اختلالات اوتیسم سراغ چه کودکی می آید؟
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۹۶۸۴۷
ناز روشنی زعفرانلو متخصص اعصاب و روان و روان درمانگر درباره اوتیسم یا اختلال طیف درخودماندگی اظهار کرد: اوتیسم یا اختلال طیف درخودماندگی که با نام اختلاف نافذ رشد هم شناخته میشود، گروهی از سندرومهای عصبی رشدی است که توارث چند ژنی دارد، مشخصه اصلی اوتیسم اختلال در ارتباطات اجتماعی و رفتارهای محدود و تکراری است، بر اساس انجمن تشخیصی روانپزشکان آمریکا اختلال آسپرگر، اختلال فروپاشنده کودکی (سندروم هلر) و سندروم رت هم در گروه اختلال طیف اوتیسم قرار میگیرند به طوری که آسپرگر شکل خفیفتر اوتیسم است و اختلال عملکرد زبانی در آن به شدت اوتیسم نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار اجتماعی- این متخصص اعصاب و روان بیان کرد: در ابتلا به اختلالات طیف اوتیسم تنها یک عامل واحد نقش ندارد، مطالعات دو قلویی نقش عوامل ژنتیک را برجسته میداند، عوامل پیش از تولد و هنگام تولد هم میتوانند در ابتلا به این اختلال نقش داشته باشند، از دیگر عواملی که در ایجاد اختلال طیف اوتیسم مؤثر هستند، میتوان به سن بالای والدین در هنگام تولد فرزند، خونریزی مادر هنگام بارداری، دیابت بارداری، فرزند اول خانواده بودن، آسیبهای بدو تولد، مشکلات تنفسی، وزن پایین نوزاد، ناهنجاریهای مادرزادی، ناسازگاری عامل RH یا سیستم گروه خونی و بیلی روبین بالا اشاره کرد، این عوامل احتمال بروز این اختلال را در تعامل با استعداد ژنتیکی افزایش میدهند.
علائم اختلالات طیف اوتیسم در چند سالگی ظاهر میشوند؟
او افزود: اختلالات طیف اوتیسم اغلب در سال دوم تولد ظاهر میشوند، البته در موارد شدید فقدان علاقه به تعاملات اجتماعی حتی در سال اول هم بروز پیدا میکند.
روشنی زعفرانلو تأکید کرد: کودک به طور طبیعی در پنج ماهگی سر و صدا و نجوا میکند، در ۶ تا ۹ ماهگی ارتباط چشمی دارد و به لبخند والدینش و به نام خود در ۱۰ ماهگی واکنش نشان میدهد، او باید بتواند به اشیاء در ۱۲ ماهگی اشاره کند و عبارتهای ۲ کلمهای را در ۲ سالگی بیان کند، بنابراین در صورتی که کودک در انجام هر کدام از این موارد ناتوان بود، به اختلالات طیف اوتیسم مشکوک میشویم که برای تشخیص بهتر مراجعه به پزشک ضروری است.
او تصریح کرد: از نشانههای اوتیسم میتوان به داشتن رفتارهای تکراری (چرخیدن دور خود و کوبیدن سر به دیوار)، حساسیت به صدا، ترس از آغوش گرفتن، ترس از تغییر و نداشتن انعطاف پذیری، نداشتن توانایی ارتباط با همسالان اشاره کرد، پرخاشگری، تحریک پذیری و رفتارهای آسیب زننده به خود در کودکان و نوجوانان اوتیستیک به طور شایع دیده میشود.
اختلالات طیف اوتیسم در کمین پسران
این متخصص اعصاب و روان گفت: اختلالات طیف اوتیسم در پسران چهار برابر دختران است، در نمونههای بالینی دختران بیشتر مبتلا به اختلالات کم توانی ذهنی هستند.
او اظهار کرد: در سالهای ۹۱ تا ۹۳ برنامه پایلوت غربالگری اوتیسم در پنج استان کشور شامل خوزستان، قم، کرمان، همدان و خراسان رضوی انجام شده است، طبق آمار به دست آمده یک درصد از جمعیت کشور از اختلالات طیف اوتیسم رنج میبرند.
