برکناری بولتون را جدی بگیریم؟
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۱۷۸۲
«اغلب مقامات رسمی ایرانی به درستی در مواجهه با برکناری بولتون بیتفاوت برخورد کرده و آن را اقدامی داخلی برای آمریکا تلقی کردند. گذشت زمان نشان خواهد داد که این برکناری تا چه حد واقعا میتواند به طور جدی در مناقشه کنونی واشنگتن علیه ایران تاثیرگذار و جدی باشد. چه این تحول جدی باشد و چه نه، ایران باید آن را رخدادی جدی تلقی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، مجید تفرشی، تاریخنگار و تحلیلگر امور بینالمللی، در روزنامه اعتماد نوشت: «برکناری یا استعفای اجباری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی رییسجمهور آمریکا، رخدادی غیر منتظره بود ولی قبلا نیز چندین بار انتظار و توقع چنین اقدامی وجود داشت. هر بار که دونالد ترامپ با نیش و کنایه یا به طور جدی از دیدگاههای تند جنگطلبانه بولتون سخن میگفت، انتظار چنین تغییری وجود داشت.
مواضع جنگطلبانه و ایرانستیز بولتون امر جدید و غیر منتظرهای نبوده است. او قبلا، چه در دوران خدمتش در سازمان ملل در زمان ریاستجمهوری جورج بوش پسر و چه در دوران لابیگری و خدمتش به سازمان تروریستی موسوم به مجاهدین خلق، امتحان خود را پس داده است. خدماتی که برایش اجر مادی و معنوی فراوانی از سوی فرقه رجوی و سران تلآویو و ریاض و ابوظبی به همراه داشته است. از یک سو، برکناری بولتون را شاید نتوان حادثهای مهم و سرنوشتساز در جهت بازنگری و تغییر جدی در رویکرد و راهبرد احتمالی هیات حاکمه کنونی آمریکا دانست؛ چرا که با ادامه حضور تندروانی چون مایک پمپئو، وزیر خارجه و استیون منوچین، وزیر دارایی در کنار ترامپ، نباید توقع جدی در بروز تغییرات شگرف سریع در روش و منش دولت آمریکا داشت. از سوی دیگر، از آنجایی که بولتون، معمولا نماد خشونتطلبی، تندروی و شدت عمل آمریکای ترامپ در موضوعاتی چون ایران، سوریه، کره شمالی، کوبا، لبنان، ونزوئلا و حتی چین و روسیه بوده، این برکناری یا استعفا، در سالگرد یازدهم سپتامبر و در آستانه نشستهای سالانه سازمان ملل متحد، چه نشانگر اختلاف نظر جدی در واشنگتن باشد و چه تاثیر جدی در دیدگاه و عملکرد آمریکا نداشته باشد، امری است که باید مورد توجه جامعه بینالمللی قرار گیرد.
باید توجه داشت که بولتون در سمت خود، صرفا یک فرد نبود. بلکه او نماد و پیشاهنگ دیدگاه جهانستیز، آمریکامدار دو مذاکرهناپذیر جنگطلبان آمریکایی بود که معتقدند یا با ما، یا بر ما. از نظر آنان، دنیا بدون سلطه آمریکا وجود ندارد و هر کشور و ملتی که بدون پذیرش سلطه آمریکا، خواهان زیست متعادل و متوازن باشد، خطری بالقوه برای واشنگتن است. این همفکران بولتون کسانی بوده و هستند که از چندین دهه قبل، همه پیمانهای منطقهای و بینالمللی، اگر بدون حضور و تسلط کامل آمریکا منعقد و اجرا شوند، خطری برای استیلای آمریکا بوده و وظیفه قطعی آمریکا، تضعیف یا از بین بردن همه این پیمانها و قراردادهای دوجانبه، منطقهای و بینالمللی است. اینان کوتاه زمانی در دوران ریاستجمهوری جورج بوش پسر مجال عرض اندام یافتند ولی در دوران ترامپ و با حضور بولتون یکهتاز تصمیمات راهبردی آمریکا شدند. در شرایطی که اغلب ابتکارات و اقدامات ترامپ در عرصه جهانی با شکست یا بنبست مواجه شده و در شرایطی که ابتکار تیم بولتون در مذاکرات و توافقهای واشنگتن با داعش و طالبان، صرفا در جهت تامین امنیت داخلی و آمریکا و بیتوجه به کشورهای محل فعالیت این گروههای تروریستی و اروپا صورت میگرفت، باید این تغییر ولو کماثر و حتی ظاهری را جدی گرفت.
