Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-18@11:14:59 GMT

حاشیه‌های مراسم ترحیم دختر آبی+فیلم

تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۸۹۷۷۷

حاشیه‌های مراسم ترحیم دختر آبی+فیلم

‍‍‍‍‍‍

آفتاب‌‌نیوز :

خبرگزاری فارس نوشت: بعد از گذشتن از شهر شلمزار و لابه لای جنگل‌های بید به روستای سلم می‌رسیم؛ روستا خیلی بزرگ نبود، به همین دلیل به راحتی به منزل مادری حاج حیدرعلی خدایاری (پدر سحر) رسیدم. در اواسط راه با فرد میانسالی همراه می‌شوم که اتفاقا از بستگان «سحر» است؛ از فرصت استفاده می‌کنم و اولین سؤال را از کلیت ماجرا می‌پرسم؛ معلوم است که دل پری از حواشی اتفاق افتاده دارد؛ کوتاه بودن مسیر اجازه طرح جزییات را نمی‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به محض رسیدن به منزل، حیدرعلی (پدر مرحوم)، برادرش، شوهرخواهر و جمعی از بستگان دیگر از منزل خارج می‌شوند و در کوچه تصادفی به یکدیگر رسیدیم، تا شنیدند که خبرنگار هستیم، بغض پدر می‌شکند و اشک در چشمانش جمع می‌شود و سایر بستگان هم کمی حساسیت نشان دادند.

تعداد بازدید : 2 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

پدر سحر گفت مگر دیشب گزارش تلویزیون و مصاحبه من را با خبرگزاری‌های داخلی ندیدید؟ من همه حرف‌هایم را زدم و حرف جدیدی ندارم! لحن آرام و ابراز همدردی من روی پدر تاثیر گذاشت؛ با لحنی آرام‌تر ادامه داد: "دیدید چگونه با آبرویم بازی کردند؟ من دیروز تمام حرفهایم را به همکارتان گفتم، حرف من همان است که دیروز از صداوسیما هم پخش شد."

چند قدمی با پدر سحر همراه می‌شویم ولی صمیمت ایجاد شده هم در تغییر نظرش تاثیری نداشت؛ یکی از بستگان از دورتر با همان لهجه محلی می‌گوید دشمن قصدسوء استفاده از این موضوع را دارد و این مسئله داغ این خانواده را سنگین‌تر کرده، از شما هم خواهش می‌کنم به این ماجرا دامن نزنید.

اکنون از منزل دور شدیم و رسیدیم به نزدیکی مسجد روستا و چند دقیقه مانده بود تا ساعت 10 که آغاز اولین مراسم ترحیم بود؛ پدر سحر درحالی که تجدید وضو کرده و جوراب‌هایش را از جیب بغل آویزان کرده همانطور که از وضوخانه به سمت مسجد می‌رود از دور اشاره می‌کند که نظرش عوض نشده و تمایلی برای مصاحبه ندارد.

وارد مسجد شدیم و مراسم آرام آرام شکل می‌گیرد؛ پدر، برادر، شوهرخواهرها و برخی دیگر از اقوام سحر به رسم قدیمی در ورودی درب مسجد ایستاده‌اند تا به مهمانان خوشامد بگویند.

جمعیت قابل توجهی حضور نداشت؛ به غیر از چند مدیر شهرستانی، بقیه مردم محلی روستا هستند که برای عرض تسلیت آمده‌اند؛ ظاهرا مداح هم اهل فضای مجازی بود و متوجه زخم ضدانقلاب به این خانواده شده بود، می‌گوید بیش از این نمی‌خواهم بر این زخم نمک بپاشم، شاید به همین دلیل بود که روضه را سریعا تمام کرد و بیشتر وقت را به قرائت پیام های تسلیت ارسال شده گذراند.

چندساعت بعد حوالی ساعت 15 باید طبق اعلام قبلی مراسم دوم برگزار می‌شد، از کوچه‌های منتهی به روستا می‌شد فهمید که این برنامه خیلی پرشورتر از برنامه صبح برگزار خواهد شد.

ماشین‌های با شماره پلاک‌هایی از استان‌های همجوار خیلی به چشم می‌آمدند و شماره پلاک‌های متعلق به استان اصفهان از همه بیشتر بود و این نشان می‌داد که این خانواده، مردمدار هستند و اهل معاشرت.

