به جای رفتار عاقلانه و تبعیت از امام موسی کاظم علیه السلام، رفتار خودسرانهای در پیش گرفته و گروهی افراطی را ایجاد کردند.
حمله تاریخی قرامطه به کعبه
در تاریخ آمده است که در دوران امام موسی کاظم علیه السلام، گروهی به بیتالله الحرام حمله کردند. دلیل این اتفاق چه بود و عاملان آن چه کسانی بودند؟
اگر تندروی و اندیشههای افراطی در میان گروهی از مردم رواج پیدا کند، زمینه هر نوع جنایت و گناهی فراهم میشود. همین اندیشههای تند بود که این گروه را تحریک کرد تا اینکه در سال 317 هجری به خانه کعبه حمله کردند. به طوری که این عده، حریم و حرمت بیتالله الحرام را شکستند و حجرالأسود را با خود بردند، به طوری که حجرالأسود چندین سال در دست آنها بود.
چگونه حجرالأسود به کنار خانه کعبه برگشت؟
در این اوضاع بود کهفاطمیان مصر که خود اسماعیلی مذهب بودند و بر مصر، شامات و شمال آفریقا تسلط داشتند با دادن رشوههایی به قرامطه توانستند حجرالأسود را از آنها پس بگیرند و به کعبه برگردانند. قرامطه برای مدتی در سواحل شرقی عربستان حضور داشتند که در گذشته بحرین خوانده میشد و این منطقه جولانگاه آنها بود. یکی از رهبران قرامطه، شخصی ایرانی به نام ابوطاهر جنابی و از مردم بندر گناوه امروزی بود. این گروه به مرور در اثر تندرویهای خود و جنگجوییهایی که با دیگر قدرتها داشتند از بین رفتند.
فاجعه خونین فخ در دوران امام موسی کاظم علیه السلام
اتفاق دیگری که در مورد دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام مطرح شده، فاجعه خونین فخ است. این رویداد چگونه اتفاق افتاد و چه تأثیری بر تاریخ اسلام داشت؟
فاجعه خونین فخ یکی دیگر از اتفاقات مهمی بود که در دورانی روی داد که امام موسی بن جعفر علیه السلام به امامت رسیده بودند. ولی این اتفاق هم مانند سایر فجایع آن زمان، ریشه در عدم اطاعت از امام بر حق داشت. چراکه اگر مردم در آن دوران از امام موسی بن جعفر علیه السلام پیروی میکردند، به هیچ عنوان هرج و مرج و ناامنی در جامعه ایجاد نمیشد. اما متأسفانه گروهی از انسانها در طول تاریخ در پی هوای نفس و اندیشههای باطل میروند و فاجعههای بزرگی را ایجاد میکنند.
ماجرای فاجعه فخ هم در دورانی ایجاد شد که علویان و شیعیان به شدت مورد ظلم دستگاه حکومت بنیعباس قرار داشتند. این ظلمهای مداوم موجب شد که گروهی از شیعیان که از نسل امام حسن علیه السلام بودند، علیه بنیعباس قیام کنند. این قیام در زمان حکومت موسی الهادی، خلیفه عباسی انجام شد. موسی الهادی فرزند مهدی عباسی و از نسل منصور عباسی بود.
چرا این قیام به نام فخ خوانده شده است؟
فخ نام اصلی حسین بن علی یکی از افراد از نسل امام حسن مجتبی علیه السلام است، کسی که رهبری این قیام را بر عهده داشت. البته باید یادآوری شود که طبق روایتها رسول خدا صلیالله علیه و آله، رویداد خونین فخ را پیشبینی کرده بودند. به طوری در روایتی آمده است زمانی که آن حضرت در راه تشرف به حج بودند، از منطقهای که این رویداد اتفاق میافتد، رد شدند. چون این منطقه در نزدیکی شهر مکه قرار دارد. نبی مکرم اسلام در این منطقه مقداری درنگ کردند و بعد فرمودند: «مدتی نمیگذرد که عدهای فرزندان من در این سرزمین به شهادت میرسند.»
