Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مشاعر ادبیات فارسی در چند سده اخیر و به ویژه در دوران پس از وقوع انقلاب اسلامی، ادبیات عاشورایی‌ست که بحث بر سر گنجانیدن یک مضمون و انبساط آن در قالب‌های مختلف ادبی‌، مهم‌ترین چالش فراروی این گونه ادبی را تشکیل می‌دهد. می‌توان در یک ارزیابی شتاب‌زده از فقدان وجود صور ادبی منسجم و مشخص برای سبک‌سازی در این مکتب سخن به میان آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وجود آثار درخشان شعری در سده‌های پیشین و برآمدن قله‌هایی نظیر محتشم کاشانی در این حوزه، موجبات فراهم آمدن انتظارات کیفی دیگرگونی در این زمینه شد؛ خاصه آن‌که انقلاب اسلامی، تکیه‌گاه‌های زبان‌شناختی فراوانی را در گفتمان عاشورایی به‌طور مجدد برجسته‌سازی و احیا کرد و وقوع این اتفاق، انتظارات کیفی در این زمینه را دوچندان ساخت. گفتگوی ایلنا با «مصطفی محدثی خراسانی» شاعر آیینی و منتقد ادبی و نویسنده آثاری نظیر «سلوک باران»، «شوق کعبه»، «بودن در نبودن»، «هزار مرتبه خورشید»، «شاعران پروازی» و «گزیده ادبیات معاصر»، پیرامون آسیب‌شناسی از این سنخ در حال تطور ادبی و موانع موجود بر سر راه آن، برای تبدیل شدن به یک سبک ادبی، نضج یافت که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

مدتی است که بحث بر سر غنا و کیفیت ادبیات تولید شده با مضامین عاشورایی در کشور مطرح است و گفته می‌شود که سطح کیفی این آثار، سیر نزولی پیدا کرده است. شما چه نظری در این رابطه دارید و غنی‌ترین آثار در این زمینه را چه آثاری می‌دانید؟

ادبیات عاشورایی در سال‌های پس از انقلاب به لحاظ کمی و کیفی رشد چشمگیری داشته است و فصل جدیدی در آن چیزی که ادبیات عاشورایی نامیده می‌شود، گشوده شده است که این نوع نگاه به حماسه حسینی و قیام اباعدالله (ع) در طول تاریخ ادبیات آیینی، بی‌سابقه است. این روند رو به رشد، موجب شده است که ما توقعمان از شعر آیینی معاصر بالا برود و به همین خاطر وقتی جریانات یا گفتمان ضعیفی را در بعضی کارها می‌بینیم توقعمان برآورده نمی‌شود و احساس می‌کنیم که شعر عاشورایی رو به ضعف گذاشته است؛ در صورتی‌که به نظر من این‌گونه نیست. فرض کنید که سرفصل‌های محتوایی که در دوران انقلاب در شعر عاشورایی گشوده شده است برای مثال: مثنوی بلند استاد علی معلم دامغانی «روزی در جام شفق گل کرد خورشید» تا جایی ادامه پیدا می‌کند که در بیت‌های پایانی می‌گوید:

                  «از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم/ زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم

                  چون دیو و دد ننگ سلامت ماند برما/ تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» 

در این‌جا حکمی که استاد معلم صادر می‌کند (که تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما) یک نگاه تازه مفهومی به عاشوراست که تا به حال سابقه نداشته است. شاعر تاریخ را مواخذه می‌کند که در مقابل این ظلمی که به امام حسین (ع) رفت و اتفاقی که افتاد، نظاره‌گر بود و ایستاد و هیچ تلاشی نکرد و این خسران توام با این عقب‌افتادگی از قیام آقا اباعبدالله (ع) در طول تاریخ جریان داشته است و ما هم میراث‌دار این تاوان هستیم و باید این مواخذه از خودمان را انجام دهیم. یا فرض کنید غزل قادر طهماسبی که می‌فرماید:

                  «سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود/ کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»

این هم سرفصل دیگری‌ست که حضرت زینب (س) را که در ادبیات آیینی پیش از ما، یک چهره رنجور و گیسوسفید و قامت خمیده‌ای‌ست که میراث‌دار رنج پسران است و هرچه مصیبت است بر او آوار شده است؛ به ناگاه در شعر انقلاب جایگاه اصلی خودش را پیدا می‌کند و تکوین قیام امام حسین(ع)  مشروط می‌شود به رسالت حضرت زینب(س)! به غیر از این‌ها در شعر خط خون استاد موسوی گرمارودی شما فرازهایی را مشاهده می‎کنید که سرفصل‌های جدیدی در شعر آیینی و عاشورایی گشوده می‌شود. این‌ها اتفاقات خجسته‌ای هستند که افتاده‌اند و وقتی که سطح توقع ما تا این حد بالا می‌رود، دیگر نمی‌پذیریم که شاهد کارهای ضعیفی در این حوزه باشیم.