روشنی زعفرانلو بیان کرد: اختلالات طیف اوتیسم اغلب مزمن هستند و شدت و سیر بیماری متغیر است. کودکانی که بهره هوشی بالای ۷۰ دارند و آنهایی که تا سن پنج تا هفت سالگی از زبان ارتباطی استفاده کردهاند بهترین سیر بیماری را دارند، مداخلات رفتاری فشرده زودرس اثرهای مثبت و عمیقی در بسیاری از موارد در اختلالات طیف اوتیسم داشته است، در برخی موارد هم این مداخلات در بهبود و عملکرد متوسط این افراد موثر بودهاند، رفتارهای تکراری اغلب سخت درمان میشوند با وجود این اگر اعضای خانواده حمایت لازم را از کودکان اوتیستیک داشته باشند روند درمان پیشرفت میکند.
این متخصص اعصاب و روان تأکید کرد: از جمله اهداف درمان کودکان اوتیستیک میتوان به بهبود رفتارهای کلیدی برای افزایش تعاملات اجتماعی، فراهم آوردن شرایط ادامه تحصیل این کودکان در مدارس عادی، رشد روابط با همسالان و افزایش مهارتهای بلند مدت در زندگی مستقل اشاره کرد، والدین هم باید آموزشهای روانی لازم را برای تعامل با این کودکان ببینند.
او یادآوری کرد: درمانهای دارویی نقشی مؤثر در تخفیف علائم رفتاری مختل کننده دارند، هدف از درمان دارویی، کنترل پرخاشگری، رفتارهای آسیب زننده به خود، بیشفعالی و نقص توجه است. موسیقی درمانی هم در پیشبرد ارتباط و بیان کودکان اوتیستیک مؤثر است، یوگا هم نقشی مؤثر در بهبود توجه و کاهش فعالیت کودکان اوتیستیک دارد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: ژنتیک اوتیسم اوتیسم اوتیسم خانواده سر و صدا کودکان و نوجوانان نوزاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۹۶۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظلمی به نام تنبیه بدنی
پرخاش و خشونت در مدارس که ابعاد مختلفی دارد از جنبههای بیتوجهی بهحقوق کودکان و نوجوانان است و این خشونت فقط با تنبیه بدنی نمود پیدا نمیکند و برخی رفتارها و گفتارها که منجر بهتحقیر و نادیده گرفتن دانشآموزان میشود اثرات نامطلوبی خواهد داشت. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، گاه ویدئوهایی از تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلم در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. معلمی که یک دانشآموز را در «مدرسه غیرانتفاعی البرز درخورموج بوشهر» مورد ضربوشتم قرار میدهد و یا دانشآموز دیگری در بیلند گناباد بهدلیل خشونت فیزیکی معلم دچار شکستگی پا میشود. کمی پیش از آنهم شدت خشونت یک معلم باعث آسیب به کبد و طحال یک دانشآموز کوهدشتی میشود. معلمی نیز در روستای گچی شیراز یکی از دانشآموزان را کتک میزند... سال گذشته دهها خبر ازایندست منتشرشدهاند، بااینحال چنین اتفاقاتی در مدارس پرتکرار نیست اما پرخاش و خشونت در مدارس که ابعاد مختلفی را برای آن میتوان برشمرد یکی از جنبههای بیتوجهی بهحقوق کودکان و نوجوانان است و صدالبته که این خشونت فقط با تنبیه بدنی نمود پیدا نمیکند و برخی رفتارها و گفتارها که منجر بهتحقیر و نادیده گرفتن دانشآموزان میشود اثرات نامطلوبی خواهد داشت و این موارد انتقادهایی را متوجه نقصهای موجود در سیستم آموزشیِ کشور کرده است.
باوجود آشنایی عموم مردم با حقوحقوق کودکان و نوجوانان که بیشتر محصول پیشرفت وسایل ارتباطجمعی و حضور افراد در شبکههای اجتماعی است و تأکید مسئولان آموزشوپرورش بر ممنوعیت تنبیه بدنی؛ چرا همچنان برخی معلمان به دانشآموزان برچسب میزنند و با یادآوری ناتوانی در یادگیری موجب تحقیر آنان شده و سلامت و بهداشت روانیشان را عامدانه و غیرعامدانه نادیده میگیرند؟
پیش از یافتن پاسخی برای این پرسش باید اشاره کرد که آستانه آسیبپذیری کودکان و نوجوانان بسیار پایینتر از بزرگسالان است و در قیاس با بزرگسالان، بلوغ عاطفی و توانایی جسمی کمتری برای هرگونه واکنش دفاعی دارند و این باعث میشود صدمات جسمی، ذهنی و عاطفی؛ آسیب بیشتری به آنها وارد کند. ازاینرو هرگونه خشونت در محیط مدرسه، اثرات جبرانناپذیری دارد.