حسین بن علی با نام مستعار فخ، یکی از افرادی بود که از ظلمهای بیامان بنیعباس به تنگ آمده بود. او به همراه عدهای دیگر از شیعیان، قیامی را راهاندازی کرد و در این قیام که به خونخواهی شیعیان انجام میشد و فریاد اعتراض به حکومت غاصب و ظالم بنیعباس بود، جمع زیادی از شیعیان و حتی مردم مکه و مدینه حضور داشتند. در این قیام، میان شیعیان و مأموران بنیعباس جنگی اتفاق افتاد، آن هم جنگ در شرایطی که شیعیان ابزار و ادوات جنگی محدودی داشتند ولی بنیعباس با اسب و زره و شمشیر و سربازان فراوان به میدان آمده بودند. در نتیجه این جنگ، تعداد زیادی از شیعیان شهید شدند که یکی از آنها رهبر قیام، یعنی حسین بن علی بود. آن طور که در تاریخ آمده، تا آن زمان پس از فاجعه عاشورا، چنین رویداد هولناکی که تعداد زیادی از فرزندان نبی مکرم اسلام به شهادت برسند، اتفاق نیفتاده بود.
نحوه مواجهه امام موسی کاظم علیه السلام با رویداد فخ و کشته شدن شیعیان چگونه بود؟
زمانی که به امام علیه السلام خبر رسید که تعداد زیادی از شیعیان و علویان توسط حکومت بنیعباس به شهادت رسیدهاند، آن حضرت بسیار متأسف و اندوهگین شدند. البته موسی الهادی که خلیفه آن زمان بود، امام را مسئول این قیام میدانست و به همین علت قصد داشت آن حضرت را به شهادت برساند. اما مرگ به او فرصت نداد و موسی الهادی توسط مادر خودش کشته شد. به این ترتیب بعد از او هارونالرشید به قدرت رسید.
شبکه نمایندگان امام موسی کاظم علیه السلام؛ عامل رویش در عالم اسلام
با این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که گروه زیادی از شیعیان در آن دوران حامی امام موسی بن جعفر علیه السلام بودند.
بله. بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، تلاشهای زیادی توسط ائمه اطهار علیهم السلام انجام شد تا معارف و آموزههای اسلام ناب به دست برسد و مسیر سعادت پایدار برای همه مشخص شود. به طوری که امام محمدباقر و امام صادق علیه السلام دامنه شاگردان خود را بسیار گسترده کردند.
وقتی امامت به امام موسی کاظم علیه السلام رسید، آن حضرت نیز شبکه وکلا و نمایندگان خود را گسترش داده بودند و نمایندههایی را به شهرها و روستاهای دیگری فرستادند تا واسطهای میان امام و مردم باشند. به این صورت بود که حتی مردم شهرها و سرزمینهای دور هم میتوانستند با امام خود رابطه برقرار کنند، سؤالات خود را بپرسند، خمس و زکات بپردازند و کمک مالی و معنوی از امام بگیرند.
با وجود گسترده بودن شیعیان در تمام سرزمین اسلامی، چطور هارونالرشید جرأت کرد که امام موسی کاظم علیه السلام را زندانی کرده و بعد به شهادت برساند؟ مگر قدرت گرفتن شیعیان تهدیدی برای او نبود؟
اتفاقاتی که منجر به زندانی شدن امام موسی کاظم علیه السلام شد، بسیار گسترده بود. حکومت بنیعباس متوجه شده بود که امام در تمام سرزمین اسلامی دارای نمایندگانی است که شیعیان با ایشان در ارتباط هستند. حتی میدانستند که با وجود نمایندگان و وکلای امام، مذهب شیعه و دوستداران اهل بیت علیهم السلام رو به افزایش بوده و در حال قدرت گرفتن هستند. به همین دلیل حکومت متوجه شد که نمیتواند نمایندگان امام را پیدا کرده و آنها را کنترل کند یا به شهادت برساند. حتی امکان کشتن همه شیعیان هم وجود نداشت، چون هم تعداد آنها زیاد بود و هم این کار سایر مردم را علیه حکومت تحریک میکرد.