تجارب ضعیفی که تحت عنوان سرود برای مداحی، با کیفیت‌های بسیار نازل سروده شده‌اند را هم حاصل‌جمع همین فضای گشایش یافته می‌دانید؟

این تجارب ضعیف هم در این مسیر توانمند و پر خروش و کیفی جذب خواهند شد و اما به نظر من باید مراقبت کنیم که این ساحت عزتمندانه و ارجمندی که در شعر آیینی ما به کمک این بزرگان گشوده شده است با تجارب آدم‌های کم‌سواد و کسانی‌که فقط به دنبال ارتباط برقرار کردن با مخاطب عام و توده‌ها، مساجد، تکایا و محافل هستند و بخش عمده‌ای از این‌ها را ما به عنوان مداح اهل بیت می‌شناسیم، آسیب نبیند و این‌ها این شان و مرتبه را پایین نیاورند.

 از ابتدای سوگنامه‌سرایی، مثلا از کسایی مروزی در قرن چهارم هجری ـ که قصیده بهاریه معروف را سرود ـ یا سیف فرغانی در قرن ششم و یا محتشم کاشانی در قرن دهم، قله‌هایی با چشم‌اندازی وسیع را برای این حوزه آفریده‌اند. آیا در این زمانه کسی هست که بتواند با ترکیب‌بند ماندگار محتشم کاشانی رقابت کند؟

به طور حتم وجود دارد! این غزل استاد قریب (طهماسبی) همه ترکیب‌بند محتشم را می‌ارزد. درست است که محتشم یکی از قله‌های شعر عاشورایی است اما نگاهی که در نهایت محتشم به قیام امام حسین(ع) دارد یک نگاه از سر حزن و عظمیت بخشیدن به مصیبت‌ است و هیچ جا شما در شعر محتشم، موضع عاشورایی نمی‌بینید بلکه تنها موضوع آن عاشوراست. اصلا در آنجا مواضع انقلابی و چرایی قیام امام حسین (ع) و پرداختن به فلسفه عاشورا اصلا وجود ندارد. من، بیشتر از منظر محتوایی خدمت شما عرض می‌کنم که این نگاه‌ها در تاریخ شعر ما اصلا سابقه نداشته است. کسایی مروزی، به عنوان پیشگام شعر عاشورایی است و شعر او، به نوعی مقتل‌سرایی است و بیان ظلم‌هایی است که در آن روز بر آقا امام حسین (ع) و یارانشان روا داشته شد. بحث من این است که افق‌های جدیدی در شعر عاشورایی گشوده شده و همه این‌ها به مدد آموزه‌های انقلاب بوده است. به مدد این‌که ما خودمان در جریان جنگ تحمیلی، امام حسین (ع) و عاشورا را یک بار دیگر تجربه کردیم و دیدیم و به این خاطر این مفاهیم مغفول مانده ادبیات عاشورایی، اکنون بر زبان شاعران ما جاری شده است.

حالت‌های دیگری از ادبیات عاشورایی در جریان است که بیشتر نثر است. آثاری مثل «طوفان‌ البکا فی المقاتل الشهدا» آیا آن آثاری که به زعم شما احتمالا مقتل‌نویسی است، در بعد از انقلاب به لحاظ کیفی مشابه داشته‌اند و کارهایی در این سطح انجام گرفته است؟

نویسندگان مذهبی ما مانند آقای دکتر سنگری و آقای شجاعی کارهایی کرده‌اند و قطعا این گونه ادبی نتوانسته است که پا به پای شعر پیش بیاید و جا دارد اما این ظرفیت در نثر معاصر ما وجود دارد که افق‌های تازه‌ای که در شعر گشوده شده است در نثر هم گشوده شود اما هنوز نثر ما نتوانسته است در مقایسه با نظم به آن میزان پیشرفت داشته باشد.

