اختلالهای روانی خوردن در زنان و نوجوانان شایع تر است
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۶۵۶۷۵
محمدرضا محمدی روز یکشنبه در گفتوگو با ایرنا افزود: اختلالات خوردن از جمله رفتارهای شایع روان تنی به شمار میرود که مشکلات فراوانی در سلامت جسمانی و عملکرد روانی افراد بوجود می آورد و طبق نتایج به دست آمده در این نوع از اختلالات با توجه به گسترش فرهنگ بیگانه در بین جوامع، الگوهای نامناسب تغدیهای، عوامل نژادی و طبقه اجتماعی که فرد در آن قرار دارد را می توان در قالب اختلالات خوردن از قبیل بیاشتهایی عصبی و یا پرخوری عصبی به خوبی مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: خوردن متعارف میتواند با تغییر الگوی غذایی و دریافت نامطلوب موادمغذی، موجب ایجاد اختلالات مرتبط با تغذیه در افراد شود و از همه مهمتر سلامتی آنان را به خطر اندازد. از طرفی اختلالات خوردن را می توان با رفتارهایی از جمله کاهش خوردن، روزه داری، زیاد خوردن و خوردن همراه با حالت تهوع و استفاده از داروهای ضد یبوست و ادرار آور، تشخیص داد.
این متخصص اضافه کرد: اختلالات خوردن همچنین میتواند از لحاظ اشکال بالینی پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی منجر به سوء تغذیه، پوکی استخوان، فقدان قاعدگی، بیماریهای قلبی- عروقی و افسردگی در فرد یا افراد مبتلا به این نوع بیماری شود.
محمدی افزود: بر همین اساس اختلالهای خوردن از راه آشفتگیهای شدید در رفتارهای خوردن و آشفتگی در درک شکل و وزن بدن مشخص میشود، این اختلالها بیشتر در سنین نوجوانی و اوایل جوانی رخ میدهد. نوجوانان در بیشتر موارد توجه خاصی به وزن و شکل بدن خود دارند و اغلب برای روبرو شدن با فشارهای بحرانی دوره بلوغ، دیدگاه نادرستی نسبت به خوردن اتخاذ میکنند و این ممکن است مشکلات اختلال خوردن را در بین این قشر ایجاد کند.
وی افزود: دختران نوجوان به علت نگرش دقیقی که به خوردن دارند بیشتر در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند. اختلال خوردن و نگرشهای مرتبط با آن بعد از چاقی و آسم، بیشترین شیوع را در بین این قشر دارد و از طرفی در حال پیشرفت است.
این متخصص اعصاب و روان اظهارداشت: شیوع شکلهای شدید اختلال خوردن در قشر نوجوان بویژه دختران تا 5 درصد نشان داده شده و این درحالی است که شیوع شکلهای خفیف این اختلال مانند رفتارهای بدخوردن و نگرش های خوردن، بیشتر در بین پسران دیده میشود.
محمدی گفت: سن شروع بیماری اختلالات خوردن در بخش بی اشتهایی روانی و اختلال پرخوری نسبت به دهه های اخیر بخصوص در بین زنان جوان کاهش یافته به نحوی که به باور عمومی، اختلال خوردن را مختص فرهنگ بیگانه میدانند که بر تناسب اندام تاکید دارند درحالی که در جوامع در حال توسعه یافته از جمله ایران، پاکستان و ژاپن این نوع رفتار از اهمیت خاصی برخوردار است.
این روانشناس گفت: فراوانی بروز پرخوری عصبی نسبت به بی اشتهایی عصبی بیشتر است و حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد زنان با این نوع از اختلالات خوردن درگیر هستند، گفت: بیاشتهایی عصبی و پرخوری عصبی اغلب اختلالات خوردن مزمنی به شمار می رود که در سطح بالایی باهم در ارتباط است.