بر این اساس بود که دستگاه حکومت تصمیم گرفت امام موسی کاظم علیه السلام را زندانی کند تا از این طریق راه ارتباط نمایندهها و شیعیان با امام مسدود شود. حکومت با این تصور، امام را زندانی کرد در حالی که شبکه نمایندگان و جمعیت شیعیان خارج از قدرت و کنترل حکومت، در حال گسترش و قدرت گرفتن بود.
انتهای پیام/
R1522/P/S4,37/CT2 واژه های کاربردی مرتبط امام موسی کاظم (ع)منبع: تسنیم
کلیدواژه: امام موسی کاظم ع امام موسی کاظم ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۴۵۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علل انتخاب حضرت عبد العظیم حسنی (ع) برای وکالت در ری
به گزارش خبرنگار مهر، امروز ۱۵ شوال المکرم هجری قمری و مصادف با رحلت حضرت عبدالعظیم (ع) است. حضرت عبدالعظیم (ع) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنی و راویان حدیث است که نسب او با چهار واسطه به امام حسن (ع) میرسد و سالروز رحلت آن حضرت ۱۵ شوال المکرم ۲۵۲ هجری قمری است.
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» از نوادگان «امام حسن (ع)» هستند. محدث نوری درباره فضائل نهفته در وجود ایشان میگوید: حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» مردی پارسا، امانتدار، صادق در گفتار، عالم به امور دینی، معتقد به توحید و عدل بود و احادیث فراوانی میدانستند در عین حال تقوا پیشگی و درستکاری ایشان باعث بلندی جایگاه و مقام حضرت نزد «ائمه اطهار (ع)» بود و به خاطر کرامت طبع، عزت نفس و خدمت به محرومان ایشان را به «سید الکریم» ملقب کردند.
حضرت عبدالعظیم (ع) از برترین وکلای اهل بیت (ع) بودند
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از بهترین یاران، ولی زمان خود و از وکلا بودند و همکاری بسیاری با «ائمه معصومین (ع)» داشتند، از آنجا که «امام صادق (ع)» در دوران امامت خود یک سازمان ایجاد کردند تا بدین وسیله بتوانند با شیعیان در سراسر سرزمینهای اسلامی ارتباط برقرار کنند، این سازمان «وکلا» نام داشت و همانند شریانهای خونی عمل میکرد، نظرات و افکار شیعه را بهصورت مخفیانه گسترش میداد.
حضرت عبدالعظیم (ع)؛ محدث برجسته شیعه
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» در بین علما بهعنوان محدث مطرح هستند ایشان فن جمع آوری احادیث و طبقهبندی روایات را میدانستند و در این زمینه بسیار توانمند بودند لذا حضرت عبدالعظیم از محدثین محسوب میشوند.
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از یاران بزرگ اسلام به شمار میروند، شیخ صدوق در کتابی با عنوان «جامع اخبار عبدالعظیم» مجموعهای از روایات را گردآوری کرده است که شامل احادیثی بیواسطه از «ائمه معصومین (ع)» است، این کتاب شامل دو روایت از «امام رضا (ع)» و ۲۶ روایت از «امام جواد (ع)» و ۹ روایت از «امام هادی (ع)» است و روایات با واسطه آن نیز هم به ۶۵ حدیث میرسد.
در روایات آمده است یکی از یاران «امام هادی (ع)» به ایشان مراجعه کرد تا بعضی مسائل حلال و حرام را بپرسد، پس از اتمام کار «امام هادی (ع)» فرمودند: چنانچه در امور دینی مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سوال کن و سلام مرا به او برسان این امر نشان میدهد که حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» علاوه بر تسلط بر علم، امین «ائمه معصومین (ع)» نیز محسوب میشدند.
حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» در میان فرزندان «ائمه معصومین (ع)» از جایگاه ویژهای برخوردار بودند و از برترینها محسوب میشدند، شیخ صدوق در مورد حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» چنین گفته است: ایشان شخصی خداپرست، پارسا و پسندیده خدا و «رسول خدا (ص)» و مردم بوده است.
