بهخاطر مقاصد سیاسی، تصویر جدیدی از عاشورا ارائه میدهیم/ نمیشود روایت تاریخ را به خاطر شرایط روز و مقاصد خود تغییر دهیم
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۵۶۱۵۶
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، حجتالاسلام رسول جعفریان در سخنانی در جمع عزاداران گفت: در اول و اوائل قرن دوم، شاید فقط ۳۰۰۰ حدیث از پیامبر داشتیم، و یکدفعه شد دهها هزار حدیث. هر روز بر جعل حدیث افزوده شد و یک دلیلش این بود که فکر می کردند برای همه چیز باید حدیث نقل کنند. نه فقط حدیث، بلکه مرتب از اعمال و رفتار صحابه هم استفاده کرده و نقل کردند و آنها را هم مقدس شمردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، مورخ و استاد تاریخ دانشگاه تهران در سخنرانی خود با اشاره به اینکه استاد مسلط به متون عربی و سندشناس بسیار کم داریم، گفت: دچار کمبود پژوهشگر کیفی در تاریخ اسلام هستیم و عمدتاً با نگاه سیاسی و نتیجهگیری اخلاقی به تاریخ نگاه میکنیم و کتاب می نویسم. تقریبا همه مسلمانها گرفتار این وضعیت هستند و برای همین درست نمی توانند تاریخ اسلام را بشناسند.
تاریخ یک علم است و باید با روشهای پژوهشی با آن برخورد کنیم
وی در ادامه با انتقاد از برخی برداشتها از وقایع گفت: بهدلیل حس عاطفی و مذهبی که به وقایع و اشخاص تاریخی داریم، با وقایع با پیش ذهنیت برخورد میکنیم. مطالب بد را نسبت به شخصیتهای خوب و مطالب خوب را نسبت به شخصیتهایی که بد میدانیم، نمیپذیریم؛ در حالیکه تاریخ یک علم است و باید با ممارست و روشهای پژوهشی و علم روز با آن برخورد کنیم. روشهای سنتی ما برای اثبات گزاره های تاریخی، جواب نمی دهد. مثلا فکر می کنیم اگر هر چیزی را از منابع سنی نقل کنیم، توانسته ایم ادله را محکمه پسند کنیم. در حالی که این طور نیست. چندین جور سنی داریم. برخی متشیع هستند و سنی ها اقوال آنها را قبول ندارند. بخشی از اهل سنت از این منابع مورد استناد ما را غیرمعتبر و منابع را نزدیک به شیعه میدانند، مانند خوارزمی، حنفی یا مقطعی از منابع سنیان کوفه که از شیعه هم شیعهتر بودهاند.
مسلمانان به سمت آثار داستانی رفتند
جعفریان با تأکید بر اینکه کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی بسیار ارزشمند است، ادامه داد: اما علامه امینی در الغدیر به دنبال اثبات یک عقیده است. در قرون اولیه، مورخانی مانند ابومخنف اهل تاریخ به معنای واقعی کلمه بودند و نوشتههایشان ارزش تاریخی دارد اما منابع بعدی، غالبا ارزش ادبی و کلامی دارد نه تاریخی به معنای علمی آن. ما کتابهای تاریخی را بعدها بر اساس اعتقادات مذهبی نوشتهایم و بسیاری شان تاریخ عقاید است نه سند تاریخی و روایت علمی.
در مورد عاشورا، خوشبختانه برخی منابع مستند مانند کتاب هشام کلبی و اخبار الطوال دینوری را داریم. مشکل این است که بهتدریج مسلمانان از آثار تاریخی مستند غفلت پیدا کردند و به سمت آثار داستانی گرایش یافتند و به همین خاطر از آثار اصیل و منابع مستند تاریخی کمتر نسخهبرداری شد و خیلی از آنها نابود گشت.
یکی از مشکلات ما، بیتوجهی به منابع تاریخی و توجه صرف به منابع روایی است، دیدگاه راوی و سند برای فهم مسائل بسیار میتواند کمک کند. منبع شناسی و کشف ارتباط منابع با یکدیگر و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنان با یکدیگر، بسیار میتواند در کشف حقیقت وقایع به ما کمک کند.
