نگاهی به نیم قرن کارنامه ادبی واصف باختری؛ شهسوار شعر معاصر افغانستان
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۶۷۰۴۷
شب پاسداشت واصف باختری، شاعر و پژوهشگر افغانستانی، با حضور شاعران فارسیزبان از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و هندوستان برگزار شد. ۰۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۲ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب پاسداشت واصف باختری، از سرآمدان شعر معاصر افغانستان، با حضور جمعی از شاعران فارسیزبان از کشورهای مختلف از جمله اخلاق آهن از دانشگاه جواهر لعل نهرو، سید نقی عباس کیفی از دانشگاه دهلی، محمد کاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر، حمیرا نکهت دستگیرزاده شاعر و مسئول انجمن نویسندگان و شاعران افغانستان، تهماسبی خراسانی شاعر و مسئول انجمن ادبی هشتبهشت بلخ افغانستان، علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدیراد، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قزوه در ابتدای این مراسم ضمن اشاره به فعالیتهای ادبی واصف باختری، گفت: واصف باختری کارنامه بسیار درخشانی در غزل فارسیزبانان دارد. طی چهار دههای که با ادبیات سر و کار دارم، نام او را از هر زبانی که شنیدم، با تحسین همراه بوده است. وقتی از دوستان افغانستانی خواستم که در گام اول نام استادی را بگویند تا بزرگداشتی برگزار شود، تقریباً همگی به اتفاق نام واصف باختری را آوردند.
او در ادامه سرودهای را تقدیم کرد که به این شرح است:
کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بیتالله اگر از هند و ایران بگذرد
مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ
مستتر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد
خون نمیخوابد چنین گفتند رندان پیش از این
کیست میخواهد که از خون شهیدان بگذرد
نغمهاش در عین کثرت جوش وحدت میزند
هرکه از مجموع آن زلف پریشان بگذرد
پرده عشاق حاشا بیترنم گل کند
شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد
وای روز ما که در اندوه و هرمان سر شود
حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد
خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچههاست
رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد
کاشکی این روزها بر ما نمیآمد فرود
حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد
کافر از کافر گذشته و گبر یار گبر شد
کاش میشد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
حال و روز عاشقان امروز بارانیتر است
نازنینا اندکی بنشین که باران بگذرد
از شراب مشرق توحید خواهد مست شد
گر نسیم هند از خاک خراسان بگذرد
کمیل قزلباش، شاعر و پژوهشگر پاکستانی نیز در ادامه این مراسم به سبک شعری باختری اشاره کرد و ادامه داد: واصف باختری شاعری است که بیشترین شهرت را در میان شاعران معاصر افغانستان دارد. سبک شعری او را میتوان متفاوت با دیگر شاعران افغانستان دانست. به این معنی که سبک بیدل در هر شاعر افغانستان و از جمله شعر واصف باختری شکوفایی دارد، با این تفاوت که او فضای نویی را در کلمات و موضوعات شعر خود جای داده است. به همین دلیل هم میتوان او را یک شاعر کلاسیک به شمار آورد و هم یک شاعر نوآور.
وی افزود: سرودههای واصف باختری چند بُعدی است و حتی یکرویی و یکسانی هم در سرودههای او دیده نمیشود؛ از این جهت مخاطب را خسته نمیکند.
رضا اسماعیلی نیز در ادامه این مراسم واصف باختری را ستاره پر فروغ آسمان ادبیات افغانستان دانست و اضافه کرد: ادیبی فاضل، پژوهشگری دقیقهیاب، و شاعری به تمام معنا شاعر است. نامی بلند و قابل احترام برای همه کسانی که به زبان پارسی عشق میورزند و برای ارتقا و اعتلای این میراث گرانسنگ و سرمایه معنوی میکوشند. تکریم و تجلیل باختری، تکریم و تجلیل یک فرد نیست. تکریم یک فرهنگ کهنسال، اصیل و ریشهدار است. تکریم خرد و پارسایی و فرزانگی است. تکریم کرامتهای انسانی و پاسداشت آموزههای اصیل دینی و اسلامی است. تکریم عشق و آزادی، مهر و مردمی، و راستی و درستی و رستگاری است.
او واصف باختری را نماد رسالت و اصالت، آزادیخواهی، استقلالطلبی و وطندوستی دانست و یادآور شد: مجموعه آثار و اشعاری که از استاد در طول 50 سال گذشته چاپ و منتشر شده، گواه صادقی بر این ادعاست.