سابقه مبارزاتی خاندان حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» از یکسو و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک ایشان با «اهلبیت (ع)» از سوی دیگر، موجب شد تا ایشان در سالهای پایانی زندگی خود تحت تعقیب حکومت وقت قرار گیرد، از این رو برای ادامه فعالیتها ایشان باید به ری سفر کردند، البته برخی معتقدند که حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» به دستور «امام هادی (ع)» زندگی مخفی را انتخاب کردند و در قالب یک مسافری ناشناس به ری رفتند، پس از آن در خانه یکی از پیروان «اهلبیت (ع)» سکونت کرده و روزها روزه بودند و شبها به عبادت میپرداختند و گاه بهصورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بودند خارج میشدند و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار ایشان قرار دارد، میرفتند و میفرمودند: این قبر مردی از فرزندان «موسی بن جعفر (ع)» است.
پیرامون جایگاه علمی «حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» گفت: «سیدالکریم (ع)» در زمان سه امام بزرگوار زندگی و از محضر آنان استفاده کردند، «امام رضا (ع)»، «امام جواد (ع)» و «امام هادی (ع)»، آنها معصومینی بودند که «حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» در محضر آنان شاگردی کردند و توانستند از نظر علمی به جایگاه ارزشمندی دست یابند، همین امر سبب شد تا بعد از مدتی بهعنوان نماینده و یا وکیل «امام هادی (ع)» به سمت سرزمین ری حرکت کنند.
«حضرت عبدالعظیم (ع)» توانستند در بین اصحاب امامیه بهعنوان وکیل و کسی که مسئول مقدورات «امام هادی (ع)» است جایگاه مناسبی را برای خود فراهم کنند، ایشان بهعنوان مرجع تقلید و نایب «امام هادی (ع)» در منطقه شناخته شده بودند.
دلایل انتخاب «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» برای وکالت در شهر ری از جانب «امام هادی (ع)»
«حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» یکی از نادر افرادی بودند که در زمان خود به نهاد امامت و «اهل بیت (ع)» ارادت ویژه نشان دادند، ایشان حتی در بین مردم نیز محبوبیت پیدا کرده و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتند.
«امام صادق (ع)» در دوران امامت خود یک سازمان ایجاد کردند تا بدین وسیله بتوانند با شیعیان در سراسر سرزمینهای اسلامی ارتباط برقرار کنند، این سازمان «وکلا» نام داشت و همانند شریانهای خونی عمل میکرد، نظرات و افکار شیعه را بهصورت مخفیانه گسترش میداد. «امام هادی (ع)» در نظر داشتند تا فردی را برای وکالت در شهر ری انتخاب کنند که بهعنوان وکیل از جایگاه علمی و قدرت اختفا بسیار بالایی برخوردار باشد، لذا «حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» را بهعنوان وکیل خود انتخاب کردند.
«امام هادی (ع)» در بیان شخصیت «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» میفرمایند: «انت ولینا حقاً؛ تو دوستدار و یاور حقیقی ما هستی» این توصیف «اهل بیت (ع)» نشان میدهد این امامزاده بزرگوار تا چه میزان ارزشمند و با اهمیت بودهاند.
علم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» با توجه به اینکه سن زیادی داشتند و علوم فراوانی را در محضر امامان گذشته کسب نموده بودند، اما هنگامی که در برابر «امام هادی (ع)» قرار گرفتند فرمودند: یا سیدی من تمام تفکرات و عقاید خود را در مقابل شما ارائه میکنم تا شما ایرادات و اشتباهات من را بیان کنید تا بدانم کدامیک درست است و کدامیک نادرست است، این رویداد بهعنوان «عرضه دین» معرف شد، ایشان با این کار نشان دادند هرچقدر درجات علمی و دینی ما بالا برود بازهم باید در مقابل «ائمه معصومین (ع)» تواضع داشته باشیم.
