چرا عصر جدید را دیدیم؟
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۶۷۳۹۵
به گزارش جهان نيوز، در عصری که رسانههای جدید تحت وب «هر یک فرد را به چند رسانه تبدیل کرده» و انحصار و اقتدار تلویزیون را درهم شکسته و در موقعیتی که دائما از کمرونق شدن مخاطب تلویزیون جمهوری اسلامی ایران صحبت میشود و رسانههای اپوزیسیون فارسیزبان از بیبیسی تا منوتو و... خود را در موقعیت آلترناتیوهای صداوسیمای جمهوری اسلامی قرار دادهاند، برنامه «عصر جدید» توانست نسبت جدیدی بین تلویزیون و مخاطب ایجاد کند و از این نظر دارای ارزش و اهمیت تحلیل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شرایط اجتماعی موثر در تحلیل عصر جدید را در سه محور زیر دستهبندی و سپس در هر مورد تناسب فرم این برنامه را با این اقتضای اجتماعی ذکر میکنیم:
1)محور اول تغییر زیستجهان جامعه است. زیستجهان در یک معنای سادهشده عبارت است از سپهر کلی که فضای ذهنی و عینی یک جامعه را در بر گرفته و در آن چارچوب روابط و کنشها اولا معنادار، ثانیا تفاهمپذیر است، ثالثا به علایق جهت میدهد و رابعا آنچنان در روابط افراد جامعه جریان دارد که با نوعی بداهت توام است، بنابراین نیاز به تامل درباره عمل یا ترک آن نیست.
مثلا در ایران مردم هنگام فوت اقوام و آشنایان لباس مشکی میپوشند و این عمل معنادار و تفاهمپذیر و بدیهی است و برای انجام آن کسی تامل نمیکند، چراکه بخشی از زیستجهان ماست اما اعمال مردم ژاپن، هند و... هنگام فوت کسی از نزدیکان آنها برای ما معنادار و تفاهمپذیر و بهطور طبیعی بدیهی نیست، چراکه بخشی از زیستجهان ما نیست.
یا فرض کنید کسی که در برزیل یا چین به دنیا آمده باشد چه نوع علایق ورزشی برای او محتملتر است؟ احتمالا فرد برزیلی علایق فوتبالی چه بهعنوان ورزشکار و چه بهعنوان مخاطب و فرد چینی پینگپنگ را انتخاب کنند، چراکه زیستجهان آنها در جهت دادن به علایق آنها موثر افتاده است.
در دو سده گذشته جامعه ایرانی تحتتاثیر مدرنیزاسیون دچار تحولاتی در زیستجهان خود شده است که در سه دهه گذشته به علل گوناگون_ که یکی از آنها پیگیری پرقدرت مدرنیزاسیون سیاسی و اقتصادی درون ساختار قدرت رسمی جمهوری اسلامی بعد از جنگ و دیگری فضای جهانیشدن در سطح بینالمللی و انقلابی است که در حوزه ارتباطات پدید آمده و... _ این تغییرات سرعت و تحول چشمگیری داشتهاند به شکلی که این زیستجهان جامعه ایرانی تحول زیادی پیدا کرده است. برای تقریب مساله به ذهن کافی است شما مجموعه نمایشی «آیینه» در دهه 60 را که بازتاب چالشهای اجتماعی سه دهه قبل است با چالشهای امروز جامعه ایران مقایسه کنید و تفاوت شرایطی را که نتیجه تفاوت زیستجهان است به تماشا بنشینید.
بهنظر در این پروسه- پروژه مدرنیزاسیون پنج عنصر محوری نقش مهمی در تغییر زیستجهان جامعه ایرانی پیدا کردهاند.
این پنج عنصر عبارتند از:
1) اندیویژوالیسم، 2) نگاه اینجهانی، 3) توسعه عقل ابزاری، 4) نفعگرایی و 5) کاپیتالیستیشدن روابط اجتماعی.
توضیح هرکدام از اینها مجال مفصلی میخواهد و در اینجا تنها به مستقیمترین مولفه مرتبط با شرایط اجتماعی پدیده عصر جدید و عصر جدیدها یعنی گسترش «نگاه اینجهانی» اشاره میکنم.
