Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-16@20:49:24 GMT

نقد و بررسی فیلم عرق سرد؛ حرکت روی پوسته هیجان

تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۸۱۳۸۸

نقد و بررسی فیلم عرق سرد؛ حرکت روی پوسته هیجان

فرارو- علیرضا جعفری؛ سهیل بیرقی با سال‌ها تجربه کاری در زمینه دستیاری، دومین فیلمشض "عرق سرد" را در سال ۹۶ کلید زد. او در حالی به سراغ عرق سرد رفت که با "من" شروع محکمی در سینما داشت. من با داستان و حال و هوای متفاوتش توانست نظر منتقدان و اغلب مخاطبان را به خود جلب کند.

افروز (با بازی باران کوثری) کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان است که در هنگام سفر به مسابقات آسیایی متوجه می‌شود که از سوی همسرش (با بازی امیر جدیدی) که مجری مطرح ورزشی تلویزیون است، ممنوع خروج شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او از سفر به همراه تیم ملی باز می‌ماند و حال می‌خواهد به هر طریقی که شده خود را به مسابقات برساند.

برای خرید قانونی و دانلود حلال فیلم سینمایی عرق سرد اینجا کلیک کنید

عرق سرد پس از خشم و هیاهو (هومن سیدی) دومین فیلم در سال‌های اخیر است که از حواشی زندگی ورزشکاران ساخته شده و این فیلم زندگی شخصی نیلوفر اردلان کاپیتان سابق تیم ملی و همسرش مهدی توتونچی را سوژه خود قرار داده است.

ایراد بیرقی، اما انتخاب همین سوژه است. این سوژه با توجه به حواشی زیاد و مختلفی که داشت، خواه ناخواه نمی‌تواند به عمق راه پیدا کند. چون مطرح کردن یک مشکل اجتماعی در آن بسیار بولد است. سینما در ذات خود مستقل است و اگر در اولویت بعدی یک فیلم قرار گیرد و مطرح کردن معضل یا دادن پیام اخلاقی به هدف اصلی فیلم تبدیل شده یا برای تهییج احساسات استفاده شود، نتیجه‌ای در بهترین حالت متوسط خواهد داشت. این مسئله‌ای است که گریبان عرق سرد را گرفته و مسئله زن و حقوقش در اولویت نخست این فیلم جا خوش کرده است.

این مسئله از آن جا بیشتر به چشم می‌آید که بیرقی در نخستین فیلمش به سراغ سوژه‌ای بکر رفته و با پرداخت منحصر به فردش توانسته بوده فیلمی سر پا بسازد و نشان داده که قصه، روایت و خودِ سینما برای بیرقی مهم‌ترین چیز است، اما این سوژه بیشتر مناسب حال کارگردانانی است که دغدغه‌های اجتماعی شان بر دغدغه‌های سینماییشان می‌چربد (مثل پوران درخشنده و تهمینه میلانی) و از سینما به عنوان مدیومی برای بیان دغدغه هایشان استفاده می‌کنند.

با توجه به نکات گفته شده، چنین سوژه‌ای نا خودآگاه گرفتار برخی مسائل و پرداخت سطحی و رو می‌شود. مانند نشان دادن رسانه‌های زرد، شوهر به شدت ریاکار و وکیل فرصت طلبی که از طریق این پرونده به دنبال شهرت و سپس مهاجرت است.

افروز در یک پرداخت بیضایی وار خود را تنها می‌یابد. تنها بین قانون، خانواده، دوستان، هم تیمی‌ها و در کل اجتماع. تقریبن هیچ کس به او حق نمی‌دهد و هر کسی هم که می‌خواهد کدخدا منشانه آتش را خاموش کند، باز دست به دامان مرد می‌شود که از حقش بگذرد. اما به راستی کدام حق؟

مهم‌ترین ویزگی این فیلم، تیغ تیز انتقادی است که به سوی قوانین ضد زن جاری نشانه رفته است. قوانینی که زن را به مثابه موجوی وابسته و بدون اختیار می‌پندارند که به هر صورتی باید تابع مردش باشد. مرد باید تصمیم بگیرد که او کار کند یا نه، مسافرت برود، از کشور خارج بشود، بچه اش را بتواند بعد از جدایی ببیند و ... . در چنین فضایی زن است که تنها و بی کس می‌ماند و در نبردی نابرابر باید مبارزه کند که تنها دست آویزش مهریه است و بس.