اسماعیلی با بیان اینکه باختری حق بزرگی به گردن زبان و ادبیات پارسی دارد، اضافه کرد: او با هر بیتی که سروده، بر گستره زبان پارسی افزوده و بر این میراث با شکوه رنگ بی زمانگی و جاودانگی زده است. بعضیها لهجه استاد واصف را در شعر سنتی به جهت قدرت و توانمندی ادبی به ملکالشعرای بهار و در قالبهای نیمایی و نو به اعتبار طنطنه و ضربآهنگ باشکوه کلمات به اخوان ثالث شبیه میدانند؛ ولی درستتر آن است که بگوییم واصف پیش و بیش از هر کس دیگر، به ذات شاعرانه خودش شبیه است. به شاعری که به اعتبار حرمت گذاشتن به کلمه و کلام و تعهد شاعرانه، شاعرانگی اش را به تمام و کمال به تماشا میگذارد و مخاطبانش را مجذوب شعرهای جاندار و از دل برآمدهاش میکند.
غلامرضا کافی، شاعر و استاد دانشگاه شیراز، نیز در ادامه این مراسم به سبک شعر باختری اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم از همه ابعاد به شعر واصف باختری بپردازیم، باید بگوییم که شعر او را میتوان از دو وجه شعر کلاسیک و آزاد بررسی کرد. با توجه به ویژگیهای شعری، واصف را میتوان در گروه نئوکلاسیکها جای داد.
وی با بیان اینکه سبک کاری واصف از نظر زبانی و ساختاری مشابه کار نیستانی و منزوی در ایران است، یادآور شد: اما از نظر محتوا و اندیشه به کار عباس صادقی نزدیک است و این شباهت شاید به دلیل موقعیت تاریخی و جغرافیایی این دو شاعر باشد.
به گفته کافی؛ لازمه شعر افغانستان در شعر معاصر وجوه مقاومت است. شعر واصف با وجود آنکه فضای نئو کلاسیک دارد، از این ویژگی برخوردار است و همین امر کار او را از دیگر شاعران متمایز میکند. فضای شعری او کاملاً نئوکلاسیک است اما محتوا، به سمت موضوعات پایداری گرایش دارد؛ ویژگی که ما در ایران در برخی از غزلهای نصرالله مردانی میبینیم.
در ادامه جمعی از شاعران نیز تازهترین سرودههای خود را به این شاعر افغانستانی تقدیم کردند که بخشی از آن در ادامه میآید:
محمدحسین انصارینژاد
رودرودی آشفته است،خواب هیرمند امشب
کاش ماه بنوازد، نای هفت بند امشب
تیشه مانده بی فرهاد، روی دوش شیرین کوه
کاشکی تکان میخورد، شانه سهند امشب
کیست تا دراندازد، طرح ماه کابل را
یابه رود بنوازد، زخمهای بلند امشب
یک دم آفتابی شو، بین بانگ نوشانوش
بر سر غزلخوانان، گل بریز و قند امشب
بین قل قل مستی، شورقل هوالله است
بسته شد در این معنی، باب چون و چند امشب
شاه کابلی در راه، مقصدش شب شیراز
درسماع میآید، شاهراه "زند" امشب
قونیه است بارانی، ای قلندر شبگرد
آب میزنددستی، جاده خجند امشب
آفتابگردان است،گرم باده افشانی
میتراود از چشمت، سکر شاپسند امشب
واصفان خورشیدیم، محو چرخش ذرات
حال شبنمی داریم، وقت گریه خند امشب
***
بلرام شکلا
نذر آفتاب
خوشا که حرف دل خویش را کتاب کنم
بگو صفای تو را خرج چند باب کنم؟
همه حروف به خط غبار خواهم چید