چه آینده‌ای را برای این حوزه پیش‌بینی می‌کنید؟

ما تا زمانی‌که این روحیه مبارزه با ظلم و اقتدا به امام حسین (ع) و قیام اباعبدالله (ع) و این عاشورای علوی و انقلابی را داشته باشیم هم در مناسک و مراسم ماه محرم و هم در طول زندگی و مناسبات اجتماعی، سیاست، اقتصاد و در شئون زندگی‌مان و آن روحیه مبارزه با ظلم، فساد و حمایت از مظلوم که حضرت امام (ره) به ما آموخت را داشته باشیم و تا وقتی که این مفاهیم در جامعه ما زنده باشد، طبیعتا ادبیات ما هم متاثر از آن خواهد شد. البته من معتقدم که ادبیات باید همواره بیدار و هشیار حضور داشته باشد تا بتواند جامعه و سیاست‌های جامعه را از خودش متاثر کند. این یک تاثیر و تاثر دو سویه است و ما امیدواریم که انقلاب ما هم‎چنان در مسیر زنده و پویا به مبارزه خودش ادامه دهد و ملت ما همین‌طور انقلابی و در صحنه باقی بمانند و ادبیات ما ـ هم که انقلابی و حسینی باشد ـ بر شئون مختلف جامعه تاثیر بگذارد. من خوش‌بین هستم و امیدوارم که انقلاب ما علی‌‎رغم تمام توطئه‌های داخلی و خارجی و مرار‌ت‌ها و مصیبت‌هایی که این زراندوزان مفسد برملت روا داشته‌اند، باعث شده‌ تا حدی مردم دلسرد شوند و دچار رنج و مرارت گردند و در قبال تولید این ادبیات، همدلی لازم را نشان ندهند، ان‌شاالله در مبارزه با جرثومه‌های فساد یک بار دیگر روحیه حماسی هم در ادبیات ما و هم در شئون زندگی ما جاری و ساری شود.

منبع: ایلنا

کلیدواژه: علی معلم دامغانی ادبیات عاشورایی محتشم کاشانی بودن در نبودن شاعر آیینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۵۸۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لحظه‌ای که لاپورتا آرزو می‌کرد هرگز نبیند (عکس)

به گزارش "ورزش سه"، بارسا در بازی رفت برابر پی اس جی 2-3 به پیروزی رسیده بود تا خوان لاپورتا روی سکوهای پارک دو پرنس ژست قهرمانانه بگیرد. 

او در پایان آن بازی همراه معاونانش وارد زمین چمن شد و عکسی به یادگار مثل فاتحان گرفت اما فکرش را هم نمی کرد، در بازی برگشت ورق برگردد و مجبور شود روی سکوهای مونتجوئیک، برد پاریس و صعود این تیم را به ناصر الخلیفی تبریک بگوید.

دیشب وقتی داور رومانیایی سوت پایان را زد، لاپورتا به رسم ادب به ناصر الخلیفی که چند صندلی دورتر نشسته بود رفت و به او پیروزی تیمش و صعود به نیمه نهایی را تبریک گفت.

لاپورتا و الخلیفی اصلا رابطه خوبی ندارند و در سال های اخیر موضوع سوپرلیگ و انتقال اخیر عثمان دمبله نیز روابط را بیشتر شکراب کرده بود. رئیس بارسا در بدترین کابوس هایش نیز نمی دید روزی مجبور شود در ورزشگاه اختصاصی بارسا صعود پاریس را تبریک بگوید.

دیگر خبرها

  • جایزه «چهره سال هنر انقلاب اسلامی» وظیفه هنرمند را بیشتر می‌کند
  • مداح: نباید برای کیانی فشار روانی ایجاد شود
  • نمایش آثار آیینی محوطه‌های باستانی در اردبیل
  • نبود یک بازیکن در دربی اصفهان به چشم آمد
  • یادگارهای آیینی محوطه‌های باستانی اردبیل به نمایش گذاشته می‌شود
  • ادیبان ستاره بر دوش
  • لحظه‌ای که لاپورتا آرزو می‌کرد هرگز نبیند (عکس)
  • گل‌آقا می‌گفت وظایفی داریم و باید نگهبان حرمت‌ها باشیم
  • اعلام آمار بازدید از نمایشگاه نوروزی موزه هنرهای معاصر تهران
  • عرض ارادت شاعران کودک و نوجوان به ساحت مقدس امام رضا (ع)