بولتون از ابتدای عمر دولت ترامپ و حتی قبل از منصوب شدنش به سمت مشاور امنیت ملی رییسجمهور، نماد و پیشاهنگ این دیدگاه بود که هر گونه مذاکره و توافقی با ایران به کلی باطل و غلط است و به استمرار عمر جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و چاره درد همه مشکلات منطقه خاورمیانه، خلیج فارس و جهان اسلام در سرنگونی نظام کنونی ایران است. همکاری آشکار بولتون با گروه رجوی، روزشماری برای تغییر نظام در ایران و دریافت صدها هزار دلار پول از این دسته برای سخنرانی و لابیگری برای آنان که توسط برخی رسانههای آمریکایی با تردیدهای قانونی و مالیاتی مواجه بود، ازجمله شواهد ایرانهراسی و ایرانستیزی بیمارگونه بولتون بود که معمولا شعارهای ترامپ و برخی دیگر از یارانش درباره نداشتن برنامهای برای سرنگونی جمهوری اسلامی را دچار تناقض میکرد.
بر اساس برخی گزارشهای رسانهای، گفته شده که روز دوشنبه ترامپ و مشاورانش جلسهای در مورد احتمال کاهش تحریمها علیه ایران جهت فراهم کردن یک دیدار احتمالی بین سران تهران و واشنگتن در نیویورک برگزار کردند. در آن دیدار بولتون مخالف نظر اکثریت در مورد کاهش تحریمهای ضد ایرانی بود. فردای این نشست، با توییت ترامپ، بولتون از سمت خود برکنار شد. در توییتهای اخیر رییسجمهور آمریکا علیه بولتون، بدون اشاره به تقدیر و تمجیدهای متعدد قبلی از مشاور برکنار شده خود تاکید شده که بولتون کسی بوده که آمریکا را بیجهت و به غلط در سال ۲۰۰۳ وارد جنگ و اشغال عراق کرد. کسی که بهگفته ترامپ، اصرار داشت که به جای مذاکرات کنونی و توافق احتمالی، با کره شمالی نیز مانند لیبی قذافی عمل شود. اگرچه ترامپ در زمینه برکناری افراد نزدیک و یاران خود سابقه زیادی دارد ولی در برکنار کردن مشاوران امنیت ملی خود رکورددار است. در حالی که این سمت نماد ثبات و تصمیمات راهبردی بادوام است، ترامپ طی کمتر از دو سال و نه ماه، سه نفر را به وضع بدی از این سمت برکنار کرده است: ژنرال مایکل فلین تنها کمتر از دو ماه از ژانویه تا فوریه ۲۰۱۷ در این سمت بود. ژنرال هربرت مک مستر از فوریه ۲۰۱۷ تا آوریل ۲۰۱۸، بهمدت کمتر از ۱۶ ماه در این سمت بود. دوران مشاورت بولتون نیز ۱۷ ماه به طول انجامید. اغلب مقامات رسمی ایرانی به درستی در مواجهه با برکناری بولتون بیتفاوت برخورد کرده و آن را اقدامی داخلی برای آمریکا تلقی کردند. گذشت زمان نشان خواهد داد که این برکناری تا چه حد واقعا میتواند به طور جدی در مناقشه کنونی واشنگتن علیه ایران تاثیرگذار و جدی باشد. ولی به گمان من، چه این تحول جدی باشد و چه نه، ایران باید آن را رخدادی جدی تلقی کند.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: جان بولتون مجید تفرشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۱۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دفاع اروپایی مقابل تکروی آمریکایی / خطر بازگشت ترامپ؛ قاره سبز چه گزینه هایی دارد؟
انتخابات ریاست جمهوی ایالات متحده آمریکا در ماه فوریه سال جاری، نگرانیهایی را برای اروپاییان به وجود آورده است. نگرانیهایی که ایده تشکیل ارتش اروپایی و استقلال نظامی در سال 2016 را تقویت و تثبیت میکند.
روزنامه ایندیپندنت در گزارشی، از افزایش نگرانیهای اروپاییها نسبت به گفتههای دونالد ترامپ نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خبر داده که نشان از عدم تعهد وی در قبال ائتلاف ناتو، امنیت اتحادیه اروپا و همچنین جنگ اوکراین دارد. دیپلماتهای عضو ناتو از جمله دیپلماتهای اروپایی پیمان آتلانتیک شمالی، اعلام کردند اتحادیه اروپا باید هزینههای دفاعی خودش را افزایش دهد و در میزان توانایی دفاعی خود بازنگریهای جدی را انجام دهد. دیپلماتهای اروپایی با صراحت اعلام کردند افزایش توان نظامی کشورهای اروپایی ضرورت دارد. همچنین مقامات می گویند اتحادیه باید آمادگی کاهش مشارکتها و فعالیتهای مختلف ایالات متحده در سازمانهای زیر مجموعه ناتو را داشته باشند.