تمام صفحه منور به ماهتاب کنم
به زعفران و به صندل مرکبش سازم
سپس رقیق و معطر بدان گلاب کنم
مگر ز ظلمت دنیا برون کشم خود را
وجود قابل خود نذر آفتاب کنم
**
هلال فرشیدورد
ﺳﻨﮕﻴﻦﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭاﻳﺖ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺎستی
ﻓﺮﻳﺎﺩ، ﺩﺭ ﺗﻜﺎﻣﻞِ ﻣﻮﺝِ ﺑﻘﺎستی
ﭘﺮﻭﻧﺪه ﻇﻬﻮﺭ نبوﻍ ﮔﺬﺷﺘﻪﻫﺎ
اﻓﺴﺎﻧﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺻﺪاﺳﺘﻲ
ﺷﺎﻫﻴﻦ ﭼﺎﻣﻪﻫﺎی ﺑ ﻨﺪای ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺑﺎﻻ ﻧﺸﻴﻦ قله "ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮا"ﺳﺘﻲ
ﮔﻪ ﺩﺭﺩ، ﮔﻪ ﻧﺸﺎﻁ، ﮔﻪ ﻋﺸﻖ، ﮔﻪ ﻏﺮﻭﺭ
ﺩﺭ ﻗﺤﻄﮔﺎﻩ ﻗﺮﻥ ﺗﺤﻤﻞ ﻋﺰاﺳﺘﻲ
اﻧ ﺎﻡ ﺭا ﺷﻜﺴﺘﻪ اﺯ ﺁﻏﺎﺯﻫﺎﻱ "ﻫﺴﺖ"
ﺑﺎ "ﻫﻴﭻ" و ﺑﺎ ﻗﺒﻴ ﻪ اﻭ ﺁﺷﻨﺎﺳﺘﻲ
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻛﻪ ﺗﻮﻳﻲ ﻋﺰﺕ ﺳﺨﻦ
ﺁﺭﻱ ﺩﺭﻳﻦ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﮔﻮﻳﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﺳﺘﻲ
اﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺁﻓﺘﺎﺑﻲ و اﻳﻨﻚ ﻛﻪ ﺑﮕﺬﺭﻳﻢ
ﺩﺭﻳﺎﻳﻲ ﺑﻲﻛﺮاﻧﻪ ﻣﻬﺮ و ﻭﻓﺎﺳﺘﻲ
ﺗﻜ ﻴﻒ ﻧﻴﺴﺖ ﺳ ﺪگی ﺗﺤﺴﻴﻦ ﺁﺩﻣﻲ
ﺩﺭ ﭘﻬﻨﻪ شکوه اﺩﺏ اﻗﺘﺪاﺳﺘﻲ
اﻱ ﻧﻌﺮه ﺩﻭﮔﺎﻧﻪ پایندگان ﭘﺎک!
ﺁﻭاﺭه ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﻛ ﺎﺳﺘﻲ
ای ﻣﺮﺩ ﺑﻲﺯﻣﺎﻧﻪ ﺗﻘﻮﻳﻢ اﻓﺘﺨﺎﺭ
ﺳﻨﮕﻴﻦﺗﺮﻳﻦ ﺭﻭاﻳﺖ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺎﺳﺘﻲ!
***
حیدری آل کثیر
در آسمان هلالی و بر خاک هالهای
داغ آنچنان که در گذر باد لالهای
خوشبختی منی که زوایای عمر را
میگردم و هنوز درونم مچالهای
پوسیدهاند از این همه خاموشی ای خیال
تر کن گلوی خلوتیان را به نالهای
در را نبند، کودکیام باز گشته است
از کوچه با قیافه هفتاد سالهای
بهتر که باز لرزه بیفتد به جان من
وقتی میان پنجه نباشد پیالهای
مگذار آخرین غزلم را گرسنگان
پیدا کنند در دل سطل زبالهای
***
آرش واقعطلب
تقدیم به روح بی مرز استاد واصف باختری
یک روز نگاه و چشم تر میخواهی
یک مرتبه داغ بر جگر میخواهی
شاعر که کسی نداشت جز تنهایی
ای مرگ چه از جان بشر میخواهی؟
واصف باختری، شاعر و پژوهشگر افغانستانی است که تاکنون آثار متعددی از او در قالب شعر و پژوهش منتشر شده است که از این جمله میتوان به «نردبان آسمان»، «و آفتاب نمیمیرد»، «تا شهر پنج ضلعی آزادی»، «سرود و سخن در ترازو» و ... اشاره کرد. باختری از جمله شاعران تأثیرگذار معاصر افغانستان است که در قالبهای غزل، قصیده، رباعی و نیمایی طبعآزمایی کرده است. او سرودن را از نوجوانی آغاز کرده است. برخی معتقدند که او در مقایسه با دیگر شاعران افغانستانی، جدیترین و حرفهای ترین برخورد را با شعر نو به ویژه با شعر نیمایی داشته است. قرار است هفته آینده شب اقبال لاهوری با حضور شاعران فارسیزبان از کشورهای مختلف برگزار شود.
