نقاشانی که با هنرشان عاشور را روایت کردند/ عکس
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۶۴۹۴۴
نمیتوان نقش و تاثیر واقعه عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانشان در هنر ایران را کتمان کرد؛ از دیرباز تاکنون هنر عاشورایی، نقشی ویژه در زندگی مردم این مرزوبوم داشته و رهنمای طیفی از هنرمندان متعهد بوده است.
هنرمندان ایرانی به ویژه نقاشان هر کدام به روشها و سبکهای مختلف، آثاری عاشورایی خلق کرده و برخی از این آثار هیچ زمان از یاد و خاطره مردم فراموش نشدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خیلی از هنرمندان به این معتقدند که هنر عاشورایی، هنر زندگی است و به زمان و مکان محدود نیست. بنابراین هنر عاشورایی، هنری است که هر هنرمند با توجه به درک و بینش خویش توانسته آن را تصویر کند، از تابلوی «عصر عاشورا» محمود فرشچیان هنرمند مینیاتوریست پیشکسوت و آثار حسین قوللر آغاسی تا تابلوهای عاشورایی حسن روحالامین نقاش جوان.
در این گزارش مختصر به برخی از مهمترین نقاشیهای عاشورایی که هنرمندان قدیمی و جدید آنها را خلق کردهاند، پرداختهایم.
تصویر واقعی حزن و اندوه در «عصر عاشورا»یکی از تاثیرگذارترین و ماندگارترین نقاشیهای عاشورایی که تاکنون خلق شده است، تابلوی «عصر عاشورا» اثر محمود فرشچیان نقاش و نگارگر پیشکسوت است. موضوع این نقاشی، بازگشت اسب بیسوار امام حسین (ع) به سوی خیمهگاه در عصر عاشورا است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفتهاند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساختهاند.
استفاده از رنگهای تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امام حسین(ع)، حزن و اندوه واقعه عاشورا را به خوبی به مخاطب القا میکند.
فرشچیان علاوه بر تابلوی «عصر عاشورا»، دو نقاشی مینیاتور دیگر مرتبط با عاشورا دارد که یکی از آنها با نام «پرچمدار حق» بازگشت حضرت ابوالفضل (ع) را بدون مشک آب، روایت کرده و دیگری با نام «هدیه عشق» صحنه به شهادت رسیدن حضرت علی اصغر(ع) را به تصویر کشیده است. این هنرمند پیشکسوت هر سه این تابلوها را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرده است.فرشچیان درباره تابلو «عصر عاشورا» گفته است: در میان آثارم علاقهام بیشتر به آثاری است که مردم هم آن را دوست داشته باشند اما از میان آثارم تابلوی «عصر عاشورا» را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگیام به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است.
قوللر آغاسی؛ تاثیرگذارترین نقاش قهوهخانهایمهمترین مضمون نقاشیهای سبک قهوهخانهای نیز که در گذشته بیشتر رواج داشت، واقعه عاشورا و صحنههایی از رشادتهای امام حسین(ع) و یارانشان در جنگ حق علیه باطل بود.
این نوع نقاشیها در دوران قاجار و در دوران مشروطیت اوج گرفت که مهمترین هنرمندان این سبک حسین قوللر آغاسی، حسین همدانی، محمد مدبر و حسین تفتی بودند که آثارشان بر سه محور روایتهای حماسی، مذهبی و بزمی متمرکز بود.
از مهمترین آثار قهوهخانهای عاشورایی، آثار حسین قوللر آغاسی است که به گفته نزدیکانش در هنگام خلق این آثار همیشه اشک بر گونههایش جاری بود چون عاشقانه نقاشی میکرد.
نقاشان عاشورایی؛ از نسل انقلاب تا نسل سوماز جمله هنرمندان نقاش نسل انقلاب، کاظم چلیپا است. او چندین اثر در مورد واقعه عاشورا و شهادت یاران امام حسین (ع) خلق کرده که تابلوی «توبه حرّ» مهمترین آنهاست.
او درباره این اثر گفته است: از آنجایی که در آثار مذهبی و یا خیالینگاری قهوه خانهای، موضوع توبه حر از جایگاه ویژهای برخوردار است، نام این تابلو نیز «توبه حرّ» است. این اثر لحظهای را به نمایش میگذارد که حر پس از صحبتی که سیدالشهدا (ع) با او دارد و انقلابی درونی را در او رقم میزند، حالا نزد امام حسین (ع) بازگشته است تا توبه کند. در این اثر مخاطب در کنار امام ایستاده و حر را نگاه میکند و به نوعی شاهد تاریخ پرماجرای حق و حقیقت است.