حال این فضا زمانی بغرنج‌تر می‌شود که شاهد "زنان علیه زنان" باشیم. سرپرست تیم ملی (با بازی سحر دولتشاهی) نمونه بارز یک زنی است که نه تنها علیه این قوانین ضد زن نمی‌شورد، که تمام و کمال از آن حمایت می‌کند. او به ریاکانه‌ترین شکل ممکن، خصومت‌های شخصیش با افروز را در این مسئله دخیل می‌کند و همه جوره سنگ جلوی پای او می‌گذارد تا او مهمترین تورنمنت عمرش را از دست بدهد.

در کنار او ما با مردی طرف هستیم که زندگیش را بر پایه تزویر و دورویی گذاشته و در انتها پس از پاره کردن قرارداد محضری خود را در سیاه‌ترین شکل ممکن قرار می‌دهد. همین مسئله به پاشنه آشیل فیلم تبدیل می‌شود؛ همه چیز بین یک قطب مثبت (افروز) که توسط جمع زیادی از قطب‌های منفی احاطه شده است و مرد سیاه ترینشان است که به هیچ قاعده و اصولی پایبند نیست. در چنین شرایطی که مرد هیچ گونه نقطه سفیدی ندارد و ما مخاطبان حق را مانند کارگردان فیلم، تمام و کمال به زن می‌دهیم، نمی‌توان چالش‌های اخلاقی‌ای مطرح کرد. هیچ کجای قصه با با دوگانگی‌ای که به شکل معمول در زندگی واقعی زیاد با آن مواجه می‌شویم، طرف نیستیم و همین باعث می‌شود که با فیلمی طرف باشیم که قصه را در سطح پیش می‌برد و مهم‌ترین کارکردش، همان مطرح کردن دغدغه‌های حقوق زنان می‌شود. در حالی که اگر بخواهیم با نمونه‌های عالی و قدیمی‌تر مقایسه کنیم، "خانه پدری" کیانوش عیاری نمونه بارزی است از این که علاوه بر بیان دغدغه هاش، به یک مدیوم سینمایی تمام و کمال می‌رسد.

اما همان تک کارکردش هم توانسته اثر خود را بگذارد. این فیلم در کنار موج رسانه‌ای که در حمایت از کاپیتان تیم ملی بانوان به وجود آمد، باعث ایجاد امکانی شد به نام گذرنامه ویژه. به این شکل که زنان قهرمان یا صاحب منصبی که خروجشان از کشور برای مملکت ضروری است و کشور برای پرورششان متحمل هزینه شده است، به وسیله این گذرنامه بتوانند از کشور خارج شوند، که نمونه اش را در مورد زهرا نعمتی ورزشکار معروف المپیکی و پارالمپیکی کشور مشاهده کردیم.

امیدوارم عرق سرد موجی گذرا برای بیرقی باشد که استعدادش بر همگان روشن شده و بتواند در اثر بعدیش سوژه‌ای جدی و به دور از هیجانات و حواشی رنگ و وارنگ را دست مایه کارش قرار دهد. باید دید او بین بازگشت به اصلش یا بیشتر در چشم بودن، کدام را انتخاب می‌کند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: سهیل بیرقی عرق سرد نقد فیلم سینمای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۸۱۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زورگیری به‌خاطر هیجان و عشق به موتورسواری

عاملان سرقت گوشی تلفن همراه در پل صدر در حالی با دست و پاهای گره خورده در زنجیر آهنی برای بازسازی صحنه جرم به محل حادثه منتقل شدند که پشیمانی و ترس از مجازات در چهره‌شان موج می‌زد.

به گزارش مشرق، ساعت ۱۰ صبح دوشنبه، حضور خودروهای پلیس، مأموران و خبرنگاران در محدوده پل صدر و خیابان قیطریه توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کرد. دقایقی بعد از داخل یک خودرو ون سه پسر ۱۸، ۱۹ و ۲۰ ساله در حالی که با دستبند و پابند آهنی به هم متصل شده بودند، بیرون آمدند. آنها سعی داشتند صورت‌هایشان را مقابل دوربین‌های خبرنگاران مخفی کنند.

چند روز قبل آنها در همین محل در حالی که سوار دو دستگاه موتورسیکلت بودند راه را بر راننده یک خودرو ال۹۰ سد کردند و با تهدید قمه و چاقو گوشی گران‌قیمت راننده را سرقت کرده و گریختند.

راننده یک خودرو دیگر که این صحنه‌های خشن را فیلمبرداری کرده بود آن را در فضای مجازی منتشر کرد و سرنخ دستگیری این سارقان را به پلیس داد. متهمان صبح یکشنبه پس از عملیات ویژه و شبانه‌روزی پلیس در شهرستان محمودآباد دستگیر شدند.