استاد دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به نقل خواب و رویا در برخی منابر گفت: وقتی ۷۰۰ سال بعد از عاشورا، خوابی را ابنطاوس نقل میکند که در جایی منبع آن را ذکر نکرده، مخاطب از ما سند میخواهد. نگاه علمی به تاریخ یعنی ذکر وقایع با تاریخ روایت و راستی آزمایی آن با روشهای زبانشناسی و تکنیکهای علم پژوهشی که جعل و دستکاری در روایتهای تاریخی را مشخص میکند. مثلاً میفهمیم این روایت جعلی که میگوید خورشید در آخرالزمان از مغرب طلوع میکند را برخی از هواداران دولت اسماعیلیه جعل کردند، چون حکومتشان در مغرب بود. این روایت بعدها به منابع دیگر هم سرایت کرده است. یا در ناسخ التواریخ مشخص است که بسیاری از عبارات را با ادبیات دوره قاجاریه جعل و در تاریخ اسلام گذاشتهاند.
بین روایت ما از سیره ائمه، قبل و بعد از انقلاب تفاوت زیادی وجود دارد
حجتالاسلام جعفریان منابع عاشورا را به سه دسته تقسیم کرد: اول کتابهای روایی و تاریخی که مشاهدات را نوشتهاند نه اخبار نامتعارف را. دوم متنهای مذهبی که عقاید مذهبی دارند و با متون تاریخ متناقض نیست اما در فضا و با زبان دیگری است. مقتل الحسین شیخ صدوق از این دسته است که از بین رفته بود و اخیراً بازسازی شده و مملو از اخبار غیر تاریخی و بیشتر قدسی در مورد عاشورا و معجزات است و تا جایی که با اسناد تاریخی تناقض ندارد، از نگاه یک متدین میتوانیم آنها را بپذیریم اما انتظار نداشته باشیم دیگران آن را بپذیرند. سوم منابع داستانی و مذهبی که داستانهای ساخته شدهای هستند که صورت تاریخی به خود گرفتهاند.
از قرن هفت تا ده، اینگونه داستانهای تاریخی زیاد نوشته شده و در دوره صفویه و قاجاریه فراگیر شد و داستانهای تاریخی، حقیقت واقعه عاشورا را تحتالشعاع قرار داد. اوج اینها تألیف لهوف و ساختن مقتلی به نام ابومخنف و آثاری مثل مثیر الاحزان و مانند اینهاست. البته برخی روایات آنها ریشه در آثار صدوق و دلائل الامامه طبری هم دارد. فتوح ابن اعثم هم که داستانی است روی کتاب ابن شهرآشوب و منابع دیگر اثر کرده است. فارسی این فتوح، تأثیر زیادی در ادبیات تاریخ اسلامی در میان فارسی زبانان داشته است.
این مورخ در ادامه سخنانش با انتقاد از برداشتهای سیاسی و عصری گفت: ادبیات عاشورا، واژگان تغییر یافت. بین روایت ما از سیره نبوی و ائمه، قبل و بعد از انقلاب اسلامی تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از ما به خاطر مقاصد سیاسی خودمان، تصویر جدیدی از تاریخ اسلام ارائه میدهیم؛ جلال آل احمد، شریعتی و صالحی نجفآبادی از این جمله هستند و با روایتهای تأثیرگذار، برحسب زمان، تصاویر متفاوتی از عاشورا و دین ارائه کردند. نمیشود مرتب روایت تاریخ و تصویر از دین را به خاطر شرایط روز و مقاصد خود تغییر دهیم.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: ادبیات استاد دانشگاه جلال آل احمد دین عاشورا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۵۶۱۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکلگیری مفهوم محیطزیست در تفکر اجتماعی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در همه ادوار تاریخ انسانها در زندگی همیشه تحت تاثیر دو عامل، جهان طبیعی اطراف خود و محیط زیست کل جهان بودهاند.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی، دانشگاه عالمه طباطبایی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» مینویسد در تاریخ اجتماعی ایران، برههای را میتوان بازشناخت که در آن مفهوم محیطزیست ازدغدغههای محیطزیستی ملهم از رمانتیکگرایی یا دغدغههای نخبهگرایانه در میان روشنفکران به موضوعی عمومی و به تعبیر دیگر موضوعی سیاسی بدل شد.