حبیبالله صادقی از جمله نقاشان نسل انقلاب است که آثار بسیاری را با موضوع عاشورا خلق کرده است که برخی از آنها را در زیر مشاهده میکنید. او در گفت و گویی درباره هویتبخشی به آثار عاشورایی در هنر مدرن ایران گفت: «عاشورا» مفهوم یک بار مصرف نیست و متنی نیست که آن را یک بار قرائت کنیم و کنار بگذاریم و شاهد این سخن همین که انقلاب اسلامی ایران نیز از معرفت و برکت عاشورا پدید آمده است، بنابراین من فکر میکنم ارجاع دادن موضوعات اجتماعی، آرمانی، انسانی و الهی به عاشورا میتواند زمینه نوآوری و بیان جدید را ایجاد کند.صادقی همچنین بر لزوم تصویر کردن عاشورا و ارزشهای دینی توسط هنرمندان تاکید دارد.
در میان نقاشان جوان ایرانی، حسن روحالامین از مهمترین نقاشان عاشورایی نسل سوم به حساب میآید؛ نگاه این هنرمند در خلق آثار عاشورایی بسیار خاص و ستودنی است و تابلوهای بسیاری در اندازههای بزرگ با مفهوم و مضمون عاشورا خلق کرده است. او درباره شیوه خلق نقاشیهایش و سایز آنها گفت: در خلق آثار هنری، ایدههایی را که در ذهنم به وجود میآید اتودزنی میکنم و اگر بتوانم با آنها ارتباطی برقرار کنم به اتودزنی بیشتر میپردازم. وقتی میخواهیم یک موضوع پراهمیت را مطرح کنیم و حرف مهمی بزنیم که برایمان ارزش زیادی دارد، هیچگاه آن را با صدای آرام به زبان نمیآوریم و من احساس میکنم اتفاق بزرگی چون حماسه های دینی را نمیتوان در تابلویی با سایز کوچک بیان کرد. سایز و ابعاد از نظر من در تاثیرگذاری موضوعی که ورای یک اثر مطرح میشود، اهمیت زیادی دارد. ۵۷۲۴۳ کد خبر 1298185منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عاشورا حسین همدانی محمود فرشچیان نقاشی هنرهای تجسمی محرم عزاداری امام حسین ع عاشورا تیم ملی فوتبال ایران ایران و آمریکا دونالد ترامپ باشگاه پرسپولیس آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۶۴۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازگشت به روایت اقتصاد و جامعه
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ارتباط جامعه شناسی و اقتصاد ارتباطی چند جانبه است و در طی زمان از لحاظ کمی و کیفی دچار دگرگونی و پیچیدگی شده است.
حمزه نوذری (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای با عنوان «بازاندیشی در جامعهشناسی: بازگشت به روایت اقتصاد و جامعه» به این موضوع میپردازد که اندیشە جامعهشناسان کلاسیک نه تنها از اقتصاد دور نبود بلکه اقتصاد در بطن نظریههای آنها قرار داشته است. اگر به آثار جامعهشناسان در قرن نوزدهم نگاه کنیم همراهی و مجادلات بسیاری با علم اقتصاد وجود دارد.
* اقتصاد در دنیای مدرن
این پژوهشگر مینویسد: دراوایل و اواسط قرن نوزدهم رویکرد اقتصاد کلاسیک و در اواخر قرن نوزدهم رویکرد اقتصاد مارژینالیستی و مکتب اطریشی مدعی اصلی توضیح پدیدههای اقتصادی در دنیای مدرن بودند و جامعهشناسان در چنین زمینه و شرایطی که این دو نحلۀ علم اقتصاد مسلّط بودند، سعی کردند پدیدههای اقتصادی را تحلیل کنند و به همین دلیل مواجهات و گاهی اقتباسهایی از علم اقتصاد در دو حوزه انسانشناسی و روششناسی داشتهاند.
* ارتباط جامعهشناسی و اقتصاد
به زعم این پژوهشگر بخش مهمی ازمتون جامعهشناسی در این دوره در گفتگو با آرا اقتصادی شکل گرفته است. اگر هر متنی را میانمتنیت در نظر بگیریم که پای متون دیگر را به میان میکشد تا نابسندگی آنها را نشان دهد، مهمترین میانمتنیت جامعهشناسی، متن اقتصاد بوده است.