محمدی گفت: بیاشتهایی عصبی منجر به تحریک بیش از حد هورمونها، کاهش وزن و پریشانی روانی میشود و افراد دارای این اختلال عموما از چاق شدن وحشت دارند. آنها با این که واقعا گرسنه هستند از خوردن غذا اجتناب کرده یا میزان خوراکی را به شدت محدود میکنند. آنها خودشان را چاق میبینند اما در واقع خیلی لاغر و از ضعف بدنی در رنج هستند.
وی با بیان اینکه افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی با توجه به عوامل ذکر شده بازهم به رژیم غذایی خود ادامه می دهند، اظهارداشت: بیاشتهایی عصبی عوارض جدی از جمله سوء تغذیه، بیماریهای قلبی- عروقی، کم شدن حجم مایعات بدن، اختلالات گوارشی، ناباروری و نشانههای دیگر را به همراه دارد.
محمدی در خصوص پرخوری عصبی، افزود: در اختلال پرخوری عصبی شکل دیگری از این نوع رفتار را شاهد خواهیم بود به نحوی که در آن فرد برای رهایی از استرس و اضطرابی که در آن نهفته، بیش از اندازه لازم غذا میخورد. در این وضعیت بیماران اغلب وزن طبیعی خود را حفظ میکنند یا دچار اضافه وزن میشوند. اما تحریف تصویر بدن در این نوع از بیماران کمتر از مبتلایان به بیاشتهایی عصبی است.
این متخصص اعصاب و روان گفت: عوارض پرخوری اغلب اختلالات الکترولیتی، سوزش، خونریزی معده، اختلالات روده ای، فرسایش مینای دندان، کم شدن ضربان قلب، افت فشار خون و کاهش سرعت سوخت و ساز بدن است.
محمدی افزود: طبق بررسی های به عمل آمده در دوره نوجوانی به دلیل شکلگیری نگرش افراد نسبت به اندام خود و همچنین ایجاد احساس رقابت با هم سن و سالان در فعالیتهای ورزشی خطر ابتلا به اختلالات خوردن در نوجوانان بیشتر از گروههای سنی دیگر است.
وی تاکید کرد: برای هر نوع از اختلالات خوردن، راهکار درمان به منظور تغییر رفتار و نگرش افراد مبتلا وجود دارد و به طور متداول توسط متخصص روان درمانگر از طریق بکارگیری روشهایی مانند درمان رفتاری - شناختی همراه با متخصص تغذیه و مراقبتهای پزشکی طراحی شده است.
محمدی گفت: چنانچه روشهای درمانی رفتاری - شناختی کارآمد نبود، می توان بیمار مبتلا را برای درمان به مرکز درمانی ارجاع داد تا ضمن بستری و تحت نظارت قراردادن، دوباره فرد را با رفتارهای طبیعی خوردن باز گرداند.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۶۵۶۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شایعترین نشانههای وسواس
سمیه معتضدیان با اشاره به تعریف وسواس اظهار کرد: وسواس مجموعهای از افکار و یا تکانههای ناخواسته، مزاحم و تکراری است. مبتلایان به وسواس اضطرابهای شدیدی را تجربه میکنند.
ردپای ژنتیک در اختلال وسواس
این عضو هیئت علمی دانشگاه با تاکید بر این که در بیشتر بیماریهای مربوط به روان ردپای ژنتیک دیده میشودخاطرنشان کرد: علامتهای ابتلا به وسواس در نوجوانی و یا اوایل دهه ۲۰ آغاز میشود.
وی شیوع وسواس در بین زنان و مردان را یکسان عنوان کرد و گفت: زمانی که وسواس را ریشه یابی میکنیم در بیشتر موارد حداقل یکی از اعضای خانواده به این بیماری و یا بیماریهای مرتبط مبتلا هستند. بدیهی است چنانچه ژن پیش زمینه در خانواده وجود داشته باشد، در اثر محیط و یا عوامل دیگر ممکن است این بیماری بیشتر و یا حادتر بروز پیدا کند.