کاهش آستانه تحمل و تابآوری جامعه
طی سالیان اخیر بارها رسانهها، کارشناسان مسائل آموزشی و بهویژه روانشناسان، از تأثیر مخرب تنبیه و خشونت سخن گفتهاند، اما آنطور که بهروز موثقی در قامت روانشناس مطرح میکند، «ریشه بسیاری از پرخاشگریها و خشونتهای کلامی در بطن جامعه و در نهاد خانواده است و طبیعتا سیستم آموزشی هم مستقیما با جامعه در ارتباط است و نمیتوان معلمان و دانشآموزان را از این چرخه جدا کرد و از معلمها خواست تا با اعصاب و روانی آرام و آسوده بهکار تعلیم و تربیت دانشآموزانشان مشغول شوند. آستانه تحمل و تابآوری مردم تا حد قابلتوجهی به دلیل مشکلات اقتصادی و ناتوانی در گفت وگو با یکدیگر برای حل مسائل کاهشیافته و در بسیاری موارد تنشهای نهچندان جدی نیز میتواند به منازعات جدی منتهی شود.»
این روانشناس، عدم رعایت شأن و منزلت معلمی و حقوق و مزایای پایین را از دیگری مواردی میداند که در توجیه رفتار غلط برخی معلمان مطرح میشود، و در این زمینه میگوید: «معلمان در وضعیت رفاهی مناسبی نیستند و بسیاری از آنها برای گذران زندگی باید علاوه بر معلمی به حرفه یا حتی حرفههای دیگری هم مشغول باشند. در چنین شرایطی فرصت کافی برای خودسازی و کسب آرامش ندارند و همین مسئله باعث میشود که گاهی دست به رفتارهای غیرقابلتوجیه بزنند.»
موثقی در توضیح سویه دیگر این ماجرا به تضعیف اخلاق اشارهکرده و میگوید: «گاه دانشآموزان هم در برخورد با معلمانشان رفتارهایی نامتعارف دارند که نشاندهنده تضعیف اخلاق است و ازآنجاکه در فضای حاکم بر جامعه، آستانه تحمل افراد پایین آمده و همچنین ازآنجاکه حتی معلمان هم برای برخورد اصولی با دانشآموزان، آموزشهای کافی نمیبینند، تنبیه بدنی و یا انواع دیگر خشونت بهعنوان راهحل انتخاب میشود. این در حالی است که مجازاتهای پیشبینیشده برای تنبیه دانشآموزان خاطی در مدارس شامل تذکر، احضار والدین، اخطار شفاهی در حضور دانشآموزان، تغییر کلاس، اخطار کتبی، اخراج موقت و انتقال به مدرسه دیگر است. خود این مجازاتها گرچه پیشرفتهتر از تنبیه بدنی به نظر میرسند، اما دستکم در برخی از آنها به آسیب روحی احتمالی که متوجه دانشآموز است توجه چندانی نشده است.»
درگذشته بیشترین تمرکز معلمان در مدارس بر خشونت فیزیکی و تنبیه بدنی معطوف بود، شاید یکی از اصلیترین دلایلی که هنوز در نظام آموزشی، دانشآموزان با این موارد مواجهاند، همین ریشه قدیمی باشد که حتی در ادبیات کلاسیک نیز بازتاب داشته است. فارغ از ریشههای تنبیه در آموزش سنتی، از زمان ورود نظام آموزشی مدرن به ایران نزدیک به یک صد سال میگذرد و در این نظام مدرن، چند دههای است که چنین مواردی، بهکلی منع شده است. علی دهقانی، کارشناس آموزش دراینباره بیان میکند: ««تنبیه بدنی» و خشونت کلامی در مدارس نباید بهعنوان «تنبیه رسمی» جایی داشته باشد و معلمینی که با دانشآموزان خود اینگونه رفتار میکنند، در نخستین گام، مقررات حرفهای را زیر پا میگذارند. معلمان باید روش درست زندگی کردن را به کودکان آموزش بدهند، نه اینکه رفتارهای ناصحیح و خشونت را به آنها انتقال دهند. بیتردید کودکانی که در مدرسه خشونت را از معلم میآموزند، همین آموزه را با خود بهجامعه میآورند.»