گسترش تعالیم اهل بیت (ع) از اهداف مهم حضرت عبد العظیم (ع)
توسعه سازمان وکلا و گسترش تعالیم «اهل بیت (ع)» از جمله اهدافی بودند که «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» در ری به دستور «امام هادی (ع)» دنبال میکردند و تلاش داشتند تا مشکلات پیش آمده شیعیان را حل کنند، «حضرت عبد العظیم حسنی (ع)» در طی سالهای فعالیت خود در ری توانستند مأموریت خود را بهخوبی به اجرا بگذارند، ایشان چتر حمایتی و هدایت تشیع را در منطقه گسترانیدند و معارف «اهل بیت (ع)» را بدون اینکه دستگاه خلافت وقت متوجه شود توسعه دادند.
حفظ کیان تشیع و نشر معارف اسلامی از مهمترین اقدامات حضرت عبدالعظیم (ع) در ری
مخالفت با فرزندان و نسل امام علی (ع) در مدینه توسط متوکل عباسی به حدی رسیده بود که کسی حق نداشت با آنان معاشرت داشته و معامله اقتصادی کند و وضع اقتصادی و معیشتی آنها به سختی انجام میشد و درآن شرایط ظلم و خفقان که امام جواد (ع) و امام هادی (ع) دستگیر و تبعید شدند و شیعیان در شکنجه، زندان و زیر ظلم بودند. حتی قبر و بارگاه امام حسین (ع) از ظلم آنان مصونیت نداشت. در این شرایط متوکل از معاشرت و رابطه حضرت عبدالعظیم (ع) با امام هادی (ع) که در سامرا تبعید بود و از انتقال پیام توسط ایشان به شیعیان باخبر شد و برای حکومت خود احساس خطر کرد، از طرفی حضرت عبدالعظیم (ع) در برابر طاغوت مبارزه و ایستادگی کرد، تا جایی که از سوی حکومت متوکل عرصه بر ایشان تنگ شد و امام هادی (ع) به ایشان دستور هجرت میدهد. به همین جهت حضرت هجرت از چنگال ظلم را برماندن در مدینه ترجیح میدهد و در شهرهای مختلف مخفیانه زندگی میکرد. امام هادی (ع) هم به حضرت عبدالعظیم (ع) دستور هجرت به شهرری را دادند.
علاوه بر آن یکی از دلایل هجرت ایشان به شهرری نیاز جامعه شیعه برای هدایت و رهبری بوده است که این موضوع با حضور حضرت عبدالعظیم (ع) در این شهر محقق میشد. از طرفی حضرت عبدالعظیم (ع) لزوم پایگاه سازی و تشکیل مرکز تجمع نیروها و اجتماعات در ری را موضوع مهمی میدانست که برای حفظ کیان تشیع و نشرمعارف اسلامی باید دنبال میشد.
برابری ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) با زیارت امام حسین (ع)
ثواب زیارت حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» برابر با زیارت «امام حسین (ع)» دانسته شده، حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» مقام رفیعی داشتند که درباره زیارت هیچ معصومی این ثواب ذکر نشده است البته باید این نکته را متذکر شد ثوابهایی که برای زیارت حضرت «عبدالعظیم حسنی (ع)» ذکر شده در مقایسه با زیارت «ائمه معصوم (ع)» نیست، ولی اهمیت زیارت این بزرگوار را نشان میدهد.
مردی از شهرری میگوید در سامرا به حضور امام هادی (ع) رسیدم، آن بزرگوار از من سوال کرد، کجا بودی؟ پاسخ دادم به زیارت حسین بن علی (ع) رفته بودم و اکنون از کربلا می آیم. دهمین امام شیعیان به وی گفت: «اما انک لوزرت قبرعبدالعظیم عندکم لکنت کمن زارالحسین (ع)، توجه داشته باش، اگر قبر عبدالعظیم (ع) را زیارت کرده بودی، مثل این بود که به زیارت قبرحسین بن علی (ع) رفته باشی»، با توجه به این بیان پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) معادل فضیلت زیارت سیدالشهدا (ع) میباشد. این حدیث از نظر سند و مدرک معتبراست و در بسیاری از کتابهای عالمان حدیث شناس آمده است. در تبیین مفهوم حدیث میتوان این برداشت را داشت که شاید حضرت با شناخت خاص از مخاطب خواسته او را متوجه مقام و شخصیت حضرت عبدالعظیم (ع) کند.
کد خبر 6087376 سمانه نوری زاده قصری