نگاه اینجهانی نیز البته دارای بار مفهومی و دلالتهای گستردهای است. در اینجا تنها به برخی دلالتهای آن تاکید میشود. غلبه نگاه اینجهانی یعنی محدود دیدن حیات به زندگی همین دنیا و صورتبندی مادی آن و به تبع آن بهحاشیه راندن مساله مرگ و جهان بعد از مرگ. «لذتگرایی» بهمثابه یک سبک زندگی، نتیجه و محصول طبیعی این تلقی است.
اگر به وضعیت تمنای بالای مصرفگرایی در جامعه نگاه کنیم و به تغییری که در الگوی مدیریت بدن از انجام و اقسام عمل زیبایی و تمایلات زیاد برای فیتنس شدن تا الگو شدن طبقهای برای تنظیم سبک زندگی که بالاترین درجات کسب لذت را دارد و بروز و ظهور میدهد و نیز به کمرغبتی نسبت به مساله یادآوری مرگ و حتی فرار از آن توجه کنیم، میبینیم لذتگرایی بخش مهمی از زیستجهان جامعه ما شده است. این لذتگرایی وقتی به انتخاب رسانهای پیوند میخورد به شکل «سرگرمی» تجلی میکند.
درواقع سبد مصرف رسانهای جامعه در این زیستجهان «سرگرمی» را در اولویت خود قرار میدهد و شکلهای غیرسرگرمی رسانهای که خصوصا مستقیم بهدنبال آموزش یا تربیت هستند مثل شبکه افق از دور خارج میشوند و عصر جدیدها (دورهمیها، خندوانهها و...) در این بستر اجتماعی فرصت و امکان دیده شدن دارند.
اینجا دو پرسش قابل طرح است:
آیا هر برنامه رسانهای سرگرمیساز میتواند چنین نسبتی با مخاطب برقرار کند؟
البته پاسخ منفی است. اینجا ویژگیهای فرمی و درونبرنامهای عصر جدید مهم است. اولین مساله، نوآوری در ایده سرگرمی است که در عصر جدید به ظهور رسیده است. تلنتشوها در دیگر نقاط جهان دارای سابقه هستند اما در ایران و در چارچوب تلویزیون ایده بیسابقهای بوده است و همین مساله در تمایل مخاطب برای دیدن آن نقش درجه اولی دارد. مولفه دوم در فرم، اجرای موفق این ایده با لوازم آن است. برند مجری (احسان علیخانی)، صحنه و استیج باشکوه، پروداکشن متناسب، رقابت و تنش سنگین، استفاده از ارزش برخورد و کشمکش با داشتن هیات داوری، مشارکت دادن بینندگان و حاضران در نتیجه رقابتها و ظهور سوژههای نامتعارف و نامنتظره و نادیدهشده مثل همین پنج عضو فینالیست، جمعبودگی و استفاده از انرژی و احساسات حاضران و... ویژگیهای فرمی هستند که تجربه عصر جدید را تجربه سرگرمکنندهای برای مخاطبان کرده است.
پرسش دوم تنش بین دو ایده برای رسانهای مثل صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. صداوسیما بهمثابه دانشگاه عمومی و صداوسیما بهمثابه سرگرمی است. اگر بنابر تعاریف پیشین باشد که این دو را دو جریان جدا از یکدیگر میداند، باید گفت عصر جدید و عصر جدیدها نشان از غلبه ایده رسانه بهمثابه سرگرمی بر رسانه بهمثابه دانشگاه عمومی است.اما اگر به همپوشانی بین این دو قائل باشیم، میتوانیم این جمعبندی را داشته باشیم که ایده دانشگاه عمومی از مجرا و به میانجیگری سرگرمی قابل تحقق است و برنامههایی مثل درسهایی از قرآن قرائتی و برنامههای افقسان تقریبا در حاشیه قرار میگیرند.
2) مساله دوم در موفقیت برنامه عصر جدید به احساس مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی و فشار سنگین زندگی برمیگردد که خصوصا در دو سال گذشته به شکل طاقتفرسایی درآمده است. این وضعیت بهطور طبیعی جامعه را به تجربه سرگرمی و تمایل به سرگرمی برای فرار از این وضعیت سوق میدهد و یک امر طبیعی است. اما علاوهبر این واقعیت به لحاظ معرفتی، مردم در عین حال از نظر ارادی نیز تمایل به برونرفت از این شرایط دارند و احساس میکردند بین این اراده آنها برای برونرفت و برنامه عصر جدید همراستایی وجود دارد. این همراستایی از آنجا پدید میآمد که قهرمانان این رقابت سنگین مردم عادی و معمولی جامعه بودند که تا پیش از این تجربه چنین ظهور و بروز اجتماعی را نداشتند. نگاهی به فینالیستها این مساله را تایید میکند که هیچیک از این افراد چنین موقعیتی حتی در محدودههای کوچک اجتماعی را نداشتند. این تجربه قهرمانسازی از مردم عادی تنها محدود به فینالیستها نیست بلکه افرادی که در مراحل قبل حذف شدند اظهار میکردند عصر جدید نقطهعطفی در زندگی ما شده است. این واقعیت، احساس گشودگی به جامعه میداد و از این نظر با ارائه برونرفت آنها همخوان و همراستا میشد.