علت این موضوع نه جنگ اوکراین و سیاستهای از پیش تدوین شده نظامی این اتحادیه، بلکه به دلیل احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید میباشد. ترامپ اخیرا در سخنرانیهای انتخاباتی اعلام کرده بود ، اگر در انتخابات پیروز بشوم آمریکا را از سازمان ناتو خارج میکنم. وی افزود: آمریکا تاوان این سازمان را میدهد و نفعی از آن نمیبریم و اگر زمانی به آن محتاج شویم و به ما حمله شود، بعید میدانم آنها به ما کمک کنند. او حتی چند سال گذشته ( 2017 ) گفته بود ناتو منسوخ شده است ؛ و همچنین متحدان (غیر عضو) ناتو را به ناتوانی و کمک رسانی در تصمیمات این ائتلاف نظامی محکوم کرد.
نگرانی اروپایی ها
این موضوع باعث نگرانیهایی برای مقامات اتحادیه اروپا شده و به همین دلیل تصمیم دارند وابستگی نظامی -امنیتی بیش از حد خود را به ایالات متحده کاهش دهند. ضمن اینکه در تلاش برای توسعه طرحهای دفاعی ، نسبت به خروج احتمالی آمریکا از ناتو هستند. روزنامه نیویورک تایمز در ماه دسامبر سال گذشته میلادی نیز گزارش داد ، تعدادی از مقامات اتحادیه اروپا سال گذشته با ترامپ تماس گرفتند و از او در مورد حتمی بودن تصمیمش مبنی بر خروج ایالات متحده از ناتو سوال کردند.
ماه گذشته نیز روزنامه واشنگتن پست در گزارشی از نگرانی مقامات ارشد دولت فدرال و نمایندگان پارلمان آلمان ، نسبت به بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا خبر داده بودند. به این دلیل آنها هراس دارند که شاید ناتو در دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ آسیبهای زیادی را متمحل شود. همچنین این روزنامه آمریکایی نوشت: از آنجایی که مقامات ارشد آلمان نگرانیهای زیادی نسبت به بازگشت ترامپ دارند، مذاکرات غیر رسمی را با موضوعیت انحلال احتمالی ناتو، در برلین پایتخت آلمان و سایر پایتختهای کشورهای اروپایی انجام میدهند. تفکر جعی اتحاد اعضای اروپایی ناتو پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه سال 2022، 180 درجه تغییر کرده است و سران برخی کشورهای اروپایی تمایلی برای ماندن در این ائتلاف فرا قارهای ندارند.
روزنامه انگلیسی ایندیپندنت ماه گذشته میلادی گزارش داد، دولت انگلیس آمادگی لازم برای خروج ایالات متحده از ناتو را ندارند. کیم دارک مشاور امنیت ملی این کشور و سفیر پیشین انگلیس در آمریکا، بر استقلال نظامی کشورهای اروپایی از ایالات متحده و افزایش تواناییهای دفاعی قاره اروپا تاکید کرده است. کارشناسان سیاست خارجی انگلیسی، عضویت دو کشور فنلاند و سوئد در ناتو را باعث کاهش نگرانیهای کشورهای اروپایی میدانند. خروج احتمالی آمریکا از ائتلاف ناتو، باعث شده سایر کشورهای اروپایی بر ایفای نقش موثر انگلیس در این پیمان نظامی تاکید کنند.
راهبرد اروپا برای استقلال سیاسی-نظامی از آمریکا
در ماه نوامبر سال 2020، وزاری امورخارجه و دفاع اتحادیه اروپا کنفراسی در مورد موجودیت نظامی اتحادیه اروپای دوران پسا برگزیت و پسا ترامپ ، به عنوان یک قدرت نظامی مستقل برگزار کردند. میتوان گفت این کنفراس, به شکل عملی اولین تصمیم و اقدام اروپاییها برای استقلال نظامی شان بوده است چرا که اروپاییها نتیجه گرفتند که اتکا مطلق به توان نظامی ایالات متحده آمریکا نمیتواند رفع کننده تهدیداتشان باشد. گواه این موضوع صحبتهای جو بایدن رییس جمهور آمریکا پس از شروع جنگ اوکراین بود مبنی بر اینکه اروپا باید بتواند از خودش در برابر تهدیدات کشورهایی همچون روسیه دفاع کند. ضمن اینکه بی اعتنایی آمریکا به مشکلات و پیامدهای جنگ اوکراین برای کشورهای اروپایی یکی دیگر از دلایل اروپاییها برای ایجاد استقلال سیاسی-نظامی از آمریکا میباشد.
البته تصمیم برای تلاش استقلال اروپا از آمریکا از سال 2017، یکسال بعد شروع ریاست جمهوری ترامپ آغاز شد چرا که ترامپ همواره بر سهم اندک بودجه پرداختی اعضای اروپایی ناتو تاکید داشت و همچنان نیز در سخنرانیها و کمپینهای تبلیغاتی خودش تاکید دارد. ضمن اینکه شرایط جنگ اوکراین نشان داد ایالات متحده نه تنها بر موضوع سیاستهای دفاعی اروپا بیاهمیت است که حتی نسبت به امنیت اقتصادی اتحادیه اروپا عملا هیچ اهمیتی نمیدهد. واکاوی جنگ روسیه و اوکراین نشان از تلاشهای مستمر آمریکا برای دستیابی به انرژی شرق اروپا و یا کسب مقادیر زیاد نفت و گاز غرب آسیا در خلال تکاپوهای اروپا برای تامین سوخت نیروگاهها و کارخانجات خوش و یا تامین انرژی گرمایش خانههای مسکونی شهرهایش بوده است. همچنین ایده تشکیل ارتش اروپایی توسط امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه، در سال 2016 به دلیل تکروی سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و آفریقا مطرح شد. موضوعی که بعدا ترامپ آن را توهین آمیزخواند و بر لزوم افزایش سهم مالی پرداختی کشورهای اروپایی عضو ناتو ، تاکید کرد.
ناگفته نماند، استقلال سیاسی-نظامی اروپا از آمریکا، به معنای دوری سیاست راهبردی و راهکنشی طرفین نیست؛ این موضوع را به چند دلیل میتوان متصور بود. نخست، اقتصاد اروپا در همه حوزهها و ابعاد آن وابسته به اقتصاد و تجارت با آمریکا میباشد؛ از آنجایی که تعداد خیلی زیادی بازرگان و ثروتمند اروپایی در بازار ملک و مسکن آمریکای شمالی (کانادا و آمریکا) فعالیت دارند و همچنین سهامدار شرکتهای آنان از جمله شرکتهای فناوری دیجیتال و خودروسازی هستند، وابستگی محسوس قابل توجه اقتصادی بسیار زیادی را به آمریکا دارند. ضمن اینکه بیشترین مصرف کننده تجهیزات و تسلیحات ساخت کشور ایالات متحده آمریکا در 50 سال اخیر ، اروپاییان میباشند ( هرچند که کشورهای عربی حجم زیادی از سلاحهای غربی را در این مدت خریداری کردهاند ، اما کیفیت تجهیزات ارسالی آمریکا به کشورهای عربی ، تا حدودی زیادی از کیفیت تجهیزات ارسال شده به اروپا کمتر میباشد که البته رژیم صهیونیستی از این قاعده مستثنا است.)
دوم، اروپا صرفا از نظر دفاعی و سیاسی در موضوعیت جغرافیای اروپا و شرق اروپا، برای استقلال از ایالات متحده تلاش میکند و نه سایر نقاط جهان؛ هرچند که آمریکا در بحث تامین منافع خودش نسبت به مناطقی همچون غرب آسیا و شمال آفریقا با دولتهای اروپایی هم نظر و همراه نبوده و بر خلاف آن اروپاییها در موضوع منافع ایالات متحده مخالفتی جدی داشتند و دارند ولیکن ناچار و مجبورند همراهی کنند. به طور نمونه "جورج بوش دبلیو" رییس جمهور پیشین آمریکا زمان حمله به عراق در سال 2003 گفته بود، هرکشوری که با آمریکا همراهی نکند به معنای دشمن ما تلقی میشود. این حرف در پاسخ به جواب منفی دولتهای انگلیس و فرانسه محسوب میشد که مخالفت جدی با حضور نظامی در عراق و افغانستان، به عنوان تصمیم گیران اصلی سیاستهای داخلی و خارجی اروپا بودند و هستند.
پیوستگی اقدامات راهبردی اروپا و آمریکا
در نتیجه گیری، لازم به ذکر است، تقسیم کار جاسوسی-اطلاعاتی بین آمریکا و اروپاییان نشان از نمایش پلیس خوب و پلیس بد دارد موضوعی که ، آشوب و اغتشاشهای کشورهای منطقه غرب آسیا در زمانهای مختلف شواهد و قرائنی روشن تر از اسناد و مدارک بر این مدعا میباشد. از این موضوعات میتوان نتیجه گرفت اروپاییان و آمریکاییها، لاجرم در همه ابعاد به یکدیگر وابسته هستند و نمیشود آنها را جدا از هم تصور کرد. هرچند شاید به شکل راهکنشی اقداماتی صرفا مغایر یکدیگر و نه مخالف هم انجام دهند اما راهبرد اصلی آنان یک خط مشی واحد، برای رسیدن به دکترین امنیتی از پیش تعیین و تدوین شده مثل "دکترین برژینسکی" است.
خبرنگار: حمید اسدی