این کارشناس در ادامه بیان میکند: «مطابق آییننامه انضباطی نظام آموزشوپرورش، تنبیه بدنی دانشآموزان در مدارس ممنوع است. البته ما نمیتوانیم صرفا بخشنامه و آییننامه صادر کنیم و بگوییم از امروز بهبعد هیچ نوعی از خشونت در مدارس اعمال نشود آنهم بدون اینکه به معلم آموزش داده باشیم که بیان برخی کلمات و زدن برچسب ناتوانی به کودک هم خشونت محسوب میشود. در شبکه ارتباطی مدارس، معلمان با یکدیگر و مدیر با معلمان و آنها با دانشآموزان در ارتباط هستند و اگر آگاهی لازم وجود نداشته باشد، ممکن است رفتارها و جملاتی بهکار برود که مصداق خشونت است اما چون همانند تنبیه بدنی نیست، خیلی حساسیت نسبت به آن وجود ندارد.»
خشونت کلامی بهاندازه خشونت فیزیکی آسیبزاست
عمدتاً در نظام آموزشی ما به خشونت کلامی اهمیتی داده نشده و چندان جدی تلقی نمیشود. دهقانی با اشاره به این موضوع مطرح میکند: «خشم یک هیجان کاملا طبیعی است که در تمام انسانها وجود دارد و اصولا نمیتوانیم هیچ فردی را پیدا کنیم که اظهار کند تاکنون خشمگین نشده است. ما ابتدا باید خشم را بهعنوان یک احساس و یک هیجان بپذیریم، ولی اگر این خشم تبدیل به پرخاشگری وخشونت شد و آسیبزا بود، باید به آن توجه روانشناختی کرد. ما باید مصادیق خشونت را بشناسیم. سالیان درازی ما نهتنها مصادیق خشونت را نمیشناختیم، بلکه خشونت را فقط کتککاری و درگیری فیزیکی میدانستیم. اما اکنون خشونت بُعد وسیعتری پیداکرده و ناسزا، دشنام، رفتارهای قلدرمابانه و دادوفریاد از مصادیق همان خشونت کلامی است. این نیاز به شناسایی و آگاهی داشتن از انواع خشونت دارد. باید آثار مخرب را در انواع خشونتها بدانیم و با دیدگاه جدیتری به این مسئله نگاه کنیم که این خشونتهای کلامی نیز به همان اندازه آسیبزاست. و چهبسا به دلیل نادیده گرفته شدن، خشونتهای کلامی میتواند تأثیرات منفی طولانیتری هم داشته باشند. بهاینترتیب باید آموزشهایی (هرچند کوچک) را برای والدین و مربیان داشته باشیم از این بابت که مشخصا به آنها گوشزد کنیم که خشونت به چه معناست و همچنین کودکآزاری و انواع آن را با ذکر مثالهای عینی معرفی کنیم و از پیامدهای منفی آن بر سرنوشت کودک آگاهیرسانی کنیم که در پیشگیری از اعمال خشونت بسیار تأثیرگذار خواهد بود. این اطلاعرسانی برای مدارس، مراکز آموزشی و تربیتی و اقشار مختلف جامعه میتواند تأثیرگذار باشد و درنهایت باید گفت ما تنها میتوانیم با ارتقاء دانش و آگاهیمان شرایط رفتاری بهتری در عرصه تربیت و فرزندپروری مهیاسازیم.»
این کارشناس آموزش تأکید میکند: «باید معلمان را از آسیبها و آثار مخربی که میتواند تمام ابعاد شخصیتی کودکان را درگیر کند، آگاه کنیم. در اینجا نقش روانشناسان برای آگاهیدهی به والدین و معلمان میتواند مثبت باشد. علیالخصوص در این مورد که کودکان وقتی تحت خشونت قرار میگیرند، چون پروسه رشد و تکامل آنها دچار اختلال میشود، اختلالاتی در یادگیری و احساسات آنها نیز به وجود میآید. علاوه بر این دچار مشکلات جسمانی، رفتاری و اجتماعی هم میشوند. از سوی دیگر، کودکان و نوجوانان نحوه رفتار معلم را فراگرفته و مجوز استفاده آنها را به خود میدهند. مطالعاتی در رابطه با کودکان نشان داده که آنها بهطور مستقیم زمانیکه مشاهده میکنند، الگوگیری کرده و آن را به ذخیره الگوهای رفتاری خویش میافزایند. این پرسش که مشاهدههای روزانه چه تأثیراتی برای دانشآموزان دارد، بحث بسیار تازه ولی ناخوشایندی را باز میکند، و آن اینکه مشاهده اینگونه مسائل ما را وارد پدیده حساسیتزدایی میکند. اینکه خشونت حساسیت خودش را از دست بدهد و رفتارهای اینچنینی طبیعی و قابلقبول شود، بسیار میتواند مخربتر و آسیبزاتر باشد؛ زیرا تأثیرات آن بیشتر است. پدیده بعدی اعتمادزدایی است. اینکه کودکان برای داشتن احساس امنیت نیاز به حمایت دارند تا پایههای اعتمادسازی برای ایجاد ارتباطات شکل گیرد و اگر این فرآیند به دلایلی اثربخش نباشد، کودکان دچار مشکلاتی از قبیل پرخاشگری میشوند.»