متهمان جزئیات این سرقت را مقابل دوربین خبرنگاران و عکاسان و در حضور سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ و سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت بازسازی کردند و انگیزه خود از این سرقت را افشا کردند.

اظهارات مالباخته

ترس و نگرانی هنوز در چهره‌اش نمایان است، به محض مشاهده سارقان این حس در او بیشتر می‌شود. مرد میانسال در رابطه با روز حادثه به خبرنگار ما گفت: در مسیر رفتن به محل کارم و در ترافیک صبحگاهی بزرگراه صدر مسیر شرق به غرب داخل خودرو نشسته و گوشی‌ام را دستم گرفته بودم تا در ترافیک یک‌سری کارهای شخصی‌ام را انجام دهم.

ناگهان دو مرد جوان که قمه به دست داشتند یکی از سمت شاگرد و دیگری از سمت راننده در خودرو را باز کرده و به من حمله کردند.

آنها با قمه به من می‌زدند و هر لحظه ممکن بود که یکی از آن ضربات به سر و صورتم اصابت کند. گوشی تلفنم آیفون ۱۳ پرومکس بود، تلاش می‌کردم گوشی را به آنها ندهم. داخل گوشی شماره‌های شخصی‌ام و فایل‌های کاری بود که برایم خیلی ارزش داشت. اما درنهایت تسلیم آنها شدم و به محض اینکه گوشی را به سارقی که در سمت راننده بود، دادم آنها فرار کردند. همزمان صدای شلیک گلوله هم به گوشم رسید که تصور کردم سارقان برای ایجاد رعب و وحشت و اجرای نقشه‌شان تیراندازی کرده‌اند.

این دومین بار است که تلفن همراهم به سرقت می‌رود.

دفعه قبلی سارقان دستگیر نشدند. اما این‌بار پلیس در مدت چند روز آنها را بازداشت کرد.

یکی از افرادی هم که برای تماشای بازسازی صحنه جرم در محل حضور داشت، گفت: یکی از دوستانم آن روز شاهد ماجرای سرقت بوده است. زمانی که فیلم در فضای مجازی منتشر شد، به من گفت آن روز آنجا بوده است. خیلی خوب است که به این سرعت متهمان را دستگیر کرده‌اند و امیدوارم سارقان و مجرمان دیگر درس عبرت بگیرند.

شاید از کشور خارج می‌شدیم

تا کلاس هفتم بیشتر درس نخوانده و بعد از آن وارد بازار کار شده است. حسام، همان سارقی است که با تهدید چاقو، گوشی تلفن همراه شاکی را سرقت کرده است.

چه شد در میان این همه خودرو، خودرو شاکی را برای سرقت انتخاب کردید؟

روز حادثه در بزرگراه صدر دنبال سوژه مناسب برای سرقت بودیم، ناگهان چشممان به خودروی ال‌۹۰ افتاد که تنها یک سرنشین داشت و در خودرو از داخل باز بود و گوشی گران‌قیمتی دست شاکی بود.

به محض اینکه در ترافیک توقف کرد من از موتور پیاده شدم و به سمتش رفتم و با تهدید چاقو گوشی را سرقت کردم.

بعد از سرقت چه‌کار کردید؟

سوار موتور فرار کردیم و به سمت پایین شهر رفتیم و گوشی آیفون شاکی و گوشی آیفون دیگری را که همان روز و چند دقیقه قبل‌تر در خیابان نیاوران سرقت کرده بودیم، یکی را ۷ میلیون و دومی را ۱۲ میلیون تومان فروختیم.

فکر می‌کردی فیلمت منتشر شود و دستگیر شوی؟

فکرش را هم نمی‌کردم ممکن است فیلمم منتشر شود و روزی خودم هم آن را ببینم.

کی فیلم سرقت خودتان را دیدید؟

دو روز بعد از سرقت بود که در شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی و اینستاگرام فیلم سرقتمان را دیدیم.

چه حسی با دیدن این فیلم بهت دست داد؟

حس اشتباه و پشیمانی. ترس تمام وجودمان را گرفته بود و آرزو می‌کردیم زمین دهان باز کند، اما زمان به عقب برنمی گشت.

تصورش را حتی در خواب هم نمی‌کردیم که به این صورت مشهور شویم.