3) مساله سوم تاثیر تعیینکنندهای است که فضای مجازی بر سلایق و علایق ایرانیها داشته است. فضای مجازی با این گستردگی و عمق ارتباط با زیست تکتک ایرانیان، بر ذائقه مصرف رسانهای مخاطبان تاثیر تعیینکنندگی داشته است. تمایل به مطالب ساده و در سطح و بیرغبتی به پیچیدگیها و پیامهای رسانهای که تاملها را فراخوان میکنند از عوارض چسبندگی جامعه ایران با فضای مجازی است. امکان کثرت تعاملات در فضای مجازی و دریافتهای بیحد و حصر پیامهای مرتبط و نامرتبط و نیز قالبهای رسانهای در این فضا مثل 280 حرفی توئیتر یا محدودیتهای پستها در تلگرام و اینستاگرام و... که دعوت به کوتاهی پیامها میکنند خودبهخود و ناخودآگاه تمایلات رسانهای به پیامهای روشن و سرراست و در دسترس و کوتاه را تشویق میکنند و در حوزه سرگرمی نیز سرگرمیهایی انتخاب میشود که واجد همین ویژگیها باشد و پیام بدون پیچیدگی و سرراست و لذت آنی و در دسترس در اولویت قرار میگیرد که عصر جدید نیز از همین جنس سرگرمی بود. خصوصا اگر به برتری عصر جدید نسبت به کارهای نمایشی که تا حدودی برای لذتبردن از آن به تامل و درک روابط بین کاراکترها و... نیاز است، توجه شود.
منبع: فرهیختگان کپی متن خبر برچسب ها: عصر جدید احسان علیخانی تلویزیون
منبع: جهان نيوز
کلیدواژه: عصر جدید احسان علیخانی تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۶۷۳۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحویل سرخ سال ۶۷ روی جاده امالقصر/ مصداق «احسن الاحال» را در سیمای رزمندگان میدیدیم
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، عید نوروز در جبهههای دفاع مقدس حال و هوایی داشت که هنوز حلاوت و شیرینی آن در یاد و خاطره رزمندگان جنگ تحمیلی ماندگار است. در گفت و گویی که با حاج محسن نصری از رزمندگان و راویان دفاع مقدس داشتیم، از او خواستیم تا برگهایی از خاطرات نوروز در جبههها را برای مان بازگو کند.
محسن نصری که از ۱۵ سالگی به جبهههای جنگ رفته، در این خصوص میگوید: جنگ یک واقعیت ساری و جاری بود که به تقویمها نگاه نمیکرد. یعنی اینطور نبود که در یک روز خاص تعطیل شود یا مناسبتی بخواهد از واقعیات آن کم و زیاد کند. اما به هر حال انسانهای حاضر در این آوردگاه سخت، در برخی از صحنه و مواقع، حال و هوایی پیدا میکردند که باعث میشد محیط جبههها را نیز تحت تاثیر همین حال و هوای خود قرار دهند.
این رزمنده دفاع مقدس میافزاید: عید نوروز یکی از همین مواقع خاص بود که فضای جبههها را متحول میکرد. بچهها در شرایط سخت جنگ نیز سعی میکردند تا حد امکان این آیین ملی که با آموزههای دینی ما مسلمانان نیز عجین شده را گرامی بدارند.
تحویل سال ۱۳۶۳
نصری با یادآوری نوروز سال ۱۳۶۳ میگوید: اسفندماه ۱۳۶۲ ما در منطقه عملیاتی خیبر بودیم. این عملیات از سوم اسفند ۶۲ شروع شد و تقریبا تا پایان این ماه ادامه داشت. موقع تحویل سال ما که نیروی لشکر ۸ نجف بودیم، در منطقه جفیر، پشت جزایر مجنون مستقر بودیم.