در همین یک ساعت اولیه مراسم، مسجد چندبار پر و خالی می‌شود، جمعیت زیادی برای عرض تسلیت و همدردی با این خانواده از راه‌های دور و نزدیک آمده‌اند ولی در این بین خبری از سلبریتی‌ها یا برخی از دایه‌های دلسوزتر از مادر نبود ولی تا دلتان بخواهد مردمی بودند که از روستاهای خراجی، تشنیز، قلعه تک و شهرهای شلمزار، دستنا، شهرکرد، فرخشهر و ... در این مراسم حضور داشتند.

سخنران ویژه این مراسم حجت الاسلام طاهری مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی استان است که با سخنانش فضای جلسه را عوض می‌کند؛ این روحانی که طبق سخنانش آشنایی دیرینه‌ای با این خانواده دارد، شهادت می‌دهد که این خانواده با آنچه ضدانقلاب گمان می‌کند فاصله زیادی دارد، آن طرحی که برای ندا آقاسلطان و ... داشتند هرگز برای این شخص و این خانواده نمی‌توانند انجام دهند.

پیام تسلیت‌ جانبازان شهرستان کیار به پدر سحر خدایاری

تعداد زیادی از مسؤولان محلی از جمله شهرداران شهرهای اطراف و شوراهای اسلامی و مدیران محلی با ارسال پیام و اهدا تاج گل و ... با این خانواده همدردی کردند و گروهی از جانبازان دوران دفاع مقدس در شهرستان کیار با صدور پیام تسلیت به پدر سحر از این همرزم قدیمی دلجویی کردند.

بعد از مراسم کمی با داماد ارشد خانواده هم صحبت می شوم، وی که از از روحانیون ساکن قم است کمی از خوبی این خانواده و تدین و پایبندی به انقلاب و ... برایم گفت.

نکته‌ای که تمام مردم محلی و به خصوص بزرگترها بر آن اتفاق نظر داشتند مردم‌داری، رعایت حق الناس، فعالیت در مسجد و ... اعضای این خانواده بود.

یکی از پیرمردهای روستا می‌گفت: حیدرعلی غیر از ماه رمضان چند ماه دیگر از سال را هم روزه می‌گرفت و فرد بسیار معتقدی است خداوند کمکش کند با این اتفاق تلخ کنار بیاید.

این معتمد روستای سلم در خصوص وضعیت معیشت حیدرعلی ادامه داد: وی قبلا به جوشکاری مشغول بوده و بعد از جنگ هم به استخدام جهاد درآمده، گمانم الان غیر از بازنشستگی جهاد منبع درآمد دیگری نداشته باشد چون وضع مالی متوسط و حتی روبه پایینی دارد.

منبع: آفتاب

کلیدواژه: سحر خدایاری دختر آبی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۸۹۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرا مفقودی ۳ دختر چوپان در کرمان

آفتاب‌‌نیوز :

شب در دل کوهستانِ هراسناک، وهمِ آسمان و زمین از یک سو، غرش سیلاب از سوی دیگر؛ و آب، گوسفندان را با خود می‌برد.

سیلاب شدید، حریفِ قدرِ گوسفندان است و سه دختر می‌مانند تنها در بیابان و کوهستان با دستانی خالی و گوسفندانی که یا نیستند یا زنده نیستند؛ حالا ترس از پدر و تلف شدنِ گوسفندان هم به ترس از شب و سیلاب اضافه شده و چاره را به بازنگشتن می‌بینند؛ شاید نمی‌دانستند چه جوابی باید به خانواده بدهند.

درواقع، مانند روز‌های عادی، با تاکید پدر خانواده، به دل کوه و دشت زده بودند تا گوسفندان را به چرا ببرند؛ آری، سه دختر ۱۲ تا ۲۰ ساله عشایر در شهرستان عنبرآباد استان کرمان.

مسئولان عشایری می‌گویند هم به شکل پیامکی یا تلفنی و هم حضوری حداقل سه نوبت به پدر خانواده گفته بودند، پیش بینی سیلاب شدید داریم و باید این منطقه را ترک کنید، اما این چوپان اصرار دارد که اتفاقی نمی‌افتد، زیرا خیلی وقت است چشمشان به آسمان دوخته شده بوده و خبری از باران نبوده است.

حالا سه دختر جوان و نوجوان خانواده با وجود اخطار‌های مسئولان محلی برای تخلیه از مناطق پرخطر در معرض سیلاب، همراه گله گوسفندان راهی کوه و دشت می‌شوند که به شب می‌خورند و سیلاب کُشنده و باقی قضایایی که نقل شد.

این روایت ها، آن چیز‌هایی است که از قول منابع محلی درباره چگونگی مفقود شدن این دختران از صبح امروز (چهارشنبه) به گوش مسئولان شهرستان و استان رسیده است و در نهایت رسانه‌ها کسب اطلاع کردند.