این کارشناس آموزشی تصریح میکند: «در حال حاضر تنبیه و مجازات بدنی بهعنوان یکی از اشکال خشونت رایج در مدارس در همه نقاط ایران بهصورت همسان وجود ندارد. مناطقی و مدارسی هستند که در آنها مجازات بدنی هنوز هم گاه اعمال میشود و درجاهایی هم این پدیده بسیار نادر است. بهصورت کلی شاید بتوان گفت در مناطق توسعهنیافته و محلات تهیدست شهری مواردی از اینروش مجازات مشاهده میشود بدون آنکه فراگیر و دائمی باشد و شامل همه دستاندرکاران آموزشی شود. در مناطق توسعهنیافته یا محلات تهیدستان، مادران و پدرانِ کودکان، نظارت کمتری بر رفتار کارکنان آموزشوپرورش دارند و ارتباط آنها با مدرسه ضعیف است و همین سبب میشود که اعتراض به خشونت علیه دانشآموزان از دامنه کمتری برخوردار باشد. در نقاطی که طبقات متوسط و مرفه ساکن هستند اما مسئله تنبیه بدنی کمتر رواج دارد.»
نحوه گزینش معلمان اشکال دارد
کیوان اسفندیار، معلم دوره دوم مقطع متوسطه، موضوع رفتار نادرست برخی معلمان بادانش آموزان را ناشی از ناآگاهی آنان دانسته و تأکید میکند: «بعضا نحوه گزینش معلمان نیز اشکال دارد. گزینش پیش از ورود به سیستم حیاتی آموزشوپرورش بسیار مهم است، اما معمولا با حساسیت بالا این سنجش و ارزیابی انجام نمیپذیرد، درحالیکه فرد باید صلاحیت کار کردن با دانشآموزان را داشته باشد و از جنبه سلامت روان آزموده شود. طبیعتا هر شخصی بهصرف داشتن مدرک تحصیلی، توانایی تدریس و کنترل کلاس را ندارد.»
این معلم بیان میکند: «آموزگاران نقش بزرگی در آینده دانشآموزان دارند و هیچ آرامشی در زندگی خود ندارند. اغلب معلمان دو یا سه شغله هستند. معلمانی که باید ساعات تدریسشان محدود باشد، تا انرژی و تحمل فکری لازم را داشته باشند با انواع شغلها و یا ساعت تدریس بسیار بالا، سعی در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی خوددارند و در مواردی کنترل خود را ازدستداده و خطایی مرتکب میشوند که نه درشأن خودشان هست و نه در شأن دانشآموزان و کلاس درس.»
اسفندیار، تراکم بالای کلاسی را در تشدید تنش میان معلم و دانشآموز مؤثر خوانده و میگوید: «جمعیت بسیار زیاد در هر کلاس و ادغام کلاسها برای کاهش هزینه اقتصادی خسارتبار است. برای مثال دو کلاس 18 نفره در اکثر مناطق پرجمعیت به یک کلاس 36 نفره تبدیل میشود. بدون توجه به اینکه کیفیت تدریس کاهش مییابد و کنترل کلاس دشوار خواهد بود. طبیعتا در این شرایط معلم در طول سال تحصیلی متحمل فشارعصبی شده و ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و به دانشآموز پرخاش کند. حتی والدین نیز ممکن است گاهی خشمگین شده و با فرزندشان رفتار تندی داشته باشند. حالا تصور کنید معلم چگونه میتواند 36 دانشآموز را در یک کلاس کنترل کرده و خشمگین هم نشود. از طرفی برخی دانشآموزان به تنبیه بدنی از سوی خانواده عادت دارند و بهسختی میتوان در یک کلاس درس شلوغ اینها را کنترل کرد. اگرچه این مسئله، تنبیه بدنی در مدرسه را ابدا توجیه نمیکند؛ اما باید بدانیم که معلم هم یک انسان است. قدرت و توانایی محدودی دارد. این حجم از مشکلات باعث میشود، کنترل خود را از دست بدهد.»
منبع: رسالت
انتهای پیام/