وی با اشاره به اینکه عملیات خیبر یک عملیات بسیار سخت و خونین بود، اظهار میدارد: در خیبر بسیاری از همرزمان و دوستان مان به شهادت رسیده بودند، اما نوروز فرصتی بود تا به بازسازی روحی خودمان بپردازیم. چرا که جنگ ادامه داشت و ما باید با روحیه بالا به امور جنگ میپرداختیم.
راوی کاروانهای راهیان نور ادامه میدهد: سال ۶۲ به آخرین روز خود رسیده بود که بچهها سفرهای پهن کردند و هر کسی، هر وسیلهای که با "سین" شروع میشد را آورد و روی این سفره چید؛ از سمبه گرفته تا سلاح، سیم خاردار و... را آوردند و داخل این سفره گذاشتند. بعد نوبت به قرآن رسید و درست در لحظه تحویل سال، همگی دعای امام صادق (ع) را خوانیدم.
نصری با بیان اینکه ما ایرانیها در هر مناسبتی، باورهای دینی خود را سهیم میکنیم، میگوید: نوروز یک عید باستانی است، اما بچههای رزمنده مثل خیلی از اقوام ایرانی با خواندن قرآن و دعای امام صادق (ع) باور دینی و ملی را در هم آمیخته و با یک حالت معنوی به استقبال نوروز سال ۱۳۶۳ رفتند.
نوروز خونین ۶۷
وی با تعریف خاطرهای از شهادت همرزمانش پیش از تحویل سال ۱۳۶۷ بیان میدارد: در صحنههایی از نوروز در جبهه، ما با شهادت و مجروحیت رزمندگان مان به استقبال سال نو میرفتیم. نظیر چنین اتفاقی در آخرین ساعات اسفند ماه ۱۳۶۶ در جاده ام القصر افتاد و من شاهد صحنههای عجیبی در آن سال بودم.
این جانباز دفاع مقدس میافزاید: تا آنجا که ذهنم یاری میدهد، تحویل سال ۱۳۶۷ حوالی ۱۲ ظهر بود. ما روی جاده ام القصر در شبه جزیره فاو بودیم. بچه داشتند مقدمات سفره هفت سین و تحویل سال را آماده میکردند که ناگهان یک گلوله توپ آمد و بین دوستان مان منفجر شد.
وی ادامه میدهد: با شدت انفجاری که صورت گرفت، تعدادی از همرزمان ما شهید و مجروح شدند. شاید یک یا نهایتا دو ساعت به تحویل سال باقی مانده بود که این حادثه باعث شد تعدادی از دوستان مان را از دست بدهیم.
نصری تصریح میکند: علی رغم واقعه ناخوش آیندی که افتاده بود، بچهها با آن ایمان و ارادهای که داشتند، بعد از تحویل سال نو، عید را به یک دیگر تبریک گفتند و یادم است که فرماندهان از پشت بیسیم عید را به بچهها تبریک میگفتند و متقابلا نیروها نیز به آنها تبریک میگفتند.
وی با بیان اینکه از ۱۵ سالگی توفیق حضور در جبههها نصیبش شده است، میگوید: بنده توفیق داشتم که از ۱۵ سالگی تا ۲۰ سالگی در جبهه باشم و پنج تحویل سال را در مناطق عملیاتی حاضر باشم. هر سال شاهد اتفاقهای نو و جالبی در فضای جبههها بودم.
نصری میافزاید: یک نکته جالب بگویم که وقتی سال تحویل میشد، بچههایی که در خط مقدم حضور داشتند، یا از طریق بیسیم، سال نو را تبریک میگفتند یا در همان لحظه تحویل، با شلیک گلوله، خمپاره و تیرهای رسام، یک جشن عملیاتی و حماسی به راه میانداختند.
این رزمنده و جانباز دفاع مقدس اظهار میدارد: در پایان باید به یک نکته اساسی اشاره کنم که ما در جبهههای جنگ، مصداق بارز و عینی تحول در حال و احوال رزمندگان را میدیدیم. مگر نه آنکه در دعای تحویل سال میخوانیم: "یا مقلب القلوب و الابصار و یا محول الحول و الاحوال... ما این تحول روحی را در رزمندگانی میدیدیم که با باورهای عاشورایی قدم به جبههها گذاشته و برخی از آنها با احسن الاحال به شهادت میرسیدند و آسمانی میشدند.
انتهای پیام/