پاسداشت زندهیاد ظهیر احمد صدیقی؛ از همدلی ایران و پاکستان تا خاطره دیدار با رهبر انقلاباز «هماری رسول» تا «هماری علی»؛ یادی از هندوی عاشق اهل بیت(ع)انتهای پیام/
R1013197/P/S4,35/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۶۷۰۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی از بزرگترین مسئله ایران و جهان که از فقر هم وحشتناک تر است
فیلسوف معاصر کشورمان معتقد است: بی معنایی بزرگترین مسئله امروز جهان است، مسئلهای وحشتناکتر از فقر، توسعه نیافتگی، آلودگی هوا و... و تمام اینها ناشی از آن است که رابطه انسان با معنا گم شده است. به گزارش عصر ایران، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه درباره کشف معنا و مفهوم در روزگار معاصر گفت: من با حفظ کردن اشعار حافظ به حافظ نزدیک نمیشوم، با حفظ کردم قرآن، قرآنی نمیشوم، زمانی میتوانم به یک پاسخ نزدیک شوم که بتوانم آن پاسخ را در جان خودم تجربه کرده باشم، یعنی بتوانم پا در عالمی بگذارم که متنی مثل دیوان حافظ ایجاد میکند. وی افزود: ما صرف اینکه پدر یا مادرمان مسلمان است، مسلمان نیستیم، ما باید مسلمان بودن را انتخاب کنیم و در واقع من باید به آن برسم. زمانی من میتوانم مسلمان باشم که آن پاسخهایی که پیامبر(ص) و قرآن به رازهای بزرگ دادهاند را در جانم زیسته باشم. اگر در جانم به آن نرسیده باشم، تنها شناسنامهام مسلمان است، جریانی که در فرهنگهای دیگر نیز چنین است. عبدالکریمی در برنامه «سپنج» و در گفتگو با علی درستکار اضافه کرد: نیروهای زیادی وجود دارند که بودن من را تهدید میکنند، مثلاً رسانهها، رسانهها بودن من را تهدید میکنند، آنها میخواهند نحوه بودن من را تعیین کنند و من در برابر رسانه طغیان میکنم و اجازه نمیدهم رسانه، بودن من را شکل دهد. رسانه حقیرتر از آن است که بخواهد به بودن من شکل دهد. من با سیاست درگیر هستم، چون سیاست باید بر اساس نحوه زیست من شکل بگیرد. (در معنای اگزیستانسیال و متافیزیکی) من اجازه نمیدهم قدرتهای سیاسی یا کانونهای بزرگ قدرت چه در جهان و چه در داخل من و بودن من را شکل دهند. این فیلسوف معاصر در بخش دیگری از صحبتهایش بی معنایی را بزرگترین مسئله امروز جهان دانست و افزود: این معضل، مسئلهای وحشتناکتر از فقر، توسعه نیافتگی، آلودگی هوا و... است؛ تمام اینها نیز ناشی از آن است که رابطه انسان با معنا گم شده است، وقتی رابطه انسان با معنا گم میشود، رابطه انسان با خودش هم گم میشود. انسانی که بی خود و بی خویشتن است، کارهای احمقانه هم زیاد میکند و ما در چنین جهانی زندگی میکنیم. عبدالکریمی با اشاره به گستردگی بی معنایی در سراسر جهان و حتی در دنیای اسلام، اضافه کرد: متأسفانه با جهانی شدن عقلانیت جدید، این مسئله هم جهانی شده و فقط مربوط به غرب نیست. به اعتقاد من برخلاف شعارهای سیاسی ایدئولوژیکی که داده میشود، جهان اسلام و از جمله ایران هم در همین زمره قرار دارد. سال 87 بود که من کتاب «ما و جهان نیچهای» را نوشتم، جهانی که در آن معنا و حقیقت مرده، در چنین جهانی آنچه که امروز شاهد آن هستیم، مرگ انسان هم هست. مرگ انسان تنها مرگ فیزیکی نیست و حقیقت انسان هم امروز در خطر افتاده است. آنچه امروز روی کره زمین راه میرود به انسان در معانی که در معاصر گذشته میشناسیم، شباهت کمی دارد. در واقع با این انسان بیمعنا ما وجه انسانی کمتری را در زمین میبینیم. کانال عصر ایران در تلگرام