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟

سردسته باند ما که الان اینجا نیست، زیر پایمان نشست. با بچه‌ها در پارک جمع می‌شدیم و او هم خودش را وارد جمع می‌کرد و از پول خوب کار خلاف برایمان می‌گفت.

پدرام می‌گفت از هر سرقت ۱۰ میلیون تومان گیرمان می‌آید و سهم هر کدام ۲.۵ میلیون تومان می‌شود. پول کمی نبود همین موارد ما را وسوسه کرد.

هر روز برای سرقت می‌رفتید؟

هفته‌ای یکبار. کلاً ۵ گوشی سرقت کردم که سه تا سامسونگ بود و دو تا آیفون، از این سرقت‌ها هم حدود ۸ میلیون تومان گیرم آمد.

چه شد به شمال رفتید؟

از ترس، فکر کردیم اگر از تهران خارج شویم، گیر نمی‌افتیم. ویلایی در محمودآباد اجاره کردیم و روز سوم ساعت ۶ صبح، دور هم جمع شده بودیم و مشغول صحبت بودیم که مأموران را جلوی خودمان دیدیم. احتمال داشت از کشور خارج شویم و در برنامه‌هایمان بود.

همیشه چاقو به همراه داری؟

چاقو را پدرام داده بود، گفت برای سرقت همراه‌ات باشد تا شاکی بترسد و مقاومت نکند. به پیشنهاد پدرام، هر زمان که برای سرقت می‌رفتیم قرص آرامبخش می‌خوردیم. نمی‌دانم ولی زمانی که قرص را می‌خوردم حس قدرت به من دست می‌داد و کمتر به عواقب کاری که انجام می‌دادم فکر می‌کردم.

به عنوان یک مجرم چه توصیه‌ای برای مردم ‌داری که به دام امثال شما گرفتار نشوند؟

درهای خودرو را قفل کنید و شیشه‌ها را بالا بدهید. با گوشی در خودرو و خیابان صحبت نکنید، رعایت این موارد باعث می‌شود که هیچ سارقی سراغتان نیاید.

اگر کسی با خودت این کار را می‌کرد، چه درخواستی از قانون داشتی؟

چرا دروغ بگویم، باید متهمان را مجازات کنند، اما حکم چندان سنگینی نباید داد، برای اینکه سابقه ندارم و پشیمان هستم. جرمی که خیلی سنگین نباشد اما درس عبرت شود تا شخص دیگری این کارها را انجام ندهد.

اگر دستگیر نمی‌شدی باز هم ادامه می‌دادی؟

من سرقت آنچنانی انجام ندادم و تصمیم به ادامه هم نداشتم، برای اینکه پولش خوب نبود و چیزی از این سرقت‌ها گیرمان نمی‌آمد جز ترس و استرس.

اجاره موتورسیکلت برای سرقت

متهم بعدی نقش مراقب را در سرقت داشته و عاشق هیجان است، به‌طوری که دلش می‌خواست روزی آتش‌نشان شود، اما الان رفیق دزدهاست و با آنها راهی سرقت می‌شود.

موتورهایی که برای سرقت استفاده می‌کردید سرقتی بود؟

پدرام موتورها را روزانه کرایه می‌کرد. برای هر موتور ۵ میلیون تومان و ما هم در سرقت‌ها پلاک موتورها را می‌پوشاندیم و بعد از سرقت موتورها را به صاحبانشان برمی‌گرداندیم.

چه شد وارد سرقت شدی؟

من عاشق هیجانم و البته پول نقش اصلی را داشت. ۱۲ سالم بود که ساختمان پلاسکو آتش گرفت، زمانی که فیلم‌های تلاش آتش‌نشانان را از تلویزیون می‌دیدم دلم می‌خواست آتش‌نشان شوم. حتی برای این کار هم اقدام کردم اما چون سربازی نرفته بودم نتوانستم به آرزویم برسم.

تو در سرقت چه نقشی داشتی؟

به عنوان موتور پشتیبان با موتوری که نقشه سرقت داشت، می‌رفتم. من کمی پایین‌تر می‌ایستادم و زمانی که همدستم سرقت را انجام می‌داد اگر با مشکل مواجه می‌شد به کمکش می‌رفتم. من همان شخصی بودم که وقتی حسام گوشی را سرقت کرد و سوار موتور شد چند لحظه بعد من هم دوان‌دوان سوار موتور دوم شدم.

خالکوبی روی دستت چیست؟

یک مکان خاص در ژاپن است که آن را روی دستم خالکوبی کرده‌ام، آرزو دارم به ژاپن سفر کنم. می‌خواستم پول‌های دزدی را جمع کنم و سفری به ژاپن داشته باشم.