آغاز ابتلا به وسواس در میانسالی تقریبا منتفی است
وی آغاز ابتلا به وسواس در میانسالی را تقریبا منتفی دانست و اضافه کرد: بروز رفتارهای وسواس گونه در سنین بالا میتواند متخصصان را به بیماریهای ارگانیک و یا فیزیکی بیمار مشکوک کند. تقریبا این انتظار را نداریم که یک زن یا مرد ۵۰ ساله به طور ناگهانی به وسواس مبتلا شود.
وی با اشاره به شایعترین نشانههای وسواس عنوان کرد: افکار تکراری یا مزاحم مثل چک کردنهای مدام یا وسواس شست وشو از بارزترین نشانههای رایج ابتلا به واسوس هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: وسواس میتواند با نشانههای مختلفی بروز کند، برخی بیماران ممکن است فقط مبتلا به وسواس فکری مبتلا باشند به طور مثال فرد مدام با خود کلنجار میرود که مبادا دیگران از رفتار و یا حرفهای من آزرده شده باشند البته نکته اینجاست که این موارد باید تفکیک شود و مشغلههای روزمره با نشانههای ابتلا به وسواس فکری اشتباه گرفته نشود. اگر استرسهای ناشی از نگاه و قضاوت دیگران از حد متعارف خارج شود و برای فرد اضطراب ایجاد کند میتواند از نشانههای رفتارهای وسواس گونه باشد.
وی یادآوری کرد: شایعترین نشانههای ابتلا به وسواس، وسواس چک کردن و شست و شو است. همچنین نگرانی مدام از احتمال ابتلا به صدمه زدن به دیگران و افکار مزاحم، خطرناک و نگران کننده میتواند از نشانههای ابتلا به وسواس باشد.
معتضدیان گفت: ترس بیش از حد ابتلا به بیماری، چک کردن مدام وسایل، ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگران و وسواس نظم و یا تقارن اشیاء از شایعترین نشانههای اختلال وسواس است.
وسواس و ارتباط آن با مشکلات جسمی
وی با بیان این که وسواس علاوه بر این که بیماری مربوط به روان است، میتواند به جسم فرد مبتلا نیز صدمه وارد کند، ادامه داد: به طور مثال در مواردی دیده میشود که پوست فرد در اثر شست و شوی زیاد دچار آسیب میشود یا به عنوان مثال افرادی به دلیل ابتلا به وسواس نظم و ترتیب و جابجایی وسایل دچار کمرد درد و آسیب به ستون فقرات خود شده اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه به درمانهای متداول مبتلایان به وسواس اشاره کرد و گفت: درمان مبتلایان به وسواس معمولا درمانهای توامان دارویی و روان درمانی است، ولی باید به این نکته توجه داشت که درمان این بیماری زمانبر است و نیاز به صبوری دارد.
کودکان خانوادههای وسواسی در خطر ابتلا به این اختلال
وی تاثیر محیط بر اختلال وسواس را مورد توجه قرار داد و گفت: وسواس میتواند در خانوادههایی که رفتارهای وسواس گونه به صورت ژنتیکی وجود دارند، در کودک نیز از طریق یادگیری در محیط تشدید شود، ولی زمینههای ژنتیکی در این بیماری بسیار مهم است؛ چون اگر فقط تاثیرات محیطی مد نظر باشد بعد از بهتر شدن شرایط این رفتارها از بین میرود.
معتضدیان در خاتمه با بیان این موضوع که وسواس بیماری سمج روانپزشکی است، توضیح داد: این بیماری برای فرد و اطرافیان بسیار آزاردهنده است. باید برای درمان صبور بود ولی قطعا زندگی کردن با وسواس زندگی زجر آوری است بنابراین باید با مراجعه به پزشک این شرایط را تسهیل کرد.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک