یک بام و دو هوای اصلاحطلبان/ چرا «میترا استاد» با «سحر خدایاری» آنقدر برای این گروه تفاوت داشت؟ + تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۱۱۶۰
شاید اگر سابقه ماجرای میترا استاد در پرونده اصلاحطلبان وجود نداشت رفتار امروز آنها در ماجرای دختر آبی، باورپذیرتر به نظر میآمد.
به گزارش شریان نیوز،«میترا استاد» و «سحر خدایاری». اینها اسامی دو بانویی است که طی ماههای اخیر، حسابی بر سر زبانها افتادهاند. وجه مشترک هر دو هم این است که با مرگشان مشهور شدهاند و پیشتر، اسمی از آنها نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرگ هر دو نیز طبیعی نبود؛ یکی به ضرب گلوله کشته شد و دیگری خودسوزی کرد.
از منظر افکار عمومی و کسانی که از دریچه یک واقعه انسانی به ماجرا نگاه میکنند، مرگ هر دو، دلخراش و باعث تأسف است که باید عوامل آن را ریشهیابی کرد و مانع تکرار آن شد. امّا در قاموس سیاستزدگی (نه سیاست)، این دو حادثه چگونه تفسیر میشوند و این دو زن، چه جایگاهی دارند؟
تفاوت میترا استاد با دختر آبی برای اصلاحطلبان چه بود؟
برای پاسخ به این سؤال، باید به بازخوانی رفتار جریانی پرداخت که دو نگاه متفاوت به موضوع حقوق زن در حوادث یاد شده از خود نشان داد.
میترا استاد، همسر محمّد علی نجفی، وزیر دوران اصلاحات و شهردار شورای پنجم بود. موضع اصلاحطلبان در قبال قتل فاجعهآمیز او توسط نجفی، در ابتدا چیزی جز سکوت نبود. در ادامه، سناریوی پرستوسازی مطرح شد و ادعا کردند که استاد، بهشکلی هدفمند وارد زندگی نجفی شده است. کار تا بدانجا پیش رفت که حتّی اتهام اخلاقی نیز به مرحومه وارد شد.
با اینکه بحث حقوق زن (بهعنوان یکی از شعارهای همیشگی اصلاحطلبان) در میان بود و عواطف میلیونها ایرانی در ماه مبارک رمضان جریحهدار شده بود، امّا هیچکدام از اینها باعث نشد که اصلاحطلبان مثل همیشه، بحث تساوی حقوق زن و مرد را مطرح کنند، و اتفاقاً اینبار، خیلی محکم پشت یک مرد ایستادند! مردی که پنج گلوله بهسمت زن خود شلیک کرده بود.
عباس عبدی: اصلاحطلبان در ماجرای قتل میترا استاد، مردود شدند
آش آنها آنقدر شور شد که در نهایت، عباس عبدی از فعّالان سیاسی اصلاحطلب اعلام کرد که اصلاحطلبان در ماجرای قتل میترا استاد، مردود شدند.
اکنون و به فاصله کمتر از چندماه از ماجرای قتل میترا استاد، دختری برای تماشای مسابقه فوتبال تیم محبوبش در پوشش مردان به استادیوم میرود و وقتی مأموران متوجه اقدام او میشوند اقدام به اهانت و درگیری با پلیس میکند که این امر منجر به بازداشت موقت وی میشود. چند روز بعد پس از آنکه برای تحویل گرفتن گوشی همراهش به دادگاه مراجعه میکند، اقدام به خودسوزی میکند. سحر خدایاری که به یک بیماری روانی دچار بوده و بنابه گفته خانوادهاش، قبلاً خودکشی ناموفق داشته است، اقدام به خودسوزی میکند و برای همیشه به زندگی خود پایان میدهد.
تفاوتها در موضعگیری برای سحر خدایاری نسبت به میترا استاد
اینبار، امّا پای هیچ فرد اصلاحطلبی در میان نبود و همهچیز برای موجسواری یک جریان سیاسی فراهم بود، چرا که خودکشی سحر خدایاری به موضوع حضور بانوان در استادیوم گره خورده بود.
پروانه سلحشوری نماینده اصلاحطلب تهران به ماجرا ورود میکند و مینویسد: «او تنها دختر آبی نبود. سحر دختر ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم».
این نماینده، حتّی پا را فراتر میگذارد و سخنانی را مطرح میکند که آشکارا خلاف امنیت ملّی و تحریک آمیز است: «مگر سوختن یک دکهدار در تونس منجر به انقلاب نشد؟ پس چرا ما اینقدر نسبت به هم بیتفاوت هستیم؟ چرا وقتی این همه زنان را تحت فشار قرار میدهند، ساکت هستیم و کسی حرفی نمیزند؟»
علی مطهری، دیگر نماینده لیست امید نیز که اطّلاعات غلطی از اصل ماجرا در دست داشت و در حالی که تصور میکرد حکم شش ماه حبس برای سحر خدایاری صادر شده، اینطور واکنش نشان میدهد: «مرگ سحر، دختری که به خاطر ورود پسرانه به استادیوم آزادی بازداشت و در اثر شنیدن محکومیت اش به ۶ ماه زندان خودسوزی کرد، حاکی از بی تدبیری مسئول مربوطه است. فرضا کار او غیرقانونی بوده، کافی بود چند کلمه نصیحت شود نه محکوم به زندان. حفظ نظام به این کارها نیست».
واکنش سخنگوی حزب اعتماد ملّی نیز تصویر درستی از نگاه سیاسی به مرگ خدایاری، ارائه میدهد. اسماعیل گرامی مقدم مینویسد: «سحر خدایاری دختر ایرانی، دختر همه ماست. او مظلومانه در آتش تحجر، تبعیض و ظلم سوخت. چقدر هزینههای برآورده شدن حقوق نیمی از جمعیت ایران سنگین است. فشار، محاکمه و سوختن برای تماشای فوتبالی که نه غیرقانونی است و نه غیرشرعی».
معصومه ابتکار نیز با انتشار اطّلاعیهای از اقدامات معاونت خانواده و امور بانوان ریاستجمهور درباره حادثه خودکشی سحر خدایاری، گزارش داد.
این در حالی است که در ماجرای قتل میترا استاد، وقتی از ابتکار پرسیده میشود که چرا هیچ موضعی نگرفته است، او میگوید: «در مورد هر موضوعی لزوماً ورود نمیکنیم».
روزنامههای اصلاحطلب و برخی از فعّالان سیاسی این جریان نیز مواضع مشابه با آنچه ذکر شد، اتخاذ کردند.
شاید اگر سابقه رفتار در ماجرای قتل میترا استاد در پرونده اصلاحطلبان وجود نداشت یا خاطره آن از اذهان پاک شده بود، رفتار امروز آنها در ماجرای دختر آبی، باورپذیر مینمود. امّا اکنون صداقت یک جریان سیاسی خاص در برخورد با مسائل اجتماعی، بیش از همیشه در افکار عمومی با تردید مواجه شده است. بهویژه که در قبال مسائلی دیگر از جمله ورود زنان به استادیوم، در دو مقطع زمانی متفاوت، متناسب با منافع سیاسی خود، مواضع مختلف اتخاذ کردهاند.
برچسب هاسحر خدایاریمیترا استادمنبع: شریان
کلیدواژه: سحر خدایاری میترا استاد سقوط هواپیمای تهران یاسوج ایالات متحده آمریکا مجلس شورای اسلامی سوریه یاسوج بوشهر ایران کرمانشاه سقوط هواپیما روسیه عراق گرگان بارش برف تیم فوتبال استقلال تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۱۱۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیفا آنقدر فاسد بود که میشد جام جهانی را خرید!
به گزارش "ورزش سه"، اولی هوینس، رئیس افتخاری بایرن مونیخ، امروز در روند بررسی پرونده فساد مالی در جام جهانی 2006 به عنوان شاهد به دادگاه احضار شده بود. هوینس به قاضی گفت از اتهامات مطرح شده کاملا بیاطلاع است و در این فساد مالی نقشی نداشته است.
در پروندهای که امروز در دادگاه مورد بررسی قرار گرفت ادعا شده که روبر لویی دریفوس، تاجر فرانسوی، پیش از برگزاری جام جهانی 2006 در آلمان مبالغی به فرانتس بکنباوئر فقید پرداخت کرده که دادستان معتقد است این مبالغ برای پرداخت رشوه به بکنباوئر اهدا شده است.
هوینس در جلسه دادگاه گفت اینکه بکنباوئر مبالغی را برای خرید رای رایدهندگان دریافت کرده باشد تا با پرداخت رشوه آنها را مجبور به رای دادن به میزبانی آلمان کنند غیرممکن است. هوینس در پاسخ به این سوال قاضی که پس این پول چرا به بکنباوئر داده شده گفت:" من نمیدانم هدف از این پرداختها چه بوده است".
رئیس افتخاری بایرن مونیخ در ادامه صحبتهای جالبی مطرح کرد و گفت:" در آن زمان فساد در فیفا بیداد میکرد. حتی ممکن بود شما کل جام جهانی را بخرید ولی من همچنان اعتقاد دارم که فدراسیون فوتبال آلمان و مسئولانش هیچ کار نادرستی انجام ندادند. من این را با قاطعیت میگویم".