از نظر این پژوهشگر زمینههای مادی وقوع چرخش هستیشناختی را میتوان در بحرانهای اجتماعی مربوط به محدودیتهای دسترسی به منابع مشترک آب و زمین و وقوع بحرانهای مربوط به آلودگی محیطزیست پیگرفت که به مفهوم جدید و مدرن محیطزیست در مقابل مفهوم قدیم طبیعت یا اقلیم معنا بخشید و فهم نقش قدرت از سوی جامعه در این میان امکان یافت.
* ارتباط محیطزیست و جامعه
امر سیاسی محیطزیست در حیطە هستیشناختی شکل میگیرداین نویسنده اینگونه ادامه میدهد که این روایت به دنبال ساختن تاریخی است که در آن، امر سیاسی محیطزیست در حیطە هستیشناختی شکل میگیرد و در ادامه ضرورت شناختشناسانهای در حوزه علوم اجتماعی طرح میشود که تاکنون به تعویق افتاده است.
به زعم آذری این ضرورت، شکلگیری نوعی جامعهشناسی است که محیطزیست را نه به منزله موضوعی پیرامون جامعه برای شناخت درنظر میگیرد بلکه، طبیعت و کنشهایش را به عنوان بخشی جداییناپذیر از اقتصاد، سیاست و جامعه میبیند و جامعه را موجودی میپندارد که در کنشهای سیاسیاش با محیطزیست نسبت پیدا میکند.
* ماهیت سیاسی و اجتماعی محیطزیست
آذری مینویسد در تاریخی که روایت میشود، یک پیشاتاریخ گسترده نیز مفروض است که در آن چرخشهای هستیشناسی زیادی روی داده تا شکلگیری مفهوم محیطزیست در تفکر اجتماعی ما امکان یافته است.
در جامعهشناسی کلنگرانه، طبیعت به عنوان ابژهای تاریخمند و نیتمند مدنظر است که مانند سایر وجوه اجتماعی انسان در یک پارادایم هستیشناختی شکل گرفته و شناخت آن نیز تابع اقتضائات این پارادایم استاین پژوهشگر در این مقاله مبداء تاریخ را در پساشکلگیری مفهوم محیطزیست به مثابه مسئلههای اجتماعی قرار داده است و بنابراین از شرح پیش از آن چشمپوشی کرده است. درواقع برای ساختن تاریخ مدنظر به برهههایی پرداخته است که مسیر این تاریخ را روشن میسازد.
او در ادامه با اشاره به این موضوع که در هریک از این برههها نوعی فهم محیطزیستی حاکم شده و مبتنی بر رویکرد طبیعتگرایانه از بومشناسی است، فهمی که مجال شناخت جامعهشناختی به معنای کلنگرانه را از میان میبرد یا گامی برای شناخت ماهیت سیاسی و اجتماعی محیطزیست و شکلگیری کلنگری شناختی است.
آذری توضیح میدهد که در جامعهشناسی کلنگرانه، طبیعت به عنوان ابژهای تاریخمند و نیتمند مدنظر است که مانند سایر وجوه اجتماعی انسان در یک پارادایم هستیشناختی شکل گرفته و شناخت آن نیز تابع اقتضائات این پارادایم است.
او در پایان مینویسد: در این بستر، زمانی که جامعهشناسی از محیطزیست سخن میگوید و به ویژه از منظر دفاع از محیطزیست در برابر تأثیرات مدرنیته و صنعتیشدن به جامعه مینگرد، سنت و رویکرد خود را نیز آشکار میسازد و دیگر بیطرف به نظر نخواهد رسید.
انتهای پیام/