پدیدههای اقتصادی را اگر عمیقتر نگاه کنیم به دقایقی میرسیم که علم اقتصاد از آنها غفلت کرده استنوذری در این پژوهش توضیح میدهد که در این میان جامعهشناسان کلاسیک گاهی از روش و نظریات اقتصاد اقتباس کردهاند ولی آن را در مسیر دیگری گسترش دادهاند. آنها نشان دادند که پدیدههای اقتصادی را اگر عمیقتر نگاه کنیم به دقایقی میرسیم که علم اقتصاد از آنها غفلت کرده است. رویکرد جامعهشناسان کلاسیک به پدیدههای اقتصادی در دورههای بعدی کمرنگ شد هرچند تلاشهایی برای این کار صورت گرفته است.
* اقتصاد در آثار جامعهشناسان معاصر
از نظر این پژوهشگر در چند سال اخیر سوئدبرگ تلاش کرده است مجدداً خوانشی از ارتباط میان نظریههای جامعهشناسی و اقتصاد را صورتبندی کند و علاوه بر نشان دادن وجوه اقتصادی در آثار جامعهشناسان کلاسیک، در آثار جامعهشناسان معاصر هم مواجهه با علم اقتصاد را نشان دهد؛ اما نقدهای جدی به مباحث ایشان وارد است. در ادامه باید گفت از جمله مهمترین نقدها این است که دلبستگی ایشان برای توسعە حوزه جامعهشناسی اقتصادی، وی را از درک عمیق مباحث جامعهشناسان کلاسیک نسبت به رابطۀ میان جامعهشناسی و اقتصاد باز داشته است.
بدون فهم پدیدههای اقتصادی، نظریهپردازی درباره جامعه ممکن نیستاز نظر نوذری یکی از پُرثمرترین کارها برای نشان دادن رابطۀ میان اقتصاد و جامعهشناسی، آثارمارکس است، درحالیکه سوئدبرگ، مارکس را جزء جامعهشناسان کلاسیک تلقی نمیکند و معتقد است میان آثار مارکس و آن چه که جامعهشناسی اقتصادی میدانیم فاصلۀ بسیاری است. درحالیکه به نظر میرسد مبنای جامعهشناسی را باید در آثار مارکس جستجو کرد بهویژه جایی که از انسان نوعی در مقابل انسان منزوی علم اقتصاد سخن میگوید.
* نظریه آدرنو درباره رابطه جامعهشناس و پدیدههای اقتصادی
نوذری در انتها با اشاره به این موضوع که آدورنو درباره جامعهشناسی که میخواهد جامعه شناس بماند و تحلیل پدیدههای اقتصادی را به علم اقتصاد واگذار نماید مینویسد: با چنین کاری (منظور بیارتباطی و کمارتباطی بین جامعهشناسی و اقتصاد) جامعهشناسی چیزی را از نظر میاندازد که علت واقعی همۀ چیزها است وی در جواب کسانی که معتقد بودند توضیح فرایندهای اقتصادی را باید به علم اقتصاد واگذار کرد معتقد است با این نگاه جامعهشناسی تولید و بازتولید اجتماعی زندگی جامعه در مقام کل را نادیده میگیرد کلاسیکهای جامعهشناسی این نکته را بهخوبی درک کردهاند که بدون فهم پدیدههای اقتصادی، نظریهپردازی درباره جامعه ممکن نیست.
این پژوهشگر در نهایت با اشاره به این موضوع که اگر بازنگری در جامعهشناسی ایران نیاز باشد، یک راه بازگشت به متون کلاسیکهای جامعهشناسی بهویژه روایت آنها از رابطۀ اقتصاد و جامعه است؛ رابطهای که امروز بیش از هر زمان دیگری مسئلهای دشوار و پیچیده است. مواجهات مارکس، وبر و زیمل در این خصوص نه تنها نیازمند واکاوی بیشتر است بلکه با مسائل امروزی جامعه و علم جامعهشناسی ارتباط عمیقی دارد.
او در پایان مینویسد: شاید به مذاق جامعهشناسان امروز خوش نیاید اگر ادعا کنیم که بیشتر مباحث اصلی وبر و زیمل برگرفته از علم اقتصاد است، هرچند نوآوریهای در آن ایجاد کردهاند.
انتهای پیام/