از ۸ سالگی موتور می‌راندم

۱۸ سال دارد و این دومین بار است که دستبند پلیس روی دست‌هایش قرار می‌گیرد. در سرقت‌ها نقش راننده را به عهده داشت.

کی از زندان آزاد شدی؟

۴ ماه هم نمی‌شود.

به چه جرمی بازداشت شده بودی؟

همین گوشی‌قاپی، ۶ گوشی سرقت کردم و حکمی که برایم صادر شد ۱۲ سال و ۶ ماه حبس بود. ۸ ماه از حبسم را که تحمل کردم با سند آزاد شدم.

تو که قبلاً بازداشت شده بودی و می‌دانستی عاقبت سرقت چیست، چرا دوباره سمتش رفتی؟

گول خوردم. گول رفیق. گول دست فرمانم را خوردم. از ۸ سالگی پشت فرمان موتورسیکلت نشستم و چون عاشق موتورسواری بودم، دست فرمانم خیلی خوب شد. سردسته گروه که اینجا نیست، مدام از دست فرمانم تعریف کرد و اینکه حیف است از دست فرمانت استفاده نکنی، خلاصه گول خوردم.

پشیمانی؟

واقعاً پشیمانم و به تمام کسانی که سرقت می‌کنند یا می‌خواهند سرقت کنند، می‌گویم چنین کاری انجام ندهید چون آخرش بدبختی است. هر چقدر پول به دست بیاوری هزار برابرش را باید با عذاب پس بدهی.

چقدر درس خوانده‌ای؟

کلاً دو کلاس بیشتر سواد ندارم، بعد از آن به خاطر شرایط بد خانواده‌ام در موتورسازی مشغول کار شدم.

قدردانی از شهروندی که از صحنه جرم فیلم گرفت

سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در جمع خبرنگاران گفت: ما از شهروندی که توانست صحنه وقوع جرم را تصویربرداری کند سپاسگزاریم، چرا که با انتشار آن به همکاران انتظامی برای دستگیری متهمان کمک کرد. زمانی که پلیس از این حادثه با اعلام مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مطلع شد در تلاش شبانه‌روزی با کارآگاهان در کمتر از ۲۴ ساعت توانستیم این افراد را در مخفیگاهشان پیدا کنیم. این افراد به دلیل ترس از شناسایی شدن از تهران متواری و در استان دیگری مخفی شده و ارتباطشان را با همه قطع کرده بودند. اما تجربه و تجهیزات پلیس باعث دستگیری و انتقال آنها شد. این‌گونه سرقت‌ها که با تهدید سلاح رخ می‌دهد مجازات سنگینی در حد محاربه دارد. دستگاه قضایی با توجه به نوع سرقت، اشد مجازات را برای متهمان در نظر خواهد گرفت و امیدواریم این پرونده درس عبرتی برای سایر مجرمین باشد و بدانند دیر یا زود به دام قانون گرفتار می‌شوند.

سردار محمدیان با اشاره به اینکه مردم باید به پلیس اطمینان داشته باشند، گفت: همچنین شهروندان باید فرصت را از سارقین بگیرند و در خودرو از مواردی مانند قفل کودک استفاده کنند تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری شود. دادستانی بلافاصله اعلام جرم کرد و دستور قضایی برای دستگیری متهمان و رسیدگی به پرونده در اسرع وقت صادر شد. وی درباره صدای تیراندازی در محل سرقت نیز گفت: تیراندازی توسط مأموری که در مأموریت نبوده اما با فاصله متوجه سرقت شده، رخ داده است.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده!
  • این بار «ترامپ خواب‌آلود»، سوژه شد
  • برگ‌ برنده رمضانی‌ها چه بود؟/ درخشش «زندگی پس از زندگی» و «محفل»
  • زورگیری به‌خاطر هیجان و عشق به موتورسواری
  • (ویدیو) لحظات هیجان انگیز دستگیری سارقان بزرگراه صدر
  • تصاویر ادعایی اسرائیل از وضعیت پایگاه نواتیم سوژه کاربران مجازی شد
  • لحظات هیجان انگیز دستگیری زورگیران بزرگراه صدر | ویدئو
  • عزت نفس در نوجوانان سوژه نشست بچه‌های رستا
  • سوژه بکر و روایت داستانی در تولید مستند رادیویی نقش دارد
  • غذای سلف یک دانشگاه که سوژه کاربران فضای مجازی شد + عکس