تجربه مسئولان نشان می‌داده که پیش بینی این میزان بارش می‌تواند سیلاب‌های شدیدی را در این منطقه روان کند، اما آنطور که مسئولان محلی می‌گویند تذکر‌های مکرر آنان نتیجه‌ای نداشته و این خانواده عشایر، گویی اعتقادی به پیش بینی هواشناسی نداشتند و در جواب گفته بودند: ما که مدت‌ها است چشم به راه باران هستیم و خبری نیست.

پدر خانواده بی‌توجه به اخطار‌های مکرر، دخترانش را روز سه شنبه (دیروز) باز همراه گله به بیرون می‌فرستد، اما این نوجوان‌ها شب باز نمی‌گردند.

جست و جو‌ها برای یافتن دختران تا صبح و سپس تا عصر ادامه پیدا می‌کند که در یک مرحله دختر ۲۰ ساله و در مرحله دیگر ۲ دختر نوجوان ۱۲ و ۱۷ ساله تا بعدازظهر امروز (چهارشنبه) سالم پیدا می‌شوند.

مشخص می‌شود دختر‌ها بعد از رهاشدن از سیلاب و پس از اینکه گله گوسفندان در سیل گیر افتاده، تلاش می‌کنند آن‌ها را جمع و سالم باز گردند، اما آنطور که روایت شده، این دختران با گذشت زمان با تلف شدن گوسفندان روبه رو شده اند و حالا هم از خانه دور هستندد و هم رویشان نمی‌شود یا ترس از سرزنش باعث می‌شود بدون گوسفندان برنگردند.

اینجا با ۲ مساله مهم یا بهتر است بگوییم ۲ پرسش بااهمیت روبه رو هستیم؛ نخست چرایی بی‌توجهی به هشدار‌های رسمی هواشناسی و مسئولان به عشایر و سایر شهروندان و دوم نیز ترس شدید سه دختر چوپان از خانواده آن هم در شرایطی که جانشان در خطر بونده است؛ که گویی، این ترس، مانع بازگشت به‌موقعشان به خانه یا چادر عشایری می‌شده است.

آیا ترس از تلف شدن گوسفندان، به هر تعداد هم که بوده باشند، باید آنقدر باشد که سه دختر جوان و نوجوان را از فرار و دوری از منطقه خطر درگیر سیلاب دور نکند و به جمع خانواده بازنگرداند؟، حتی وقتی جانشان در خطر بوده؟؛ این مساله نیازمند واکاوی بیشتر جامعه‌شناختی، و البته کسب اطلاعات بیشتر از آنان است.

همانطور که در کلیپ چسبیده به این مطلب مشاهده می‌کنید، وقتی استاندار کرمان از فرماندار عنبرآباد درباره کم و کیف مفقودی این سه دختر می‌پرسد، آنان به نقل از شنیده‌های افراد محلی یا خانواده، این روایت را مطرح می‌کنند و البته همه خوشحال هستند که این سه فرد مفقودی، به سلامت پیدا شدند و به کانون خانواده بازگشتند؛ و همه این حکایت در حالی بوده که مسئولان می‌گویند دست‌کم سه بار از این خانواده‌ها خواسته بودند وارد منطقه خطر نشوند و این امر نشان می‌دهد ضرورت دارد از نظر فرهنگی در این زمینه ها، به ویژه افزایش مراقبت‌ها برای پیشگیری از حوادث و خسارت‌های جانی و مالی، بیشتر کار شود.

منبع: خبرگزاری ایرنا

دیگر خبرها

  • کتاب یک دختر بدون ملیت چگونه جهانی شد؟
  • با دروغ‌پردازیِ قتل یک دختر می‌خواهند اهمیت «وعده صادق» را به حاشیه برانند
  • سیل جان ۳ دختر را در کرمان گرفت / آخرین خبر از سرنوشت دختران
  • ماجرا مفقودی ۳ دختر چوپان در کرمان
  • حکم مرگ برای مادر و ۲ فرزندش در محکمه خانوادگی
  • مفقودی ۳ دختر نوجوان در سیل عنبرآباد
  • سه دختر نوجوان در سیلاب عنبرآباد مفقود شدند
  • جشن تکلیف دانش آموزان دختر خوانساری
  • ◄ وصف شرایط فعلی حمل و نقل ریلی و شرکت راه آهن در قالب یک شعر
  • برگزاری مراسم تکیه‌خوانی و عَلَم‌کشی در شمیران